1 كليات و شرايط لازم در عقد ازدواج
سؤال 350. شرايط عقد ازدواج كدام است؟
جواب: عقد ازدواج شرايطى دارد از جمله:
الف) احتياط آن است كه صيغه آن به عربى صحيح خوانده شود، ولى در صورتى كه مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى بخوانند مى توانند به زبان خود بخوانند و گرفتن وكيل براى خواندن صيغه به زبان عربى واجب نيست، ولى بايد لفظى بگويند كه معنى همان صيغه عربى را بفهماند.
ب) كسى كه صيغه را مى خواند بايد قصد انشاء داشته باشد يعنى قصدش اين باشد كه با گفتن اين الفاظ همسرى در ميان آن دو برقرار گردد، زن خود را همسر مرد قرار دهد و مرد اين معنى را قبول كند، وكيل نيز بايد چنين قصدى را داشته باشد.
ج) كسى كه صيغه عقد را مى خواند بايد عاقل و احتياطاً بالغ باشد هر چند از طرف ديگرى وكيل باشد.
د) ولى يا وكيل در اجراى صيغه عقد بايد زن و شوهر را معين كند، بنابراين اگر كسى چند دختر دارد نمى تواند به مردى بگويد: «زَوَّجْتُكَ اِحْدى بَناتى» (يكى از دخترانم را به همسرى تو درآوردم).
هـ) زن و مرد بايد از روى اختيار به ازدواج راضى باشند ولى اگر يكى از آن دو ظاهراً با كراهت اجازه مى دهد، امّا مى دانيم قلباً راضى است عقد صحيح است.
و) صيغه عقد بايد صحيح خوانده شود و اگر طورى غلط بخوانند كه معنى آن را عوض كند عقد باطل است، امّا اگر معنى عوض نشود اشكالى ندارد.
سؤال 351. آيا صيغه عقد فضولى صحيح است؟
جواب: اگر عقد زنى را براى مردى بدون اجازه آنها بخوانند و بعداً آنها راضى شوند و اجازه دهند عقد صحيح است.
سؤال 352. زن و مردى يا يكى از آن دو را مجبور به ازدواج نمايند ولى بعد از خواندن عقد راضى شوند، عقد صحيح است؟
جواب: اگر زن و مردى يا يكى از آن دو را مجبور به ازدواج نمايند ولى بعد از خواندن عقد راضى شوند و اجازه دهند احتياط واجب آن است كه صيغه عقد را از نو بخوانند.
سؤال 353. آيا پدر و جدّ پدرى مى توانند براى فرزند نابالغ يا ديوانه خود ازدواج كنند؟
جواب: پدر و جدّ پدرى مى توانند (در صورت ضرورت) براى فرزند نابالغ يا ديوانه خود ازدواج كنند و بعد از آن كه طفل بالغ شد يا ديوانه عاقل گرديد بنابر احتياط واجب نبايد آن را به هم زد.
سؤال 354. آيا دخترى كه به حدّ بلوغ رسيده و رشيده است، مى تواند بدون اجازه خانواده ازدواج نمايد؟
جواب: دخترى كه به حدّ بلوغ رسيده و رشيده است، يعنى مصلحت خود را تشخيص مى دهد چنانچه باكره باشد بايد با اجازه پدر يا جدّ پدرى ازدواج نمايد ولى اگر همسر مناسبى براى دختر پيدا شود و به تاييد بزرگان فاميل پدر بدون دليل مخالفت كند اجازه او شرط نيست، همچنين اگر به پدر يا جدّ پدرى دسترسى نباشد و دختر هم احتياج به شوهر كردن داشته باشد و همسر مناسبى براى دختر پيدا شود مى تواند با اطلاع بزرگان فاميل ازدواج كند، يا اين كه دختر قبلاً شوهر كرده باشد كه در اين صورت اجازه پدر و جد در ازدواج جديد لازم نيست.
سؤال 355. مرد مقلّد مرجعى است كه مثلاً تعدد موجب و قابل را شرط مى داند و زن از مجتهدى تقليد مى كند كه اتّحاد موجب و قابل را كافى مى داند، در اين جا طبق نظر كدام يك از اين دو مرجع بايد عمل كرد؟
جواب: در چنين مواردى احتياط آن است كه مطابق فتواى مرجعى كه تعدد را شرط مى داند عمل كنند.
