‏ آنها كه با آيات قرآن آشنا هستند به خوبى مى دانند كه در قرآن آيات فراوانى داريم كه ظاهر آن حاكى از «تجسم» يا «تجسد» اعمال در قيامت است يعنى در آن روز عمل هر كس اعم از نيك و بد، در برابر او حاضر مى گردد و مايه نشاط و سرور، يا شكنجه و عذاب و سبب افتخار و آبرو و يا رسوائى و شرمسارى مى گردد.

آيا ممكن است اعمال آدمى باقى بماند، در حالى كه عبارت از مجموعه حركاتى است كه بعد از انجام محو و نابود مى گردد؟ واز اين گذشته آيا ممكن است «عمل» كه جزء عوارض وجود انسان است تبديل به ماده و جسم گردد، و به صورت مستقلى ظاهر شود؟

از آنجا كه بسيارى از مفسران پاسخى براى دو سؤال نداشتند چاره اى جز اين نمى ديدند كه در تفسير اين گونه آيات قرآنى قائل به حذف و تقدير باشند و بگويند منظور از «حضور عمل» يا «مشاهده اعمال» حضور و مشاهده جزاى عمل و ثواب و عقاب آن است.

ولى ما امروز فكر مى كنيم كه هيچ يك از دو ايراد فوق بدون پاسخ نيست، بنابراين دليلى نمى بينيم كه ظواهر آياتى راكه دلالت بر مجسم شدن اعمال آدمى دارد انكار كنيم.

احاديث در اين زمينه بسيار است از جمله احاديث معراج كه پيامبر (صلى الله عليه وآله) از كنار بهشت و دوزخ مى گذشت، و هر گروهى از بدكاران را به عذاب و كيفرى شبيه اعمال خود گرفتار ديد، ونيز اعمال نيكوكاران را مشاهده كرد كه سبب پيدايش مرافق تازه اى در بهشت مى شود.

آيه اى كه درباره غيبت وارد شده و تجسم آن را به صورت پاره گوشت گنديده اى كه غيبت كننده آن را تناول مى كند بيان مى دارد شاهد ديگرى بر اين مدّعا است.

از مجموع روايات و آيات گذشته به خوبى مى توان نتيجه گرفت كه اعمال آدمى در صورتهاى مناسبى در عالم برزخ و قيامت، مجسّم مى گردد، حتّى تعبير (الَّذينَ يَاْكُلُونَ اَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً اِنَّما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ ناراً):

«كسانى كه اموال يتيمان را از روى ظلم و ستم مى خورند، فقط در شكم خود آتش داخل مى كنند» (نساء ـ 10) نشان مى دهد كه باطن عمل در عالم دنيا نيز از نوعى تجسّم برخوردار است به طورى كه مال يتيم در باطن به شكل آتش سوزان است، هر چند كسانى كه چشم واقع بين ندارند آن را نمى بينند.

دليلى ندارد كه همه اين آيات و روايات را بر معنى مجازى و كنائى حمل كنيم و همه را تأويل و توجيه نمائيم با اينكه عمل به ظواهر آنها بى مانع است و مشكلى ايجاد نمى كند، چنانكه شرح آن خواهد آمد.

تجسّم اعمال در منطق عقل.

عمده اشكالى كه در مسأله تجسّم اعمال براى گروهى پيدا شده همان است كه از بعضى از كلمات مرحوم طبرسى در مجمع البيان استفاده مى شود، و آن اين است كه عمل از جنس «عرض» است نه «جوهر» (نه خواص ماده است و نه خود ماده) و ديگر اينكه عمل بعد از وجودش محو و نابود مى شود، ولذا آثارى از سخنان و گفته ها و اعمال گذشته ما ديده نمى شود، مگر اعمالى كه تغييرى در بعضى از مواد موجود گذارده، مثلا سنگ و چوب و آجرى را به شكل خانه اى درآورده كه آن هم تجسّم عمل نيست، بلكه دگرگونيهاى ناشى از عمل است (دقت كنيد).

ولى با توجه به دو نكته پاسخ اين دو ايراد روشن مى شود، وهم چگونگى تجسّم اعمال.

نخست اينكه امروز ثابت شده هيچ چيز در جهان از ميان نمى رود حتّى اعمال ما كه به صورت انرژيهاى مختلفى ظاهر مى گردد، اگر ما سخن مى گوئيم صداى ما به صورت امواج خاص صوتى در فضاى اطراف پخش مى شود و به مولكولهاى موّاج هوا و ديوارهاى اطراف و بدن ما اصابت كرده و تبديل به انرژى ديگرى مى شود، آن انرژى نيز ممكن است چندين بار تغيير شكل دهد، ولى به هر حال نابود نمى گردد، حركات دست و پاى ما نيز نوعى انرژى است، اين انرژى ميكانيكى هرگز نابود نمى شود، ممكن است تبديل به انرژى حرارتى با انرژى ديگر گردد، خلاصه اينكه نه تنها مواد اين جهان كه انرژيهاى آن نيز ثابت و پايدارند ، هر چند تغيير شكل مى دهند.

