حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 2318
  • دیروز: 1308
  • 7 روز قبل: 4049
  • 1 ماه قبل: 20154
  • کل بازدیدها: 2406036





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • شمس
  • ذاكري
  • زفاک
  • avije danesh


  •   فرمانده خائن   ...

    امام حسن (ع) پس از آنکه کوفه را بقصد جنگ با معاویه ترک گفت «عبیدالله بن عباس» را با دوازده هزار نفر سپاه، بعنوان طلایه لشگر؛ گسیل داشت و «قیس بن سعد» و «سعید بن قیس» را که هر دو از یاران بزرگ آنحضرت بودند؛ بعنوان مشاوره و جانشین وی تعیین نمود

    تا اگر برای یکی از این سه نفر حادثه‌ای پیش آمد، به ترتیب دیگری جایگزین وی گردد. [41] .

    حضرت مجتبی (ع) خط سیر پیشروی سپاه را تعیین فرمود دستور داد در هر کجا که به سپاه معاویه رسیدند جلو پیشروی آنها را بگیرند و جریان را به امام (ع) گزارش دهند تا بیدرنگ با سپاه اصلی به آنها ملحق شود. [42] .

    «عبیدالله» فوج تحت فرماندهی خود را حرکت داد و در محلی بنام(مسکن) با سپاه معاویه روبرو شد و در آنجا اردو زد.

    طولی نکشید به امام «ع» گزارش رسید که عبیدالله با دریافت یک میلیون درهم از معاویه؛ شبانه همراه هشت هزار نفر به وی پیوسته است.

    بدیهی است خیانت این فرمانده؛ در آن شرایطی بحرانی، در تضعیف روحیه سپاه و تزلزل موقعیت نظامی

    امام«ع» تا چه حد موثر بود. و هر چه بود قیس بن سعد که مردی شجاع و باایمان، و نسبت به خاندان امیرمؤمنان بسیار باوفا بود، طبق دستور امام حسن (ع) فرماندهی سپاه را بعهده گرفت و طی سخنان مهیجی کوشید روحیه سربازان را تقویت کند؛ معاویه خواست او را نیز با پول بفریبد، ولی قیس فریب او را نخورد و همچنان در مقابل دشمنان اسلام ایستادگی کرد. [43] .

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



    [جمعه 1395-03-28] [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مردم پیمان‌شکن   ...

    همانطور که در گذشته گفته شد، مردم عراق و کوفه یکدل و یک جهت نبودند و مردمی متلون و بیوفا و غیر قابل اعتماد بودند، هر روز زیر پرچمی گرد می‌آمدند و همواره تابع وضع موجود و قدرت روز بودند و باصطلاح نان را بنرخ روز می‌خوردند، براساس همین روحیه بود که همزمان با بحران آرایش سپاه و بسیج نیروهای طرفین، عده‌ای رؤسای قبائل و افراد وابسته به خاندان‌های بزرگ کوفه، به امام خیانت کرده به معاویه نامه‌ها نوشتند و تأیید

    و حمایت خود را از حکومت وی ابراز نمودند و مخفیانه او را برای حرکت بسوی عراق تشویق کردند و تضمین نمودند که به محض نزدیک شدن وی امام حسن (ع) را تسلیم او نمایند یا ترور کنند.

    معاویه عین نامه‌ها را برای امام مجتبی (ع) فرستاد و پیغام داد که چگونه باتکاء چنین افرادی حاضر به جنگ با وی شده است؟ [40] .

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فرماندهان خائن   ...

    اشاره

    چگونه رجال بزرگ عراق و برخی از فرماندهان عالیرتبه ارتش امام مجتبی در سختترین شرایط، امام را تنها گذاشتند و خود را به معاویه فروختند.

    برخی از نویسندگان و مورخان گذشته و معاصر، حقایق تاریخی را تحریف نموده ادعا کرده‌اند که امام حسن مجتبی (ع) آهنگ جنگ و مخالفت با معاویه نداشت، بلکه از روز نخست در صدد بود از معاویه امتیازات مادی گرفته از زندگی راحت و مرفهی برخوردار شود و اگر مخالفتهائی با معاویه می‌کرد، برای تأمین و تضمین این امتیازات بود.