سؤال 356. به دخترى گفتند مهريه شما 15 هزار روپيه هندى است و او به اين مهريه راضى شد ولى در عقد نامه 10 هزار نوشته شد، وكيل بعد از خواندن عقدنامه، بر مهريه نوشته شده صيغه جارى كرد، آيا اين صيغه (ازدواج دائمى) صحيح است؟
جواب: احتياط آن است كه صيغه عقد را مجدّداً با مهريه مورد توافق جارى كنند.
سؤال 357. اگر زن، مرد را وكيل در اجراى عقد دائم كند و مرد مدعى اجراى عقد موقّت باشد (آن هم بعد از چند سال) حكم عقد، مهر و توارث بين زن و شوهر و فرزندان چيست؟
جواب: چنانچه يقين داشته باشد كه مرد راست مى گويد و عقد موقّت خوانده است، عقد باطل است و زن و مرد از هم ارث نمى برند ولى فرزندان آنها از آنها ارث مى برند مگر اين كه مرد عالم بوده به بطلان عقد بوده باشد، كه در اين صورت فرزندان، تنها از زن ارث مى برند نه از مرد و حدّ زنا بر مرد جارى مى شود و در هر حال بايد مهرالمثل زن را بپردازد.
سؤال 358. آيا يك نفر مى تواند عقد را به فارسى يا عربى اصالتاً از طرف خود و وكالتاً از سوى طرف مقابل اجرا كند؟
جواب: مرد مى تواند از طرف زن وكيل شود و عقد را بخواند و از طرف خودش قبول كند مثل اين كه بگويد: موكله خودم فلان كس را به عقد موقّت خودم در فلان مدّت به فلان مبلغ مهر در آوردم سپس بگويد قبول كردم، در صورتى كه عربى بتواند، به عربى بخواند و اگر نتواند به فارسى بخواند و زن هم مى تواند از طرف مرد وكيل شود.
سؤال 359. كسى كه بدون انقضاى عقد موقّت، عقد دائم اجرا كند و بعداً متوجّه شود، آيا عقد دائم او باطل است؟
جواب: احتياط واجب آن است كه مجدّداً عقد را بخواند ولى اگر قبلاً فرزندانى به وجود آمده باشند، حلال زاده اند.
سؤال 360. آيا تعدّد وكيل از سوى مرد و زن در اجراى عقد لازم است؟
جواب: تعدّد وكيل در اجراى عقد احتياط مستحب است.
سؤال 361. همان گونه كه مستحضريد در احكام عقود از قبيل بيع و اجاره و نكاح و… طرفين عقد (يا وكيل آنها) به منظور ايجاب و قبول بايد صيغه بخوانند مخصوصاً در عقد ازدواج و منظور از صيغه كلمات و جملات به هر لفظ و زبانى كه باشد، البتّه مقصود و مطلوب بالذّات، معانى و مفاهيم و مفاد كلمات و جملات مى باشد، بنابراين عقل و منطق حكم مى كند كه صيغه به زبانى باشد كه طرفين ازدواج و شاهدان قضيه و حضّار مجلس با آن زبان آشنايى داشته باشند; سؤال اين است كه براى غير عرب چه لزومى دارد كه اين صيغه به عربى باشد در حالى كه هر شخصى با زبان مادرى و رسمى خودش بهتر مى تواند مطلبى را بيان و تفهيم و يا تفهّم نمايد؟
جواب: اجراى صيغه به هر زبانى كه براى طرفين مفهوم باشد جايز است، فقط در نكاح و طلاق احتياط اجراى صيغه به زبان عربى است مشروط بر اين كه معناى آن را بدانند بنابراين اگر مجرى صيغه آشنا به عربى نباشد مى تواند آن را هم به زبان خودش اجرا نمايد.
