حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 534
  • دیروز: 1092
  • 7 روز قبل: 2006
  • 1 ماه قبل: 11408
  • کل بازدیدها: 2481400





  • رتبه







    کاربران آنلاین



      مسئلت از خدا   ...

    اميرالمؤمنين على (ع ) فرمود:

    اعلم الناس بالله اكثرهم له مسئله ؛(334)

    هر كه خدا را بهتر بشناسد از او بيشتر مسئلت نمايد.

    شرح

    در كلمه ديگر حضرت فرمود: چيزى نزد خدا محبوب تر از آن نيست كه بندگان از او حاجت خود را طلب كنند.

    يعنى : هر كس خدا را شناخت ، داند كه زمام تمام امور عالم به دست اوست و غير حق را كارى به دست نيست و قدرتى بدون مشيت حق بر چيزى ندارد پس هر حاجت جسمانى و روحانى دارد رو به خدا آرد و به خدا آرد و به / درگاه خدا دست مسئلت دراز كند و چون وجود جميع خلق را محتاج به لطف حق داند و خدا را غنى و تواناى مطلق شناسد، و ان الله لهو الغنى الحميد

    و ما يفتح الله للناس من رحمه فلا ممسك لها و ما بمسك فلا مرسل له ؛ درى كه خدا به روى بنده بگشايد كسى نتواند بست و درى كه بست كس نتواند گشود.

    لذا بنده حق خر چه مى خواهد از خيرات و سعادات دنيا و عقبى از كسى غير حق نمى طلبد و همه حوائج كلى و جزئى خود را از خدا بسيار مسئلت مى كند و مى داند از هر كس حاجتى بخواهد پيش او خوار مى شوى ؛ مگر خدا كه هر چه بنده بيشتر از او حاجت خواهد، آن بنده نزدش عزيزتر شود و اين معنى را حضرت در كلمه اى فرمود، قريب به اين عبارت : اكثار طلب الحاجه من الله يعزك و من الناس يذلك ؛ سؤ ال بسيار از خلق موجب ذلت شود و از خدا موجب عزت است ، پس هر كس خدا را بهتر شناخت بيشتر از او سؤال حاجت مى كند؛ چون همه دريا را به روى خود بسته مى داند جز درگاه مطلق بى حساب و رحمت واسعه الهى .(335)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1395-06-31] [ 11:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نتيجه ترس از خدا   ...

    اميرالمؤمنين على (ع ) فرمود:

    عليه السلام من عرف الله خاف الله ، و من خاف الله آمنه منه من كل شى ء ؛ (332)

    هر كه خدا را شناخت از خدا مى ترسد و هر كه خدا ترس شد، خدا او را از هر ترسى ايمن مى سازد.

    شرح

    يعنى هر كه خدا را شناخت از او مى ترسد و بس ، از هيچ كس جز خدا نمى ترسد و در حقيقت شجاع ترين مردم باشد.

    چنان كه ابن سينا فرمود: العارف شجاع و كيف لا و هو بمعزل عن تقيه الموت عارف كه از خدا مى ترسد و معصيت او نمى كند و مرگ را حضور حق و رحمت حق داند ديگر از مرگ و هيچ حادثه و هيچ مخلوقى نمى ترسد؛ زيرا ترس ها همه از مرگ است و عارف الله مرگ را خوش ترين حال و بهترين سعادت خود داند كه حضور محبوب خود مى رود. پس هر كس خدا ترس شد، خدا او را از هر امر مخوف و ترسناك ايمن سازد تا از هيچ چيز نترسد و مانند على عليه السلام و شيعيان واقعى او شجاع و دلبرترين مردم است .(333)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      كمال اخلاص   ...