    اسناد تاریخی زنده‌ای در دست است که نشان می‌دهد این تهمتها کاملا بی‌اساس است و با حقایق تاریخی به هیچگونه سازگار نمی‌باشد زیرا اگر پیشوای دوم نمی‌خواست با معاویه بجنگد، معنی نداشت گردآوری سپاه و بسیج نیرو کند. در صورتیکه باتفاق مورخان، امام

    مجتبی (ع) سپاهی ترتیب داد و آماده جنگ شد؛ لکن از یکسو بواسطه عدم هماهنگی و چند دستگی سپاه امام (ع) و از سوی دیگر در اثر توطئه‌های خائنانه معاویه، نیروهای نظامی حضرت پیش از آغاز جنگ و بدون برخورد نظامی؛ از هم پاشیده شد و مردم از اطراف امام (ع) پراکنده شدند، امام بناچار، از جنگ خودداری نمود به پذیرفتن صلح مجبور شد.

    اینک توضیح مطلب:

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سپاس همآهنگ   ...

    این چند دستگی و اختلاف عقیده و تشتت و پراکندگی، در صفوف سپاه امام مجتبی (ع) نیز منعکس شده و آنرا بصورت ارتش ناهماهنگ با ترکیب ناجور درآورده بود از این رو در مقابله با دشمن خارجی به هیچوجه نمی‌شد به چنین سپاهی اعتماد کرد.

    استاد شیعه شیخ مفید (ره) و دیگر مورخان در مورد این پدیده خطرناک در سپاه امام حسن (ع) می‌نویسند.

    «عراقیان خیلی بکندی و بی‌علاقگی برای جنگ آماده شدند و سپاهی که امام حسن (ع) بسیج نمود از گروههای مختلفی تشکیل می‌شد که عبارت بود از:

    1- شیعیان و طرفداران امیرمؤمنان (ع)

    2- خوارج که از هر وسیله‌ای برای جنگ با معاویه استفاده می‌کردند (شرکت آنها در صفوف سپاهیان امام (ع) بخاطر دشمنی با معاویه بود، نه دوستی با امام حسن «ع»)

    3- افراد سودطلب و دنیاپرست که بطمع منافع مادی در سپاه امام (ع) داخل شده بودند.

    4- افراد دو دل و شکاک که شخصیت بزرگی هم چون امام حسن (ع) در نظر آنان چندان به معاویه ترجیح نداشت.

    5- و بالاخره گروهی که نه بخاطر دین بلکه از روی تعصب، و صرفا به پیروی از رؤسای قبائل خود، برای

    جنگ حاضر شده بودند. [38] .

    بدین ترتیب سپاه حضرت مجتبی (ع) فاقد یکپارچگی و هماهنگی لازم جهت مقابله با دشمن نیرومندی مثل معاویه بود.

    شاید هیچ سندی در ترسیم دورنمای جامعه متشتت و پراکنده آنروز عراق و نشان دادن انگیزه‌های عراقیان برای جنگ؛ گویاتر و رساتر از گفتار خود آنحضرت نباشد، حضرت مجتبی (ع) در «مدائن» یعنی آخرین نقطه‌ای که سپاه امام تا آنجا پیشروی کرد؛ سخنرانی جامع و مهیجی ایراد نمود و طی آن چنین فرمود:

    «هیچ شک و تردیدی ما را از مقابله با اهل شام بازنمی‌دارد ما با نیروی استقامت و تفاهم داخلی شما با اهل شام می‌جنگیدیم ولی امروز بر اثر کینه‌ها اتحاد و تفاهم از میان شما رخت بربسته و استقامت خود را از دست داده زبان به شکوه گشوده‌اید.

    وقتی که به جنگ صفین روانه می‌شدید دین خود را بر منافع دنیا مقدم می‌داشتید، ولی امروز منافع خود را بر دین خود مقدم می‌دارید، ما همانگونه هستیم که در گذشته بودیم ولی شما نسبت به ما آنگونه که بودید وفادار نیستید.

