قال على (عليه السلام):
«اِنَّما مَثَلى بَيْنَكُمْ كَمَثَلِ السِّراجِ فِى الظُّلْمَةِ، يَسْتَضىءُ بِهِ مَنْ وَ لَجَها»;
«مَثَل من در بين شما، مثل چراغ پر نورى در تاريكى است، تنها كسانى از آن بهره مى برند كه در شعاع نور آن باشند»(1).
شرح و تفسير
در كلمات پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) و ائمّه طاهرين (عليهم السلام) تعبيراتى ديده مى شود كه گاه ناآگاهان تصوّر مى كنند كه اين سخنان خودستايى و تعريف از خويشتن است. در حالى كه بين خودستايى و معرّفى كردن خويش تفاوت روشنى وجود دارد.
گاه شما شخصى را كاملا مى شناسيد، ولى او بر اثر خودخواهى و غرور به ستايش از خود مى پردازد، اين كار خودستايى و مذموم است. ولى گاهى از اوقات شما آن شخص را نمى شناسيد و او خود را معرّفى مى كند، رشته تخصّصى اش را بيان مى كند، تا بهتر بتوان از او بهره برد. اين، خودستايى نيست و مذموم نمى باشد. آنچه درباره معصومين (عليهم السلام)نقل شده از قبيل قسم دوم است; نه اوّل.
حضرت على (عليه السلام) علاوه بر روايت فوق در موارد ديگرى نيز به معرّفى خود پرداخته است(2); مثلا در روايتى مى خوانيم كه آن حضرت خطاب به كميل بن زياد، در حالى كه به سينه اش اشاره مى كرد، فرمود:
«اِنَّ هاهُنا لَعِلْماً جَمّاً لَوْ اَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً; در سينه ام علم فراوانى وجود دارد. اگر افراد لايقى مى يافتم به آن ها تعليم مى دادم»(3).
يا در روايت ديگرى مى فرمايد: «اَيُّهَا النّاسُ سَلُونى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى فَلاََنَا بِطُرُقِ السَّماءِ اَعْلَمُ مِنّى بِطُرُقِ الاَْرْضِ; اى مردم! پيش از اين كه مرا از دست بدهيد آنچه مى خواهيد از من بپرسيد كه من به راه هاى آسمان از راه هاى زمين آشناترم»(4).
و بالاخره در روايت فوق مى فرمايد: «من در ميان شما به منزله چراغ پر نورى هستم كه در تاريكى مى درخشد، و كسانى مى توانند از نور اين چراغ استفاده كنند كه وارد فضاى اين چراغ شوند».
اين روايت اشاره به نكته مهمّى دارد، كه در روايات ديگر و برخى از آيات قرآن نيز مورد اشاره قرار گرفته و آن نكته اين است:
ترقّى و تكامل همواره بر دو پايه استوار است: 1ـ فاعليّت فاعل. 2ـ قابليّت قابل.
اگر بهترين امكانات پيشرفت و ترقّى وجود داشته باشد، امّا كسانى از آن استفاده كنند كه قابليّت ندارند هيچ فايده اى ندارد، از خورشيد نورانى تر سراغ نداريم، امّا شخص نابينا نمى تواند از خورشيد استفاده كند، چون قابليّت ندارد. اگر بهترين آب ها را با بذرهاى اصلاح شده و باغبان هاى لايق و باران هاى پى در پى، در زمين شوره زار هدايت كنيم، بهره اى نمى گيريم; چون زمين شوره زار قابليّت بهره بردارى ندارد.
اشخاص زيادى تا پايان عمر در كنار انبياء بودند، ولى كافر مردند; چون قابليّت دريافت نور هدايت را نداشتند. در اوّلين آيه سوره بقره مى خوانيم كه قرآن مجيد هدايت گر افراد باتقوى است، نه همه مردم; يعنى براى كسانى كه قابليّت هدايت را دارند هدايت گر است.
در ضمن قابليّت ها متفاوت است و هركس به اندازه قابليّت خود از فيض خدايى استفاده مى كند. قرآن مجيد نيز مى فرمايد:
(اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ اَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها); «هر درّه اى به اندازه ظرفيّت خود آب ذخيره مى كند»(5).
سؤال: قابليّت ها را چگونه افزايش دهيم؟
پاسخ: قابليّت ها دو بخش هستند: بخشى از آن ها ذاتى است، و بخشى ديگر اكتسابى. قسم اوّل قابل افزايش نيست، امّا قسم دوم را مى توان با توبه و تقوى و مداومت بر ياد خداوند، كنار زدن حجاب ها، شركت در مجالس علم و معرفت، مطالعات مفيد، انتخاب دوست مناسب، محيط خوب و مانند آن افزايش داد.
1. نهج البلاغه، خطبه 187.
2. كتاب هايى در اين زمينه نوشته شده است. از جمله مى توان به كتاب «على (عليه السلام) از ديدگاه على بن ابيطالب (عليه السلام)» اشاره كرد.
3. نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 147.
4. نهج البلاغه، خطبه 189.
5. سوره رعد، آیه 17.
[جمعه 1394-12-28] [ 11:45:00 ب.ظ ]