حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 519
  • دیروز: 750
  • 7 روز قبل: 3102
  • 1 ماه قبل: 18831
  • کل بازدیدها: 2404163





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • متین
  • دهقان
  • فائزه ابوالقاسمی
  • متین


  •   بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت   ...

    گویند روزی ناصر الدین شاه تمام ادیبان را جمع کرد و پرسید حافظ در غزلی گفته است:

    بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
    و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت

    اگر این بلبل خوش بوده است، پس چرا ناله‌های زار داشته؟؟!
    اما از پاسخ هیچ یک از ادیبان راضی نشد. بنابراین نامه‌ای برای شاعر بزرگ معاصر خود، «وصال شیرازی» نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد.

    نامه زمانی به دست وصال رسید که او عزادار فرزندش بود.
    وصال، نامه ناصرالدین شاه را در نیمه شب مطالعه میکند و برای کشف معنای حقیقی این ابیات، رجوعی به اعداد ابجدی حروف الفبا که روح حروف و کلمات است میکند و در میابد که: عدد ابجدی بلبلی برگ گلی، با ابجد حروفِ حضرات علی، حسن، حسین علیهم السلام مطابقت دارد؛ لذا پاسخ پادشاه را به زبان شعر به این صورت بیان میکند که:

    خسروا در حالتی کین بنده را غم یار داشت
    یادم آمد کز سئوالی آن جناب اظهار داشت

    در خطوط شعر حافظ گرچه پرسیدی زمن
    بلبلی برگِ گلی خوشرنگ در منقار داشت

    فـکـر بــسـیـاری نـمـودم، لـیـک مـعلـومـم نـشـد
    چونکه شعرش در بُطون، اسرار بس بسیار داشت

    نیمه شب غواص گشتم در حروف ابجدی
    تا ببینم این گُهر، آیا چه دُرّ، در بار داشت

    بلبلی برگِ گلی شد ۳۵۶
    با علی و با حسین و با حسن معیار داشت

    برگ گل سبز است و دارد آن نشانی از حسن
    چونکه در وقت شهادت سبزی رخسار داشت

    رنگ گل سرخ است این باشد نشانش از حسین
    چـونـکه در وقـت شهـادت چهـره ای گلنار داشت

    بلبلی باشد علی، کز حسرت زین برگ و گل
    دائما آه و فغان و ناله‌ی بسیار داشت….

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-08-27] [ 12:31:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نماز کامل از دیدگاه امام صادق علیه السلام   ...

     

      

     

     

     

     

     

     

     

     

    حماد بن عیسی گفت: در محضر امام صادق علیه السّلام بودم، به من فرمود: آیا می توانی نماز را خوب بخوانی؟ عرض کردم: چگونه نمی توانم و حال آنکه کتاب حریز را که درباره نماز نوشته شده است، از حفظ دارم. حضرت فرمود: برای تو ضرر ندارد، برخیز و نمازی بخوان تا من ببینم که چگونه می خوانی.

     

     حسب الامر حضرت رو به قبله ایستادم و شروع به خواندن نماز کردم. تمام نماز را از نظر رکوع و سجود به جای آوردم، اما حضرت آن را نپسندید و فرمود: نماز را خوب نخواندی. واقعا چقدر زشت است برای مردی که شصت هفتاد سال از عمرش می گذرد و حال آنکه نمی تواند یک نماز کامل با مراعات حدود کامله آن بخواند. من خجالت کشیدم و خود را کوچک دیدم.

