حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 2350
  • دیروز: 1092
  • 7 روز قبل: 2006
  • 1 ماه قبل: 11408
  • کل بازدیدها: 2481400





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • فريده حبيبيان
  • زفاک
  • فائزه ابوالقاسمی
  • anam


  •   (21) خطبته عليه السلام فى ذم اصحابه لتثاقلهم عن الجهاد   ...

    اما والله ما ثنانا عن قتال اهل الشام ذلة و لاقلة و لكن كنا نقاتلهم بالسلامة و الصبر فشيبت السلامة بالعداوة و الصبر بالجزع و كنتم تتوجهون معنا و دينكم امام دنياكم ، و قد اصبحتم لان و دنياكم امام دينكم و كنالكم و كنتم لنا و قد صرتم اليوم علين

    ثم اصبحتم تعدون قتيلين : قتيلا بصفين تبكون عليهم و قتيلا بالنهر تطلبون بثارهم ، فاما الباكلى فخاذل و اما الطالب فثائر

    و ان معاوية قد دعا الى امر ليس فيه عز و لانصفة فان اردتم الحياة قبلناه منه و اغضضنا على القذى و ان اردتم الموت بذلناه فى ذات الله و حاكمناه الى الله

    فنادى القوم باجمعهم : بل البقية و الحياة

    (21) خطبه آن حضرت در مذمت احصابش به خاطر عدم اهتمامشان به جهاد

    به خدا سوگند ما هرگز در مبارزه با مردم شام پشيمانى و ترديدى نداريم ، ما اكنون با دشمن با سلامت و صبر مى جنگيم ، پس سلامت با دشمنى و صبر با ناراحتى مخلوط شده است ، و شما آن روز كه (در جنگ صفين ) همراه ما بوديد، دينتان ، پيشاپيش دنيايتان بود، ولى امروز دنيايتان دين شما را به پشت سر افكنده است و ما براى شما و شما براى ما بوديد، اما اكنون دشمن ما شده ايد.

    و در برابر دو گروه از كشته شدگان قرار داريد: كشته هائى كه در صفين بودند و برآنها مى گرييد، و كشته هايى كه در نهروان خواستار انتقام آنهائيد، گريه كننده خوار، و انتقامجو خواستار انتقام است .

    و معاويه ما را به كارى مى خواند كه در آن عزتى نيست ، اكنون اگر براى مرگ آماده ايد، بر او حمله مى بريم ، و با ضربه هاى شمشير بر او فرمان مى رانيم ، و اگر خواهان زندگى هستيد دعوتش را مى پذيريم و به درخواستش رضايت مى دهيم .

    هنوز سخنان امام پايان نيافته بود، كه از همه سوى لشكر فرياد برآمد: زنده مى مانيم ، زنده مى مانيم .

    موضوعات: صحيفة الحسن عليه السلام  لینک ثابت



    [شنبه 1395-03-29] [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      (18) خطبته عليه السلام لما مات ابوه عليه السلام   ...

    ايها الناس ! ان الدنيا دار بلاء و فتنة و كل ما فيها فالى زوال و اضمحلال

    فلما بلغ الى قوله :

    و انى ابايعكم على ان تحاربوا من حاربت و تسالموا من سالمت

    فقال الناس : سمعنا و اطعنا فمرنا باءمرك يا اميرالمؤمنين

    (18) خطبه آن حضرت هنگاميكه پدرش وفات يافت

    اى مردم ! دنيا خانه بلاء و آشوب است ، و آنچه در آن است زائل و نابود مى گردد.

    تا آن جا كه فرمود:

    و من با شما بيعت مى كنم به اين كه با هر كه جنگيديم بجنگيد، و با هر كه صلح كردم صلح كنيد.

    مردم گفتند: شنيده و اطاعت مى كنيم ، اى اميرالمومنين امرت را بيان نما.

    موضوعات: صحيفة الحسن عليه السلام  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      (16) خطبته عليه السلام فى فضل ابيه و نفسه عليه السلام   ...

