حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 212
  • دیروز: 482
  • 7 روز قبل: 1842
  • 1 ماه قبل: 9843
  • کل بازدیدها: 2389323





  • رتبه







    کاربران آنلاین



      راز روبنده...   ...

    راز روبنده…

    مخالفان روبند، عمدتاً متکی بر دلائلی اجتماعی، امنیتی و گاه اعتقادی، اهل اسلام را به اکتفاء به حجاب فقهی دعوت می‌کنند یا برای رو بستن محدودیت‌هایی حقوقی وضع می‌‌کنند؛ مسأله‌ی اساسی اما به نظر آن است که رویه‌ی رو به رشد حجاب گرفتن و رو بستن در میان زن‌های مسلمان، تردید علنی در مبانی نظری غرب مدرن و اسلام قشری در باب “نه‌دیدن” است و نفی عملی آن‌ها در کف خیابان‌های دمشق و بروکسل و تهران و پاریس و تل‌آویو.

    بنیان غرب مدرن نفی غیب و زدودن راز از عالم بوده است، و زن آخرین رازی بود که غرب آن را زدود و به امری محصل و محسوس فرو کاست. حالا زن هم مانند خدا و مسیح و انجیل امری عرفی است که فارغ از هر غیب و رازی تأویل می‌شود و رسیدن به این تأویل محتاج هیچ احرام و محرمیتی نیست.

    در این زمین بی‌راز، قبله‌ی آدم‌ها جایی حوالی گوگل است؛ این روزها آدم‌های مدرن بیش از آن که به آس‌مان چشم دوخته باشند یا در کتاب مقدس چشم به‌دوانند، اوقات‌شان در گوگل می‌گذرد؛ از او می‌طلبند و در او می‌یابند.

    گوگل بر این بنیان نهاده شده است که هر چه هست را می‌توان به ذهن آورد و هر چه به ذهن می‌آید را می‌توان محسوس کرد و هر چه محسوس است را می‌توان به اشتراک نهاد و هر چه در اشتراک است را می‌توان دید، و آن چه را نه‌توان در گوگل یافت معدوم است.

    عالم گوگل اما مانند همه‌ی دنیای مدرن، عالمی نازل و بی‌پروا است؛ نازل است و از ظواهر الفاظ و محسوسات فراتر نه‌می‌رود و در نمایش این ظواهر نیز پروایی نه‌دارد. رسیدن به محسوسات انباشته در گوگل و رؤیت آن‌ها در این عالم فروکاسته‌ی زبانی باز محتاج دو دسته واژه است؛ کلیدواژه‌ها و گذرواژه‌ها.

    گوگل خود را نقطه‌ی کانونی معرفت بشری می‌داند و الگوی هم‌بودی با آن اشتراک است و نه اشراق یا احرام. این یعنی برای رسیدن به آن چه هست محتاج به زبانی روان هستی و دستانی تند و چشمانی باز؛ نه تأملاتی ذهنی، یا سلوکی باطنی یا جانی مهیا.

    با این توصیف روبند (نقاب، پوشیه، برقع) نهادن در دنیای مدرن کاری شبیه به پالایه (filter) نهادن بر عالم گوگل است؛ با این تفاوت که پالایه‌سازها با پذیرش آیین زبان‌بسنده‌ی دنیای وب و مبتنی بر هم‌این منطق دغدغه‌ی پرواداری آن را دارند، اما روبندنهاده‌ها متکی بر ایمانی دیگر، تمام غیب‌ناباوری، راززدایی و بی‌پروایی غرب را به چالش می‌کشند؛ و این غیب‌آغشته کردن خیابان است ملحدان مدرن را به وحشت می‌اندازد.

    هنگامی که زنی حجاب می‌گیرد و روبند می‌نهد، خود را جزئی از عوالمی رازآلود می‌نهد که در تسلیم امر الاهی از غیر محجوب و نادیدنی است؛ و باز به اذن او است که مراتبی از این غیب را به تماشای محرمان می‌نهد. این به آن معنا است که نه هر چه در عالم هست به ذهن و زبان می‌آید و نه می‌توان هر معقول و محسوسی را به اشتراک نهادن و نه از معبر کلیدواژه‌ها و گذرواژه‌ها امکان رسیدن به هر حقیقتی میسر است.

     

    ترویج این رازباوری البته با اسلام قشری نیز بی‌میانه است؛ مذهبی که دین را در مناسک ظاهری و گزاره‌های حقوقی خلاصه می‌کند و منکر مراتب اخلاقی و عرفانی دین و سلوک باطنی انسان و رؤیت ملکوت نادیدنی عالم است.

    این واضح است که روبند نهادن یک الزام فقهی نیست؛ حد شرعی حجاب هم‌آن وجه و کفین است که برای همه به یک‌سان الزامی و ناگزیر است. توصیه به پوشاندن بیش از آن و یا پرده‌نشینی از نامحرم اتفاقی است که در قلم‌روی اختیار اخلاقی می‌افتد.

    به این معنا الزامات فقهی کمینه و مقدمه‌ی امر دین و آغاز مسیر تدین هستند، و این مسیر در امتداد خویش به میانه‌ی اخلاق و پایانه‌ی عرفان استمرار می‌یابد، که آن‌ها نیز الزاماتی دارند و این الزامات البته بر اهل آن‌ها است.

    همه‌ی اهل اسلام ملزم به رعایت الزام فقهی در ادای نمازهای یومیه و حجاب شرعی هستند، اما به جا آوردن نوافل و نهادن روبند، تنها در مسیر کسانی قرار می‌گیرد که در سیر خویش پا به قلم‌روی سلوک اخلاقی و عرفانی نهاده‌اند و از مقدمه‌ی فقه عبور کرده‌اند.

    روبند نهادن یک زن مؤمن پیش از هر چیز بیان‌گر تلقی باطنی او از امر دین و تدین است. رویه‌یی که امر دین را در فقرات زبانی احکام فقهی فرو نه‌می‌کاهد و با زدودن غیب از صفحه‌ی حیات اکنونی انسان، باطن عالم را به آخرت جارو نه‌می‌کند.

    حجاب گرفتن دیدنی‌ترین امر عالم ظاهر، زن، در پشت خمار و نقاب حاوی این معنا است که باقی عالم نیز به هم‌این نسبت در اختیار امر الاهی، اعظم خویش را در پرده‌ی غیب پوشانده‌اند و ظاهر عالم اندکی از تمام آن است که محسوس است و دیده می‌شود و مشمول احکام ظاهری است.

    روبند‌ نهادن به ساده‌گی به این معنا است که دیدن نادیدنی‌ها در گرو قدری نادیدنی شدن است …

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1396-05-17] [ 09:35:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پوشیه را دوست دارم   ...

    این نوشته ی هر چند کوتاه را تقدیم می کنم به بانوی عالمین حضرت فاطمه زهرا (س) فقط برای گوشه چشمی

    مقدمه آنچه که می نویسم برای بانوان متدینی ست که با تاسی از بانویشان خانم حضرت زهرا (س) حجاب پوشیه  را با جان و دل دوست دارند و همیشه و همه جا نگهدار ان هستند.همه ی این مطالب یک نظر شخصی و از تجربیات من است که از سن 12 سالگی تا الآن که 15 سال دارم ،این حجاب فاطمی را حفظ کرده ام.خواهشمند است خطاهای احتمالی ﺁن به پای اسلام نوشته نشود.


      
    محتویات

    ·         تاریخچه پوشیه   
    ·         در شاهنامه 
    ·         در جهان اسلام 
    ·         در زردشتی گری 
    ·         در یهودیت 
    ·         در اسلام 
    ·         در قرآن 
    ·         در نزد اهل سنت 
    ·         در نزد شیعه 
    ·         نقاب در غرب   
    ·         انواع آن 
    ·         صورت جذاب ترین عضو بدن 
    ·         چرا پوشش صورت؟ 
    ·         چرا پوشش صورت با پوشیه ؟ 
    ·         دلیل نهی کردن پوشاندن صورت درحج 
    ·         پوشیه لباس شهرت است؟ 
    ·         جلب توجه کردن پوشیه 
    ·         پوشیه وطرد از جامعه 
    ·         جمع بین حضور اجتماعی باپوشیه 
    ·         چرا با پوشیه مخالفت می کنند؟ 
    ·         رفتارها و واکنشهای متفاوت مردم 
    ·         فرهنگ سازی برای حجاب پوشیه (سختی استفاده از این حجاب در شهرهای غیر مذهبی ( 
    ·         چگونگی استفاده از پوشیه  برای دختران اول راه 
    ·         دوختن پوشیه ونقاب 
    ·         محل خرید آن   
    ·         فواید این حجاب 
    ·         نظرات برخی مراجع تقلید در خصوص پوشیه زدن 
    ·         وکلام آخر 

     

    تاریخچه پوشیه  

                         

     پوشش صورت در امپراتوری بیزانس، یونان، روم رایج بود. در میان تمدن‌های آشوریان، کلدانیان، سومریان، پاش‌ها، بازی‌ها، گوتی‌ها، لولوبیان، کاسی‌ها، سکایان،

    اورارتوها و کیمیریان زنان چهرهٔ خود را در برابر مردان بیگانه می‌پوشانیدند. در هندوستان، روبنده به اسم پرده خوانده می‌شد. ملکه‌ها و اشراف هندوستان چهرهٔ

    خود را می‌پوشاندند. خدمتکارها در برابر دیدن چهرهٔ زنان تنبیه می‌شدند. هارشا، گانگایدوا و ریبیدوا نیز با پرده در میان جمع حرکت می‌کردند. در کتب مقدّس هندی

    مانند آلتکار و ایندرا پوشیدن ماندن چهرهٔ زنان اهمیت و تاکید خاصی دارد. در ترکستان، حجاب صورت پارچه‌ای بوده که آن را به دور بخش پایین صورت می‌پیچیده‌اند

    و بینی، لب‌ها و چانه، و گونه‌ها پوشیده می شده‌است.این گونه پوشش صورت در مجسمه‌ای از آن دوره دیده می‌شود که اکنون در موزه لوور پاریس قرار دارد که

    در بندر غربی ترکیه کشف شده و قدمت آن به سیصد و پنجاه سال قبل از میلاد مسیح تخمین زده شده‌است. در اسکندریه مصر نیز پوشش صورت ضروری شمرده

    می‌شده‌است. 



    در شاهنامه

    سراينده شاهنامه، افزون بر آرايش هنرمندانه سخن به زيور شرم، همه‏جا بر« پوشيده‏رويى» و « پاكدامنى» و« حجب و حياى» بانوان تأكيد دارد، و اين امر ( با توجه به

    اينكه فردوسى، گزارشگر تاريخ بوده است) گذشته از آنكه حاكى از اعتقاد و اهتمام ويژه استاد طوس به عفت و حجاب زنان مى‏باشد، ضمنا نشان مى‏دهد كه فرهنگ و

    تمدن ايران باستان نيز- كه گوشه‏هايى از آن در مأخذ كهن شاهنامه منعكس بوده است- همچون ديگر فرهنگهاى اصيل مشرق زمين، شرم و عفاف را خصلت ضرورى

    بانوان مى‏شناخته است- چنانكه، نقوش به جا مانده از آن روزگار كاملا مؤيد همين امر است. 
    چيزى كه هست، استاد طوس با پرتوگيرى از آموزه‏هاى والاى اسلامى در باب حجاب، و نيز به دليل حجب ذاتى خويش، اين خصلت فطرى و قانون حياتى جامعه بشرى

    را- با خطوطى چشمگير- از بلور شعر خود بازتابانده است. 
    در حكايات شاهنامه، از عنصر زن، نوعا با لفظ « پوشيده رويان»  و« پوشيدگان» ياد شده است. همچنین چندین بار لغت پوشیده‌رخ یا پوشیده‌روی مترادف واژهٔ دختر به

    کار رفته‌است. شاهنامه شناس معاصر، پورخالقی چترودی، این علّت را بیانگر این واقعیت می‌داند که از نظر فردوسی زنان در دورهٔ کیانیان، اشکانیان، و ساسانیان از

    روبنده استفاده می‌کردند.

     


    در جهان اسلام

    روبنده در دوران امویان، خلافت عبّاسی و عثمانی هم چنان اهمیت داشت و در ایران پیش از قاجار نیز زنان با روبنده در اجتماع ظاهر می‌شدند. با قدرت گرفتن طالبان در

    افغانستان، زدن برقع و پوشاندن صورت در آن کشور برای زنان اجباری گردید. در عربستان سعودی نیز پوشاندن دست‌ها و صورت برای دختران پس از پایان دورهٔ ابتدایی

    اجباری است. در کشورهای عربی مانند کویت، امارات متحده عربی، یمن، بحرین، مصر، عراق -در کشورهای آسیایی چون اندونزی و کشورهای آفریقایی چون الجزایر،

    لیبی، غنا و نیجریه نیز استفاده از روبنده در بین زنان مسلمان رایج است. در انتخابات مجلس فلسطین در سال ۲۰۰۶، نمایندگان زن حزب حماس همگی روبنده داشتند.

    در کشورهای اسلامی تونس و ترکیه استفاده از روبنده ممنوع است. در مصر و امارات متحده عربی رانندگی برای زنان با روبنده ممنوع گشته‌است.

     


    درزردشتی گری  

    در بین کتب زردشتی، ارداویراف‌نامه پوشش صورت زنان را پسندیده دانسته‌است و چهره‌نمایی زنان را علّت گمراهی مردان می‌داند.

     


    در یهودیت

    با استناد به تورات و تنخ یهودی، می‌توان دریافت که پوشانیدن چهره در میان زنان عبرانی و دیگر زنان یهودی رایج بوده‌است. ساره و قطوره همسر ابراهیم، ربه کا زن

    اسحاق، راحیل و لیه همسران یعقوب، صپوراه همسر موسی و استر همسر خشایارشا با چهرهٔ پوشیده در میان مردم حاضر می‌شدند. بر اساس کتاب روت، همسر

    بوعز نیز چهره خود را می‌پوشانیده‌است. در کتاب اشعیا، به فرستاده شدن عذاب بر دختران صهیون به دلیل چهره‌آرایی در برابر بیگانگان اشاره رفته‌است. در تورات

    برای اشاره به روبنده، واژه‌هایی چون صفه و مسّکه به کار رفته‌است.   
    با این حال شواهدی از تورات نیز وجود دارد که نشان می‌دهد رسم پوشیدن چهره، در بین عبرانیان فراگیر نبوده‌است. در شولحان عاروخ، پوشانیدن چهره لازم دانسته

    نشده‌است، هرچند این کار سنت زنان پاک‌دامن دانسته شده‌است. 
    در اسلام

    در دین اسلام متون واحادیث محکم فراوانی وجود دارد که نشان می دهد همسران پیغمبر (ص) وامامان معصوم (ع) و زنان متدینه آن عصر علاوه بر استفاده از جلباب

    (پارچه بلندی که از سر تا کف پا را می پوشاند) برقعی را بر روی صورتشان می انداختند.برای اثبات آن به احادیث زیر توجه فرمایید:   
    روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید.

    فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.) 
    وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود: فاطمه پاره تن من است.  
    چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام: 
    حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: 
    روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. 
    رسول خدا فرمود: چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟ 
    فاطمه عرض کرد: او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند. 
    رسول خدا فرمود: شهادت می دهم که تو پاره تن منی. 

    قال فاطمه الزهرا علیهاالسلام:

    «خَیْرُ لِلْنِّساءِ اَنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ؛

    چه نیکو است برای زنان که مردان [نامحرم] را نبینند و مردان [نامحرم] هم آنان را نبینند.»

    بحارالانوار، ج43، ص92.


    همچنین امیر المومنین حضرت علی (ع) در وصیتنامه ای در کتاب نهج البلاغه  به فرزندشان امام حسن مجتبی (ع) پس از مراجعت پسرشان از جنگ صفین می فرمایند: 
    امير المؤمنين عليٌّ عليه‏السلام
    لابنـهِ الحسنِ عليه‏السلام : واكْفُـفْ علَيهِنَّ مِن أبْصارِهِنَّ بحَجْبِكَ إيّاهُنَّ ، فإنَّ شِدَّةَ الحِجابِ خَيرٌ لكَ ولَهُنَّ ، ولَيس خُروجُهُنَّ بأشَدَّ مِن إدْخالِكَ مَن لا يُوثَقُ بهِ علَيهِنَّ ، وإنِ

    اسْتَطَعْتَ أنْ لا يَعْرِفْنَ غَيرَكَ فافْعَلْ . 

    امام على عليه‏السلام
    - به فرزندش حسن عليه‏السلام- : با پرده نگه داشتن زنان دیده آنان را از دیدن مردمان بازدار؛ زيرا هر چه بيشتر در پرده باشند براى تو و آنها بهتر است و بيرون رفتن آنها

    بدتر از اين نيست كه اشخاص نامطمئن بر آنان وارد كنى . اگر توانى كارى كنى كه مردى جز تو را نشناسند اين كار را بكن . 
    چند روایت دیگر درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام:  
    همچنین تا آنجایی که ضرورت نداشت، حضرت از خانه خارج نمی شدند. حتی زمانی هم که حضرت برای ایراد خطبه وارد مسجد شدند و برای احقاق حق و ابطال باطل

    سخن رانی کردند در عین حفظ حریم و عفت بودند. حضرت امام حسن علیه السلام در کیفیت این حضور حضرت در جمع می فرمایند:

    مادرم روسری بر سر نمود و چارقد بلند خود را پوشید وپوشیه زد… در حال راه رفتن بگونه ای بود که لباسش به پا گیر می کرد (کنایه از این که پوشش کامل رعایت

    شده بود.) حتی دستهایش دیده نمی شد… او در میان زنان انصار از خانه خارج شد… همچون حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم با وقار و متانت حرکت می نمود …


    وجود این حالات بیان از اهتمام حضرت به مساله حجاب دارد. حضرت در توصیه ای به زنان می فرماید: آنچه برای زنان نیکو است، آن است که مردان را نبینند و مردان هم

    ایشان را نبینند. (به این معنی که تا موقعی که لزوم ندارد حضور در جمع مردان معنی ندارد.)

    خلاصه این که توجه حضرت به حجاب تا لحظه مرگ هم ادامه داشت، لذا از کیفیت حمل بدن محترمشان به صورتی که آن موقع مرسوم بود ـ حمل بر تابوت بدون پوشش ـ

    ابراز نگرانی کردند. لذا به همسر خود وصیت نمودند که تابوتی آماده کند، همان گونه که ملائکه شکل آن را به حضرت نشان داده بودند. فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله علیها)


    در قضیه فدک نیز شکل خاص حجاب حضرت زهرا را هنگام خروج از منزل این گونه توصیف نموده است :حضرت زهرا(س)هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم به سر بستند

    و جلباب (چادر) را به گونه ای که تمام بدن آن حضرت را می پوشاند و گوشه های آن به زمین می رسید به تن کردند و زدن پوشیه به همراه گروهی از نزدیکان و زنان قوم

    خود به سوی مسجد حرکت کردند. (طبرسی الاحتجاج ج ۱ ص ۹۸)

    قضیه فوق گویای آن است که حجاب و پوشش بیرون از منزل حضرت در مواجهه با نامحرمان دقیقا همان دو پوشش معروف بانوان در قرآن یعنی خمار(مقنعه ) و جلباب

    (چادر) بوده است . بنابراین می توان این دو نوع حجاب و پوشش را حجاب و پوشش قرآنی و فاطمی دانست.