    عرض کردم: فدایت شوم، شما نماز را به من تعلیم دهید. پس، امام علیه السّلام رو به قبله راست ایستادند و دستهای خود را آزاد گذاردند و انگشتهای دست آن حضرت به هم گذارده شده بود و مابین دو قدم آن حضرت از سه انگشت باز، و بیشتر فاصله نداشت و انگشتهای پای خود را رو به قبله کردند و تا آخر نماز هم رو به قبله بود و با تواضع و حضور قلب گفتند: اللّه اکبر و سوره حمد و توحید را با ترتیل (به آرامی و خوبی) خواندند و بعد از تمام شدن سوره توحید، به قدر یک نفس کشیدن صبر کردند. بعد دست خود را بلند کرده تا مقابل صورت بردند و در حالی که ایستاده بودند گفتند: اللّه اکبر و پس از آن به رکوع رفتند و کف دست را به سر زانو گرفتند. انگشتان آن حضرت از هم باز بود. زانو را به عقب دادند، چنانکه پا راست شد و پشت آن حضرت طوری مساوی شد که قطره آبی بر آن می گذاشتند، به هیچ طرفی نمی ریخت. گردن خود را کشیده و سر به زیر نینداختند و چشم را بر هم گذاردند و سه مرتبه به آرامی گفتند: سبحان ربّی العظیم و بحمده.

    بعد راست ایستادند و چون خوب ایستادند، گفتند: سمع اللّه لمن حمده و در همان حال که ایستاده بودند، دست را تا مقابل صورت خود بلند کردند و گفتند: اللّه اکبر و بعد به سجده رفتند. دو کف دست را پیش زانوها، مقابل صورت خود بر زمین گذاردند و انگشتان آن حضرت به هم گذارده شده بود. سه مرتبه گفتند: سبحان ربّی الاعلی و بحمده. اعضای بدن خود را از یکدیگر باز گرفته و بر هم نگذارده بودند (در حال سجده دست را به بدن نچسبانیده و بدن را بر پا نگذارده بودند) و بر هشت موضع بدن خود که به زمین گذارده بودند، سجده کردند که پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا و سر بینی باشد.

    بعد از نماز فرمودند: گذاردن هفت موضع در وقت سجده به روی زمین واجب است که پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا باشد. و اما گذاردن بینی بر زمین سنت (مستحب) است و آنها همان مواضع است که خدا در قرآن فرموده است: و انّ المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه احدا و مسجدها از آن خداست و با وجود خدای یکتا کسی را به خدایی مخوانید. پس از آن سر از سجده برداشتند و وقتی نشستند گفتند: اللّه اکبر و به ران چپ نشسته، پشت پای راست را بر کف پای چپ گذاردند و گفتند استغفر اللّه ربّی و اتوب الیه و دوباره در حالی که نشسته بودند. گفتند: اللّه اکبر و بعد به سجده دوم رفتند و مانند سجده اول، سجده دوم را تمام کردند. و در رکوع و سجود هیچ یک از اعضای بدن را بر یکدیگر نگذارده بودند و موقع سجده آرنج دست خود را باز نگاه داشته و به زمین نگذارده بودند. در حال تشهّد خواندن، انگشتان دست آن حضرت از یکدیگر باز بود و به این کیفیّت دو رکعت نماز خواندند و چون از تشهّد فارغ شدند، فرمودند: ای حماد، این چنین نماز بخوان.




    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-08-26] [ 12:59:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شایسته حکومت   ...

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 12:36:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلایل فضایل نماز اول وقت!   ...

    بر اساس روایات اسلامی هر قدر که نماز اول وقت به تأخیر بیفتد، از فضیلت آن کاسته می‌شود. اما این تأکید بر ادای فریضه نماز در اول وقت به چه دلیل است؟2
    علت فضیلت و ثواب نماز اول وقت
    از جمله دلایل ثواب و فضائل نماز اول وقت، می توان به تصریح و تأکید قرآن بر محافظت از نماز (حافظوا علی الصلوات والصلوة الوسطی، بقره، آیه 238) اشاره نمود که توصیه ای، علاوه بر دستور، به برپا داشتن آن است. (وَ أَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِینَ، بقره، آیه 43)

    روشن است که محافظت از نماز تنها از یک بُعد و جهت مقصود نبوده بلکه از جمیع جهات، مورد نظر آن است و یکی از آن جهات، رعایت وقت و اهتمام به اول وقت است که نشان از ارزش و اهمیت دادن به امر الهی می باشد و این امر، جدای از این حقیقت است که در خود وقت و زمان، حکمت ها و اسراری نهفته که قرار گرفتن در آن زمان و دقت در رعایت آن، می تواند مبدأ و تحقق بخشِ آثار فراوان و وصف ناپذیری در زندگی آدمی باشد.

