حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 2116
  • دیروز: 1308
  • 7 روز قبل: 4049
  • 1 ماه قبل: 20154
  • کل بازدیدها: 2406036





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • شمس
  • معاونت پژوهش مدرسه علمیه کوثر قزوین
  • فائزه ابوالقاسمی


  •   توحید از نگاه امیر المومنین (ع)   ...

    (همت های بلند ودورپرواز اورا نمی یابند واندیشه های عمیق و لطیف نیز به او راهی پیدا نمی کند.)

    (توحید در نگاه عقل ودین ص 217 محمد باقر شریعتی)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



    [یکشنبه 1396-06-12] [ 11:36:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خدا در نگاه نهج البلاغه   ...

    حضرت باری تعالی درنهج البلاغه به عنوان هستی مطلق توصیف شده که ماهیت ندارد خدا حقیقتی نیست که موجود باشد بلکه وجودی است بی نهایت وحقیقتی لایتناهی.درقلمرو زمان ومکان نمی گنجد همه ی هستی ها ازاوست واو عین هستی است همه ی موجودات محتاج اویند واو غنی با لذات است.(توحید درنگاه عقل ودین ص 208 محمد باقرشریعتی سبزواری)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:36:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      غذای ساده پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)   ...


    غذای ساده پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)


    شام پنجشنبه ای رسول خدا به مسجد قبا رفت و در آنجا خواست بعد از نماز، افطار كند، به حاضران فرمود: آيا نوشيدنى هست ؟
    اوس بن خولى كه از مسلمانان مدينه بود، رفت و ظرفى كه در آن مقدارى دوغ آميخته به عسل بود آورد و نزد رسول خدا نهاد، آن حضرت اندكى از آن چشيد و سپس آن ظرف را كنار گذاشت ، و از آن غذا نخورد و فرمود: اين غذا از دو نوشيدنى است ، كه يكى از آن ، كافى است و نيازى به ديگرى نيست ، من اين غذا را نمى خورم ، و آن را حرام هم نمى كنم ، ولى براى خدا تواضع مى كنم ، زيرا هركس براى خدا تواضع كند، خداوند مقام او را ارجمند مى نمايد، و هر كس براى خدا تواضع كند، خداوند مقام او را ارجمند مى نمايد، و هر كس تكبر كند، خداوند مقام او را پست مى گرداند، و هر كس در زندگى ، حد عادلانه معاش را رعايت كند، خدا به او روزى بخشد، و كسى كه اسراف كند، خدا او را از روزى ، محروم نمايد، و هر كس ‍ بسيار در ياد مرگ باشد، خدا او را دوست مى دارد

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:35:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      احسان ماندگار   ...

