حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 657
  • دیروز: 231
  • 7 روز قبل: 9060
  • 1 ماه قبل: 13753
  • کل بازدیدها: 2397243





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • ذکریائی جویباری
  • شمس
  • ذبیح پور
  • زفاک
  • avije danesh


  •   ميلاد حسن بن علي ( ع )   ...

    ميلاد حسن بن علي ( ع )

    سبزه اندر سبزه بيني ارغوان در ارغوان

    لاله اندر لاله بيني ياسمن در ياسمن

    ساحت بستان ز فر سبزه شد باغ بهشت

    دامن صحرا از بوي نافه شد رشک ختن

    نقش گل را آن چنان آراست نقاش بهار

    کز شگفتي ماندت انگشت حيرت در دهن

    از شميمي خاک گردد مشکبيز و مشک بار

    وز نسيمي آب گردد موج خيز و موج زن

    سبزه پرچم بر فرازد صبحدم در باغ و راغ

    لاله آتش بر فروزد شامگاهان در دمن

    گل شد از لطف نسيم و دولت ابر بهار

    شاهدي شيرين شمايل دلبري سيمين بدن

    دشت و صحرا در لطافت تالي باغ بهشت

    باغ و بستان در طراوت رشک فردوس عدن

    در شب مهتاب بيني بر لب آب روان

    عاشقان را بزم عيش و شاعران را انجمن

    نونهالان چمن را دايه ابر بهار

    گه ز رخ شويد غبار و گه بنوشاند لبن

    تا کند بلبل دل گل را اسير دام عشق

    گه ز شيرين خواندنش افسانه گاه از کوهکن

    وه چه خوش بشکفته در گلزار زهرا نوگلي

    کز طراوت گشته رويش رشک گلهاي چمن

    ديده از نور جمالش روشني يابد چو دل

    بلبل از شوق وصالش در چمن نالد چو من

    بلبل آن جا هر سپيده دم سرايد نغمهاي

    در ثناي خسرو خوبان امام ممتحن

    از حريم فاطمه در نيمه ماه صيام

    چهره ماه حسن تابيد با وجه حسن

    ميوه بستان زهرا نور چشم مصطفي ( ص )

    پاره قلب علي بن ابيطالب حسن

    در محيط علم و دانش آفتابي تابناک

    بر سپهر حلم و بخشش کوکبي پرتو فکن

    شد عيان از چهره تابان او نور خدا

    شد جوان از چشمه احسان او چرخ کهن

    چون دمد صبح وصالش دل شود دار السرور

    چون رسد شام فراقش جان شود بيت الحزن

    سينه از نور فضايل روشني بخش جهان

    چهره در حسن شمايل رشک خوبان زمن

    بر حصار حلم او شد پايه دين استوار

    محکم از ايمان او شرع نبي موتمن

    پرچم صلح و صفا افراشت سبط مصطفي

    تا براندازد لواي کفر و آشوب و فتن

    آستان مجتبي را کرد اگر دشمن خراب

    کي تواند بر سليمان چيره گردد اهرمن

    نور جاويدان او بر جان ما بخشد فروغ

    عشق روزافزون او در قلب ما دارد وطن

    منبع فيض و عطاي کبرياي ذوالجلال

    مظهر ذات و صفات کردگار ذوالمنن

    تن مپرور جز به مهر خاندان حق ( رسا )

    تا ز دل شويد غبار رنج و اندوه و محن

    وه چه خوش دارد تماشا امشب از لطف رضا

    جشن ميلاد حسن در آستان بوالحسن

     

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام, میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



    [دوشنبه 1395-03-31] [ 10:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فرخنده ميلاد اوّلين سبط فروزنده   ...

