حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 269
  • دیروز: 5961
  • 7 روز قبل: 7597
  • 1 ماه قبل: 12221
  • کل بازدیدها: 2395284





  • رتبه







    کاربران آنلاین



      ما بیشماریم...   ...

    نهفته باش و همیشه گل باش..

    افسران - ما بیشماریم...

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [شنبه 1394-05-24] [ 07:34:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نقش نماز در آرامش روانی خانواده   ...

    آیه شریفه‌ «الا بذكر اللّه تطمئن القلوب» حكایت از آن دارد كه با یاد خدا دل‏ها آرامش می‏گیرد. دل پایگاه نفس آدمی است و آنگاه كه دل آرام گیرد، نفس انسان نیز اطمینان می‏یابد. پس برای داشتن دلی آرام و قلبی مطمئن باید به ذكر باری تعالی پرداخت. ذكر اكبر خدا نیز نماز است و قرآن می‏فرماید: « و لذكر اللّه اكبر»
    نتیجه آن كه چون گویندگان ذكر الهی كه دل هایی آرام و نفوسی مطمئن دارند، گرد هم آیند و خانواده‏ای را شكل بخشند، آن خانواده از آرامش برخوردار است و در خانه آرام، صفا و صمیمیت موج می‏زند و مالامال از نور خداست.
    در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست هر جا كه صفا هست در آن نور خدا هست
    نماز خواندن و انجام عبادت، برای نمازگزار آرامش روانی پدید می‏آورد و دل مؤمن را امنیت می‏بخشد، آن هایی كه توفیق بیشتری در برگزاری نماز داشته‏اند، به آرامش بیشتری نیز دست یافته‏اند. یعنی آن‏ها كه علاوه بر انجام فرایض مبادرت به خواندن نوافل نیز نموده‏اند، در بررسی‏های موردی آرامش بیشتری را گزارش كرده‏اند و همین باعث شده تا دیگران را نیز به انجام نوافل توصیه كنند. سخن چنین كسانی این است كه:
    برخیز كه عاشقان به شب راز كنند گرد در و بام دوست پرواز كنند
    هر در كه بود فراز بر خود بندند الا در دوست را كه شب باز كنند
    آنان حلاوت عبادت خالص در شب و رازگویی با خداوند عالمیان را دریافته‏اند، چرا كه شب فرصتی مناسب‏تر برای عبادت بی ریاست. قرآن می‏فرماید: «انّ ناشئه اللّیل هی اشدّ وطأً و اقوم قیلا» پس فقط صاحبان خلوص و عاشقان عبادت خدا، شیرینی راز و نیاز با او را درمی‌یابند و می‏توان گفت:
    شرح این واقعه را مرغ سحر داند و بس تو چه دانی كه شب سوختگان چون گذرد
    پس برگزاری نماز به طور مداوم و محافظت بر آن، رمز دست یافتن به آرامش روانی است. اینك به اختصار برخی از نقش هایی كه نماز در آرامش روانی دارد، مرور می‏كنیم:
    1ـ عدم احساس گناه و یا كاهش آن
    آدمی آنگاه كه به سجاده می‏نشیند تا با خدا راز گوید، باید هوشیار باشد. چرا كه قرآن می‏فرماید «لا تقربوا الصّلاه و انتم سكاری» آنگاه كه مست هستید، نزدیك نماز نشوید. پس لازمه مقبولیت و پذیرش نماز، دور بودن از ناهشیاری و مستی است.
    نماز آدمی را از فحشا و منكرات باز می‏دارد. «انّ الصّلاه تنهی عن الفحشاء و المنكر» شرب خمر، مستی، غفلت و دیگر گناهان و آلودگی‏ها در پرتو نماز محو و نابود می‏شوند. با حذف گناهان فضای روح و روان انسان پاك و مصفّا می‏شود و در نتیجه آرامش و اعتماد به نفس به دست می‏آید. نماز شستشوگر روان از گناه است و قلبی كه در آن تاریكی گناه نباشد از آرامش و اطمینان و صفا لبریز می‏شود. چنان كه پیامبر فرموده انسانی كه نمازهای پنجگانه را به جای می‏آورد، مانند آن است كه در رودی پنج بار شنا كرده و از آلودگی‏ها به در آمده است. پس نماز مانع ابتلا به آلودگی و گناهان است و نیز به سبكی بار گناه آدمی می‏انجامد. زیرا قرآن می‏فرماید: «انّ الحسنات یذهبن السّیئات» به درستی نیكی‏ها، بدی‏ها و گناهان را می‏زدایند و از بین می‏برند و نماز یكی از برترین حسنات است.
    پس اگر احساس گناه را عامل ایجاد اضطراب و ناامنی بدانیم و گناه نكردن و یا انجام عملی را كه گناه و احساس گناه را تخفیف بدهد وسیله ایجاد مانع انجام گناه می‏گردد و اگر فردی گناهی را مرتكب شده انجام نماز كه یكی از حسنات ممتاز است ـ گناه او را تخفیف می‏دهد و آدمی در اثر عدم انجام گناه و یا داشتن احساس تخفیف گناه آرامش پیدا می‏كند، می‏توان نتیجه گرفت كه به این دلیل نماز عامل مهمی در جهت دست یافتن به آرامش روانی است و چون این امر در خانه رخ دهد، و یكایك اعضای خانواده نمازگزار باشند، همگی با هم آرامش روانی را در خانه به ارمغان می‏آورند و در پناه آن با موفقیت زندگی می‏كنند. زیرا احساس گناه در همه آنان كاهش می‏یابد.
    امروزه كه مسأله بزهكاری و بویژه بزهكاری‏های نوجوانان در سراسر جهان، ذهن اندیشه وران را به خود معطوف نموده است، اگر بتوانیم فرهنگ خواندن نماز را گسترش دهیم می‏توانیم مانع بروز بزهكاری‏ها شده و یا آن‏ها را به میزان قابل توجهی كاهش دهیم. تجارب نگارنده در كانون اصلاح و تربیت تهران نیز حاكی از آن است كه در میان بزهكارانی كه در كانون حضور می‏یافتند، نوجوانان نمازگزار كمتر بودند. پس با توجه دادن نوجوانان و دیگر اعضای خانواده به نماز، تحقق بخشیدن به خانواده‏ای بسامان را زمینه سازی نماییم. چرا كه با عدم ارتكاب جرم توسط اعضای خانواده، آرامش بر آن حكمفرما می‏شود. و دیگر كسی نگران ارتكاب جرم توسط دیگری نیست و از عاقبت بد دیگری نمی‏هراسد. زیرا كه نماز آنان را از فرجام بد مصون داشته است.
