احكام و برنامههای عبادی اسلام، همه حكمت و فلسفه دارد:
اولاً: به دلیل صدها آیه و حدیث، كه مردم را به تعقّل و تفكر فرا میخواند و هیچ مكتبی به اندازه اسلام به اندیشیدن دعوت نكرده است.
ثانیاً: یكی از انتقادهای شدید قرآن بر مشركان و بت پرستان، تقلید كور كورانه و بی دلیل از نیاكان است.
ثالثاً: خود قرآن، بارها در كنار بیان احكام و دستورها، به دلیل آن هم اشاره كرده است. امامان معصوم نیز در روایات، به بیان این حكمتها پرداختهاند و دانشمندان اسلام، گاهی به تألیف كتاب هایی پیرامون این موضوع اقدام كردهاند.[6]
به علاوه، با پیشرفت دانش بشری، روز به روز پرده از اسرار احكام الهی و دستورهای دینی برداشته میشود و هر چه از عمر اسلام میگذرد، بر عظمت و جلوهی آن افزوده میگردد.
* * * *
با توجه به همهی نكات فوق، یاد آور میشود كه:
1ـ لازم نیست دلیل همه احكام را، همه مردم در همه زمانها بدانند. گاهی دلیل برخی از آنها الآن روشن نیست ولی گذشت زمان، آنرا روشن میسازد.
2ـ در فلسفه احكام، تنها نباید نظر به فواید و آثار مادّی آنها داشت و تنها به بعد اقتصادی و بهداشتی و… توجه كرد و از آثار روحی و معنوی آخرتی آن غافل بود.
3ـ كسی كه خدا را حكیم و دستورهایش را بر اساس حكمت میداند، نباید بخاطر اینكه امروز دلیل حكمی را نمیداند از انجام آن تخلّف كند. مریض، اگر بگوید: تا از خواص دارو آگاه نشوم مصرف نمیكنم، از درد خواهد مرد. البته باید دارو را مصرف كند و در صدد شناخت هم باشد.
4ـ در هر جا كه از قرآن و حدیث، دلیل محكمی بر فلسفه حكمی نداریم، بهتر است ساكت باشیم و با یك سری توجیهات و حدسیّات دلیل تراشی نكنیم.
5ـ اگر از بعضی اسرار جهان هستی آگاه شدیم، مغرور نشویم و توقع نداشته باشیم كه دلیل همه چیز را بدانیم.
6ـ از مدار عادی خارج نشویم و به دامن وسوسهها نیفتیم، همچنانكه مردم در مراجعه به پزشك، خود را در اختیار او قرار میدهند یا برای تعمیر اتومبیل خود، مكانیك را سؤال پیچ نمیكنند (چون به آگاهی پزشك و مكانیك، اعتقاد و باور دارند) در مسائل دینی هم كه به قانون خدا گردن مینهند، باید بپذیرند و عمل كنند. چرا كه خداوند، هم مهربانتر است، هم داناتر و حكیمتر. هم آینده را میداند، و هم آثار ظاهری و باطنی و نهان و آشكار را.
7ـ اگر گوشهای از اسرار حكم خدا را دانستیم، نباید خیال كنیم بر همهی اسرار واقف گشتهایم. آنكه دست خود را در دریا فرو میبرد، حق ندارد پس از بیرون آوردن دستش، به مردم بگوید: این همهی آب دریاست، بلكه باید بگوید: از آب دریا، این مقدار به سر انگشت من رسیده است. آنكه فلسفهی حكمی را بفهمد، نمیتواند خیال كند كه آنچه فهمیده، تمام است و دیگر جز آن چیزی نیست. مگر با عقل و فكر محدود انسانی، میتوان به عمق احكامی كه از علم بی انتهای خدا سر چشمه گرفته، پی برد؟
8ـ همان عقلی كه ما را به فهمیدن فلسفهی احكام دعوت میكند، همان میگوید: اگر جایی ندانستی، از آگاهانِ با تقوا بپرس. این همان تعبّد در مقابل اولیاء دین است.
* * * *
منبع:andisheqom.com
[سه شنبه 1395-04-01] [ 08:53:00 ق.ظ ]