     


    فرخنده ميلاد اوّلين سبط فروزنده

    موكب باد صبا بگذشت از طرف چمن
    تا چمن را پرنيانِ سبز پوشاند به تن
    سبزه اندر سبزه بينى ، ارغوان در ارغوان
    لاله اندر لاله بينى ، ياسمن در ياسمن
    ساحت بستان ز فرّ سبزه شد باغ بهشت
    دامن صحرا ز بوى نافه شد رشك ختن
    نقش گل را آن چنان آراست نقّاش بهار
    كز شگفتى ماندت انگشت حيرت در دهن
    وه چه خوش بشكفته در گلزار زهرا نوگلى
    كز طراوت گشته رويش رشك گلهاى چمن
    ديده از نور جمالش روشنى يابد چو دل
    بلبل از شوق وصالش در چمن نالد چو من
    بلبل آن جا هر سپيده دم سرايد نغمه اى
    در ثناى خسرو خوبان ، امام ممتَحن
    از حريم فاطمه در نيمه ماه صيام
    چهره ماه حسن تابيده با وجه حسن
    ميوه بستان زهراء نور چشم مصطفى
    پاره قلب علىّ بن ابى طالب ، حسن
    در محيط علم و دانش آفتابى تابناك
    بر سپهر حلم و بخشش كوكبى پرتو فكن
    پرچم صلح و صفا افراشت سبط مصطفى
    تا براندازد لواى كفر و آشوب و فتن

     

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام, میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:09:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر ولادت امام حسن مجتبي ( ع )   ...


    در ولادت امام حسن مجتبي ( ع )

    تا چمن از فر فروردين به خود زيور گرفت

    عالم فرتوت دور زندگي از سر گرفت

    در چمن مشاطه نوروز با سعي نسيم

    شاهد گل را نقاب از چهره احمر گرفت

    از دم عيساي ابر احيا شدند اموات باغ

    نو عروس گل چو خود را در زر و زيور گرفت

    پا به اورنگ شقايق باز بنهاد ارغوان

    جا در آغوش صنوبر باز نيلوفر گرفت

    ساقيان بر دست ميگيرند ساغر را ولي

    لاله ساغر را به بستان از طرب بر سر گرفت

    مست در مستي نگيرد دست مست ديگري

    العجب نسرين به مستي دست سيسنبر گرفت

    فرودين بسيار ديدم من نه اين سان فرودين

    آري اين چشمه سر از سر چشمه ديگر گرفت

    حبذا عيد آن که از فيضش جلالت رخ نمود

    مرحبا عيد آن که از يمنش سعادت در گرفت

    آفتابي سر زد از دامان زهراي بتول

    آن که نور از پرتو او خسرو خاور گرفت

    سبط اول ، حجت دوم ، ولي بن ولي

    آن که عرش کبريا از حضرتش لنگر گرفت

    اي خديوي کز وجودت هر وجودي از ازل

    هوش در سر تاب در تن روح در پيکر گرفت

    از شعاع مهر رخسار تو از شرمندگي

    آفتاب از چرخ بر سر نيلگون معجر گرفت

    خاک در گاه تو را نازم که با يک جلوهاش

    بو ز مشک و رنگ از گل عطر از عنبر گرفت

    خنگ رويين سم تو در پويه و رفتار خود

    ساله ز ابر آتش ز برق و سرعت از تندر گرفت

    طفل ابجد خوان درگاه تو هنگام جدل

    از فلک خنگ و ز مه خود و ز خور افسر گرفت

    محفل ( طاي ) مطاف قدسيان گرديد چون

    بهر اوصاف تو بر کف خامه و دفتر گرفت

     

    منبع:

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام, میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:08:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شعر ميلاد حسن بن علي ( ع )   ...


    ميلاد حسن بن علي ( ع )

