الحمد لله لا اله غيره ، وحده لاشريك له ، و اثنى عليه بما هو اهله ، ان مما عظم الله عليكم من حقه و اسبغ عليكم من نعمه ما لايحصى ذكره ، ولايؤ دى شكره ولايبلغه ، صفة و لاقول

و نحن انما غضبنا لله و لكم ، فانه من علينا بما هو اهله ان نشكر فيه الاءه و بلاءه و نعماءه قولا يصعد الى الله فيه الرضا و تنتشر فيه عارفة الصدق ، يصدق الله فيه قولنا، و نستوجب فيه المزيد، من ربنا، قولا يزيد، ولا يبيد.

فانه لم يجتمع قوم قط على امر واحد الا اشتد امرهم و استحكمت عقدتهم ، فاحتشدوا فى قتال عدوكم معاوية وجنوده ، فانه قد حضر، و لاتخاذلوا فان الذلان يقطع نياط القلوب و ان الاقدام على الاسنة نجدة و عصمة لانه لم يمتنع قوم قط الا رفع الله عنهم العلة و كفاهم جوانح الذلة و هداهم الى معالم الملة

و الصح تاءخذ منه ما رضيت به و الحرب يكفيك من انفاسها جرع

(10) خطبه آن حضرت در جنگ صفين براى تحريض مردم به جنگ

سپاس خداى را سزاست كه معبودى جز او نمى باشد، يگانه بوده و شريكى ندارد، و او را ثنا مى گويم آنگونه كه سزاوار آنست ، از آنچه خداوند از حقش ‍ بر شما برتر گردانيد، و نعمتهايش كه بر شما گسترده گرداند، آنچه نامش به شمارش در نيايد، و شكرش ادا نشود، و وصف و قولى به او نرسد.

و ما در راه خداوند براى شما غضبناك شديم ، چرا كه خداوند بر ما منت نهاد آنگونه كه او سزاوار آنست ، تا نعمتها و عطاها و بخششهايش را شكر گزاريم ، سخنى كه در آن رضا و خشنودى به سوى خداوند بالا رود، و صداقت و راستى در آن نمودار باشد، تا گفتارمان را، تاءييد گرداند، و سزاوار موارد افزونترى از خداوند باشيم ، سخنى كه زياد گردد و نابود نشود.

هر اجتماعى كه با هدفى واحد فراهم آمدند نيرو يافته و پيمانشان استوار شد، پس آماده جنگ با معاويه و سپاهيانش شويد كه به سوى شما آمده است ، و بخوارى نگرائيد كه ذلت و بندهاى دنيا را مى گسلد، و اقدام بر جنگ موجب بزرگوارى و بر كنارى از شكست و ذلت است ، چرا كه هر گروهى از پذيرش خوارى امتناع ورزيدند، خداوند دردها و ناكاميشان را برميدارد، و از خوارى بدورشان مى سازد، و به حقيقت رهنمونشان مى گرداند.

…………………….

و آنگاه اين شعر را خواند:

از صلح آنچه را مى خواهى مى توان گرفت ولى از نفسهاى جنگ بيش از يك جرعه را نتوان نوشيد.

موضوعات: صحيفة الحسن عليه السلام  لینک ثابت



[شنبه 1395-03-29] [ 11:28:00 ب.ظ ]