     


    در قرآن

    درست است که در قران پوشاندن  بدن به غیر از وجه و کفین لازم شمرده نشده است نه این که اشکال دارد ولی  شرایطی را برای آن ذکر کرده است که در ادامه به

    شما عزیزان خواهم گفت.

     


    در نزد اهل سنت

    در سنت دلایلی برای وجوب نقاب و روبنده ذکر گشته‌است. در برخی کتب حدیث اهل تسنن، احادیثی آمده‌است که بر اساس آن صحابیات و از آن جمله فاطمه زهرا، فاطمه

    بنت مره، عاتکه، عایشه، اسماء بنت عمیس، حفصه و ام‌خالد چهره خود را می‌پوشانیده‌اند. از صحابه و تابعین از جمله از ابن‌جریر، عبدالله بن مسعود، ابوعبیده السلمانی

    و محمد بن سیرین نیز احادیثی درباره وجوب نقاب نقل شده‌است. 
    در برخی روایت اهل‌سنت مواردی نیز معین شده‌است که جایز است زن چهره را آشکار کند؛ از آن جمله خواستگاری، معالجه توسط نامحرم،شهادت در دادگاه[، و حالت

    احرام در حج و عمره‌است. 
    در مورد پوشش چهره در بین اهل‌تسنن اختلاف‌نظر وجود دارد.ابوبکر بن عبدالرحمن بن هشام، احمد بن حنبل، و محمد بن ادریس شافعی تمام بدن زن را بدون استثناء

    عورت می‌داند و متعقد به واجب بودن پوشاندن صورت ایشان هستند. در حالی که ابوحنیفه، جعفر صادق، و مالک بن انس چهره و کف دست زنان را عورت نمی‌دانند و

    متعقد به مستحب یا مستحسن بودن پوشش صورت زنان هستند. 
    عبدالعزیز بن باز[، ابن تیمیه، محمّد صالح المنجّد، رشید احمد لوضیانوی، ابن المعزّ، ابن المنذر، ابن حجر عسقلانی، محمود الصیّاح، ابوبکر جسّاس، محمد قاضی بیدوی،

    ابوبکر مختار الزین، ابن عثیمین، جمال ضرابزی، عبدالعزیز آل‌الشیخ، صالح الفوزانی و عثمان الهیاجی از علمای معاصر اهل سنت هستند که پوشانیدن چهره زنان را واجب

    می‌دانند. جمعیت علمای کشورهای آفریقایی، جمعیت علمای پاکستان، دانشگاه اسلامی ام القری نیز پوشاندن چهره را لازم و گشودن آن را حرام دانسته‌اند. 
    در مقابل ایسنا (انجمن اسلامی آمریکای شمالی)، جمعیت علمای دانشگاه اسلامی الازهر در قاهره مصر پوشاندن صورت زنان را مستحب دانسته‌اند. شیخ یوسف

    القرضاوی و عبید عاطف الزین نیز پوشاندن چهره را برای زنان مستحب می‌دانند.

     


    در نزد شیعه

    در بین مراجع تقلید شیعه معاصر از دیدگاه امام خمینی، آیت‌الله علی خامنه‌ای، آیت‌الله علی حسینی سیستانی، پوشاندن چهره را مستحب می‌دانند، هر چند ایشان در

    شرایط خاصی که بیم فتنه‌است، پوشاندن صورت را لازم شمرده‌اند. آیت‌الله فاضل لنکرانی، زنجانی و بهجت زدن روبنده را جایز شمرده‌اند.

     

     

    نقاب در غرب

     

    بعضی از دولت‌های غربی برای زنانی که خواستار پوشانیدن چهره شان هستند، محدودیت‌هایی ایجاد کرده‌اند. در سال ۲۰۰۱ هلند، استفاده از روبنده در مدارس و

    آموزشگاه‌ها و محیط‌های پژوهشی و اداری را ممنوع کرد. در آوریل ۲۰۰۶ دو دانش آموز دختر از مدرسه ریزریتل در بن آلمان به علت پوشیدن برقع اخراج شدند. دادگاه

    نیوزیلند در سال ۲۰۰۵ حکم صادر کرد که بر اساس آن زنان نمی‌توانند هنگام شهادت در دادگاه‌ها صورت خود را بپوشانند. در ایتالیا، پوشاندن صورت از سال ۱۹۷۵

    ممنوع شد و در سال ۲۰۰۵ بر میزان جریمهٔ نقدی متخلفین افزوده شد. در فرانسه از سال ۱۹۸۰ پوشاندن صورت ممنوع گشت. کانادا در سال ۲۰۰۱ اعلام کرد که زنان

    نیز می‌بایست برای گرفتن گواهینامه رانندگی، چهره خود را بگشایند. سلطانه فریمن بر حق خود برای داشتن عکس با نقاب در گواهینامه رانندگی اصرار کرد و موفق

    شد ایالت فلوریدا را جریمه کند. در انگلستان، در سال ۲۰۰۶جک استرا، نماینده مجلس عوام بلاکبرن، گفت که از صحبت کردن با کسی که نمی‌تواند صورت او را ببیند،

    راحت نیست و به نظر وی زدن روبنده بر چهره باعث تشدید حس جدایی و انزواطلبی می‌شود. الیور لتوین، مدیر سیاستگزاری حزب، این توصیه را سخنی خطرناک در

    مورد جلوگیری از حق افراد در انتخاب پوشش دانست. در آوریل همان سال، عایشه اعظمی دستیار آموزشی مسلمان که به دلیل امتناع از برداشتن روبنده خود در

    داخل کلاس از کار معلق شده بود، از دبستانی در یورکشایر غربی شمال انگلستان اخراج گردید.به گفته عایشهٔ اعظمی، دانش آموزان این مدرسه از وضعیت روبنده

    وی هرگز شکایتی نداشته‌اند. نیک ویتینگهام، وکیل عایشه اعظمی گفته‌است که موکل وی قادر به انجام شغل خود به عنوان دستیار آموزشی است و می‌تواند از

    دانش آموزانی که زبان انگلیسی، زبان دوم آنها است، حمایت و پشتیبانی کند. در ایالت کبک در کانادا، زنان مسلمان برای رأی دادن می بایست چهره خود را آشکار

    کنند. یک روحانی ارشد کلیسای کاتولیک رم ایتالیا در اظهار نظری، کنار گذاشتن روبنده زنان مسلمان را در اروپا خواستار شد.کاردینال رناتو مارتینی، مسوول امور

    فرهنگی مهاجران در واتیکان که به مناسبت انتشار بیانیه پاپ بندیکت شانزدهم در مورد لزوم وضع قوانینی برای بهبود شرایط مهاجران اروپایی سخن می‌گفت، به

    زنان مسلمان توصیه کرد که به منظور رعایت آداب و رسوم، قوانین و نمادها و دین کشورهای میزبان خود، کنار گذاشتن روبنده را مورد توجه قرار دهند. در سال ۲۰۰۰،

    سوئد قانونی را به تصویب رساند که بر اساس آن ماموران پلیس حق دارند از زنانی که نقاب بر چهره دارند بخواهند برای تشخیص هویت، نقاب و روبندهٔ خود را بردارند.

    در استرالیا پلیس حق دارد که روبنده زنان را بردارد و در صورت رو به رو شدن با مقاوت پلیس میتواند آنان را بازداشت کند با این حال زنان مسلمان در ایالات متحده آمریکا

    برای زدن روبنده و پوشاندن صورت آزادی بیشتری دارند.

     

     


    انواع آن

    روبنده در کشورهای مختلف شکل و نوع متفاوتی دارد. «نقاب کامل» تمام صورت از جمله چشم‌ها را می‌پوشاند. «نقاب درزدار» دو سوراخ برای چشم‌ها دارد و جز

    چشم‌ها تمام صورت را می‌پوشاند. نیم نقاب که از زیر چشم‌ها به پشت بسته می‌شود و پیشانی، ابروها، و چشم را نمایان می‌سازد. «نقاب لوانی» که به دور صورت

    بسته می‌شود و علاوه بر پیشانی و چشم، بینی را نیز آشکار می‌سازد. برخی از نقاب‌ها، یک یا چند پارچهٔ نیم شفاف را روی چشم قرار می‌دهد که علاوه بر پوشیده

    ماندن چشم، زن بتواند به راحتی ببیند و به اختیار بردارد. نوع دیگری از روبنده، برقع است که در افغانستان و پاکستان رواج دارد و پوششی از سر تا پا است و چشم‌ها

    معمولاً پشت یک پرده مشبّک قرار می‌گیرند. در پاکستان، پاک چدری، در هند ریجان، و در ایران پوشیه، پوشش‌هایی هستند که صورت را می‌پوشانند.

     

     


    صورت جذاب ترین عضو بدن 

    صورت، جذاب‌ترین عضو بدن است. شاهد آن‌که شعرا از خال صورت سروده‌اند و عاشقان، اندر خم چشم و ابروی معشوق مانده‌اند. لطافت صورت، اندازه‌ی چشم و لب،

    فاصله‌ی ابروها، نحوه‌ی چینش اعضای صورت و اندازه‌ی گونه‌ها از اصلی‌ترین ملاک‌های زیبا شناسی دختران محسوب می‌شود. بیشترین آرایش، مخصوص صورت است؛

    لبخند زیبا و طنازی‌، اختصاص به صورت دارد؛ مهمترین عامل جذب مردان به دختران، صورت زیبا است. حال که سیاهی چادر، پس زمینه‌ و بک‌گراند صورتی سپید و زیبا

    قرار گرفته است آیا جذابیت آن مضاعف نمی‌شود؟ چرا اگر مثلا خانم ها مانند زمان طاغوت ازچادرهای گلگلی استفاده می کردند شاید جذابیت صورت کاهش پیدا میکرد

    ولی حالا که صورت سفید زنان ایرانی در پارچه ای مشکی ان هم در این دوره بیشترنمایان است برای کاهش چنین جذابیتی چه باید کرد؟ با این توضیحات آیا چادر مشکی

    با صورتی باز بیشتر نگاه نامحرمان را به دنبال خواهد داشت یا پوشیه‌ای که جذابیت صورت را مخفی می‌کند؟ حتی اگر رشته ی هنر را نیز خوانده باشید باید بدانید که در

    مطالب آن چیزی به نام کنتراست وجود دارد که رنگهای بسیار متضاد بایکدیگر خصوصا سفید وسیاه را در کنار یکدیگر قرار می دهند تا سفید نمود بیشتری پیدا کند. 
     آیا تاکنون دقت کرده اید که همیشه دندان‌های سیاه‌پوستان جذاب‌تر و زیباتر به چشم می‌آید؛ نه به خاطر سفیدتر بودن و تمیز‌تر بودن. بلکه به این خاطر که سفیدی در بین

    سیاهی چشم‌ربا تر و زیباتر است. به طور کلی سپیدی در بین سیاهی جلوه‌ی بیشتری دارد. با این مثال در صدد انکار چادر مشکی نیستم. غرض آن است که صرف وجود

    جذابیت، مجوز موجهی نیست برای مقابله با یک پوشش.

     

     


    چرا پوشش صورت؟

     

    ازدیاد روز افزون تعداد نگاه‌های آلوده در زمان حاضر و عدم رعایت حیطه‌ی نگاه در جمعیت مردان به اصلاح مدرن!! این را می‌طلبد که صورت به عنوان زیباترین عضو بدن

    پوشیده‌تر باشد. شاید در گذشته‌ها که مردان بهره‌ی بیشتری از غیرت داشتند و نگاه مستقیمشان به صورت زنان نامحرم کمتر بود، جا داشت که پوشاندن دائمی صورت

    مورد اشکال قرار بگیرد. حس ناموس‌پرستی پیشینیان، حتی دزد سر گردنه را هم متعهد و ملتزم به غض بصر می‌کرد. اما امروزه که التزام به این عقاید، کهنه پرستی

    تلقی می‌شود و حتی متشخص‌ترین انسان‌ها نگاه مستقیم به صورت نامحرم را ضروری می‌دانند چاره‌ای نمی‌ماند جز پوشاندن صورت. امروزی‌ها نگاه نکردن به صورت

    را در هنگام خطاب بی‌ادبی می‌دانند. وقتی دختران ما در دانشگاه، خیابان و بازار با این‌چنین مردانی روبه هستند، آیا چاره‌ای جز پوشاندن صورت می‌ماند؟ در واقع

    پوشش صورت بازتاب، پاسخ و حرکتی است منفعلانه در برابر مردانی که به تقاضای محجبه‌ها تن در نمی‌دهند. همان محجبه‌هایی که طالب حجاب فاطمی مورد توصیه‌ی

    فاطمه‌ی زهرا ـ‌سلام‌الله‌علیهاـ هستند. اگر همه‌ی مردان، متعهد می‌شدند که متقاضیان حجاب فاطمی را به رسمیت بشناسند و در تعامل با این گروه غض بصر کنند،

    قطعا پوشش صورت ضرورت چندانی نداشت.دراینجا به نظرمی‌رسد پوشاندن زیبایی‌های صورت از نگاه‌های تیز برخی مردان آخر‌الزمان برای طالبان حجاب فاطمی ضروری

    به نظر می‌رسد. 
    خواهرانم دراینجا می خواهم بسیار منصفانه سخن بگویم تا درآن دنیا شرمنده ی روی حضرت زهرا(س) نشوم. 
    از نظر فقهی واز دیدگاه اسلام ومراجع تقلید عزیز پوشاندن وجه وکفین در دومورد واجب است: 
    1

    . در جایی که دختر یا خانم میداند شخص خاص در حال نگاه کردن به او است آنهم به نحو غیر متعارف و برای لذت بردن ( که اکثرا این در مواردی اتفاق میفته که خود

    دختر یا خانم صورت زیبایی داشته باشه یا جامه محیط نا مناسبی را داره) 
    2. در جایی که دستها یا صورت آرایش دارند که در این صورت چون بدون شک موجب جلب توجه میشه پس پوشاندنش واجبه. 
    البته برخی مراجع مثلا ابروی بر داشته شده توسط خانمها رو جزء آرایش و زینت نمیدونن (البته به شرطی که بسیار جلب توجه نکند)و میگن لازم نیست پوشانده بشه

    یا حلقه ازدواج در دست.اما اگر همین ابروی تمیز شده داری آرایش باشه یا چشم و لبها و دیگر اعضای صورت آرایش داشته باشن مثل اینکه ناخن ها لاک زده باشن

    در این صورت باید پوشانده شوند.

     

     

    چرا پوشش صورت با پوشیه؟

    ممکن است این سوال پیش بیاید که چه ضرورتی به استفاده از پوشیه، روبنده یا نقاب است؟ خانم‌ها می توانند برای پوشاندن صورتشان از چادر استفاده کنند. مثلا با

    جمع کردن یا سفت گرفتن قسمت صورت چادرشان. 
    در پاسخ این سوال باید گفت که اگر کسی از داوطلبان حجاب فاطمی قادر است دائما به وسیله‌ی چادر این غرض را محقق کند، هیچ مانعی ندارد. اما در این فرض حداقل

    یک دست انسان درگیر است و باید به طور دائم یا موقت گوشه‌ای از چادر را بگیرد. اگر کسی بنا دارد به طور دائمی از این روش استفاده کند، اولا: در برخی موارد خستگی

    توأم با زدگی را به دنبال خواهد داشت؛ و ثانیا: گاهی اوقات او به استفاده از دو دست نیاز پیدا می‌کند. مثلا هنگام خرید یا در آغوش گرفتن فرزند. اما استفاده از پوشیه

    ضمن حذف خستگی، دست و بال انسان را باز‌تر می‌کند و بانوان با آزادی بیشتر به امورات خود می‌پردازند و کارشان آسان‌تر می‌شود. در واقع پوشیه ابزاری است برای

    تسهیل در وصول به حجاب حداکثری. 
    البته ممکن است گفته شود به محض احساس نگاه آلوده، می‌توان به طور موقتی با چادر صورت را پوشاند و نیازی به پوشیه نیست. اشکال این گفتار این است که

    اولا: شناسایی نگاه آلوده در بسیاری از موارد کار دشواری است. از کجا می‌توان تشخیص داد که نامحرمِ نظاره‌گر به صورت من نگاه شیطانی دارد یا ندارد؟

    ثانیا: بسیاری از نگاه‌های حرام مخفیانه انجام می‌شود. برای پیش‌گیری از این نگاه‌ها چه باید کرد؟ 
    و همچنین در زمانی که پوشیه یا نقاب هست واقعا برای اونهایی که مذهبی هستن و مخصوصا برای رفتن به مهمانی ارایش کردن و روگرفتن دائم سخته چیز بدی نیست 
    البته به نظر شخصی من اگر چشمها ارایش داشته باشه خود نقاب چون چشمها رو نمایان میکنه شاید موجب توجه بشه که اون هم راه داره و اون اینکه یه مقدار از

    بالای روسری رو مثل سایبون بیارن جلو تا چشمها دیده نشه یا یک عینک دودی بزنن وهر کس هم سختشه، خوب واجب نیست نقاب بزنه بلکه میتونه با همون چادر

    به نحوی که صورتش دیده نشه اون رو بپوشونه که البته این مسئله در پوشیه نیست.

    یکی به من بگوید چرا آستینک می اندازی؟! خوب دقت کن دستت در نیاید! یا مثلا قدیم ها که جوراب نبود لباس های بلند می پوشیدند که اصلا پای شان معلوم نشود.

    هر کس شرایط خودش را دارد. یکی شاید دوست داشته باشد همیشه آرایش کند…پوشیه می زند و خلاص!
    یکی خیلی خیلی زیباست…هر چقدر هم ساده بیاید بیرون جلب توجه می کند و معذب می شود… گناه نکرده اما دوست هم ندارد کسی از صورت زیبایش لذت ببرد.

    اول باید دید هدف از حجاب بیشتر چیست. بعضی از خانمها برای همرنگ شدن با محیط پوشیه می زنن. مثل بعضی از خانمها در عربستان و بحرین و قم!  و دست آخر

    خانمهایی که پوشیه می زنند برای رضای خدا و دوری از چشمهای نامحرم و راحت تر بودن خودشان در معابر.
    نیت انسان مهمه که باید ببینه برای چی می خواد از پوشیه استفاده کنه. 

    دلیل نهی کردن پوشاندن صورت در حج

    خب شاید برخی ها بگویند اگر دین اسلام پوشاندن صورت را در مواردی که قبلا اشاره کرده بودم واجب کرد پس چرا از پوشاندن صورت در حج واجب نهی کرده است؟

    چنانچه به روایتی از امام محمد باقر(ع) بر میخوریم که ایشان زنی را که با بادبزن سعی در پوشاندن صورت خویش را داشت، بادبزن را کنار کشیدند وفرمودند:اگر اینگونه

    کنی پوست صورتت هرگز عوض نمی شود. 