    سبزه اندر سبزه بيني ارغوان در ارغوان

    لاله اندر لاله بيني ياسمن در ياسمن

    ساحت بستان ز فر سبزه شد باغ بهشت

    دامن صحرا از بوي نافه شد رشک ختن

    نقش گل را آن چنان آراست نقاش بهار

    کز شگفتي ماندت انگشت حيرت در دهن

    از شميمي خاک گردد مشکبيز و مشک بار

    وز نسيمي آب گردد موج خيز و موج زن

    سبزه پرچم بر فرازد صبحدم در باغ و راغ

    لاله آتش بر فروزد شامگاهان در دمن

    گل شد از لطف نسيم و دولت ابر بهار

    شاهدي شيرين شمايل دلبري سيمين بدن

    دشت و صحرا در لطافت تالي باغ بهشت

    باغ و بستان در طراوت رشک فردوس عدن

    در شب مهتاب بيني بر لب آب روان

    عاشقان را بزم عيش و شاعران را انجمن

    نونهالان چمن را دايه ابر بهار

    گه ز رخ شويد غبار و گه بنوشاند لبن

    تا کند بلبل دل گل را اسير دام عشق

    گه ز شيرين خواندنش افسانه گاه از کوهکن

    وه چه خوش بشکفته در گلزار زهرا نوگلي

    کز طراوت گشته رويش رشک گلهاي چمن

    ديده از نور جمالش روشني يابد چو دل

    بلبل از شوق وصالش در چمن نالد چو من

    بلبل آن جا هر سپيده دم سرايد نغمهاي

    در ثناي خسرو خوبان امام ممتحن

    از حريم فاطمه در نيمه ماه صيام

    چهره ماه حسن تابيد با وجه حسن

    ميوه بستان زهرا نور چشم مصطفي ( ص )

    پاره قلب علي بن ابيطالب حسن

    در محيط علم و دانش آفتابي تابناک

    بر سپهر حلم و بخشش کوکبي پرتو فکن

    شد عيان از چهره تابان او نور خدا

    شد جوان از چشمه احسان او چرخ کهن

    چون دمد صبح وصالش دل شود دار السرور

    چون رسد شام فراقش جان شود بيت الحزن

    سينه از نور فضايل روشني بخش جهان

    چهره در حسن شمايل رشک خوبان زمن

    بر حصار حلم او شد پايه دين استوار

    محکم از ايمان او شرع نبي موتمن

    پرچم صلح و صفا افراشت سبط مصطفي

    تا براندازد لواي کفر و آشوب و فتن

    آستان مجتبي را کرد اگر دشمن خراب

    کي تواند بر سليمان چيره گردد اهرمن

    نور جاويدان او بر جان ما بخشد فروغ

    عشق روزافزون او در قلب ما دارد وطن

    منبع فيض و عطاي کبرياي ذوالجلال

    مظهر ذات و صفات کردگار ذوالمنن

    تن مپرور جز به مهر خاندان حق ( رسا )

    تا ز دل شويد غبار رنج و اندوه و محن

    وه چه خوش دارد تماشا امشب از لطف رضا

    جشن ميلاد حسن در آستان بوالحسن

     

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام, میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:06:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      در فضيلت امام حسن مجتبي (ع)   ...

    در فضيلت امام حسن مجتبي (ع)

