حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 323
  • دیروز: 1092
  • 7 روز قبل: 2006
  • 1 ماه قبل: 11408
  • کل بازدیدها: 2481400





  • رتبه







    کاربران آنلاین



      دادخواهي امام عليه السلام   ...


    دادخواهي امام عليه السلام

    روزي علي عليه السلام در شدت گرماي بعد از ظهر، به طرف منزل آمد. زني را ديد كه بر در خانه ايستاده است . به حضرت عرض كرد: ((شوهرم به من ستم مي كند، تهديدم مي نمايد و قسم ياد كرده است كه مرا بزند.))
    حضرت فرمود: ((صبر كن تا شدت گرما تخفيف پيدا كند. به خواست خداوند با تو مي آيم و به كارت رسيدگي خواهم كرد.))
    زن با نگراني و اضطراب عرض كرد: ((با طول غيبت من از منزل ، خشم شوهرم تشديد مي شود و كار سخت تر مي گردد.))
    حضرت با شنيدن اين سخن سر فروافكند و چند لحظه فكر كرد. سپس سر برداشت و فرمود: ((نه ! به خدا قسم كمترين تاءخير، بايد حق مظلوم گرفته شود.))
    اين سخن را گرفت و پرسيد منزلت كجاست ؟ در معيت زن حركت كرد تا به در خانه اش رسيد.
    فوقف فقال السلام عليكم فخرج شابّ فقال علي عليه السلام يا عبدالله اتّق الله فانك قد اءخفتها و اءخرجتها فقال الفتي و ما اءنت و ذاك و الله لاءحرقنّها لكلامك ؛ (1)
    علي عليه السلام جلوي خانه ايستاد و از بيرون منزل ، به صداي بلند سلام كرد. جواني از در خانه در آمد. حضرت به وي فرمود: ((از خدا بترس ! تو زنت را ترسانده اي و او را از منزلت بيرون كرده اي .))
    جوان با خشونت و بي ادبي عرض كرد: ((كار همسر من به تو چه ربطي دارد؟ به خدا قسم براي گفته تو، زنم را آتش خواهم زد!))
    علي عليه السلام از شنيدن سخنان جوان كه از قانون شكني او حكايت مي كرد، سخت برآشفت . شمشير از نيام كشيد و فرمود: ((من تو را امر به معروف و نهي از منكر مي كنم و فرمان الهي را ابلاغ مي نمايم ، اما تو از گناه سخن مي گويي و از امر حق سرپيچي مي كني ؟!))
    در اين فاصله كه بين آن حضرت و جوان رد و بدل مي شد، كساني كه از آن كوچه عبور مي كردند، گرد علي عليه السلام جمع شدند و به عنوان اميرالمؤ منين عليه السلام به آن حضرت ، سلام مي كردند.
    جوان كه حضرت را نشناخته بود، از سلام مردم متوجه شد كه با شخص اول مملكت سخن مي گويد. تكان خورد و به خود آمد و با شرمندگي سر را به طرف دست علي عليه السلام فرود آورد و گفت : ((يا اميرالمؤ منين ! از لغزش من درگذر! به خدا قسم امر تو را اطاعت مي كنم و حداكثر تواضع را نسبت به همسرم معمول خواهم داشت .))
    حضرت شمشير خود را در غلاف فروبرد و به زن نيز توصيه كرد كه با شوهرت طوري رفتار كن كه اينگونه خشمگين نشود.
    از اين روايت استفاده مي شود كه مرد تفوق طلب براي آن كه برتري خود را اثبات نمايد و حكمران خانواده باشد، به همسر خويش اهانت مي كند و با تندي و خشونت ، عزت نفس و شخصيتش را درهم مي شكند. او را به زدن و سوزاندن تهديد مي نمايد و زندگي را بر وي ، طاقت فرسا و غيرقابل تحمل مي سازد.
    زن از مشاهده اعمال نارواي شوهر برتري طلب ، سخت نگران و ناراحت مي شود. براي چاره جويي و دفاع از شرافت و شخصيت خود به پناه قانون مي رود و از رئيس حكومت استمداد مي كند تا بدين وسيله از خطر ناامني و اسارت رهايي يابد.
    خوشبختانه زمامدار حكومت ، مرد حق و عدالت بود و در اولين فرصت و بدون تشريفات و اتلاف وقت به دادخواهي زن ستمديده قيام نمود و شخصا با شوهر برتري طلب و خودخواهش سخن گفت و سرانجام او را به اطاعت از قانون و احترام همسر خود وادار ساخت و در نتيجه آن صحنه وحشت زا و خطرناك پايان پذيرفت و محيط خانه از نعمت امنيت و آسايش برخوردار گرديد.
    اگر آن زن به حكومت دسترسي پيدا نمي كرد، يا آن كه حكومت از او دادخواهي نمي نمود، يا حكومت ضعيف بود و قدرت دادخواهي نمي داشت و خلاصه اگر زن ستمديده نمي توانست از قانون و حكومت استفاده كند، در مقابل فشارهاي طاقت فرسا و جانكاه شوهر برتري طلب خود، چه كند؟ و چگونه شكست خويش را جبران مي نمود؟
    اين سوال در مورد آن زن و درباره تمام مردم ضعيفي كه مورد تعدي برتري طلبان قرار مي گيرند و قدرت دفاع ندارند، قابل طرح است . ولي نمي توان به اين پرسش ، پاسخ صريح و قطعي داد. زيرا اولا در اين موارد اوضاع و احوال و شرايط زمان و مكان يكسان نيست .
    ثانيا روحيه و طرز تفكر افراد با يكديگر متفاوت است . بنابراين در جواب بايد گفت : مردم در شرايط مختلف با داشتن افكار متفاوت ، عكس العمل هاي گوناگون از خود نشان مي دهند.(2)