    وقف در قرآن

    وقف ” سنّت حسنه اي است که از دير باز به اشکال گوناگون در تاريخ بشر وجود داشته است و اسلام نيز آن را در مسيري روشن، منطقي و هدفدار، مترّقي و دقيق مورد استفاده قرار داده است.خـدا کـه مالـک همـه چيـز است. مالـک همه ي ماسـت. مالـک لحظـات عمر ما و مالـک نفس هاي ماسـت. به ما مي گـويد به من قرض بدهـد آن هم با تعبيراتي که يک سائل مي گـويد. شما به خدا قرض بدهيـد خدا به شما جـزا مي دهد.«من ذالـذي يقرض الله قرضاً حسناً فيضاعفه له اضعافاً کثيره و الله يقبض و يبسط و اليه ترجعون«؛ (سوره بقره، آيه 245)
    دليلش اين است که خدا مي خواهد از طريق ما انسان ها اين همکاري و همدلي اتفاق بيفتد. ” وقف ” مهم ترين وسيله ي اين راه است و تفاوتي که وقف با صدقات موقّتي دارد، پايدار بودن و ماندگار بودن آن است.وقف با عنليت به روح قرآن، نه تنها جايز است، بلکه در مواردي و در حالاتي، راجح و مستحب است.
    وقتي واقف درحال حياتش ملکي از املاک خود را وقف کند هم به جامعه خدمت کرده است و هم پس از مرگش سودي به عنوان ثواب و پاداش الهي به او مي رسد؛ «… و الباقيات الصالحات خير عند ربّک ثواباً و مرداً«؛ «… و کارهاي شايسته ي ماندني، نزد پروردگارت از حيث پاداش بهتر و خوش عاقبت تر است.«؛(سوره مريم، آيه 76)
    از نظر علمي مي توان گفت که عمل به مقتضاي اصل عام ” عدل و انصاف ” و توجه به حقوق “ارحام و ارقاب ” و لزوم رعايت ” اعتدال ” و ميانه روي در امور، ايجاب مي کند که وقف تمام اموال، جايز نباشد. آيه ي بلند پايه ي «و الذين اذا انفـقوا سيرفـوا و لم تقيروا و کان بين ذلک قواماً«؛ «و مؤمنين کساني هستند که چون خرج کنند، اسراف نکنند و بخل نورزند و ميان اين دو اعتدال عمل کنند.«؛ (سوره فرقان، آيه 67)، راهنماي خوبي مي تواند باشد.
    معناي لغوي وقف
    وَقف: مصدر ثلاثي مجرد از باب ضَرَبَ، يَضرِبُ در لغت به معني حبس است. وَقَفش اَلشيءَ:حَبسَهُ. و به همين معناست در اين جملات: وَقَفَ اَلاَرضَ عَلَي المَساکيِنِ يا وَقَفَ اَلاَرضَ لِلمَساکين.
    وقفها اي حبسها؛ چون واقف ملک را حبـس مي کند براي مساکـين. و هم چنين در وقف حيـوان و غير آن. (عميد، 1379، ص1100)
    در فقـه اسلامـي گاهـي وقـف را به حبس معيـّن مال و صدقه دادن منافع تعبيـر کـرده اند که در اين صورت خالـي از اشکـال نخواهد بـود.
    وقف در لغـت به معناي حبس شدن و حبس کردن متوقّـف شدن و متوقّـف کـردن است. چنان چـه در آيه ي «و قفوهم انّهم مسؤول«؛ «آن ها را باز داريد و متوقّف کنيد از اعمالشان مسوول هستند«، به اين معنا به کار رفته. اگر کلمهِ ي وقف با حرف جر «علي»به کار رود، به معناي اطلاع دادن است؛ (قرشي،1354،236ص)، مثل آيه ي «و لو تري اذ وقفوا علي النار فقالوا يا ليتنا نرد«؛ «اي کاش ببيني آن گاه که بر آتش مشرف شدند و مطّلع گشتند و گفتند اي کاش به دنيا بر گردانده مي شديم.«؛ (سوره انعام، آيه ي 27)
    معناي اصطلاحي وقف
    وقف در اصطلاح فقهي عبارت است ار اين که شخصي عين مال خود را حبس دائم کند و منافع آن را شرعاًِ و به رايگان در اختيار تأسيسات يا شخص يا اشخاص مخصوص بگذارد.
    فقها در بيان مفهوم اصطلاحي وقف که از نظر شرعي کلمه ي وقف چه مفهومي دارد؟ اختلاف نظر دارند؛ منشأ اختلاف آن است که برخي آن را لازم و برخي جايز مي دانند و عدّه اي قصد قربت را شرط تحقّـق وقف مي دانند.ولي عدّه ي ديگري چنين عقيده اي ندارند، و غير اين ها. اين نوع اختلافات موجب شده است که در تعريف آن نيز با تعاريف گوناگون مواجه شويم. (الکبيسي، 1378،ص67)
    از فقها، تعاريف فراواني در ارتباط با بيان مفهوم اصطلاحي وقف نقل شده که مهمترين آن ها را در اينجا نقل مي کنيم:
    مرحـوم محقـق حلّي در تعريف آن گفته:«الوقـف عقد ثمرته تحبيس الاصل و اطلاق المنـفه«؛ يعني وقـف عقدي است که ثمره ي آن حبس کردن اصل و رها کردن منفعـت است.)، اين تعـريف از روايت «حبـس الـاصل و سبـل الـثـمره»مستفـاد شـده است. (بهـداروند،1385، ص187)

