قال على (عليه السلام):
«اَلا وَ اِنَّ لِكُلِّ مَأْمُوم اِماماً، يَقْتَدى بِه وَ يَسْتَضىءُ بِنُورِ عِلْمِه»;
«آگاه باشيد! هر مأمومى امام و پيشوايى دارد كه بايد به او اقتدا كند و از نور دانشش بهره گيرد»(1).
شرح و تفسير
الگوگيرى در طبيعت هر انسانى وجود دارد. بدين جهت اگر الگوهاى صحيح و واقعى معرّفى نشوند، مردم از الگوهاى ناسالم پيروى مى كنند. لذا خداوند متعال در آيه 164 سوره آل عمران بر مؤمنين منّت مى گذارد كه پيامبرى از جنس خود آن ها، نه فرشتگان، به سوى آن ها فرستاده است. سرّ اين مطلب همان الگو پذيرى است، چون هر جنسى از هم جنس خود مى تواند الگو بگيرد.
روايت فوق نيز اشاره به همين مطلب دارد. در اين روايت دو مطلب به چشم مى خورد:
نخست اين كه مردم در اعمالشان شباهت به امام خويش داشته باشند.
ديگر اين كه در مسايل علمى از نور علم و هدايت او استفاده كنند.
بنابراين هم در عمل و هم در علم، لزوم الگوپذيرى سالم و والا توصيه شده است و اساساً يكى از أسرار اين كه مردم همواره بايد امامى داشته باشند و زمين هيچ گاه خالى از حجّت الهى نباشد(2) همين مسأله لزوم الگوگيرى است. و اين جاست كه يكى از ميدان هاى وسوسه شيطان باز مى شود و الگوهاى نامناسب از سوى شيطان صفتان ارائه مى شود.
با توجّه به لزوم وجود الگوهاى مناسب و ميل طبيعى مردم به الگوگيرى و ارائه الگوهاى نامناسب از سوى شيطان صفتان، معرّفى الگوهاى سالم و صحيح و احياء و ترويج آن ها در جامعه امرى ضرورى است. اين نكته روشن است كه معرّفى الگوها و تبليغ از آن ها در جامعه نيازِ ضرورى جامعه است، نه اين كه الگوها نيازى به اين معرّفى ها داشته باشند(3).
1. نهج البلاغه، نامه 45.
2. امام على (عليه السلام) در اين زمينه مى فرمايد: «اللّهمّ بلى لاتخلوا الارض من قائم لله بحجّة اما ظاهراً مشهوراً، و اما خائفاً مغموراً، لئلا تبطل حُجج الله و بيّناته; خداوندا! آرى، هرگز زمين از كسى كه به حجّت الهى قيام كند خالى نمى شود، خواه ظاهر و آشكار باشد، و يا ترسان و پنهان، تا دلايل الهى و نشانه هاى او باطل نگردد». (نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 147).
3. مشروح مباحث مربوط به «اُسوه ها و الگوها» را در كتاب اخلاق در قرآن، جلد اوّل، صفحه 365 به بعد، مطالعه فرماييد.
[جمعه 1394-12-28] [ 05:18:00 ب.ظ ]