    عده‌ای از شما کسان و بستگان خود را در جنگ صفین، عده‌ای دیگر کسان خود را در نهروان از دست داده‌اند، گروه اول بر کشتگان خود اشگ می‌ریزند و گروه دوم، خون کشتگان خود را می‌خواهند، بقیه نیز از پیروی ما سرپیچی می‌کنند، معاویه پیشنهادی به ما کرده است که دور از انصاف، و برخلاف هدف بلند و عزت ما است، اینک اگر آماده کشته شدن در راه خدا هستید، با او به مبارزه برخیزیم و با شمشیر پاسخ او را بدهیم، و اگر طالب زندگی و عافیت هستید، پیشنهاد او را بپذیریم و رضایت شما را تامین کنیم.

    سخن امام که به اینجا رسید، مردم از هر طرف فریاد زدند: البقیه البقیه: ما زندگی می‌خواهیم، ما می‌خواهیم

    زنده بمانیم!! [39] .

    آیا با اتکا به چنین سپاه فاقد روحیه رزمندگی، چگونه ممکن بود امام (ع) با دشمن نیرومندی مثل معاویه وارد جنگ شود؟ آیا با چنین سپاهی که از عناصر متادی تشکیل شده بود و با کوچکترین غفلت، احتمال میرفت خود؛ حادثه‌آفرین باشد، هرگز امید پیروزی میرفت؟

    اگر فرضا امام حسن «ع» و معاویه جای خود را عوض می‌کردند و معاویه در رأس چنین سپاهی قرار می‌گرفت آیا می‌توانست جز کاری که امام حسن «ع» کرد بکند؟!

    آری همین عوامل دست به دست هم داد و جامعه اسلامی را تا دو قدمی خطر قطعی نزدیک ساخت و حوادث تلخی بوجود آورد که شرح آنرا در فصل بعد می‌خوانید.

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      جامعه‌ای با عناصر متضاد   ...

    علاوه بر این، آن روز جامعه عراق یک جامعه متشکل و فشرده و متحد نبود؛ بلکه از قشرها و گروههای مختلف و متضادی تشکیل یافته بود که هیچگونه هماهنگی و جوششی با یکدیگر نداشتند.

    پیروان و طرفداران حزب خطرناک اموی، گروه خوارج که جنگ با هر دو اردوگاه را واجب میشمردند.

    مسلمانان غیر عرب که از نقاط دیگر در عراق گرد آمده بودند و تعدادشان به بیست هزار نفر می‌رسید، و بالاخره گروهی که عقیده ثابتی نداشتند و در ترجیح یکی از طرفین بر دیگری در تردید بودند، عناصر تشکیل دهنده جامعه آنروز عراق و کوفه بشمار می‌رفتند، پیروان و شیعیان خاص امیرمؤمنان (ع) نیز یکی دیگر از این عناصر محسوب می‌شدند. [37] .

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خستگی از جنگ   ...

    جنگ جمل و صفین و نهروان، و همچنین جنگهای توأم با تلفاتیکه بعد از جریان حکمیت، میان واحدهای ارتش معاویه، و نیروهای امیرمؤمنان (ع) در عراق و حجاز و یمن درگرفت، در میان یاران علی (ع) یکنوع خستگی از جنگ و علاقه به صلح و متارکه که جنگ ایجاد کرد زیرا طی پنج سال خلافت امیرمؤمنان (ع) یاران آنحضرت، هیچوقت اسلحه به زمین ننهادند مگر بقصد آنکه فردا در جنگ دیگری شرکت کنند. از طرف دیگر جنگ آنها با بیگانگان نبود بلکه در واقع با اقوام و برادران و آشنایان دیروزی آنان بود که در جبهه معاویه مستقر شده بودند.

    مردم عراق در واقع با این دست و آن دست کردن، و کندی در گسیل داشتن نیروها برای جنگ با گروههای مختلف شام که به حجاز و یمن و حدود عراق شبیخون می‌زدند علاقه به صلح و خستگی از جنگ را نشان میدادند و اینکه عراقیان دعوت مجدد امیرمؤمنان (ع) را به جنگ صفین به کندی اجابت نمودند، نشانه همین خستگی از جنگ بود.

    پس از شهادت امیرمؤمنان (ع) که حسن بن علی «ع» به خلافت رسید، این پدیده بشدت آشکار شد و مخصوصا هنگامی که امام حسن (ع) مردم به جنگ اهل شام دعوت نمود، مردم خیلی به کندی آماده شدند [34] .