    2ـ وحدت شخصیت و انسجام خانوادگی
    خواندن نماز موجب دست یافتن به وحدت شخصیت می‏شود. شخصیت برخوردار از توحید به گونه‏ای است كه جنبه‏های گوناگون آن با یكدیگر در تضاد نیستند. یعنی فرد آنچه كه در اعتقاد بدان باور دارد، در عمل نیز بر اساس باورهای خویش عمل می‏كند و چون اینگونه رفتار می‏كند، خود نیز در خویشتن تضاد نمی‏یابد و در نهایت به یكپارچگی (خویشتن) دست می‏یابد به نحوی كه جنبه‏ای از شخصیت فرد، جنبه دیگر شخصیت او را تأیید می‏كند و انسان به هنگام برخورد با او احساس می‏كند كه با فردی هماهنگ و بسامان مواجه شده است. حال باید پرسید نماز چگونه موجبات تحقق وحدت را در شخصیت آدمی فراهم می‏آورد؟
    انسان مؤمن به هنگام نماز سخن از خدای واحد و یگانه به میان می‏آورد، او را اللّه خطاب می‏كند و رب عالمیان می‏نامد. (آیه قل هو اللّه احد به نحو بارزی حكایت از وحدت باری دارد.) و همین باور داشتن به خدای یگانه، پیام آور وحدتی درونی برای آدمی است. آنچه كه باعث تشتت و تفرقه می‏شود، ایمان داشتن به ربّ‏های گوناگون است. قرآن می‏فرماید:
    ارباب متفرقّون خیر ام اللّه الواحد القهّار آیا داشتن رب‏های متفرق خوب است یا ایمان داشتن به خداوند واحدی كه قهار است؟ قرآن وجود خدایی جز خدای یگانه را نفی می‏كند و می‏فرماید: «لو كان فیهما الهه الاّ اللّه لفسدتاً» و بر فرض محال اگر چنین می‏شد فساد درون آدمی را نیز به علت تعدد الهه در بر می‏گرفت و آنان كه اكنون، به وجود ارباب متفرق قائلند، از وحدت درونی بی بهره و در شخصیت خود دارای تضاد هستند.
    اعضای خانواده نیز اگر همه با یكدیگر به اقامه نماز بپردازند و همه به وحدت درونی دست یابند، در بیرون نیز با یكدیگر همگونی و هماهنگی خواهند داشت و این موجبات آرامش روانی را برای آنان در پی خواهد داشت. زیرا نه با یكدیگر تضادی دارند و نه والدین با فرزندان خویش اختلافی جدی خواهند داشت.
    سؤال این است كه چه كسانی بیشتر فرزندان را در موقعیت مضاعف قرار می‏دهند. آن‏ها كه در درون خویش تضادی دارند و یا آن‏ها كه با دیگری دارای تضاد هستند. نماز، تضادهای درونی فرد را كاهش می‏دهد. زیرا كه به شخصیت فرد وحدت و یكپارچگی می‏بخشد و دیگر آن كه افراد وحدت یافته در سایه نماز را با یكدیگر منسجم و متحد می‏سازد. لذا بین آن‏ها تفرقه و تضادی جدی و عمیق وجود ندارد و تعارض مهم هم در خانواده دیده نمی‏شود. در اثر نبود تعارض و یا از بین رفتن آن، كمتر شاهد بروز اضطراب در محیط خانه خواهیم بود. بدین ترتیب امنیت بیرونی در محیط خانواده حاصل امنیت درونی اعضای آن است كه در پرتو انوار الهی ظهور و بروز پیدا می‏كند. پس نماز می‏تواند وحدت و امنیت درونی و بیرونی را فراهم آورد و محیط خانواده را متحد و یكپارچه سازد تا همگی به راحتی بتوانند به ریسمان الهی چنگ زنند و متفرق نگردند «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعاً و لا تفرقوا». بدین ترتیب ملاحظه می‏شود افرادی كه به وحدت درونی دست یافته‏اند در وحدت بخشیدن به محیط بیرونی (كه یكی از مصداق‏های آن خانواده است) توفیق بیشتری دارند و وحدت در خانواده یكی از رموز آرامش آن است.
    3ـ افزایش اعتماد به نفس
    نماز خواندن موجبات افزایش اعتماد به نفس را فراهم می‏آورد. زیرا وقتی آدمی با خدا سخن می‏گوید، از او استعانت می‏جوید. «ایّاك نعبد و ایّاك نستعین» توان بیشتری را در خود احساس می‏كند كه ناشی از اتكای به خدای تعالی است و داشتن چنین نقطه اتكایی باعث افزایش اعتماد به نفس در فرد می‏گردد. او در این حال خود را بسان قطره‏ای می‏داند كه با دریا پیوند خورده است.
    قطره دریاست اگر با دریاست ور نه او قطره و دریا دریاست
    بدین ترتیب درمی‏یابیم كه آدمی از خویشتن مفهوم بهتری خواهد داشت و تصور وی از خود در مرتبه بالاتری قرار می‏گیرد و مفهوم خود در نزد او تعالی می‏یابد و این همه موجب افزایش اعتماد به نفس در فرد می‏گردد. از سویی خواندن نماز باعث افزایش موفقیت‏های او در زندگی می‏شود. زیرا نماز، نقش مددرسانی دارد چنان كه قرآن می‏فرماید: استعینوا بالصّبر و الصّلاه از نماز و روزه كمك بجویید. انسان برخوردار از امدادهای ناشی از اقامه نماز، فردی موفق‏تر است و موفقیت‏های روز افزون، اعتماد به نفس و افزایش آن را در پی دارد و نماز گزاران پیوسته امیدوار به امدادهای الهی هستند.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [جمعه 1394-05-23] [ 06:26:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ■ چرا شیعیان با دستِ باز نماز می خوانند   ...

