زاذان نقل مى كند:

من با قنبر غلام امام على عليه السلام محضر اميرالمؤ منين وارد شديم قنبر گفت :

يا اميرالمؤ منين چيزى براى شما ذخيره كرده ام ! حضرت فرمود:

- آن چيست ؟

عرض كرد: تعدادى ظرف طلا و نقره ! چون ديدم تمام اموال غنائم را تقسيم كردى و از آنها براى خود بر نداشتى ! من اين ظرف ها را براى شما ذخيره كرده ام .

حضرت على عليه السلام شمشير خود را كشيد و به قنبر فرمود:

- واى بر تو! دوست دارى كه به خانه ام آتش بياورى ! خانه ام را بسوزانى ! سپس آن ظرف ها را قطعه قطعه كرد و نمايندگان قبايل را طلبيد، و آنها را به آنان داد، تا عادلانه بين مردم تقسيم كنند.(16)

16- بحار، ج 41، ص 135.

موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-06-30] [ 11:21:00 ب.ظ ]