اين يك قانون كلى و عمومى است كه: «اگر به غرايز طبيعى انسان به صورت صحيحى پاسخ گفته نشود براى اشباع آنها، به سوى راههاى انحرافى كشيده خواهد شد».

به همين دليل مى توان اصلاح و فساد اجتماعات را در اين دو جمله خلاصه كرد: اصلاح اجتماع يعنى رهبرى و اشباع صحيح غرايز و تأمين نيازمندى هاى روحى و جسمى از طريق درست، و فساد اجتماع يعنى عدم رهبرى و عدم اشباع صحيح آنها!

اين موضوع نيز قابل انكار نيست كه غرايز طبيعى را نمى توان از بين برد (و نبايد هم از بين برد)(1) تنها مى توان جريان آنها را تغيير داد.

بنابراين راه صحيح براى مبارزه با مفاسد اجتماعى اين است كه غرايز انسان و نيازمندى هاى روحى و جسمى او را درست بشناسيم و آنها را به طور معقول اشباع نماييم.

بديهى است هر گونه اشتباه و گمراهى در اين قسمت سرانجام منجر به يك فساد و بحران اجتماعى خواهد گرديد.

بد نيست براى روشن شدن اين واقعيت، يك مثال بزنيم:

انسان پس از يك رشته فعاليت مداوم و يكنواخت و كار خسته كننده نيازمند تفريح و سرگرمى و تنوع است.

تفريح و تنوع، حكم روغنكارى اعصاب خسته، و گردگيرى روح هاى پژمرده را دارد، و بدون آن، روح، نشاط خود را از دست مى دهد و يك حال عصبانيّت و ستيزه جويى و عصيان جانشين آن مى گردد.

بنابراين، مسأله سرگرمى و تفريح صورت يك ضرورت اجتماعى را پيدا مى كند كه نسبت مستقيم با مقدار فعاليتهاى زندگى دارد.

حال اگر اين سرگرمى و تفريح از طريق سالم و مشروع تأمين نگردد و به اين نيازمندى طبيعى از طريق صحيح پاسخ نگوييم افراد به سوى سرگرمى هاى غلط و گمراه كننده جذب خواهند شد و منظور خود را از آن راهها تأمين خواهند نمود.

________________________________________

1 . زيرا چنين اقدامى عاقلانه نيست و اين كار يك نوع مبارزه با قانون آفرينش است.

موضوعات: آئين ما (اصل الشیعه و اصولها)  لینک ثابت



[شنبه 1395-01-28] [ 12:20:00 ق.ظ ]