شخصى مى گويد:

محضر امام صادق عليه السلام رسيدم عرض كردم :

- همسايه اى دارم مرا اذيت مى كند.

فرمود:

- تو با او خوش رفتار باش !

گفتم :

- خداوند او را نيامرزد.

حضرت از من روى گردانيد.

آن مرد مى گويد:

من نخواستم با آن حال از امام جدا شوم . براى اينكه توجه حضرت را جلب كنم عرض كردم :

همسايه ام با من چنين و چنان مى كند و مرا آزار مى دهد.

فرمود:

- تو فكر مى كنى اگر آشكارا با او دشمنى كنى (تو هم به او آزار و اذيت كنى ) مى توانى از او انتقام بگيرى ؟

عرض كردم :

- بلى ! مى توانم .

فرمود:

- همسايه تو آدم حسودى است . او از كسانى كه به خاطر نعمت هايى كه خداوند به آنان داده است ، به مردم حسد مى ورزد. چنين آدمى اگر نعمتى را براى كسى ديد، از ناراحتى و آتش درونى كه از حسد شعله ور است ، چنانچه خانواده داشته باشد با آنان درگير شده ، اذيت و آزارشان مى كند و اگر خانواده نداشته باشد به نوكر و خدمتكارش دعوا مى كند و اگر خدمتكار نداشته باشد، شبها را به خواب نمى رود و روزها را با خشم و غضب سپرى مى كند.(58)

بنابراين ، با چنين آدمى رو در روئى صلاح نيست بايد كچدار و مريض رفتار كرد، چون آدم مريضى است .

58- بحار: ج 74، ص 152.

موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-06-30] [ 11:26:00 ب.ظ ]