حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 228
  • دیروز: 482
  • 7 روز قبل: 1842
  • 1 ماه قبل: 9843
  • کل بازدیدها: 2389323





  • رتبه







    کاربران آنلاین



      آموزه های اخلاقی و رفتاری امام رضا(ع) در خانواده   ...


    آن سان که پيامبر اکرم(ص) درداشتن خلق نيکو و تعامل با ديگران به ويژه در خانواده نمونه بودند «انک لعلي خلق عظيم» امام رضا(ع) نيز که به حق وارث جدشان رسول خدا(ص) بودند، تجسم اخلاق نيکوي آن حضرت هستند.

    چه زيبا اين واقعيت در سروده آن شاعر تازي گو جلوه گر شده است که گفت:

    يمثل النبي في أخلاقه فنه النابت من اعراقه شهود صدق لسمو ذاته کأنه النبي في صفاته پيامبر در اخلاق او جلوه گر مي شود چرا که او گلي روييده از ريشه پيامبر است، گواهاني راستين بر بزرگي شخصيت او گواه اند، گويي که او آينه تمام نماي صفات پيامبر است.

    با توجه به بعد شخصيت اجتماعي امام رضا(ع)، نکته هايي از ويژگي هاي شخصيتي و الگوهاي رفتاري آن حضرت در خانواده را به تصوير مي کشيم.

    ضرورت تشکيل خانواده از آنجا که مکتب اسلام ديني واقع بين و واقع نگر است، واقعيت ها و عينيت هاي زندگي را از نظر دور نداشته و براي استفاده بهينه از اين واقعيت ها راهکارهايي کارآمد و برنامه هايي متناسب با طبيعت و نياز انسان ارائه کرده است، از جمله اين عينيت ها پيوند زناشويي است که براي هيچ مرد و زني گريزي از آن نيست، مکتب اسلام در توجه دادن به اين موضوع، از يک سو اين پيوند را آيه اي از آيات خدا معرفي کرده است: «و من آياته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجا لتسکنوا ليها؛ از نشانه هاي او اين است که از جنس خودتان برايتان همسراني آفريده باشد که از آنان آرامش يابيد» و از سويي ديگر، آن دسته انسان هايي را که به طبيعت و نياز خود بي توجهند و از همسر گزيني سر باز مي زنند هم سو با شيطان معرفي کرده است، چنانکه پيامبر اکرم(ص) فرمودند: شرارکم عزابکم و العزاب خوان الشياطين؛ بدترين افراد شما بي
    همسران شمايند و بي همسران برادران شياطين به شمار مي آيند.

    در ضرورت تشکيل خانواده اين حديث نوراني امام رضا(ع)را که از امام باقر(ع) نقل کرده اند، ياد آور مي شويم که فرمودند:

    زني از امام باقر(ع) پرسيد: خدا کارت را سامان بخشد من خانمي «متبتله» هستم، امام فرمود: منظورتان از تبتل چيست؟ او جواب داد به اين معني است که هرگز ازدواج نخواهم کرد، امام پرسيد: چرا؟ او گفت: مي خواهم با اين کار فضيلت و منزلتي به دست آورم، امام فرمود: از اين تصميم بازگرد، اگر بي همسري فضيلت بود، فاطمه به آن شايسته تر از تو بود.

    طلاق، امري مباح ولي مبغوض

    هرچند در زندگي زناشويي، طلاق به عنوان يک ضرورت پذيرفته شده است که گاه بسته به شرايط گزيري از آن نيست و شريعت اسلام نيز آن را تأييد کرده است اما در عين حال آن را مبغوض ترين و زشت ترين امر مباح خدا معرفي و براي جلوگيري از فروپاشي زندگي مشترک تدابيري تأثيرگذار نيز ارائه کرده است، توصيه به سازگاري، گذشت از لغزش ها، صبر و مقاومت در برابر مشکلات و تلخي هاي زندگي و حتي مدت عده که پس از وقوع طلاق در نظر گرفته مي شود، از جمله اين تدابير است.

    امام رضا (ع)در اشاره به اين مطلب که در اسلام هرچند طلاق امري مباح و مشروع است اما براي جلوگيري از طلاق و تحکيم پيوند زناشويي شرايطي مقدر شده است که به راحتي طلاق انجام نشود، مي فرمايند: دليل اينکه طلاق سه تا شد اين است که ميان طلاق ها فاصله شود و در اين فرصت ميلي براي زندگي حاصل شود و يا اگر خشمي در کار بوده است فرو نشيند.

    حسن رفتار در خانواده

    خانواده کانوني است که هر چه با صفا و گرم تر باشد، زندگي شيرين تر و توفيقات انسان بيشتر خواهد شد. از اين رو امام رضا(ع) در اشاره به اهميت اين کانون، به بيان برخي از عواملي که در صفا و گرما بخشيدن به کانون
    خانواده موثر است، مي پردازند.

    آن حضرت در سخني نوراني، هم به حسن رفتار

    در خانواده توصيه کرده و هم از نوع رفتار خود با همسرشان خبر داده اند و مي فرمايند: أحسن الناس يمانا أحسنهم خلقا و الطفهم بأهله و أنا ألطفکم بأهلي؛ کسي که ايمانش برتر از ديگران است، اخلاقش نيکوتر و به خانواده اش مهربان تر است و من نسبت به خانواده خود، مهربان ترم.

    آن حضرت در جاي ديگر در ضرورت تأمين رفاه خانواده فرمود: صاحب النعمه يجب أن يوسع علي عياله؛ بر کسي که از مکنت مالي برخوردار است واجب است خانواده خويش را در وسعت قرار دهد.

    امام رضا(ع)در اين باره که نبايد براي خود شيريني و رضايت ديگران، خانواده خود را به زحمت انداخت، به نقل از جد بزرگوارش امام علي(ع)مي فرمايند: مردي آن حضرت را به مهماني دعوت کرد، اما آن حضرت با سه شرط،
    دعوت او را پذيرفت، از جمله آن که فرمود: در صورتي به مهماني شما مي آيم که خانواده خود را براي پذيرايي از من به زحمت نيندازي.

    خودآرايي در خانه

    نکته ديگري که بايد به آن توجه داشت، بايستگي آراستگي و خودآرايي مردان در خانواده است، يعني همان طور که مردان، از همسران خود توقع دارند که خود را براي آنان بيارايند، آنها نيز بايد در حد معمول، به ظاهر خود
    برسند و براي ايجاد محبت در همسران خود، خود را بيارايند.

    اين دستور ديني و انساني و عملي ساختن آن را از بزرگواري چون امام رضا(ع)بياموزيم که آراستگي در منزل را، نه براي خود که براي خانواده و براي تربيت درست، امري بايسته مي دانستند. آن حضرت(ع) که به ضرورت آراستگي مردان در منزل آگاهي کامل داشتند، خودشان نيز، اين مهم را عملي مي کردند.

    ابن جهم مي گويد: نزد امام رضا(ع) رفتم ديدم آن حضرت، موهايش را خضاب کرده است.

    با تعجب گفتم: فدايت شوم موهايت را رنگ زدي؟!

    آن حضرت(ع) در جواب فرموند:بي گمان آمادگي مردان از جمله مواردي است که عفت زنان را فزوني مي بخشد، زنان که پاک دامني را وا نهاده اند، به اين دليل است که شوهرانشان آمادگي و خودآرايي را ترک کرده اند.

    سپس فرمود:

    آيا دوست داري همسرت را چون خود بي آرايش ببيني؟ گفت: نه، امام فرمود:

    آماده نبودن همين است.

    آن حضرت (ع) در حديثي ديگر به نقل از پدران خود، نزديک به همين مضمون فرمودند: زنان بنى اسرائيل از عفت و پاکى دست برداشتند و اين مسئله هيچ سببى نداشت جز آن که شوهرانشان، خود را نمى آراستند.

