حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 196
  • دیروز: 223
  • 7 روز قبل: 1011
  • 1 ماه قبل: 10451
  • کل بازدیدها: 2480308





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • طلبه میناب
  • ریحانه مقدم
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)


  •   گناهان کبیره کدامند؟   ...

    ?گناهان کبیره کدامند؟

    ?عبید بن زراره میگوید:از امام صادق علیه السلام پرسیدم:گناهان کبیره کدام اند؟

    ?آن حضرت فرمود: گناهان کبیره در نوشتار امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام هفت چیز است:

    1⃣کفر به خداوند
    2⃣ کشتن انسان
    3⃣عاق پدر و مادر شدن
    4⃣ربا گرفتن
    5⃣خوردن مال یتیم به ناحق
    6⃣فرار از جهاد
    7⃣تعرب بعد از هجرت

    ?عرض کردم: شما ترک نماز را از گناهان کبیره به حساب نیاوردید.!!

    ?حضرت فرمود: اولین چیزی که از گناهان کبیره برایت گفتم چه بود؟
    ⚡️عرض کردم: کفر به خداوند.

    ?حضرت فرمود: همانا تارک نماز کافر است.

    ? الکافی ج 2 ص278
    ?بحار الانوار، ج ۸۴

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



    [سه شنبه 1397-07-10] [ 10:38:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      رب النوع قضاوت و داوری   ...

     

    سه نفر در تقسیم هفده شتر با هم نزاع می کردند ، اولی مدعی یک دوم و دومی یک سوم و سومی یک نهم آنها بودند و به هر ترتیب که خواستند شترها را قسمت کنند که کسری به عمل نیاید نتوانستند . خصومت به نزد حضرت علی (ع) بردند حضرت به آنان فرمود : مایل نیستید من یک شتر از مال خودم بر آنها اضافه کنم و آنها را بین شما تقسیم نمایم ؟

    گفتند : بله

    پس حضرت یک شتر بر آنها افزود و مجموعاً هجده شتر شدند و آنگاه یک دوم آنها را که نه شتر باشد به اولی و یک سوم را که شش شتر باشد به دومی و یک نهم را که دو شتر باشد به سومی داد و یک شتر باقی مانده خود را نیز برداشت

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:38:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مسیحی و زره علی علیه السلام   ...

    در زمان خلافت علی علیه السلام در کوفه، زره آن حضرت گم شد. پس از چندی در نزد یک مرد مسیحی پیدا شد. علی او را به محضر قاضی برد و اقامه ی دعوی کرد که: «این زره از آن من است، نه آن را فروخته ام و نه به کسی بخشیده ام و اکنون آن را در نزد این مرد یافته ام. » قاضی به مسیحی گفت: «خلیفه ادعای خود را اظهار کرد، تو چه می گویی؟ » او گفت: «این زره مال خود من است، و در عین حال گفته ی مقام خلافت را تکذیب نمی کنم (ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد) . » .

    قاضی رو کرد به علی و گفت: «تو مدعی هستی و این شخص منکر است، علیهذا بر تو است که شاهد بر مدعای خود بیاوری. » .

    علی خندید و فرمود: «قاضی راست می گوید، اکنون می بایست که من شاهد بیاورم، ولی من شاهد ندارم. » .

    قاضی روی این اصل که مدعی شاهد ندارد، به نفع مسیحی حکم کرد و او هم زره را برداشت و روان شد.

    ولی مرد مسیحی که خود بهتر می دانست که زره مال کیست، پس از آنکه چند گامی پیمود وجدانش مرتعش شد و برگشت، گفت: «این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهای بشر عادی نیست، از نوع حکومت انبیاست» و اقرار کرد که زره از علی  است .

    طولی نکشید او را دیدند مسلمان شده و با شوق و ایمان در زیر پرچم علی در جنگ نهروان می جنگد. 1

    مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج18، ص: 216

    ——————

    1 . الامام علی، صوت العدالة الانسانیة، صفحه ی 63. نیزبحار، جلد 9، چاپ تبریز، صفحه ی 598 (با اختلافی) .