    روى انه عليه السلام خطب بعد وفاة ابيه وذكره فقال :

    خاتم الوصيين و وصى خاتم الانبياء و امير الصديقين و الشهداء والصالحين

    ثم قال : ايها الناس ! فقد فارقكم رجل ما سبقه الاولون ولايدركه الاخرون لقد كان رسول الله صلى الله عليه و آله يعطيه الراية فيقاتل جبرئيل عن يمينه ، و ميكائيل عن يساره ، فما يرجع حتى يفتح الله عليه ما ترك ذهبا و لافضة الا شيئا على صبى له و ما ترك فى بيت المال الا سبعمائة درهم فضلت من عطائه اراد ان يشترى بها خادما لام كلثوم

    ثم قال :

    من عرفنى فقد عرفنى ، و من لم يعرفنى فانا الحسن بن محمد النبى صلى الله عليه و آله

    ثم تلا هذا لاية قول يوسف : و اتبعت ملة ابائى ابراهيم و اسحاق و يعقوب (20)

    ان ابن البشير، و انا ابن النذير، و انا ابن الداعى الى الله و انا بن السراج المنير، و انا ابن الذى ارسل رحمة للعالمين ، و انا من اهل بيت الذين اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا و انا من اهل البيت الذين كان جبرئيل ينزل عليهم ومنهم كان يعرج

    و انا من اهل البيت الذين افترض الله مودتهم و ولايتهم فقال فيما انزل على محمد صلى الله عليه و آله : قل لااساءلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى و من يقترف حسنة (21) و اقتراف الحسنة مودتنا اهل البيت

    و فى رواية :

    ايها الناس ! فى هذه الليلة نزل القرآن ، و فى هذه الليلة رفع عيسى بن مريم ، و فى هذه الليلة قتل يوشع ابن نون و فى هذه اللية مات ابى اميرالمؤمنين و الله لايسبق ابى احد كان قبله من الاوصياء الى الجنة ولامن يكون بعده

    و ان كان رسول الله صلى الله عليه و آله و اله ليبعثه فى السرية فيقاتل جبرئيل عن يمينه و ميكائيل عن يساره ، و ما ترك صفراء و لابيضاء الا سبعمائة درهم فضلت من عطائه ، كان يجمعها ليشترى بها خادما لاهله

    (16) خطبه آن حضرت در فضيلت خودش و پدرش

    روايت شده : آن حضرت بعد از شهادت پدرش در مين مسلمانان آمده و پدرش را به ياد آورد و فرمود:

    او آخرين اوصياى الهى و وصى آخرين پيامبر خداوند و پيشواى راستگويان و شهداء و صالحان بود.

    آنگاه فرمود: اى مردم ! ديشب مردى از ميان شما رفت كه نه از پيشينيان و نه از آيندگان كسانى بر او پيشى نمى گيرد، پيامبر هميشه پرچم جهاد را به او مى سپرد، جبرئيل از سمت راست ، و ميكائيل از سمت چپ او مى جنگيدند، و جز با پيروزى باز نمى گشت ، و خداوند پيروزى مسلمانان را به دست او تحقق مى بخشد، او در زمان شهادت چيزى از طلا و نقره از خود باقى نگذارده ، جز چيزى كه يكى از كودكانش داشت ، و در بيت المال پولى را باقى نگذارد، جز هفتصد درهمى كه از عطايش باقى مانده بود و مى خواست براى ام كلثوم كنيزى بخرد.

    آنگاه فرمود:

    اى مردم ! هر كس مرا مى شناسد، كه مرا مى شناسد، و آنكه نمى شناسد، بداند كه من حسن پسر على عليه السلام هستم .

    آنگاه اين آيه كه حكايت قول حضرت يوسف است را خواند: دين پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب را پيروى كردم .

    من پسر را انذار كننده ، و من پسر خواننده به سوى خدا، و من پسر كسى هستم كه به عنوان رحمت براى جهانيان فرستاده شده است ، و من از خاندانى هستم كه خداوند پليدى را از آنان دور ساخت و ايشان را پاك و پاكيزه گرداند، و من از خاندانى هستم كه جبرئيل بر آنان نازل مى شد، واز خانه ايشان به سوى آسمان عروج مى كرد.

    و من از خاندانى هستم كه خداوند دوستيشان و ولايتشان را واجب گردانيد، و در آنچه بر پيامبر نازل كرد فرموده است : بگو در برابر آنچه انجام داده ام اجر و پاداشى نمى خواهم ، جز محبت به خاندانم را، و هر كه كار نيكى انجام دهد (ما هم بر پاداش نيكى او مى افزائيم ) و نيكى كردن همانا دوستى ما خاندان است .