    بو علي آن که در مشام ولي

    آيد از گيسوانش بوي علي

    قرةالعين مصطفي او بود

    سيدالقوم اصفيا او بود

    آن چنان در در آن صدف او بود

    انبيا را بحق خلف او بود

    جگر و جان علي و زهرا را

    ديده و دل حبيب و مولي را

    چون بهار است بر وضيع و شريف

    منصف و خوبرو و پاک و لطيف

    فلک جامه کوه زهره دواج

    قمر تخت مهر پروين تاج

    در سيادت شرف مويد اوست

    در رسالت رسول و سيد اوست

    نسبش در سيادت از سلطان

    حسبش در سعادت از يزدان

    چون علي در نيابت نبوي

    کوثر داعي و عدو دعي

    نامه دوست حاکي دل اوست

    دوست راچيست به زنامه دوست

    منهج صدق در دلايل او

    مهتري زنده در مخايل او

    بود مانند جد به خلق عظيم

    پاک علق و نفيس عرق و کريم

    فلذهاي بود از دل زهرا

    جده او خديجه کبرا

    پاک نايد زمردم بي باک

    عود نايد زدود چوب اراک

    ماه در چشم او هلال نمود

    زهر در کام او زلال نمود

    زان که زان واسطه چشيدن زهر

    وان زدشمن بسي کشيدن قهر

    بجهانيد جانش از ره حلق

    برهانيدش از دنات خلق

    روز باطل چو حق شود پنهان

    اهل حق را توبه زکور مدان

    پاي باطل چو دست بر تابد

    دل دانا به مرگ بشتابد

    چون جهان حيز را امير کند

    زال زر روي چون زرير کند

    گر چه اين بد به روي او آمد

    پشت اقبال سوي او آمد

    بود با اين دسم ولي همه روز

    همچو خورشيد دهر شهر افروز

    آن بهي طلعت بزرگ نسب

    آن زعلم و ورع چراغ عرب

    خواسته چون خرد زبهر پناه

    شرف از منصب کريمش جاه

    خاطرش همچو بحري اندر شرع

    راسخ اصل بود و شامخ فرع

    مسند و مرقدش بر از افلاک

    مشرب و منهلش زعالم پاک

    مشرب عرق و منهل جگرش

    بود از حوض جدش و پدرش

    مانده آباد از سخاي کفش

    خاندان نبوت از شرفش

    کرد خصمان برو جهان فراخ

    تنگ همچون درونگه درواخ

    بي سبب خصم قصد جانش کرد

    او بدانست و زان امانش کرد

    بار ديگر به قصد او بر خاست

    بي گناهي ورا به کشتن خواست

    پس سيم بار عزم کرد درست

    شربت زهر همچو بار نخست

    راست کرد و بداد آن ناپاک

    که جهان باد از چنان زن، پاک

    صدو هفتادواند پاره جگر

    بدر انداخت زان لب چو شکر

    جان بداد اندر آن غم و حسرت

    باد بر جان خصم او لعنت

    گفت با او ستوده مير حسين

    آن مر اشراف را چو زينت و زين

    زهر جان مر تو را که داد بگوي

    گفت: غمز از حسن بود نه نکو

    جد من مصطفي امان زمان

    پدرم مرتضي امين جهان

    جده من خديجه زين زمان

    مادرم فاطمه چراغ جنان

    جمله بودند از خيانت و غمز

    پاک و پاکيزه خاطر و دل و مغز

    من هم از بطن و ظهر ايشانم

    گرچه جمع از غم پريشانم

    نه کنم غمز و نه بوم غماز

    خود خدا داند آخر و آغاز

    هست دانا به باطن و ظاهر

    چون توانا به اول و آخر

    آن که فرمود و آن که داد رضا

    خود جزا يابد او به روز جزا

    ور مرا روز حشر ايزد بار

    بدهد در جوار جنت بار

    نروم در بهشت جز آن گاه

    که نهد در کفم کف بد خواه…

     

    منبع:http://kareym.valiasr-aj.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:05:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      در فضيلت امام حسن ( ع   ...

     


    در فضيلت امام حسن ( ع )

    امامي کو امامت را حسن بود

    حسن آمد که جمله حسن ظن بود

    همه حسن و همه خلق و همه حلم

    همه لطف و همه جود و همه علم

    زجودش هفت دريا، هشت آمد

    زشوقش نه فلک در گشت آمد

    سه نور بس قوي را چارم او بود

    براي آن همه چيزش نکو بود

    مربع زان سه آمد جوهر او

    مثلث دو مثني در بر او

    چو دوميراث مشکين زان سهتن داشت

    چوجان در برازو با خويشتن داشت

    دل پر نور او درياي دين بود

    دو موي او دو شست عنبرين بود

    چو در دريا فکند آن شست در راه

    به شست افتاد از ماهيش تا ماه

    رخي چون روزو زلفي همچو شب داشت

    کسي کان هردو ديدالحق عجب داشت

    چو آه از دل بر آوردي به غم در

    درافتادي شب و روزش به هم در

    شب از موي سياهش تيره گشته

    ز رويش ماه روشن خيره گشته

    لبش قام مقام حوض کوثر

    که بودي چشمه نوش پيمبر

    چنان نوشي به زهر آلوده کردند

    جگر پر خون دلش پالوده کردند

    ز زهرش چون جگر شد پاره پاره

    ز غصه گشت خونين، سنگ خاره

    دل خصمش نشد از خون جگر رنگ

    ولي از درد او خون شد دل سنگ

     

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام, میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:03:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اي تو با قلبم صميمي   ...