     

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:36:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شگفتا از شما (حکایت)   ...

    گویند: صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت . نمازگزاران ، همه او را شناختند؛ پس ، از او خواستند كه پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید . پذیرفت .
    نماز جماعت تمام شد . چشم ها همه به سوى او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست . بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت : مردم !هر كس از شما كه مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد! كسى برنخاست . گفت : حالا هر كس از شما كه خود را آماده مرگ كرده است ، برخیزد! باز كسى برنخاست . گفت : شگفتا از شما كه به ماندن اطمینان ندارید؛ وبراى رفتن نیز آماده نیستید!

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:34:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سردار خیبر   ...

    حاجی خیلی وقت ها دیر به دیر می یومد خونه

    یه بار اومدنش خیلی طول کشید

    بعد از یک ماه اومد

    من توی آشپزخونه بودم که صدای درب خونه رو شنیدم

    با خودم گفتم چون یک ماه نیومده بذارم خودش بیاد و اول بهم سلام بده

    نرفتم استقبالش و توی اشپزخونه موندم تا بیاد سراغم

    اما هر چه صبر کردم نیومد

    نگرانش شدم

    ترسیدم اتفاقی براش افتاده باشه

    سریع خودم رو به دم درب رسوندم

    دیدم در حال باز کردن بند پوتینهاش خوابش برده

    انگار چند روزی نخوابیده بود…

     

    خاطره ای از زندگی شهید حاج ابراهیم همت

    راوی: همسر شهید

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:25:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نماز، شباهتی است با فرشتگان   ...

    نماز، شباهتی است با فرشتگان

    نام یکی از سوره های قرآن (صافات) است. خداوند در اولین آیه آن به فرشتگانی که در صف هستند سوگند یاد  می کند. در چند جای دیگر قرآن از صفوف فرشتگان و آماده  اطاعت بودن آنها سخن به میان آمده است. نام یکی دیگر از سوره های قرآن (صف) می باشد که در آن هم از رزمندگانی که با صفوف فشرده در راه خداوند جهاد می کنند ستایش شده است و این دو واژه (صف و صافات ) که نام دو سوره است نشانه توجهی است که قرآن به نظم  و انظباط دارد. انسان در صفوف جماعت شباهتی با فرشتگانی پیدا می کند که در صفوف بسیار بزرگ قرار دارند.

    (یکصد و چهارده نکته درباره نماز، ص91).

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:21:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      7 توصیه امام علی(علیه‌السلام) به جوانان   ...

     بزرگوارتر از آن باش که به پستی تن دهی هرچند تو را به مقصود رساند، زیرا نمی توانی در برابر آن چه از آبرو و شخصیت در این راه از دست می دهی بهایی به دست آوری، و بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.

    1- تقوا و پاک دامنی
    امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «اعلموا عبادالله ان التقوی دار حصن عزیز»1؛ بدانید ای بندگان خد، تقوا دژی مستحکم و غیرقابل نفوذ است.
    استاد مطهری(ره) در این خصوص می گوید: نباید تصور کرد که تقوا از مختصات دین داری است، از قبیل نماز و روزه، بلکه تقوا لازمه انسانیّت است. انسان اگر بخواهد از طرز زندگی حیوانی و جنگلی خارج شود ناچار است که تقوا داشته باشد.2

    2- تقویت اراده
    بسیاری از جوانان از ضعف اراده و فقدان قدرت تصمیم گیری شکایت می کنند و برای درمان آن چاره جویی می کنند. آنان می گویند:برای ترک عادات زشت و ناپسند بارها تصمیم گرفته ایم اما کم تر موفق شده ایم.

