[1] ارشاد مفید چاپ قدیم ص 202 مناقب ابنشهر آشوب ج 4 ص 28، اسد الغابه ج 2 ص 10 الاصابه ج 1 ص 328.
[2] بحارالانوار ج 43 ص 252.
[3] بحار ج 43 ص 272.
[4] بحار ج 43 ص 338 مناقب ج 4 ص 7.
[5] بحار جلد 43 صفحه 352 - فروع کافی جلد 7 صفحه 303.
[6] کان الحسن رضی الله عنه له مناقب کثیرة، سیدا. حلیما، ذا سکینة و وقار و حشمة؛ جوادا، ممدوحا…..(تاریخ الخلفاء ص 179).
[7] «ان المسألة لا تحل الا فی احدی ثلاث: دم مفجع، او دین مقرع، او فقر مدقع ففی ایها تسال؟».
[8] بحارالانوار ج 43 ص 333.
[9] تاریخ یعقوبی ج 2 ص 215 تاریخ الخلفاء سیوطی ص 190 حلیة الاولیاء ج 2 ص 37 اسد الغابه ج 2 ص 13 تذکره ابنجوزی ص 196 و اسعاف الراغبین.
[10] حیاة الحسن ج 1 ص 129.
[11] مناقب ج 4 ص 14 کشف الغمه ج 2 ص 124 تاریخ الخلفاء ص 190 البدایة و النهایه ج 8 ص 37. با توجه به فاصله شهر مدینه تا مکه اهمیت قضیه روشن میشود.
[12] اعیان الشیعه ج 4 بخش 1 ص 12.
[13] تذکره ص 214.
[14] تاریخ یعقوبی ج 2 ص 216.
[15] مناقب ج 4 ص 29.
[16] طبق نقل شبلنجی در نور الابصار ص 124.
[17] اعلام الوری ص 212.
[18] ارشاد چاپ قدیم.
[19] بحار ج 44 ص 173.
[20] تذکرة الخواص ابنجوزی ص 210 شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید ج 5 ص 13 صلح الحسن ص 26.
[21] مناقب ابنشهر آشوب ج 4 ص 21.
[22] تاریخ یعقوبی ج 2 ص 170 الامامة و السیاسة ج 1 ص 67.
[23] الاخبار الطوال: ابوحنیفه دینوری ص 144 -145.
[24] شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید ج 1 ص 358.
[25] نهجالبلاغه فیض الاسلام ج 4 ص 651 -652 و نهجالبلاغه ابنابیالحدید ج 11 ص 25 خطبه 20.
[26] احتجاج طبرسی چاپ نجف ص 144- صلح الحسن ص 404.
[27] احتجاج طبرسی ص 156.
[28] شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید ج 5 ص 98.
[29] بحار ج 44 صفحه 2.
[30] تاریخ یعقوبی ج 2 صفحه 206.
[31] بحارالانوار ج 44 صفحه 1.
[32] در تهیه و تنظیم این قسمت؛ علاوه بر مدارک گذشته از جزوه «فلسفه صلح امام حسن «ع» نیز استفاده شد.
[33] در جنگ جمل متجاوز از سی هزار نفر کشته شد (تاریخ یعقوبی ج 2 صفحه 172) و در جنگ نهروان چهار هزار نفر از خوارج بقتل رسیدند (تاریخ یعقوبی ج 2 صفحه 182مروج الذهب ج 2 صفحه 415) و مجموع تلفات طرفین در جنگ صفین به صد و ده هزار نفر رسید! (مروج الذهب ج 2 صفحه 404).
[34] ارزیابی انقلاب حسین (ع) از دیدگاهی جدید ص 197 -200.
[35] مقاتل الطالبیین ص 39.
[36] الخرایج صفحه 228، صلح الحسن صفحه 102.
[37] صلح الحسن ص 68 -74.
