انسان سعيد، آن كسى است كه تصرف در ماده كائنات بدون اعمال ابزار و آلات مادى كند، روايتى از حضرت وصى (ع )به عرضتان برسانم كه درباره بيان سعادت انسان است . متن همه اين حرفها، فرمايش حضرت وصى عليه السلام است (و اين كه بنده ، جناب امير المؤمنين را به لقب وصى نام مى برم ، جهتش اين است كه به شهادت ماخذ روايى صحيح و شعراى زمان صدر اسلام و كتابهاى اصيل اسلامى ما، حضرت امير المؤمنين در صدر اسلام ، به وصى شناخته شده بود، من شواهد در اين باره فراوان دارد، در جايى از شرح نهج البلاغه ، به عنوان هدايت و ارشاد، بسيارى از ماخذ را كه از همان صدر اسلام كسانى او را به وصى وصف كرده اند، و در اشعار و غير اشعار نام برده اند، جمع آورى كرده ام ، ايشان به وصى شناخته شده بود، همان طور كه حرف حق به زبان فخر رازى ، در تفسير كبيرش جارى شده تا بنى اميه دست به دست هم دادند كه آثار اميرالمؤمنين عليه السلام را محو كنند.(290)و اينها يكى از كارهايشان اين بود كه بالاخره ، اين اشتهار و اين لقب را برداشتند، و الا ايشان معروف بود به وصى - صلوات الله عليه غرض اين كه جناب وصى درباره قلع (كندن )باب خيبر، فرمايششان اين است (اين روايت را هم جناب شيخ اجل صدوقى در امالى ينى مجالس نقل كرده و هم جناب عمادالدين طبرى ، كه از اعلام قرن ششم هجرى است و از شاگردان بنام جناب شيخ طوسى است ، در كتاب شريف بشاره المصطفى لشيعه المرتضى با سلسله سند معنعن ، روايت را نقل كرده )كه امام على عليه السلام فرمود: والله ما قلعت باب خيبر و قذفت به اربعين ذراعا لم بحس به اعضائى بقوه جسديه و لا حركه غذائيه وليكن ايدت بقوه ملكوتيه و نفس بنور ربها مستضيئه ؛ (291)
قسم ياد مى كنم كه من درب از قلعه خيبر بر نكندم و او را به چهل ذراع (به چهل ارش )به دور نيفكندم مگر اين كه به قوه ملكوتى و به نفسى كه به نور ربش مستضى ء بوده است (نه به قوه جسدى و حركت غذايى .
آن وقت عمده غرضم در اين حديث ، اين است كه فرمود، لم تحس به اعضائى من دست دراز نكردم ، درب را نگرفتن ، مگر به همان قوه ملكوتى ، به آن قوه اى كه موسى كليم دريا را شكافت ، زمين را شكافته ، به آن قوه اى كه ديگر انبياء و سفراى الهى به اذن الله تصرف در ماده كائنات مى كنند.
اين است سعادت انسان ، نهايت مرحله سعادت انسان ، اين است كه به علم و عمل بر اثر حضور و مراقبت و در مسير سلوك الى الله بدين سعادت نائل شود كه در عداد مفارقات قرار بگيرد كه فعل او احتياج به اعضا و جوارح مادى نداشته باشد.
صريحا در اين حديث شريف آقا فرمود: قذفت به اربعين ذراعا لم تحس به اعضائى ؛ دستم به او نرسيده ، اين نهايت سعادت است .(292)
[چهارشنبه 1395-06-31] [ 11:11:00 ب.ظ ]