    1- مستدرك الوسايل ، ج 12، ص 338؛ بحارالانوار، ج 9، ص 521.
    2- بزرگسال و جوان از نظر افكار و تمايلات ، ج 1، ص 243.

     

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



    [جمعه 1396-06-10] [ 10:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اللهم العجل لولیک الفرج:   ...

    : احسنت برشمادوستان ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺯﻭﺩ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ …. ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺍﻣﺎ ﺳﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ” ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﻥ ” ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ !… ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ، ” ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﻥ ” ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺗﺮﻳﻦ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﻮﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﻴﻪ.. : - ‪: دلت را خانهٔ مـا کن، مصفّـا کردنش با من به من درد دل افشا کن، مـداوا کردنش با من اگر گم کرده‌ای ای دل، کلید استجــابت را بیا یک لحظه با ما باش، پیــدا کردنش با من بیفشان قطره‎ی اشکی که من باشم خریدارش بیاور قطره‌ای اخــلاص، دریـــا کردنش با من اگر درها به‌رویت بسته شـد دل بد مکن بازآ درِ این خانه دق‌البـاب کُـــن ، واکردنش با من به ما گو حاجت خود را، اجـابت می‌کنم آنی طلب ‎کن هرچه می‌خواهی، مهیّـــا کردنش با من بیا قبل از وقـوع مرگ روشـن کن حسابت را بیاور نیک وبد را جمـع ، منها کردنش با من چو خوردی روزی امروز ما را شـکر نعمت کن غم فردا مخور، تأمیــن فـــردا کردنش با من به قـرآن آیهٔ رحمت فـراوان است ای انسان بخوان این آیه را، تفسیر و معنا کردنش با من اگر عمری گنـه کردی، مشو نومیــد از رحمت تو توبه نامه را بنویس، امضـا کردنش با من

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سبک زندگی متعالی برآمده از منش حاکم بر مکتب امام صادق علیه السلام 12   ...

     

     


    دام‌هاى شيطانى

    يَا ابْنَ جُندَب اَقِلَّ النومَ بِاللَّيلِ وَالكلامَ بِالنَّهارِ فَما فى الجَسَد شيىءٌ اَقلُّ شُكراً مِن العَيْنِ وَاللّسانِ

    فَاِنَّ اُمَّ سليمان قالت لِسُلَيْمان(عليه السلام): يا بُنَىَّ ايّاكَ وَالنّومَ فَاِنَّهُ يُفْقِرُكَ يومَ يَحتاجُ الناسُ اِلى

    اعمالِهم. يَا ابْنَ جُنْدَب اِنَّ لِلشَّيطانِ مَصائِدَ يَصْطادُ بها فَتَحامُوا شِباكَهُ و مَصائِدَهُ قُلْتُ يَا ابْنَ رسولِ اللّه

    و ما هِىَ قال اَمّا مَصائِدُهُ فصَدٌّ عَنْ بِرِّ الاِخوانِ و اَمّا شِباكُهُ فَنَوْمٌ عن قَضاءِ الصَّلواتِ الّتى فَرَضَهَا اللّهُ.