[38] ارشاد ص 205 کشف الغمه ج 2 ص 111 اعیان الشیعه ج 4 بخش 1 ص 50 -51 الفصول المهمه ابنصباغ مالکی صفحه 143.
[39] اسد الغابه ج 2 ص 13- کامل ابناثیر ج 3 ص 203- بحار ج 44 ص 21- تذکره ابنجوزی ص 141.
[40] ارشاد مفید - مؤید این معنی، پاسخی که امام مجتبی «ع» به یکی از شیعیان داد، امام ضمن پاسخ سؤال او که چرا دست از جنگ کشید؛ فرمود: «سوگند به خدا اگر با معاویه جنگ میکردم؛ مردم مرا تسلیم او میکردند (بحار ج 44 صفحه 20).
[41] یعقوبی از سعید بن قیس نام نمیبرد ولی مورخان دیگر به ترتیبی که گفته شد، نوشتهاند.
[42] مقاتل الطالبیین ص 41.
[43] مقاتل الطالبیین ص 41 تاریخ یعقوبی ج 2 ص 204.
[44] با توجه باینکه ارتش امام مجتبی (ع) از گروههای مختلفی تشکیل یافته بود که در میان آنها عدهای از خوارج، عدهای از عناصر سودجو و دنیاپرست بودند جای تعجب نیست که در صدد قتل امام (ع) برآیند و چادر و لوازم سفر آنحضرت را غارت کنند و در همانحال عدهای هم فریاد بزنند: این مردم را به معاویه فروخت و مسلمانان را ذلیل ساخت!!.
[45] تاریخ یعقوبی ج 2 ص 205 مورخان جریانی را که به غارت خیمه امام (ع) و حمله بسوی آن حضرت شد بطور مختلف نوشتهاند از آن جمله طبری و ابناثیر و ابنحجر عسقلانی مینویسند:
هنگامی که حسن بن علی (ع) در مدائن اردو زده بود ناگهان شخصی (که از مزدوران معاویه بود) صدا زد: قیس بن سعد کشته شده است فرار کنید، مردم متفرق شدند و….» (طبری ج 5 ص 159 الکامل فی التاریخ ج 3 ص 203 الاصابه ج 1 ص 330).
[46] طبری 5 ص 159 اسد الغابه ج 2 ص 13 عبارت اسد الغابه این است: «… فلما افردوه امضی الصلح».
[47] بحارالانوار ج 44 ص 147 احتجاج طبرسی ص 157.
[48] بلاغة الامام الحسن (ع) بنقل از جلاء العیون سید شبر ج 1 ص 345.
[49] تاریخ طبری ج 5 ص 162- کامل ابناثیر ج 3 ص 203 الاستیعاب ج 1 ص 385.
[50] دارابگرد شهری است در پنجاه فرسخی شیراز (معجم البلدان ج 2 ص 446) شاید علت انتخاب خراج «دارابگرد» این باشد که چون این شهر طبق اسناد تاریخی، بدون جنگ تسلیم ارتش اسلام شد و مردم آن با مسلمانان پیمان صلح بستند، خراج آن طبق قوانین اسلام، اختصاص به پیامبر (ص) و خاندان آنحضرت و یتیمان و تهیدستان و درماندگان راه دارد؛
از این رو امام مجتبی (ع) شرط کرد که خراج ابن شهر به بازماندگان شهدای جنگ جمل و صفین پرداخت شود زیرا درآمد آنجا همانطور که گفته شد بخود آن حضرت تعلق داشت، و علاوه، بازماندگان نیازمند شهیدان این دو جنگ که بیسرپرست بودند، یکی از موارد مصرف این خراج بشمار میرفتند «بحارالانوار ج 44 ص 10».
[51] مشروح پیمان صلح را در کتاب «صلح الحسن» تألیف شیخ راضی آل یاسین صفحه 259 - 261 مطالعه فرمائید.