    و در روايتى اينگونه آمده است :

    اى مردم ! در اينشب قرآن نازل شد، و در اين شب عيسى بن مريم به آسمان عروج كرد، و در اين شب يوشع بن نون به شهادت رسيد، و در اين شب پدرم اميرالمؤمين عليه السلام رحلت كرد، سوگند به خدا كسى از اوصياء الهى بر پدرم در رفتن به بهشت سبقت نميگيرد، و بعد از او نيز كسى به پايه او نرسد.

    و اگر پيامبر او را به جنگى مى فرستاد، جبرئيل در سمت راست و ميكائيل در سمت چپ او مى جنگيد، و از پولهاى زرد و سفيد چيزى را باقى نگذارد، جز هفتصد درهمى كه از قسمتش باقى مانده بود، و آن را جمع آورى كرده ، تا براى خانواده اش خادمى بخرد.

    موضوعات: صحيفة الحسن عليه السلام  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      (14) خطبته عليه السلام فى فضل اهل البيت   ...

    روى انه طعن اقوام من اهل الكوفة فى الحسن بن على عليهماالسلام فقالوا: انه عى لايقوم بحجة فبلغ ذلك اميرالمومنين عليه السلام فدعا لحسن فقال : ياابن رسول الله ان اهل الكوفة قد قالوا فيك مقالة اكرهها، فاخبر الناس ، فقال : يا اميرالمؤمين لااستطيع الكلام و انا انظر اليك فقال اميرالمؤمين عليه السلام : انى متخلف عنك فناد الصلاة جامعه ، فاجتمع المسلمون فصعد المنبر فخطب خطبة بليغة و جيزة ، فضج المسلمون بالبكاء، ثم قال :

    ايها الناس ! اعقلوا عن ربكم ان الله عزوجل اصطفى ادم ونوحا و ال ابراهيم ا آل عمران على العالمين ذرية بعضها من بعض و الله سميع عليم .

    بنحن الذرية من آدم ، و الاسرة من نوح ، و الصفوة من ابراهيم ، و السلالة من اسماعيل و آل من محمد صلى الله عليه و آله

    نحن فكم كالسماء المرفوعة ، و الارض المدحوة و المشس الضاحية ، و كالشجرة الزيتونة ، لاشرقية ولاغربية التى بورك زيته

    النبى اصلها، و على فرعها و نحن والله ثمرة تلك الشجرة فمن تعلق بغض ‍ من اغصانها نجا، و من تخلف عنها فالى النار هوى

    فقام اميرالمؤمنين عليه السلام من اقصى الناس ، يسحب رداءه من خلفه ، حتى علاالمنبر مع الحسن عليه السلام فقبل بين عينيه ثم قال : يا بن رسول الله اثبت على القوم حجتك و اوجبت عليهم طاعتك فويل لمن خالفك

    (14) خطبه آن حضرت در فضيلت اهل بيت

    روايت شده : گروهى از مردم كوفه به امام حسن عليه السلام طعنه زدند، كه قادر نيست كلام خود را بيان نمايد، اين سخن به گوش اميرالمؤمنين عليه السلام رسيد، امام حسن عليه السلام را خواست و فرمود: اى پسر پيامبر مردم كوفه در مورد تو سخنى مى گويند كه آن را زشت مى شمارم ، خود را به مردم بنمايان ، امام حسن عليه السلام گفت : من هنگامى كه چشمانم به شما مى افتد قادر به سخن گفتن نيستم ، آن حضرت فرمود: من به كنارى مى روم ، ندا داده شد و مردم جمع شدند، امام بالاى منبر رفت و خطبه اى بسيار كوتاه و بليغ خواند، كه مردم گريستند، آنگاه فرمود:

    اى مردم ! در سخن پروردگاراتان بينديشيد، كه فرموده : خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان برگزيد، كه بعضى از آنها فرزندان يكديگرند، و خدا شنوا و دانا است .

    پس ما فرزندان آدم ، و از تيره نوح و از برگزيدگان ابراهيم ، و سلاله اسماعيل و خاندان محمديم صلى الله عليه و آله

    ما در ميان شما مانند آسمان برافراشته ، و زمين گسترده ، و خورشيد، درخشان ، و همانند درخت زيتونى هستيم كه به شرق و غرب متمايل نبوده و زيتونش بركت داده شده است .

    پيامبر ريشه آن ، و على ساقه آن و سوگند به خدا كه ما ميوه آن درختيم ، هر كه به شاخه اى از شاخه هاى آن چنگ زند نجات يافته ، و هر كه از آن تخلف ورزد در آتش سقوط مى كند.