    أَمَا اِنَّهُ ما يُعْبَدُ اللّهُ بِمِثْل نَقْلِ الاَقدامِ اِلى بِرِّ الاِخْوانِ و زِيارتِهِمْ وَيْلٌ لِلسّاهينَ عَنِ الصَّلَواتِ النّائِمينَ فِى

    الْخَلَواتِ اَلْمُسْتَهْزِئينَ بِاللّهِ وَ اياتِهِ فِى الْفَتَراتِ «أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الاْخِرَةِ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ وَ لا

    يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ.»(1)

    آثار سوء پرخوابى و پرحرفى

    از جمله موضوعات مورد تأكيد علماى اخلاق و ارباب سير و سلوك، پرهيز از پرخوابى و پرحرفى است.

    اين دو، موانعى مهم و رايج براى رسيدن به كمال معنوى و تقرب الى الله به شمار مى‌آيند. البته چيزهاى

    ديگرى مانند پرخورى نيز مانع رسيدن انسان به كمال معنوى مى‌گردد؛ اما در مورد آنها ممكن است بگوييم

    به سبب لذايذ يا منافعى كه دارند توجه انسان را به خود جلب مى‌كنند. در حالى كه امرى مانند خوابيدن،

    فى نفسه هيچ مطلوبيت و يا فايده‌اى حتى براى دنياى انسان ندارد، مگر آن اندازه‌اى كه موجب رفع نياز

    انسان و تجديد قواى او براى پرداختن به وظايف واجبش مى‌گردد. بر خلاف لذّتِ خوردن كه ممكن است براى

    انسان ايجاد انگيزه نمايد، خوابيدن لذتى براى انسان ندارد، اگر هم لذتى داشته باشد، مربوط به مقدمات آن

    و يا موقعى است كه انسان از خواب برمى‌خيزد. كسانى كه از روى تنبلى و يا در اثر پرخورى زياد مى‌خوابند،

    نه تنها از كمالات معنوى و انسانى محروم مى‌شوند، بلكه از وظايف دنيوى خود نيز باز مى‌مانند.

    هم‌چنين يكى از كارهايى كه انسان براى انجام دادن آن بايد انرژى زيادى مصرف كند، حرف زدن است.

    ادامه »

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:03:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      هدايت جوان   ...

    در مكتب مترقی اهل بيت علیهم السلام توجه ويژه ای به جوانان و نوجوانان شده است و هر كدام از امامان معصوم(ع) به نوعی به اين گروه اجتماعی پرداخته اند.

    بعد از اينكه پدر محمد بن عبداللّه بن حسن در دوران عباسيان به شهادت رسيد و او دست به قيام زد و مردم را به سوي حق دعوت نمود، حضرت امام صادق(ع) به عنوان راهنمايي به او فرمود:

    «يا ابن اخي عليك بالشّباب ودع عنك الشّيوخ؛ اي فرزند برادرم! جوانان را درياب و پيران را رها كن!»

    امام صادق(ع) در روايات ديگر نيز اين مسئله را بيان نمودهاند كه جوانها زودتر حرف حق را مي پذيرند و به سوي خير و نيكي مي شتابند و آمادگي بيشتري دارند. از جمله، از اسماعيل بن عبدالخالق چنين نقل شده است كه:

    من شنيدم حضرت صادق(ع) از ابوجعفر اَحوَل مي پرسيد: به بصره رفتي؟ گفت: بلي، فرمود: «اقبال مردم را به امامت و ورود آنان را به اين مرام چگونه يافتي؟ گفت: به خدا سوگند كه شيعيان اندك اند و تلاشهايي كرده اند، امّا آن هم اندك است.

    آنگاه (امام صادق(ع) به او) فرمود:

    «عليك بالاحداث فانّهم اسرع الي كلّ خيرٍ؛

    بر تو باد به جوانان(و به دنبال آنها رفتن) كه آنان در (پذيرش) هر نيكي و خيري با شتاب ترند.»

     

     كافي، مرحوم كليني ج 1، ص 362 و ج 8، ص 93.

     

    .

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:03:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سبک زندگی متعالی برآمده از منش حاکم بر مکتب امام صادق علیه السلام 11   ...