[52] این پیشگوئی با اندکی اختلاف لفظی در کتب زیر از آنحضرت نقل شده است: تذکرهی الخواص ابنجوزی ص 194 - اسد الغابه ج 2 ص 12- نور الابصار ص 121- الفصول المهمه تألیف ابنصباغ مالگی ص 135- الاصابه ج 1 ص 330 ط بغداد - کشف الغمه «فارسی» ج 2 ص 98 تهذیب التهذیب ج 2 ص 298- الصواعق صفحه 82- البدایه و النهایه ج 8 صفحه 36- الاستیعاب در حاشیه الاصابه ج 1 صفحه 369- حلیة الاولیاء جلد 2 ص 35 و اسعاف الراغبین در حاشیه نور الابصار.
[53] صلح الحسن ص 278.
[54] الامامة و السیاسه ص 163.
[55] تاریخ الخلفاء سیوطی ص 192.
[56] الصواعق المحرقه 81 - کشف الغمه ج 2 ص 145 الفصول المهمه ابنصباغ مالکی ص 145.
[57] البدایة و النهایه ج 6 ص 220.
[58] چنانکه روزی سعد وقاص به دربار معاویه وارد شد و گفت: السلام علیک ایها الملک! معاویه خندهکنان گفت: چرا امیرالمؤمنین خطاب نکردی؟! سعد پاسخ داد: هرگز نمیخواهم به چنین سلطنتی که تو رسیدی برسم! (کامل ابناثیر ج 3 ص 205).
[59] علله الشرایع ج 1 ص 201 به نقل از کتاب «الفروق بین الاباطیل و الحقوق» تألیف محمد بن بحر الشیبانی. ادای شهادت از نظر اسلام شرایطی دارد و از جمله آنها این است که ادای شهادت در اردوگاه وابسته به حکومت حق و عدالت صورت گیرد. امام حسن «ع» با این شرط، حکومت معاویه را بعنوان حکومت قدرت و زور و دور از عدالت معرفی نموده ادای شهادت در چنین حکومتی را نفی فرمود!.
[60] ابنعبدالبر دانشمند معروف مینویسد: «در میان علما در این مسئله اختلاف نیست که حسن بن علی (ع) خلافت را فقط در زمان حیات معاویه به وی واگذار کرد و شرط نمود که پس از معاویه، خلافت به او برسد و پیمان صلح میان آن دو. بر این اساس انعقاد یافت (الاستیعاب ج 1 ص 387).
[61] صلح الحسن ص 287.
[62] تاریخ طبری ج 5 ص 160 کامل ابناثیر ج 3 ص 303 البدایة و النهایه ج 8 ص 14.
[63] مکتبهای سیاسی بقلم دکتر بهاءالدین پازارگاد صفحه 183 -185.
[64] ابوالفرج اصفهانی مینویسد: معاویه میخواست برای ولیعهدی پسرش یزید بیعت بگیرد ولی وجود حسن بن علی «ع» و سعد بن ابیوقاص را مانع این کار میدید و هیچ چیز ناگوارتر و گرانتر از وجود این دو نفر برای او نبود، لذا مخفیانه بوسیله ایادی خود به آنها سم داد و هر دو در اثر خوردن زهر درگذشتند «مقاتل الطالبیین صفحه 47 -48».
«سید امیر علی» در کتاب خود «مختصر تاریخ العرب» ضمن بیمان فجایع اعمال معاویه مینویسد:
«…. او فردی سنگدل بود؛ از هیچ جنایتی که ارتکاب آن را برای حفظ حکومت خود ضروری تشخیص میداد، فروگذار نمیکرد؛ کشتن و ترور شخصیتهای بزرگ، روش عادی او بود و به همین وسیله خود را از دست دشمنان بزرگ خویش خلاص میکرد؛ معاویه بود که به فرزند (دختری) پیامبر «ص» زهر خورانید و مالک اشتر نخعی یکی از فرماندهان دلیر سپاه علی «ع» را بهمین طرز از میان برداشت (ص 79).