    خواهران عزیزم اگر اهل مطالعه باشید باید بدانید که در کتاب مقدس انجیل خداوند می فرماید: هر زن باید از شوهرش اطاعت کند و شوهرش نیز از مسیح همانطور که

    مسیح هم از خدا اطاعت می کند…به همین دلیل اگر در جلسه ای مردی با سر پوشیده دعا یا نبوت کند به مسیح بی احترامی کرده است زیرا این پوشش یا کلاه نشانه

    اطاعت از انسانهاست…همچنین اگر زنی در جلسه ای با سر یرهنه دعا یا نبوت کند به شوهرش بی احترامی کرده زیرا زن باپوشاندن سر خود اطاعت خود را از شوهرش

    نشان می دهد…اگر زن نمی خواهد سر خود را بپوشاند باید موی سرش را بتراشد و اگر ازین عمل خجالت می کشد باید سر خود را بپوشاند اما مرد نباید به هنگام عبادت

    سر خود را بپوشاند ویا کلاهی به سر داشته باشد.(نامه اول پولس به مسیحیان قرنتس بخش 11 آیات 3-7)   
    خوب شاید در این کتاب تحریفاتی صورت گرفته باشد ولی باید بدانید کهدر کتاب مقدس انجیل بر زنان واجب است در هنگام عبادت خدا وحضور در کلیسا موهای خویش را

    بپوشانند.چنانچه دختران روحانی مسیحی همین کار را انجام می دهند. 
    خواهران عزیزم سر و صورت، مهم‌‌ترين مركز جاذبه هاي ‌‌هاي شهواني و حيواني است و نوع آرايش سر و صورت در تحريك و تمايلات تأثير گذار است. و از آنجا كه مردان

    بايد سر خود را در حج برهنه نگه دارند و زنان نيز صورت خود را آشكار سازند، رها ساختن سر و صورت قبل از مراسم، جاذبه هاي ‌‌هاي ظاهري را كم مي‌كند و «ترك زينت»

    در حال احرام نيز بيشتر محقق مي‌شود.درضمن استفاده از پوشیه یا نقاب ویا هر وسیله ی دیگری که با آن صورت خویش را می پوشانید موجب می شود که گرد وغبار هوا

    بر روی صورتان ننشیند.تابش نور شدید آفتاب که آسیبهای فراوانی را بر روی پوست انسان دارد، روی صورتتان اثر نگذارد و صورتتان تر وتازه بماند.وهمچنین باز گذاشتن

    صورت برای زنان در حج نوعی امتحان برای مردان به حساب می آید که نگاه حرامی نیندازند.آیا کسی که در این سفر مقدس که همه چیزهای فریبنده ی دنیا را رها کرده،

    از جان ومال خویش گذشته تا خدا را ببیند وکمی با او خلوت کند، آیا شایسته است که فقط حواسش به زیبایی و طراوت پوستش باشد.یا مدام جلوی آینه قرار گیرد تا خود

    را بنگرد وحس غروری در او ایجاد شود؟ویا لباس گران قیمتی بپوشد؟به نظر شما چرا می گویند که کسانی که به خانه ی خدا مشرف می شود لباس ساده وسفیدی را

    برتن کنند و از تجمل و زیبایی بپرهیزند تا مثل بقیه ی انسانها باشد.براي مراسم حج چون متحد الشکل بايد باشيم پوشش خاص،رنگ خاص واعمال و احکام خاص وارده

    شده…درسته خدا براي انجام بهتره عبادات حج ،حداقل حجاب را خواسته اما اين دليل نميشه حد اعلاي پوشش ناصواب باشه….که اگر بود احتياط واجب علماي و احاديث

    وارده از پيامبر و سيره ي معصوم همه مطرود بود…جالب است بدانید هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) همه ی انسانها یکی می شوند دیگر کسی بر کسی ظلم نمی کند

    وهمه دارای حقوقی یکسان هستند و همه با یکدیگر برادرند وهیچ فقیر و درمانده ای در روی کره ی زمین وجود ندارد.اصلا فلسفه ی حج این است که انسان به قول

    معروف سر عقل آید و برتری نسبت به برادر خویش احساس نکند و فقط همه همه بدانند که همه از اوییم و در آخر نیز نزد او بازمی گردیم و حاکم ومالک حقیقی هستی

    فقط از آن اوست.در حج مردان با سر خویش عبادت می کنند وزنان با صورت خویش. 

    به همین علت است که  بهتر است زن در هنگام عبادت خالق خویش با صورتی برهنه ظاهر شود. 

     

     

     

    پوشیه لباس شهرت است؟ 

     

     از آنجا که برخی ها پوشیه زدن را لباس شهرت تلقی کرده اند ابتدا باید تعریف کلی لباس شهرت را از نظر فقهی بگویم. 
    تعریف لباس شهرت:عبارت از لباسی است که از جهت جنس یارنگ یا نحوه برش ودوخت ومانندآن خلاف شآن و زی پوشنده لباس باشد. 
    وقتی می گویند از نظر جنس یعنی آنکه جنس لباس به گونه ای باشد که دیگر مردم زمان آن عصر از این گونه جنسها نمی پوشند.مثلا کسی لباسی را بپوشد که از

    جنس طلا، نقره و دیگر چیزها باشد که مردم آنرا برای پوشنده لباس زشت می شمارند. 
    از نظر رنگ هنگامی لباس شهرت می شود که مثلا شخصی سر تا پا قرمز، زرد، سرخابی ودیگر رنگهای جیغ وزننده بپوشد و در انظار جامعه حضور یابد. یا مثلا کسی

    که سنش بالا رفته لباسی با رنگ و شکل وشمایل جلب توجه کننده ای بپوشد که چه از نظر شرع وعرف آن رنگ لباس  مناسب او نباشد. 
    از نظر نحوه برش ودوخت به گونه ای باشد که به قول معروف لباس عجیب وغریبی به نظر آید وکسی همچین لباسی را برای پوشاندن خویش استفاده نکند.یا طوری

    باشد که اگر زنی آنرا بپوشد شبیه مردان شود وبالعکس.یا کسی در زندگی شهری لباس عشایر ودیگر قومیتها ویا لباس مخصوص آیینهای دیگر را بپوشد که  مخالف

    شان وزی پوشنده لباس باشد. 
    آیا پوشیه زدن جنس بخصوصی را دارد؟ آیا رنگ آن موجب معروفیت شخص می شود؟ آیا نحوه برش ودوخت آن به گونه ایست که عجیب وغریب به نظر آید؟ آیا پوششی

    که حضرت زهرا (س) ازآن استفاده می کردند شان یک زن پاکدامن را پایین می آورد؟

    در یک موردم آن است که می گویند پوشیه موجب شناخته شدن فرد می شود باید عرض کنم که پوشیه شاید موجب جلب توجه بشود ولی وقتی چیزی جز سیاهی

    نمیبیند وصورتش مشخص نیست،چگونه شناخته می شود؟ 
    بنابراین نتیجه می گیریم که پوشیه زدن لباس شهرت محسوب نمی شود.  


    جلب توجه کردن پوشیه

      
    برخی از افراد می گویند که پوشیه زدن جلب توجه می کند.درباره ی این موضوع باید به عرضتان برسانم که من حقیر آدم منصفی هستم ومنکر این که پوشیه در شهرهای

    غیرمذهبی از جمله تهران جلب توجه میکند نمی شوم.ولی خواهران عزیزم اگر با دروس حوزوی آشنا باشید باید بدانید که جلب توجه کردن از نظر شرعی دو نوع است: 
    در مورد جلب نگاه، باید این نکته مدنظر قرار بگیرد که طبق قرآن جلب یا تبرج جاهلی مذموم است. یعنی جلب نگاه مردان به زیبایی‌های جنسیتی ناپسند است. و الا اگر

    زنی از لحاظ انسانیت، شاخص و برجسته باشد، این نوع جلب توجه و برج قرار گرفتن مصداق آیه‌ی “وَ قَرْنَ فی‏ بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى‏” نیست. بلکه

    مصداق زنان برجسته‌ای چون فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله علیها است که نه تنها در عصر خود بلکه در تمام عصرها نگاه مردان و زنان را به سوی خود و سجایای اخلاقی خود

    جلب می‌کنند. از دیدگاه اسلام دو نوع نگاه به زن وجود دارد. 
    الف) نگاه جنسیتی: اسلام این نوع نگاه را مردود می‌داند و قرار گرفتن زن را به عنوان ابزاری برای بهره‌کشی جنسی مردان تقبیح می‌کند. 
    ب) نگاه شخصیتی: توجه به شخصیت و انسانیت زن مورد توصیه‌ای اسلام است. با در نظر گرفتن این دو نگاه، می‌توان نتیجه گفت که جلب نگاه مردان به جنبه‌ی جنسیتی

    زن ممنوع است. اما جلب نگاه مردان به جنبه‌های شخصیتی زن جایز است. 
    با حفظ این مقدمه سؤال این است که آیا پوشیه، مردان را به جنبه‌ی جنسیتی زنان متوجه می‌کند یا جنبه‌ی شخصیتی؟ یا هیچ‌کدام؟ مسلما با پوشیه، جنبه‌ی جنسیتی

    زن در معرض دید مردان قرار نگرفته است. درست است که پوشیه باعث جلب توجه نامحرمان می‌شود؛ اما آیا نگاه به صورت پوشیده، محرک است؟ آنان هرچه نگاه کنند

    جز پرده ای سیاه چیزی نمی بینند.اتفاقا پوشیه پیام بالاتری دارد و حلقه‌های زنجیر نگاه‌های مستمر مردان را سست می‌کند و لرزه به نگاه مردان می‌اندازد. با تجربه‌ی

    شخصی به این نکته رسیده‌ام که نگاه مردان به صورت دارای پوشیه‌ی من به مراتب کمتر‌ از ۲سال قبل است که پوشیه بر صورت نداشتم. همچنین این جلب توجه پس

    مدتی عادی شد.دختران پوشیه‌ای توقعشان اندکی بیشتر از خانم‌های چادری فاقد پوشیه است؛ آن‌ها به چیزی فراتر از حجاب معمولی می‌اندیشند. آن‌ها با تأسی به

    برترین بانوی هستی، بهترین زن را کسی می‌دانند که هیچ نامحرمی آن‌ها را ندیده باشد. 
    دقت به این نکته هم ضروری است که نگاه به صورتی سپید در لفافه‌ای سیاه، جذابیت بیشتری دارد. جذابیت آن‌هم از نوع جنسیتی است نه شخصیتی. لذا بسیاری از

    پسران اذعان می‌کنند که دختران چادری جذابیت بیشتری برای ما دارند تا دختران مانکنی بی‌حجاب.
    مثال دیگری را برای شما بیان می کنم.تا کنون دقت کرده اید وقتی شخصی روحانی در جمعی که هیچ کس به جز او این لباس مقدس را بر تن ندارد، همه ی نگاه ها

    سوی او جلب می شود.مردم تمامی رفتار ها و سکنات نه تنها او بلکه خانواده اش را نیز زیر نظر می گیرندو برایشان جالب است. 
    آیا روحانیون ما به علت اینکه لباس مخصوصشان جلب توجه می کند آنرا نپوشند؟درحالیکه این لباس پیغمبر ((صلی الله علیه وآله وسلم )) بوده و ایشان بر پوشیدن این

    لباس تاکید زیادی کره اند.آیا این گونه لباسها در ایران کم است؟آیا مردم ما هرگز شخصی روحانی ندیده اند؟پس چرا با وجود ازدیاد این افراد ولی باز این گونه لباسها جلب

    توجه می کند؟ 
    عزیزان من وقتی آنان این لباس را می پوشند نگاه مردم سوی آنان جنبه شخصیتی دارد(از نظر انتظار بالا) ولباس وهمچنین شخصیت ونوع زندگی آنان برای مردم جالب

    است و نظر هر بیننده ای را به سوی خود جلب می کند.زنانی که دارای پوشیه هستند، مردم تهران به علت آن که همچنین افرادی را با این پوشش کمتردیده اند نگاهشان

    به سوی آنهاجلب می شود وبرایشان جالب است.من تاکنون سفرهای زیادی را رفته ام.از اصفهان، یزدومشهدمقدس بگیرید تا شمال وجنوب کشور.در شهرستانهای

    دیگر (به جز قم ،مشهد، تمامی شهرهای جنوب کشور ودیگر شهرهای مذهبی کشور که اصلا این پوشش جلب توجه نمی کند) با آنکه تعداد این دختران کم است ولی

    جلب توجه آنچنانی نمی کند. 
    آیا زنیکه ابروهای کمان و چشمهای فریبا و بینی زیبا و لبهای دلربا و گونه ای سرخ و صورت پرنور و از یاد برنده ذکر خدا را در هر کوی و برزنی اماده و مجانی در اختیار

    هر کس و ناکسی میگذارد جالب توجه و باعث فساد است یا زنی که به تبعیت از عقلای غیر تعلیم یافته دین خدا حضرت فاطمه حضرت زینب و با تسلیم به امر خدا بین

    خود و نامحرم حجاب قرار میدهد تا روز جزا نباشد از در حجابان از ربشان(سوره مطففین) و نباشد از انهاکه ملائکه بایشان میگویند حجرا محجورا دور شوید از ما.

     کدام بهتر است؟

    آن که زن پوشیده ببیند نور خدا را بالعیان مشاهده میکند اگر لیاقت داشته باشد

    لذتی برای او حاصل نمیشود مگر نفس شوم او لذت تولید کند ان زن بوظیفه خود عمل کرده گناه متوجه مرد است اگر به لباس او با لذت نگاه کند حضرت عیسی نهی

    میکنند که حتی به لباس زن و ظاهر پوشیده ی او دقیق نشو و نگاه نکن اگر میتوانی

    پس خواهران هر چیزی که جلب توجه می کند باید ابتدا علت آنرا بررسی کرد سپس آن نگاه را از لحاظ جنسیتی شمرد.  

     

     


    پوشیه وطرد از اجتماع 

     

    یکی از عمده‌ترین دلایلی که باعث می‌شود بانوان متدین نسبت به پوشیه تمایل کمتری داشته باشند، دید منفی جامعه نسبت به این نوع پوشش است. که نتیجه‌ی‌ آن

    به طور ویژه در دوست‌یابی‌ها و روابط عمومی ظاهر می‌شود. عموم مردم به دوستی با شخصی که با پوششی متفاوت در جامعه ظاهر می‌شود تمایلی ندارند. چرا که

    این نوع پوشش را نشانه‌ی‌تحجر و عقب‌ماندگی می‌دانند. برخی از مردم هم از رویارویی با چنین اشخاصی واهمه دارند. التزام به پوشیه در جمع‌های مذهبی آسان‌تر

    است. اما در دانشگاه، بازار یا اماکن تفریحی به دلیل همان نگاه منفی حضور با این پوشش برای همه آسان نیست. 
    برای حل این معزل باید به این نکته توجه داشت که اولا: ما پوشیه را به همه توصیه نکرده‌ایم؛ مکررا تأکید می‌شود که پوشش وجه و کفین از حیث فقهی واجب نیست

    مگر در مواردی که قبلا به آن اشاره شد. به عنوان مثال شایسته است بانوان طلبه یا خانم‌هایی که همسرشان طلبه است، به طور ویژه از حجاب پوشیه استفاده کنند.

    چرا که بانوی طلبه یا همسر یک طلبه باید بیشتر از بقیه‌ی مردم رعایت کند تا مردم یک درجه پایین‌تر باشند. ثانیا: به نظر می‌رسد این رفتار ما است که ما را از جامعه

    طرد می‌کند نه لباس ما. کسانی که با لباس در صدد جذب دیگران هستند به خاطر این است که رفتارشان جذابیت ندارد و با لباس‌های رنگارنگ جبران نقیصه‌ی جذاب

    نبودن رفتار را می‌کنند. اگر یک بانوی شیک‌ پوش پوشیه‌ای رفتار مناسب و جذاب داشته باشد، هیچ‌گاه جامعه او را طرد نمی‌کند.این از تجربیات من است.(برداشتی

    از وبلاگ یا منصور امت)  

     

     


    جمع بین حضور اجتماعی با پوشیه

     

    ۴*خارج شدن زن براي كار بايد با اجازه ولي او باشد: اذن ولي زن را از گرفتار شدن در مشاغل نامناسب باز مي‌دارد و زندگي خانوادگي را پايدار مي‌كند. البته چنان‌چه زن

    ازدواج نكرده باشد، ولي او پدرش و اگر ازدواج كرده باشد، شوهر اوست و اشتغال زن بايد با صلاح‌ديد و توافق هر دو باشد. البته ولي در مورد اين كه زن به كار مباحي

    مي‌پردازد، در برابر خدا مسؤول است. 
    فقها براي شرط كردن اذن شوهر يا ولي به سخن خدا استدلال كرده‌اند كه ” ياأيها الذين آمنوا قوا أنفسكم وأهليكم نارا وقودها الناس والحجارة “ . اي كساني كه ايمان

    آورديد، خودتان و خانواده‌تان را از آتشي كه هيزمش مردم و سنگ‌ها هستند؛ باز داريد. 
    و از سنت اين كه رسول خدا- صلي الله عليه و سلم- فرمود: كلكم راع ٍ ومسئول عن رعيته ، فالأمير الذي على الناس راع وهو مسئول عنهم ، والرجل راع على أهل بيته

    وهو مسئول عنهم ، والمرأة راعية على بيت بعلها وولده وهي مسئولة عنهم ، والعبد راع على مال سيده وهو مسئول عنه همه شما نگهبان هستيد و مسؤول امر رعيت

    خود هستيد؛ امير كسي است كه نگهبان مردم است و مسؤول ايشان است. مرد نگهبان اهل بيت خويش است و مسؤول بر ايشان است. زن نگهبان خانه شوهرش و

    فرزندش است و او مسؤول بر ايشان است. بنده نگهبان بر مال آقاي خود است و مسؤول آن است.