    امام علی(علیه السلام) از تقوا به عنوان عامل تقویت اراده و مالکیت نفس که نقش عمده ای در ترک گناه و عادات ناپسند دارد، یاد می کند و می فرمایند: آگاه باشید! خطاها و گناهان مانند اسب های سرکش و لجام گسیخته ای هستند که گناه کاران بر آن ها سوارند و آنان را در قعر دوزخ سرنگون خواهند ساخت و تقوا همانند مرکب های راهوار و آرامی است که صاحبانشان بر آن ها سوارند و زمامشان را به دست دارند و آنان را تا بهشت پیش می برند.3

    3- فرصت جوانی:
    بدون تردید یکی از عوامل مهم موفقیت و کام یابی، بهره برداری صحیح و اصولی از شرایط و فرصت های مناسب است، که فرصت جوانی از اساسی ترین آن ها به شمار می رود.
    امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «لاتنس صحتک و قوتک وفراغک وشبابک ونشاطک ان تطلب بها الاخرة»6 ؛ سلامتی و قدرت و فراغ بال و جوانی و نشاط خود را فراموش مکن، از آن ها در راه آخرت استفاده کن.
    آن حضرت درباره کسانی که از نعمت جوانی بهره صحیح و کافی نبرده اند، می فرمایند: آن ها در ایام سلامت بدن سرمایه ای مهیا نکردند و در اولین فرصت های زندگی درس عبرتی نگرفتند، آیا کسی که جوان است جز پیری انتظار دارد.7

    4- بزرگ منشی:
    یکی دیگر از وصایای امام علی(علیه السلام) به جوانان، پرورش عزت نفس و بزرگ منشی است، آن جا که می فرمایند: «اکرم نفسک عن کل دنیه و ان ساقتک الی الرغائب فانک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضا ولاتکن عبد غیرک وقد جعلک الله حرا»11 بزرگوارتر از آن باش که به پستی تن دهی هرچند تو را به مقصود رساند، زیرا نمی توانی در برابر آن چه از آبرو و شخصیت در این راه از دست می دهی بهایی به دست آوری، و بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.
    حس عزت طلبی یکی از نیازهای اساسی انسان است که خوش بختانه دست آفرینش بذر آن را در نهاد آدمی افشانده است. بدیهی است که این بذر نیاز به مراقبت و رشد و شکوفایی دارد. عزت نفس موجب بهره وری فرد از نیروی خرد و به کارگیری آن در امور زندگی و منشا تکوین شخصیت در انسان است. بی دلیل نیست که نظام سلطه فرعونی در طول تاریخ برای استثمار دیگران، در گام نخست روح مکرمت انسانی را نشانه گرفته و شخصیت آنان را تحقیر می کند.

    5- وجدان اخلاقی:
    امام علی(علیه السلام) به جوانان توصیه نمودندکه ، میزان قرار دادن وجدان اخلاقی در معاشرت اجتماعی است. آن حضرت خطاب به فرزندش چنین می فرمایند: «یا بنی اجعل نفسک میزانا فیما بینک و بین غیرک»12 پسرم، خود را معیار و مقیاس قضاوت بین خود و دیگران قرار ده.نادیده گرفتن این اصل مهم اخلاقی نتیجه ای جز تیرگی روابط دوستانه نخواهد داشت.

    6- تجربه اندوزی:
    استفاده از تجارب دیگران از جمله مواردی است که در وصایای امام علی(علیه السلام) دیده می شود. آن حضرت می فرمایند: «اعرض علیه اخبار الماضین و ذکره بما اصاب من کان قبلک من الاولین و سر فی دیارهم و آثارهم فانظر فیما فعلوا و عما انتقلوا و این حلوا و نزلوا»13 اخبار گذشتگان را بر قلبت عرضه کن و آن چه را که به پیشینیان رسیده به یاد آر، در دیار و آثار مخروبه آن ها گردش کن و درست بنگر آن ها چه کرده اند. ببین از کجا منتقل شده اند و در کجا فرود آمده اند.