یکی از کسانی که قربانی مقاصد عالی یا اختلاف سیاسی و اختلاف نظر خود با معاویه شدند، «عبدالرحمن بن خالد بن ولید» (فرزند فاتح بزرگ شام) بود که بوسیله عمال معاویه ترور شد و علت کشته شدن وی محبوبیت زیادی بود که در میان مردم شام داشت و نیز او در میان دانشمندان و بزرگان آنروز اسلام از موقعیت خاصی برخوردار بود (صفحه 87 همان کتاب).
[65] الیمین و الیسار فی الاسلام عباس صالح صفحه 149.
[66] مقاتل الطالبیین: ابوالفرج اصهانی در صفحه 45 شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید ج 6 صفحه 46 و ارشاد مفید ص 173 چاپ اسلامیه - ابوالفرج اصفهانی این خطبه را پیش از ورود به کوفه نقل میکند.
[67] تاریخ طبری ج 5 صفحه 165.
[68] الکامل فی التاریخ ج 3 ص 203.
[69] تاریخ الخلفاء صفحه 192.
[70] تذکرة الخواص صفحه 211.
[71] مقاتل الطالبیین صفحه 48 - شیخ محمد صباغ در کتاب اسعاف الراغبین مینویسد: عده زیادی از علماء اعم از متقدمین و متاخرین عقیده دارند که حسن بن علی (ع) بوسیله سم به قتل رسید (اسعاف الراغبین در حاشیه نور الابصار صفحه 182) بخواست خدا در اینباره در صفحات آینده بیشتر بحث خواهیم کرد.
[72] ارزیابی انقلاب حسین (ع) از دیدگاهی جدید صفحه 206 -207.
[73] تاریخ طبری ج 5 ص 166.
[74] شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید ج 11 صفحه 43 -45.
[75] کامل ابناثیر ج 3 ص 229.
[76] امام مجتبی «ع» تمام حوادث را پیشبینی میکرد، امام بخوبی میدانست که اگر زمام امور مسلمانان به دست بنیامیه بیفتد؛ سرنوشت تاریخی در انتظار آنان و مخصوصا شیعیان خواهد بود ولی مسلمانان تا خود با این حوادث تلخ رودررو قرار نگرفته بودند؛ پی به اهمیت قضیه نمیبردند؛ هنگامی که با این حوادث وحشتناک مواجه شدند؛ تازه متوجه شدند که فرصت را از دست دادهاند و فهمیده و نفهمیده مقدمات بدبختی خود را فراهم ساختهاند.
حضرت مجتبی «ع» ضمن خطبهای که مشروح آن در صفحات گذشته گفته شد: به این آینده تاریک یاران خود اشاره نموده فرمود:
«… اگر (بعلت سستی و بیوفائی شما) ناگزیر شوم زمامداری مسلمانان را به معاویه بسپارم، یقین بدانید زیر پرچم حکومت بنیامیه هرگز روی خوش و شادمانی نخواهید دید و گرفتار انواع شکنجهها و آزارها خواهید شد.
… هماکنون انگار به چشم خود میبینیم که فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ایستاده آب و نان درخواست خواهند کرد آب و نانی که مال فرزندان شما است و خداوند برای آنها قرار داده است؛ ولی بنیامیه آنها را از در خانه خود رانده از حق مسلم خود محروم خواهند ساخت.
[77] علی و بنوه تألیف دکتر طه حسین ص 188.
[78] از این جهت میتوان گفت که پیمان صلح، نسبت به معاویه؛ حکم شمشیر دودم را داشت که هر دو طرفش به زیان وی بود.
زیرا اگر او به مفاد صلحنامه عمل میکرد، هدف امام تا حدودی تأمین میشد و اگر آن را نقض میکرد، نتیجه آن ایجاد تنفر عمومی از حکومت اموی و جنبش و بیداری مردم، بر ضد این حکومت بود، و این؛ مسئلهای بود که پیشوای دوم؛ آن را از نظر دور نداشت.
