مرحوم كلينى روايتى را از ابو بصير نقل كرده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: روزى رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) از حارثه بن مالك بن نعمان انصارى پرسيد: چگونه اى ، اى حارثه بن مالك ؟
حارث عرض كرد: مؤمنى واقعى ، اى رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) !
حضرت (ص )فرمود: هر چيزى را حقيقت و نشانه اى است ؛ حال ، حقيقت و نشانه قول تو چيست ؟
گفت : اى رسول خدا !نفس خويش را از دنيا دور ساخته ام ، و شبم را به بيدارى مى گذرانم ، و روزم را به تشنگى سپرى مى نمايم . گويى عرش خداى را مى بينم كه محاسبه و حساب مردم بر پا شده است . بهشتيان را مى نگرم كه به زيارت يكديگر مى روند، و فرياد و ناله دوزخيان را مى شنوم كه در آتشند.
(چون سخن او بدين جا رسيد )پيامبر (صلى الله عليه وآله ) فرمود: تو، بنده اى هستى كه خداوند قلبش را نورانى گردانيده ؛ پس حال كه بصير و بينا گشته اى ، بر آن ثابت و استوار باش !حارثه گفت : اى رسول خدا !براى من دعا نماييد تا در ركاب شما به شهادت رسم !
پس حضرت نيز چنين كرد و فرمود: خداوندا !شهادت را روزى اش گردان !
چند روز بعد، حارثه ، به فرمان رسول خدا (ص )در چنگى شركت جست . جنگ شروع شد و او نفر هشتم و يا نهمى بود كه به فيض شهادت نايل آمد.
در روايتى ديگر كه كلينى از ابو بصير نقل مى كند، حارثه دهمين نفرى است كه بعد از جعفر بن ابى طالب (رضى الله عنه )به شهادت مى رسد.(125)
125-لقاء الله ، ص 173و174.
[سه شنبه 1395-06-30] [ 11:29:00 ب.ظ ]