    بعلاوه اگر عمل به وظایف و تکالیف دینی، خصوصاً تکالیفی (همچون نماز و روزه و …) که مقید به زمان خاصی هستند، دلیل بر ترجیح و برتری عاملِ آن نداشت و مکلف می توانست، در هر زمان و به میل خود آنها را بجای آورد، خداوند در قرآن از تعابیری نظیر؛ سابقوا الی مغفرة من ربکم …، والسابقون السابقون اولئک المقربون و … استفاده نمی کرد. پس سبقت گرفتن و قرار دادن درجه مقربون، برای سبقت گیرندگان در قرآن، در عوضِ انجام تکالیف و وظایف الهی در اول وقت آن و پیشی گرفتن از دیگران، گواهی دیگر بر ارزش و فضیلت نماز اول وقت است.

    همچنین در کلام معصومان (علیهم السلام) نیز به فضیلت اول وقت تأکید و تصریح بسیاری شده است

    در حدیثی از امام علی ( علیه السلام ) آمده است كه فرمودند : كسی كه بر اطاعت صبر كند خداوند برای او ششصد درجه بنویسد كه فاصله ی هر درجه از پایان زمین تا عرش می باشد.
    پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) در حدیثی برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی را به اقامه‌کنندگان نماز اول وقت نوید می‌دهند و می‌فرمایند: «بنده‌ای نیست که به وقت‌های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت می‌کنم: برطرف شدن گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش.» (سفینة البحار، جلد 2، صفحه 42)

    راه حلی برای خواندن نماز اول وقت
    علم به تأثیر عبادات
    شرط اصلی در اهمیت دادن به مسائل دینی، آگاهی و علم داشتن از تأثیراتی است كه با رعایت این آموزه ها حاصل می شود. انسان موجودی است كه در راه رسیدن به هدف از هیچ كوششی دریغ نمی كند مخصوصا اگر یقین داشته باشد و بداند كه این هدف سعادت دنیوی و اخرویش را تأمین می كند، حاضر است برای رسیدن به آن از جانش نیز بگذرد.

    از مهم ترین عوامل بی توجهی به نماز و سستی در آن گناه است . حضرت حق ( جل و علا ) دستور فرمودند كه با شیطان طرح دوستی نریزید و از دستورات او پیروی نكنید ؛ چرا كه مطیع شیطان، از خدا اطاعت نمی كند

    قرآن مجید، نماز اول وقت را یكى از صفات مۆمنان مى داند و مى فرماید: مۆمنان كسانى هستند كه نمازهایشان را حفظ مى كنند. حفظ نماز به این است كه نماز گزاران آن را از اول وقت به تأخیر نیندازند. (بخشی از كتاب سجاده عشق اثر نعمت الله صالحی حاجی آبادی التماس دعا
    پروردگارا : مارا از وسوسه های شیطان دور نگهدار
    امین

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-08-25] [ 12:05:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      کمک امام جواد علیه السلام به غارت زدگان   ...

    احد پسر حدید می گوید: در راه حجّ، راهزنان به کاروان ما حمله کردند. وقتی وارد مدینه شدم، امام جواد علیه السلام را دیدم. امام مرا به منزلش دعوت کرد و من ماجرای راهزنی قافله خود را را برایش بازگو کردم.
    امام جواد علیه السلام دستور داد به من جامه ای و مقداری پول دادند. آن گاه به من فرمود: این دینارها را، به اندازه ای که راهزنان از هر کس سرقت کرده اند، در میان همسفرانت تقسیم کن.
    من دینارها را تقسیم کردم؛ به هر کس دقیقاً همان اندازه رسید که از دست داده بود، نه کمتر نه بیشتر.
    منابع:
    بحار الانوار، ج 50، ص 44، ح 13.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-08-24] [ 08:31:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مكافات آنانكه قطع رحم مى كنند   ...