[79] ولی حسین بن علی «ع» آنها را به پیروی از امام مجتبی (ع) توصیه میکرد و میفرمود: اوضاع فعلی برای قیام مساعد نیست و مادامی که معاویه زنده است نهضت و انقلاب به ثمر نمیرسد.
[80] ارزیابی انقلاب حسین «ع» صفحات 218 -215 - 214 -208.
[81] سمو المعنی فی سمو الذات «بنقل پرتوی از عظمت حسین صفحه 264».
[82] انساب الاشراف بلاذری ج 4 بخش دوم ص 1 طبع بغداد، مروج الذهب ج 3 ص 77 طبع مصر.
[83] تذکرة الخواص ابنجوزی صفحه 291 متن اشعار چنین است:
معشر الندمان قوموا
و اسمعوا صوت الاغانی
و اشربوا کاس مدام
و اترکوا ذکر المعانی
شغلتنی نغمة العیدان
عن صوت الاذان
و تعوضت عن الحور
عجوزا فی الدنان.
[84] تتمة المنتهی ص 43- اگر شرابخواری در دین محمد «ص» حرام است تو آن را بر دین مسیح بخور (البته حلال بودن شراب در آئین مسیح پنداری بیش نیست و شراب در آئین واقعی مسیح، مثل اسلام تحریم شده است.
[85] مروج الذهب ج 3 ص 77 طبع مصر.
[86] علی و بنوه ص 197.
[87] ارشاد مفید طبع قدیم صفحه 215 ابنشهر آشوب در مناقب مینویسد: همه مسلمانان اتفاق دارند که پیامبر (ص) این حدیث را درباره حسنین (ص) بیان فرموده است (ج 3 ص 394) در تهیه و تنظیم این بخش، علاوه بر مدارک یاد شده از کتاب «ارزیابی انقلاب حسین از دیدگاهی جدید» استفاده گردیده است.
[88] ابنعبدالبر دانشمند معروف در کتاب «الاستیعاب» (ج 1 ص 387) مینویسد: در این نکته در میان دانشمندان اختلاف نیست که حسن بن علی (ع) خلافت را فقط در مدت حیات معاویه، به وی واگذار کرد و شرط کرد که بعد از معاویه، خلافت از آن او باشد و صلحنامه بر ایناساس انعقاد یافت.
[89] الغدیر ج 11 ص 12.
[90] عقد الفرید ج 4 ص 251 و الامامة و السیاسة ج 1 ص 174.
[91] از جمله آنکه برخی از مورخان وعده و ارسال پول را به معاویه نسبت دادهاند، و بعضی دیگر به یزید، و نیز در بعضی از کتب آمده که معاویه صد هزار درهم را جلوتر فرستاد و در پاره دیگر گفته شد که معاویه آن را بعد از شهادت امام فرستاد ولی به وعده ازدواج وفا نکرد.
[92] دلائل الامامة ص 61.
[93] مروج الذهب ج 3 ص 5.
[94] مقاتل الطالبیین ص 31 و 48 و 47.
[95] ارشاد مفید.
[96] اعلام الوری.
[97] الاستیعاب ج 1 ص 385.
[98] مناقب ج 4 ص 42.
[99] الفصول المهمة ص 146.
[100] تذکرة الخواص 211.
[101] نور الابصار ص 122.
[102] تاریخ الخلفاء ص 192.
[103] کشف الغمة (فارسی) ج 2 ص 163.
[104] صلح الحسن ص 367.
[105] و بموته شهیدا جزم غیر واحد من المتقدمین و المتأخرین (اسعاف الراغبین در حاشیه نور الابصار ص 182).
[106] مقاتل الطالبیین ص 48 کشف الغمه ج 2 ص 163 مناقب ابنشهر آشوب ج 4 ص 42 و ارشاد مفید ص 174 ط تهران.
[107] روضة کافی ج 8 ص 167.