سؤال 362. اگر صيغه به زبان غير عربى خوانده شود، آيا عبارتى كه خوانده مى شود، بايد حتماً مطابق عبارت عربى باشد؟
جواب: همين مقدار كه زن به مرد براى خواندن عقد وكالت دهد، و مرد بگويد: «اين زن را براى هميشه، يا براى فلان مدّت، به فلان مبلغ مهريه به عقد خود درآوردم» و بعد بگويد: «از سوى خودم قبول كردم»، كافى است.
سؤال 363. آيا اجراى صيغه عقد دائم، يا غير دائم از طريق مكالمه تلفنى و امثال آن، توسّط مرد و زن، يا وكيل آن دو صحيح است؟
جواب: هرگاه شرايط رعايت شود، اشكالى ندارد.
سؤال 364. نظر شريفتان راجع به عقد معاطاتى نكاح چيست؟ منظور اين است كه معيار حلّيت در نكاح، آيا صرفاً لفظ «انكحت» و مانند آن مى باشد، يا اين كه فقط نيت و قصد انشا و رضايت قلبى طرفين كفايت مى كند؟ اگر ملاك روح توافق و قصد انشاى طرفين است، در اين فرض چه لزومى به اداى الفاظ مخصوص است؟ بويژه آن كه به جاى آن الفاظ مخصوص، مى توان به وسيله حركات نيز از قصد و رضايت طرفين مطّلع شد.
جواب: اوّل اين كه درست است كه عقد نكاح از نظر قرارداد مانند ساير عقود است; ولى اجماع علماى اسلام بر اين است كه در نكاح بايد صيغه عقد خوانده شود و روايات نيز شاهد بر اعتبار صيغه است; بلكه در ميان عقلاى اهل عرف نيز هميشه در عقد نكاح نوعى قرارداد لفظى يا كتبى وجود داشته و دارد و اين نشان مى دهد كه نكاح وضعى مخصوص به خود دارد.
دوم اين كه معروف در ميان فقها اين است كه نكاح به عبادات شبيه تر است تا به معاملات; منظور اين است كه نكاح در شرع مقدّس قيود تعبّدى زيادى دارد كه آن را شبيه به عبادات مى كند كه جنبه توقيفى دارد.
سؤال 365. بعضى از سردفتران ازدواج به گمان اين كه چون لفظ «انكحت و زوّجت» گاهى بنفسه وگاهى به حروف «مِن» و «باء» متعدّى مى شود، در جواب «أنكحت موكلتى فلانه من موكلك فلان» اين طور مى خوانند «قبلت النكاح من موكلى، و يا قبلت التزويج بموكلى» با اين كه به آنها تذكر داده مى شود كه اين عبارت غلط است و بايد گفته شود «قبلت النكاح يا قبلت التزويج لموكلى» باز به اشتباه خود ادامه مى دهند. خواهشمند است مرقوم فرماييد در صورت غلط بودن چنين صيغه اى، آيا عقد صحيح است؟
جواب: اجراى عقد با صيغه مزبور اشكالى ندارد; هرچند بهتر است كه صيغه بطور صحيح تر، طبق موازين ادبيات عرب خوانده شود.
سؤال 366. آيا عقد نكاح دائم، الفاظ معينى دارد، يا با هر لفظى كه معنا و مفهوم آن را برساند جارى مى شود؟
جواب: عقد را با هر عبارتى كه مفهوم آن را به وضوح برساند مى توان جارى نمود; ولى اگر انسان به عربى آشنا باشد، احتياط آن است كه صيغه را عربى بخواند.
سؤال 367. در اجراى صيغه عقد دائم، زوج بايد مقدّم شود، يا زوجه؟
جواب: تفاوتى نمى كند; ولى تقدّم زوجه بهتر است.
سؤال 368. «نَكحَ» در لغت چندين معنا دارد، و از الفاظ مشتركه است. هنگام قصد انشاء، كدام معنا را بايد قصد كنيم؟ در حالى كه «به زنىِ دائمى دادم…» از معانى لغويه آن نيست؟
جواب: معناى مشهور نكاح همان عقد ازدواج است; و اگر زمان خاصّى در آن قيد نشود، ظهور در عقد دائم دارد.
سؤال 369. نكاح دائم چند ركن دارد؟ آيا صداق نيز از اركان آن است؟
جواب: صداق از اركان عقد دائم نيست; و اگر ذكر نشود بايد مهرالمثل پرداخت شود.