    ۵*التزام به حجاب شرعي، احتیاطا ان است كه چيزي از زن جز جامه رو كه قهراً آشكار مي‌شود، آشكار نشود؛ و زن تمام بدن خود را بپوشاند؛ و لباس او خود زينت نباشد

    و به لباس مردان و يا زنان كافر شبيه نباشد. همچنين لباس زن نبايد تنگ و يا شفاف باشد. زن نبايد همچنين خود را در هنگام خروج از خانه معطر كندبه طوری که نظر مردان

    نامحرم را به سوی خود جلب کند. 
    ۶* كار خالي از اختلاط باشد: كاري كه زن انجام مي‌شود، بايد بدون اختلاط های حرام با مرد نامحرم باشد. بر اساس اجماع فقهاء كار كردن زن در محيطي كه در آن مردان

    حضور دارند، زیاد خوب نیست.موارد بسياري هست كه زنان مي‌توانند بدون اختلاط به كار خارج از خانه بپردازند؛ از آن جمله: تدريس در مدارس ودانشگاه های دخترانه،

    پزشكي و پرستاري براي زنان، خدمت اجتماعي در سازمان‌هاي زنان، كار اداري در محيط زنانه، و كار كردن در كتابخانه‌هاي مخصوص بانوان. 
    البته کارهای فراوان دیگری هم هست که زن می تواند دران حضور یابد ولی به طور کلی خانه برای زن بهتر است.به احادیث زیر توجه فرمایید: 
    رسول خدا (صلی الله علیه و سلم ) فرمود: ((صلاة المراءة وحدها في بيتها كفضل صلاتها في الجمع و عليها درجات )) 
    بـه تـنـهـايـى و درخانه نماز خواندن زن مثل نماز در جمع است در حالى كه بر آن فضيلت دارد.» 
    هم چنين رسول خدا(صلی الله علیه و سلم) فرمود: 
    ان مـساجدالنساء البيوت , و صلاة المراءة في بيتها و هي افضل من صلاتها في محاطها و صلاتها فيها افضل من صلاتها في صفتها وصلاتها في صفتها اءفـضـل مـن صـلاتـهـا

    فـي صـحـن دارها و صلاتها في صحن دارها اءفضل من صلاتها في سطح بيتها 
    بهترين مسجد زنان خانه است , و نماز زن در خانه است و نماز زن در اتاقش برتر از نماز او در وسط خانه و نماز خواندن او در وسط خانه بهتر از نماز خواندنش در ايوان است

    , و نمازاو در ايوان برتر از نمازش در حياط خانه است , و نماز او در حياط خانه برتر ازنمازش برپشت بام خانه است. 
    در جای دیگری رسول خدا(ص) در هنگام ازدواج حضرت زهرا(س) با حضرت علی(ع) کارکردن بیرون از خانه را به علی وکار در خانه را به دخترشان واگذار کردند.

    حضرت زهرا(س) در این هنگام می فرمایند:خدا میداند از اینکه پدرم رسول خدا مرا از دید نامحرمان باز داشته چقدر خوشحالم. 
    حال برخی ها می گویند زن به طور کلی به بیرون نیاید.بعید می‌دانم کسی در عصر حاضر منکر حضور زن در جامعه باشد. چون زن امروزی برای ترقی و تکامل ناچار است

    در صحنه‌های متعدد حاضر باشد. حتی بسته‌ترین خانواده‌های مذهبی هم حضور زن را در جامعه مسلم می‌دانند. اما سؤال اساسی این است که چه طور می‌توان روایت

    مخفی بودن زن از نگاه نامحرمان را با زن امروزی تطبیق کرد؟ با چه ابزاری می‌توان زن کامل 1400 سال پیش را الگوی عملی زن امروزی قرار داد؟ از یک سو ممانعت از

    حضور زن در اجتماع منجر به عقب‌ماندگی و تخطی از برخی مسئولیت‌های شرعی می‌شود و از سوی دیگر، اعطاء مجوز حضور زن در انظار نامحرمان، با حدیث فوق

    ظاهرا در تناقض است. راه حل این تناقض چیست؟ هر چند سیاق حدیث فوق به وجوب اختفاء زن محجبه از دید نامحرم دلالت ندارد، اما به هر حال در جامعه‌ی اسلامی

    کسانی هستند که تمایل دارند ضمن حفظ حجاب  مورد توصیه‌ی زهرای اطهر ـ‌سلام‌الله‌علیهاـ در جامعه نیز حضور فعال داشته باشد. این‌جا است که ضروری می‌شود

    پوشش داوطلبان این نوع حجاب، مضاعف شود. یعنی این گروه باید چیزی بیش‌تر از حجاب متداول در جامعه را رعایت کنند. مثلا گردی صورت و مچ‌ها را نیز بپوشانند

    تا توجه زیاد مردان نامحرم را به خود جلب نکنند واحتیاط مستحب آن است که تمامی مواضع فتنه را بپوشانند.  

     

     

     


    چرا باپوشیه مخالفت می کنند؟ 

    يكي از خانم‌هاي تهراني مي‌گفت: « امروز در تهران اگر كسي با روسري و موهاي بيرون و با مانتوهاي تنگ و كوتاه بيرون بيايد، مثلاً براي خريد به مغازه يا فروشگاهي برود،

    نه كسي از مردم كاري به او دارد و نه كسي توبيخش مي‌كند؛ اما وقتي روبنده مي‌پوشي، بايد توهين و پوزخند را تحمل كني؛ انگار مردم تهران برهنگي را تحمل مي‌كنند و

    مي‌پذيرند اما روبنده را نمي‌توانند قبول كنند و بپذيرند.» در اين‌جا بايد پرسيد كه به سر ما چه آمده‌است؟ مگر اين مردم همان‌هايي نيستند كه زمان رضاشاه حاضر به كشف

    حجاب نمي‌شدند؟ 
    شايد بگوييد كه ديگر وضعيت فرق كرده‌است؛ ديگر ايران از اسلام فاصله گرفته‌است و به سوي مدرنيته گام برمي‌دارد. من از شما مي‌پرسم آيا جامعه بريتانيا و سوئد و ايرلند

    و استراليا و … اسلامي‌تر هستند يا جامعه ايران؟ چرا كه وقتي از زنان روبنده‌پوش بريتانيايي اين سؤال را مي‌كني؛ جواب مي‌دهد كه نه، كسي واكنش منفي نشان

    نمي‌دهد: « امروز غيرمسلمان‌ها عادت كرده‌اند كه مثل ما را ببينند». البته تعجب مي‌كنيم خصوصاً وقتي ببينيم كه در چنين جوامعي كه مسلمانان در اقليت هستند

    «روبنده عادي‌تر است». 
    اين‌جاست كه به صدق سخن مرحوم سيدجمال‌الدين اسد آبادی مي‌رسم كه «در غرب اگر مسلمان نديدم، مسلماني ديدم»؛ آيا در كشور اسلامي ما- مسلماني هست؟

    و اگر هست آيا مسلماني اين است كه چيزي را كه واجب است يا اگر واجب نيست مستحب و سنت است؛ مسخره نمود؟ 
    آيا اين سخن خداي‌تعالي را فراموش كرده‌اند كه فرمود:  آيا سخن الله و فرستاده او را به ريشخند مي‌گيريد؛ بهانه‌اي نياوريد، زيرا كه ناسپاس شده و به آن‌چه پيش از باور

    داشتيد، كافر گشته‌ايد. اگر برخي از شما را ببخشاييم، ديگران از شما را عذاب خواهيم كرد، آن‌ها كه گناهكار بودند.(توبه 65-66) ؟ آيا امروز گمان مي‌كنند كه مي‌توانند

    چيزي را داوري كنند كه به آن علم و دانشي ندارند؟ 
    البته چرا اين زنان  و دختران مسلمان هستند كه زنان و دختران منقبه و روبنده‌پوش را مسخره مي‌كنند، و نه غيرمسلمان‌ها؟ آيا نه اين كه زنان مخدره بايد به پاكي و عفاف

    و طهارت و تقوا شناخته مي‌شوند؟ 
    نظر من اين است: « اين كه چرا برخي زنان و دختران مسلمان هستند كه براي شما مشكل ايجاد مي‌كنند؛ معمولاً به خاطر اين است كه به آن‌ها حسادت مي‌كنند. اين‌ها

    يا زناني هستند كه مي‌خواهند روبنده‌ بپوشند، اما به دلايلي مثل فضاي خانوادگي و… نمي‌توانند؛ گروه ديگر زناني هستند كه روسري و چادر مي‌پوشند و مي‌خواهند

    بدين‌وسيله توجه جلب كنند و كسب احترام كنند و از اين كه ديگران فكر كنند كه شما از آن‌ها باتقواتر هستيد؛ مي‌ترسند. گروه سوم، زناني هستند كه اساساً به حجاب

    اسلامي بي‌توجهند، و حضور يك زن با روبند باعث مي‌شود كه به ياد احكام اسلام بيافتند و احساس گناه كنند. در اين‌جا هم حسادت آن‌ها را وادار مي‌كنند كه به شما

    فشار بياورند تا يا شما روبنده را ترك كنيد و يا افكار ديگران را درباره شما به هم بزنند؛ اين‌ها كساني هستند كه مي‌خواهند شما با آن‌ها برابر باشيد، به جاي اين كه

    خودشان راه كمال را بپيمايند، مي‌خواهند شما را پايين بكشند. گروه چهارم زناني هستند كه صرفاً به چهره‌نمايي عادت كرده‌اند و نمي‌خواهند شما روبند داشته باشيد

    چون مي‌ترسند كه شوهرانشان به آن‌ها نيز بگويند كه روبند بزنند.چون معنای واقعی حجاب را نفهمیده اند.»یا برخی ها هم از عموم زنان محجبه واجب بودن پوشاندن

    وجه وکفین در دوصورتی که قبلا به آن اشاره شد(نگاه حرام به صورت وی ویا آرایش صورت)از روی غفلت نمی دانندوفکر می کننند که پوشاندن صورت ودستها به طور

    مطلق واجب نیست.که البته از نظر علمای عزیز ما در صورت نبودن این شرایط باز پوشاندن صورت افضل تر است. 
    البته مرداني هم هستند كه با پوشیه و روبنده مخالفت مي‌كنند، مخالفت اين مردان به رأي من صرفاً‌ نوعي خودفريبي‌است. ممكن است خيلي از آن‌ها قلباً تمايل داشته

    باشند كه زنان خانواده آن‌ها روبند بزنند، اما از طرفي از اين كه دوستان و آشنايان  زن او را با روبند ببينند، وحشت دارند؛ و اين كه ديگران درباره من چه فكر خواهند كرد.

    به همين دليل، اين نوع مردان وقتي زن منقبه را مي‌بينند، با خودشان فكر مي‌كنند كه «نكند اين زن از زنان خانواده من باتقواتر است؟»؛ يعني از يك سو اين مردان

    برنمي‌تابند كه زني باشد كه حجابش از زن آن‌ها كاملتر باشد؛ البته اين مردان هم آشكارا خودشان را مي‌فريبند.یا از روی غفلت شرایط واجب بودن پوشاندن صورت

    در برخی مواقع را نمی دانند. 
    بعد از این دلایل با توکل بر خدا پوشیه را به عنوان حجاب برتر انتخاب کردیم و به لطف الهی تا به امروز در برابر هیچ نامحرمی  آن را برنداشته ایم اما ما متهمیم؟!!! 
    ما متهم شدیم به افراط و تحجروعقب ماندگی…… 
    اما نه از طرف افراد به اصطلاح غیر مذهبی که تکلیف آنان مشخص است. مشکل آنها با اصل حجاب است ،آن هم از هر نوعی که باشد . 
    ما وامثال ما متهم شدیم اماتوسط افرادکج فهم .

    بله ، درد ما از عامه ی مردم نیست ، درد ما از افراد که از دین چیزی نمیدانند جز عقایدی که خود بدان تعصب می ورزند ، در حالی که معلوم نیست این عقاید تا چه اندازه

    درست است . 
    میخواهند ما را نه به خاطر بی حجابی به خطر حجابمان بکوبند، نمیدانم شاید پوشیه را هم بد حجابی میدانند؟!!! 
    دادن نسبت های بد نیز دور از انتظار نبود.زیرا جامعه ی ما بدون آنکه بدانند دخترانی که پوشیه می زنند برای چه این کار را می کنند به راحتی درباره ی آنان قضاوت عجولانه

    می کنند.یادمان باشد تا با کفشهای کسی راه نرفته ایم درباره ی او قضاوت نکنیم.  

     

     

     


    رفتارها و واکنشهای متفاوت مردم    

    در طول مدتی که پوشیه می زنم رفتار ها و واکنشهای متفاوتی از مردم دیده ام.برخی ها مرا تحسین کرده اند وبرخی علت این کار را می پرسیدند.من هم با حوصله ی

    زیاد پاسخ قانع کننده ای را می دادم.برخی ها می گویند:پوشیه و نقاب باعث میشه دخترها چشم چرانی کنن باید بگم این حرف یه مقدار سبک و غیر منطقی و تعصبیه.

    کسی که اهل چشم چرانی معمولا دنبال پوشیه و نقاب نیست و اون که نقاب و پوشیه میزنه معمولا اهل این کارها نیست ( البته گفتم که معمولا)مضافا بر این که میشه

    با این توجیه گفت چادر هم نپوشند چرا که شاید وسیله ای بشه برای زنها تا زیر چادر چیزی نپوشن و یا لباسهای بد بپوشن و ازش سوء استفاده کنن.بنابراین خواهران

    عزیز فکر میکنم چشمها را باید شست جور دیگر باید دید. 
    برخی ها هم فکر می کردند کسی مرا مجبور به این حجاب کرده حالا(چه شوهرم ویا پدر ومادرم) در صورتی که خداوند متعال در سوره ی مبارکه بقره می فرماید:لا اکراه

    فی الدین ((در دین اسلام اجباری نیست)).زنانی بوده اند که وقتی مرا با پوشیه دیده اند تعجب کرده اند زیرا باور نمی کردند که من همان دختری هستم که یک دقیقه پیش

    با رفتاری بسیار مناسب با آنان صحبت می کردم و ظاهری مناسب وآراسته داشتم.این هم به علت آن هست که رفتار وظاهر دیگری (بسیار افراطی) را که از من انتظار

    داشتند را در هم شکستم چون برخی مردم ما دید درستی از دخترانی که پوشیه میزنند ندارند.یا موقعی شده بود که من برای رفتن به خانه سوار اتوبوس شدم.خانمی

    با مانتوای بسیار کوتاه و روسری ای رها شده روبرویم نشسته بود.پس از مدتی کمی صحبتم با آن خانم شروع شد وتا آخر خط با هم حرف زدیم.موقع خداحافظی اصلا

    توقع نداشتم که از منی که روبنده بر صورت داشتم با لبخند از من خداحافظی کند درحالی که دو برابر ونیم من سن داشت.چون به من خیلی نزدیک شده بود ورفتار

    مناسب مرا پسندیده بود.بعضی ها حجاب خود را محکم می کردند و برای من حقیراحترام  قائل می شدند.کسانی هم بوده اند که از من درخواست می کردند که باید

    پوشیه را از کجا تهیه کنند.بعضی از زنان نیز با به دلیل آنکه امثال ما را می شناختند ومفهومات واقعی دین اسلام را درک کرده بودند نگاهی نمی کردند وبرایشان عادی

    بود.تعداد کثیری از مردم تصور این را داشتند که من حجاب پوشیه را به دلیل صورت زیبایم ویا شهری که درآن زندگی می کنم مثلا (شهرهای جنوبی کشور) می زنم.

    تمامی این ها رفتار های 99 درصد مردم تهران بود.زنانی هم بودند که خیال می کردن یک زن چهل – پنجاه ساله هستم ومرا(حاج خانم) خطاب می کردند.یکبار در حال

    راه رفتن با پوشیه بودم که دختری به سن .سال نه وده ساله بود که قصد مسخره کردن مرا داشت که با انتقاد شدید پدرش روبرو شد.وی به دخترش گفت:مگه چیز

    خنده داریه.

    یا موقعی شده بود که من از رفتار بسیار بسیار اسلامی یک زن با من متعجب شدم.او با وجود حجاب من با هم به مسجد رفتیم.در مسجد به پیش او رفتم وگفتم:من

    تحسین می کنم شما را به خاطر رفتار خوبتان که به جای طعنه ومسخره این گونه بودید.من بسیار شما رال دعا کردم(که در این لحظه نا خود آگاه بغضم گرفت)و او
    مرا در آغوش گرفت وگفت:آخر چرا باید با شما رفتار نا مناسبی داشته باشم وشما را مسخره کنم.

    یا یه موقع زنی حدود شصت ساله بدون هیچ سلامی وبا لحن دور از شان وی به پیشم آمد وگفت:((شما عربین؟من برگشتم و بهش گفتم:سلام خواهرم.شما می

    تونستین خیلی دوستانه تر این را به من میگفتین.او از این گونه رفتار با من ناراحت شد و بغلم کرد وگفت :این نوع حجاب شما برایم جالب بود.زیرا من در زمانی که به

    حج رفته بودم این گونه بانوان را زیاد دیده بودم.من هم با نهایت احترام لبخندی به او زدم و رفتم. 

    متاسفانه برخی بانوان محجبه نیز اخلاق مناسبی با من نداشتند وطوری به من می نگریستند که پیغمبر اسلام به کافر این گونه نمی نگریستند.
    اینان فقط به احکام اسلام چسبیده اند واخلاق را فراموش کرده اند.در صورتی که رسول الله می فرمایند: ((انی بعث لاتمم مکارم الاخلاق))من برای کامل کردن اخلاق

    انتخاب شده ام و درجای دیگری می فرمایند:بهترن شما کسی است که اخلاقش از همه نیکوتر باشد.
    اصلا تا کنون توجه کرده اید که چرا امام خمینی (ره) تا این اندازه محبوب تمام مردم جهان است؟ 
    به دلیل اخلاق بسیار عالی وروح معنوی بزرگی که دروجود ایشان رخنه کرده است.برای درک کامل این موضوع  سخنی از یکی از خبرنگاران زمان امام را برای شما

    می نویسم: 
    ((بسمه تعالی)) 
    (….چه عاملی باعث شد من کاملا لائیک وجوان بزرگ شده در شرایط هیچی بازی وزیگول بازی آن زمان زندگی ام را بگذارم که بروم خودم را بچسبانم به امام خمینی؟ 
    به خاطر جذبه وکشش وآن حقیقتی که نهفتهدر این فیگور می دیدم. 
    گوش می کنی؟یعنی ببین مثلا روزی که امام می خواست بیاید من خودم را به آب وآتش زدم که باید بروم فرودگاه وحالا تو فکرش را بکن که یک سال وخورده ای بود که

    من توی خیابانها داشتم می دویدم به خاطر این ایده آبستره امام خمینی خب و آدم ها داشتندمی مردند ومن عکسشان را می گرفتم وخودم را در خطر می انداختم وعکس

    هایم را می فرستادم که مردم دنیا ببینند. 
    حالا این آدم داشت می آمد خب؟ ومن تا چند لحظه ی دیگر آن بالا این را می دیدم.اینها یک چیزهایی داشت یعنی یک چیزهایی بود فراتر از انقلاب و انگیزه و روانشناسی

    روزمره دنیا واین ها می رود.تبدیل می شود به یک جذبه ای که امام (ره) روی من داشت. 
    من را می گرفت.وقتی پهلویش بودم اصلا یک آدم دیگری می شدم حتی مثلا می رفتم جماران آن بالا بغلش از این پایه ها می گذاشتند برای دوربین تلویزیون. 
    من تنها کسی بودم که اجازه می دادند بروم آن بالا ودوربین تلویزیون. 
    به من اجازه می دادند بروم آنجا زاویه ی خوبی داشت.من هروقت می رفتم آنبالا امام (ره) جلویم بود.واقعا هیپنوتیزم می شدم.واقعا آدم میشنود این چیزهایی که

    می رفتی پهلوی یک شیخ بعد در جذبه ی یار وغرق می شدی. 
    واقعا این طوری بود.من هم کسی نبودم که زمینه ی سنتی خانوادگی برای این باورها داشته باشم.نبود یک چنین چیزهایی اما می شود می دانی؟  
    شخصا برای من اتفاق می افتاد این آدمی که آنجا نشسته بود و من از درون دوربینم به او زل می زدم اینها یا موقعی که  رفتم فرودگاه یک عالمه طول کشید بعد با چه

    هیجانی رفتم اینکه آمد آنجا من از داخل دوربینم میخ شدم اصلا از درون دوربینم نگاه می کردم.الآن جلوی من یک اسطوره ای یک چیز آبستره ای بود یک روحی یک انرزی.

