قال على (عليه السلام):
«قامَتِ الدُّنْيا بِثَلاثَة: بِعالِم ناطِق مُسْتَعْمِل لِعِلْمِه، وَ بِغَنِىّ لايَبْخَلُ بِمالِه عَلى اَهْلِ دينِ الله عَزَّوَجَلَّ، وَ بِفَقير صابِر. فَاِذا كَتَمَ الْعالِمُ عِلْمَهُ، وَ بَخِلَ الْغَنِىُّ، وَ لَمْ يَصْبِرِ الَْفقيرُ، فَعِنْدَها الْوَيْلُ وَ الثَّبُورُ»;
«دنيا بر سه چيز استوار است: دانشمند سخنورى كه به دانش و سخنان خويش عمل مى كند و ثروتمندى كه از دادن اموالش به بندگان نيازمند خداوند بخل نمىورزد و نيازمندى كه صبر و تحمّل دارد; بنابراين اگر دانشمند، دانش خود را مخفى كند (و در اختيار ديگران نگذارد) و ثروتمند بخل بورزد (و به فقراء كمك نكند) و فقير صبرپيشه نكند، مصيبت و هلاك دنيا را فرا مى گيرد»(1).
شرح و تفسير
از روايت فوق نكاتى استفاده مى شود; دو نكته آن بسيار مهمّ است:
1ـ «عالِم» بايد «ناطق» باشد و گرنه همچون گنج پنهان در زير خاك ها، نتيجه اى براى جامعه نخواهد داشت. بنابراين سخنورى عالم، نه تنها عيب محسوب نمى شود، بلكه لازمه يك عالم از ديدگاه امام على (عليه السلام)است. همان گونه كه خود آن حضرت، كه مصداق كامل و أتمّ «عالم» بود، سخنورى بسيار قوى و بى نظير بود. علاوه بر اين، «نطق» عالم، بايد همچون «نُطق» پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) باشد كه «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى»(2). بنابراين آنچه مى گويد بايد در مسير رضايت خداوند باشد، نه جهت إرضاى هواى نفس!
2ـ «عالم ناطق» و «دانشمند سخنور» قبل از آن كه مردم را دعوت به چيزى كند، بايد خود عامل به آن باشد. و پيش از آن كه مردم را از عمل به چيزى نهى كند، لازم است خود تارك آن باشد. در اين صورت است كه چنين دانشمندى، عالم ربانى مى شود و «نگاه كردن به چهره او» حتّى «نظر كردن به درب خانه اش» و «حضور در مجلسش» همه عبادت محسوب مى گردد و سخنش جهاد فى سبيل الله شمرده مى شود(3).
اگر عالم دانش خويش را احتكار نكرد، بلكه آن را منتشر نمود و قبل از مردم خود به آن عمل كرد، و ثروتمند فقراء را در استفاده از اموالش شريك كرد، و فقراء هم در مقابل فقر صبور و پر تحمّل بودند، اجتماع دچار مشكلى نخواهد شد; ولى مصيبت و هلاكت زمانى است كه نه دانشمند دانش خويش را در اختيار نيازمندان بگذارد، و نه ثروتمند دست فقير و نيازمند را بگيرد، و نه نيازمند صبر و تحمّل داشته باشد.
خواننده محترم! هر يك از ما و شما در يكى از اين سه دسته هستيم. از خداوند بخواهيم در آنچه وظيفه ماست، موفّقمان بدارد.
3. شخصى از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: «اين كه از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) نقل شده كه فرمود: «نگاه كردن به چهره علما عبادت است» منظور چه عالمى است؟ حضرت فرمودند: «منظور عالمى است كه هنگامى كه به چهره اش نگاه مى كنى، به ياد جهان آخرت مى افتى و امّا عالمى كه چنين نباشد نگاه كردن به چهره اش (نه تنها عبادت محسوب نمى شود، بلكه) باعث فتنه است!» (ميزان الحكمة، باب 2845، حديث 13438).
1. بحارالانوار، جلد 10، صفحه 119. روايت فوق به أشكال مختلف نقل شده و به گونه ديگر، در نهج البلاغه، در بخش كلمات قصار، شماره 372 نيز آمده است.
2. سوره النجم، آيه 3.
3. شخصى از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: «اين كه از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) نقل شده كه فرمود: «نگاه كردن به چهره علما عبادت است» منظور چه عالمى است؟ حضرت فرمودند: «منظور عالمى است كه هنگامى كه به چهره اش نگاه مى كنى، به ياد جهان آخرت مى افتى و امّا عالمى كه چنين نباشد نگاه كردن به چهره اش (نه تنها عبادت محسوب نمى شود، بلكه) باعث فتنه است!» (ميزان الحكمة، باب 2845، حديث 13438).
[پنجشنبه 1394-12-27] [ 12:04:00 ق.ظ ]