شهید محمود کاوه
بعد از چند ماه انتظار خواستم خبر پدر شدنشو بدم اما وقتی از منطقه اومد فورا رفت سراغ کارهای لشکر و اعزام نیرو.
شب خسته و کوفته اومد و رفت استراحت کنه ولی خیلی تو فکر بود.
گفتم محمود تو فکر چی هستی ؟
گفت تو فکر بچه ها !
خوشحال شدم و گفتم: تو فکر بچه ها ؟ کدوم بچه ها؟ هنوز که بچه ای در کار نیست!
گفت : ای بابا ! بچه های لشکر و میگم.
انگار آب سرد ریخته باشن رو بدنم. با ناراحتی رفتم خوابیدم و آروم آروم گریه کردم .
- فاطمه خوابیدی؟
-دارم میخوابم
- چرا امشب اینقدر ساکتی؟
- چی بگم؟
- مثلا بگو دختر دوست داری یا پسر؟
خودمو جم و جور کردمو جوابشو دادم. اون هم نظرشو گفت. اون شب کلی باهام حرف زد. تا خیالش ازم راحت نشد ، نخوابید.1
1. رد خون روی برف ص 4
======================================
مقام معظم رهبری:
زن هم در کشاکش زندگی زنانه خود با بحرانها و یا تلاطم هایی مواجه میشود. چه در محیط بیرون از خانه مشغول تلاش و فعالیت و کارهای گوناگون سیاسی - اجتماعی و … باشد یا در خانه مشغول باشد که زحمت و اهمیتش کمتر از کارهای بیرون نیست.
حالا زن در این کشاکش با تلاطم هایی برخورد میکند و چون روح او ظریف تر است ، بیشتر به آرامش و اسایش به تکیه کردنبه یک شخص مطمئن احتیاج دارد.
او کیست؟
او شوهر است.2
2. مطلع عشق ص 28
[یکشنبه 1397-06-25] [ 07:17:00 ب.ظ ]