    باید ببینینش اصلا چه قیافه ای داشت.این سفیدی اش وچشمش که پایین بود واصلا در نگاهش می دیدی که جا برای هیچ نوع مسخره بازی ندارد. 
    جدی ترین آدم ممکن است.کوچکترین جا برای هیچ نوع لغزش نیست.می دانی؟ 
    خیلی معرکه بود….) 
    بنابراین هیچگاه اخلاق اسلامی را فراموش نکنیم و به جای دفع جذب کنیم.خواهران عزیزم به همین دلیل است که در صحبتهای قبلی ام اشاره کردم که این رفتار ماست

    که موجب طرد ما از جامعه یا حضور مستمر وموثر ما می شود نه لباس ما.   
    هیچ کس نمی داند بنده ی سیاه سفید وخاکستری خدا کیست؟پس عجولانه درباره ی کسی سخن نگوییم.  

     

     

     


     فرهنگ سازی برای حجاب پوشیه (سختی استفاده از این حجاب در شهرهای غیر مذهبی)

     

    جامعه‌ی کنونی ما هنوز در زمینه‌ی پذیرش پوشش پوشیه به بلوغ لازم نرسیده است. این در حالی است که در بسیاری از کشور‌های اسلامی این نوع حجاب در بین اقشار

    مختلف جامعه مرسوم و متداول است. در این کشور‌ها حتی برخی از بانوانِ، با پوشیه در استودیو‌های صدا و سیما حاضر می‌شوند و به اجرای برنامه می‌پردازند. هر پدیده‌ای

    برای نهادینه شدن، نیاز به فرهنگ‌سازی اصولی دارد. صِرف ناهنجار شناخته شدن این نوع پوشش در عرف ایران، یا مناسب نبودن ظاهر این پوشش از دید برخی از مردم، یا

    مطرود بودن پوشیه، دلیل موجهی نیست برای عقب‌نشینی. اول هم باید از متدینین شروع کرد. اقناع دوستان و اقوام متدین می‌تواند کمک بزرگی باشد در زمینه‌ی ترویج این

    فرهنگ. البته ارگان‌های حکومتی فرهنگ‌ساز هم باید بخشی از برنامه‌های فرهنگی خود را به این مقوله اختصاص دهند. 
    شاید برخی ها فکر کنند اگر در شهری مانند تهران پوشیه یا نقاب و یا حتی چادر بپوشند توسط برخی از افراد دین نفهم ویا به اصطلاح قرتی در دانشگاه ،بازار ودیگر جاهای

    غیر مذهبی دیگر مشکلی برایشان ایجاد شود.ابتدا باید به شما عزیزانم بگویم من انصاف دارم و نمی گویم که رفتار انسانهای قرتی وبد حجاب وبی حجاب با امثال ما

    بدوناشایسته است ودختران دارای پوشیه در محیط های مذهبی تهران راحتترند.البته من این گونه رفتار ها را در شهرستانها ندیده ام.ولی خواهران من شما می توانید

    با فرهنگ سازی درست وبه موقع ورفتار بسیار مناسب به آنان بفهمانید آنچه در ذهن شما درباره ی من است کاملا باطل واشتباه است؛زیرا این گونه آدم ها به علت دین

    زدگی وتاثیرات زیان باری که شبکه های خارجی وفرهنگ منحطط غرب روی آنان گذاشته اصولا با حجاب مشکل دارند ویا به خاطر فقر به فحشا کشیده شده اند آنان

    می خواهند با رفتار دور از ادب یا مسخره کردن شما کمی عقده شان را از افرادمذهبی خالی کنند. مثالی را بریتان ذکر می کنم: 
    یکبار وقتی بیرون رفته بودم دختری بدحجاب با دیدن من به سرعت و در یک مکان عمومی جیغ کشید.دوستش که در کناروی ایستاده بود آن دختر را دعوا کرد.مردم نیز در

    برابر رفتار زشت وننگین این دختر واکنش نشان دادند و از او خواستند که از من عذر خواهی کند.من به آرامی از کنار او رد شدم، بدون آنکه چیزی بگویم.به خدای امیرالمومنین

    همان دختر بعد از 15 ثانیه به پیش من آمد و به شدت از من عذرخواهی کرد.این جاست که به یاد رفتار امام موسی کاظم (ع)  می افتم که ایشان در برابر آن مرد فحاش

    فرمودند:((افراد با تقوا در هنگام عصبانیت خشم خویش را فرو می برند و از مردم می گذرند.)) 
    بعضی ها مثلا میگن آقا شهر بازی که جای اشخاصی که ظاهر و وجهه ی مذهبی دارن یا خانوم های چادری یا منقبه ها نیست . ما با این قیافه ی تابلوی مذهبیمون خوب

    نیست بریم کافیشاپ ، پارک و…
    یا به قول شما توی تهران خوب نیست ما پوشیه بزنیم چون پسرا بیشتر کنجکاو میشن .
    در مورد این مسئله باید چند تا مطلب بگم .
    یکی اینکه چی شده که کار به اینجا رسیده !؟ غیر از اینه که قشر مذهبی خودشون رو در حاشیه قرار دادن و کنار رفتن و کار به اینجا رسیده که روشون نمیشه توی اینجور

    اماکن حاضر بشن !؟ اگر از روز اول با جرات و افتخار نسبت به عقایدشون ، صحنه رو خالی نمیکردن ، الآن هیچ ترسی از این مسائل نداشتن .
    دوم اینکه اینجور آدما که مثلا به قول شما بگن اون زیر کیه و چه شکلیه واقعا کم هستن . بعدشم بذار فکر کنن که کیه و چه شکلیه ! مهم اینه که چیزی نمیبینن و شما

    خودتون رو حفظ کردید . حالا هر فکری هم میخوان بکنن . اونا هستن که مشکل دارن نه شما .
    مسئله ی بعدی اینکه همین کار شما و امثال شما که مثلا با پوشیه توی جامعه حاضر بشید ، بهترین نوع تبلیغ دینه و یقینا بالاترین اجر ها رو داره .
    پس انقدر به فکر خالی کردن صحنه نباشید .به چیزی که هستید افتخار کنید و با افتخار در جامعه حاضر بشید . مطمئن باشید این فتنه ی دشمنه که از این طرق میخواد

    جوّ دینی رو کم کم نابود کنه و مذهبی ها رو خونه نشین کنه .
    اتفاقا من و دوستام هر وقت میخوایم بریم بیرون ، من بهشون میگم بیاید بگردیم و هر جا که قرتی تره همونجا بریم . خیلی اوقات وقتی با پوشیه وارد یه کافیشاپ میشیم ،

    فقط تا چند دقیقه همه دارن ما رو نگاه میکنن و خودشون رو جمع و جور میکنن .
    بذار یه داشتان بگم .
    رضا شاه علاوه بر منع حجاب از زنها ، یه کار دیگه ای که کرده بود این بود که اجازه نمیداد که روحانی ها با لباس روحانیت در جامعه حاضر بشن . یکی از بزرگترین علمای

    اون زمان به نام حاج آقا حسین قمی(رحمت الله علیه) بودن که رضا شاه جرات نکرد ایشون رو از پوشیدن لباس روحانیت منع کنه . ایشون خیلی اوقات با لباس روحانیت

    در خیابونها و بازار راه میرفتن . بعضی از اطرافیانشون همین اشکال رو به ایشون میکردن که حالا که تقریبا هیچ روحانی با لباسی نیست خوبه که شما هم بدون عمامه

    در جامعه حاضر بشید ولی ایشون همیشه میگفتن که من عمدا با این لباس در جامعه حاضر میشم تا مردم روحانیت و این لباس رو فراموش نکنن .
    خلاصه میخوام بگم این حرفا و بهانه هایی که دشمنان دین در جامعه های دینی رواج میدن ، باعث نشه که فکر کنید باید از مواضعتون کوتاه بیاید . 
    ولی شما خواهر متدینم که همیشه وهمه جا به بانویتان حضرت زهرا (س) متوسلید وحافظ حرمت خون شهدا هستید پس چرا باید باحضور در این مکانهای غیرمذهبی

    بترسید؟یادتان باشد تا خدا وقرآن را دارید غم ندارید اگر مومنید.لطفا به این حدیث نورانی  توجه فرمایید:امام سجاد(ع) فرمودند:اگر در روی زمین هیچ کس جز من نماند

    ومن تنها باشم تا قرآن را دارم تنها نیستم ونمی ترسم.  
    مومنان می گویند:حسبنا الله ونعم الوکیل - نعم المولی ونعم النصیر 
    ((کافی است خدا برای ما و چه مدافع خوبی ست.چه سرپرست خوب ویاوری نیکوست.))    

     

     

     


    چگونگی استفاده از پوشیه  برای دختران اول راه  

     

    من راه حل هايي كه امتحان كردم به شما ميگم اميدوارم كاربردي باشه!


    اوايل خيلي به خودت سخت نگير ! يعني هر جا احساس نفس تنگي يا عذاب كردي سريع برش دار! البته بدون اينكه كسي تو رو در اون حال ببينه تا خدايي نكرده فكر بدي

    نكنه!!!!

    قبل از اين كه بري بيرون در منزل چند ساعت بزن تا عادت كني و احساس بدي نكني!

    براي راحتي ابتدا از نوعي كه جلوي چشمش بازه استفاده كن!

    اگر يكي از اشنايان به كربلا ميره پول بده برات بخره جنسش واقعا عاليه!

    قبلش حسابي تحقيق كن تا اگه كسي بهت چيزي گفت جواب داشته باشي!

    ازاون جايي كه ادم بي ادب همه جا هست هر وقت كسي مسخرت كرد و حرف زشتي زد بذار به حساب جهالتش و مدام اين ايه رو تكرار كن! 
    مومنان از ملامت ملامت كننده نميترسند! 
    اگاه باشيد كه مومنان نه ترسي بر انان است و نه اندوهگين ميشوند. 

    هدفت براي خدا باشه و الا كم مياري!(صرفا براي ياداوري خودم)
    با حجاب بي هدف +شيطان=بدحجاب

    چند جا كه فكر ميكني كسي نميشناست بزن اما هميشه! براي بعضي ها استفاده بين آشنايان از همه سختره ! اونم راه حل داره.
    اگر يكي از اشنايان ديدت خيلي با اعتماد به نفس برو سلام و احوال پرسي كن و اگر مخالف كارت بود اصلا بهش فرصت نده مثلا بگو خب فلاني چي شد ؟1 شما كجا

    اينجا كجا؟! و ازين حرفا ! 
    خلاصه اگر درست فرهنگ سازی کنی مخالفانت موافقانت خواهند شد.ان شاء الله  

    محل خرید پوشیه
    محل خرید آن خواهرانم برای خرید پوشیه می توانید به قم مراجعه کنید.در مشهد هم وجود داره اگر به یکی از شهرهای جنوبی کشور هم سفر کردین، جنس خوبش

    موجود است.در تهران هم می تونین به حرم عبد العظیم حسنی برین واز پاساژها ی آنجا بخرین.اگر هم رفتن به این مکانها مشکل بود می تونین یک پوشیه یا نقاب با توجه

    به سلیقه ی خودتان بدوزید.ان شاءالله به آخرین درجه ی کمال وتقوا برسید.  


    فواید این حجاب  

     1.مورد دید کمتر نامحرمان قرار می گیرید.به علت آنکه وقتی مردی شما را با این گونه حجاب می بیند یا بدش می آید ویا نگاه خیره ای نمی کند.اگر هم نگاهی بیندازد جز

    سیاهی چیزی نمی بیند.  
    2. مردم فکر می کنند که شما یک زن ازدواج کرده ویا زن سالخورده ای هستید کاری به شما ندارند.شاید با خود بیندیشید که مردم می خواهند صورت شما را ببینند ولی

    در صورت پاسخ منفی کاری نمی توانند کنند.این حجاب به نفع دختر جوان یا نوجوان شما نیز هست.زیرا اگر پوشیه بزند مورد توجه پسران هوسباز قرار نمی گیرد. 
    3. پوستتان در برابر اشعه ی آفتاب که روز به روز آسیب بیشتری وارد می کند محافظت می شود.اگر هم دستکش دست کنین دستتان نیز جوان و باطراوت می ماند. 
    4.خیالتان از هرگونه نگاه مرد شیطان صفتی که در این جامعه زیاد است راحت می شود. 
    5.شوهرتان اگر غیرتی است از اینکه مردان نامحرم به صورت ودست زیبا وبکر همسرش نگاه کنند خیالشان با وجود دیوار مستحکمی چون پوشیه آسوده می شود. 
    6.اعتماد به نفستان افزایش پیدا می کند.زیرا وقتی کسی شما را نمی بیند ولی شما او را می بینید موجب می شود که شما در مقابل مردان بیمار دل قدرت ((نه)) گفتن

    را حس کنید.بانوانی هستند که به دلیل اعتماد به نفس کم از صورتشان راضی نیستند پوشیه چیز خوبی است.خداوند حکیم در قرآن می فرماید:(الله جمیل ویحب الجمال)

    7.خداوند زیباست وزیبایی را دوست دارد.بنابراین خدا هر موجودی را متناسب با توانایی لاینتهایش زیبا آفریده.اکنون برخی ها به دلیل حرف مردم و اعتماد به نفس کمشان

    ویا به دلیل مشکلی که در صورتشان ایجاد شده از روبرو شدن در جامعه واهمه دارند.پوشیه یا روبنده موجب افزایش اعتماد به نفسشان می شود. 
    8.در جامعه ای که ما در آن قرار داریم دخترانی به سن وسال من هستند که مشتاق به آرایش کردن وزیبا جلوه دادن خویش هستند.(یکی از علائم دوران بلوغ) اگر مادری

    هستید که نگران دخترتان که با این اوصاف به بیرون می آید نگران نباشید.من حقیر پوشیه یا نقاب را به شما خواهران عزیزم پیشنهاد می کنم تا  دراین سن که دختران در

    معرض هرگونه سوءاستفاده قرار دارندو اوج بلوغ و زمان بسیار حساسی است  بکری وسلامت روحی وروانی شان کاملا حفظ شود.  
      
    تمامی 8 موردی که نوشتم همه از تجربیات من در طول این۵/۲ سال است.  

     

     

     


    نظرات برخی مراجع تقلید در خصوص پوشیه زدن

     


    خواهرانم اکنون که تمامی اشتباهات برخی مردم در خصوص حجاب برتر پوشیه که سیره ی پیامبر (ص) وخاندان طاهرینش را برای شما بازگو کردم، می خواهم دیدگاه

    مراجع تقلید را در خصوص این حجاب بنویسم.  
     هر چند در مسائل فقهی تشخیص موضوع و مصداق به عهده‌ی مکلفین است نه مجتهدین اما با این حال به عنوان حسن ختام نظر برخی مراجع در خصوص پوشیه تقدیم

    می‌گردد: 
    ***امام راحل(ره) در پاسخ به این پرسش که پوشیدن دستکش و زدن پوشیه و روبند در چه صورتی برای بانوان مستحب یا واجب است، می‏فرماید: “رعایت هر چه بیشتر

    حجاب مستحب است و در صورتی که پوشیده نبودن وجه، موجب رتبه و مفسده باشد، پوشاندن واجب است.” منبع: احکام خانواده/ص286

    ***حضرت آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی در پاسخ این سوال که نظر حضرت عالی در مورد مباح بودن، کراهت یا استحباب نقاب زدن (روبند) برای بانوان در جامعه‌ی

    امروز چیست؟ فرمودند: “حفظ حجاب برای زن از امور واجبه است؛ و احتیاط واجب برای زن، مستور نمودن صورت است با هر وسیله‌ای که ممکن است. و الله عالم” جامع

    الأحکام/ج‌2/ص165

    ***سوال از محضر آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی: آیا برای خانم ها روبند انداختن جایز است طوری که کاملا صورت آن ها پوشیده شود؟ پاسخ معظم له: “اشکال ندارد

    بلکه اگر برای حفظ عفت و عصمت باشد خیلی خوب است.” منبع: جامع المسائل آیت الله فاضل/ج1

    ***محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت ره: “پوشاندن دست و صورت زن [پوشیه] حتى بنابر عدم وجوب آن آیا از نظر شرع مقدس اسلام امرى مطلوب و پسندیده به

    شمار مى‌رود؟” پاسخ معظم له: “بله امرى راجح و مطلوب است؛ بلکه احتیاط واجب در پوشاندن صورت و دست‌ها از نامحرم است.” استفتاءات/ج‌4/ص174

    ***محضر آیت الله العظمی تبریزی (ره): آیا پوشاندن صورت [پوشیه] و مچ دست و پاها بر زن واجب است؟ پاسخ معظم له: “باسمه تعالى؛ بر زن واجب است بدن خود

    را از نامحرم بپوشاند، و در وجه و کفّین هم احتیاط مستحب پوشاندن آن است، و الله العالم…. اگر خلقت زیبایى او به نحوى باشد که اگر قرص صورتش را نپوشاند جلب

    توجه نامحرمان مى‌کند واجب است شرعا آن را مانند زنهایى که پوشیه مى‌زنند بپوشاند” استفتاءات جدید/ج‌1/ص360و ص368  

     

     


    وکلام آخر  

     امیدواریم پدیده‌ی نامیمون بی‌حجابی از دامن دختران این مرز و بوم رخت بربندد و فرهنگ عفاف و حجاب جایگزین گردد. خدایا جامعه‌ی ما را به سوی حجاب فاطمی

    و الگوپذیری از بزرگان دین رهنمون کن. همه ما در مورد اهمیت حیا در اسلام شنیده‌ایم. این که پیامبر فرمود: « حیا از ایمان است و ایمان از بهشت» و این که « خلق

    اسلام بر حیاست»؛ همچنین همه ما می‌دانیم که در آفرینش و فطرت، حیای زن بیش از حیای مرد است؛ چنان که در حدیث است که « حیا ده بخش است؛ نه بخش

    آن در زنان است و یک بخش آن در مردان»؛ در حقیقت این حیاست که زنان را به رعایت حجاب وامی‌دارد و این حجاب است که حیا را در زنان افزایش می‌دهد و آنان را

    از ایمان قوی‌تری نسبت به خدا برخوردار می‌نماید.پس با حجاب فاطمی مان حیا وعفت خویش را نشان دهیم. یادمان باشد اگر اندیشه ی زیبایی داشته باشی، هیچ گاه

    زیبایی بدن وصورتت را برای نا اهلان به نمایش نمی گذاری. 
     پایان می‌برم این کلام طویل را با جمله‌ا‌ی زیبا؛ چرا که اگر در خانه کس است یک حرف بس است:  


    “""روبند‌ نهادن به این معنا است که دیدن نادیدنی‌ها در گرو قدری نادیدنی شدن است""" 
     

    “اللهم عجل لولیک الفرج”

     

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [جمعه 1396-05-13] [ 12:00:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پوستر حدیث خواستگاری با دو ملاک مهم   ...