    عقيده ما اين است كه صفات الهى عين ذات است ؛ يعنى مى بيند نه مثل ما، كه ديدن مان طور ديگرى است و به عضو ديگرى است غير شنيدن ، بلكه او تمامش بينايى است و تمامش شنوايى است . عضو على حده براى ديدن ندارد، و عضو ديگر براى شنيدن ، بالتمام مى بيند و بالتمام مى شنود و كيفيت هر دو يكى است . خود حضرت امير عليه السلام در جاى ديگر مى فرمايد:

    كما توحيد الاخلاص له ، و كمال الاخلاص له نفى الصفات عنه ؛ لشهاده كل صفه انها غير الموصوف ، و شهاده كل موصوف انه غير الصفه .(330)

    و نيز حضرت در جواب اعرابى كه در جنگ جمل از معنى واحد پرسيد؛ آن معنى واحد كه صحيح است بر خداوند (عز و جل ) اطلاق شود، فرموده :

    انه احدى المعنى ، يعنى به انه ينقسم فى وجود و لا عقل و لاوهم ، كذلك ربنا عز و جل (331)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نتيجه خداشناسى   ...

    اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود:

    ينبغى لمن عرف الله ان يتوكل عليه ؛

    هر كه خدا را شناخت سزاوار است كه تنها بر او توكل كند.

    شرح در كلمه ديگر فرمود هر كه ايمانش قوى تر است ، توكل تو بر خدا بيشتر است و هر كه توكل او بر خدا بيشتر است ، خداشناس تر است و اعتماد در كارهاى به غير خدا نداشته و تمام توجهش در كليه امور به خدا باشد و كارهايش همه را به حق واگذارد و بالنتيجه تمام امور مشكل را خدا بر او آسان را خدا بر او آسان گرداند كه فرمود: من توكل على الله ذلت له الصعاب .

    توكل ان تدع الامر الى

    مقدر الامور جل و علا

    و در نتيجه توكل ، همه كارش را به خدا تفويض كند و حضرت عليه السلام فرمود: من افوض امره الى الله سدده ؛ هر كه كارش را به خدا مفوض كند خدا به حد كامل آن كار را محكم اساس گرداند. (329)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خودشناسى ؛ مقدمه خداشناسى   ...

    اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: من عرف نفسه عرف ربه ؛

    هر كه خود را شناخت ، خدا را شناسد.

    شرح يعنى هر كه خود را شناخت كه از نطفه پست و ناچيز وجودى يافته به اين جمال و كمال جسمانى و روحانى كه عالم عقلى است مطابق با عالم عينى ، البته خداى خود را خواهد شناخت ؛ زيرا مى داند كه جز ذات عالم قادر حكيم واهب الصور اين وجود را از نطفه به اين كمال نرسانيده است .

    پس در اثر فكر و توجه به نفس ناطقه مجرد خود خدا را به اوصاف جمال و جلال و كل الحسن و الكمال خواهد شناخت .

    و باز فرمود:

    من عرف نفسه فقد النتهى الى غايه كل معرفه و علم ؛

    هر كه خود را شناخت خدا را شناسد و چون خدا را شناخت به معرفت كل الوجود و حقيقه الكل نائل گرديده و بالنتيجه بهره عمل و معرفت را يافته است . (328)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      على نخستين اولى الامر   ...

    از جابر بن عبد الله روايت است كه مى گويد:

    چون اين آيه نازل شد:

    يا ايها الذين آمنوا اطيعو الله و اطيعوا الرسول و اولاى المر منكم به پيامبر (ص ) عرض كردم : اى رسول خدا !براى ما خدا و رسول را شناساندى ؛ ولى اولوالامر كه خداوند اطاعت شان را قرين اطاعت تو كرده است ، كيان اند؟

    پيامبر (ص ) فرمود: اى جابر !آنان جانشينان من و امام مسلمين ، پس از من مى باشند كه اول شان على بن ابى طالب عليه السلام است و سپس حسين عليه السلام و سپس نه نفر از فرزندان حسين عليه السلام .

    بخش دوم : عرفان و خداشناسى

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ما بوديم هنگامى كه آدم (ع )نبود !   ...

    نبى صلى الله عليه وآله فرمود: منت نبيا و آدم بين الماء و الطين .

    و وصى عليه السلام فرمود: كنت وليا و آدم بين الماء و الطين .

