قال على (عليه السلام):
«مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الْيَومِ الاْخِرِ فَلا يَقُومُ مَكانَ رَيْبَة»;
«كسى كه به خدا و روز جزا ايمان دارد، در مكانى كه «ريبه» است توقف نكند»(1).
شرح و تفسير
واژه «ريبه» دو معنى دارد:
الف) شک و تردید و اتهام؛ یعنی شخص مومن به جایی که مورد اتهام قرار می گیرد نمی رود، و لهذا بزرگان وپرهیزکاران به چنین مکان هایی پا نمی گذاشتند و اگر انسان به چنین مکانی رفت و مورد تهمت و سوء ظن دیگران قرار گرفت، همان گونه که در روایت آمده است، نباید دیگران که به او بدبین شده اند را ملامت نماید، بلکه باید خود را سرزنش کند.(2)
ب) معنى ديگر ريبه همان چيزى است كه در بحث نكاح و نگاه آمده است. آن جا گفته اند كه نگاه به دست و صورت زن نامحرم با دو شرط جايز است; نخست اين كه به «قصد لذّت» انجام نشود و ديگر اين كه «ريبه» نباشد; يعنى خطر لغزش و وقوع در گناه وجود نداشته باشد، طبق اين معنى شخص مؤمن نبايد در مجلسى برود كه خطر لغزش در دامان گناه وجود دارد و احتمال انحراف او مى رود.
روايات فراوانى داريم كه ما را از شركت در مجلس گناه نهى مى كند(3)و اين مطلب چند دليل عقلى و منطقى دارد:
1ـ بودن در مجلس گناه، هر چند انسان گناهى انجام ندهد، امضاء و تأييد آن گناه است و جُرم اين كار براى افراد شناخته شده و بزرگ ترهاى فاميل و روحانيّون سنگين تر است!
2ـ اُبهت گناه هم در نظر شما و هم در نظر مردم شكسته مى شود. نمونه اش مجالس عروسى زمان ماست، كه شركت در آن براى مؤمنين يك مشكل شده است. مؤمنين نبايد در چنين مجالسى شركت كنند و صريحاً علّت آن را بيان نمايند، بگويند: «ما به شما علاقه داريم، ولى خدا را بيش تر دوست داريم. مسؤوليّت شرعى ما فوق علاقه ماست».
3ـ اين كار سبب دلگرمى و تشويق گناهكاران مى شود، وقتى يك انسان گناهكار در مجلسى مى رقصد، اگر دو نفر تماشا كنند تا يكصد نفر، خيلى تفاوت مى كند. خواننده و نوازنده گناهكار وقتى دور خود را شلوغ ببيند تشويق مى شود. در حديثى كه پيرامون آيه شريفه 30 سوره حج (وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ) وارد شده، مى خوانيم: «همين كه به يك خواننده أحْسَن بگويى قول زور محسوب مى شود»(4). بنابراين تشويق گناهكار و مجلس گناه، چه با شركت و چه تشويق لفظى، جايز نيست.
4ـ وسوسه هاى شيطان كم كم دامن شخصِ شركت كننده را نيز مى گيرد، چه تضمينى وجود دارد كه انسان در مجالس آلوده شركت كند و آلوده نشود؟ مبتلايان به موادّ مخدّر ابتدا فقط در مجالس موادّ مخدّر شركت مى كردند، ولى تدريجاً مبتلى و معتاد گشتند!.
1. اصول كافى، جلد 2، صفحه 378، كتاب الايمان و الكفر، باب مجالسة اهل المعاصى، حديث 10.
2. بحار الانوار، جلد 71، صفحه 91.
3. برخى از اين روايات را در ميزان الحكمة، جلد 2، صفحه 54، باب 519، مطالعه فرماييد.
4. انوار الفقاهة، كتاب التجارة، المكاسب المحرّمة، صفحه 313.
[جمعه 1394-12-28] [ 04:18:00 ب.ظ ]