به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

شعر مرثیه‎ای  از استاد غلامرضا سازگار (میثم) در رثای حضرت زهرا.

دلم از خون شده دریا و چشمم چشمۀ جویی

خدا را تا بگریم بیشتر ای اشک! نیرویی!

قدَم خم گشته در پای سرشک خود، بدان مانم

که سروی قامتش درهم‎شکسته بر لب جویی

چنان در شهر خود گشتم غریب و بی کس و تنها

که غیر از چشم گریانم ندارم یار دلجویی

الهی! انتقامم را از آن بیدادگر بستان

که نه دستی برایم مانده، نه پهلو، نه بازویی

فتادم زیر ضرب تازیانه، بارها از پا

ولی نگذاشتم کم گردد از مولا سر مویی

به خون دیده بنویسید بر دیوار این کوچه

که اینجا کشته‏ ی راه ولایت گشته، بانویی

گرفتم در میان کوچه، پاداش رسالت را

چه پاداش گرانقدری! چه بازوبند نیکویی!

مدینه! ثبت کن این را، که در امواج دشمن‎ها

حمایت کرد از دست خدا بشکسته‎بازویی

قلم بر گیر و لب بربند و خامش باش ای«میثم»

که وصف این حکایت نیست حد هر سخن‎گویی


منبع: سایت تصنا

موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



[یکشنبه 1394-12-23] [ 01:29:00 ق.ظ ]