1 مشروعيت ازدواج موقّت

سؤال 589. لطفاً پيرامون ازدواج موقّت به پرسش هاى زير پاسخ دهيد:

الف) آيا جواز مُتعه مربوط به دوره و شرايط خاصّى از تاريخ اسلام بوده است؟

ب) آيا حكومت اسلامى در قبال قانونمندى، يا جلوگيرى از گسترش آن در جامعه، وظيفه اى دارد؟

ج) در شرايط كنونى وظيفه روحانيت در ارتباط با ازدواج موقّت چيست؟ آيا همچون ساير احكام مكلّف به ترويج آن هستند؟

د) در فتواى مشهور آمده است: «زن يائسه عدّه ندارد». آيا كسانى كه لوله هاى رحم خود را بسته اند، در حكم زنان يائسه هستند؟

جواب: مسأله متعه اختصاص به زمان معينى نداشته و ندارد، ولى گاه (مثل زمان ما) شرائط ايجاب مى كند قيود و شرايطى براى آن قائل شوند، كه افراد هوسباز از آن سوء استفاده نكنند. و تبليغ از آن بدون فراهم شدن آن شرايط خالى از مشكلات نيست; و امّا زنانى كه لوله هاى خود را ببندند، مشمول يائسه بودن نيستند; بلكه در حكم «من لا تحيض فى سنّ من تحيض» مى باشند.

سؤال 590. عقد موقّت از نظر اسلام چه حكمى دارد؟

جواب: شك نيست كه نكاح موقّت يكى از احكام مسلّم فقهى است و در شريعت اسلام جايز است، ولى نبايد وسيله هوسبازى افراد هوسباز شود. و احتياط آن است تا ضرورتى نباشد اقدام به اين كار نشود، شرح بيشتر را در كتاب ما به نام «آيين ما» و همچنين در جلد 3 تفسير نمونه ذيل آيه 24 سوره نساء مطالعه كنيد. شرح مختصر آن اين است كه:

اين يك قانون كلى و عمومى است كه اگر به غرائز طبيعى انسان، به صورت صحيحى پاسخ گفته نشود، براى اشباع آنها، متوجه طرق انحرافى خواهد شد; زيرا اين حقيقت قابل انكار نيست كه غرائز طبيعى را نمى توان از بين برد، و فرضاً هم بتوانيم از بين ببريم، چنين اقدامى عاقلانه نيست; زيرا اين كار يك نوع مبارزه با قانون آفرينش است.

بنابراين، راه صحيح آن است كه: آنها را از طريق معقولى اشباع و از آنها در مسير سازندگى بهره بردارى كنيم.

اين موضوع را نيز نمى توان انكار كرد كه غريزه جنسى، يكى از نيرومندترين غرائز انسانى است، تا آنجا كه پاره اى از روانكاوان آن را تنها غريزه اصيل انسان مى دانند و تمام غرائز ديگر را به آن باز مى گردانند.

اكنون اين سؤال پيش مى آيد: در بسيارى از شرائط و محيطها، افراد فراوانى در سنين خاصى قادر به ازدواج دائم نيستند، يا افراد متأهل در مسافرت هاى طولانى و يا ماموريت ها با مشكل عدم ارضاى غريزه جنسى رو به رو مى شوند.

اين موضوع مخصوصاً در عصر ما كه سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصيل و مسائل پيچيده اجتماعى بالا رفته، و كمتر جوانى مى تواند در سنين پائين يعنى در داغ ترين دوران غريزه جنسى اقدام به ازدواج كند، شكل حادترى به خود گرفته است.

با اين وضع چه بايد كرد؟

آيا بايد مردم را به سركوب كردن اين غريزه (همانند راهبان و راهبه ها) تشويق نمود؟

يا اين كه آنها را در برابر بى بند و بارى جنسى آزاد گذاشت، و همان صحنه هاى زننده و ننگين كنونى را مجاز دانست؟

و يا اين كه راه سومى را در پيش بگيريم كه نه مشكلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه آن بى بند و بارى جنسى را؟

خلاصه اين كه: «ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز، به تنهايى جوابگوى نيازمندى هاى جنسى همه طبقات مردم نبوده و نيست، و ما بر سر دو راهى قرار داريم:

يا بايد «فحشاء» را مجاز بدانيم (همان طور كه دنياى مادى امروز عملاً بر آن صحه گذارده و آن را به رسميت شناخته).

و يا طرح ازدواج موقت را بپذيريم.

معلوم نيست آنها كه با ازدواج موقت و فحشاء مخالفند چه جوابى براى اين سؤال فكر كرده اند؟!

طرح ازدواج موقت، نه شرائط سنگين ازدواج دائم را دارد كه با عدم تمكن مالى يا اشتغالات تحصيلى و مانند آن نسازد، و نه زيان هاى فجايع جنسى و فحشا را در بر دارد.

موضوعات: احكام خانواده در پرتو فقه اسلامى  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-01-31] [ 12:16:00 ق.ظ ]