    7- رعایت آداب معاشرت و دوستی:
    شکی نیست که بقا و دوام دوستی منوط به رعایت حدود دوستی و آداب معاشرت است. دوست گرفتن آسان است اما نگه داری آن مشکل تر است. امام علی(علیه السلام) در قسمتی دیگر از نامه مبارک خود به نکات ظریفی که موجب پایداری پیوند دوستی است، اشاره می کند و می فرمایند: ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست گرفتن عاجز باشد و ناتوان تر از او فردی است که دوست را از دست بدهد.14
    بعضی جوانان از عدم ثبات و ناپایداری روابط دوستانه شکایت می کنند، که دلیل عمده آن رعایت نکردن حدود دوستی و افراط و تفریط در رفاقت است. به طور یقین عمل به دستورات و نصایح سودمند امام علی(علیه السلام) می تواند در حل این مشکل کارساز باشد.

     

     

    منبع: بخش نهج البلاغه تبیان

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:20:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اعتماد خدا   ...

    روزى حبيب عجمى ، پوستين خود را در بيرون خانه در آورد
    و كنارى گذاشت و داخل خانه شد تا وضويى بسازد .
    در خانه بود كه حسن بصرى به در خانه او رسيد . پوستين حبيب را ديد و شناخت .
    از بيم آن كه مبادا جامه پوستين حبيب را ببرند، ايستاد و منتظر شد تا حبيب از خانه بيرون آيد .
    حبيب از خانه بيرون آمد و حسن بصرى را ديد كه بر در سراى او ايستاده است .
    سلام كرد .
    حسن پاسخ گفت .
    حبيب پرسيد: چرا اين جا ايستاده اى ؟
    حسن گفت :
    اين پوستين را به اعتماد چه كسى اين جا گذاشته اى و رفته اى ؟
    حبيب گفت :
    به اعتماد خدايى كه گذر تو را به اين جا انداخت تا بايستى و پوستين مرا مواظبت كنى .

    منبع: وبلاگ داستانک

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:18:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حجّت براي طلّاب   ...

       ملّا صالح مازندراني رحمه الله علیه از علماي بنام و معروف فرمودند: “من در پيشگاه خداوند بر طلاب حجت هستم، زيرا احدي از من فقيرتر نبود؛ به طوري كه زماني قدرت تهيه چراغ براي مطالعه نداشتم و در حافظه و استعداد، كسي فراموش كارتر از من نبود. هر زماني كه از منزل خارج مي شدم، در موقع برگشتن خانه ام را گم مي كردم و اسامي فرزندانم را فراموش مي كردم و در سن 30 سالگي شروع به تعليم (تعلّم) حرف تهجي نمودم؛ ولي با پشتكار و همت زياد خداوند بر من منّت نهاد و تحصيل علم نمودم .

       مجله نامه جامعه ش29 

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:14:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      الهی نامه حضرت استاد علامه حسن زاده آملی   ...