سؤال 370. آيا در عقد نكاح، تقدّم ايجاب بر قبول لازم است؟
جواب: لازم نيست; ولى بهتر است ايجاب مقدّم شود.
سؤال 371. اگر روحانى سُنّى عقد نكاح پسر يا دختر شيعه را بخواند، حكمش چيست؟
جواب: در صورتى كه شرايط معتبر نزد شيعه در آن رعايت شود اشكالى ندارد.
سؤال 372. صيغه محرميت بين زن و مرد نامحرم (صيغه برادرى و خواهرى) چگونه است؟
جواب: چيزى به نام صيغه برادرى و خواهرى نداريم. و صيغه محرميت يا به وسيله ازدواج دائم، و يا ازدواج موقّت حاصل مى شود; (البتّه با شرايطش) و غير آن ممنوع است.
سؤال 373. اگر دختر باكره بدون اجازه پدر و يا جدّ پدرى شوهر كند شرعاً تكليف چيست؟
جواب: احتياط آن است كه دختر اجازه پدر را به دست آورد.
سؤال 374. طبق فتواى علما در صورتى كه پدر و يا جدّ پدرى غايب باشد و دختر باكره احتياج به شوهر داشته باشد، اجازه ساقط مى شود، معناى احتياج داشتن به شوهر چيست؟
جواب: منظور اين است كه به سنّى رسيده باشد كه اگر شوهر نكند به زحمت يا به خطر مى افتد.
سؤال 375. آيا براى ازدواج با دختر باكره، اذن پدر يا ولى لازم است؟ آيا در اين مسأله، ازدواج موقّت با دائم فرق دارد؟
جواب: واجب است كه اجازه بگيرند و تفاوتى ميان ازدواج موقّت و دائم نيست.
سؤال 376. دختر جوانى بدون اذن پدر و مادر خود به خانه كسى مى رود و به درخواست پسر و دختر عقد نكاح بدون رضايت پدر خوانده مى شود و اعمال مترتّب بر نكاح انجام مى گيرد، در حالى كه اگر دختر با پدر مشورت مى كرد مانعى هم وجود نداشت، در اين دو صورت (تحصيل رضايت پدر بعد از عقد و عدم تحصيل رضايت)، حكم عقد چيست؟
جواب: بهتر اين است كه بعداً رضايت پدر را جلب نمايد.
سؤال 377. دخترى قبل از نه سالگى به عقد شخصى در آمده است در حالى كه دختر از موضوع خبر نداشته و عقد را پدر دختر جارى كرده است و در ضمن، فاصله سنّى بين اين دختر و آن مرد حدود 25 سال است و آن مرد زن ديگرى نيز دارد و حتى دخترش با اين زن دوم هم سن است. وقتى دختر بالغ مى شود عدم رضايت خود را از اين عقد اعلام داشته و اصرار مى كند كه اين ازدواج به مصلحت من نيست و من طلاق مى خواهم ولى مرد حاضر به طلاق نمى شود، آيا اين عقد درست است و بايد به اين عقد ملتزم باشد يا مى تواند با كسى ديگر ازدواج كند با توجّه به اين كه دختر به حدّى رسيده كه احتياج به شوهر كردن دارد؟
جواب: چنانچه اين عقد به مصلحت دختر نبوده، باطل است و دختر مى تواند بدون طلاق شوهر كند ولى اگر دختر بعد از بلوغ رضايت داده نمى تواند آن را به هم بزند.
سؤال 378. اگر دخترى با پسر هم شأن شرعى و عرفى خود قصد ازدواج داشته باشد، آيا اذن پدر ساقط است؟
جواب: در فرض مسأله اگر به تاييد بزرگان فاميل پدر بدون دليل مخالفت كند اذن او ساقط مى شود.