    امام خميني (قدس سره) در تعريف وقف فرموده است: «تحبيس العين و تسبيل المنفعه«؛يعني وقف، عبارت از حبس کردن عين و رها کردن منفعت آن است. (خميني،1380،ص62)
    برخي عالمان از جمله مرحوم بجنوردي در تعريف وقف لفظ تسبيل را بهتر از لفظ اطلاق دانسته است؛ زيرا از يک سو در لفظ تسبيل، راه خدا منظور شده که در نتيجه بر اين اساس، لفظ وقف از عبادات خواهد شد و از سوي، اين تعريف با سخن پيامبر (ص) که فرموده: «حبس الاصل و سبل المنفعه»هماهنگي دارد. (سليمي فر،1370، ص12)
    همه ي اديان و شرايع براي وقف اهمّيّت قائل شده اند. هزينه ي نگاهداري معابد و آثار مقدّسه ي ديني از منابع موقوفات تأمين شده که نشان دهنده ي اعتقـادات متديّـنان بوده است؛ به همين دليل، در کتاب شرايع، حکم فقهي وقـف بر معبد يهود و نصارا و نيز وقف بر نوشتن تورات و انجيل بيان شده و گفتـه شده که چنان که وقـف به وسيله ي خود يهود و نصارا صورت گـيرد، اشکـال ندارد. (محقق حلي، 1377، ص347)