    سپس افزود: زن نيز از مرد همان را انتظار دارد که مرد از او دارد.

    از اين احاديث و ديگر آموزه هاي اسلامي استفاده مي شود که حقوق زن و مرد در خانواده بايد دو سويه باشد و هرکدام با ديگري بايد رابطه اي درست و انساني داشته باشد، آراستگي و خود آرايي و پرهيز از شلختگي و ژوليدگي چندش آور از جمله اين حقوق است که اگر به درستي صورت پذيرد طرفين را به زندگي زناشويي دلگرم مي کند و آرامش لازم را به ارمغان خواهد آورد.

    اما امروزه مردان و برخي زنان که به دليل مشکلات اقتصادي در خارج از منزل کار مي کنند، چنان غرق کار مي شوند و در محيط کار با همکاران خود انس مي گيرند که وقتي به منزل باز مي گردند، نه نشاط روحي دارند و نه احساسي باقي مانده است که بخواهند به همسر خود ابراز احساسات کنند، اين جاست که زندگي مشترک رو به خمودگي مي رود و خانه براي زن و شوهر، به زنداني مخوف تبديل مي شود که در صدد فرار از آن زندان برمي آيند، اين فرار، گاه با ترک منزل و گاه با ترک زندگي مشترک حاصل مي شود.

    مهرورزي به دختران هرچند در جامعه به ويژه در ميان فرزندان، تساوي و برابري از دستورات موکد اسلام است و بايد در ميان تمامي افراد هم سطح رعايت شود لکن در ميان فرزندان، گاه ترجيح دختران بر پسران يک اصل شناخته شده است، اين از آن روست که دختران از عاطفه بيشتر و احساساتي ظريف تر و شکننده برخوردارند،
    امام رضا (ع)در ضرورت رعايت اين اصل، به نقل از رسول خدا(ص) فرمودند: ا… تبارک وتعالى على الناث أرق منه على الذکور و ما من رجل يدخل فرحه على امرأه بينه وبينها حرمه لا فرحه ا… يوم القيامه؛ خداوند بزرگ نسبت به زنان مهربان تر از مردان است و مرد، زني از محارم خويش را شاد نمي کند مگر آنکه خداوند او را در قيامت شاد خواهد کرد.

    احترام به پدر و مادر

    پدر و مادر از احترامي ويژه برخوردارند تا جايي که قرآن کريم نيکي به والدين را در کنار توحيد و اصل يکتا پرستي قرار داده است همان گونه که سپاس نهادن و احترام براي آنان را در کنار سپاس نهادن و احترام براي خداوند آورده است.

    از اين رو در اسلام تأکيد شده است که فرزندان در رعايت حقوق والدين بکوشند و با کوتاهي در اين باره مورد عاق آنان قرار نگيرند چرا که عاق والدين گناهي بزرگ و نابخشودني است، اين سخن پيامبر اکرم (ص)است که در اين باره فرمودند: يقال للعاق عمل ما شئت فني لاأغفر لک؛ به کسي که مورد عاق والدين قرار گرفته است گفته مي شود: هرطور که مي خواهي عمل کن که من تو را نمي بخشم.

    امام رضا (ع)در تأکيد بر حفظ حرمت پدر و مادر و در اشاره به فلسفه اين دستور، بي توجهي به پدر و مادر را نوعي بي توجهي به خدا و فرمان شکني او مي دانند و مي فرمايند: حرم ا… عقوق الوالدين لما فيه من الخروج من التوفيق لطاعه ا… تعالى؛ خداوند نافرماني پدر و مادر را به اين دليل حرام کرد که نافرماني آنان، بيرون رفتن از اطاعت خدا محسوب مي شود.

    همان طور که آن حضرت، در ذيل آيه «أن اشکر لي و لوالديک» که سپاس از والدين در کنار شکر و سپاس از خدا آمده است، پذيرش سپاس از خداوند بزرگ را در گرو سپاس گزاري از پدر و مادر مي دانند و مي فرمايند: خداوند در قرآن به سه چيز امر کرده و سپس آن ها را با سه چيز ديگر مقارن کرده است و پذيرش آن سه چيز اول را مبتني به تقارن اين سه چيز دوم دانسته است تا اين که فرمودند: و أمر بالشکر له وللوالدين فمن لم يشکر والديه لم يشکر ا…؛ خدا هم به سپاس نهادن براي خود و هم براي پدر و مادر سفارش کرده است، از اين رو هرکس از پدر و مادرش قدرداني نکند در حقيقت از خدا قدرداني نکرده است.

    آن حضرت(ع)، افزون بر آنکه خود، به پدر و مادر احترام مي گذاشتند و حق آنان را ادا مي کردند، در زمينه تکريم والدين توصيه هايي دارند که در اين مجال برخي را يادآور مي شويم.

    آن حضرت فرمود: بر الوالدين واجب ون کانا مشرکين؛ نيکي به پدر و مادر واجب است هر چند که آنان مشرک باشند.

    ضرورت اطاعت از والدين

    آن حضرت(ع) در حديثي جامع، ضرورت اطاعت از پدر و مادر را گوشزد مي کنند و در حفظ احترام آنان مي فرمايند:بر تو باد که پدرت را اطاعت و نيکي کني، در برابر او تواضع و خضوع به خرج دهي، او را بزرگ شماري و اکرام کني، در نزد او صداي خود را آهسته گرداني؛ چرا که پدر اصل و ريشه فرزند است و فرزند فرع بر اوست، اگر او نبود فرزند نيز نبود.

    به قدرت خدا اموال، مقام و جان خود را فداي پدران خود کنيد و من خبر مي دهم که جان و مالتان از آن
    پدران شماست، از اين رو بايد جان و مال در خدمت آنان قرار گيرد.

    در دنيا با بهترين صورت ممکن پدران خود را اطاعت کنيد و پس از مرگ آنان را دعا و برايشان طلب رحمت کنيد، زيرا روايت شده است اگر کسي در حيات پدر، به او نيکي کند ولي پس از مرگش، او را دعا نکند، خداوند او را عاق پدر مي نامد.

    آن حضرت(ع) در ادامه اين سخن نوراني، در باره حق مادران تأکيد فراوان مي کنند و آن را لازم ترين حقوق برمي شمرند و مي فرمايند:

    بدان که حق مادر لازم ترين و واجب ترين حقوق است؛ زيرا اين مادر است که آنچه ديگران تحملش را ندارند تحمل کرده است و با چشم، گوش و تمام اعضاي بدن خود، از فرزندش با خرسندي و شادماني نگهداري مي کند، کودک خويش را با تمام مشکلاتي که کسي ياراي پذيرش آن نيست حفظ مي کند، او به اين رضايت
    داده است که خود گرسنگي را تحمل کند تا فرزندش سير شود.

    او تشنگي را تحمل مي کند تا کودک او سيراب شود، او خود برهنه مي ماند تا فرزندش با لباس پوشانده شود، فرزندش در سايه قرار گيرد و او آفتاب سوزان را به جان مي خرد، از اين رو بايد به اندازه زحمت مادر، از او تقدير شود، به او نيکي کرد و با او مدارا کرد، البته جز با کمک خدا شما توان اداي حق مادر را نداريد.

    معلم و برادر بزرگ در حکم پدر

    امام رضا (ع)معلم و برادر بزرگ را به منزله پدر مي دانند و رعايت حقوق آنان را نظير حقوق پدر لازم مي دانند.

