در آيات متعددى از قرآن مجيد كه اشاره به قيامت و رستاخيز مى كند تعبير به «لقاء الله» يا «لقاء ربّ» آمده است
اين تعبير بسيار پرمعنى و عميق است، هرچند جمعى از مفسّران، بسيار ساده از كنار آن گذشته اند:
گاه گفته اند منظور از «لقاء الله» ملاقات فرشتگان خدا در قيامت است.
گاه گفته اند منظور ملاقات حساب و جزاء و ثواب او است.
و گاه گفته اند به معنى ملاقات حكم و فرمان او است.
و به اين ترتيب هر كدام كلمه اى را در تقدير گرفته اند، در حالى كه مى دانيم تقدير بر خلاف اصل است و تا دليلى بر آن نباشد بايد از آن پرهيز كرد.
بدون شك منظور ملاقات حسى پروردگار نيست، چرا كه ملاقات حسى تنها در مورد اجسام است كه داراى مكان و زمان و رنگ و كيفيات ديگرند، به طورى كه مى توان آنها را با چشم ظاهر ديد.
بلكه منظور يك شهود باطنى و ديدار و ملاقات روحانى و معنوى با خدا است، زيرا در قيامت حجاب ها كنار مى رود، و آثار خداوند چنان در عرصه محشر و تمام صحنه ها و مواقف قيامت ظاهر و آشكار مى گردد كه همه كس حتى كافران خدا را با چشم دل مى بينند، و او را ديدار مى كنند! (هرچند اين ديدارها متفاوت است).
مرحوم علامه طباطبائى در تفسير الميزان چنين مى گويد: «بندگان خدا در شرائطى قرار مى گيرند كه حجابى ميان آنها و پروردگارشان نيست، زيرا طبيعت روز قيامت ظهور و بروز حقايق است، همانگونه كه در آيه 25 سوره نور آمده: «وَيَعْلَمُونَ اَنَّ الله هُوَ الْحَقُّ الْمُبيْنُ» (در آن روز مى دانند كه خداوند حق آشكار است)(1).
جالب اينكه در حديث مشروحى مى خوانيم مردى خدمت امام امير مؤمنان على (عليه السلام) آمد و عرض كرد من درباره قرآن مجيد به شك افتاده ام!
امام فرمود: چرا؟!
عرض كرد: در آيات بسيارى مى بينيم كه قرآن سخن از ملاقات پروردگار در قيامت مى گويد، و از سوى ديگرى مى فرمايد: لاتُدْرِكُهُ الاَْبْصارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الاَْبْصارَ: «چشم ها او را درك نمى كند، و او چشم ها را درك مى كند» اين آيات چگونه باهم سازگار است؟.
امام (عليه السلام) فرمود: اَللِّقاءُ هُنا لَيْسَ بِالرُّؤْيَةِ، وَالِّلقاءُ هُوَ الْبَعْثُ فَافْهَمْ جَميعَ ما فى كِتابِ الله مِنْ لِقائِهِ فَانَّهُ يَعْنى بِذلِكَ الْبَعْثَ:
«لقاء به معنى مشاهده با چشم نيست، بلكه لقاء همان رستاخيز و برانگيخته شدن مردگان است، پس معنى تمام آنچه در قرآن تعبير به لقاءالله شده است درك كن كه همه به معنى بعث است»(2).
در حقيقت اميرمؤمنان على(عليه السلام) مسأله لقاء الله را به چيزى تفسير مى كند كه شهود پروردگار از لوازم آن است، آرى روز رستاخيز روز برطرف شدن حجاب ها و كنار رفتن پرده ها، و ظهور آيات حق، و تجلى خداوند بر قلوب است، و از اين تعبير امام (عليه السلام) هر كس به فراخور حال خود مطلب را در سطوح مختلف درك مى كند، و همان گونه كه گفتيم شهود باطنى اولياء الله در قيامت با افراد عادى بسيار متفاوت و مختلف است.(3)
فخر رازى در تفسيرش در اينجا بيان جالبى دارد، او مى گويد: «انسان در اين دنيا به خاطر غرق شدن در امور مادى و تلاش براى معاش غالباً از خدا غافل مى شود، ولى در قيامت كه همه اين شواغل فكرى برطرف مى گردد انسان با تمام وجودش متوجه پروردگار عالم مى شود و اين است معنى لقاءالله»(4)(5)
اين حالت ممكن است بر اثر پاكى و تقوا و عبادت و تهذيب نفس در اين دنيا براى گروهى پيدا شود، چنان كه در نهج البلاغه مى خوانيم: يكى از دوستان دانشمند على (عليه السلام) به نام «ذعلب يمانى» از امام (عليه السلام) پرسيد «هل رأيت ربك»: «آيا خداى خود را ديده اى»؟!
امام (عليه السلام) فرمود افأعبد مالا ارى آيا خدائى را كه نبينم پرستش كنم»؟!
و هنگامى كه او توضيح بيشتر خواست امام اضافه كرد: لاتدركه العيون بمشاهدة العيان ولكن تدركه القلوب بحقائق الايمان» «چشم هاى ظاهر هرگز او را مشاهده نكنند، بلكه قلبها به وسيله نور ايمان او را درك مى نمايند»(6).
ولى اين حالت شهود باطنى در قيامت براى همگان پيدا مى شود، چرا كه آثار عظمت و قدرت خدا در آنجا آنچنان آشكار است كه هر كور دلى هم ايمان قطعى پيدا مى كند.(7)
________________________________________
1 ـ تفسير الميزان جلد 15 صفحه 103 و جلد 10 ص 69.
2 ـ توحيد صدوق صفحه 267 (باتلخيص).
3 ـ تفسير پيام قرآن 5/44
4 ـ «تفسير كبير فخر رازى» ذيل آيه مورد بحث.
5 ـ تفسير نمونه 17/359
6 ـ نهج البلاغه كلام 179.
7 ـ تفسير نمونه 1/217
[سه شنبه 1395-01-24] [ 10:01:00 ب.ظ ]