    من ولى خدا بودم ، هنگامى كه آدم هنوز ميان آب و گل بود.

    نبى چون در نبوت بود اكمل

    بود از هر ولى ناچار افضل

    ولايت شد به خاتم جمله ظاهر

    بر اول نقطه هم ختم آمد آخر

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      جوشيدن آن از زير سنگ   ...

    روايت كرده اند كه : چون امير مومنان (ع ) و اصحابش به سوى صفين عازم شدند، ذخيره آب تمام شد و تشنگى شديد بر سپاهيان عارض گشت به اميد آن كه آبى بيابند به اطراف رفته ، جستجو كردند؛ ليكن هر چه جستند كمتر يافتند.

    اميرمؤمنان (ع ) ، آنان را مقدارى از مسيرى كه مى رفتند خارج ساخته ، به سوى ديگرى برد. مقدارى كه رفتند، ديرى در وسط بيابان پديدار گشت . حضرت آنان را به سوى دير برد، تا آن كه به جلوى آن رسيدند و امر فرمود تا كسى را كه در آن جا بود، صدا زنند. شخصى (راهب ) آمد و اميرالمومنين خطاب به او فرمود: آيا در نزديكى شما آبى هست كه تشنگى همراهان مرا بر طرف سازد؟

    مرد گفت : خير !ميان ما و آب ، بيشتر از دو فرسخ فاصله است و در اين اطراف نيز آبى نيست تنها در هر ماه مقدار ناچيزى آن به من مى رسد كه اگر در مصرف آن قناعت نورزم ، از تشنگى هلاك مى شوم !

    حضرت (ع ) به افراد كرد و فرمود: آيا آن چه را كه راهب گفت شنيديد؟

    آنان پاسخ دادند، آرى !آيا حال كه هنوز توانى در بدن داريم ، به جايى كه ايشان گفت برويم تا شايد آب را بيابيم ؟

    حضرت (ع ) فرمود: نيازى به اين كار نيست .

    سپس ، مركب خود را رو به قبله كرد و مكانى را در نزديكى دير، به آنان نشان داد و فرمود: اين جا را حفر كنيد !

    عده اى بدان جا رفتند و مشغول كندن زمين شدند. پس از اندكى ، سنگ بزرگ و درخشانى ظاهر گشت . افراد رو به حضرت عليه السلام كرده ، گفتند: اى اميرمؤمنان !در اين جا سنگى است كه ضربات در آن كارساز نيست .

    حضرت عليه السلام فرمود: زيرا اين سنگ آب است ، اگر آن را از جايش ‍ برداريد، به آب خواهيد رسيد. پس سعى كنيد كه آن را از جايش تكان دهيد!

    همگى جمع شدند و سعى كردند تا آن را تكان دهند، ولى كوشش آنان بى ثمر بود و فايده اى نداشت .

    حضرت (ع ) چون چنين ديد، خود جلو رفته ، از مركب پايين آمد و آستين را بالا زد. انگشتان مباركش را زير سنگ گذاشت و آن را حركت داد و سپس آن را از جايش بلند و در مكانى دورتر پرتاب كرد.

    چون سنگ برداشته شد، آبى زلال جوشيدن گرفت و خارج شد. همگى از آن نوشيدند. آن آب ، گواراترين و خنك ترين و زلال ترين آبى بود كه در سفرشان نوشيده بودند.

    اندكى بعد، حضرت فرمود: از آب بنوشيد و مقدارى از آن را ذخيره كنيد!

    چون سپاه ، امر حضرتش را به جاى آوردند، حضرت به سوى سنگ رفت و با دست مباركش ، آنرا به جاى نخست گذاشت و دستور داد تا رويش را با خاك ، بپوشانند.

    راهب كه تمام اين مدت ، از بالاى دير نظاره گر ماجرا بود، فرياد برآورد كه : اى مردم !مرا پايين آوريد !مرا پايين آوريد !