سؤال 379. براى خاله بنده خواستگارهاى زيادى آمده كه بيشتر آنها افرادى متدين بوده اند ولى پدر ايشان آنها را رد كرده، و مى گويد فقط با فاميل من بايد ازدواج كند تكليف او با چنين پدرى چيست؟
جواب: هرگاه خواستگاران با او تناسب داشته اند و كفو شرعى و عرفى بوده اند، او حق نداشته آنها را رد كند همچنين حق ندارد اصرار بر ازدواج با فاميل كند و اجازه و اذن او در اين صورت ها ساقط است، در عين حال اگر بتواند رضايت پدر را به دست آورد كار خوبى كرده است.
سؤال 380. اگر مرد، مقلّد مرجعى باشد كه معتقد است ازدواج موقّت دختر باكره بدون اجازه پدرش جايز است ولى دختر مقلّد كسى است كه مى گويد اجازه پدر لازم است، آيا آن مرد مى تواند اين دختر را بدون اجازه پدرش عقد كند؟
جواب: دختر نمى تواند بدون اجازه پدر ازدواج كند.
سؤال 381. آيا شرايط نكاح بايد در متن عقد ذكر شود، يا در خارج عقد؟
جواب: شرايط بايد در متن عقد باشد; مگر اين كه قبلاً بر آن توافق شود و عقد را مبنى بر آن شرايط بخوانند.
سؤال 382. با توجّه به اين كه طبق بند 3 مادّه 15 كنوانسيون محو اشكال تبعيض عليه زنان، كلّيه قراردادها و اسناد خصوصى كه در جهت محدود كردن اختيارات و اهليت قانونى زنان است ملغى اعلام مى شود، آيا زن و مرد هنگام ازدواج مى توانند شروطى را در ضمن عقد بگنجانند كه مفاد آن محدود كردن اختيارات همسر باشد؟
جواب: در بعضى از موارد مى توان از طريق شرطى حقّ همسر را محدود كرد، مانند حقّ سكنى و امثال آن; امّا در مواردى كه شرط بر خلاف كتاب و سنّت يا مقتضاى عقد باشد جايز نيست، خلاصه موارد مختلف است.
سؤال 383. اگر مردى قبل از جارى شدن صيغه عقد، و به هنگام گفتگوهاى مقدّماتى ازدواج، توافقنامه هاى شروط ضمن عقد كتبى با دختر امضا كند، كه متضمّن شروط رفتارى و فعلى باشد. يعنى در زندگى اين كار را بكند يا نكند، و مخالف مقتضاى عقد هم نباشد. از جمله «با دار و ندار شوهر بسازد» و «تا قبل از بچّه دار شدن و سر و سامان گرفتن زندگى، ما بقى مهريه را از او مطالبه نكند» و دختر پس از گفتگو و مطالعه آنها، كتباً بنويسد: «من با تمام آنها موافقم» و امضا كند. ولى اين شرط در ذيل قباله رسمى نوشته نشود. آيا اين شروط اعتبار و سنديت دارد؟ اگر زن جهت فريب و جلب رضايت مرد آنها را قبول كرده، ولى پس از ازدواج تخلّف و عهد شكنى كند، و آنها را به تمسخر بگيرد، و سه ماه بعد از عروسى مهريه خود را به اجرا بگذارد، با توجّه به اين كه با عدم قبول شروط، عقد واقع نمى شد، وضعيت اين عقد چگونه است؟ آيا زوجه تدليس كرده است؟ آيا وى مى تواند على رغم اين كه سه دانگ از منزل مسكونى به نام وى شده، و مبالغ هنگفتى طلاجات و جواهرات و بقيه اقلام مهريه خود را گرفته، بقيه آن را طلب كند؟ آيا منزل مسكونى و محلّ كسب شوهر از مستثنيات دين و مهر زوجه محسوب مى شود؟
جواب: هرگاه قبلاً توافق بر شروطى شده و طرفين آن را امضا كرده اند، سپس عقد خوانده شده، اين شروط لازم الاجراست و به اصطلاح فقهى از قبيل شروط مبنىّ عليها العقد است.
سؤال 384. آيا كسى كه دستور زبان عربى را نميداند ميتواند عقد را بخواند؟
جواب: كسى كه دستور زبان عربى را نمى داند ولى كلمات عقد را صحيح ادا مى كند و معنى آن را نيز مى داند عقد او صحيح است.
[دوشنبه 1395-01-30] [ 11:13:00 ب.ظ ]