    شخصى به حضور امام صادق (ع) آمد و عرض كرد: برادران و پسر عموهايم خانه ام را بر من تنگ نموده اند و از همه آن خانه، مرا به يك اطاق پناهنده كرده اند، من اگر خواسته باشم اقدام كنم، همه آنچه را كه در اختيار آنها است، مى گيرم.
    امام: صبر كن، خداوند گشايشى برايت فراهم مى كند.
    من صبر كردم و از پیگيرى موضوع، منصرف شدم، تا اينكه در سال 131 (هجری قمری) بيمارى واگيردار وبا آمد، سوگند به خدا همه آنها مُردند و حتى يك نفرشان باقى نماند، من از خانه خارج شدم و به حضور امام صادق (ع) رفتم، همين كه مرا ديد، فرمود: حال اهل خانه ات چطور است؟
    عرض كردم: به خدا همه پسر عموها و برادرهايم كه در آن خانه، مرا در فشار قرار داده بودند مُردند.
    فرمود: اين مكافات به خاطر آن قطع رحمى بود كه به تو روا داشتند و به خاطر آزارى كه نمودند، نابود شدند، آيا دوست داشتى آنها بمانند و زندگى را بر تو تنگ كنند؟
    گفتم: آرى به خدا سوگند.
    منبع:
    اصول کافی - باب قطيعة الرحم، حديث 3، ص 346 - ج 2.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [شنبه 1394-08-23] [ 08:30:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ویژه نامه ولادت امام محمد باقر علیه السلام   ...

    امام باقر(علیه السلام)، در سال 57 هجری در شهر مدینه، دیده به جهان گشود. درباره روز ولادت ایشان بین تاریخ نویسان اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آن را اول ماه رجب و برخی سوم ماه صفر می دانند. از مهم ترین امتیازات امام باقر علیه السلام که زمان، زمینه آن را فراهم کرد، این است که حضرت بنیانگذار انقلاب فرهنگی و نهضت علمی شیعه و بلکه اسلام شمرده می شود.

    شناسنامه امام محمد باقر علیه السلام

    امام محمد باقر (ع) در روز جمعه یا دوشنبه یا سه شنبه اول ماه رجب یا سوم ماه صفر سال 57 هجری یا به روایتی دیگر سال 56 هجری، در مدینه به دنیا آمد و در روز دوشنبه هفتم ذی حجه یا ربیع الاول و یا ربیع الاخر سال 114 هجری، در همان شهر بدرود حیات گفت. بنابراین، آن حضرت 57 سال در این جهان زیست . از این مدت چهار سال با جدش امام حسین (ع) و پس از وی 35 سال با پدرش زندگی کرد و هیجده سال بقیه عمرش را به تنهایی به سر برد.

    مادر آن حضرت، فاطمه دختر حسن بن علی بود که با کنیه ام عبد الله و بنابر قول دیگر، ام الحسن خوانده شده است. بنابراین امام باقر (ع) از سلاله پدر و مادری هاشمی علوی و فاطمی به شمار می آید. بدین جهت او نخستین کسی است که از نسل امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به دنیا آمده است.

    کنیه وی را بعضی ابو جعفر و برخی ابو جعفر اول خوانده اند.

    آن حضرت القاب بسیاری داشت که از آن میان لقب «باقر یا باقر العلم »از همه مشهورتر است.

     

    دوران زندگی و سیره سیاسی امام محمد باقر علیه السلام

    در دوران امام باقر علیه السلام، حاکمان اموی به دلیل تعارضات داخلی از نهضت عظیم علمی آن حضرت غافل بودند، ولی این به معنای در امان بودن آن امام نیست; بلکه حجم وسیعی از روایات گویای اوضاع خشونت آمیز آن دوره، و ظلم و تجاوز حاکمان وقت نسبت به دین، مسلمانان و امام آنان است، به گونه ای که امام علیه السلام بارها تقیه می کرد و سرانجام نیز بر سر تعارضات مبنایی با نظام خلافت ظالمانه، توسط هشام به شهادت رسید .