    آن حضرت(ع) درباره ضرورت تکريم استاد فرمودند: معلم الخير و الدين يقوم مقام الأب و يجب مثل الذي يجب له
    فأعرفوا حقه؛ معلم خير و آموزنده دين به مثابه پدر است و رفتاري همچون رفتار با پدر نسبت به معلم واجب است پس حق معلم را ياد بگير و آن را به موقع، ادا کن. همان طور که آن حضرت(ع) درباره ضرورت تکريم برادر بزرگ نيز فرمودند: الأخ الأکبر بمنزله الأب؛ برادر بزرگ جايگزين و به منزله پدر خواهد بود.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [جمعه 1394-06-06] [ 12:09:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      همسر و فرزندان امام زمان علیه السلام   ...

    امام زمان (ع),ازدواج امام زمان(ع),نظر علما درباره ازدواج حضرت مهدی(ع)

    همسر و فرزندان امام زمان علیه السلام
    این پرسش که آیا امام زمان علیه السلام همسر و فرزند دارد یا خیر، از جمله پرسش هایی است که در جامعه ما بسیار مطرح می شود و در کتاب ها و منابع مطالعاتی موضوع مهدویت هم پاسخ روشنی به آن داده نشده است. گروهی به استناد برخی روایات و قواعد عمومی اسلام معتقدند که امام مهدی علیه السلام ازدواج کرده است و همسر و فرزند دارد.

     

    گروهی هم با توجّه به پاره ای دیگر از روایات بر این باورند که آن حضرت همسری اختیار نکرده است. در این جا برای روشن شدن پاسخ این پرسش، به بررسی ادلّه و مستندات این دو گروه می پردازیم.


    1. باورمندان به ازدواج امام زمان علیه السلام
    کسانی که معتقدند امام مهدی علیه السلام ازدواج کرده است، به دو دسته دلیل استناد می کنند:
    الف) روایاتی که در فضیلت ازدواج وارد شده و در آنها تأکید شده است که ازدواج، سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است و هرکس از آن روی گرداند، از پیامبر نیست.(1)
    محدّث نوری رحمه الله در پاسخ کسانی که می گویند: «معلوم نیست حضرت حجّت علیه السلام اولاد و عیال داشته باشد»، می نویسد:چگونه ترک خواهند فرمود چنین سنّت عظیم جدّ اکرم خود را با آن همه ترغیب تحریص(2) که در فعل آن و تهدید و تخویف(3) در ترکش شده و سزاوارترین امّت در اخذ به سنّت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم، امام هر عصر است و تاکنون کسی ترک آن را از خصایص آن جناب نشمرده [است].(4)


    ب) روایات، دعاها و زیارت هایی است که درآنها به نوعی به همسر و فرزند داشتن آن حضرت تصریح یا اشاره شده است. از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:


    یک - شیخ طوسی درباره غیبت امام مهدی علیه السلام به نقل از مفضّل بن عمر، روایتی را از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که شاید از آن بتوان دریافت که آن حضرت فرزند دارد:
    همانا صاحب این امر دارای دو غیبت است: یکی از آن دو چندان به درازا می کشد که برخی از مردم می گویند: او مرده است و بعضی می گویند: او کشته شده است و عدّه ای از ایشان می گویند: او رفته است. تا این که از یارانش جز افراد اندکی، کسی بر امر او باقی نمی ماند و از جایگاهش نه کسی از فرزندانش و نه دیگری آگاهی دارد، مگر همان خدمت گزاری که به کارهای او می رسد. (5)


    به نظر می رسد استدلال به روایت یاد شده چندان درست نباشد؛ زیرا نعمانی نیز در کتاب خود همین روایت را نقل کرده است، ولی پایان آن، با آنچه از شیخ طوسی نقل شد، متفاوت است و نمی توان از آن استفاده کرد که آن حضرت فرزندی دارد. متن روایت چنین است: «و از جایگاهش هیچ کس از دوست و بیگانه آگاهی نمی یابد، مگر همان خدمت گزاری که به کارهای او می رسد».(6)


    علّامه سید جعفر مرتضی عاملی در این زمینه می نویسد:
    با توجّه به یکی بودن روایت از نظر طوسی و نعمانی و وجود چنین اختلافی در محلّ مورد استشهاد، روایت مزبور قابل استدلال نیست.(7)
    اشکال های دیگری نیز به متن روایت شیخ طوسی وارد شده است که برای رعایت اختصار به همین مقدار بسنده می کنیم.(8)

     

    امام زمان (ع),ازدواج امام زمان(ع),نظر علما درباره ازدواج حضرت مهدی(ع)

     

    دو - ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود:
    گویا می بینم که قائم علیه السلام با خانواده و فرزندانش در مسجد سهله فرود آمده است. (9)


    سه در بخشی از صلوات معروف به ضراب اصفهانی که از امام عصر علیه السلام نقل شده و خواندن آن در عصر روزجمعه سفارش گشته، چنین آمده است:
    بار خدایا، به او درباره خودش، فرزندانش، شیعیانش، رعیتش، خاصّش، عامش، دشمنش و همه اهل دنیا، عطا فرما آنچه را که دیده اش را روشن و دلش را مسرور گرداند.(10)
    چهار - در یکی از دعاهای عصر غیبت از امام رضا علیه السلام نقل شده، عبارتی مشابه صلوات ضراب اصفهانی آمده است.(11)


    محدّث نوری، ادعیه و زیارات دیگری را نیز نقل می کند که در آنها تعابیری چون «ذریته»،«ولده»،«اهل بیته» به کار رفته است و به نوعی به همسر و فرزند داشتن امام عصر علیه السلام اشاره دارد.(12)


    2. منکران ازدواج امام زمان علیه السلام
    کسانی نیز که منکر ازدواج و فرزند داشتن امام عصر علیه السلام هستند، افزون بر خدشه در سند یا دلالت روایات مورد استناد گروه نخست،(13) به روایاتی استناد می کنند که در این جا به برخی از آنها اشاره می کنیم.

     

    الف) شیخ طوسی از حسن بن علی خزاز نقل می کند:
    علی بن ابی حمزه(14)بر ابی الحسن رضا علیه السلام وارد شد و به آن حضرت عرض کرد: «آیا تو امامی؟» حضرت فرمود: «آری.» پس او گفت: «من از جدّت، جعفر بن محمّد علیه السلام شنیدم که می فرمود: امامی وجود ندارد، مگر اینکه نسلی از او به جا می ماند.» پس فرمود:
    ای پیرمرد! فراموش کرده ای یا خود را به فراموشی زده ای. جعفر این گونه نگفت، بلکه جعفر گفت: امامی وجود ندارد، مگر این که فرزندی دارد؛ به جز امامی که حسین بن علی - درود بر آنها باد- پس از او [از قبر] بیرون می آید؛ همانا او فرزندی ندارد.

     

    پس گفت: راست گفتی، فدایت شوم، شنیدم که جدت چنین می فرمود.(15)
    ب) مسعودی نیز در إثبات الوصیة، روایتی مشابه همین روایت نقل کرده است.(16)
    نا گفته نماند که برخی از عالمان شیعه گفته اند مراد این روایت از این که می گوید« او فرزندی ندارد»، این است که «او فرزندی که امام باشد، ندارد».(17)

     

    در این بررسی دلایل و مستندات دو گروه باید دو نکته را یادآور شویم:
    یک- در مورد این پرسش که آیا امام زمان علیه السلام همسر و فرزند دارد یا خیر؟ به صراحت و با قطع و یقین نمی توان اظهار نظر کرد، ولی این جای هیچ گونه نگرانی نیست؛ زیرا روشن شدن یا روشن نشدن پاسخ این پرسش، در میزان معرفت و اطاعت ما نسبت به آن حضرت هیچ تأثیری ندارد. از این رو، هرگز نباید خود را آن چنان به این گونه پرسش ها مشغول داریم که از وظایف اصلی مان نسبت به حجّت خدا باز مانیم.

