شخصى محضر امام صادق عليه السلام آمد و درباره وجود خداوند پرسش ‍ نمود. حضرت فرمود: اى بنده خدا! تا بحال سوار كشتى شده اى ؟

گفت : آرى !

فرمود: آيا كشتى تو هيچ شكسته است بطوريكه گرفتار امواج خروشان دريا شوى و در آن نزديكى نه كشتى ديگرى باشد كه تو را نجات دهد و نه شناگر توانايى كه تو را برهاند و اميد نجاب به رويت كاملا بسته گردد؟

گفت : آرى ! چنين صحنه اى برايم پيش آمده است . فرمود: در آن لحظه خطرناك آيا دلت متوجه به چيز حقيقى شد كه بتواند تو را از آن ورطه هولناك نجات بخشد؟ گفت : بلى ! فرمود:

- همانا چيز حقيقت خداى قادر است و او آنجا كه نجات دهنده اى نيست ، تنها نجات دهنده به نظر مى آيد و پناه بى پناهان است . (51)

51- بحار: ج 3،ص 41، ج 67، ص 137 و ج 92، ص 232 و 24 با كمى تفاوت .

موضوعات: داستانهاى بحارالانوار  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-06-30] [ 11:23:00 ب.ظ ]