آن کس که در انتظار است، آماده مى شود تا نقطه ضعف هاى خودش را پر کند ومانع ها را بشناسد ونقطه ى ضعف هايش را بيابد ودر نقطه ضعف هاى دشمن خانه بگيرد و از آن سنگر بسازد. حال اين پرسش مطرح است که آمادگى وزمينه سازى در کجا؟ وبه چه صورتى؟براى توضيح اين مطلب بايد گفت آمادگى وتهيّا، قلمرو وابعادى دارد که انسان منتظر بايد در همه ى آن ابعاد، آماده وسرپا باشد.

1. آمادگى فکرى

سقف هاى سنگين ورسالت هاى بزرگ، پايه هاى محکم مى خواهند، پايه هايى که در شعور واحساس قرار گرفته باشند. به همين خاطر رسول مکرم صلى الله عليه وآله مى فرمايد:

لکل شى دعامة ودعامة هذا الدين الفقه والفقيه الواحد اشدُّ على الشيطان من الف عابد.(1)

براى هر چيز، اساس وپايه اى وجود دارد. اساس وپايه ى اين دين (اسلام)، فهم عميق است ويک فقيه در برابر شيطان، از هزار مسلمان عبادت گزار (بدون شناخت )محکم تر ومؤثرتر است.

بنابراين، در دوره انتظار، بايد بنيان هاى فکرى عميقى پيدا کنيم تا در مقابل افکار ومکاتب مختلف از پا نيافتيم. اما چگونه؟ بعضى ها خيال مى کنند که براى انتخاب صحيح بايد تمام مکاتب را شناخت وآن گاه انتخاب کرد، ولى اين بررسى براى انتخاب کافى نيست؛ زيرا اين درست است که گفته اند بايد گفته ها را گوش داد وبهترين را انتخاب کرد(2) ولى ما مى دانيم بهترين کدام است. بهتر را بايد با اصلى سنجيد، اين اصل کدام است. على عليه السلام مى گويد: کفى بالمرء جهلا ان لا يعرف قدره.(3 براى جهالت تو همين بس که با تمامى اطلاعات ومطالعات عظيم، اصل ومعيار را نداشته باشى واندازه ى خودت را نشناسى. آن چه يک منتظر بايد در زمينه ى فکرى به آن مسلح شده باشد، همين درک از خويش وشناخت قدر خويش است که معيار انتخاب مکتب ها خواهد بود وانسان را در برابر مکتب هاى گوناگون راهنمايى مى کند. وانتخاب بهترين را ممکن مى سازد. چون بهترين ها در رابطه با شعارى که ارايه مى دهند، همراه مقايسه اى که در ميان اين شعار وقدر وجود من برقرار مى شود، انتخاب مى گردد. با توجه به همين معيار است که مى توانى کار گروه ها ومکتب هاى گوناگون را نقد بزنى. لازم نيست همه ى مکاتب را مطالعه کرد، بلکه همين قدر از مکاتب را بايد دانست که اين ها انسان را در نهايت به کجا خواهند برد. مثلاً وقتى شما مى خواهيد يک جفت کفش بخريد، تمام کفش هاى يک فروشگاه را آزمايش نمى کنيد. اندازه وشماره ى پا، شما را در انتخاب بهترين کمک مى کند. در رابطه با مکتب ها وگزينش آن ها نيز اين چنين است. وقتى من اندازه ى واقعى انسانى خودم را کشف کردم وشناختم، حالا در پى اين هستم که مکاتب مختلف، چه لباسى را براى اين انسان مى سازند. آن وقت مى بينيم که همه ى مکاتب، لباس هايى را براى اين انسان مى سازند، حتى انگشت پاى اين انسان بزرگ را نمى تواند بپوشاند، جز مکتب تشيع که آرمان ها واهدافش با اندازه ى وجودى وارزش واقعى انسان، هماهنگ است. اين راه راه گشاى بن بست هاى حيرت زا است. اين شروع در ما جريانى ايجاد مى کند که مى توانيم از مطالعات وتفکرات ديگران هم بهره برداريم واين جريان فکرى است که مى تواند در برابر فکرهاى گوناگون مقاوم باشد.

(1) نهج الفصاحة، ح 90.
(2) (فبشر عبادى الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه). (زمر، 18).
(3) نهج البلاغه، خطبه 16.

موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



[یکشنبه 1397-06-25] [ 08:17:00 ب.ظ ]