     

     

    چرا شیعیان با دستِ باز نماز می خوانند

    کلید واژه: نماز، بدعت، تکتف، اهل سنت، سیره نبوی، شیعه، مذاهب چهارگانه، فقه جعفری،

    اوّلاً: تنها شیعیان نیستند که با دست باز نماز می خوانند، بلکه مالکی ها نیز با دستِ باز نماز می خوانند.

    ابن رشد از علمای معروف اهل سنّت در «بدایة المجتهد» می گوید:

    المسألة الخامسة: إختلف العلماء فی وضع الیدین إحداهما علی الأخری فی الصلاة فکره ذلک مالک فی الفرض و أجازه فی النفل.

    علما در مسئله قرار دادن یک دست بر روی دست دیگر در نماز، اختلاف دارند و «مالک» این عمل را در نمازهای واجب مکروه می داند ولی در نمازهای مستحبی اجازه داده است.

    ثانیا: بحثی که در میان مذاهب اهل سنّت وجود دارد این است که آیا این عمل مستحب است یا نه؟

    سه مذهب این عمل را - که «تکتف یا تکفیر» نیز نامیده می شود در نمازهای واجب، مستحب و یک مذهب مکروه می داند. علاوه بر این، همان سه فرقه هم که مستحب می دانند، در کیفیت با یکدیگر اختلاف دارند. یکی می گوید: «تحت السرّة»؛ یعنی باید دستها زیر ناف گرفته شود. دیگری می گوید: «فوق السرّة» و همین اختلاف خود ثابت می کند که مسئله «تکتف و تکفیر» مسئله ثابت و روشنی نیست.

    ابن حزم نیز که از بزرگان اهل سنّت است در کتاب «المحلّی بالاثار» مسأله تکتّف را مطرح نموده و این عمل را جزء مستحبّات نماز ذکر می کند: «مسألةٌ: و یستحبّ أن یضع المصلّی یده الیمنی علی کوع یده الیسری فی الصلاة».

    در نتیجه، تمام فرقِ اسلامی نماز با دستِ باز را صحیح می دانند، ولی نماز با دستِ بسته اختلافی است: سه مذهب (حنفی، شافعی و حنبلی) این عمل را در نمازهای واجب، مستحب می دانند و یک مذهب (مالکی) مکروه و یک مذهب دیگر (تشیّع) این عمل را حرام می دانند.

    فرقه های حنفی و شافعی و حنبلی که این عمل را مستحب می دانند، برای اثبات این حکم، به چند روایت استدلال نموده اند که بعضی از آنها دلالت بر این مطلب ندارد و بعضی هم ضعف سندی دارد.

    اما شیعیان که این عمل را حرام و باطل کننده نماز می دانند، استدلال می کنند به روایاتی که از اهل بیت (علیهم السلام) در نهی از این عمل -این عمل را کار مجوسیان دانسته اند- وارد شده و مسلما اهل بیت (علیهم السلام) بهتر می دانند که جدّ بزرگوارشان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چگونه نماز می خوانده است؛ چرا که «أهل البیت أدری بما فی البیت» از طرف دیگر به نصّ آیه تطهیر و حدیث متواتر ثقلین، کلام ایشان مصون از هر گونه خطا و اشتباه است.

    ابن رشد می گوید: و السبب فی اختلافهم أنّه قد جائت آثار ثابتة نقلت فیها صفة صلاته علیه الصلاة و السلام و لم ینقل فیها أنّه کان یضع یده الیمنی علی الیسری.

    احادیث ثابته ای در وصف نماز پیامبر نقل شده ولی در آن احادیث نقل نشده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دست راست را بر دست چپ می گذارده اند.

    بعضی از علمای اهل سنّت برای این عمل (دست بسته نماز خواندن) توجیه دیگری ذکر کرده و گفته اند: این عمل موافق با ادب و خضوع است و مناسب است با حال نماز.

    در جواب می گوییم:

    اوّلاً: در عبادات حق اِعمال سلیقه نداریم و عبادات توقیفی است و هر گونه حذف و اضافه در عبادات بدعت محسوب می شود.