    هنگامی که خبر حرکت سپاه معاویه بسوی کوفه به امام مجتبی «ع» رسید دستور داد مردم در مسجد جمع شدند، آنگاه خطبه‌ای آغاز کرد و پس از اشاره به بسیج نیروهای معاویه، مردم را به جهاد در راه خدا و ایستادگی

    در مبارزه با پیروان باطل دعوت نمود و لزوم صبر و فداکاری و تحمل دشواریها را گوشزد کرد، ولی امام «ع» با اطلاعی که از روحیه مردم داشت، نگران بود که دعوت او را اجابت نکنند اتفاقا همین طور شد و پس از پایان خطبه جنگی مهیج حضرت، همه سکوت کردند و احدی سخنان آنحضرت را تأیید نکرد.

    این صحنه بقدری اسف‌انگیز و تکان‌دهنده بود که یکی از یاران دلیر و شجاع امیرمؤمنان «ع» که در مجلس حضور داشت، مردم را بواسطه این سستی و افسردگی بشدت توبیخ کرد و آنها را قهرمانان دروغین، و مردمی ترسو و فاقد شجاعت خواند و آنها را دعوت نمود تا در رکاب امام برای جنگ اهل شام آماده گردند…. [35] .

    این سند تاریخی نشان می‌دهد که مردم عراق تا چه حد به سستی و بیحالی گرائیده بودند و آتش شور و التهاب سلحشوری و مجاهدت، در آنها خاموش شده بود و حاضر نبودند در جنگ شرکت کنند.

    سرانجام پس از فعالیتها و سخنرانیهای عده‌ای از یاران بزرگ حضرت مجتبی «ع» بمنظور بسیج نیروها و تحریک مردم برای جنگ، امام«ع» با عده کمی کوفه را ترک گفت و محلی در نزدیکی کوفه بنام ((نخیله)) را اردوگاه قرار داد و پس از ده روز اقامت در ((نخیله)) در انتظار رسیدن قوای تازه، جمعا چهار هزار نفر در اردوگاه حضرت گرد آمدند، به همین جهت امام ناگزیر شد دوباره به کوفه برگردد و اقدامات تازه و جدی‌تری جهت گردآوری سپاه بعمل بیاورد. [36] .

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      از نظر سیاست داخلی   ...

    شک نیست که هر زمامدار و فرماندهی اگر بخواهد در میدان جنگ بر دشمن پیروز گردد، باید از جبهه داخلی نیرومند و متشکل و هماهنگی برخوردار باشد و بدون داشتن چنین نیروئی، شرکت در جنگ مسلحانه نتیجه‌ای جز شکست ذلت‌بار نخواهد داشت.

    در بررسی علل صلح امام مجتبی «ع» از نظر سیاست داخلی، مهمترین موضوعی که بچشم میخورد، فقدان جبهه نیرومند و متشکل داخلی است زیرا مردم عراق و مخصوصا مردم کوفه، در عصر حضرت مجتبی (ع) نه آمادگی روحی برای نبرد داشتند و نه تشکل و هماهنگی و اتحاد.

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سرزنشهای دوستان کوته‌بین تمام شود؟   ...

    «یعقوبی» مورخ معروف می‌نویسد: هنگام بازگشت معاویه بشام (پس از صلح با امام حسن) به معاویه گزارش رسید که امپراتور روم با سپاه منظم و بزرگی بمنظور حمله به کشور اسلامی؛ از روم حرکت کرده است.

    معاویه چون قدرت مقابله با چنین قوای بزرگی نداشت، با آنها پیمان صلح بست و متعهد شد صد هزار دینار به دولت روم شرقی بپردازد. [30] .

    این سند تاریخی نشان می‌دهد که هنگام کشمکش دو طرف در جامعه اسلامی، دشمن مشترک مسلمانان با استفاده از این فرصت، آماده حمله بود و کشور اسلامی در معرض یک خطر جدی قرار داشت و اگر جنگ میان نیروهای امام حسن «ع» و معاویه در میگرفت، آنکه پیروز میشد امپراتوری روم شرقی بود نه حسن بن علی «ع» و نه معاویه. ولی این خطر با تدبیر و دوراندیشی و گذشت امام

    «ع» برطرف شد.

