بودن فدک در دست علی بن ابی‌طالب و خاندان اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌توانست پشتوانه‌ای اقتصادی باشد تا آنان با توان سیاسی و امکانات مالی بتوانند در گسترش ولایت گام بردارند، همچنان که در آغاز حرکت توفنده‌ی انقلاب اسلامی اموال خدیجه بزرگ‌ترین پشتوانه، برای جذب مردم و رفع گرفتاری‌های آنان توسط رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.

از این رو خلفاء غاصب بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله پس از تصرف کرسی خلافت سعی کردند فدک را که روستای حاصل‌خیز و پردرآمدی بود، با هر حیله‌ای از دسترس فاطمه‌ی أطهر علیهاالسلام و علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام درآورند و آنان را از حق مسلم خود و ارث پدر محروم نمایند و از آن به عنوان ابزار سیاسی استفاده کنند.

مراحل غصب فدک و برگرداندن آن در دوره‌های مختلف به شرح زیر است:

الف) ابوبکر پس از نشستن بر کرسی خلافت، این آبادی را تصرف و جزء اموال عمومی و ثروت ملی اعلان کرد و مأموران وی افراد منصوب شده از سوی فاطمه را از فدک بیرون راندند و تلاش‌های دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله جهت برگرداندن فدک به جایی نرسید.

ب) خلیفه دوم، پس از قرار گرفتن بر مسند خلافت، فدک را به ورثه‌ی رسول خدا صلی الله علیه و آله، نه اولاد فاطمه و علی علیهماالسلام [218] بازگرداند تا برایش کسب آبرویی شود و اعمال گذشته‌شان در مورد فدک و… به بوته فراموشی سپرده شود.

پ) عثمان مجددا آن را گرفت و در اختیار مروان بن حکم به صورت قطیعه (زمین‌هایی که از آن مالیات و جزیه دریافت می‌شود) قرار داد.

ت) علی علیه‌السلام در زمان حاکمیت خود نسبت به فدک بی‌اعتنا بود و در نامه‌ی خود به عثمان بن حنیف نوشت: «و ما أصنع بفدک و غیر فدک و النفس مظانها فی غد جدث [219]؛ مرا با فدک و غیر فدک چه کار؟ در حالی که فردا بدنمان به خاک سپرده خواهد شد.»

حضرت با این سخنان، نشان داد که فدک به عنوان یک هدف و منبع اقتصادی

برای آنان مطرح نبوده است، بلکه طرح مسأله‌ی فدک برای اثبات ولایت و خلافت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله بود تا از انحرافی که در مسأله‌ی جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله به وجود آورده‌اند، جلوگیری شود.

در دوران خلافت و حکومت علی علیه‌السلام وقتی در نزد آن حضرت، سخن از بازگرداندن فدک به میان آمد، با بزرگواری تمام فرمود:

«انی لاستحیی من الله أن أرد شیئا منع منه أبوبکر و أمضاه عمر [220]؛ من از خدا شرم دارم، چیزی را که ابوبکر آن را بازداشت و عمر تأییدش نمود به صاحبان اصلی‌اش باز گردانم.»

گویا علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام در این سخن خود می‌خواهد مانعان و غاصبان اصلی این حق را معرفی کند و چنانچه فدک در تصور دیگران به عنوان منبع اقتصادی است، او نسبت به فدک بی‌اعتنا باشد و دیگر این که رسیدن وی به حکومت را رسیدن به آمال و آرزوهای شخصی تصور نکنند تا اسباب ماجراجویی برای طرفداران غصب فدک به وجود نیاید.

ث) جریان فدک تا زمان عمر بن عبدالعزیز همچنان ادامه داشت. اما از آن جا که او نسبت به اهل‌بیت علیهم‌السلام برخورد ملایم و مناسب در پیش گرفته بود، به فرماندار خود در مدینه «عمرو بن حزم» دستور داد تا فدک را به فرزندان فاطمه علیهاالسلام بازگرداند و او چنین کرد.

ج) یزید بن عبدالملک از خلفای بنی‌امیه پس از چندی مجددا آن را غصب نمود.

چ) پس از انقراض بنی‌امیه، ابوالعباس سفاح، خلیفه‌ی معروف عباسی فدک را به عبدالله بن حسن بن حسن بن علی علیه‌السلام باز پس داد، چون وی را نماینده‌ی بنی‌فاطمه می‌دانستند

ح) پس از مدتی کوتاه، ابوجعفر عباسی فدک را از بنی‌الحسن گرفت، چون آنان قیامی را علیه بنی‌عباس انجام دادند.

خ) مهدی عباسی فرزند ابوجعفر عباسی بار دیگر آن را به بنی‌فاطمه بازگرداند.

د) موسی بن الهادی، خلیفه دیگر عباسی باز فدک را غصب کرد و بعد از آن هارون الرشید راه و رسم او را در این امر ادامه داد.