    الهی نامه

    الهی، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده!
    الهی، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
    الهی، «یا مَن یَعفو عن الكثیر و یُعطی الكثیرَ بالقَلیل»، از زحمت كثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده!
    الهی، سالیانی می‌پنداشتم كه ما حافظ دین توایم، «استغفرك اللهمّ». در این لیله الرغائب 1390 فهمیدم كه دین تو حافظ ماست، «أحمدك اللهمّ»!
    الهی، چگونه خاموش باشم كه دل در جوش و خروش است، و چگونه سخن گویم كه خرد مدهوش و بیهوش است.
    الهی، ما همه بیچاره‌ایم و تنها تو چاره‌ای، و ما همه هیچ كاره‌ایم و تنها تو كاره‌ای.
    الهی، از پای تا فرقم، در نور تو غرقم. «یا نورَ السموات و الأرض، أنعمتَ فَزِدْ»!
    الهی، شأن این كلمه كوچك كه به این علوّ و عظمت است، پس «یا علیُّ یا عظیم»، شأنِ متكلّمِ این همه كلمات شگفت لاتتناهی چون خواهد بود؟
    الهی، وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و كتابم حجابم!
    الهی، چون تو حاضری چه جویم، و چون تو ناظری چه گویم.
    الهی، چگونه گویم نشناختمت كه شناختمت، و چگونه گویم شناختمت كه نشناختمت.
    الهی، چون عوامل طاحونه، چشم بسته و تن خسته‌ام؛ راه بسیار می‌روم و مسافتی نمی‌پیمایم. و ای من اگر دستم نگیری و رهایی‌ام ندهی!
    الهی، خودت آگاهی كه دریای دلم را جزر و مدّ است؛ «یا باسط» بسطم ده، و «یا قابض» قبضم كن!
    الهی، دست با ادب دراز است و پای بی‌ادب؛ «یا باسطَ الیَدَیْنِ بالرَحمه، خُذ بِیَدی»!
    الهی، بسیار كسانی دعوی بندگی كرده‌اند و م از ترك دنیا زده‌اند، تا دنیا بدیشان روی آورد، جز وی همه را پشت پا زده‌اند. این بنده در معرض امتحان درنیامده شرمسار است، به حقِّ خودت «ثَبِّت قلبی علی دینك!»
    الهی، ناتوانم و در راهم و گردنه‌های سخت در پیش است و رهزن‌های بسیار در كمین و بار گران بر دوش. «یا هادی، اهدنا الصراطَ المستقیم،صراطَ الّذین أنعمتَ علیهم غیرِ المغضوبِ علیهم ولاالضّالّین!»[1]
    الهی، از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده‌ام، از انس و جان شرمنده‌ام، حتی از روی شیطان شرمنده‌ام، كه همه در كار خود استوارند و این سست عهد، ناپایدار.
    الهی، رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم، تو از ما بگذر!
    الهی، عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید كرد؟
    الهی، عارفان گویند «عَرِّفنی نفسَك»، این جاهل گوید «عَرِّفنی نفسی!»
    الهی، اهل ادب گویند به صدرم تصرفی بفرما، این بی‌ادب گوید بر بطنم دست تصرفی نه!
    الهی، در راهم، اگر درباره‌ام گویی «لمْ نَجِدْ له عَزْماً»[2] چه كنم؟
    الهی، آزمودم تا شكم دایر است، دل بایر است. «یا مَن یُحیی الأرض المیته» دلِ دایرم ده!
    الهی، همه گویند خدا كو، حسن گوید جز خدا كو.
    الهی، همه از تو دوا خواهند،‌و حسن از تو درد.
    الهی، آن خواهم كه هیچ نخواهم.
    الهی، اگر تقسیم شود به من بیش از این كه دادی نمی‌رسد، «فلك الحمد!»
    الهی، ما را یارایِ دیدن خورشید نیست، دم از دیدار خورشید آفرین چون زنیم؟!
    الهی، همه گوینده بده، حسن گوید بگیر.
    الهی، همه سرِ آسوده خواهند، و حسن دل آسوده.
    الهی، همه آرامش خواهند، و حسن بی‌تابی؛ همه سامان خواهند، و حسن بی‌سامانی.
    الهی، چون در تو می‌نگرم از آنچه خوانده‌ام شرم دارم.
    الهی، از من برهان توحید خواهند، و من دلیل تكثیر.
    الهی، از من پرسند توحید یعنی چه، حسن گوید تكثیر یعنی چه.
    الهی، از نماز و روزه‌ام توبه كردم؛ به حق اهل نماز و روزه‌ات توبه این نااهل را بپذیر!
    الهی، به فضلت سینه بی‌كینه‌ام دادی، به جودت شرح صدرم عطا بفرما!
    الهی، عقل گوید «الحَذر الحَذَر!» عشق گوید «العَجَل العَجَل!»؛ آن گوید دور باش، و این گوید زود باش!

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:08:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.
     
     
    مداحی های محرم