حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 4436
  • دیروز: 1092
  • 7 روز قبل: 2006
  • 1 ماه قبل: 11408
  • کل بازدیدها: 2481400





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • انصاری
  • مدیر النفیسه
  • نورفشان


  •   نمونه بارز معارف   ...

    در ميان جميع صحابه رسول الله صلى الله عليه وآله از كسى جز اميرالمؤمنين على عليه السلام در بيان معرف حقه الهى صاحب اين همه گفتار بدين صورت كه نهج البلاغه نمونه بارز آن است نقل نشده است واحدى نشان نداده است .(559)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1395-06-31] [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خطبه حضرت على (ع )   ...

    يكى از خطبه هاى حضرت على عليه السلام است : اكنون كه در فراخى بقا هستيد (كنايه از اين كه زنده ايد) و نامه هاى اعمال گسترده است و پيچيده نشده ، و توبه پهن است و در آن بسته نشد (كنايه از اين كه هنوز اجل شما فرا نرسيده ) و آن كه از حق تعالى و فرمان او پشت كرده و خوانده مى شود كه برگرد و به سوى ما بيا، و آن كه بد كرده است اميدوارى به او داده شد كه اگر دست از بدى بردارد و به خوبى گرايد و تدارك كند از او پذيرفته است و عاقبت به خير خواهد بود، پس كار كنيد و تلافى گذشته نماييد، پيش از آن كه مرگ گريبان شما را بگيرد و چراغ عمل خاموش گردد و طناب عمر بريده شود و وقت به سر آيد و فرصت از دست رود و در توبه بسته شود، و فرشتگان اعمال دست از كار بكشند و به آسمان برشوند (كنايه از اين كه تن به كار دهيد پيش از آن كه عمر به سرآيد و مرگ به در آيد) و بايد بگيرد از زنده براى مرده (يعنى تا زنده است كارى كند كه پس از مردن او را به كار آيد) و از دنياى فانى براى سراى جاودانى ، يا از بدن فانى براى روح باقى ، و از رونده و گذرنده براى دائم هميشگى (يعنى از دنيا براى عقبى با از تن براى جان ) .

    مردى كه از خدا بترسد و حال آن كه تا هنگام اجل فرصت دارد و عمل او مرد نظر است (يعنى تا زنده است به عمل كوشد و براى روز تنگدستى خويش كارى كند) مردى كه چارپاى سركش نفس را لگام زده و مهار كرده ، پس به لگامش وى را از معاصى باز مى دارد و به مهارش به سوى طاعت خدا مى كشاند.(558)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آرزوى زيبا   ...

    يكى از سخنان شيرينى كه استاد عزيز ما حضرت آيت الله علامه بزرگوار جناب حاج ميرزا مهدى الهى قمشه اى رضى الله عنه بسيار آن را به زبان مى آورد، اين بود كه : برويم در بهشت و نهج البلاغه را خدمت اميرالمؤمنين در بهشت بخوانيم و ببينيم آقا چه فرموده اند و در ارتباط با نظام خلقت هستى چه مى فرمايند.(557)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      زبان همه فهم على (ع )   ...

    اينجا قهرا سوالى مى شود كه چرا اميرالمؤمنين عليه السلام در خطب و مواعظ به اصطلاح اهل علم و حكمت سخن فرموده ، با اين كه روش انبيا و اولياء بر اين است كه به زبان ساده كه همه مردم بهره مند شوند سخن برانند. چون اگر بنا بود انبياء مانند حكما و علما به اصطلاحات علمى مطالبى بيان كنند البته مطالب حقه مستور مى ماند و شايع نمى گرديد.

    چنان كه حكماى يونان بسيار موحد بودند، مع ذالك نتوانستند اهل يونان را از بت پرستى نجات دهند. تا زمانى كه حضرت عيسى عليه السلام مبعوث به رسالت شد و او تمام روم و يونان و مصر را موحد نمود؛ چون زبان حضرت عيسى زبان عوام فهم بود و به زبان خودشان براى آنها ثابت كرد كه بت پرستى غلط است ، اما افلاطون و ارسطو به ادله عقليه و برهان فلسفى مى خواستند ثابت كنند، مردم دليل فلسفه نمى فهمند.