    میزان اهتمام حضرت باقر علیه السلام به تقیه چنان بود که می فرمود: «التقیة من دینی و دین آبائی و لا ایمان لمن لا تقیة له: تقیه از دین من و دین پدران من است . و کسی که تقیه ندارد، ایمان ندارد .» این امر به دلایل متعددی مانند: حفظ جان نیروهای خودی، حفظ توان اقتصادی خودیها، اجرای برنامه های مهم تر، حفظ ارزشها و … صورت می گرفت و امام با رعایت این اصل، حرکت سری خود در تداوم وظیفه امامت را طی می کرد.

     

    سیره علمی و فرهنگی امام محمد باقر علیه السلام

    امام باقر(ع) در دوران امامت خویش، با وجود شرایط نامساعدی که بر عرصه فرهنگ اسلامی سایه افکنده بود، با تلاشی جدّی و گسترده نهضتی بزرگ را در زمینه علم و پیشرفت های آن طراحی کرد. تا جایی که این جنبش دامنه دار به بنیان گذاری و تأسیس یک دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامی انجامید که پویایی و عظمت آن در دوران امام صادق(ع)، به اوج خود رسید.

    امام با برقراری حوزه درس، با کج اندیشی ها، زدودن چالش های علمی، تحکیم مبانی معارف و اصول ناب اسلامی با تکیه بر آیات رهنمون گر قرآن مبارزه کرد و تمام ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی کرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمی کمر بست؛ به گونه ای که دانشمندی چون «جابر بن یزید جعفی» هر گاه می خواست سخنی در باب علم به میان آورد ـ با آن توشه ای که از دانش داشت ـ می گفت: «جانشین خدا و میراث دار دانش پیامبران محمد بن علی(ع) برایم این گونه گفت» و به دلیل ناچیز دیدن موقعیت علمی خود در برابر جایگاه امام، از خود نظری به میان نمی آورد.

     

    سیره اخلاقی امام محمد باقر علیه السلام

    هر چند امام عائله زیاد و زندگی ساده ای داشت، ولی بین مردم به بخشندگی و کرامت مشهور بود. همواره به نیازمند و بی نیاز بخشش می کرد و این رفتار را مایه خرسندی خویش قرار داده بود. در بخشش ها، همیشه شأن و مرتبه افراد را در نظر می گرفت به اندازه ای که نه موجب اسراف و زیاده روی و نه سبب تحقیر و پایین آمدن شأن آنان شود.

    امام از شاد کردن دیگران خشنود می شد و از زبان جد بزرگوارش رسول اکرم صلی الله علیه وآله این روایت را برای مردم می خواند که هر کس مؤمنی را شاد کند، مرا شاد کرده و هر کس مرا شاد کند، خدای را خشنود ساخته است

     

    رشحاتی از کلام نورانی امام محمد باقر علیه السلام

    جابر جعفی از امام باقر علیه السلام نقل نموده که فرمود: «زمانی بر مردم خواهد آمد که در آن زمان، امامشان غایب خواهد شد؛ پس خوشا به حال کسانی که بر امر ما ثابت باشند؛ همانا کم ترین پاداش ایشان، آن است که خداوند خطاب به آنان می فرماید: بندگان من! به سرّ من ایمان آوردید و غیبت حجت مرا تصدیق نمودید؛ پس به بهترین پاداش از سوی من بر شما بشارت باد! بندگان من شمایید از شما می پذیرم و شما را عفو می نمایم و به وسیلة شما، رحمت و باران را بر بندگانم نازل می کنم و برای شما است که از بندگان بلا و عذاب را دور می کنم…. »

     

    امام محمد باقر علیه السلام در شعر و ادب

    در پنجمین فصل کتاب امامت، روایت زندگی ات را نوشته اند: نامت محمد است و تصویر محمد صلی الله علیه و آله رسول خدا، در آیینه چشمانت افتاده است.

    لقبت باقر است و پهنای علوم دینی را شکافته ای؛ شیعه هنوز از دسترنج کِشته های تو بهره می گیرد.

    کُنیه ات ابوجعفر است و تشیع جعفری، در دست تو بزرگ شده است.

    خانه ای که در آن نفس کشیدی، عطر و عود نیایش داشت و دامنی که در آن رشد یافتی، نظیر نداشته است.

