با این همه، متاسفانه ما از نمازهای خود چندان بهره ای نمی بریم؛ یعنی نه از نمازهای خود لذت می بریم و نه آثار و نتایج آن را در وجود خود احساس می کنیم. به عکس، نماز غالباً برای ما سنگین است و با کراهت به سراغ آن می رویم. وقتی هم نمازمان تمام می شود، به گونه ای است که گویا باری سنگین را که موجب زحمت و رنج ما بوده، از دوش افکنده ایم! با این که نمازهای ما معمولاً چهار، پنج و یا دست بالا ده دقیقه بیشتر طول نمی کشد، اما این چند دقیقه تا بدان حد برایمان سنگین است که گویا برای ما ساعت ها طول می کشد!

هنگامی که نماز را به پایان می رسانیم، نفسی راحت می کشیم و مانند مرغی که در قفس گرفتار بوده و اینک آزاد شده، بی درنگ پس از «السلام علیکم و رحمه الله» به این سو و آن سو نگاه می کنیم و به سرعت به دنبال کارمان می رویم! و چنانکه قرآن می فرماید:

ادامه مطلب :


وَ إنَّها لَکَبِیرۀٌ إلاَّ عَلَی الخا شِعینَ؛
و به راستی که آن (نماز) گران است، مگر بر خاشعان.
البته همین نمازهای ما هر قدر هم کم رنگ و کم خاصیت باشد، نسبت به بی نمازی بسیار بسیار ارزشمند است. همین که انسان برای انجام وظیفه، دقایقی را در پیشگاه الهی بایستد و سر به خاک بساید، بسیار قیمت دارد. اما بحث این است که قدر و ارزش نماز و بهره ای که ما می توانیم از آن ببریم، بسیار فراتر از اینهاست. فاصله بین این نمازهای ما با نماز واقعی و آثار آن، چیزی شبیه فاصله صفر تا بینهایت است!
ما با آن افق اعلا و ملکوتی نماز بسیار فاصله داریم و متاسفانه از آثار شگفت انگیز آن محروم هستیم. سرّ این محرومیت نیز، این است که ما نماز را در همین ظواهر الفاظ و اذکار و حرکات و سکناتش خلاصه کرده ایم و از روح و حقیقت آن غافلیم. نمازی که انسان در آن، به معانی الفاظی که می گوید و حرکاتی که انجام می دهد توجه ندارد، مانند افسون خواندن فال گیرها و رمّال ها است! آنها نیز کلمه هایی عجیب و غریب را تکرار می کنند که نه خود و نه دیگران چیزی از آن سر در نمی آورند! از نمازی که حاصل آن لقلقه زبان و خم و راست شدنی بیش نیست، نمی توان انتظار داشت که انسان را به معراج ببرد! نمازهای بسیاری از ما، شبیه نماز است و ما فقط ادای نماز را در می آوریم! به راستی، گاه نماز ما با کار کسانی که حرکت های نمایشی اجرا می کنند، چندان تفاوتی ندارد؛ نمایشی از نماز است، نه خود نماز!
لازم نیست حتماً نماز طولانی باشد. نماز کوتاه و مختصر، ولی با روح می تواند معجزه بیافریند و انسان را از پست ترین مراحل، به اوج شرف و عظمت برساند. باید بکوشیم و از خدای متعال نیز بخواهیم تا نمازهایمان روح پیدا کند. آن گاه است که آثار آن را به عیان (به اندازه ای که به روح نماز دست یافته ایم) خواهیم دید.
اگر نماز روح داشته باشد، اثر آن پرهیز از فحشا و منکر است؛ چنانکه قرآن کریم می فرماید:
إنَّ الصَّلاۀَ تَنهی عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنکَرِ؛
به راستی که نماز از کار زشت و ناپسند باز می دارد.
با این حال ما بسیاری از نمازخوان ها را دیده ایم که به محض خارج شدنِ از مسجد، به دنبال گناه می روند و نماز تاثیری در بازداشتن آنها از گناه و زشتکاری نداشته است. چه بسا نمازخوان هایی که پس از نماز و مسجد، بلافاصله به نگاه حرام، صدای حرام، سخن حرام، معامله حرام و انواع حرام های دیگر روی می آورند! حتی گاهی به خارج شدن از مسجد هم نمی کشد و در همان مسجد شروع به غیبت، تهمت، دروغ و مسخره کردن دیگران می پردازند! به راستی اینها چگونه نمازهایی است؟ پس چرا این نمازها ما را از گناه باز نمی دارد؟!
امیر مؤمنان علی (ع) از پیامبر اعظم (ص) نقل می کنند که آن حضرت فرمود: کسی که پنج نوبت نماز می خواند، مثل آن است که نهری جلوی خانه اش باشد و روزی پنج بار بدنش را در آن بشوید؛ آیا چرکی در بدنش باقی خواهد ماند؟!
پس با این که ما پنج نوبت نماز می خوانیم، اما هنوز هم آلوده به چرک  انواع گناهان هستیم! همه اینها به سبب آن است که نمازهای ما «نماز» نیست، بلکه شبیه نماز و ادای نماز را در آوردن است. اکنون سؤال این است که اگر بخواهیم نمازمان نماز واقعی و برخوردار از روح باشد، چه باید بکنیم؟

 

موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



[سه شنبه 1397-06-27] [ 12:01:00 ق.ظ ]