    امام باقر «ع» به شخصی که نسبت به صلح امام حسن «ع» خرده میگرفت، فرمود: اگر امام حسن «ع» این کار را نمیکرد خطر بزرگتری بدنبال داشت [31] . [32] .

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      از نظر سیاست خارجی   ...

    از نظر سیاست خارجی آنروز، جنگ داخلی مسلمانان بسود جهان اسلام نبود زیرا امپراتوری روم شرقی که ضربتهای سختی از اسلام خورده بود، همواره مترصد فرصت مناسبی بود تا ضربت مؤثر و تلافی‌جویانه‌ای بر پیکر اسلام وارد کند و خود را از نفوذ اسلام آسوده سازد.

    گزارش صف‌آرائی سپاه امام حسن و معاویه در برابر یکدیگر، به سران روم شرقی رسید، زمامداران روم فکر کردند که بهترین فرصت ممکن، برای تحقق بخشیدن به هدفهای خود را بدست آورده‌اند لذا با سپاهی عظیم عازم حمله به کشور اسلامی شدند تا انتقام خود را بگیرند.

    آیا در چنین شرایطی، شخصیتی مثل امام حسن (ع) که رسالت حفظ اساس اسلام را بعهده داشت، جز این راهی داشت که با قبول صلح، این خطر بزرگ را از جهان اسلام دفع کند ولو آنکه بقیمت فشار روحی و

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قانون صلح در اسلام   ...

    2- باید توجه داشت که در آئین اسلام قانون واحدی بنام جنگ و جهاد وجود ندارد بلکه همان طور که اسلام دستور میدهد مسلمانان در شرایط خاصی با دشمن بجنگد، همچنین دستور داده است که اگر نبرد برای پیشبرد هدف، مؤثر نباشد، از در صلح وارد شوند.

    ما در تاریخ حیات پیامبر «ص» این دو صحنه را مشاهده می‌کنیم؛ پیامبر «ص» همانطور که در بدر؛ احد، احزاب، و حنین دست به نبرد زد، در شرایط دیگری که پیروزی را غیر ممکن میدید، ناگزیر با دشمنان اسلام قرارداد صلح بست و موقتا از دست زدن به جنگ و اقدام حاد؛ خودداری نمود تا در پرتو آن پیشرفت اسلام تضمین گردد. پیمان صلح پیامبر «ص» با «بنی‌ضمره» و «بنی‌اشجع» و با اهل مکه (پس از بازگشت از حدیبیه) از جمله این موارد بشمار می‌رود. [29] .

    بنابراین، همچنانکه پیامبر اسلام «ص» براساس مصالح عالیتری که احیانا آنروز برای عده‌ای قابل درک نبود، موقتا با دشمن کنار آمد، حضرت مجتبی (ع) نیز که از جانب پروردگار، رهبر و پیشوای دینی بود، و به تمام جهات و جوانب قضیه بهتر از هر کس دیگر آگاهی داشت، با دوراندیشی خاصی، صلاح جامعه اسلامی را در عدم توسل به جنگ تشخیص داد، از این رو این

    موضوع نباید احتمالا موجب خرده‌گیری گردد و باید روش آنحضرت عینا مثل روش پیامبر (ص) تلقی شود.

    اینک برای آنکه انگیزه‌ها و موجبات و آثار صلح آنحضرت بهتر روشن شود، لازم است تاریخ را ورق بزنیم و این مسئله را با استناد به متون اصلی و مدارک تاریخی بررسی کنیم.

    حضرت مجتبی (ع) در واقع صلح نکرد بلکه صلح بر او تحمیل شد یعنی اوضاع و شرایط نامساعد و عوامل مختلف، دست بدست هم داده وضعی بوجود آورد که صلح به عنوان یک مسئله ضروری به امام تحمیل گردید و جز پذیرفتن صلح چاره‌ای ندید و هر کس بجای او بود و در شرایط او قرار می‌گرفت، چاره‌ای جز قبول صلح نمی‌داشت زیرا هم اوضاع و شرایط خارجی و داخلی کشور اسلامی و هم وضع داخلی اردوی حضرت و مردم عراق، جنگ را ایجاب نمی‌کرد.

    موضوعات: زندگی امام حسن (ع) پرچمدار صلح و آزادی  لینک ثابت



     [ 06:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.