قال على (عليه السلام):
«اِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ اَهْواءٌ تُتَّبَعُ، وَ اَحْكامٌ تُبْتَدَعُ، يُخالَفُ فيها كِتابُ اللهِ وَ يَتَوَلّى عَلَيْها رِجالٌ رِجالا عَلى غَيْرِ دينِ اللهِ»;
«همواره آغاز پيدايش فتنه ها پيروى از هوس هاى آلوده و احكام و قوانين ساختگى و جعلى است، احكامى كه با كتاب خدا مخالفت دارد و جمعى برخلاف آيين حق به حمايت از آن برمى خيزند»(1).

 

شرح و تفسير

«فتنه» در لغت گاه به معنى امتحان و آزمون، و گاه به معنى مجازات و شكنجه است، همان گونه كه در قرآن مجيد آمده است: (يَوْمَ هُمْ عَلَى النّارِ يُفْتَنُونَ); «روزى كه افراد ستمگر بى ايمان، به آتش جهنّم مجازات و شكنجه مى شوند»(2). ولى منظور از فتنه در اين حديث، حوادث سخت اجتماعى است كه موجب ناراحتى و شكنجه روحى افراد مى شود. البتّه اين كلمه ـ همان گونه كه در بالا آمد ـ به معناى امتحان و آزمايش نيز آمده است، چون امتحان نيز غالباً همراه با سختى هاست.
حضرت(عليه السلام) در اين خطبه در مورد سرچشمه فتنه هاى اجتماعى چنين مى گويد: شروع فتنه ها از دو چيز است: 1ـ پيروى از هواى نفس. 
2ـ احكامى كه برخلاف كتاب الله و مطابق هواى نفس ساخته شده است.
از اين روايت استفاده مى شود كه اختلاف سليقه ها به تنهايى فتنه ساز نيست; چون همانند اختلاف چهره ها امرى اجتناب ناپذير است، حتّى اشتباهات افراد و گروه ها نيز منشأ فتنه نيست; بلكه سرچشمه همه فتنه ها هواى نفس است كه ممكن است به أشكال گوناگون جلوه كند، گاه به نام حقوق بشر، گاهى در لباس آزادى، برخى اوقات به نام حمايت از مظلومان، گاه به نام انجام وظيفه، حتّى گاهى به صورت عبادت!
آيه شريفه 104 و 103 سوره كهف به همه اين موارد اشاره دارد، مى فرمايد: «بگو اى پيامبر: آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين (مردم) در كارها، چه كسانى هستند؟ آن ها كه تلاش هايشان در زندگى دنيا گم (و نابود) شده; با اين حال، مى پندارند كارِ نيك انجام مى دهند!» اين چهره، از كريه ترين چهره هاى هواى نفس است.
يا در روايتى مى خوانيم كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) پيش بينى مى كند زمانى را كه «معروف منكر و منكر معروف شود!»(3) و متأسفّانه اكنون مشاهده مى كنيم كه در برخى از امور چنين شده است. به عنوان مثال، كسى را كه مدّتى به امانت و صداقت كار كرده، و به حقّ و حقوق حلال خود قانع بوده انسانى بى عرضه و تنبل، و شخصى كه با خيانت و سرقت و دزدى اموال ديگران، در مدّت زمانى كوتاه صاحب خانه و سرمايه و اتومبيل مى شود را شخصى زرنگ و باهوش و باكفايت مى نامند! ملاحظه مى كنيد چگونه معروف منكر و منكر معروف شده است!؟


 
1. نهج البلاغه، خطبه 50.
2. سوره ذاريات، آيه 13.
3. وسايل الشيعه، جلد 11، ابواب الامر و النهى، باب 1، حديث 12.
موضوعات: 110 سرمشق از سخنان حضرت على (ع)  لینک ثابت



[جمعه 1394-12-28] [ 11:18:00 ق.ظ ]