     

    دو- حتّی اگر بپذیریم که امام زمان علیه السلام همسر و فرزند دارد، هیچ لزومی ندارد که آنها چون خود امام زمان دارای عمر طولانی باشند؛ چون داشتن عمر طولانی تنها برای آن حضرت ضروری است و همسر و فرزندان آن حضرت می توانند چون دیگر انسان ها باشند.

    ———————————–
    پی نوشت ها :
    1- ر. ک: محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، تصحیح و تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی، چاپ هشتم: تهران، اسلامیه، 1373، ج 14، باب 1و 2 از ابواب مقدمات النکاح و آدابه، صص 2- 9.


    2- تشویق کردن.
    3- برحذر داشتن.
    4- میرزا حسین نوری، نجم الثاقب، چاپ نهم: قم، مسجد مقدس جمکران، 1384، ص403.
    5- کتاب الغیبه (طوسی)، ص 102؛ بحارالانوار، ج 52، صص 152 و 153، ح 5.
    6- کتاب الغیبه (نعمانی)، باب 10، ص 172، ح 5.


    7- سید جعفر و مرتضی عاملی، دراسه فی علامات الظهور و الجزیره الخضراء، چاپ اول: بیروت، دارالبلاغه، 1412 هـ. ق، ص 230؛ سید جعفر مرتضی عاملی، جزیره خضرا در ترازوی نقد، ترجمه: محمد سپهری، چاپ سوم: قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1377، ص 218؛ شیخ محمد تقی شوشتری، الاخبار الدخیله، تصحیح: علی اکبر غفاری، تهران، مکتبه الصدوق، 1401 هـ. ق، ج1، ص 150؛ سید محمد صدر، تاریخ الغیبه الکبری، بیروت، دارالتعارف، 1395 هـ. ق، ص 70.


    8- ر. ک : ابوالفضل طریقه دار (ترجمه و تحقیق)، جزیره خضرا، افسانه یا واقعیت ؟!، چاپ هفتم: قم، بوستان کتاب، 1382، ص 218.


    9- بحارالانوار، ج 52، ص 317، ح 13.
    10- همان، ص 22، ح 14.
    11- ر. ک : بحارالانوار، ج 95، ص 332.
    12- ر. ک : نجم الثاقب، صص 403- 406.
    13- ر. ک : دراسه فی علامات الظهور و الجزیره الخضراء، صص 230- 233.


    14- او یکی از سران واقفه بود. گفتنی است «واقفه» اسم عام برای هر گروهی است که بر خلاف جمهور در یکی از مسائل امامت در قبول رأی اکثریت توقف می کرده اند ولی معمولا این لقب نام عمومی فرقی از شیعه است که در مقابل «قطعیه» منکر رحلت امام موسی کاظم (ع) شدند و امامت را به آن حضرت قطع کردند و منکر امامت فرزندش شدند. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، چاپ دوم: مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1372، صص 454 و 456.


    15- کتاب الغیبه (طوسی)، صص 134و 135؛ محمد بن جریر طبری، دلایل الامامه، نجف اشرف، الحیدریه، 1382 هـ. ق، صص 130و 131، بحارالانوار، ج53، ص 75، ح 77.


    16- علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیه، قم، بصیرتی، بی تا، ص 201.
    17- ر. ک : نجم الثاقب، ص407.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-06-05] [ 12:06:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شرط قبولی اعمال ما چیست؟   ...

     

    ۶۹۵۵۲۴۰۴۰۳۴۸۷۶۳۷۰۹۷۷

     

    آن هنگام که خدا ابلیس را به سجده آدم امر کرد، ابلیس تکبر نموده از خدا خواست که او را از این فرمان معاف داشته در عوض، عبادتی کند که هیچ کس خدا را آن گونه عبادت نکرده باشد! خداوند در پاسخ او فرمود: عبادت آن است که من فرمان می دهم نه آن که تو می خواهی[۱]

    یعنی عبادت، اطاعت فرمان خدا است، و تنها به سجده رفتن و تضرع نمودن عبادت نیست. نماز و دعا به شرطی عبادت است که در اطاعت از فرمان خدا باشد.

    امام صادق علیه السلام فرمودند:

    به خدا قسم اگر ابلیس پس از نافرمانی و تکبر از اطاعت دستور خدا، به مقدار عمر دنیا بر خدا سجده می کرد، برای او سودی نمی داشت و خدا از او نمی پذیرفت، مگر اینکه او طبق فرمان خدا بر آدم سجده می کرد. وضعیت این امتی که بعد از پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم نافرمانی کرده گمراه شده است نیز چنین است. بعد از ترک گفتن پیشوایی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای آنها منصوب کرد، خداوند هرگز عملی از آنها را نمی پذیرد و نیکیهای آنها را بالا نمی برد، مگر اینکه از آن جهتی که خدا امر کرده است بیایند و امامی را که خدا به ولایتش امر کرده اطاعت کنند و از بابی که خدا و رسول برای آنها گشوده اند وارد شوند.[۲]

    امام باقر یا امام صادق علیهما السلام فرمودند: خاندانی در بنی اسرائیل بودند که در پی چهل روز عبادت، هر چه از خدا طلب می کردند، خداوند به آنها مرحمت می فرمود. یکی از آنان به عبادتی چهل روزه پرداخت ولی دعای او پذیرفته نشد. به نزد حضرت عیسی شکایت کرد. حضرت عیسی علیه السلام تطهیر نموده نماز خواند. آن گاه به درگاه حق دعا کرد. وحی آمد:

    یَا عِیسَى إِنَّ عَبْدِی أَتَانِی مِنْ غَیْرِ الْبَابِ الَّذِی أُوتَى مِنْهُ إِنَّهُ دَعَانِی وَ فِی قَلْبِهِ شَکٌّ مِنْکَ فَلَوْ دَعَانِی حَتَّى یَنْقَطِعَ عُنُقُهُ وَ تَنْتَثِرَ أَنَامِلُهُ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ- فَالْتَفَتَ عِیسَى ع فَقَالَ تَدْعُو رَبَّکَ وَ فِی قَلْبِکَ شَکٌّ مِنْ نَبِیِّهِ قَالَ یَا رُوحَ اللَّهِ وَ کَلِمَتَهُ قَدْ کَانَ وَ اللَّهِ مَا قُلْتَ فَاسْأَلِ اللَّهَ أَنْ یَذْهَبَ بِهِ عَنِّی فَدَعَا لَهُ عِیسَى ع فَتَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْهُ وَ صَارَ فِی حَدِّ أَهْلِ بَیْتِهِ کَذَلِکَ نَحْنُ أَهْلَ الْبَیْتِ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَمَلَ عَبْدٍ وَ هُوَ یَشُکُّ فِیناَ.

    اى عیسى این بنده‏ام از غیر آن بابى که باید نزد من آیند نزد من آمده، او مرا خوانده در حالى که در نبوّت و پیغمبر بودن تو در شکّ است بنا بر این اگر باندازه‏اى مرا بخواند که گردنش قطع و بندهایش از هم بگسلد من دعایش را مستجاب نخواهم کرد. عیسى به وى رو کرده فرمود: پروردگارت را مى‏خوانى و در دل خود به پیامبرش شک دارى؟ گفت: اى روح و کلمه خدا، به خدا سوگند همین طور است که مى‏فرمائى، از خداوند بخواه که این شک را از دل من بزداید. عیسى براى وى دعا کرد و خداوند از وى پذیرفت، و او در حدّ سایر افراد خاندان خویش قرار گرفت. ما خاندان نیز این چنین هستیم، خداوند عمل بنده‏اى را که در باره ما شک دارد قبول نمی ‏فرماید. [۳]

    در عصر حاضر نیز، آن بابی که هیچ عبادتی جز از طریق ولایت او پذیرفته نیست، وجود مقدس امام زمان علیه السلام است. در زیارت جامعه، خطاب به این بزرگواران می گوییم:

    و بموالاتکم تقبل الطاعه المفترضه.
    با ولایت شما است که خداوند عبادات واجب را می پذیرد.