    آنگاه حضرت على عليه السلام از آخر جمعيت برخاست ، در حاليكه رداء ايشان از پشت سرش كشيده مى شد، تا اينكه بالاى منبر كنار امام حسن عليه السلام قرار گرفت و بين چشمهاى ايشان را بوسيد، و فرمود: اى پسر پيامبر حجتت را بر مردم ثابت كرده ، و اطاعتت را واجب ساختى پس واى بر كسى كه تو را مخالفت نمايد.

    موضوعات: صحيفة الحسن عليه السلام  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      (12) خطبته عليه السلام فى تحميدالله وفضل ابيه   ...

    روى ان عليا عليه السلام قال للحسن عليه السلام : يا بنى ، قم فاخطب حتى اسمع كلامك فقام عليه السلام قال :

    الحمدلله الواحد بغير تشبيه الدائم بغير تكوين ، القائم بغير كلفة الخالق بغير منصبة الموصوف بغير غاية المعروف بغير محدودية ، العزيز لم يزل قديما فى القدم ردعت القلوب لهيبته و ذهلت العقول لعزته و خضعت الرقاب لقدرته

    فليس يخطر على قلب بشر مبلغ جبروته ، و لايبلغ الناس كنه جلاله ، و لايفصح الواصفون منهم لكنه عظمته و لاتبلغه العلماء بالبابها و لا اهل التفكر بتدبير امورها، اعلم خلقه به الذى بالحد لايصفه يدرك الابصار و لاتدركه الابصار وهو الطيف الخبير

    اما بعد فان عليا باب من دخله كان مؤمنا، و من خرج منه كان كافرا، اقول قولى هذا و استغفرذ الله العظيم لى و لكم

    (12) خطبه آن حضرت در حمد الهى و فضيلت پدرش

    روايت شده : امام على عليه السلام به امام حسن عليه السلام گفت : اى پسرم برخيز و خطبه اى بخوان تا صدايت را بشنوم ، آن حضرت برخاست و چنين سخن گفت :

    سپاس خدايى را سزاست كه يگانه است و بدون شبيه ، جاودانه است بدون ساخته شدن ، پايدار است بدون سختى ، آفريدگار است بدون رنج و مشقت ، توصيف شده است بدون آنكه نهايتى داشته باشد، شناخته قلوب از هيبتش در شگفتى ، و عقول از عزتش حيران ، و گردنها در برابر قدرتش ‍ خاضع است .

    نهايت قدرتش بر قلب خطور نكرده ، و كنه جلالت او را مردم نمى يابند، و در نهايت ، عظمتش توصيف گران عاجز مى باشند، دانش دانايان به او نرسد، و فكر متفكرين به تدبير امور او راه ندارد، داناترين مردم به و كسى است كه او را به حد و نهايتى توصيف نكند، ابصار را درك كرده و اما ابصار او را درك نمى كنند، و او دانا و آگاهست .

    اما بعد على عليه السلام درگاهى است كه هر كه داخل آن شود مؤمن بوده و هر كه از آن خارج گردد كافر است اين گفتار را مى گويم و از خداى بزرگ براى خود و شما طلب بخشش دارم .

    موضوعات: صحيفة الحسن عليه السلام  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      (10) خطبته عليه السلام فى صفين لتحريض الناس الى الجهاد   ...

    الحمد لله لا اله غيره ، وحده لاشريك له ، و اثنى عليه بما هو اهله ، ان مما عظم الله عليكم من حقه و اسبغ عليكم من نعمه ما لايحصى ذكره ، ولايؤ دى شكره ولايبلغه ، صفة و لاقول

    و نحن انما غضبنا لله و لكم ، فانه من علينا بما هو اهله ان نشكر فيه الاءه و بلاءه و نعماءه قولا يصعد الى الله فيه الرضا و تنتشر فيه عارفة الصدق ، يصدق الله فيه قولنا، و نستوجب فيه المزيد، من ربنا، قولا يزيد، ولا يبيد.