    اي تو با قلبم صميمي



    اي تو با قلبم صميمي يا حسن


    تو کريم بن کريمي يا حسن


    داري از زهرا نشان يا مجتبي


    مهرباني دل رحيمي يا حسن


    صاحب رزقي و جودت بي کران


    ريزه خوار سفره ات هر انس و جان


    آن قدر بخشنده اي محبوب من


    بر سر خوان تو حاتم ميهمان


    از مي کوثر چو آبم مي دهي


    بر خم زلفت چو تابم مي دهي


    آن قدر خوبي که هر چه بد کنم


    با کريمي تو جوابم مي دهي


    تا خدا پرداخت جسم و جان وتن


    پر نمودم از غم و رنج و محن


    روي قلبم از ازل حک کرد او


    هست اين مخلوق مجنون الحسن


    بي کس شهر پيمبر يا حسن


    غربت تو همچو حيدر يا حسن


    من چه گويم شرح دردت اي غريب


    اي عصاي دست مادر يا حسن


    گريه کردن کار هر روز و شبت


    آمده از گريه ها جان بر لبت


    من نمي گويم که در کوچه چه شد


    آن قدر گويم کمان شد زينبت


    در ميان کوچه دشمن راه بست


    حرمت صديقه زهرا شکست


    آن قدر بر جسم و جانش لطمه زد


    بي تأمل مادرت از پا نشست


    خيره مانده چشم هايت سوي در


    داغ آن کوچه هنوزت بر جگر


    تا زماني که به دنيا زيستي


    ديگر از آن کوچه ننمودي گذر
     
     
    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:59:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      رسول خدا حسن را مى بوسيد و مى بوييد   ...

     

    “حاكم نيشابورى” در مستدرك به سند خود از"عروه” نقل كرده كه گويد: رسول خدا(ص) فرزندش حسن را بوسيد و به سينه چسبانيد و او را مى بوييد و مردى از انصار مدينه نزد آن حضرت بود، آن مرد انصارى كه اين ماجرا را ديد، گفت: من پسرى دارم كه به حد بلوغ رسيده و تاكنون هيچ گاه او را نبوسيده ام!

    «فقال رسول الله: ارايت ان كان الله نزع الرحمة من قلبك فما ذنبى؟»(رسول خدا(ص) فرمود: اگر خداوند رحم را از دل تو گرفته، گناه من چيست؟) (15)

    و در روايت ديگرى كه"بخارى” از “ابوهريره” در كتاب"الادب المفرد” روايت كرده، اين گونه است:

    «قبل رسول الله حسن بن على و عنده الاقرع بن حابس التميمى جالس فقال الاقرع: ان لى عشرة من الولد ما قبلت منهم احدا؟ فنظر اليه رسول الله(ص) ثم قال: من لا يرحم لا يرحم » (16)

    (رسول خدا(ص) در حالى كه ” اقرع بنحابس تميمى"- يكى از سران قريش- نزد او نشسته بود (فرزندش) حسن بن على را بوسيد،"اقرع” كه آن منظره را ديد گفت: من ده فرزند دارم و تاكنون يكى از آنها را نبوسيده ام! رسول خدا(ص) كه اين سخن را شنيد رو به او كرده فرمود: هر كس رحم نكند مورد ترحم(خدا) واقع نشود!)

    و در"مناقب ابن شهر آشوب” است كه در روايت “حفص فراء” اين گونه است كه:

    «فغضب رسول الله حتى التمع لونه و قال للرجل: ان كان قد نزع الرحمة من قلبك فما اصنع بك؟ من لم يرحم صغيرنا و يعزز كبيرنا فليس منا» (17)

    (در اين وقت رسول خدا(ص) غضب كرد، به گونه اى كه رنگ مباركش دگرگون شد و به آن مرد فرمود: اگر مهر و محبت از دل تو گرفته شده من با تو چه كنم؟ كسى كه به كوچك ما رحم نكند و بزرگ ما را محترم نشمارد از ما نيست.)

    پاورقي

    15.مستدرك، ج 3، ص 170.

    16.نقل از الادب المفرد بخارى، (چاپ بيروت)، ص 34.

    17.مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 384.

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:50:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ولادت نور { امام حسن (ع) }   ...