    در جواب اين سوال بايئ گفت : مجهولات بر دو قسم است : يك وقت حقيقت يك مطلبى بر شخصى مجهول است . يك وقت حقيقت معلوم است ليكن اسم آن معلوم نيست . علم فلسفه يا علم فقه نظير علم نجارى و بنايى است .

    همين طور كه نجار و بناى ماهر بين خودشان يك اصطلاحاتى دارند كه شخص خارج ملتفت نمى شود، مثلا تخته نازكى كه پايين درها قرار مى دهند به جاى شيشه كه بالاى در است مى گويند: تنكه و دو تخته پهن كه اين طرف و آن طرف هر لنگه درى است با هو مى گويند، همچنين بنا مى گويد: پكفته ، اسپر، قناس ، آماده ، كشته ، كلوئى ، مجردى ، يا آهن سازها مى گويند: واريخته ، شيروانى ، سگ دست ، خرپا، مترى ، حمال .

    اينها يك مطالبى نيست كه ديگران حقيقت معنايش را ندانند بلكه نمى دانند اين اسم از براى اين معنى است . آن تخته نازك زير شيشه را همه روز در خانه مى بينند ولى نمى دانند اسمش تنكه است يا آن تخته ديگر اسمش باهو است . سقفهايى كه با آهن درست مى كنند همه ديده اند كه بعضى خرپشته است وسطش برآمدگى دارد و اطرافش سرازير است و اندى سراشيب مانند سباطها، اولى شيروانى است ، دويمى واريخته .

    پس همه معنى را فهميده اند فقط اسمش را نمى دانسته اند، حكما و علما هم همين طور، گاهى الفاظى استعمال مى كنند كه وقتى عارى از اصطلاح مى شنود مثل علت و معلول و ناسوت و ملكوت و جبروت ، واجب ، ممكن ، ممتنع ، وجود و ماهيت گمان مى كند چيزهايى است كه اصلا قابل فهم نيست .

    گويند بى جهت اين حرفها را مى زند. ولى اين طور نيست ، معنى واجب و ممكن و وجود و ماهيت را تمام مردم فهميده اند و از بچگى در خاطره شان هست ؛ منتها اسمش را نمى دانند. فى الجمله تنبيهى كافى است براى اين كه مطلب را ملتفت شوند. مثلا فعلا جوانها با هوش شده اند، مثل سابق نيست كه تا به آنها بگويى ساز بد است قبول كنند، بلكه مى پرسند به چه جهت اين كارها بد است ؟ انسان پاى ساز بنشيند، صداى خوش از آن بيرون بيايد و انسان لذت ببرد چه بدى دارد؟ همين كه مى پرسد چرا؟ علت آن را مى پرسد، پس اين جوان معنى علت و معلول را فهميده و دانسته بدى ساز معلول است و يك علتى مى خواهد، ولو اسم علت و معلول را نداند. مثل ما كه اسم باهو و تنكه را نمى دانيم و همچنين به يك خانم متمدن كه بگويى زن نبايد بدون اذن شوهر از خانه بيرون بيايد كه در هر قدمى ملائكه او را لعنت مى كند، يا فلان طور جوراب و فلان كفش را نبايد بپوشد. فورا مى گويد چرا و براى چه ؟ پس معلوم مى شود اين خانم هم معنى علت را فهميده است . بايد در جواب گفت : علت اين امور آن است كه خاتم انبيا كه مطلع بر مصالح و مفاسد امور است كه خاتم انبيا و مى دانسته چه كار مضر بوده است - مانند طبيب حاذق - از اين كارها منع كرده و نبايد علت منع او را پرسيد.همچنانكه وقتى نزد طبيب مى روى و نسخه مى گيرى علت آن را نمى پرسى كه مرض من چيست و به چه جهت اين دوا را دادى ؟

    در معنى واجب و ممكن و ممنتع نيز همين طور است . به طفل اگر بگويى اين كفش را كه كوچك تر از پاى تست بپوش ، مى گويد نمى شود. همين معناى ممتنع الوجود است ، ما هم مى گوييم براى دنيا خدا واجب الوجود است و همين طور كه رفتن پاى طفل در كفش تنگ محال است ، همين طور بودن خداى ديگرى در عالم محال است .