    پنجمین نامه مهر شده وصیت را به تو سپرده اند؛ تو، پنجمین تفسیر قرآن و پنجمین باب ورود به بهشت موعودی.

    فصاحت و بلاغت تو اینک به زبان می آید تا جلوی خرافات را بگیرد و در برابر انحراف ها بایستد. شمشیر سخن را آخته ای تا شاخه های بی ثمر را ببری و ریشه های خشک را بزنی.

    قرار بسته اند با تو، تا به یاری رمق های مانده در کالبد دین بشتابی و هرزه های روییده بر حاشیه کتاب رسالت را هرس کنی.

    صدای تو اینک در شبستان های پرسکوت خدعه ها و نیرنگ ها طنین می اندازد و رؤیای دژخیمانه دین ستیزان را بر می آشوبد.

     

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 05:45:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      «خداحافظ مُحرّم»   ...

    دیر از ره آمدی و زود رفتی ماهِ عشق

    یازده ما دگر باید به راهت چشم دوخت
    .
    .

    پ.ن:

    خداحافظ محرم…

    مُحَرَّم جان؛ خدانگهدارت!…
    نمى دانم دوباره تو را خواهم ديد يا نه؟!…
    اما اگر وزيدى و از سَرِ كوى من گذشتى، سلامَم را به ارباب برسان!…
    و اگر اين آخرين محرمم باشد …
    بگو هميشه برايَت مشكى به تَن مى كرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجين شود!…

    گرچه جوانى مى كرد، اما از اعماق وجودش تو را از تَهِ دل دوست داشت!…و اردتمند شما بود

    با چاى روضه، صفا مى كرد و سَرَش درد مى كرد براى نوكرى!…

    مُحَرَّم جان؛
    تو را به خدا مى سپارم!…
    و دلم شور مى زند براى “صَفَری” كه از “سَفَر” مى رسد!…

    ●آخرین شب زیارتی ارباب در ماه مُحرّمش●

    اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ،
    و َعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ
    عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهٰارُ
    وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيٰارَتِكُمْ

    اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
    وَ عَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
    و َعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
    و َعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن
    وَ عَلیَ العَبّاس کاشِفَ الکَرب عَن وَجهِ الحُسَین


    اَللّهُمَّ عَجّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [جمعه 1394-08-22] [ 01:33:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      کهیعص   ...


    از حروف مقطعه قرآن در اول سوره مریم .
    طبق برخی تفاسیر ، این حروف رمزی اشاره به حوادث یا فضایل یا مسایلی دارد که اهل بیت به علم آن آگاهند .
    از جمله تفسیرها و تأویلهای این حروف ، انطباق آن با حادثه کربلاست . در روایات است :
    حضرت زکریا نام پنج تن آل عبا را از جبرئیل فرا گرفت و چون به نام امام حسین (ع) می رسید ، اندوهگین می شد و اشک در چشمش می آمد ، اما با نامهای دیگر ، اندوهش می رفت . راز آن را از خداوند پرسید . خداوند با « کهیعص » قصه آن را خبر داد .

    « کاف » ، نام کربلاست ،
    « ها » ، کشته شدن عترت طاهره است ،
    « یأ » یزید ستمگر ، قاتل حسین (ع) است ،
    « عین » عطش حسین (ع) و
    « صاد » صبر و مقاومت اوست .
    زکریا سه روز در مصیبت حسین (ع) گریست و از خدا خواست که فرزندی به او عطا کند و با محبت او ، آزمایشش کند و آنگونه که محمد صلی الله علیه و آله را در سوگ فرزندش به داغ نشاند ، او را هم داغدار کند . خداوند ، یحیی را به او عطا کرد .
    یحیی هم همچون حسین (ع) شش ماهه به دنیا آمد . میان یحیی بن زکریا و حسین بن علی شباهتهای دیگر نیز وجود دارد . سر هر دو مظلومانه بریده شده و سر هر دو در طشت و طبقی پیش طاغوت زمانشان نهاده شد .

    تفسیرالبرهان ، ج 3 ، ص 3 ، بحارالانوار ، ج 44 ، ص 223 .