     

    حسین بن بشار گوید، به امام جواد علیه السّلام نامه اى نوشته ام تا در مورد ازدواج از او سؤال کنم، حـضرت در جوابم نگاشت: اگر خواستگارى برایتان آمد که از دیانت و امانت او راضى هستید، به او زن بدهید. و اگر او را ردّ کنید (و این دو شرط را در نظر نداشته باشید) سبب فتنه و فسـاد بزرگى خواهـد شـد. التهذیب، ج ۷، ص ۳۶۹

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1396-02-13] [ 10:09:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      احترام گذاشتن به مسلمان مو سفید و احترام به خردسال   ...

     

    پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
    احترام گذاشتن به مسلمان مو سفید و سالخورده از جمله تجلیل خداست و از ما نیست کسی که بزرگسال ما را احترام نکند و به خردسال ما مهربانی نکند.
    اصول کافی، ج ۳، ص ۲۴۰

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [سه شنبه 1396-01-22] [ 09:58:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بازخوانی پیام امام در پی ترور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای   ...

     

     

    ۶ تیر ۱۳۶۰ در حالی‌که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر به ایراد سخنرانی مشغول بود بر اثر انفجار بمبی که از سوی تروریستهای منافق کار گذاشته شده بود، بشدت مجروح شد. امام فردای آن روز پیامی صادر کرد.
    مجله مهر: متن پیام حضرت امام خمینی(ره) در پی ترور آیت‌الله خامنه‌ای بدین شرح است:

    بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

    جناب حجت‌‌الاسلام آقای حاج سید علی خامنه‌‌ای ـ دامت افاضاته.

    خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروهها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند ملت فداکار را منسجم‌‌تر و پیوندها را مستحکم‌تر نمود و مصداق «لازال یُؤیّدُ هذا الدّین بالرجل الفاجر»[۱]تحقق پیدا کرد.

    اینان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر کردند و هر چه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هر چه شخصیتها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشردۀ ملت بالاتر بردند. اکنون دشمنان انقلاب با سوءقصد به شما که از سلالۀ رسول اکرم و خاندان حسین بن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهۀ جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنۀ انقلاب می‌‌باشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند.

    اینان با سوءقصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه‌‌دار نمودند. اینان آنقدر از بینش سیاسی بی‌‌نصیبند که بی‌‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند، و به کسی سوءقصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‌‌انداز است.

    اینان در این عمل غیرانسانی به جای برانگیختن و رعب، عزم میلیونها مسلمان را مصمم‌‌تر و صفوف آنان را فشرده‌‌تر نمودند.

    آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان برحذر دارند؟ آیا نمی‌دانند که دست‌‌زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهی کشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهکار از دست می‌رود؟

    ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیة‌اللّه‌ ـ ارواحنا فداه ـ افتخار می‌کنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شب‌ها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می‌‌برند.

    من به شما خامنه‌‌ای عزیز، تبریک می‌گویم که در جبهه‌‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.

    والسلام علیکم و رحمة‌اللّه‌ و برکاته.

    روح‌‌اللّه‌ الموسوی الخمینی

     

    ۱- مسند احمد، ج ۲، ص ۳۰۹؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۴۵، ح ۱۱۵.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-04-06] [ 02:20:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چه کسانی آیت‌الله خامنه‌ای را ترور کردند؟   ...

     

    پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سالگرد ترور رهبر انقلاب، به بازخوانی اسناد ترور ایشان و جزئیات آن پرداخت.

     

     هفتم تیرماه، هنوز خبر ترور روز گذشته‌ی آیت‌الله خامنه‌ای داغ بود که ساختمان حزب جمهوری در خیابان سرچشمه‌ی تهران منفجر شد و شهید بهشتی به همراه ۷۲ نفر از اعضای حزب جمهوری به شهادت رسیدند.

     

    یک روز بعد محمد کچوئی رئیس زندان اوین به دست یکی از زندانیان به ظاهر تواب منافقین شهید شد. منافقین که از ۳۰ خرداد وارد فاز تقابل مسلحانه با جمهوری اسلامی شده بودند کمی بعد «واحد ویژه»ای برای ترورهای خود راه‌اندازی می‌کنند که دست به ترورهای موفق و ناموفق زیادی می‌‌زند. ترورِ ششم تیر آیت‌الله خامنه‌ای در همین ایام و انفجار دفتر حزب جمهوری یک روز پس از آن از سویی، و انتشار جزوه‌ی برعهده‌گرفتن ترور به نام بقایای گروهک فرقان از سوی دیگر باعث شکل‌گیری تحلیل‌های مختلفی درباره‌ی عوامل این ترور می‌شود. 


    [چه کسانی آیت‌الله خامنه‌ای را ترور کردند؟]
    برخی کارشناسان تاریخی «سازمان منافقین» و برخی دیگر «رهروان فرقان» را عامل ترور می‌دانند. اما آیت‌الله خامنه‌ای توسط چه کسی یا گروهی ترور شد؟ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سالگرد ترور رهبر انقلاب اسلامی، به بازخوانی اسناد ترور ایشان و جزئیات آن بر اساس اعترافات اعضای باقی‌مانده‌ی گروهک فرقان می‌پردازد.


    * فرقـــانی‌ها


    «اگر عمری بود و اگر گروه‌هایی از قبیل فرقان اجازه و فرصت دادند، ان‌شاءالله در آینده به کار حزب خواهیم پرداخت؛ حزب جان می‌گیرد، تبلیغاتش را شروع می‌کند، جزوه‌های لازم، کتاب‌های لازم، تبلیغات لازم، تشکیلات لازم را به راه خواهد انداخت؛ ان‌شاءالله درست می‌شود. » ۱۳۵۹/۱/۱۱ [۱]


    این‌ها بخشی از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در فروردین‌ماه ۵۹ در بافق یزد بود که شاید در آن روزها چندان مورد توجه قرار نگرفت؛ چرا که چندماه از دستگیری اعضای اصلی گروه فرقان می‌گذشت. اما بغض فرقانی‌ها از روحانیت بیش از آن بود که با دستگیری و اعدام اکثریت این گروهک خاموش شود.


    گروهک فرقان به سرکردگی جوانی به نام اکبر گودرزی در سال‌های ۵۶ و ۵۷ تشکیل می‌شود. او با راه‌اندازی جلسات تفاسیر قرآن، برداشت‌های مادی از منابع دینی را مطرح می‌کرد. فراگیری تبِ تفاسیرِ مادی و مارکسیستی درسال‌های منتهی به انقلاب که توسط افراد و جریان‌های التقاطی ارائه می‌شد، حساسیت برخی چهره‌های فکری انقلاب مثل شهید مطهری را برانگیخت. کار آنقدر بالا گرفته بود که گودرزیِ جوان بیست‌ و‌ چند ساله، بیست جزوه‌ی تفسیر قرآن، شرح صحیفه‌ی سجادیه و نهج‌البلاغه نوشته بود.


    شهید مطهری در مباحث خود در سال‌های ۵۶ و ۵۷ اقدام به پاسخ‌گویی به این تفاسیر مادی کرده بود و در چاپ هشتم کتاب «علل گرایش به مادیگری» مقدمه‌ای را با همین عنوان اضافه می‌کند. شهید مطهری با انتقاد از باب‌شدن تفاسیر مادی و التقاطی به نام اسلام، به آنها لقب «ماتریالیسمِ منافق» داد: « مطالعه نوشته‌های به اصطلاح تفسیری که در یکی دو سال اخیر منتشر شده و می‌شود تردیدی باقی نمی‌گذارد که توطئه عظیمی در کار است. در این‌که چنین توطئه‌ای از طرف ضد مذهب‌ها برای کوبیدن مذهب در کار است من تردید ندارم.


    آنچه فعلاً برای من مورد تردید است این است که آیا نویسندگان این جزوه‌ها خود اغفال شده‌اند و نمی‌فهمند که چه می‌کنند؟ و یا خود اینها عالماً عامداً با توجه به این‌که با کتاب مقدس هفتصد میلیون مسلمان چه می‌کنند، دست به چنین تفسیرهای ماتریالیستی زده و می‌زنند. ما نظر به این‌که در این نوشته‌ها آثار و علائم خامی و بیسوادی را فراوان می‌بینیم و به چند نمونه اشاره خواهیم کرد ترجیح می‌دهیم که فعلاً ماتریالیستی را که به صورت تفسیر آیات قرآن در این یکی دو سال اخیر تبلیغ می‌شود، ماتریالیسمی اغفال شده بنامیم و اگر پس از این تذکرات، باز هم راه انحرافی خود را تعقیب کردند ناچاریم آن ماتریالیسم را «ماتریالیسم منافق» اعلام نماییم.»[۲]


    آنچه اهمیت فکر انحرافی فرقان را بیشتر می‌کرد، تأثیرپذیری از جنبه‌های منفی تفکرات شریعتی - علیرغم وجوه مثبت آن - خصوصاً بحث «اسلام منهای روحانیت» و «تشیع علوی و صفوی» بود که بر این اساس «روحانیت» را یکی از اصلی‌ترین دشمنان اسلام قلمداد و از آن تحت عنوان «آخوندیسم» یاد می‌کرد. به این ترتیب پس از استقرار جمهوری اسلامی و در حالی که مملکت در تب تجزیه‌طلبی می‌سوخت، فرقان برای مبارزه با آنچه «بلوای آخوندیسم» می‌خواند دست به اسلحه برد.


    گروه فرقان از اردیبهشت ۵۸ موج ترورهای خود را با به شهادت رساندن شهید قرنی رئیس ستاد مشتر‌ک ارتش آغاز می‌کند. شهید مطهری در ۱۱ اردیبهشت، حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی ۳ خرداد، شهید تقی‌ حاجی‌طرخانی ۱۶ تیرماه، ۲۴ تیر آیت‌الله سیدرضی شیرازی، ۴ شهریور شهید عراقی و فرزندش حسام[۳]، ۱۰ آبان شهید قاضی طباطبایی امام‌جمعه‌ی تبریز و ۲۷ آذر شهید مفتح در دانشکده‌ی الهیات دانشگاه تهران[۴] توسط فرقان ترور می‌شوند. فرقان در صحنه‌ی هر ترور تعدادی جزوه که در آن به چرایی علت ترور پرداخته پخش می‌کرد و این‌گونه مسئولیت ترور را برعهده می‌گرفت. این ترورها دارای جنبه‌های مختلفی بودند؛ ترورهای سیاسی که شخصیت‌ها را هدف گرفته بود و ترورهایی که برخاسته از ایدئولوژی فرقان بودند و گاهی هم ریشه در دشمنی شخصی گودرزی داشت؛ مثل ترورهای شهید مفتح و حاجی‌طرخانی که از افراد اصلی مسجد قبا بودند که گودرزی را طرد کرده بودند.


     
    برخی تجهیزات که از خانه‌های تیمی فرقان کشف شده بود


    دستگیری‌ها توسط تیم بررسی که به دستور امام شروع به کار کرد‌ه‌اند از همان اردیبهشت‌ماه شروع می‌شود و چندماه کار اطلاعاتی منجر به شناسایی بیش از ۱۰ خانه‌ی تیمی فرقان می‌شود. نهایتاً طی عملیاتی در ۱۸ دی‌ماه ۱۳۵۸ عناصر اصلی فرقان از جمله اکبر گودرزی رهبر این گروهک دستگیر می‌شوند. با توجه به اینکه اغلب اعضای فرقان جوانان فریب‌خورده بودند، بنابراین دست‌اندرکاران پرونده با برگزاری جلسات صحبت و پرسش و پاسخ کوشیدند ذهن آنها را روشن کرده و از گمراهی نجات دهند. رسیدگی قضایی به جرائم افراد و بحث‌های عقیدتی که ساعت‌ها به طول می‌انجامید به طور موازی دنبال می‌شدند. بحث‌ها و پرسش و پاسخ‌ها در نهایت منجر به بازگشت تعداد قابل توجهی از فرقانی‌ها و توبه‌ی آنها شد.


    اکبر گودرزی نهایتاً ۳ خرداد ۵۹ به همراه جمعی دیگر از اعضای فرقان اعدام شد. تعدادی از اعضای فرقان نیز که دستشان به جنایت و قتل آلوده نبود به حبس محکوم شدند. برخی توابین هم به جبهه رفتند و بعدها شهید شدند. پس از اعدام گودرزی فرقان شماره‌ی ۲۵ نشریه را به گودرزی اختصاص داد و با چاپ تصویری از وی در ذیل عکس، عبارت: «مجاهد تشیع مظلوم، شهید ششم ایدئولوژیک شیعه اکبر گودرزی!» را درج نمود. فرقان پیش از این پس از شهید اول، شهید ثانی و شهید ثالث؛ «مجید شریف واقفی» را شهید چهارم و «شریعتی» را شهید پنجم نامیده بود.


    * پسا فرقــانی‌ها


    «محمد متحدی» مسئول شاخه‌ی نظامی فرقان بود که در دستگیری‌های اولیه در اردیبهشت ۵۸ دستگیر می‌شود اما با معرفی خود به عنوان یک فرد عادی و با توجه به اینکه هنوز اعضای اصلی فرقان دستگیر نشده بودند آزاد می‌شود. او یک بار دیگر در آبان‌ماه دستگیر می‌شود اما خود را «مهدی سیفی» معرفی می‌کند و پس از حدود یک‌ماه که در بازداشت به سر می‌برد لوله‌ی شوفاژ زیر پنجره را کج می‌کند و با بریدن میله‌ی پنجره فرار می‌کند.


    اغلب ترورها با تأیید اکبر گودرزی و محمد متحدی انجام می‌شد و متحدی خود در ۳ ترور شهید عراقی، تقی حاجی‌طرخانی و ترور شهید قاضی طباطبایی حضور داشت. او عامل شستشوی مغزی تعدادی از جوانان و جذب آنها به فرقان بود. یکی از آنها «مسعود تقی‌زاده» عامل ترور شهید قاضی طباطبایی در آبان ۵۸ بود.


    متحدی پس از اعدام گودرزی با جمع کردن اعضای باقی‌مانده‌ی فرقان تشکیلات «رهروان فرقان» را راه‌اندازی می‌کند. «رهروان فرقان» که به نوعی همان تشکیلات تبریز فرقان بودند با هدف انتقام خون به اصطلاح شهدای فرقان به تهران می‌آیند و ترور آیت‌الله ربانی شیرازی، آیت‌الله موسوی اردبیلی، حجت‌الاسلام عبدالمجید معادیخواه از حکام شرع دادگاه فرقان و آیت‌الله خامنه‌ای را در دستور کار قرار می‌دهند. ترورهایی که بیش از آنکه جنبه‌ی سیاسی یا ایدئولوژیک داشته باشد، جنبه‌ی انتقام‌گیری از نظام و ابراز وجود و حیات فرقان در عرصه را دارد.


    ۸ فروردین ۶۰ آیت‌الله ربانی شیرازی در شیراز هدف گلوله قرار می‌گیرد ولی به شهادت نمی‌رسد. امام‌خمینی رحمه‌الله در بخشی از پیام خود به ایشان چنین می‌نویسد: «از سوء قصد به جنابعالی مطلع شدم. این نحو برخورد با روحانیون متعهد، برنامه‌ی منحرفین بوده و هست و غرض آنان خارج نمودن جمع کاردان و متعهد از صحنه است؛ غافل از آنکه به حکم تاریخ، روحانیون آگاه در تمام صحنه‌های سیاسی پیشقدم بوده‌اند و ترور اشخاص نمی‌تواند آنان را مأیوس کند و راه را برای بدخواهان به اسلام و کشور باز کنند.»[۵]


    * طرح ترور


    «رهروان فرقان» پس از ترور ناموفق آیت‌الله ربانی شیرازی چندین‌بار برای ترور آیت‌الله موسوی اردبیلی و حجت‌الاسلام معادیخواه اقدام می‌کنند، اما موفق نمی‌شوند. هر بار یا بمبی که در مسیر کار گذاشته بودند عمل نمی‌کرد، یا مسیر خودروی حامل شخصیت عوض می‌شد. ناموفق‌بودن ترور به شیوه‌ی بمب‌گذاری در مسیر عبور شخصیت‌ها و بالابودن ریسک ترور به شیوه‌ی سوار بر موتور، «رهروان فرقان» را به سمت ایده‌ی جدید استفاده از ضبط صوت بمب‌گذاری شده می‌برد. ایده‌ای که اولین‌بار توسط محمد متحدی مطرح می‌شود. مسعود تقی‌زاده در این‌باره می‌گوید:


    «این طرح مخصوصاً بعد از عدم موفقیت در کارهای [حجت‌الاسلام] معادیخواه یا [آیت‌الله] موسوی اردبیلی خیلی فکر مهدی[۶] را مشغول کرده بود. یک طرحی را برای من کشیده بود که از روی آن یکی را درست کنم و آن یک مکعب مستطیل بود که در آن چند سوراخ به نظر ۹ میلیمتری با فواصل مساوی تعبیه شده بود و سپس بعد از تهیه‌ی آن که من به یک تراشکاری دادم و حتی وی مشکوک شده بود و اوستایش گفته بود که این برای اسلحه است و من با هزار مکافات و توجیه بالاخره گرفتم و مهدی بعد از چند روز کار روی آن چیزی درست کرده بود به قرار زیر که چهار تا فشنگ در سوراخ‌ها قرار می‌داد (در هر سوراخ یک عدد) و سپس یک صفحه را که چهار میخ به آن وصل کرده بود و توسط یک محور وسط این صفحه را به سمت مکعب مستطیل می‌کشید که اگر ضامن را کشیده و صفحه را به عقب برده و رها می‌کردیم، میخ‌ها بر روی فشنگ‌ها خورده و آنها هم عمل می‌کردند. البته به نظر درست بود ولی وقتی من و رضا در جاده‌ی سولقان آن را هر چه امتحان کردیم عمل نکرد. اولین دفعه با ماشین رفتیم، حسین هم بود که عمل نکرد. وقتی دفعه‌ی دوم که مهدی می‌گفت حتماً ضامنش را نکشیده‌اید با رضا رفتیم، باز هم نتیجه نداد.