    پس کسی که خدا را از غیر این باب، بندگی کند، خدا از او نخواهد پذیرفت.

    نماز و روزه و حج و زکات تنها با یک شرط قبول است

    امام صادق علیه السلام در نامه ای به مفضل بن عمر مرقوم فرمودند:

    کسی که نماز خوانده، زکات بدهد، حج و عمره بجا آورد ولی معرفت آن کس که خدا اطاعت او را واجب ساخته است نداشته باشد، نه نماز خوانده، نه روزه گرفته، نه زکات داده، نه حج و عمره بجا آورده، نه از جنابت غسل کرده و تطهیر نموده، و نه حرامی را رها کرده و نه حلالی را حلال داشته است. برای او نماز نیست هر چند که رکوع و سجود کند، و برای او زکات و حجی نخواهد بود. تمام این اعمال با شناخت آن فردی انجام می شود که خداوند بزرگ با امر به اطاعت او بر مردم منت نهاده است.[۴]

    مضمون روایات فوق در مجامع حدیثی شیعه آن قدر زیاد است که فقهاء شیعه در آغاز کتب فقهی خویش، بابی تحت عنوان «ابطال العباده بدون ولایه الائمه علیهم السلام و اعتقاد امامتهم» گشوده اند. یعنی هر عبادتی که بدون ولایت ائمه و اعتقاد به امامت آنها انجام شده باشد باطل است. محدث بزرگ شیعه، مرحوم شیخ حر عاملی باب ۲۹ جلد اول از کتاب وسائل الشیعه خویش را به این مطلب اختصاص داده و در آن ۱۹ حدیث نقل نموده و محدث نوری در مستدرک الوسائل، ۶۶ حدیث دیگر به این مجموعه در این موضوع افزوده است.

    ین قبیل روایات، در کتب اهل سنت نیز نقل شده است. جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل نموده که فرمودند:

    یَا عَلِیُّ لَوْ أَنَّ أُمَّتِی صَامُوا حَتَّى یَکُونُوا کَالْحَنَایَا وَ صَلُّوا حَتَّى یَکُونُوا کَالْأَوْتَارِ ثُمَّ أَبْغَضُوکَ لَأَکَبَّهُمُ اللَّهُ عَلَى وُجُوهِهِمْ فِی النَّار. [۵]
    ای علی اگر امت من آن قدر روزه بگیرند که همچون کمان (گوژ پشت) شده و آن قدر نماز بخوانند که چون زه (لاغر) شوند ولی تو را دشمن بدارند، خداوند آنان را در آتش جهنم می افکند.

    پس از آنجائی که اولین شرط قبولی و کمال حج در هر زمان، شناخت حجت آن زمان است، از این رو در دوران غیبت بر منتظران واجب است نسبت به شناخت حجت خدا یعنی امام زمان(ع) اقدام نموده تا حج کامل و مقبول را تجربه نمایند. زیرا بر اساس روایات بسیاری که در کتاب های حدیثی آمده، عبادت و حج بدون ولایت نه تنها حج کامل نبوده، بلکه مورد قبول درگاه حق تعالی نیز نمی باشد.

    در این زمینه امام باقر(ع)می‌فرماید:

    أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلَایَهَ وَلِیِّ اللَّهِ فَیُوَالِیَهُ وَ یَکُونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَیْهِ مَا کَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِی ثَوَابِه. [۶]‏
    همانا اگر مردى شب‏ها را بعبادت بپا خیزد و روزها را روزه دارد و تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمرش بحج رود، و امر ولایت ولى خدا را نشناسد تا از او پیروى کند و تمام اعمالش با راهنمائى او باشد، براى او از ثواب خداى جل و عز حقى نیست‏.

    راه کاری برای ایام غیبت

    امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

    إِنَّ لِلْغُلَامِ غَیْبَهً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ یَا زُرَارَهُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِی یُشَکُّ فِی وِلَادَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلَا خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِیهِ بِسَنَتَیْنِ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَیْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ الشِّیعَهَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ یَا زُرَارَهُ، قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ الزَّمَانَ أَیَّ شَیْ‏ءٍ أَعْمَلُ قَالَ یَا زُرَارَهُ إِذَا أَدْرَکْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ:

    اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی‏[۷]

    براى آن جوان پیش از آنکه قیام کند، غیبتی است، عرض کردم: چرا؟ فرمود: میترسد- و با دست اشاره بشکم خود کرد- (یعنى میترسد شکمش را پاره کنند) سپس فرمود: اى زراره! اوست که چشم براهش باشند، و اوست که در ولادتش تردید شود: برخى گویند: پدرش بدون فرزند مرد، و برخى گویند: در شکم مادر بود (که پدرش وفات یافت و سپس هم بدنیا نیامد) و برخى گویند: دو سال پیش از وفات پدرش متولد شد و اوست که در انتظارش باشند ولى خداى عز و جل دوست دارد شیعه را بیازماید»

    در زمان (غیبت) است اى زراره که اهل باطل شک می کنند، زراره گوید: من عرض کردم، قربانت، اگر من به آن زمان رسیدم چکار کنم؟ فرمود: اى زراره: اگر به آن زمان رسیدى، با این دعا از خدا بخواه:

    «خدایا خودت را به من بشناسان، زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانى، من رسولت را نشناسم. خدایا تو پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر تو پیغمبرت را به من نشناسانى، من حجت تو را نشناسم. خدایا حجت خود را به من بشناسان، زیرا اگر تو حجتت را به من نشناسانى، از طریق دینم گمراه می شوم.»

    در روایت فوق امام صادق علیه السلام از جمله وظایف مهم منتظران در دوران غیبت را ذکر دعایی می داند که در آن اشاره به شناخت امام زمان علیه السلام شده است. شاید اختصاص پیدا کردن این دعا به دوران غیبت به این جهت باشد که در دوران پنهان زیستی امام، معرفت به او بخاطر فقدان ظاهری ایشان سخت تر از دورهای دیگر است. پس این راه سخت را همه ما باید به پیمائیم.

     

    پی نوشت:

    [۱]. مضمون فوق در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار ج۶۳، ص۲۵۰٫
    [۲]. حر عاملی، حسین، وسائل الشیعه، ج۱، باب۲۹، ح۵٫
    [۳]. کلینی، محمد، کافی، ج۲، ص۴۰۰٫
    [۴]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار ج۲۷، ص۱۷۵٫
    [۵]. مناقب ابن مغازلی شافعی:۲۹۷ ح ۳۴۰٫
    [۶]. کلینی، محمد، کافی، ج۲،ص۱۹٫
    [۷]. کلینی، محمد، کافی، ج۱، ص۳۳۷٫


    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-06-04] [ 12:50:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      درد دل با امام زمان   ...

    درد دل با امام زمان

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-06-03] [ 07:55:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      معنای صلوات این است که...   ...

    معنای صلوات این است که…

    استاد علامه طباطبایی(ره) می‌فرمودند: معنای صلوات این است که…

    «هُوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیکمْ وَ مَلائِکتُهُ…»

    علی (علیه السلام) می‌فرماید:

    دعا یا حاجت خود را محفوف به صلوات بر رسول خدا کنید؛ زیرا صلوات بر حضرت دعایی مستجاب است و چون به همراه صلوات حاجت خود را خواسته‌اید، خدای سبحان چنین نیست که یکی از دو امام سجاد (علیه السلام) در سجادیه، روش دعا کردن و حاجت خواستن را به ما می‌آموزد؛ در بسیاری از فقرات ادعیه آن حضرت، صلوات به چشم می‌خورد، هر مطلبی را که از خدا می‌خواهد قبل یا بعدش صلوات است، چون خدا در پرتو صلوات دعای همراه آن را نیز مستجاب می‌کند.