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-08-21] [ 01:41:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ان شاءالله گفتن چه مزیتی دارد؟   ...


    پروردگار کریم در آیات 23 و 24 سوره کهف سفارش می‌فرماید: «وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا إِلَّا أَن یَشَاء اللَّهُ …‏»؛ و هیچ‌گاه با قاطعیت مگو که فردا چنین کاری را انجام خواهم داد، مگر آن ‌که آن‌ را وابسته به خواست و مشیت پروردگار نمایی.

    از این آیه می‌توان برداشت کرد که گفتن ان‌شاء الله در هر کاری مطلوب است.

    علاوه بر این، آیات بسیاری وجود دارند که همین عبارت «ان‌شاء الله» در آنها به نقل از خود پروردگار و پیامبرانش آمده است .

    بعضی وقت ها متاسفأنه پیش می آید که برخی افراد خیلی راحت در مورد آینده تصمیم گیری های جدی ای را انجام می دهند و مثلا می گویند در فلان زمان من حتما فلان کار را انجام خواهم داد، با اینکه حتی از پنج دقیقه بعد خود هم خبر ندارند که اصلاً زنده هستند یا نه و یا در آن زمان خاص، آیا شرایط مختلف امکان انجام آن کار را برای آن فرد محقق می سازد یا نه و مسائلی از این قبیل …

    لذا یک دستور کلّی در این آیه به مۆمنین گوشزد شده که:

    هرگز در مورد كارى نگو «من بعدا آن را انجام مى دهم» وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْء إِنِّی فاعِلٌ ذالِكَ غَداً ؛ ‌بلکه کمی آینده نگر باش و بگو : «مگر اینکه خدا بخواهد : إن شاءَ اللّهُ»

    حداقل فایده این کار علاوه بر اینکه خود را در مقابل خداوند متعال خاضع نشان می دهیم آن است که اگر بر فرض در تحقق آن فعل تلاش نمودیم، اما به هر دلیل ممکن نشد که آن را انجام دهیم، خُلف وعده و یا دروغی از ما سر نزده زیرا تحقق آن فعل را مشروط به خواست و اراده خداوند متعال نموده بودیم .

    حال بر فرض به علت فراموشی، قولی نسبت به آینده دادیم (به دیگران و یا حتی به خودمان) و تصمیمی گرفتیم ولی بعد به یادمان آمد (با اینکه حتی از چند دقیقه آینده خود نیز آگاه نبودیم) تصمیمی را گرفتیم که هیچ از تحقق آن مطمئن نیستیم ؛در این هنگام که یادت افتاد، پروردگارت را به خاطر بیاور، و بگو: «امیدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشن تر از این هدایت كند.»

    « … واذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِیتَ وَقُلْ عَسَى أَن یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا »

    پیام ها
    1 - در سخن گفتن و تصمیم گیرى خدا را فراموش نكنیم .

    2 - هرگز خود را مستقل از خدا ندانیم و به طور قطع از انجام كارى هر چند كوچک ، در آینده خبر ندهیم .

    3 - به امكانات و توان خود تكیه نكنیم ، كه فراهم بودن مقدّمات ، تضمین كننده انجام قطعى كار نیست ، در آنچه هم یقین داریم ، باید (ان شاءالله) بگوییم .

    4 - انسان پیوسته نیازمند خداست و در هر كارى باید خود را وابسته به اراده ى الهى بداند.

    5 - جبران از دست رفته ها لازم است .

    6 - پیامبران نیز به تعلیم و هدایت الهى نیاز داشته اند.

    7 - اظهار امیدوارى به امدادهاى الهى، از شیوه هاى صحیح دعاست .

    8 - هدایت مراحلى دارد و همه آنها به دست خداوند است .

    9 - باید راه میان بُر و نزدیك ترین راه به حقّ و صواب را پیدا كرد.

    10 - آرزوى رسیدن به رشد برتر، آرزوى انبیاست.

    11 - براى انبیا نیز رشد و رسیدن به مراحل بالاتر وجود دارد.

    12 - تداوم ذكر خدا، كوتاه ترین راه رسیدن به رشد است .

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-08-20] [ 01:07:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.