    ثانیا: احترام در هر جایی به گونه ای است؛ مثلاً در محیط های نظامی، احترام به گونه خاصی است. پس یک فرد نظامی بگوید من در نماز دستم را در مقابل پیشانی می گیرم چون ادب و احترام نظامی به این کار است! یا احترام اقوام مختلف، مثل چینی ها به روش مخصوص خودشان است.

    توجیه سومی را نیز بعضی از مؤلّفین اهل سنّت برای استحباب این عمل (تکتّف) ذکر کرده اند که در کتاب «بدایت الصنایع» از ابراهیم نخعی نقل شده: أنهم کانوا یفعلون ذلک مخافة إجتماع الدم فی رؤوس الأصابع

    صحابه در نماز دست ها را به هم می گرفتند از ترس اینکه خون بر سر انگشت هایشان جمع نشود.

    در جواب می گوییم: مگر بدن انسان به نحوی است که ظرف چند دقیقه نماز، خون بر سر انگشتان جمع شود! علاوه بر این، در وسط روز که انسان مشغول نماز نیست، چنین اتفاقی نمی افتد، چطور ممکن است در چند دقیقه خون جمع شود!

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-05-22] [ 06:21:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حجاب تنها به پوشش نیست!   ...

    حجاب تنها به پوشش نیست!


     

    پدیده بدحجابی از یک سو و رعایت‌نکردن مرز میان محرم و نامحرم از سوی دیگر، باعث شده متاسفانه بسیاری از مجالس و محافل شادی و جشن‌های عروسی و بازدیدهای خانوادگی حتی محافل معنوی، مانند«برگشت زائران بیت‌الله الحرام و عتبات عالیات» مجالس آنان به علت رعایت‌نکردن حدود شرعی و عدم آگاهی از مسائل مربوط به محرم و نامحرم، به گناه آلوده گردد.

     

     


     

    حجاب

     

    باید توجه کنید که هیچ بحثى در زمینه‏هاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطى است. نه این‏که من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مى‏گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانه‏ى ملى ماست؛ هیچ اشکالى هم ندارد؛ هیچ منافاتى با هیچ نوع تحرکى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرک و کار اجتماعى و کار سیاسى و کار فکرى باشد، لباس رسمى زن مى‏تواند چادر باشد و - همان‏طور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است. البته مى‏توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین‏جا هم بایستى آن مرز را پیدا کرد. بعضی‌ها از چادر فرار مى‏کنند، به خاطر این‏که هجوم تبلیغاتى غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار مى‏کنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمى‏آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مى‏دهد!(بیانات آیت الله خامنه ای)

    پدیده بدحجابی از یک سو و رعایت‌نکردن مرز میان محرم و نامحرم از سوی دیگر، باعث شده متاسفانه بسیاری از مجالس و محافل شادی و جشن‌های عروسی و بازدیدهای خانوادگی حتی محافل معنوی، مانند«برگشت زائران بیت‌الله الحرام و عتبات عالیات» مجالس آنان به علت رعایت‌نکردن حدود شرعی و عدم آگاهی از مسائل مربوط به محرم و نامحرم، به گناه آلوده گردد.

    در این ایام نوروز چه خوب است که به این مسأله در روابط و رفت و آمدهای خود توجه ویژه داشته باشیم تا یک تعطیلات خوب و معنوی همراهمان باشد.

    در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد.

    یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.)

    جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.

    در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.

    حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «غضوا ابصارکم ترون العجائب» یعنی: «هر کس چشم از مناظر شهوت انگیز بپوشاند مناظر ملکوتی در برابر دیدگان او مجسم خواهد شد»

     

    مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن

    حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیش‎تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیله‎ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گیرد.

    حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.

    اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می‎تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می‎تواند از لغزش‎ها و گناه‎های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.

    علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می‎کند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده‎اند.

    پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله): … زنی که برای حفظ غیرت، استقامت ورزید و برای خدا وظیفه خود را به خوبی انجام داد، خداوند پاداش شهید را به او خواهد داد.

    نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است: فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ: پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد

     

    چه تفاوتی میان حجاب و عفت است؟

    واژه «حجاب» و «عفت» در اصل به معنای منع و امتناع هستند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است.

    یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است.

     بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‎گردد.

     

    هدف و فلسفه حجاب

    هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می‎آید:

    إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛13) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.

    -=هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛

    اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی‎دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند.

    از قرآن کریم استفاده می‎شود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی هم‎چون:

    قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مۆمن را بگو تا چشم‎ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.

    حجاب چشم قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مۆمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

    قُلْ لِلْمُۆْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ای رسول به زنان مۆمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

    عفاف

     

    نگاه به نامحرم در لسان روایات

    پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) در روایتی چنین می فرماید: «هر کس به جنس مخالف نگاه آمیخته با شهوت بنماید روز رستاخیز چشمان او را پر از آتش نموده تا اینکه حساب مردم محشر به پایان رسد، آنگاه به حساب او رسیدگی خواهند کرد.»

    - حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «غضوا ابصارکم ترون العجائب» یعنی: «هر کس چشم از مناظر شهوت انگیز بپوشاند مناظر ملکوتی در برابر دیدگان او مجسم خواهد شد»

    - حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرماید: «النظره بعد النظره تزرع فی القلب الشهوه و کفی بها صاحبها فتنه: نگاه دوم… نگاهی که بعد از نگاه اول صورت گیرد در قلب تخم شهوت را می پاشد و کافی است که صاحب نگاه را به فتنه بزرگی دچار نماید»(وسائل الشیعه؛ 22)

    حجاب در گفتار

    نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:

    فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

    مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‎رفتن است

     

    سخن گفتن با نامحرم

    -زنان نباید با صدای نرم و لطیف سخن گویند، مردی که دارای قلب بیمار است، طمع می کند. زنان سخن پسندیده گویند.(سوره احزاب، آیه 32)

    - امام صادق (علیه السلام) فرمودند: امام علی (علیه السلام) به زنها سلام می کرد ولی کراهت داشت از سلام کردن به زنهای جوان. می فرمود: از این می ترسم که از صدایش خوشم بیاید و ضرر عمل من بیشتر از اجری که طلب می کنم، بشود.(اصول کافی، ج 2، ص 648؛ وسائل الشیعه، ج 12، ص 76؛ بحارالانوار، ج 40، ص 435)

    - از گفتگو و اختلاط با زنان بپرهیز، به راستی هیچ مردی با زن نامحرمی در خلوت سخن نمی گوید مگر اینکه در دل او نسبت به وی رغبت پیدا می کند.(پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، مرات النساء، ص 141 / بهشت خوبان، ص 98)

     

    حجاب رفتاری

    نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند

    وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.

    از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می‎شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‎رفتن است.

    بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند.

    فرآوری: زهرا اجلال

     

    بخش قرآن تبیان

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-05-21] [ 12:08:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حدیثی از امام جعفرصادق(علیه السلام)   ...

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-05-20] [ 08:04:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بانوی سرزمین من!   ...
    افسران - بانوی سرزمین من!




    sarbazvalaei251بانـو!
    زیباترین پنجره ی دنیا
    قاب چادر توست !

    وقتی چادرت را کمی روی صورتت می کشی و با غرور تمام از انبوه نگاه نامحرمان عبور میکنی

    آنگاه تو میمانی نورُ علیٰ نور

    و چه زیباست انعکاس حیا از پشتِ این 
    سنگر سنگین و سیاه
    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 06:53:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خیال برگشتن......   ...
    افسران - خیال برگشتن......




    takavar007از خواب پرید.
    از پشت پنجره، ماه را تماشا کرد.
    عکس پسرش را از طاقچه برداشت.
    پسرم همه ی همرزم هایت برگشتند. یکی جنازه اش آمد.
    دیگری بدون پاهایش برگشت.
    و…
    آن یکی بعد چند سال، اسارت آمد.
    و بالاخره یکی دیگر از همسنگرهایت با یک پلاک به خانه برگشت.

    اما …
    انگار از آن جمع کسی که هرگز برنخواهد گشت، تویی…【✿】
    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 06:51:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نشان عاشقی...   ...