    صلواتی را که خدا و فرشتگان بر پیامبر می‌فرستند بر مؤمنان نیز می‌فرستند! مؤمن، به جایی می‌رسد که خدای سبحان و فرشتگان بر او صلوات می‌‌فرستند! در سوره احزاب هر دو مسئله بازگو شده است، یعنی هم صلوات خدا و ملائکه بر پیامبر و هم صلوات خدا و فرشتگان بر مؤمنان.

    صلوات خدا، که صفت فعل اوست همان نورانی کردن است، قول خدا همان فعل خداست، وقتی توفیقی نصیب انسان شد که در فضای دلش تاریکی احساس نکرد بلکه نورانیتی دید، معلوم می‌شود صلوات الهی و فرشتگان نصیب او شده است. خدای متعال در تجلیل از پیامبر می‌فرماید:

    «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»؛

    وقتی خدا بخواهد بر پیامبر عظیم الشأن صلوات بفرستد همه فرشتگان را همراه خود ذکر می‌کند مثل این که وقتی مهمان عزیزی وارد شهری می‌شود و شخصیتی بخواهد از او به نحو احسن تجلیل کند با همه دوستان و آشنایانش به دیدار او می‌روند.

    لیکن خدای متعال در تجلیل از مؤمنان و صلوات بر آنان، می‌فرماید:

    «هُوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیکمْ وَ مَلائِکتُهُ…»، یعنی خدا جدا و فرشتگان جدا بر مؤمنان درود می‌فرستند. تفاوت دیگر در این است که درباره پیامبر نفرمود که ما بر او صلوات می‌فرستیم تا او را از ظلمت‌ها خارج و به نور برسانیم؛ زیرا او خود نور است و مصداق کامل «وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ» ولی درباره مؤمنان می‌فرماید: خداوند بر شما درود می‌فرستد و فرشتگان نیز، تا شما را از ظلمت‌ها به نور خارج کنند، معلوم می‌شود صلوات خدا یعنی نورانی کردن و اگر این فیض قطع شود و خداوند بر کسی درود نفرستد در ظلمت خواهد ماند.

    باید خود را با این معیار بسنجیم که اگر توفیق اطاعت و انجام تکالیف شرعی نصیب ما شد و از احکام و آداب عبادات کم و بیش به حکمت آنها ره یافتیم، بدانیم که صلوات خدا و فرشتگان نصیب ما شده است وگرنه لغزش داشتیم و گرفتار گناه شده‌ایم. وقتی مؤمن از این راه نورانی شد هم راه خود را می‌بیند و هم می‌تواند راهبر باشد و به دیگران راه نشان دهد. علی (ع) می‌فرماید: «لَیْسَ فِی البَرْقِ ‏الخاطِفِ مُسْتَمْتِعٌ لِمَنْ یَخُوضُ فِى الظُلْمَهِ»؛ انسانی که در تاریکی فرو رفته، مسافری که در شب تاریک ره گم کرده برای او رعد و برق لحظه‌ای مفید نخواهد بود، او با یک لحظه برق آسمانی راهی به جایی نمی‌برد، انسان دنیا زده هم مانند گرفتاری است که در تاریکی فرو رفته باشد برای چنین شخصی اگر گاهی نوری در دلش جهید و خاموش شد چندان مفید نیست.

    ذیل آیه «وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن یَشَاء اللَّهُ» روایتی شریف از معصوم (علیهما السلام) نقل شده که فرمود:

    «بل قُلُوبُنَا أَوْعِیَهٌ لِمَشِیئَهِ اللَّهِ» دل‌های ما ظرف اراده خداست، خدای سبحان اگر بخواهد در جهان، کار مشخصی انجام دهد با اراده انجام می‌دهد و اراده خدا صفت فعل و زاید بر ذات اوست و در موجودی ممکن و مظهر ظهور می‌کند، آن مظهر قلب معصوم اولیای الهی است.

    لذا مرحوم استاد علامه طباطبایی(ره) می‌فرمودند:

    معنای صلوات بر محمد و آل محمد (علیه السلام)‌ این است که خدایا رحمتت را بر آنان فرو فرست که از آنان به ما برسد، اگر بخواهد رحمتی ببارد ابتدا بر این خاندان می‌بارد و سپس به دیگران می‌رسد لذا طلب رحمت کردن مستلزم اجابت دعا است.

    مرحوم سید حیدر آملی این سخن بلند را نقل می‌کند و به محقق طوسی هم منسوب است که درباره حضرت ولی عصر ارواحنا فداء گفته می‌شود:

    «بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ»؛

    به یمن وجود امام عصر (عج) جهانیان روزی می‌خورند و به پاس وجود آن حضرت آسمان و زمین بر جاست.

    پس همه برکات از این خانواده به سایرین می‌رسد.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-06-02] [ 07:29:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عاقبت شوم برداشتن مرز محرم و نامحرم   ...

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
    لان یطعن فی راس احدکم بمخفط من یدیه خیر له من ان یمس امراة لا تحل له
    اگر سوزنی با شدت و ضربه بر سر یکی از شما فرود آید، بهتر از آن است که زنی را که نامحرم است لمس کند. (مرات النساء ص 117)
    احکام تکلیفى، مجموعه ‏اى از بایدها و نبایدهایى است که از کتاب و سنّت و سیره مسلمانان گرفته شده و بر عموم مسلمانان واجب است به آن‏ها توجه داشته باشند و برنامه عملى خود را بر اساس آن تنظیم نمایند.
    متأسفانه بعضى از اشخاص گمان مى‏ کنند دستورات اسلام بسیار سخت و پیچیده است، در حالى ‏که تکالیف الهى، آسان و انعطاف‏ پذیر است و این موضوع از روایات و آیات قرآن به خوبى فهمیده مى ‏شود.
    رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره شوخی با زن نامحرم فرمود:
    من فاکه امراة لا یملک ها حبس به کل کلمة کلمها فی الدنیا الف عام فی النّار، و المراة اذ طاوعت الرجل فالنزمها او قبل ها او باشرها خراما او فاکهها واصاب منها فاحشة فعلیها من الوزر ما علی الرّجل فان غلبها علی نفسها کان علی الرّجل وزره ووزرها.
    هر کس با زنی نامحرم شوخی کند برای هر کلمه که با او گفته است، هزار سال در آتش دوزخ او را زندانی می کنند. و آن زن اگر با رضایت، خود را در اختیار مرد قرار دهد و مرد او را در آغوش گیرد یا ببوسد یا تماسی برقرار سازد یا با وی بخندد و منجر به عمل خلاف شود، این زن هم مثل مرد گناهکار است و عذابش مثل اوست. ولی اگر زن راضی نبوده و مرد به زور مرتکب این عمل زشت شد، گناه هر دو بر گردن مرد خواهد بود. (عِقاب الاعمال: ص 652 )
    رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم درباره ارتباط زن و مرد نامحرم فرمود:
    باعدوا بین انفاس الرّجال و النساء فانه اذا کانت المعاینة واللقاء کان الدّاء الّذی لا دواء له.
    بین مردان و زنان نامحرم جدایی ایجاد کنید [تا با هم برخورد و تماس نداشته باشند]؛ زیرا هنگامی که آنان رو در روی یکدیگر قرار گرفتند و با هم رفت و آمد داشتند، جامعه به دردی مبتلا خواهد شد که درمان نخواهد داشت.(بهشت جوانان، ص 468 )
    براستی چرا بعضی خانواده ها باور ندارند که پسر عمو و دختر عمو، پسر خاله و دختر خاله و امثال شوهر خواهر و یا زن برادر نامحرم هستند و متاسفانه به خاطر این که طرف مقابل را در حد معصوم می دانند گرفتار وابستگی هایی می شوند که گاهی به فحشا هم کشیده می شود. در حالی طرفین اهل فحشا نبودند. به راستی آیا پدر و مادر نمی دانند بخاطر عدم رعایت حرمت های خانوادگی در جرم بچه ها سهیم هستند.
    پدرانی که پیامبر از آن ها بیزار است!

    پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: وای بر اولاد آخر الزمان از دست پدرانشان! سئوال شد یا رسول الله: آیا از پدران مشرکِ آنان؟ فرمودند:
    خیر ،از دست پدران مومن آنها، چون واجبات دین را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر اولاد آنها بخواهند، بیاموزند، آنان را منع می کنند. و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان از مال دنیا چیزی را به دست آورند. من از آنها بیزارم و آنها هم از من بیزارند.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-06-01] [ 12:17:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سه ویژگی دختر مومن از زبـان امـام علـی (ع)   ...

    دختران مومن سه ویژگی دارند:
    متکبر،بخیل و ترسو هستند!

    ┘◄ ﺍمیرالمؤمنین ﻋﻠﯽ (علیه السلام) ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ:

    ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺻﻔﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ،ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

    ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

    ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﺮﺳﻮ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

    ﻭ ﺳﻮﻡ ﻫﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

    ■ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺑﺎ ﻗﺎﻃﻌﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺷﺮﻭﯾﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﻭ ﺗﺒﺴﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ.

    ■ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻫﻢ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺩﺍﺭﺩ.

    ■ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﻣﺎل ﺧﻮﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ،ﮐﻤﺎﻝ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺮﺝ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺩﺍﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ.

    ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼ‌ﻏﻪ ﻓﯿﺾ ﺍﻻ‌ﺳﻼ‌ﻡ-ﺣﮑﻤﺖ266،ﺹ1191

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [شنبه 1394-05-31] [ 11:25:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      این که اولیاء خدا به مقامات رسیدند، همه برای همین است!   ...


    خداوند آقا میرزا هاشم قزوینی را رحمت کند. قبر شریف ایشان در مشهد است. ایشان یک وقت در برف سنگین و سرما و یخبندان شدید، در مشهد برای دیدن میرزا مهدی اصفهانی رفته بودند، آن هم در کوچه‌های تنگ آن موقع و آن سرماهای کشنده آن زمان.
    وقتی بیرون می‌آیند، چون با نعلین بودند و سوز عجیب و یخبندان بوده است، زمین یک حالت سُری بوده است، یک دفعه آیت‌الله آمیرزا هاشم قزوینی به آقای حکیمی بیان می‌کند، نعلین را دربیاوریم، سُر می‌خوریم.
    آقای حکیمی بزرگ می‌گوید: «دیدم آقا نعلین را درآورد، پای برهنه، روی یخ راه رفت در حالی که وقتی کوچکترین چیز روی پا می‌خورد، سوز عجیبی بود و انسان اصلاً دیگر نمی‌توانست حرکت کند،»
    تعبیر ایشان این بود که پا به یخ می‌چسبید و دیگر بلند نمی‌شد. می‌گوید: امّا دیدم ایشان آرام آرام، خیلی راحت پاها را برمی‌دارد و اصلاً وضع ایشان تغییری نکرد. تعجّب کردم. من اوّل پایم چسبید. ایشان به من فرمود: «دستت را به من بده.»
    وقتی دستم را گرفت، دیدم من هم دیگر راحت می‌توانم پاهایم را بگذارم. دیگر نه سوزی، نه سرمایی! وقتی در مدرسه رفتیم، گفتم: آقا! این چه وضعی بود؟! فرمودند:
    عزیز دلم! اگر انسان، انسان شد، به عالم مسلّط است، اینکه یخ است، چیزی نیست.
    آقای حکیمی می‌گوید: سؤال کردم که آقا این چطور باید بشود؟ ایشان فرمودند:
    اوّل باید بتوانی خطورات ذهنی خودت را کنترل کنی. آن موقع است که اعمال درست می‌شود… این حدیث را شنیدی که پیامبر بیان می‌کند «انما الاعمال بالنیات»؟!
    اینجا مرحوم حکیمی می‌گوید: آن موقع این روایتی را که من بارها گفته بودم، خودم هم منبرش را رفته بودم، کأنّ اولین بار بود که می‌شنیدم.
    این نیّات همین است. اگر اینجا کنترل شد، اعمال تو هم کنترل شده است امّا اگر اینجا یله و رها شد، وضع درستی پیدا نکرد، حالت، حال درستی نبود، فکرت رها شد، به هر طرف رفت، فکر خطا کردی، معلوم است، ناخوآگاه یک موقعی می‌بینی نعوذبالله، یا در بستر حرامی یا با دستت داری لقمه حرام می‌خوری، یا به زبانت دروغ می‌گویی، یا به چشمت نگاه حرام می‌کنی و اعضاء و جوارحت را نمی‌توانی کنترل کنی.
    لذا اوّل مرحله همین خطورات ذهنی است. این که اولیاء خدا به مقامات رسیدند، همه برای همین است.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [جمعه 1394-05-30] [ 07:01:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ذکر چیست و آداب آن چگونه است؟   ...

    zekr (1)

    چیستی ذکر

    بعضاً برای برآورده شدن حاجات به ذکر روی می‌آورند. مسلماً برای برآورده شدن هر خواسته‌ای مهمترین مسأله اینست که به خوبی تلاش کنیم و چه زیبا گفته‌اند که از تو حرکت، از خدا برکت. با اینهمه آنچه دانشمندان علوم طبیعی از آن با عنوان «روان» و علمای دین از آن با عنوان «روح»، تعبیر می‌کنند باید در آرامش باشد تا بتوانیم به درستی فعالیت نماییم. یکی از راه‌هایی که برای این مورد وجود دارد ذکر گفتن است. ذکر یعنی تکرار کردن کلمات برای وارد نمودن آن در ضمیر ناخودآگاه. حتی اینکه در مدیتیشن می‌گویند فلان جملات مثبت را در ذهنتان مرور کنید یا با زمزمه تکرارشان کنید در واقع نوعی ذکر است. منتها بالاترین اذکار، حمد خداست چراکه انسان را به مرحله تسلیم در برابر خدا می‌رساند و تنها در این مرحله است که انسان قدرت می‌یابد پا بر کلیه تعلقات و هواهای نفسانی‌اش گذاشته و هر ناممکنی را ممکن گرداند زیرا تسلیم شدن در برابر یک وجود مطلق، اجازه نمی‌دهد در برابر هیچ موجود دیگری تسلیم باشید. به همین دلیل کسی که به این مرحله می‌رسد همانند حضرت علی (ع) از طرفی در خیبر را از جایش در می‌آورد و از طرف دیگر الاغِ بازی یک کودک می‌شود! چنین مقام والایی تنهای برای کسانی است که تسلیم محض خشنودی خدا باشند و هیچ راه دیگری ندارد. با این مقدمه وارد روش یا همان آداب گفتن ذکر می‌شویم.