    فانه لم يجتمع قوم قط على امر واحد الا اشتد امرهم و استحكمت عقدتهم ، فاحتشدوا فى قتال عدوكم معاوية وجنوده ، فانه قد حضر، و لاتخاذلوا فان الذلان يقطع نياط القلوب و ان الاقدام على الاسنة نجدة و عصمة لانه لم يمتنع قوم قط الا رفع الله عنهم العلة و كفاهم جوانح الذلة و هداهم الى معالم الملة

    و الصح تاءخذ منه ما رضيت به و الحرب يكفيك من انفاسها جرع

    (10) خطبه آن حضرت در جنگ صفين براى تحريض مردم به جنگ

    سپاس خداى را سزاست كه معبودى جز او نمى باشد، يگانه بوده و شريكى ندارد، و او را ثنا مى گويم آنگونه كه سزاوار آنست ، از آنچه خداوند از حقش ‍ بر شما برتر گردانيد، و نعمتهايش كه بر شما گسترده گرداند، آنچه نامش به شمارش در نيايد، و شكرش ادا نشود، و وصف و قولى به او نرسد.

    و ما در راه خداوند براى شما غضبناك شديم ، چرا كه خداوند بر ما منت نهاد آنگونه كه او سزاوار آنست ، تا نعمتها و عطاها و بخششهايش را شكر گزاريم ، سخنى كه در آن رضا و خشنودى به سوى خداوند بالا رود، و صداقت و راستى در آن نمودار باشد، تا گفتارمان را، تاءييد گرداند، و سزاوار موارد افزونترى از خداوند باشيم ، سخنى كه زياد گردد و نابود نشود.

    هر اجتماعى كه با هدفى واحد فراهم آمدند نيرو يافته و پيمانشان استوار شد، پس آماده جنگ با معاويه و سپاهيانش شويد كه به سوى شما آمده است ، و بخوارى نگرائيد كه ذلت و بندهاى دنيا را مى گسلد، و اقدام بر جنگ موجب بزرگوارى و بر كنارى از شكست و ذلت است ، چرا كه هر گروهى از پذيرش خوارى امتناع ورزيدند، خداوند دردها و ناكاميشان را برميدارد، و از خوارى بدورشان مى سازد، و به حقيقت رهنمونشان مى گرداند.

    …………………….

    و آنگاه اين شعر را خواند:

    از صلح آنچه را مى خواهى مى توان گرفت ولى از نفسهاى جنگ بيش از يك جرعه را نتوان نوشيد.

    موضوعات: صحيفة الحسن عليه السلام  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      (8) خطبته عليه السلام فى تحريض الناس لنصرة على عليه السلام   ...

    لما بلغ اميرالمؤمنين عليه السلام خطبة عبدالله بن الزبير قال لولده الحسن عليه السلام : قم يا بنى فاخطب فحمدالله و اثنى عليه و قال :

    ايها الناس ! قد بلغنا مقالة ابن الزبير، و قد كان و الله ابوه يتجنى على عثمان الذنوب و قد ضيق عليه البلاد حتى قتل ، و ان طلحة راكز رايته على بيت ماله و هو حى

    و اما قوله : ان عليا ابتز الناس امورهم ، فانه اعظم حجة لابيه ، زعم انه بايعه بيده و لم يبايعه بقلبه ، فقد اقر بالبيعة و ادعى الوليجة فلياءت على ما ادعاه ببرهان و انى له ذلك ؟!

    و اما تعجبه من تورد اهل الكوفة على اهل البصرة فما عجبه من اهل حق توردوا على اهل الباطل ؟ و لمرى و الله ليعلمن اهل البصرة ، فميعاد ما بيننا و بينهم يوم نحاكمهم الى الله ، فيقضى الله بالحق و هو خير الفاصلين

    (8) خطبه آن حضرت در تحريض مردم به يارى پدرش

    هنگامى كه سخنان عبدالله بن زبير (در مورد نسبت دادن قتل عثمان به امام ) به حضرت على عليه السلام رسيد، به امام حسن عليه السلام فرمود: اى پسرم برخيز و خطبه اى بخوان ، امام پس از حمد و ثناى الهى فرمود:

    اى مردم ! سخن عبدالله بن زبير بما رسيد، و سوگند به خدا آنگاه كه شهرها بر عثمان تنگ گرديده بود، پدرش گناهانى را بى دليل به او نسبت مى داد، تا اينكه كشته شد، در حاليكه طلحه در زمان او پرچمش را در بيت المال او قرار داده بود.

    اما سخن او: على امور مردم را متشتت ساخت ، اين مطلب بزرگترين حجت بر پدر اوست ، مى پندارد كه با دست بيعت كرده ولى با قلب بيعت ننموده ، در حاليكه به بيعت اقرار كرده و ادعاى دوستى نموده بايد براى سخنش ‍ دليل بياورد، و چگونه قادر بر اين كار خواهد شد.