    تقدیم به مادر مظلومه ام فاطمه زهرا س میگویند افراط است!!! در حالیکه نمی دانند معنای افراط چیست؟ افراط یعنی زیاده روی در دین که خود موجب بدعت است. این که فردی حجابی داشته باشد و آنرا در نهایت اعلا درجه آن رعایت کند، افراط است؟ تبعیت از سیره معصومین در رعایت حجاب، چهره ای افراطی از دین است؟ دین با رعایت قوانین آن در نهایت درجه، افراطی نمی شود،بلکه عملی که منجر به خروج از مسیر بندگی شود،افراط است! می گویند به کدام مجوز پوشیه می زنید؟ در کجای قرآن چنین پوششی آمده است؟ چرا از حد واجب شده حجاب، جلو می زنید؟! در حالیکه توجه نمی کنند حدود حجاب در قرآن نسبی ست نه مطلق… میگویند پوشیه برای افراد خشک مقدسی ست که دین رو به دلخواه خود تغییر داده اند! همان حرفهایی که غیر مذهبی ها علیه چادر زدند و باز می زنند و به ظاهر مذهبی ها، علیه پوشیه می زنند. میگویند پوشیه یک نوع سختگیری ست و صحبت از اعتدال و میانه روی است!! درجواب اینان باید گفت: مگر نه این است که معصومین ما، نماد اعتدال ومیانه روی هستند؟ مگر نه این که رفتار معصوم، معیار فهمیدن کلام خداست؟ مگر نه این که جزء جدا نشدنی حجاب خانم فاطمه زهرا(س) روبند بود؟ میگویند پوشیه لباس اعراب است و در ایران مرسوم نیست! در این جا بر فرض صحت موضوع،این سوال مطرح است مگر پیامبر ما عرب نبود؟ مگر لباس بانوان اشراف ایرانی، پوشیه نبود و تا زمان همین رضاخان،این پوشش مرسوم نبود؟ دختر نبی اکرم (ص)،سیده نساء عرب بود ویا سیده نساءالعالمین؟ میگویند خشک مذهبی ست….ضد فرهنگی وعقب موندگی ست….!!! عجب!!! پوشش حضرت زهرا(س)، ضد فرهنگ وعقب ماندگی ست؟! چادر ودیگر انواع حجاب چه طور؟ آنها هم نشان عقب ماندگیست؟ ویا نه، تنها پوشیه در این زمان محکوم به برداشتن است؟ میگویند اگر پوشیه زدن حجاب برتر است،چرا در مناسک حج که اوج بندگی است،نباید وجه وکفین را پوشاند؟ در حج، عطر زدن حرام است ولی در زندگی روزمره، امری مستحب!!! مراسم حج متحد شکل شدن را می طلبد و الیته که پوشش خاص، رنگ خاص و اعمال واحکام خاص خود را دارد. میگویند جلب توجه میکند…. خب بکند! آیا حجاب نامناسب خیلی از خانم ها جلب توجه نمیکند در جامعه….؟؟ خب اینهم جلب توجه کند.من را که می بینند به یاد حجاب می افتند؛یکی تایید می کند و دیگری افراط میداند و در کل تمام توجه افراد جلب جنبه انسانی من میشود و نه دیگر جوانب! گاهی نیز تهمت به انگشت نما شدن و نامیدن آن به “لباس شهرت” است؟ امروز پوشیه را لباس شهرت می کنند، فردا چادر را، پس فردا همین روسری ساده را! به قول آیت الله صافی،مگر میشود لباس مادرمان فاطمه زهرا لباس شهرت شود؟ اگر قرار باشد هر انگشت نما شدنی، حرام باشد، باید برای مسلمانان محجبه ای که در کشورهای غیرمسلمان هستند، حفظ حجاب را حرام دانست!!! علاوه بر آن، مگرامروزه، عرف جامعه ای ما متناسب با قوانین و احکام اسلامی و در واقع در چارچوب احکام دین است که بخواهیم معیار تعیین لباس شهرت را به عرف عام جامعه واگذار کنیم؟ درغیر این صورت، پوشیدن یک ماتنوی بلند تا ساق پا هم در این زمانه امر عجیبی ست!!! معیار این سخن، عرف متشرعه است.همانند عرف علما و روحانیون… میگویند مگر مشکل ما پوشیه زدن یا نزدن خانم هاست؟ باید توجه کرد تلاش برای جلوی عریانی ها را گرفتن برای تبلیغ پوشش والاتر، مانع الجمع نیست. گاهی نیز میگویند پوشیه زدن با آزادی زنان منافات دارد….در روابط اجتماعی محدودیت ایجاد میکند… کدام زن انقلابست که توانسته باشد با پوشیه تحول جهانی ایجاد کند؟ از خانم هایی که تحول جهانی ایجاد کرده اند،مادرم زهرا را به یاد دارم… نکند زمان آنقدر تاثیر دارد که بتواند تنها معصومه عالم را به عنوان الگو از یادمان برد؟ میگویند ممکن است مردی با ندیدن صورت پیش خود چیزهایی بسازد… درست همان حرفی که مخالفان حجاب میگویند: «"حجاب، محرک است"» مردی که اینگونه بیمار است و ندیدن صورت برایش مسأله ساز میشود، اگر صورت را ببیند چه افکاری را ممکن است در سر بپروراند؟ اگر بنا به بهانه گیری باشد،از هرچیزی میتوان بهانه گرفت. و در آخر حرف از دین زدگی ست… عجب! حجاب کامل ضربه ای به اسلام می زند و یا بی حجابی ؟؟! کدام یک؟ قابل درک نیست که چرا انگشت اتهام به سوی کسانی نیست که با لباسهای س ک س ی و موهای بلوند وغرق در انبوهی از آرایش،ایمان جوانان ما را به هدف گرفته اند و ودرعین حال با تمام افتخار، به خیابا نها می آیند! اینان که برای خیلی ها الگو می شوند، دوری از دین می آورند و یا صاحبان پوشش فاطمی که می خواهند کمی نجابت وساده زیستن را بیاموزند؟! ای کاش به جای نگاه های تعجب آمیز به بانوان محجبه، کمی به آنها به حیرت وتعجب نگاه می کردیم… عجب که داریم برعکس عمل می کنیم !!! چند بار، از خانم های نیمه پوشیده پرسیده ایم که چرا این گونه می پوشند… و برای طرز لباسشان، بهانه تراشیده ایم؟ ………….. به راستی، این همه حساسیت های عجیب وغریب بر روی حجاب فاطمه، برای چیست؟ عشق نوشت: به روان مادرم، زهرا- آینه افتادگی، عاطفه و پارسایی- که زندگی برایش، همه رنج بود و وجودش، برایم از همه مهتر….

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-05-19] [ 04:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      راز روبنده...   ...

    راز روبنده…

    مخالفان روبند، عمدتاً متکی بر دلائلی اجتماعی، امنیتی و گاه اعتقادی، اهل اسلام را به اکتفاء به حجاب فقهی دعوت می‌کنند یا برای رو بستن محدودیت‌هایی حقوقی وضع می‌‌کنند؛ مسأله‌ی اساسی اما به نظر آن است که رویه‌ی رو به رشد حجاب گرفتن و رو بستن در میان زن‌های مسلمان، تردید علنی در مبانی نظری غرب مدرن و اسلام قشری در باب “نه‌دیدن” است و نفی عملی آن‌ها در کف خیابان‌های دمشق و بروکسل و تهران و پاریس و تل‌آویو.

    بنیان غرب مدرن نفی غیب و زدودن راز از عالم بوده است، و زن آخرین رازی بود که غرب آن را زدود و به امری محصل و محسوس فرو کاست. حالا زن هم مانند خدا و مسیح و انجیل امری عرفی است که فارغ از هر غیب و رازی تأویل می‌شود و رسیدن به این تأویل محتاج هیچ احرام و محرمیتی نیست.

    در این زمین بی‌راز، قبله‌ی آدم‌ها جایی حوالی گوگل است؛ این روزها آدم‌های مدرن بیش از آن که به آس‌مان چشم دوخته باشند یا در کتاب مقدس چشم به‌دوانند، اوقات‌شان در گوگل می‌گذرد؛ از او می‌طلبند و در او می‌یابند.

