موجیم که آسودگی ما عدم ماست این پرسش همواره در ذهن طلاب جوان وجود داشته است که چگونه میتوان طلبه ای موفق بود تا حجم سترگ مجاهدت علمی و عملی که بر دوش دارند به بهترین نحو به مقصد برسانند.در این نوشتار سعی شده است جواب این پرسش در قالب بیست نکته به سرمایه های حوزه که همانا طلاب جوان میباشند ارائه شود : 1.در دوران طلبگی وبه ویژه از همان آغاز ، ده روش زیر را حتماً بیاموزیم وآنها رابه کار گیریم : یک. روش مطالعه وتند خوانی ؛ دو. روش مباحثه ومناظره ؛ سه. روش یادداشت برداری وخلاصه نویسی ؛ چهار. روش تحصیل ودرس خواندن ؛ پنج . روش تبلیغ وسخنوری ؛ شش . روش تدریس وکلاس داری ؛ هفت . روش تحقیق ونویسندگی ؛ هشت .روش همسرداری وتربیت فرزند ؛ نه . روش زندگی کردن ؛ ده .روش طلبگی ، طلبگی وطلبگی . 2. طلبه خوش تیپ وخوش برخورد باشیم .جامعه ی ما، به ویژه نسل جوان امروز، با حوزویان خوش تیب وخوش برخورد ، بهتروبیشتر ارتباط برقرار می کنند تا…… 3. ادبیات فارسی را جدی بگیریم واز حوزویان خوش قلم باشیم . 4. داشتن اخلاق نیکو وتقیَد به آداب اخلاقی و رعایت موازین شرعی ، از اموری است که باید به آن توجهی وافی ووافر کنیم ؛ مثلاً اگر احیاناً به مراجع عظام وعلمای بزرگ وبزرگوارحوزه انتقادی نیز داریم ، به هیچ وجه به آنان بی ادبی وبی احترامی نکنیم . در آغاز طلبگی ، عالمی وارسته هشدارمان داد: « اهانت وبی ادبی به مراجع تقلید ، ممکن است طلبه راجوان مرگ کند » 5. ازهمان آغاز ، درس های طلبگی - به ویژه ادبیات عرب ، منطق واصول فقه - راخوب بخوانیم واین خیال رااز سرمان کاملاً بیرون کنیم که بعداً برمی گردیم ودرس هایمان را دوباره خوب می خوانیم.کمتر دیده یا شنیده ایم که طلبه ای فرصت وحال پیدا کرده وتوانسته برگرددو درس هایش را دوباره به خوبی بخواند. 6. به حوزوی بودن وداشته های حوزوی خود افتخار واز خود باختگی دوری کنیم وبه خودباوری روی آوریم وبه « حجت الاسلام » بودن بیشتر ببالیم تا «دکتر» بودن. 7. افراط و تفریط در هرکاری ، به ویژه در مسائل معنوی،عقیدتی وسیاسی ،از اموری است که بعضی از حوزویان را به درَه سقوط انداخته یا حتی به ورطه هلاکت کشانده است . به طور جدی «اعتدال » را در زندگی طلبگی ، فرا روی خویش قرار دهیم . 8. زیّ طلبگی خود را هیچگاه فراموش نکنیم و به عرفیَات رایج و درست در میان حوزه و حوزویان احترام بگذاریم ؛ برای مثال ،امروزه حتی باید توجه کرد که صدای زنگ تلفن همراه مان با زیّ طلبگی ما منافات نداشته باشد. 9.به سلامت خود،درابعاد گوناگون و به ویژه درآغاز طلبگی،اهمیت دهیم.چه بسیار حوزویانی که نان وماست ها و نان و سیب زمینی های اوایل طلبگی،آنان را هم اکنون بیمار کرده،از کار و زندگی انداخته و حتی گوشه نشین کرده است ! 10.از آفت ها ومصیبت های بزرگ شماری از حوزویان-نه همه ی آنان-بی نظمی و بی نظمی وبی نظمی است.بکوشیم که طلبه ای منظم ومنضبط ،به معنای واقعی وفراگیر آن باشیم و این همه امکانات و فرصت ها و نعمت ها را بر اثر بی نظمی از دست ندهیم ومراجع و علمایی منظم، همچون امام خمینی-رحمة الله علیه-،را الگوی خویش قرار دهیم وبه فرموده ی ایشان :«از تز شیطانی نظم ما در بی نظمی ماست،دوری کنیم.» 11. نوگرایی و نو اندیشی به معنای درست و دینی آن را سرلوحه زندگی طلبگی خود قرار داده ،بکوشیم که از کارهای تکراری و کلیشه ای در تبلیغ ، تدریس ، تحقیق ، تألیف و مانند آن خودداری کرده، با حوزویان نوباورونوآور، معاشرت ومجالست داشته باشیم : گر متاع سخن امروز کساد است «کلیم » تازه کن طرز که در چشم خریدارآید 12.