    اميرالمؤمنين عليه السلام گرچه به روش حكماء استدلال مى فرمايد، وليكن به زبانى است كه هم حكيم و فيلسوف از آن مطلب مى فهمد و استفاده مى كند و هم آن عربهايى كه پاى منبر نشسته بودند شيفته مى شده و از آن استفاده مى كرده و غالبا مى نوشته اند.

    چه طور، كيف تمتم صفات مستقره را مى گويند كه لا يقتضى قسمه و لا نسبه لذاته مثلا سفيدى صفت ديوار است كيفى است از كيفيات ، سردى صفت آب است ، اعتدال قامت صفت سرو است ، طول قامت و خوش ‍ رويى و وجاهت كه از صفات انسان است ؛ اينها تمام كيف هستند.

    حضرت اميرالمؤمنين (ع ) مى فرمايد: هر كس يكى از اين صفات را براى خدا ثابت كند، مثل اين كه صاحبان ملل فاسده گفته اند: خداى ما به صورت بتى است مثل اعراب و هندوها، يا مثل مجسمه و حنابله كه گفته اند: خداى ما به صورت جوان خوشگلى است ، يا آن كه نور است ، يا مثل اشاعره كه قائل شده اند به قدماى ثمانيه ، تمام اينها سبب مى شود كه انسان موحد نباشد.

    موحد آن است كه هيچ از اين صفات را براى حق ثابت نكند و بگويد:

    خداوند بالا و پستى تويى

    ندانم چه اى آنچه هستى تويى

    به هستيش بايد كه خستو شوى

    زگفتار بيكار يكسو شوى

    دليل اين است كه موحد نيست ، اين كه صفت غير از موصوف است . ايمان غير از خود مؤمن است ، عدالت غير از خود عادل است . شخصى مؤمن نيست مى آيد دليل مى شنود و مؤمن مى گردد. فاسق موعظه مى شنود، گفت و گوى بهشت و جهنم به گوشش مى رسد، عادل مى شود و توبه مى كند. اگر خداوند هم اين طور صفت داشته باشد آن وقت مركب مى شود از ذاتى و صفتى .(556)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      كلمات قصار   ...

    نخستين كسى كه جامع كلمات قصار امام اميرالمؤمنين على عليه السلام است ، ابو عثمان عمرو بن بحر جاحظ صاحب بيان و تبيين متوفى 255 ه .ق است .

    جاحظ صد كلمه از كلمات قصار امام اميرالمؤمنين على (ع ) را انتخاب كرده است ، و آن را مطلوب كل طالب من كلام اميرالمؤمنين على بن ابى طالب ناميده است . و در وصف آن گفته است :

    كل كلمه منها تفى بالف من محاسن كلام العرب ؛ يعنى هر كلمه آن وافى به هزار كلام نيكوى عرب است .(555)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نهج البلاغه كلام على است !   ...

    آقا جرجى زيدان در تاريخ تمدن اسلام يك لطفى ! فرموده كه بله : خطبه هاى نهج البلاغه از اميرالمؤمنين نيست ، اينها را سيد رضى انشاء كرده و به ايشان نسبت داده است . كه حرفش نماند، خوب ، آقاى جرجى زيدان ! آقاى عزيز! كسى كه چنين ذهنى داشته باشد، اين حرف خودش را چرا به ديگرى نسبت بدهد؟ آدم دو بيت شعر مى گويد، چه قدر مى بالد و چه كار مى كند! به هر حال اين حرف جرجى زيدان ايجاب كرد كه بنده به دنبال استاد نهج البلاغه بگردم ، همه را از ماخذى پيدا كنم كه پيش از سيد رضى باشد. در اين كار خيلى زحمت كشيدم ، تا الان حدود دوسوم اسناد نهج البلاغه را جمع آورى كرده ام .

