الحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ.

أَمَّا بَعْدُ،یا أَهْلَ الْکُوفَۀِ! یا أهْلَ الْخَتْلِ وَ الْخَذْلِ! أَتَبْکُون؟! فَلا سَکَنَتالعَبْرَةُ
وَ لا هَدَأَتِ الرَّنَّۀُ!إِنَّما مَثَلُکُمْ مَثَلُ الَّتی نَقَضَتْ غَزْلَها مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً تَتَّخِ ذُونَأَیْمانَکُمْ
دَخَلًابَیْنَکُمْ! أَلا وَ إنّ فیکُم الصَّلَفُ و الصَّنَف و داء ال ّ صدر الشَّنِف و مَلَقُ الْأَمَۀِ و
حَجزُ الَأعداء کَمَرْعَی عَلی دِمْنَۀٍ أوْ کَفِضَّۀٍ عَلی مَلْحُودَةٍ!ألا ساءَ مَا تَزِرُونَ!
إي وَاللّه فَابْکُوا کَثِیراً وَ اضْحَکُوا قَلِیلًا، فَقَدْ ذَهَبْتُمْبِعارِها وَ شَنارِها،
فَلَنْ تَرْحَضُوها بِغَسْلٍ أَبَداً، وَ أنَّی تَرْحَضُونَ قَتْلَ سَلیلِ خاتمِ النُّبُوَّةِ وَ
مَعْدِنِ الرِّسالَۀِ وَ مَدار حُجَّتِکُمْ وَ مَنارِ مَحَجَّتِکُمْ سَیِّدِ شَبابِ أهْلِ الْجَنَّۀِ؟!
وَیْلَکُمْ یا أهْلَ الْکُوفَۀ! ألا ساءَ مَا سَوَّلَتْ لَکُمْ أنْفُسُکُمْ انّ سَخَطَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ
فِی الْعَذابِ أنْتُمْ خالِدوُن.أتَدْرُونَ أيَّ کَبِدٍ لِرَسُولِ اللّهِ (صلی الله علیه وآله) فَرَیْتُمْ وَ
أيَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ وَ أيَّ کَرِیمَۀٍ لَهُ أبْرَزْتُمْ؟! لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إدّاً تَکادُ السَّمواتُ
یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْاَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدّاً وَ لَقَدْ أَتَیْتُمْ بِها خَرقاءَ
شَرْهاءَ طِلاع الَارضِ! أَفَعَجِبْتُمْ أَنْ أمْطَرَتِ السَّماءُ دَماً؟! فَلَعَذابُ
الْاخِرَةِأَخْزَي وَ أَنْتُمْ لا تُنْصَرُونَ! فَلَا یَسْتَخِفَّنَکُمُ الْمَهَل،فَلا
یَحْفِزُهُ البِدار وَلا یُخافُ عَلَیهفَوتُ الثار!
کَلّا اِنَّ رَبّی وَ رَبُکُم لَبِالْمِرْصادٍ!

ترجمه

ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکو کارش.
اما بعد:
ای مردم کوفه،ای مردمان حیله گر و خیانت کار !! گریه می کنید ؟؟
اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.
همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشته خود را پس از محکم بافتن،
یکی یکی از هم می گسست،شما نیز سوگندهای خود را در
میان خویش،وسیله ی فریب و تقلب ساخته اید.
آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی ، سینه های آکنده از کینه،
دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان
چیز دیگری نیز یافت می شود؟
یاگیاهى را مانید که در منجلابها مى روید که قابل خوردن نیست.
یا به نقره اى مانید که گور مرده را به آن آرایش دهند.
چه بدتوشه ای برای آخرت فرستاده اید؛توشه ای که همان خشم
وسخط خدا است و درعذاب جاویدان خواهید بود.
گریه می کنید؟ زار می زنید؟
آری به خدا سوگندکه بایدگریه کنید،پس بسیاربگریید و کمتر بخندید.
چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید
که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.
و چگونه می توانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم)،
خاتم پیامبران، معدن رسالت،و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟
کسی که پناه مومنان شما،فریادرس در بلایای شما،
مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و
یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود.
چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید،
پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده،
دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است،
و خود را به خشم خدا گرفتار نموده اید.
و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است.
وای بر شما ای مردم کوفه !
آیا می دانید چه جگری از رسول خدا دریده اید؟
چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشانده اید ؟!
چه خونی از آن حضرت بر زمین ریخته اید؟!
و چه حرمتی از او شکسته اید؟!
شما این جنایت فجیع را بی پرده و آشکار به انجام رسانید؛
جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته،سیاه،تاریک و جبران ناپذیر بوده،
تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است.
آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب می کنید؟
در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر،بسیار شدیدتر
و خوار کننده تر است و در آن روز کسی به
یاری شما نخواهد آمد.
پس مهلت هایی که خدای متعال به شما می دهد موجب
خوشی شما نگردد،چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمی کند،
چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد.
و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.

و چون سخن به اینجا رسید حضرت زینب (سلام الله علیها) حرکت نمود
و مردم را حیرت زده دست بر دهان نهاده دیدم و…
و این سخنان بلاغت آمیز از فصاحت آن حضرت ظاهر میگردد و
سخت تر از این موقع مجلس یزید بود زینب(سلام الهه علیها) در برابر آن جبّار عنید،
با حالت غربت و اسارت و تحمل یک عالم مصیبت و مشاهده سرهاي شهدا
خصوص سر مقدس امام حسین (علیه السلام) چنان خطبهای ایراد
فرمودند که اگر فصحای معروف عالم با تفکر و تأمل بسیار
ابراز و اظهار می نمودند لایق تمجید می بودند.

موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



[سه شنبه 1394-08-05] [ 02:59:00 ق.ظ ]