    وقف درقرآن
    در قرآن کريم، چهار آيه است که ريشه ي ” وقف ” در آن، با معاني مختلف به کار برده شده است که اين آيات را با تفاسير مختلف مورد بحث قرار مي دهيم؛ از آن جمله:
    1.و لو تري اذا وقفوا علي النّار فقالوا يا ليتنا نرد و لا نکذب بايات ربّنا و نکون من المؤمنين؛ «و اگر آنان را ببيني که بر آتش دوزخ توقّف کرده اند پس مي گويند کاش ما را باز مي گرداندند تا ديگر آيات پروردگار مان را تکذيب نمي کرديم و از مؤمنان مي شديم«؛ (سوره انعام، آيه 27)
    به عاقبت اصرار آن ها بر کفر اشاره مي کند: در برابر آتش دوزخ چنان هراسناک مي شوند که باز طبق عادت دروغ گويشان فرياد مي کشند اي کاش براي نجات از اين سرنوشت شوم مي توانستيم بلر ديگر به دنيا برگرديم تا آيات پروردگار مان را تکذيب نکنيم و در صفّ مؤمنان قرار گيريم. (پور سيف، 1385، ص 345)
    و لو تري اذا وقفوا علي النّار… ؛ بيان عاقبت انکار و اسرارشان بر کفر و سرانجام اعراضشان از آيات الهي است.
    «يا ليتني نرد و لا نکذّب بايات ربّنا…»، بنابرين که قرائت ” نکذب ” به فتح باء، و ” نکون ” به فتح نون باشد؛ معناي آيه اين است که: کفّار آرزو مي کنند بار ديگر به دنيا برگشته سلک مؤمنين درآيد، باشد که از عذاب آتش قيامت رهايي يابد. اين آرزويشان نظير همان انکار شرک به خدا و سوگند دروغ خوردنشان از باب ظهور ملکات نفسانيشان مي باشد زيرا کفار همان طور که دروغ، ملکه نفسانيشان بود، آرزوي خيرات و منافعي هم که از آنان فوت شده، مخصوصاً وقتي که فوت آن مستند به اختيار خودشان و قصور تدبير در عملشان باشد خود ملکه ديگري است در نفسشان، همچنان اظهار تأسف و تحسّري هم که درباره ي کوتاهي در امر قيامت مي کنند، ملکه ي ديگري است در نفس آنان.(طباطبائي، 1380، ج7، ص72)
    2. و لو تري اذا وقفوا علي ربّهم قال اليس هذا بالحق قالوا بلي و ربّنا قال فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون«؛ «و اگر ببيني موقعي که آن ها را در برابر پروردگارشان متوقّف کرده اند، مي فرمايد: آيا اين حق نيست؟ گويند: چرا، سوگند به پروردگار مان که حق است؛ مي فرمايد: پس به خاطر کفري که مي ورزيديد عذاب را بچشيد»(سوره انعام، آيه 30)
    اين جواب انکار آن هاست: پروردگارشان سؤال مي کند آيا معاد و لقاء الله حق نيست؟ گويند آري، قسم به پروردگار مان که حق است و آن چه انبياء گوشزد مي کردند درست بوده امّا اين اعتراف سودي به حال آن ها ندارد. (پور سيف، 1385، ص 345)
    و جمله ي«و لو تري اذ وقفوا»به منزله ي جوابي است از انکار مشرکين در آيه ي قبل، البته به اين بيان که لازمه ي گفتارشان را، به صورت تمنا خاطرنشان پيغمبر گرامي خود سازد، و آن لازمه و تالي فاسد اين است که: به زودي آنچه را که با گفتن «و ما نحن بمبعوثين»انکار مي کردند، تصديق و اعتراف خواهند نمود، و اين در حالي است که در برابر پروردگار خود مي ايستد و آنچه را که انبياء (عليهم السّلام) در دنيا گوشزد شان مي کردند و مي گفتند که بعد از مرگ دو باره زنده خواهيد شد و اينان انکارش مي کردند، به عيان مشاهده مي کنند.
    از اينجا معلوم مي شود که جمله ي «اذ وقفوا»تفسير معاد و حشر است، و مؤيد آن اين است که در آيه ي بعد هم که مي فرمايد:«قد خسر الذين کذّبوا بلقاءالله حتّي اذا جاءتهم السّاعه…»از حشر و بعث و قيامتي که در جملات قبلي بود به لقاءالله تعبير کرده و بلافاصله ساعت را ذکر فرموده، تا برساند که منظور از آن همان ساعت ” لقاءالله ” است. (طباطبائي،1380،ج7، ص77)
    3.و قال الذين کفروا لن لومن بهذا القرآن و لا بالذي بين يديه و لو تري اذا الظالمون مؤقوفون عند ربّهم يرجع بعضهم الا بعض القول يقول الذين استضعفوا للذين استکبروا لولا انتم لکنّا مؤمنين، و کساني که کافر شدند گفتند: نه به اين قرآن و نه به آن که پيش از آن است هرگز ايمان نخواهيم آورد اي کاش ظالمان را هنگامي که در نزد پروردگارشان باز داشت شده اند مي ديدي که چگونه برخي از آنان با برخي ديگر جدل مي کنند؛ آن ها که زير دست بودند به کساني که برتري داشتند، مي گويند: اگر شما نبوديد قطعاً ما مؤمن بوديم (سوره سباء، آيه 31)
    مشرکين مي گفتند نه به اين قرآن ايمان داريم و نه به کتب آسماني قبل از آن و اين به آن جهت بود که اصولاً مذهب شرک معتقد به نبوّت نبود. کلمه ي ” لن ” براي نفي ابدي است و لجاجت آن ها را مي رساند يعني تا ابد ايمان نمي آوريم. نتيجه ي اين شرک به زودي به آن ها مي رسد و چيزي نمي گذرد که در پيشگاه خدا پشيمان مي شوند امّا برايشان سودي ندارد. اين ظالمان که با شرک خويش به خود و ديگران ظلم کرده اند در روز قيامت براي حساب و جزا در پيشگاه پروردگارشان مي ايستند در حالي که با ديگران مجادله مي کنند. نخست پيروان به پيشوايان ضلالت مي گويند اگر شما نبوديد ما مؤمن بوديم زيرا شما ما را مجبور کرديد که کافر و مشرک شويم. (پور سيف، 1385، ص1108)
    4.وقفوهم انّهم مسؤلون«؛ «و آنان را باز داريد که ايشان بازخواست کردني هستند.«، (سوره صافات، آيه 24)
    در سر راه جهنّم، ايشان را نگه مي دارند تا بازخواست شوند که چرا از حق و عمل صالح روي گردان شدند؟ (پور سيف، 1385، ص 1153)
    در مجمع البيـان مي گويد: وقتي کسي مي گويد ” وقفت انا “معنايـش اين است که: من ايسادم، وقتي هم بگويد: ” وقف غيري ” معنايش اين اسـت که: من فلاني را به ايستادن و توقّف وادار کـردم. خلاصه کلمه ي ” وقف ” هـم لازم و بـدون مفعـول استفاده مي شـود و هم متعـدّي؛ ولي بعضي از بني تميم وقتي مي خواهند متعدّي استعمالـش کنند، به باب افعالـش برده و مي گويند ” اوقفت الـدّابـه “؛ ” من حيوان را نگه داشته ” و خلاصه در صورت تعدّي از باب افعال استفاده مي کنند، و ثلاثي مجرّد را در مورد تعدّي به کار نمي برند.
    و بنا به گفته ي وي معناي جمله ي ” وقفوهم ” اين مي شود که ايشان را نگه داريد و نگذاريد بروند که بايد بازخواست بشوند. و از سياق استفاده مي شود که اين امر به بازداشت و بازخواست، در سر راه جهنّم صورت مي گيرد. (طباطبائي، 1380، ج17، ص199)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:33:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بهترین وسیله برای معرفی اباعبدلله علیه السلام به جهانیان   ...