ديگر اينكه اين نكته نيز با مطالعات دانشمندان و آزمايشهاى آنها به ثبوت قطعى رسيده است كه ميان «ماده» و «انرژى» رابطه نزديكى است، يعنى ماده و نيرو دو مظهر از يك حقيقتند، و «ماده» همان نيروى متراكم و فشرده است، و «نيرو» همان ماده گسترده، و لذا در شرائط معينى مى توانند تبديل به يكديگر شوند.

انرژى اتمى چيزى جز تبديل «ماده» به «انرژى» نيست يا به تعبير ديگر شكافتن دانه هاى اتم و آزاد كردن انرژى آن.

هم اكنون ثابت شده كه انرژى حرارتى خورشيد چيزى جز انرژى اتمى كه از انفجار اتمهاى خورشيد سرچشمه مى گيرد نيست و به همين دليل هر شبانه روز مقدار زيادى از وزن خورشيد كم مى شود هر چند اين مقدار در برابر وزن و حجم خورشيد ناچيز است.

بدون شك همان گونه كه ماده قابل تبديل به انرژى است، انرژى نيز قابل تبديل به ماده است، يعنى اگر نيروها و انرژيهاى پخش شده بار ديگر متراكم، و حالت جسميت و جرم به خود بگيرد، به صورت جسمى نمايان مى شود.

بنابراين هيچ مانعى ندارد كه اعمال و گفتار ما كه انرژيهاى مختلفى هستند و هرگز محو و نابود نمى شوند، بار ديگر به فرمان پروردگار جمع آورى شده و به صورت جسمى در آيند، و مسلم است كه هر عمل جسمى خواهد شد متناسب با ويژگيهايش، نيروهائى كه در راه اصلاح و خدمت و درستى و تقوى به كار گرفته شده به صورت زيبائى متناسب آن در مى آيد، و نيروهائى كه در راه جور و ستم و زشتى و فساد به كار رفته به صورتى زشت و ناپسند و تنفر آميز مجسم مى گردد!

بنابر اين مسأله تجسم اعمال را مى توان يكى از معجزات علمى قرآن محسوب داشت و در آن روز كه مسأله بقاء انرژيها، و تبديل ماده به انرژى و بالعكس، مطلقا در ميان دانشمندان مطرح نبود، با صراحت در آيات و روايات عنوان گرديد.

بنابراين نه مشكلى از ناحيه «عرض» بودن اعمال وجود دارد، و نه مشكلى از ناحيه نابودى آنها، زيرا همانگونه كه گفتيم اعمال نابود نمى شود، و عرض و جوهر در حقيقت جلوه هاى يك حقيقتند، اين مطلب با توجه به حركت جوهرى آشكارتر مى شود! زيرا قائلين به حركت جوهرى از حركاتى كه در عرض واقع مى شود براى حركت در جوهر استدلال مى كنند و معتقدند اينها از هم جدا نيستند (دقت كنيد).

اين نكته را نيز مناسب است براى تكميل مطلب، يادآور شويم:

دانشمند معروف فرانسوى «لاوازيه» اصل «بقاء ماده» را با تلاش پيگير خود كشف كرد، و اثبات نمود كه مواد جهان هرگز از ميان نمى رود، بلكه دائماً تغيير صورت مى دهد.

ولى چيزى نگذشت كه «پير كورى و همسرش» براى نخستين بار رابطه ميان انرژى و ماده را از مطالعه روى اجسام راديو اكتيو (اجسامى كه اتمهاى ناپايدار دارند و تدريجاً قسمتهائى از آنها تبديل به انرژى مى شود) كشف كردند و قانون بقاء ماده تبديل به قانون بقاء «ماده ـ انرژى» شد، و به اين ترتيب اصل بقاء ماده متزلزل گرديد واصل بقاء مجموعه ماده ـ انرژى جهان جانشين آن گشت، و كم كم مسأله تبديل ماده به انرژى از طريق شكستن اتم به وسيله دانشمندان جنبه عملى به خود گرفت، و معلوم شد كه اين دو (ماده و انرژى) رابطه نزديك با هم دارند و قابل تبديل به يكديگرند و به عبارت ديگر دو شكل از يك حقيقتند.

اين كشف بزرگ علمى تحول شگرفى در مطالعات دانشمندان و مسائل عملى ايجاد كرد، و وحدت عالم هستى را بيش از پيش به اثبات رساند.

اين اصل در مسأله معاد و بحث تجسم اعمال انسان و دفع اشكالاتى كه پيشينيان در اين مسأله داشته اند به ما كمك فراوان مى كند و موانعى را كه بر راه اثبات تجسّم، فكر مى كردند برمى دارد.(1)

________________________________________

1 ـ تفسير پيام قرآن 6/115 و 137

موضوعات: 180 پرسش و پاسخ  لینک ثابت



[چهارشنبه 1395-01-25] [ 05:49:00 ب.ظ ]