از همان ابتدای دوران طلبگی،در پی ریزی درست واستوار پایه های فکری و عقیدتی خویش بکوشیم و مواظب دکان های باز شده در این مسیر باشیم و تنها از استادان برجسته و شناخته شده در این زمینه بهره گیریم.در غیراین صورت، خشت اول چون نهد معمار کج تاثریا میرود دیوار کج 13.در انتخاب استاد و دوست حوزوی،بسیاردقت کرده،آن را جدی بگیریم؛زیرا استاد ودوست خوب وخوش فکر و خوش اخلاق،نقش بسزایی در تعلیم وتربیت ما طلبه ها دارد وچه بسا مسیر طلبگی مارا به کلی تغییر دهند. 14 .تصمیم بگیریم که در هر فعالیتی،از بهترین ها وبرترین ها باشیم وهمیشه کار درجه یک و با نمره ی بیست انجام دهیم وهرگز به سراغ کارهای درجه دو و سه نرویم؛زیرا به مرور زمان اعتبار علمی و کاری و اجتماعی خویش را از دست خواهیم داد 15.تلاش کنیم طلبه ای یک بُعدی نباشیم؛بلکه از طلبه های چند بُعدی و اجتماعی و دارای معلومات نسبتاً چند جانبه باشیم تا بتوانیم برای مردم و جامعه ی خود کارسازتر و مؤترتر باشیم. به گفته ی حافظ: عشق و شباب ورندی،مجموعه ی مراد است چون جمع شد معانی،گوی بیان توان زد 16.از تجربه های خوب و کاربردی علما و فضلای حوزه بهره مند شده ، از آنان بخواهیم از تجارب طلبگیشان برای ما بگویند ؛ زیرا چه بسا تجربه هایی که در کتابها و نوشته ها ذکر نشده و نخواهند شد. 17.از آفتهای مهمی که میتواند تیشه به ریشه حوزه و حوزویان بزند ، عمل نکردن بعضی از ما به گفته های خودمان است که به اهمیت آن ، توجه ای نمی کنیم .به همین دلیل ،فریاد شماری از مردمان و حتی حافظ شیراز را به آسمان هفتم رسانده ایم که :«واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند» 18.برای طلبه ای که میخواهد خوب درس بخواند و جزو طللبه های باسواد حوزه و مجتهدان آینده باشد ، اشتغال به امور اجرایی و پرداختن به کارهای اداری ، در اوایل و حتی اواسط طلبگی ، شایسته نیست؛ مگر آنکه ضرورت یا اضطراری پیش آید و البته به شرط آنکه وی را از خوب درس خواندن ، باز ندارد. 19. از پراکنده کاری و به این سو و آن سو رفتن ، خودداری کرده و از همان آغاز طلبگی و حتی از طریق مشورت با حوزویان روانشناس ، علاقه و استعدادهای خویش را شناسایی و مشخص کنیم که میخواهیم دررفع چه کمبودهایی از جامعه و حوزه گام برداریم و همان راه و مسیر را تا پایان ادامه دهیم. چه بسیار حوزویانی که مدتی از عمر شریف و مبارک و دست نایافتنی طلبگی خود را در پراکنده کاری و سردرگمی ، از دست داده و سرانجام فهمیده اند که از آغاز باید چه کاری را انجام میداده و چه مسیری را طی میکرده اند.پس دو رکن مهم زندگی طلبگی ، یعنی هدف شناسی و راه شناسی را از یاد نبریم . 20.توسل به آستان اهل بیت عصمت وطهارت-علیهم السلام-و به یاد آنان بودن،کلید گنج طلبگی است و هرچه هست در همین جاست ودر جای دیگر و چیزهای دیگر نیست: از رهگذر خاک سر کوی شما بود هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد 21.این همه گفتیم لیک اندر بسیچ بی عنایت خدا هیچیم هیچ تعجب نکنید!گفته بودیم که بیست نکته،ولی 21نکته را به قلم آوردیم؛زیرا آن 20 نکته ،بدون این 1نکته هیچ است هیچ

منبع : مقاله جناب آقای شمیم /مجله حاشیه شماره 5

موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



[یکشنبه 1397-03-06] [ 11:52:00 ب.ظ ]