    در کتاب انجیل متی _ باب ۲۴ _ جمله ۲۱ ، آمده است که

    در آخرالزمان جمیع طوایف زمین سینه زنی میکنند.

    در آخرالزمان حسین بن علی(علیه السلام)برای تمام ملل جهان نامی آشنا میشود.

    روزنامه انگلیسی «اندیپندنت» با انتشار گزارشی در مورد زیارت أربعین حسینی علیه السلام، از این زیارت به عنوان “بزرگ ترین تجمع دینی(کارناوال) در جهان” نام برد! این روزنامه در گزارش خود نوشت:

    تعداد افرادی که در این تجمع دینی حضور می یابند حدودا پنج برابر حجاج است، همچنین مهم تر و با شکوه تر از تجمع “کوم میلا” متعلق به هندوهای جهان است.

    شاید به همین علت باشد که از ۵ جمله ای که حضرت حجت(عج) هنگام ظهور بیان میفرمایند،در ۴ جمله وجود مبارکشان را به جد بزرگوارشان حضرت سید الشهدا مرتبط میسازند.

    الا یا اهل العالم ، انا الامام القائم .

    الا یا اهل العالم ، انا الصمصام المنتقم .

    الا یا اهل العالم ، انَّ جدّی الحسین قتلوه عطشاناً .

    الا یا اهل العالم ، انَّ جدّی الحسین طرحوه عریاناً .

    الا یا اهل العالم ، انَّ جدّی الحسین سحقوه عدواناً .

    ادامه »

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:33:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سوال خیلی ساده بود اما حسابی منو به فکر فرو برد،   ...

    ازمن پرسید:

    تاحالا دیدی یا شنیدی که کسی توخونه خدا شفا گرفته باش؟

    گفتم نه نشنیدم ،

    پرسید:تاحالا شنیدی که کسی تو حرم ائمه مثل امام رضا  علیه السلام یا امام حسین علیه السلام شفا گرفته باش؟

    گفتم:اره خیلی شنیدم.

    دوباره پرسید: خب، چرا؟؟؟؟

    راست میگفت واقعا چرا؟؟؟

    سوالش واقعا منو به فکر فرو برد…

    ادامه »

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:33:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎﺯﯼ ﻏﯿﺮﺕ !   ...

    ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺣﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻏﯿﺮﺕ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ ﺧﻠﻂ ﻏﯿﺮﺕ ﺑﺎ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ.

    ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ﻏﯿﺮﺕ ﻭ ﺣﺴﺎﺩﺕ، ﺗﻔﺎﻭﺗﻬﺎﯼ ﺁﺷﮑﺎﺭﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ.

    ﻏﯿﺮﺕ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﺸﺮﯼ ﺍﺳﺖ.

    ﺇﻥّ ﺍﻟﻠَّﻪ ﻏﯿﻮﺭ ﯾﺤﺐّ ﻛﻞّ ﻏﯿﻮﺭ

    ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻏﯿﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻏﯿﺮﺗﻤﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ دارد…

    ﻗﺎﻝ ﻋﻠﯽّ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴّﻼ‌ﻡ: ﯾﺎ ﺃﻫﻞ ﺍﻟﻌﺮﺍﻕ ﻧﺒّﺌﺖ ﺃﻥّ ﻧﺴﺎﺀﻛﻢ ﯾﺪﺍﻓﻌﻦ ﺍﻟﺮّﺟﺎﻝ ﻓﯽ ﺍﻟﻄّﺮﯾﻖ ﺃﻣﺎ ﺗﺴﺘﺤﯿﻮﻥ؟ ﻭ ﻗﺎﻝ ﻟﻌﻦ ﺍﻟﻠَّﻪ ﻣﻦ ﻻ‌ ﯾﻐﺎﺭ.

    ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ‏ ﻋﺮﺍﻕ‏! ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺯﻧﺎﻥ‏ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺗﻨﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ، ﺁﯾﺎ ﺷﺮﻡ ﻧﻤﻰ‏ﻛﻨﯿﺪ؟! ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍ ﻟﻌﻨﺖ ﻛﻨﺪ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻏﯿﺮﺕ ﻧﺪﺍﺭﺩ.

    ادامه »

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:33:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      روزی چند دقیقه!؟   ...

    خدایا!

    کاری کن که با همان جان بی غبار و پاک به سمت تو بیایم و امانت را ادا کنم. کاری کن آینه ای که به من داده بودی در تکان های دقایق و ساعت ها و روزها و شبها نشکسته باشد. بار الها! کاری کن در این قطار بی بازگشت حواسم جز تو به دیگری پرت نشود. کاری کن که قلب من مؤمن به “بسم الله” ، مؤمن به “یکی بود،یکی نبود” بماند.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سوره تنها و خالص   ...

    چرا سوره توحید را اخلاص میگویند؟

    (نکته ای عجیب)

    چون این سوره تنها و خالص ،

    سخن از الله میگوید.

    نه حرفی از بهشت دارد و نه جهنم ،

    نه پیامبران و نه ائمه و نه هیچ جیز دیگر ،

    خالص خالص معرفی الله است.

    چه جالب اینکه این سوره را شناسنامه الله میگویند ،

    و جالب تر اینکه الله به عدد ابجد ۶۶ است

    و تعداد حروف این سوره هم شصت و شش حرف میباشد.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:27:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فریاد دل...   ...
    وقتی با وضـو پشت کیبورد بنشینی، و بسم الله بگویی
    دستانت دیگر در اختیـار خودت نیست ..
    می شود وسیله ای برای نوشتن حرف حقی که باید گفته شود
    دیگر از گناه فاصله میگیری ، بوی نامحرم را نمیشنوی !.
    این وضو قدرتی به قلمت می دهد که قلب را سوراخ کندو به عمقش برود و به دل برسد
    جایی که فقط با حرف حق است که می لرزد ..
    4 ستون دل که لرزید ، حرف حق کارش را کرده ..

    حالا دیگر نوبتِ دل است که وضو بگیرد ..
    بسم الله بگوید و پشت کیبورد بنشیند و
    دوباره مُوس را تکان دهد.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 11:26:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.