     

     

    شادى از ديدگاه اسلام

    يَا ابْنَ جندب مَنْ سَرَّهُ أَنْ يُزَوِّجَهُ اللّهُ الْحورَ الْعين و يُتَوِّجُهُ بالنّور فَلْيُدْخِلْ

    عَلى اَخيهِ الْمُؤمِنِ السُّرورَ.

    شاد كردن برادر مؤمن

    اين مضمون كه شاد كردن برادر مؤمن، يكى از عبادات بزرگ است به صورت‌هاى گوناگون

    در روايات بسيارى وارد شده و ابوابى از مجموعه‌هاى روايى مثل كافى، وافى، وسائل

    الشيعه و… را به خود اختصاص داده است.


    انسان فطرتاً طالب خوشى است. در دنيا خوشى‌ها و ناخوشى‌ها، به طور طبيعى و تكوينى،

    براى همه وجود دارد؛ هيچ كس در دنيا نيست كه در همه عمر خود شاد و يا در سراسر اين

    مدت غمگين باشد. هر كسى كمابيش غم‌ها و شادى‌هايى دارد. انسان به طور طبيعى مى‌خواهد

    در دنيا شاد باشد، و اين شادى‌ها از راه‌هاى مختلفى پيدا مى‌شود. گاهى يك شادى، غم‌هاى

    طولانى را در پى دارد، مانند شادى‌هايى كه از يك گناه موقتى پيدا مى‌شود. هر چند انسان ممكن

    است با انجام يك گناه به طور موقت شاد شود، اما گرفتارى‌هاى بعدى را به دنبال خواهد داشت.

    ادامه »

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:03:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      طریقۀ تدریس امام صادق(ع)   ...

     

       تا قبل از امام باقر و صادق عليهماالسلام علوم مدون و قواعد ممهد و منظمي نبود كه بر آن سبك و روش تدريس شود و طبقات مختلف مسلمين هم با آنكه مستعد فراگرفتن علوم بودند در فن تخصصي در يك سطح نبودند ولي چون تمام علوم طريقيت براي توحيد و تحكيم مباني دين داشت همه آن آموزش و پرورش را از جان و دل مي شنيدند و هضم و تحليل مي كردند و نشر و تعميم مي دادند اين اسلوب مخصوص درس امام صادق عليه السلام بود كه مي نشست و مردم حلقه مي زدند اطراف او يا يك نفر سئوالي مي كرد و اطراف آن بحث مي شد و سخن از هر دري كشيده مي گرديد يا خود امام مطلبي را طرح مي فرمود كه محتاج اليه همه مردم بود و موضوع را تشريح مي فرمود در هر صورت منطقي قوي از استدلال حس و شهودي دنباله هر مطلبي بود و تمام مطالب علمي در محيط دين و فضيلت و شامل استدلال و منطق حسي بود و نتيجه تمام آموزش و پرورش امام صادق را مكارم اخلاق بود كه سطح تهذيب نفس را بالا مي برد و در يك محيطي آرام و مملو از محبت و دوستي و صفا و وفاداري صورت مي گرفت.

       عمرو بن ابي مقدام مي گويد:

    ابوعبدالله (ع) قبل از هر درس ما را به صداقت و راستي و فضيلت مي خواند و هر روز قبل از درس مقداري نصيحت به ما مي فرمود و به ايمان و اخلاق توصيه مي كرد آنگاه شروع به تدريس مي فرمود مسائل مطروحه را بيان و تشريح مي كرد.

    شاگردان ديگر نقل كرده اند كه :

    صادق عليه السلام قبل از درس درباره لزوم تحصيل علم و سعادت و كسب فضيلت و تحكيم مباني ايمان و امانت بسيار تأكيد در مكارم اخلاقي و مراقبت كامل در كسب علم و دين مي فرمود.

     

    زنگی نامه صادق آل محمد(علیه السلام)، موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:03:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سیره امام صادق (علیه السلام) در رفتار با اصحاب   ...

     

    اُنس با شاگردان

    منظور از انس با شاگردان، مراوده، دیدوبازدید و شرکت در مجالس آن ها است. به این معنی که آن حضرت دیدار با ایشان را دوست می داشته و دوری آنان باعث دلتنگی حضرت می شده است.

