جوانمردا !چه كنى سرايى را كه اولش پستى و ميانش مستى و آخرش سستى منتهى به نيستى است . سرايى كه يك در به فناء دارد، و دويم به زوال ، سيم به وبال . حقا كه استماع دارم كه وقتى سيد عالم و مهتر بنى آدم عليه السلام به عيادت بتول عذراء فاطمه زهره - سلام الله عليها - شد، ديد كه بر بوريائى خفته ليف خرما، و پوست گوسفندى بالين كرده ، و به قدر يك ارش شال درشت از پشم شتر به جاى مقنعه بر سر افكنده ، زهراء عليها السلام از آن شدت فاقه بر پدر بزرگوار ظاهر كرد بر سبيل تعريض و تصريح ؛ آن جناب فرمود: اى جان پدر !فاذا نفخ فى الصور فلا انساب بينهم ، بر آن اعتماد مكن كه دختر پيغمبرم و جفت گرامى حيدرم و مادر شبير و شبرم ، به عزت و جلال خداوند امر و نهى و قبض و بسط از او است كه فردا از عرصات دستورى نيابى كه قدم از قدم برگيرى تا از عهده اينها بر نيايى .(280)
[چهارشنبه 1395-06-31] [ 11:11:00 ب.ظ ]