.jpg) شخصى به حضور امام صادق (ع) آمد و عرض كرد: برادران و پسر عموهايم خانه ام را بر من تنگ نموده اند و از همه آن خانه، مرا به يك اطاق پناهنده كرده اند، من اگر خواسته باشم اقدام كنم، همه آنچه را كه در اختيار آنها است، مى گيرم.
شخصى به حضور امام صادق (ع) آمد و عرض كرد: برادران و پسر عموهايم خانه ام را بر من تنگ نموده اند و از همه آن خانه، مرا به يك اطاق پناهنده كرده اند، من اگر خواسته باشم اقدام كنم، همه آنچه را كه در اختيار آنها است، مى گيرم.
امام: صبر كن، خداوند گشايشى برايت فراهم مى كند.
من صبر كردم و از پیگيرى موضوع، منصرف شدم، تا اينكه در سال 131 (هجری قمری) بيمارى واگيردار وبا آمد، سوگند به خدا همه آنها مُردند و حتى يك نفرشان باقى نماند، من از خانه خارج شدم و به حضور امام صادق (ع) رفتم، همين كه مرا ديد، فرمود: حال اهل خانه ات چطور است؟
عرض كردم: به خدا همه پسر عموها و برادرهايم كه در آن خانه، مرا در فشار قرار داده بودند مُردند.
فرمود: اين مكافات به خاطر آن قطع رحمى بود كه به تو روا داشتند و به خاطر آزارى كه نمودند، نابود شدند، آيا دوست داشتى آنها بمانند و زندگى را بر تو تنگ كنند؟
گفتم: آرى به خدا سوگند.
منبع:
اصول کافی - باب قطيعة الرحم، حديث 3، ص 346 - ج 2.
[شنبه 1394-08-23] [ 08:30:00 ب.ظ ]