    به این ترتیب مسئله مانده بود تا اینکه مهدی طرحش را تغییر داده و این بار به جای چهار سوراخ یک سوراخ گذاشته بود. قسمتی با قطر بزرگ و این همان طرحی بود که در ضبط [ترور آیت‌الله] خامنه‌ای استفاده شد. البته این را امتحان کرده بودم و خوب هم عمل کرده بود. البته به غیر از من مهدی خودش امتحان کرده بود و این دفعه در انتهای آن سوراخ که قطرش حدود ۱cm بود به یک سوراخ کوچک منتهی می‌شد، آن سیم چاشنی برق از آنجا خارج می‌شد و سپس مقداری باروت روی چاشنی ریخته و سپس هم تعدادی ساچمه‌ی بلبرینگ روی آن ریخته و دایره‌‌ی پلاستیکی و چسب روی آنها گذاشته و ثابت می‌کردند.»[۷]



    * تیری که به سنگ خورد


    پس از پیروزی انقلاب، سهم‌خواهی گروهک‌های مختلف التقاطی و حتی مارکسیستی از انقلاب شروع می‌شود. مجاهدین خلق که پیش از انقلاب بر خلاف مشی امام که آگاهی‌بخشی به مردم بود، مشی مسلحانه را در پیش گرفته بودند بعد از انقلاب به آمار کشته‌شدگانشان افتخار می‌کردند. منافقین که نه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۵۸ با اقبال مردم روبه‌رو شدند و نه در انتخابات مجلس همان سال، با در پیش گرفتن تز «آلترناتیو» کوشیدند از طریق وحدت با بنی‌صدر نظام را زیر ضربه ببرند. منافقین و بنی‌صدر که از بهمن و اسفند سال گذشته در دو میتینگ ۲۲ بهمن و ۱۴ اسفند تیغ تیزشان را متوجه «حزب‌اللهی‌ها» کرده بودند، روزبه‌روز و بیش از پیش به سمت رویارویی با جمهوری اسلامی رفتند. میتینگ‌های مختلف و قدرت‌نمایی میلیشیا در خیابان‌های تهران از سویی، و مخالف‌خوانی‌های بنی‌صدر از سوی دیگر در کوره‌ی اختلافات می‌دمد. عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل‌قوا توسط امام، چراغ سبزی به جریان مکتبی مخالف بنی‌صدر است. 


    در این میان جبهه‌ی ملی علیه لایحه‌ی قصاص که در مجلس جریان دارد موضع‌گیری و دعوت به تجمع می‌کند که با نهیب امام قضیه منتفی می‌شود. ۲۷ خرداد دو فوریت طرح عدم کفایت بنی‌صدر در مجلس تصویب می‌شود. منافقین که در استراتژی خود قصد داشتند از طریق بنی‌صدر نظام را به شکست بکشانند وقتی با برکناری قریب‌الوقوع بنی‌صدر، تز «آلترناتیو» را شکست‌خورده می‌بینند دست به انتحار می‌زنند. یک روز بعد اطلاعیه‌ای از طرف منافقین صادر می‌شود که ورود آنها به مقابله‌ی مسلحانه با جمهوری اسلامی را اعلام می‌کند. سازمان در این اطلاعیه که به قلم رجوی نوشته شده[۸] ضمن اعلام در پیش گرفتن «قاطع‌ترین مقاومت انقلابی از هر طریق» در برابر «مرتجعین انحصارطلب و اوباش چماقدار» اعلام می‌کند «شایسته‌ی سخت‌ترین کیفر و مجازات انقلابی خواهند بود.»[۹]


    آیت‌الله خامنه‌ای یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی این ایام است. ایشان در خطبه‌های نماز جمعه‌ی ۲۹ خردادماه با اشاره به پیام امام رحمه‌الله به بیان بخشی از مطالب نگفته‌ای که در طول این چند ماه به احترام امر امام مکتوم نگاه داشته پرداخته و بنی‌صدر و منافقین را تخطئه می‌کند: «برادران! همان‌‌طور که گفتم، آقای بنی‌صدر شخصاً طرف نیست، یک جریان طرف است. امروز این جریان در این چهره ظاهر شده است، قبلاً در چهره‌های دیگری ظاهر شده بود، روز دیگر ممکن است در چهره‌های دیگری ظاهر شود. هوشیار باشید. جریان نفاق، یعنی کفر پنهانی و زیر پرده را بشناسید؛ این حرف مال امروز نیست، این حرف مال زمانی که گویندگان و رهبر عظیم‌الشّأن ما در میان ما است نیست؛ این جریان مال تاریخ انقلاب ما است. ای نسل‌های جوان، ای نوجوان‌های امروز و مسئولان فردا، ای نسل‌هایی که هنوز نیامدید یا کودک هستید! بدانید این انقلاب از ناحیه‌ی منافقان از همه بیشتر ضربت می‌بیند، حواستان را جمع کنید. 


    خطّ درست در انقلاب اسلامی خطّ نه شرقی و نه غربی است، خطّ پابندی به اسلام فقاهت است، خطّ پابندی به حضور واقعی مردم در صحنه است، خطّ راست‌گویی و صدق و صفای با مردم است؛ نه اینکه به مردم بگویند ما حرف‌ها را به شما می‌زنیم امّا دروغ بگویند و به مردم حرف دروغ بزنند؛ نه اینکه بگویند ما طرف‌دار اسلامیم امّا در عمل تیشه را بردارند به ریشه‌ی اسلام بزنند؛ نه اینکه بگویند ما با شرق و غرب مخالفیم امّا در عمل ساز سیاست‌های خارجی را بنوازند.» ۱۳۶۰/۳/۲۹ [۱۰]


    ۳۰ خردادماه همزمان با جلسه‌ی مجلس، میلیشیای مجاهدین خلق تهران را به میدان جنگ تبدیل می‌کنند و جنگ خیابانی را شروع می‌کنند. نتیجه‌ی قیام میلیشیا شهادت ۲۵ نفر از مردم است.[۱۱]


    آیت‌الله خامنه‌ای نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع، نماینده‌ی مجلس و امام‌جمعه‌ی تهران، یکی از روحانیون فعالی است که از زمان شروع جنگ به طور مداوم بین جبهه، مجلس و جایگاه اقامه‌‌ی نماز جمعه در رفت‌و‌آمد است. ایشان همچنین ضمن حضور در شهرهای مختلف، به برگزاری جلسات سخنرانی و پرسش و پاسخ در مساجد هم اهتمام دارد. دست‌اندرکاران مسجد ابوذر در روزهای پرالتهاب خردادماه از آیت‌الله خامنه‌ای برای سخنرانی در این مسجد دعوت می‌کنند. این برنامه به خاطر جلسه‌ی عدم کفایت بنی‌صدر لغو و با یک هفته تأخیر به شنبه ششم تیر منتقل می‌شود. آیت‌الله خامنه‌ای که هم در جبهه و هم در میدان سیاست با بنی‌صدر درگیر بود و شناخت خوبی از او داشت، در جلسه‌ی عدم کفایت او سخنرانی می‌کند و ۱۴ دلیل برای اثبات آن اقامه می‌کند. در نهایت عدم کفایت بنی‌صدر با ۱۷۷ رأی تصویب می‌شود.


    عصر سه‌شنبه دوم تیرماه قرار است آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم بزرگداشت شهید چمران در مدرسه‌ی عالی شهید مطهری سخرانی کند. آیت‌الله خامنه‌ای و شهید چمران هر دو نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع بودند و یکی از نتایج همکاریشان تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم بود. با توجه به اقدامات مسلحانه‌ی منافقین که از ۳۰ خرداد شروع شده بود احتمال خطر می‌رود، اما خوشبختانه مراسم در امنیت کامل و بدون بروز حادثه‌ای به پایان می‌رسد. پس از پایان سخنرانی جمعیت دور آیت‌الله خامنه‌ای را می‌گیرد. یک نفر با زور می‌خواهد خودش را به ایشان برساند، چندضربه‌ای هم با آرنج به محافظین می‌زند ولی آنها نمی‌گذارند نزدیک شود. وقتی از مراسم برمی‌گردند لباس خونی یکی از محافظ‌ها توجه دیگران را جلب می‌کند. محافظ با تیغ موکت‌بری مجروح شده اما خطر رفع شده بود.[۱۲]


    ۵ تیرماه آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه منافقین را به سختی به محاکمه می‌کشند: «شما هستید که بعد از آنی که از پدر و مادرهای مسلمانی متولد شدید به طرف کفر رفتید. کتاب‌های شما در دست است، مبانی مارکسیستی و الحادی و کفرآمیز در حرف‌ها و کتاب‌ها و عمل شما مشهود است، شما مرتجعید، شما مرتدید؛ شما هستید که در زندان و در خارج زندان بارها و بارها دوریتان از اسلام بر عناصر مبارز انقلابی مسلمان ثابت شد. بهانه‌ی ارتجاع را به دست می‌گیرید که با جمهوری اسلامی بجنگید؟ اشتباه کردید، کور خواندید؛ این شواهد محکومیت شماست که همه‌ی دنیا و همه‌ی تاریخ در آینده به اینها خواهند رسید. شما نامتان هم در تاریخ نمی‌ماند، اما اگر بماند با لعن و نفرین همگانی خواهد ماند. برای خاطر این‌که یک انقلابی با این همه خونِ دل پیروز شد و امامی و رهبری با چهره‌ی استثنائی در تاریخ ما این انقلاب را هدایت کرد و امتی با این رشادت و این ازخودگذشتگی پایه‌های این انقلاب را با همه‌ی موجودی خودش مستحکم کرد، آن وقت شما چهار نفر خودخواهِ جاهل جاه‌طلب پرمدعا آمدید دارید محصول این همه تلاش و کوشش را می‌خواهید مورد تهدید قرار بدهید و مزاحمت می‌کنید و ایذاء می‌کنید، تاریخ به شما لعن و نفرین خواهد فرستاد.» ۱۳۶۰/۴/۵ [۱۳]


    در همین ایام «رهروان فرقان» که قصد داشتند آیت‌الله موسوی اردبیلی را در جلسه‌ی تفسیر قرآن که شب‌های جمعه برگزار می‌شد ترور کنند، با سفر ایشان به مشهد و لغو مراسم آن هفته تصمیمشان را عوض می‌کنند. آخرین نفر لیست ترور رهروان فرقان کسی نبود جز آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای. و به این ترتیب پیش‌بینی یک‌سال پیش آیت‌الله خامنه‌ای رنگ واقعیت به خود می‌گیرد:


    «این ضبط در مرحله‌ی اول برای موسوی اردبیلی در نظر گرفته شده بود که هر شب جمعه در مسجد کنار خانه‌اش سخنرانی و تفسیر داشت و برای شناسایی مهدی به حسن گفته بود که چون او تفسیر قرآن می‌کند کار در آن زمان از نظر بیرونی خیلی تبلیغ بدی می‌شود، به همین دلیل دفعه‌ی بعد من رفتم و دیدم که امکان دارد که کار با ضبط انجام دهیم، بنابراین برای هفته‌ی بعد مهدی ضبط را تهیه کرده بود ولی درست همان هفته وی بنا بر یک عزا یا عیدی به مشهد رفته بود و نشد. تا اینکه مطلع شدیم [آیت‌الله] خامنه‌ای در محل یک برنامه‌ی پرسش و پاسخ دارد.»[۱۴]


    شناسایی‌ به سرعت انجام می‌شود و مسعود تقی‌زاده روز عملیات، ضبط صوت را به مسجد ابوذر می‌برد. «من روز قبل برای شناسایی مسجد رفته و فردایش با ضبط به محل رفتم. قبلاً مهدی آن را با چراغ امتحان می‌کرد و خوب عمل می‌کرد ولی روز عمل صبحش که من چند دفعه آزمایش کردم، متوجه شدم که زیاد هم قابل اعتماد نیست و با کمی تکان از حالت معمولش بیرون می‌آید.»


    آیت‌الله خامنه‌ای که برای گزارش اوضاع جبهه‌ها نزد امام رفته بود، از جماران عازم مسجد ابوذر می‌شود. در بین راه و تا رسیدن به مسجد، شهید بابایی و آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی مسائل جبهه و نیروی هوایی با هم گفت‌و‌گو می‌کنند. شهید بابایی نماز را پشت سر ایشان خوانده و مسجد را ترک می‌کند. «در همان روزی که آن حادثه‌ی بمب‌گذاری برای خود بنده پیش آمد، قبل از ظهر یا حدود ظهر که من می‌رفتم به طرف آن مسجد، این شهید با من همراه بود. من از خدمت امام آمده بودم و می‌رفتم به طرف آن مسجد، که آن‌جا نماز بخوانیم و برنامه اجرا بکنیم که بعد آن حادثه پیش آمد. این جوان دنبال من آمد تا از خدمت امام آمدم بیرون، آمد همراه من و آن حرف‌ها و نقطه‌نظرهای مصلحانه و دلسوزانه و پرجوش و خروش خودش را هی گفت و گفت و توی اتومبیل هم بنده را رها نکرد و گفت و تا توی آن مسجد هم آمد.» ۱۳۶۶/۵/۲۳ [۱۵]



    «داستان ترور»


    پس از نماز نوبت به برنامه‌ی پرسش و پاسخ می‌رسد. آیت‌الله خامنه‌ای ابتدا از لغو مراسم در هفته‌ی قبل به خاطر جلسه‌ی بررسی عدم کفایت بنی‌صدر عذرخواهی می‌کند. «قبلاً لازم است عذرخواهی کنم از نیامدن هفته‌ی قبل. با این که چنین قراری ما داشتیم، همان‌طوری که می‌دانید، هفته‌ی گذشته روز شنبه مجلس به کار مهمی سرگرم بود و تا ساعت یک بعدازظهر یا یک‌ونیم جلسه ادامه داشت؛ نمی‌توانستیم ما مجلس را ترک کنیم. وقتی هم که آمدیم بیرون، وقت گذشته بود و امکان آمدن نبود.» سؤالات مختلفی مطرح می‌شود که تعدادی از آنها مربوط به شایعات علیه سران حزب جمهوری است. آیت‌الله خامنه‌‌ای در حال صحبت است. قرار بر این است که ضبط صوت‌ها را جلوی سخنران نگذارند تا بلندگو سوت نزند، اما در اواخر سخنرانی تقی‌زاده ضبط صوت را می‌آورد و جلوی ایشان می‌گذارد. درست سمت چپ، روبروی قلب.



    «من ظهر به مسجد رفتم و دیدم که یک نماز به امامت خود [آیت‌الله] خامنه‌ای خوانده‌اند و نماز بعدی را هم من شرکت کردم و سپس وقتی وی برای سخنرانی به پشت میز بزرگی که قرار داشت رفت من بعد از یکی دو دقیقه ضبط را به کار انداخته و جلوی وی گذاشتم. البته چون میز بزرگ بود او برای برداشتن کاغذ سؤال‌ها به آن طرف و این طرف خم می‌شد، من امکان اینکه به هدف بخورد را زیاد نداشتم و دیگر اینکه چون ترس داشتم، قبل از رسیدن نوار به آخر بمب عمل کند هر چه سریع‌تر به کناری رفته و جوراب‌هایم را پوشیدم و سپس به توالت رفته و از آنجا خارج شدم و از کوچه‌ی پشتی به میدان ابوذر که فولکس را آنجا گذاشته بودم رفتم و از محل دور شدم.»


    محافظ‌ها گمان می‌کنند ضبط متعلق به مسجد است و مانع آن نمی‌شوند. فقط یکی از آنها کمی آن را جابجا می‌کند که باعث سوت کشیدن بلندگو می‌شود. آیت‌الله خامنه‌ای می‌گوید «آقا این اگر آمپلی‌فایر است، خاموشش کنید. یک بلندگوی رو راست بگذارید صدا ندهد.» محافظ‌ها ضبط را کمی جابجا می‌کنند. صحبت‌ها ادامه می‌یابد که ناگهان صدایی همه را غافلگیر می‌کند.
    «من همین‌طوری رفتم به ضبط یه سری بزنم! کمی زیر و بمش را نگاه کردم و بعد ناخودآگاه جاشو عوض کردم، گذاشتم سمت راست، کنار میکروفن، کمی با فاصله‌تر از آقا!


    - یکدفعه میکروفن شروع کرد به سوت کشیدن…
    - آقا برگشتن گفتن: این صدا را درست کنید یا اصلاً خاموش کنید.
    - منبری‌ها این جور مواقع کمی عقب و جلو می‌شن تا بلکه صدا درست بشه!
    - من روبروی آقا، کنار در شبستان وایساده بودم، آقا کمی به عقب و سمت چپ رفتند که یکدفعه…


    - یه صدای عجیبی توی شبستان پیچید.»[۱۶]


    آیت‌الله خامنه‌ای به پهلوی چپ روی زمین می‌افتد. همه فکر می‌کنند تیراندازی شده و روی زمین دراز می‌کشند. محافظ‌ها اسلحه‌شان را مسلح می‌کنند. و یکی از آنها به سمت آیت‌الله خامنه‌ای می‌رود. «هرطور بود راه را باز کردیم و خودم برگشتم پشت تریبون، ضبط صوت مثل یک دفتر ۴۰برگ از وسط باز شده بود. با ماژیک قرمز هم روی جداره‌ی داخلی‌‌اش نوشته بودند: “اولین عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی"» اما مواضع قاطع و صریح آیت‌الله خامنه‌ای از سویی، و درگیرشدن منافقین با مردم طی چند روز گذشته از سوی دیگر؛ باعث می‌شود هر اقدام تروریستی و خشونت‌آمیزی به پای منافقین نوشته شود. ترور مسجد ابوذر نیز از این قاعده مستثنی نیست.


    بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظ‌ها بلیزر سفید را انگار که ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور می‌راندند. در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش می‌آمدند، زیر لب زمزمه‌ای می‌کردند؛ شهادتین می‌گفتند. لب‌ها و چشم‌ها هم خیلی کم تکان می‌خوردند.