     

     امام حسن (ع) در نيمه ماه مبارك رمضان سال سوم هجري به دنيا آمد. آن حضرت شباهت زيادي به جدش رسول خدا(ص) داشت.(1) پس از شهادت پدر بزرگوارش، ايشان رهبري شيعيان را عهده دار شدند. از ابي رزين نقل شده است كه امام در حالي براي ما خطبه مي خواند كه لباسي سياه و نيز عمامه اي سياه بر سر داشت.(2) امام حسن(ع) ، از چهره هاي برجسته اخلاقي است كه رفتار و كردارش روشنگر راه هدايت است. رسول خدا(ص) در سخنان زيادي علاقه خويش را به فرزندشان امام حسن(ع) بيان كرده و از ديگران نيز خواستند تا او را دوست بدارند. تعبيرهايي نظير:

    ” اللهم إني قد أحببته فأحبه و أحب من يحبه."(3)

    خداوندا من او را دوست مي دارم پس او و هر كه او را دوست مي دارد، دوست بدار.

    ” من أحب الحسن و الحسين فقد أحبني، و من أبغضها فقد أبغضني"(5)

    هر كه حسن و حسين را دوست مي دارد مرا دوست داشته است و هر كس با او دشمني كند با من دشمني كرده است.

    ” من سره أن ينظر إلي سيد شباب أهل الجنة فلينظر إلي الحسن بن علي"(6)

    هر كس مي خواهد به سيد جوانان اهل بهشت بنگرد به حسن بن علي نگاه كند.

    نمونه هايي از كلماتي است كه رسول خدا(ص) درباره فرزندشان حسن(ع) فرموده اند.

    پاورقي

    1- ترجمة الامام الحسن(ع)، ابن سعد، صص 131-130.

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

    2- همان، ابن سعد، ص 163.

    3- همان، ابد سعد، ص 139، سنن الترمذي، ج 5، ص 661.

    4- ترجمة الامام الحسن(ع)، ابن سعد، ص 138، مسند حمد، ج 5، ص 366، مستدرك، ج 3، ص 173.

    5- ترجمة الامام الحسن(ع)، ابن سعد، صص 138، 143، مسند طيالسي، ش 2502، مسند احمد، ج 2، ص 440، المستدرك، ج3، ص 166.

    6- ترجمة الامام الحسن(ع)، ابن سعد، ص 138، البداية و النهايه ، ج 8، ص 35.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:48:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بخشش و سخاوت امام حسن مجتبی   ...

     

    در نقلي آمده است كه شخصي حضور امام حسن(ع) رسيد و اظهار نياز كرد. امام به او فرمود: نيازهايت را بنويس و به من ده. زماني كه او نوشت و آورد، امام دو برابر نيازش پرداخت.(10) در روايت ديگري آمده است كه امام، در طول زندگي خود، سه بار و هر بار نيمي از تمامي مايملك خود را در راه خدا بخشيد.(11) ابوهارون نامي گويد: در سفر حج به مدينه رفتيم، گفتيم سري به فرزند رسول خدا(ص) بزنيم و سلامي بر او بكنيم. نزد آن بزرگوار رفتيم و از سفر خود گفتيم. وقتي بازگشتيم ، براي هر كدام ما چهارصد دينار فرستاد. نزد آن حضرت برگشته و گفتيم كه وضعمان خوب است . حضرت فرمود:

    لا ترّدوا علي معروفي.(12)

    بخشش مرا بازنگردانيد.

    به امام حسين (ع) گفتند: فيك عظمة، شما عظمت خاصي داريد. امام فرمود: لابل عزة، قال الله تعالي: فلله العزة و لرسوله و للمؤمنين ، اين عظمت نيست بلكه عزت است. خداوند فرموده است: عزت براي خدا، پيامبرش و مؤمنان است.(13)

    امام در مدت هشت ، نه سالي كه پس از صلح در مدينه بودند، مرتب با شيعيان كوفه كه براي حج به حجاز مي آمدند ديدار داشتند. طبيعي است كه آنها حضرت را به عنوان امام خود پذيرفته و در كار دينداري خود از آن حضرت بهره مي بردند.

    پاورقي

    10- المحاسن و المساوي، ص 55.

    11- تاريخ الخلفاء، ص 73، تذكرة الخواص، ص 196.

    12- ترجمة الامام حسن(ع)، ابن سعد، ص 155.

    13- ربيع الابرار، ج3، ص 177.

    منبع: http://kareym.valiasr-aj.com/

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 09:45:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.