    از كسانى كه پيش از سيد رضى بوده اند، از ماخذ، از كتابها، از جوامع روايى كه هنوز سير رضى به دنيا نيامده بود، پدرش و جدش هم به دنيا نيامده بودند، كه آقاى جرجى نگويد كه اينها را آقاى شريف رضى انشاء كرده و به ايشان نسبت داده است . حالا ما زبان طعن و دشنام نداديم و غلط هم هست كه آدم به مردم اهانت كند، اما شايد ديگرى به آقاى جرجى زيدان بگويد: شما تاريختان را بنويسيد، چه كار داريد به اين حرفها.

    يكى از كارهاى ما راجع به نهج البلاغه است و اين كارها را كرده ام و ماخذش را به دست آورده ام . و كار ديگرى كه بنده انجام داده ام ، اين است كه نهج البلاغه را از اول تا آخر از روى نسخه هايى كه داشتم ، در مقايسه با نسخه هايى كه به يك واسطه از خط جناب سير رضى نوشته شده است ، تصحيح كرده ام .(554)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عظمت كلام على (ع )   ...

    مرحوم آخوند ملاصدرا در شرح اصول كافى مى گويد: بارالها! توفيق فهم اين روايات را به ما محبت فرما. اين ملاصدرا است . ملاصدراها خيلى بايد افتخار كنند كه به زبان منطق وحى ، به زبان اميرالمؤمنين آگاهى پيدا كنند اينها را اميرالمؤمنين ارتجالا بيان فرموده اند، در عين حال كسى نشنيده و احدى حكايت نكرده است كه كسى به اين پايه و بدين عظمت حرف بزند.(553)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      زيبايى كلام على (ع )   ...

    در ميان ائمه اطهار عليه السلام ، جناب اميرالمؤمنين زبان خاصى دارد، به طورى كه اگر مسى در روايات كار كشته و رحمت كشيده باشد، حتى اگر سند روايى را نگاه نكند، به متن روايت كه نگاه كند، مى فهمد كه اين زبان ، زبان اميرالمؤمنين است . بنده خودم كه داشتم كافى را اعراب گذارى مى كردم وقتى مى رسيدم به گفتار اميرالمؤمنين (ع ) مى ديدم طورى ديگر است .

    چه بسا بارها پيش آمد كه هنوز به سند روايت مراجعه نكرده ، روايت را مى خوانديم ، مى ديديم كه بوى گفتار اميرالمؤمنين را مى دهد، وقتى مى گشتيم و سند را نگاه مى كرديم ، با تعجب مى ديديم گفتار اميرالمؤمنين است .(552)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تهذيب نفس   ...

    اميرالمؤمنين (ع ) فرمود:

    الاشتغال بتهذيب النفس اصلح ؛

    صالح ترين و بهترين كار در عالم به تهذيب نفس ناطقه پرداختن است .(551)

    بخش پنجم : نهج البلاغه تجليگاه كلام و بيان اميرالمؤمنين (ع )

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      جنگ با هواى نفس   ...

    اميرالمؤمنين (ع ) فرمود:

    طوبى لمن كابد هواه وكذب مناه و رمى غرضا و احرز عوضا ؛

    خوشا بر حال آن كه با هواى نفس بجنگد و آمال و آرزوهاى موهوم دنيا را تكذيب كند و متاع فانى ناچيز عالم ماده را از نظر بيفكند تا در عوض لذاتى كه از قوه ادراك برتر است درنيابد.

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:19:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.
     
     
    مداحی های محرم