    «از وقتی که بار اوّل بر زمین افتادم - که البته نفهمیدم چطور شد که افتادم - تا وقتی که به کلّی بیهوش شدم، سه مرتبه، برای لحظاتی به هوش آمدم و هر دفعه هم یک احساسی داشتم. آن حالات، هیچ‌وقت از یادم نمی‌رود. حالا یکی را عرض می‌کنم: در یکی از حالات، احساس کردم که دارم می‌روم؛ یعنی احساس کردم که مرگ در مقابل من است. کاملاً در آن مرز عالم برزخ، خودم را دیدم و احساس کردم که در آن حال، انسان هیچ دستاویزی به جز خدا ندارد؛ هیچ دستاویزی! یعنی هر چه هم عمل پشت‌سر خودش داشته باشد، باز اگر نتواند تفضّل الهی و رحمت خدا را جلب کند، خاطر جمع به آن عمل نیست. آدم شک می‌کند: آیا این عمل را با اخلاص به‌جا آوردم؟ آیا نیّتم صددرصد خدایی بود؟ آیا در آن شرک و ریا نبود؟ آیا ملاحظه‌ی این و آن نبود؟ به‌هرحال ماها مرکز عیوبیم. متأسّفانه، همه‌ی شائبه‌ها در ما هست. آن‌جا انسان احساس می‌کند که مثل پرِ کاهی بین زمین و آسمان است. از همه چیز منقطع می‌شود. من این حالت انقطاع را در آن وقت احساس کردم و پیش خدای متعال، تضرّع نمودم و گفتم: «پروردگارا! می‌بینی که من چقدر دستم خالی است و چیزی ندارم و محتاجم! اگر تفضّلی بکنی، کرده‌ای وَاِلّا ما رفته‌ایم.» منظورم مردن نبود؛ رفتن از وادی سعادت بود. بعد، بیهوش شدم و چیزی نفهمیدم.» ۱۳۷۹/۲/۱۰ [۱۷]


     
    آیت‌الله خامنه‌ای به سرعت به بیمارستان منتقل شد و با تلاش‌های تیم پزشکی نجات پیدا کرد. روز بعد حضرت امام خمینی رحمه‌الله پیام دادند که در بخشی از آن نوشته شده بود:


    «ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیةالله- ارواحنا فداه- افتخار می‌کنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می‌برند. من به شما خامنه‌ای عزیز، تبریک می‌گویم که در جبهه‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم. والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.»[۱۸]

     


    پس از عملیات ۶ تیر که موجب زخمی‌شدن آیت‌الله خامنه‌ای شد، نیروهای دادستانی انقلاب توانستند ردهایی از «رهروان فرقان» را در مشهد بیابند و در شهریور ۱۳۶۰ «محمد متحدی» و «مسعود تقی‌زاده» دستگیر شدند. مسعود تقی‌زاده در بازجویی‌ها به تفصیل سخن گفت اما محمد متحدی به جز چند جمله حرفی نزد و در دادگاه نیز حاضر به دفاع از خود نشد. دادگاه انقلاب تهران به ریاست آیت‌الله محمدی گیلانی در نهایت تقی‌زاده را به جرم به شهادت رساندن آیت‌الله قاضی طباطبایی، «تولید انفجار به قصد به شهادت رساندن مجاهد فی‌الله حجت‌الاسلام والمسلمین آقای سید علی خامنه‌ای رئیس‌جمهور محبوب جمهوری سلام دامت شوکته که متأسفانه منجر به آسیب دیدن معظم‌له شد» و ترور ناموفق آیت‌الله ربانی شیرازی و اقدام به انفجار به قصد شهادت آیت‌الله موسوی اردبیلی و طرح ترور حجت‌الاسلام معادیخواه و سید اسدالله لاجوردی؛ به عنوان «باغی محارب و مفسد» شناخته و به اعدام محکوم می‌کند. تقی‌زاده و متحدی در ۸ بهمن ۱۳۶۰ در نمازجمعه‌ی تبریز -قتلگاه آیت‌الله شهید قاضی طباطبایی- به دار مجازات آویخته می‌شوند.[۱۹]


    سال ۶۰ با همه‌ی فراز و نشیب‌ها، درگیری منافقین و بنی‌صدر با جمهوری اسلامی، موج ترورها، حادثه‌های هفتم تیر، هشتم شهریور و سختی‌های جبهه‌های جنگ رو به پایان است. ۲۸ اسفند امام‌جمعه‌ی محبوب تهران که در نتیجه‌ی این ترور ناکام ۹ ماه از نمازجمعه دور مانده بود، به محراب نمازجمعه برمی‌گردد. آیت‌الله خامنه‌ای با برشمردن سختی‌هایی که مردم و انقلاب در این سال پشت سر گذاشته‌اند، سال ۶۰ را «سال ایثارها و شهادت‌ها» و «سال خرج‌کردن ارزنده‌ترین سرمایه‌ها» و کارنامه‌ی این سال را «کارنامه‌ای خونین، سرخ‌رنگ، پردرد و پررنج؛ اما خوش‌عاقبت و نویدبخش و گرم‌کننده» معرفی می‌کند.



    [۱] - سخنرانی در بافق یزد، ۱۳۵۹/۱/۱۱
    [۲] - مطهری، مرتضی. علل گرایش به مادی‌گرایی، قم: بی‌تا.
    [۳] - هدف اصلی این ترور «حسین مهدیان» بود که در این عملیات مجروح شد.
    [۴] - دو پاسدار محافظ شهید مفتح نیز در این عملیات شهید شدند.
    [۵] - صحیفه امام‌خمینی، ج۱۴، ص ۲۴۱
    [۶] - نام تشکیلاتی محمد متحدی
    [۷] - آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده‌ی مسعود تقی‌زاده، شماره‌ی بازیابی ۵۱۶۸
    [۸] - سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ص۵۶۶
    [۹] - نشریه مجاهد، شماره ۱۲۷
    [۱۰] - بیانات در خطبه‌های نمازجمعه تهران، ۱۳۶۰/۳/۲۹
    [۱۱] - روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، ۱۳۶۰/۴/۱
    [۱۲] - میزگرد جمعی از اعضای تیم حفاظت و اعضای تیم پزشکی حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای
    [۱۳] - خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۱۳۶۰/۴/۵
    [۱۴] - آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده‌ی مسعود تقی‌زاده، شماره‌ی بازیابی ۵۱۶۸
    [۱۵] - بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۱۳۶۶/۵/۲۳
    [۱۶] - ناگفته‌هایی از حادثه‌ی تلخ سوء قصد به جان رهبر انقلاب اسلامی، میزگرد جمعی از اعضای تیم حفاظت و اعضای تیم پزشکی حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای
    [۱۷] - خاطره‌ی آیت‌الله خامنه‌ای از ترور ایشان در مسجد ابوذر، ۱۳۷۹/۲/۱۰
    [۱۸] - صحیفه‌ی امام؛ ج ‌۱۴؛ ص ۵۰۴
    [۱۹] - روزیطلب، حسن. ترکیب التقاط و ترور. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۵۷

    منبع: KHAMENEI.IR
     
    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 10:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اشعار امام زمان(عج)   ...

     

    من ازاشکی که می ریزدزچشم یارمی ترسم

    ازآن روزی که اربابم شود بیمارمی ترسم

    همه ماندیم درجهلی شبیه عهد دقیانوس

    من ازخوابیدن منجی درون غار می ترسم

    رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم فرزند

    من ازگرداندن یوسف سر بازار می ترسم

    همه گویند این جمعه بیا ، امّا درنگی کن

    ازاین که باز عاشورا شود تکرارمی ترسم

    شده کارحبیب من سحرها بهر من توبه

    ز آه دردناک بعد استغفار می ترسم

    تمام عمر،خود را نوکر این خاندان خواندم

    از آن روزی که این منصب کند انکار می ترسم

    شنیدم روز و شب ازدیده ات خون جگر ریزد

    من از بیماریِ آن دیدۀ خونبار می ترسم

    به وقت ترس و تنهایی تو هستی تکیه گاه من

    مرا تنها میان قبرخود نگذار می ترسم

    دلت بشکسته از من لکن ای دلدار رحمی کن

    من ازنفرین و ازعاق پدر بسیارمی ترسم

    هزاران بار رفتم از درت شرمنده برگشتم

    زهجرانت نترسیدم ولی این بارمی ترسم

    دمی وصلم،دمی فصلم،دمی قبضم،دمی بسطم

    من از بیچارگیّ آخر این کارمی ترسم

    جهان را قطرۀ اشک غریبی می کند ویران

    من ازاشکی که می ریزد زچشم یار می ترسم

    مهدی بقایی

    منبع: http://sebteyn.blogfa.com/

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [جمعه 1395-02-24] [ 06:33:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سروده مقام معظم رهبری در وصف حضرت مهدی (عج)   ...

    دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
    جان را هوای از قفس تن پریدن است
    از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
    بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
    دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
    باری علاج شکر گریبان دریدن است
    شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
    خورشید من برآی که وقت دمیدن است
    سوی تو این خلاصه گلزار زندگی
    مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
    بگرفت آب و رنگ زفیض حضور تو
    هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است
    با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
    تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
    آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
    روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است

    منبع: http://mouood.org

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 06:00:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ویژه نامه میلاد امام جواد(علیه السلام)   ...

     ویژه نامه میلاد امام جواد(علیه السلام)

    میلاد امام جواد(علیه السلام)

    نام مبارك امام نهم «محمد»، كنيه‌ی حضرت «ابوجعفر» و لقب او «تقي» و «جواد» است. ولادت ايشان در سال 195 ه.ق در شهر مدينه بوده، در روز و ماه ولادت آنجناب بين مورخين اختلاف شده، عده‌اي آنرا نيمه ماه رمضان و بعضي دهم ماه رجب ذكر كرده‌اند…(کلیک کنید)

    میلاد امام جواد(علیه السلام)

    حکیمه خاتون، دختر امام موسی کاظم(علیه السلام) و خواهر امام رضا(علیه السلام) درباره ولادت برادرزاده‌اش می‌گوید: پس از آن‌که نوزاد را در جامه‌های مطهر پیچیده بودیم و حضرت رضا(علیه السلام) او را از ما گرفت، در گهواره گذاشت و به من سپرد و فرمود: از این گهواره جدا مشو! چون روز سوم ولادت فرا رسید، امام جواد(علیه السلام) دیده حقیقت بین خویش را به آسمان گشود و به سوی راست و چپ نظر کرد و به زبان فصیح ندا داد: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ و أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللهِ»…(کلیک کنید)

    میلاد امام جواد(علیه السلام)


    در زمان امامت جواد الائمه (علیه السلام)، معتزليان دستورها و مطالب دينى را به عقل خود عرضه مى‏ كردند و آنچه را كه عقلشان صريحاً تأييد مى‏ كرد مى ‏پذيرفتند و بقيه را رد و انكار مى ‏كردند و چون نيل به مقام امامت امّت در سنين خردسالى با عقل ظاهر بين آنان قابل توجيه نبود، سؤالات دشوار و پيچيده‏اى را مطرح مى‏ كردند تا به پندار خود، آن حضرت را در ميدان رقابت علمى شكست بدهند!…(کلیک کنید)

    میلاد امام جواد(علیه السلام)

    امام جواد (علیه السلام) فرموده اند: چهار خصلت که در هر کس باشد، ایمانش کامل است؛ کسی که برای خدا ببخشد و در راه خدا منع نماید و برای خدا دوست بدارد و برای او خشمگین شود…(کلیک کنید)

    میلاد امام جواد(علیه السلام)

    ارضی، سازور، طاهری، حدادیان، کریمی، بنی فاطمه، سلحشور، میرداماد…(کلیک کنید)


    میلاد امام جواد(علیه السلام)


    اولیاء جمله جوادند  ولیکن ز جواد(ع)
    جود را جلوه تابنده تری داده خدا

    تا دهد قدرت فرعونی مامون بر باد
    به جگر گوشه موسی پسری داده خدا
    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-01-31] [ 12:27:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فضائل ماه رجب و لیلة الرغائب   ...

     هفتمین ماه از سال هجری قمری رجب نام دارد که نباید فضیلت آن را به بوته فراموشی سپرد زیرا در میان ماههای دوازده ‏گانه تنها و بدون ائتلاف با ماههای دیگر از حرمت و قداست ‏برخوردار می ‏باشد، در واقع چهار ماه در قرآن کریم با تعبیر «حرم‏» یعنی برخوردار از حرمت ‏یاد شده است که یکی از آنها فرد است که رجب نام دارد و در آن قتال و کشتار حرام می ‏باشد.

     

    رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده ‏اند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلت‏ به پایه آن نمی ‏رسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور می‏گردد .»

     

    امام هفتم (علیه السّلام) فرموده ‏اند: رجب نام نهری است در بهشت که از شیر، سفیدتر و از عسل، شیرین‏تر است; هر کس یک روز از آن را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او بیاشامد.

     

    از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: رجب ماه استغفار امت من است، پس در این ماه طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است و رجب را «اصب‏» می‏گویند زیرا که رحمت ‏خداوند در این ماه بر امت من بسیار ریخته می‏شود پس بسیار بگوئید استغفر الله و اسئله التوبة.

     

    در حدیث است که حضرت نوح(علیه السّلام) روز اول این ماه سوار بر کشتی شد و نجات یافت و فرمودند: کسانی که با او هستند روزه بدارند و هر که این روز را روزه بدارد آتش عذاب یک سال از او دور می ‏شود و نیز طبق سخن حضرت صادق(علیه السّلام) خواندن زیارت امام حسین(علیه السّلام) در روز اول این ماه مستحب و تأکید شده است.

     

    پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: رجب برای امّت من ماه استغفار است پس در این ماه به محضر پروردگار از گناهان خویش پوزش طلبید که خداوند بخشنده‏ ای مهربان است.

    امام صادق(علیه السّلام) فرمود: روزه بیست و هفتم رجب را از دست مده که آن روزی است که مقام نبوّت به محمّد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) داده شد و ثواب آن برای شما به اندازه ثواب شصت ماه است.

     

    ماه رجب، به دلیل برخورداری از مزایای گوناگون و توجه به ابعاد معنوی آن، نام‏های دیگری نیز دارد؛ نام‏هایی مثل ماه آمرزش خواهی (شهرُ الاستغفار)؛ ماه تک (رَجَبُ الفَرد) به دلیل تنها واقع شدن و جدا شدن آن از سایر ماه‏های حرام؛ سرشار (رَجَبُ الاَصَبّ) به دلیل نزول سرشار رحمت الهی؛ ماه امیرمؤمنان (شهرُ امیرِالمؤمنین)، ریسمان الهی و اَصَمْ یعنی برخوردار از فضیلت‏های بسیار.

     

    مناسبت‏های رجب

    ماه رجب، از ماه‏های بزرگی است که طلوع سه امام معصوم، امام علی علیه ‏السلام ، امام محمد باقر علیه ‏السلام و امام جواد علیه ‏السلام را در آن شاهدیم و شروع بزرگ ترین جنبش تاریخ بشری، یعنی برانگیخته شدن پیام آور مهر و محبت، محمد مصطفی (صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏ آله و سلّم) برای هدایت و سعادت انسان‏ها، در آن اتفاق افتاده است. یاد و نام پیشوایان شهید این ماه، حضرت امام موسی کاظم علیه ‏السلام و امام هادی علیه‏ السلام و نیز پیام‏ آور کربلا، زینب کبری علیه السلام گرما‏ بخش دل‏های مؤمنان است و نیمه رجب هم، پذیرای معتکفان کوی دوست خواهد بود و شاهدِ خلوتِ مشتاقان

     

    فلسفه ماه‏های حرام

    ماه رجب، یکی از چهار ماه حرام است که در آن از جنگ و خون‏ریزی نهی شده است. تحریم جنگ در این چهار ماه، یکی از راه‏های پایان دادن به جنگ‏های طولانی و وسیله‏ ای برای دعوت به صلح و آرامش بود؛ زیرا هنگامی که جنگ‏جویان چهار ماه از سال اسلحه را بر زمین گذاشته و صدای چکاچک شمشیرها خاموش گردد و مجالی برای تفکر و اندیشه به وجود آید، احتمال پایان یافتن جنگ بسیار زیاد است. اسلام در هر سال برای پیروان خود یک آتش ‏بس چهارماهه اعلام می‏دارد که این خود نشانه روح صلح‏ طلبی اسلام است. البته اگر دشمن بخواهد از این قانون اسلامی سوء استفاده کند و حریم ماه‏های حرام را بشکند، اجازه مقابله به مثل به مسلمانان داده شده است.

     

    لیلة الرغائب ( شب آرزوها )

    از جمله شبهای بزرگ و با عظمت ماه رجب شب جمعه اول این ماه است.معروف به لیلة الرغائب، اعمال مخصوصی در این شب ذکر شده که به واسطه آن اعمال برکات و پاداش فراوان بر انسان سرازیر می‏شود.

     

    رغائب جمع رغیبه است به معنی «امرٌ مرغوب فیه عکاء کثیر» یعنی شبی که در آن عطاها و مواهب فراوان بدست می ‏آید در حدیث است شب جمعه اول این ماه احیاء و بیداری و نیایش فضیلت ویژه دارد و موجب دست‏یابی به عطایای ارزشمند حضرت پروردگار است، در حدیث است که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ملائکه این شب را به این نام نهادند و محدثان در کتاب‏های دعا نمازی با کیفیت مخصوصی در این شب ذکر کرده‏ اند که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کس این نماز را در این شب انجام دهد ثواب این نماز به نیکوترین صورت با روی خندان و درخشان و با زبانی فصیح در شب اول قبر در حضور این فرد ظاهر شود و به او می‏ گوید: ای دوست من مژده می ‏دهم تو را که از هر شدّت و سختی نجات یافتی، نمازگزار می‏گوید: تو کیستی که من تاکنون چنین صورتی زیبا با چنین جلوه ‏ای ندیدم و سخنی شیرین‏تر از کلام تو نشنیده ‏ام و بویی بهتر از بوی تو نبوئیدم در پاسخ می‏گوید: من همان نماز لیلة الرغائبم که شما انجام دادی. امشب آمده‏ ام نزدت باشم تا حق را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من در عرصه قیامت سایه بر سر تو خواهم افکند پس خوشحال باش که خیر از تو معدوم نخواهد شد.

     

    کیفیت اعمال لیلة الرغائب

    روز پنج شنبه اول آن ماه روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز اقامه شود كه هر دو ركعت به یك سلام ختم می شود و در هر ركعت یك مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده ركعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذكر” اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله” گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذكر “سبوح قدوس رب الملائكة والروح” گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذكر “رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انك انت العلی الاعظم” گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذكر “سبوح قدوس رب الملائكة والروح” گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد

     

    سیزدهم ماه رجب و اعمال اعتکاف

    از جمله فضیلت ماه رجب آن است که ایام البیض در آن واقع شده یعنی روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم و اعتکاف برای خدا و روزه ‏داری، در آموزه‏ های دینی بر آن تأکید و سفارش شده است.

     

    و نیز ولادت حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام) در روز سیزدهم همین ماه واقع شده.

     

    اعمال ام داوود

    یکی از عبادتها و دعاهای معروف که در ماه رجب به انجام آن تأکید شده، اعمال ام‏ داوود است. در کتب حدیث نقل شده، جوانی در عراق که اهل معرفت بود به دست منصور دوانیقی به مدت طولانی در زندان او گرفتار شده بود که نامش داوود بود. مادرش تاب و توان خود را در فراق پسر از دست داده بود، روزی به خدمت امام صادق(علیه السّلام) رفت و داستان را نقل کرد و از آن حضرت چاره‏ جویی نمود. حضرت فرمود: آیا می‏دانی این ماه، ماه رجب است و دعا در آن زود به اجابت می‏رسد آنچه را که می‏گویم دقیقاً انجام ده تا فرزندت از زندان رهایی یابد.

     

    ابتدا سه روز، سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم رجب را روزه ‏بدار و روز پانزدهم هنگام ظهر غسل کن و 8 رکعت نماز به جا بیاور. (کیفیت نماز در مفاتیح الجنان ذکر شده به آن مراجعه کنید). همین که نماز را خواند پس از مدّت کمی پسرش آزاد شد پس از آن ام داوود خدمت امام صادق(علیه السّلام) رسید و پس از عرض سلام خبر رهایی پسرش را به او رساند. امام صادق(علیه السّلام) فرمود: منصور دوانیقی در یکی از شب‏ها جدّم علی بن ابی طالب (علیه السّلام) را در خواب دید که به او هشدار داد: هرچه زودتر فرزندم داوود را آزاد کن و گرنه تو را در آتش می ‏اندازم. منصور هنگامی که آتش را در مقابل خود دید دستور داد که داوود را آزاد کنند.

     

    بیست و هفتم ماه رجب

    روز بیست و هفتم ماه رجب روز مبعوث شدن پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به رسالت و پیامبری است و روزه گرفتن در این روز مستحب و ثواب ویژه دارد برای هر کدام از این شب‏ها اعمال مخصوصی ذکر شده است.

     

    منبع:hawzah.net

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1395-01-26] [ 11:53:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.