    غبسه می گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: من از دست مردم مدینه و تنهایی خودم به خدا شکایت می کنم تا این که شما بر ما وارد شوید و از ورود شما شادمان می شوم و ای کاش این طاغیه ـ منصور دوانیقی ـ مرا آزاد می گذاشت که خانه ای بگیرم و در آن سکونت کنم و شما را نیز همراه خود در آن جای دهم.و یا خطاب به ابوحمزه می گفت: إنّی لأستریح اذا رأیتک ای ابوحمزه از دیدار شما آرام می شوم. و یا زمانی که عقبة بن خالد، معلی بن خنیس و عثمان بن عمران بر حضرت امام صادق (علیه السلام) وارد شدند، حضرت فرمود: خوش آمدید، خوش آمدید؛ ای کسانی که ما را دوست دارند و ما آن ها را دوست داریم. و سپس فرمود: جَعلکم اللّه مَعَنا فی الدُّنیا و آلاخرة.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:02:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سیره امام صادق (علیه السلام) در رفتار با اصحاب   ...

     

    تقدیر از تلاش های علمی

    همهشاگردان آن حضرت در راه حفظ آثار اهل بیت (علیهم السلام) اهتمام می ورزیدند، اما برخی از آن ها نقش بیشتری داشتند و درست به همین دلیل، امام بر خود لازم دیده است که از تلاش های برجسته و صادقانه آن ها قدردانی نماید. درباره زراره فرمود: «رحم الله زرارة بن اعین، لو لا زراره لاندرست آثار النبوة و احادیث ابی؛11 خدا رحمت کند زرارة را که اگر تلاش های او نبود آثار نبوت و احادیث پدرم تباه می شد». و در حق زرارة و محمد بن مسلم و برید بن معاویة و لیث بختری فرمود: اینان از نجبا هستند و از امنای الهی به شمار می آیند، حلال و حرام خدا را می دانند و اگر اینان نبود آثار نبوت تباه می شد.

    جلوه دیگر تقدیر از تلاش های علمی؛ ارجاع مردم به شاگردان خود است که در سیره عملی امام صادق بارها دیده شده است؛

    ـ به فیض بن مختار فرمود، هر وقت خواستی بر احادیث ما آگاهی یابی، سراغ آن شخص را بگیر. و با دست مبارک به زرارة بن اعین اشاره فرمود.

    ـ مردی از شام برای بحث و گفتگو نزد حضرت آمده بود، ایشان آن شخص را به حمران ارجاع داد، آن شخص گفت، من برای مناظره با شخص شما آمده ام نه حمران، حضرت فرمود، اگر بر ایشان ظفر یافتی، گویا بر من غالب شده ای. بعد از ختم مناظره، حضرت از مرد شامی سؤال کرد که حمران را چگونه یافتی؟ گفت: بسیار حاذق و ماهر بود. هر آن چه که پرسیدم، به خوبی جواب گفت.

    ـ عبدالله بن یعفور می گوید: از حضرت سؤال کردم که گاهی سؤالی پیش می آید و ما به شما دسترسی نداریم، در این گونه مواقع چه کنیم؟ حضرت فرمود: چرا نزد محمد بن مسلم نمی روی، زیرا که او از پدرم علم و دانش فراگرفته و نزد او موجه بوده است.

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:02:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حکمت های نهج البلاغه41   ...

    حكمت 41

    و قد روى عنه [عليه السلام] هذا المعنى بلفظ آخر و هو قوله

    قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِى فِيهِ وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِى قَلْبِهِو معناهما واحد .

    قلب احمق در دهان او ، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد .

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:02:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حکمت های نهج البلاغه40   ...

     

    حكمت 40

    وَ قَالَ [عليه السلام] لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ

    قال الرضى و هذا من المعانى العجيبة الشريفة و المراد به أن العاقل لا يطلق لسانه إلا بعد مشاورة الروية و مؤامرة الفكرة و الأحمق تسبق حذفات لسانه و فلتات كلامه مراجعة فكره و مماخضة رأيه فكأن لسان العاقل تابع لقلبه و كأن قلب الأحمق تابع للسانه .

    زبان عاقل در پْشت قلب اوست ، و قلب احمق در پْشت زبانش قرار دارد.
    (اين سخنان ارزشمند و شگفتى آور است ، كه عاقل زبانش را بدون مشورت و فكر و سنجش رها نمى سازد . اما احمق هر چه بر زبانش آيد مى گويد بدون فكر و دقت ، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مى گيرد).

    موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



     [ 10:02:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.
     
     
    مداحی های محرم