    آداب ذکر

    قبل از گفتن هر ذکری و اصلاً خواندن هر دعا یا آیه‌ای برای اثرگذاری بیشتر آن باید نکاتی را رعایت کرد. اول اینکه اگر ممکن است محیطمان خلوت، آرام، مرتب و تمیز باشد. دوم اینکه خودمان نیز آراسته و تمیز باشیم، اگر جنب هستیم غسل کنیم و اگر نیستیم وضو بگیریم، به خودمان گلاب یا عطری ملایم بزنیم و رو به قبله بنشینیم. سوم اینکه ذکر باید به زبان اصلی یعنی عربی گفته شود زیرا بخشی از اثرگذاری هر آیه، دعا یا ذکری به آهنگ آن مربوط است که این مورد در همان زبان اصلی وجود دارد و همچنین آن جملات در زبان اولیه کاملاً جا افتاده‌اند اما در زبان‌های دیگر شاید برای برخی حتی خنده‌دار باشند و این موضوع باعث این می‌شود که ذهن از ذکرگویی به جاهای دیگر منحرف شود. مثلاً ممکن است شما بخواهید به‌جای «الله اکبر» بگویید «الله بزرگتر است» که به خودی خود هیچ ایرادی ندارد اما اگر اینطور بگویید چون برای دیگران تازگی دارد باعث می‌شود توجهشان به شما جلب شود و شما نیز طبیعتاً توجه‌تان به آنان و اینکه چه فکری می‌کنند جلب خواهد شد و این موضوع شما را از اصل ذکرتان منحرف می‌کند. چهارم اینکه حتماً باید معنای کلماتی را که می‌گوییم بدانیم زیرا تا وقتی معنا را ندانیم هرگز اثر خود را نخواهد داشت. لذا حتی اگر گفته می‌شود ۱۰۰ آیه بخوانیم باید قبل از آن یا حین آن معنای آیاتی که می‌خواهیم بخوانیم را نیز نگاه کنیم. رعایت این نکته برای نماز نیز بسیار توصیه می‌شود. پنجمین نکته نیز اینست که ذهنمان را از هرچه غیر از ذکر است خالی کنیم و تمام تلاشمان را بکنیم که تنها چیزی که ذهنمان را اشغال می‌کند معنای ذکرمان باشد. این نکته همان است که در مورد آن اصطلاحاً گفته می‌شود ذکر باید با توجه قلبی باشد. ششمین و آخرین نکته نیز فرموده آیت‌الله العظمی محمدعلی شاه‌آبادی (رض) استاد علامه محمد صادقی تهرانی (رض) است که می‌فرمایند ذکر باید به‌گونه‌ای گفته شود که انگار می‌خواهیم به یک کودک چیزی بیاموزیم. دلیل این موضوع اینست که وقتی ذکر می‌گوییم در واقع داریم مطلبی را وارد ضمیر ناخودآگاهمان می‌کنیم و ضمیر ناخودآگاه همانند یک کودک است و هرچقدر با ملایمت و طمأنینه بیشتری مطالب برایش تکرار شود، آن را بهتر می‌پذیرد.

    منبع: پایگاه قرآنیان

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-05-29] [ 12:11:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فضائل شيعيان دوران غيبت(2)   ...


    طبق روايات اهل بيت، شيعيان دوران غيبت درجات والايي درنزد پروردگار دارند. اينان همان كساني اند كه (بنا برروايات) به مقام برادري اول شخص عالم، پيامبرخدا صلي الله عليه وآله وسلم مي رسند1 واز رفقاي ايشان و گرامي ترين امتشان خواهند بود،2 داخل آن دسته از اولياي خدا مي شوند كه خدا درموردشان فرموده:«أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»3و4 و در روز قيامت نيزدردرجه امامان صلوات الله عليهم قرار مي گيرند.5
    چنين شيعياني درزمان غيبت پاداش ياران و همراهان معصومان گذشته صلوات الله عليهم را خواهند داشت. چنان كه آمده است:

    از حكم بن عيينه نقل شده كه گفت : وقتي امير مومنان صلوات الله عليه در روز نهروان خوارج را كشتند، مردي در مقابل حضرت ايستاد و عرضه داشت: يا اميرالمومنين، خوشا به حال ما! زيرا ما در اين جنگ كنار شما حاضر بوديم و به همراه شما اين خوارج را كشتيم. حضرت فرمودند:

    «قسم به آن خدايي كه دانه گندم را شكافت و هرجانداري را آفريد، در اين جنگ، گروهي با ما شركت داشتند كه خدا هنوز پدران و اجدادشان را نيز خلق نكرده است.»
    آن مرد گفت: چگونه گروهي كه خلق نشده اند با ما شريك اند؟ فرمودند:« بله، گروهي در آخر الزمان هستند كه در آنچه ما انجام داديم شركت مي كنند و تسليم مايند. اينان حقيقتا در آنچه ما كرديم شريك مايند.»6
    گذشته از اين، شيعيان اين دوران از ويژگيهايي برتر از شيعيان ديگر روزگاران برخوردارند. مانند آنچه در اين روايت آمده است:
    از حماد بن عمرو، از امام صادق، از پدرشان، از جدشان، از امير مومنان صلوات الله عليهم در حديثي طولاني در باب وصيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده كه آن حضرت به ايشان فرموده اند:
    « يا علي، بدان كه عجيب ترين مردم از جهت ايمان و بزرگ ترين آنان از جهت يقين گروهي اند كه در آخرالزمان هستند. اينان پيامبر را ملاقات نكرده اند، حجت خدا نيز از ديد ايشان پنهان است و به وسيله ي سياهي روي سفيدي (كنايه از احاديثي كه روي كاغذها نوشته شده) ايمان مي آورند.»7
    نظير اين را شاگرد مكتب امير مومنان صلوات الله عليه بيان مي كند:
    از قنوه دختر رشيد هجري نقل شده كه گفت: به پدرم گفتم: كوشش شما (در راه عبادت) چه قدر زياد است؟ فرمود: دخترجان، گروهي بعد از ما خواهند آمد كه بصيرت آنان در دينشان بهتر از كوشش (عبادي) مسلمانان صدر اسلام است.8
    حال،‌ بايد ديد چگونه مي توان در اين آزمون سخت پيروز شد و به تمام آنچه خاندان وحي صلوات الله عليهم وعده داده اند نايل آمد؟
    طبيبي كه درد را تشخيص مي دهد دارو و درمان را هم در كنار آن به مريض ارائه مي دهد. طبيبان حقيقي جوامع بشري آن انوار مقدسي اند كه با مركز وحي در ارتباط اند و علمشان از منبع لايزال حق منشعب شده است.
    اينان همان گونه كه در روايات به بيان دشواري دوران پرداخته اند، در كنار آن،‌به دستگيري از بيمارانشان نيز پرداخته اند و راههاي مقابله با آفتهاي كشنده اين روزگار را ارائه داده اند.
    چيزي كه هست اين است كه بيمار بايد به خود آيد و درد وبيماري را در وجودش درك كند تا پس از آن، به بهره گيري از دارو بپردازد و خود را در راه بهبود و سلامت قرار دهد. اما اگر در راه يافتن درد در وجود خود و يا پيگيري درمان كوتاهي كند، فقط ضررش به وجود خودش مي رسد و نابودي را براي خود رقم خواهد زد.
    ما در اين سلسله مقالات، به لطف بيكران الهي، بر آنيم تا با استفاده از كلام شفا بخش اين طبيبان حاذق بشر به سان داروخانه اي داروهاي مورد نياز اين بيمار صعب العلاج را -كه به صورت تكاليف لازم الاجراست- در اختيارش بگذاريم و بيمار را به استفاده از آنها ترغيب كنيم. 

    1- رك. بحارالانوار:52/123 ح8 و132 ح36 و همين كتاب: صفحه55 از قسمت مقدمه.
    2- رك. همان:52/129 ح25 .
    3- يونس:62 .
    4- رك. بحار الانوار:52/149 ح76 .
    5- رك. همان:51/151 ح6 .
    6- بحار الانوار:52/131 ح32 .
    7- كمال الدين:1/288 باب25 ح8 .
    8- بحار الانوار:52/130 ح27.
    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-05-28] [ 07:35:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.