    و اما تعجب او از اينكه مردم كوفه بر مردم بصره غالب شوند، تعجبى ندارند، كه اهل حق باطل غالب شوند و به خدا سوگند، به جانم قسم مى خورم ، كه مردم بصره حق را خواهند دانست ، وعده ما و آنان روزى است كه ما در پيشگاه خدا آنان را به محاكمه مى كشانيم ، و خداوند با حق حكم مى كند، و او بهترين حكم كنندگان است .

    موضوعات: صحيفة الحسن عليه السلام  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      (6) خطبته عليه السلام فى تحريض الناس لنصرة على عليه السلام   ...

    لما بلغ اميرالمؤمين عليه السلام ما كان من امر ابى موسى فى تخذيل الناس عن نصرته ، انفذ الحسن عليه السلام و الاشتر و عمار الى الكوفة

    لما دخلوا المسجد صعد الحسن عليه السلام المنبر فحمدالله و اثنى عليه و ذكر جده فصلى عليه ثم قال :

    ايها الناس ! ان عليا اميرالمؤمنين باب هدى ، فمن دخله اهتدى و من خالفه تردى

    (6) خطبه آن حضرت در تحريض مردم به يارى پدرش

    هنگامى كه حضرت على عليه السلام خبر رسيد كه ابو موسى اشعرى مردم كوفه را از يارى برحذر مى دارد، امام حسن عليه السلام و مالك اشتر و عمار ياسر را به سوى او فرستاد.

    هنگامى كه داخل مسجد شدند امام بالاى منبر رفت ، و چنين فرمود:

    اى مردم ! على عليه السلام راه هدايت است هر كه داخل آن شود، هدايت يافته ، و هر كه مخالفت كند هلاك مى گردد.

    موضوعات: صحيفة الحسن عليه السلام  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      (4) خطبته عليه السلام لحتريض اهل الكوفة الى الجمل   ...

    ايها الناس ! ان امير المؤمنين يقول : انى خرجت مخرجى هذا ظالما او مظلموما، و انى اذكرالله عزوجل رجلا رعى الله حقا الا نفر فان كنت مظلوما اعاننى و ان كنت ظالما اخذ منى و الله ان طلحة و الزبير لاول من بايعنى و اول من غدر فهل ، استاءثرت بمال او بدلت حكما فانفروا فمروا بمعروف و انهوا عن منكر

    (4) خطبه آن حضرت براى تحريض اهل كوفه به جنگ جمل

    اى مردم ! اميرالمؤمنين عليه السلام مى گويد: من در اين راه حركت كرده ام ، خواه ظالمانه و خواه مظلومانه ، و من خداوند را به ياد مى آورم ، بارى مردى كه حقى را بر خداوند قائل است جز آنكه كوچ كند، اگر من مظلوم هستم مرا يارى كنيد، و اگر ظالم هستم حقم را از من بگيرد، و سوگند به خدا كه طلحه و زبير اولين كسانى هستند كه با من بيعت كردند، و اولين كسانى نيز مى باشند، كه به من مكر و حيله زدند، آيا مالى را براى خود برداشته ام ، يا حكمى را تغيير داده ام ، پس كوچ كنيد، و به كار نيك امر و از كار زشت باز داريد.

    موضوعات: صحيفة الحسن عليه السلام  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      (3) خطبته عليه السلام فى غزوة الجمل ، لتحريض الناس الى الجهاد   ...

    يا ايها الناس ! اجيبوا دعوة اميركم ، و سيروا الى اخوانكم ، فانه سيوجد لهذا الامر من ينفر اليه ، و الله لان يليه اولوالنهى امثل فى العاجلة و خير فى العاقبة فاجيبوا دعوتنا و اعينونا على ما ابتلينا به و ابتليتم

    (3) خطبه آن حضرت در جنگ جمل براى تحريض مردم به جنگ

    اى مردم ! دعوت فرمانده خود را بشنويد، و به سوى برادرانتان برويد، بزودى كسى اين حكومت را به دست مى گيرد كه به سوى او كوچ مى كنيد، به خدا سوگند، اگر دانايان و عاقلان سرپرستى اين حكومت را به عهده گيرند، در اين دنيا بهتر و در آخرت نيكوتر است ، پس دعوت ما را بپذيريد، و ما را يارى كنيد، در آنچه شما و ما به آن دچار شده ايم .

    موضوعات: صحيفة الحسن عليه السلام  لینک ثابت



     [ 11:28:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.
     
     
    مداحی های محرم