    گوگل بر این بنیان نهاده شده است که هر چه هست را می‌توان به ذهن آورد و هر چه به ذهن می‌آید را می‌توان محسوس کرد و هر چه محسوس است را می‌توان به اشتراک نهاد و هر چه در اشتراک است را می‌توان دید، و آن چه را نه‌توان در گوگل یافت معدوم است.

    عالم گوگل اما مانند همه‌ی دنیای مدرن، عالمی نازل و بی‌پروا است؛ نازل است و از ظواهر الفاظ و محسوسات فراتر نه‌می‌رود و در نمایش این ظواهر نیز پروایی نه‌دارد. رسیدن به محسوسات انباشته در گوگل و رؤیت آن‌ها در این عالم فروکاسته‌ی زبانی باز محتاج دو دسته واژه است؛ کلیدواژه‌ها و گذرواژه‌ها.

    گوگل خود را نقطه‌ی کانونی معرفت بشری می‌داند و الگوی هم‌بودی با آن اشتراک است و نه اشراق یا احرام. این یعنی برای رسیدن به آن چه هست محتاج به زبانی روان هستی و دستانی تند و چشمانی باز؛ نه تأملاتی ذهنی، یا سلوکی باطنی یا جانی مهیا.

    با این توصیف روبند (نقاب، پوشیه، برقع) نهادن در دنیای مدرن کاری شبیه به پالایه (filter) نهادن بر عالم گوگل است؛ با این تفاوت که پالایه‌سازها با پذیرش آیین زبان‌بسنده‌ی دنیای وب و مبتنی بر هم‌این منطق دغدغه‌ی پرواداری آن را دارند، اما روبندنهاده‌ها متکی بر ایمانی دیگر، تمام غیب‌ناباوری، راززدایی و بی‌پروایی غرب را به چالش می‌کشند؛ و این غیب‌آغشته کردن خیابان است ملحدان مدرن را به وحشت می‌اندازد.

    هنگامی که زنی حجاب می‌گیرد و روبند می‌نهد، خود را جزئی از عوالمی رازآلود می‌نهد که در تسلیم امر الاهی از غیر محجوب و نادیدنی است؛ و باز به اذن او است که مراتبی از این غیب را به تماشای محرمان می‌نهد. این به آن معنا است که نه هر چه در عالم هست به ذهن و زبان می‌آید و نه می‌توان هر معقول و محسوسی را به اشتراک نهادن و نه از معبر کلیدواژه‌ها و گذرواژه‌ها امکان رسیدن به هر حقیقتی میسر است.

     

    ترویج این رازباوری البته با اسلام قشری نیز بی‌میانه است؛ مذهبی که دین را در مناسک ظاهری و گزاره‌های حقوقی خلاصه می‌کند و منکر مراتب اخلاقی و عرفانی دین و سلوک باطنی انسان و رؤیت ملکوت نادیدنی عالم است.

    این واضح است که روبند نهادن یک الزام فقهی نیست؛ حد شرعی حجاب هم‌آن وجه و کفین است که برای همه به یک‌سان الزامی و ناگزیر است. توصیه به پوشاندن بیش از آن و یا پرده‌نشینی از نامحرم اتفاقی است که در قلم‌روی اختیار اخلاقی می‌افتد.

    به این معنا الزامات فقهی کمینه و مقدمه‌ی امر دین و آغاز مسیر تدین هستند، و این مسیر در امتداد خویش به میانه‌ی اخلاق و پایانه‌ی عرفان استمرار می‌یابد، که آن‌ها نیز الزاماتی دارند و این الزامات البته بر اهل آن‌ها است.

    همه‌ی اهل اسلام ملزم به رعایت الزام فقهی در ادای نمازهای یومیه و حجاب شرعی هستند، اما به جا آوردن نوافل و نهادن روبند، تنها در مسیر کسانی قرار می‌گیرد که در سیر خویش پا به قلم‌روی سلوک اخلاقی و عرفانی نهاده‌اند و از مقدمه‌ی فقه عبور کرده‌اند.

    روبند نهادن یک زن مؤمن پیش از هر چیز بیان‌گر تلقی باطنی او از امر دین و تدین است. رویه‌یی که امر دین را در فقرات زبانی احکام فقهی فرو نه‌می‌کاهد و با زدودن غیب از صفحه‌ی حیات اکنونی انسان، باطن عالم را به آخرت جارو نه‌می‌کند.

    حجاب گرفتن دیدنی‌ترین امر عالم ظاهر، زن، در پشت خمار و نقاب حاوی این معنا است که باقی عالم نیز به هم‌این نسبت در اختیار امر الاهی، اعظم خویش را در پرده‌ی غیب پوشانده‌اند و ظاهر عالم اندکی از تمام آن است که محسوس است و دیده می‌شود و مشمول احکام ظاهری است.

    روبند‌ نهادن به ساده‌گی به این معنا است که دیدن نادیدنی‌ها در گرو قدری نادیدنی شدن است …

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-05-18] [ 10:33:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بهره بردارى صحيح از قرآن   ...

    قرآن كريم یکی از ويژگى بندگان برجسته خداى رحمان را اين گونه بيان مى‏فرمايد:

    وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يخِرُّوا عَلَيهَا صُمًّا وَعُمْيانًا(الفرقان/73)

     وآنان کساني هستند که هرگاه آيات پروردگارشان به آنان گوشزد شود، کر و کور روي آن نمي افتند.