    چون او را پايين آوردند، در پيش اميرمؤمنان (ع ) ايستاد و گفت :

    آيا تو پيامبرى مرسلى ؟

    حضرت (ع ) فرمود: خير !

    راهب گفت : پس بايد ملكى مقرب باشى !

    امير مؤمنان (ع ) فرمود: خبر !

    راهب گفت : پس كه هستى ؟

    حضرت امير عليه السلام فرمود: من وصى رسول خدا، محمد بن عبدالله خاتم انبيايم صلى الله عليه وآله .

    راهب گفت : دستت را پيش آر، تا به دست مباركت ، اسلام آورم .

    حضرت (ع ) دستش را جلو آورد و فرمود: شهادتين را بر زبان آر !

    راهب گفت : اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و اشهد انك وصى رسول الله و احق الناس بالامر من بعده .

    سپس ، حضرت فرمود: پس از اين همه مدت كه در اين دير، بدون ايمان زندگى كرده اى چه باعث شد كه اسلام آورد؟

    راهب گفت : اى اميرمؤمنان !اين دير براى يافتن آن كسى بنا شده است كه اين سنگ را از جا مى كند و از زيرش آب خارج مى كند. كسانى كه پيش از من در اين جا بوده اند، سعادت يافتن او را نيافتند. ولى خداوند عز و جل آن را روزى من گرداند. ما در كتابهاى مان ديده و از علماى مان شنيده ايم كه در اين جا چشمه اى است كه بر در آن سنگى نهاده شده است و مكان آن را كسى جز پيامبر، يا وصى او نداند و او ولى خداست كه مردم را به سوى حق مى خواند و نشانش آن است كه جاى سنگ را دانسته ، توان برداشتنش را دارد.

    من چون تو را ديدم كه چنين كردى و آن چه را كه ما در انتظارش بوديم ، انجام دادى و ما را به خواسته مان رسانيدى ، پس به دست تو مسلمان گشتم و به حق تو و مولايت صلى الله عليه وآله ايمان آوردم .

    چون اميرمؤمنان سخنان او را شنيد، آن قدر گريست كه محاسن مباركش از اشك خيس شد.

    پس از آن ، مردم را خواند و فرمود: سخن برادر مسلمان خود را بشنويد!

    آنان نيز سخن راهب را گوش دادند، و حمد و سپاس خداى را براى نعمت معرفت امير مؤمنان ، كه بدانان ارزانى داشته است ، به جاى آوردند.

    بلاخره ، در حالى كه راهب همراه آنان بود، صفر خويش را دنبال كردند؛ تا آن كه با شاميان برخورد نمودند و راهب ، از جمله كسانى بود كه در ركاب على عليه السلام به شهادت رسيد.

    حضرت بر او نماز خواند و دفنش كرد و برايش طلب غفران و آمرزش نمود و هرگاه به يادش مى افتاد مى فرمود: ذاك مولاى . (327)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قلع در خيبر   ...

    قلع درب خيبر به دست يدالله اميرالمؤمنين امام على (ع ) از معجزات فعلى و قدرت ولايت تكوينى آن جناب است .(326)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قوه ملكوتى على (ع )   ...

    اميرالمؤمنين امام على عليه السلام در نامه اى كه به سهل بن حنيف نوشت فرمود:

    سوگند به خداوند، من به قوت جسدى و حركت غذايى در خيبر را بر نكنده ام ، و آن را به چهل ارش به دور نيفكنده ام ، چنان كه اعضايم بدان احساس نكرده است ، ولكن به قوت ملكوتى و نفسى كه به نور رب خود مستضى ء است بر آن دست يافتم .

    و به عبارت ديگر:

    سوگند به خداوند، من به تاءييد قوت ملكوتى كه به نور رب خود مستضى ء است در خيبر را بر كنده ام و آن را به چهل ارش به دور افكنده ام ، چنان كه اعضايم بدان احساس نكرده است ، به به قوت جسدى و حركت غذايى . (325)

    موضوعات: فضائل و سيره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملي  لینک ثابت



     [ 11:11:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.
     
     
    مداحی های محرم