ذ) مأمون فرزند هارون برای چندمین بار، پس از استقرار بر کرسی خلافت (در سال 210 ه. ق.)، فدک را با احترامی خاص به بنی‌فاطمه پس داد.

او در این زمینه نامه‌ای به فرماندار مدینه «قثم بن جعر» نوشت؛ از آن جا که نامه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و در آن، اقرار مأمون بر صدق و درستی ادعای فاطمه اطهر علیهاالسلام است، متن آن را می‌آوریم:

«انه کان رسول الله صلی الله علیه و آله أعطی ابنته فاطمة علیهاالسلام فدک و تصدق علیها بها، و أن ذلک کان أمرا ظاهرا معروفا عند آله علیه الصلاة و السلام ثم لم تزل فاطمة تدعی منه بما هی أولی من صدق علیه، و أنه قد رأی ردها الی ورثتها و تسلیمها الی محمد بن یحیی بن الحسین بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن أبی‌طالب و محمد بن عبدالله بن الحسین بن علی بن الحسین بن علی بن أبی‌طالب - رضی الله عنهم - لیقوموا بها لأهلها [221]؛ همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله فدک را به دخترش «فاطمه» علیهاالسلام بخشید که این مطلبی آشکار و روشن نزد أهل بیت رسول خداست. بعد همچنان فاطمه مدعی آن بود که فرمایش آن بانو سزاوارتر به تصدیق و قبول است، پس مصلحت در این است که فدک به ورثه‌ی فاطمه باز گردانده شود و به محمد بن یحیی و محمد بن عبدالله نوه‌های علی بن الحسین واگذار کنید تا آن‌ها به اهلش برسانند.»

اقرار و اعتراف به درستی ادعای فاطمه‌ی زهرا علیهاالسلام در مورد مالکیت فدک

موضوعی است که نه تنها مأمون بدان اعتراف کرد، بلکه دانشمندان منصفی از اهل سنت نیز آن را صحیح دانسته‌اند و اعتراف بر درستی سخنان دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله در نوشته‌های آنان منعکس گردیده. «ابن‌ابی‌الحدید معتزلی» در شرح «نهج‌البلاغه» می‌نویسد:

من از (استادم) «علی بن عیسی فارقی» معلم مدرسه غربیه در بغداد پرسیدم: آیا فاطمة علیهاالسلام در ادعای مالکیت فدک صادق بود؟ جواب داد: آری.

گفتم: پس چرا خلیفه‌ی اول فدک را به او نداد، در حالی که فاطمه علیهاالسلام در ادعای خود راستگو بود. او خنده‌ای بر لب آورد و سپس با کلام لطیف و زیبا و طنزگونه‌ای در حالی که کم‌تر عادت به شوخی داشت چنین گفت:

«لو أعطاها الیوم فدک بمجرد دعواها لجاءت الیه غدا و ادعت لزوجها الخلافة، و زحزحته عن مقامه و لم یکن یمکنه الاعتذار و المدافعة بشی‌ء لأنه یکون قد أسجل علی نفسه أنها صادقة فیها تدعی کائنا ما کان من غیر حاجة الی بینة و شهود؛ و هذا کلام صحیح و ان أخرجه مخرج الدعابة و الهزل [222]؛ اگر ابی‌بکر آن روز «فدک» را به مجرد ادعای فاطمه علیهاالسلام به او می‌داد، فردا به سراغش می‌آمد و ادعای خلافت برای همسرش می‌کرد و وی را از مقامش کنار می‌زد و او هیچ گونه عذری و دفاعی از خود نداشت، زیرا با دادن «فدک» پذیرفته بود که فاطمه علیهاالسلام هرچه را ادعا کند راست می‌گوید و نیازی به دلیل و شاهد ندارد، سپس «ابن‌ابی‌الحدید» اضافه می‌کند: این یک حقیقت است، گرچه استادم آن را به عنوان مزاح مطرح کرد.»

ر) متوکل عباسی فدک را در خلافت خود بار دیگر غصب کرد.

ز) منتصر عباسی دستور داد آن را در سال 248 ه. ق. مجددا به فرزندان امام حسن و امام حسین علیهاالسلام بازگردانند.

و بدین ترتیب فدک هر روز در دست گروهی قرار گرفت و ابزاری جهت اعمال سیاست‌های حکام بنی‌امیه و بنی‌عباس شد که هرگاه می‌خواستند دست بر روی آن می‌گذاشتند و یا رهایش می‌کردند که سرانجام ویران گردید و درختانش خشک شد.

و این بود مختصری از مطالب پیرامون فدک و موقوفات و صدقاتی که در اختیار حسن بن علی علیه‌السلام گذارده شد و آن بزرگوار اداره‌ی امور آن‌ها را در دست داشت و در زمان حکومت پدر و بعد از ایشان به نحو شایسته از آن‌ها برای اسلام و مسلمانان استفاده نمود و با ضوابط دقیق به مصارف شرعی رساند.

موضوعات: حقایق پنهان  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]