     

    اين ويژگى، از مهم‏ترين ويژگى‏ها و عميق‏ترين شاخصه‏هاى بندگان ممتاز خداست كه رابطه نظرى و عملى خود را با قرآن (بزرگ‏ترين كتاب آسمانى و يگانه معجزه جاويدان پيامبر اسلام (صلى الله عليه آله و سلم) به طور عميق و استوار بر قرار سازند، آن گونه كه روح پر طراوت قرآن در زندگيشان آشكار گردد.چنان كه امام باقر (عليه السلام) فرمود:

     

    1. كسى كه قرآن را تلاوت مى‏كند، ولى آن را وسيله كسب امور مادى و دوشيدن شاهان (صله گرفتن از آنها) قرار داده، و با آن به مردم فخر و بزرگى بفروشد و خودنمايى كند.

    2.       كسى كه هدفش از قرائت قرآن، حفظ حروف (و تجويد) آن است، اما حدود و قوانين آن را تباه مى‏سازد. خداوند افراد اين گروه را زياد نكند.

    3.      كسى كه قرآن را تلاوت مى‏كند و دواى آن را بر روى درد قلبش مى‏نهد (و وسيله درمان بيمارى‏هاى معنوى قرار مى‏دهد) با آن شب زنده دارى كند، و روزش را به تشنگى (روزه) به سر آورد…. .

    فوالله لهولاء فى قراء القرآن اعز من الكبريت الاحمر(1)

    سوگند به خدا! اين گروه در ميان قاريان قرآن از كبريت احمر كمياب‏تر هستند.

         ما وقتى به آيات قرآن درباره قرآن مراجعه مى‏كنيم، در مجموع - جز در موارد نادر - نتيجه مى‏گيريم دو مسووليت بزرگ در قبال آن داريم:

    1.      شناخت محتواى قرآن،

    2.      عمل به مفاهيم قرآن.

        در قرآن مجيد، واژه قرآن 65 بار آمده و تحت عنوان كتاب، ده‏ها بار ذكر شده است و با توجه به آياتى كه در آن از قرآن سخن به ميان آمده، غالبا مراد شناخت قرآن و دريافت محتواى سازنده آن، سپس عمل به دستورهاى قرآن است. چنان كه در آيه مورد بحث (73 فرقان) با تعبير هشدار دهنده به اين مطلب تصريح شده است كه نبايد رابطه شما با قرآن كور كورانه باشد، بلكه بايد با چشمى بينا و گوشى شنوا به آن توجه كرد و به خوبى شناخت و مزرعه روح و روان را با آب زلال قرآن آبيارى نمود. چنان كه در روايت آمده است كه، ابوبصير يكى از شاگردان امام صادق (عليه السلام)، از آن حضرت در باره اين آيه توضيح خواست، امام صادق (عليه السلام) فرمود:

    مستبصرين ليسوا بشكاك‏(2)

         از روى بصيرت و شناخت به قرآن روى كنند و در آن هيچ گونه شك و ترديد نداشته باشند.

         بنابراين، قرآن را از جهت نظرى بايد شناخت و به مطالب آن يقين پيدا كرد و اين از ويژگى‏هاى بندگان ممتاز خداست.

         در آيات ديگر قرآن نيز در زمينه دو مسووليت ياد شده سن به ميان آمده است كه براى روشن شدن بيشتر به چند آيه اشاره مى‏كنيم.

    أَفَلَا يتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا(محمد/24)

    آيا آنها در قرآن تدبر نمي‌کنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟!

         اين آيه ما را با تاكيد به تدبر و تعقل و شناخت دستورها و مفاهيم قرآن دعوت مى‏نمايد.

    وَلَقَدْ يسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ(القمر/17)

    ما قرآن را براي تذکر آسان ساختيم؛ آيا کسي هست که متذکر شود؟!

         اين آيه حاكى است كه خداوند قرآن را آسان و روان براى عموم نازل كرده است، تا همه آن را بشناسند و هدف از شناخت آن تذكر و تنبه و آموختن و عمل است.

         قرآن كريم درباره مسووليت دوم (عمل به قرآن) نيز مى‏فرمايد:

    ِانَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيتْ عَلَيهِمْ آياتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يتَوَكَّلُونَ(الأنفال/2)

    مؤمنان، تنها کساني هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان ميگردد؛ و هنگامي که آيات او بر آنها خوانده مي‌شود، ايمانشان فزونتر مي‌گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.

         آرى، قلب مومنان در برابر قرآن، اين گونه خاشع و ترسان است. به گونه‏اى كه شنيدن آيات قرآن باعث افزايش ايمان قلبى و رابطه استوار و تنگاتنگ مومن با خدا مى‏گردد.

    نيز مى‏فرمايد:

      يا أَيهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ(يونس/57)

    اي مردم! اندرزي از سوي پروردگارتان براي شما آمده است؛ و درماني براي آنچه در سينه‌هاست؛ (درماني براي دلهاي شما؛) و هدايت و رحمتي است براي مؤمنان!

    و مى‏فرمايد:

    كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ(الإبراهيم/1)

    قرآن كتابى است که بر تو نازل کرديم، تا مردم را از تاريکيها(ي شرک و ظلم و جهل،) به سوي روشنايي (ايمان و عدل و آگاهي،) بفرمان پروردگارشان در آوري، بسوي راه خداوند عزيز و حميد.

     ———————————————————————–

    1.      بحارالانوار، ج 92، صاحب الزمان 178، ح 4؛ امالى الصدوق، صاحب الزمان 122.

    2.      شيخ كلينى، روضه الكافى، صاحب الزمان 178، ح 199.  

    منبع: ويژگى‏هاى بندگان خدا در قرآن - محمد محمدى اشتهاردى‏ رحمه الله علیه

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-05-11] [ 05:57:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.