در زمان خليفه وقت (مهتدى عباسى ) امام حسن عسكرى را زندانى كردند. رئيس زندان فردى به نام صالح بن وصيف بود.
گروهى از دشمنان امام عليه السلام پيش رئيس زندان رفتند و اكيدا از او خواستند به آن حضرت در زندان سخت بگيرد.
رئيس زندان گفت :
چه كنم ؟ دو نفر از بدترين اشخاص را براى شكنجه حسن عسكرى ماءمور كردم ، آن دو نفر پس از مشاهده حال عبادت و راز و نياز آن حضرت ، آن چنان تحت تاءثير قرار گرفته اند كه خود مرتب به عبادت و نماز مشغولند، به طورى كه رفتارشان شگفت آور است ! آنها را احضار كردم و پرسيدم :
شما چرا چنين شده ايد؟ چرا به اين شخص شكنجه نمى كنيد، مگر از ايشان چه ديده ايد؟
در پاسخ گفتند:
چه بگويم درباره شخصى كه روزها را روزه مى گيرد و شبها را به عبادت مى گذراند، نه سخن مى گويد و نه جز عبادت به كار ديگر سرگرم مى گردد، هنگامى كه به ما نگاه مى كند بدنمان مى لرزد و چنان وحشت سراسر وجود ما را فرا مى گيرد كه نمى توانيم خود را نگه داريم . مخالفين امام كه اين سخنان را شنيدند نااميد سر افكنده برگشتند.(85)
85- بحار: ج 50، ص 308.
[سه شنبه 1395-06-30] [ 11:26:00 ب.ظ ]