قال على (عليه السلام):
«مَنِ اسْتَحْكَمَتْ لى فيهِ خَصْلَةٌ مِنْ خِصالِ الْخَيْرِ احْتَمَلْتُهُ عَلَيْها و اغْتَفَرْتُ فَقْدَ ماسِواها وَ لا اَغْتَفِرُ فَقْدَ عَقْل وَ لا دين، لاَِنَّ مُفارَقَةَ الدّينِ مُفارَقَةُ الاَْمْنِ … وَ فَقْدَ الْعَقْلِ فَقْدُ الْحَياةِ»;
«كسى كه يكى از صفات برجسته خير در وجود او ريشه دار شود، چنين شخصى را تحمّل مى كنم و اگر ضعف ها و كاستى هايى در قسمت هاى ديگر داشته باشد مى بخشم، ولى دو چيز قابل تحمّل نيست، يكى فقدان عقل و ديگرى فقدان دين، زيرا بدون دين امنيّتى وجود ندارد و فقدان عقل موجب از بين رفتن زندگى مى گردد!»(1).
شرح و تفسير
اين جمله اميرالمؤمنين (عليه السلام) جمله بسيار پرمحتوايى است و اشاره به خطراتى دارد كه ممكن است در هر جامعه اى رخ دهد. در دنياى امروز ما با دو خطر روبرو هستيم:
نخست اين كه عقل به معناى واقعى آن در خطر است! هر چند عقل به معناى شيطنت، و عقل به معناى جذب و جلب منافع مادّى در خطر نيست. و دليل اين خطر هم اين است كه هوى و هوس روى عقل انسان را مى گيرد و حجابى بر آن مى افكند. يكى از موانع شناخت هوى و هوس است. هواپرستان به صورت هاى مختلف هوى پرستى را ترويج مى كنند، حتّى بازيچه بچه ها را به گونه اى مى سازند كه آن ها را به هوى پرستى راهنمايى مى كند!
ديگر اين كه دين هم در خطر است، چون هواپرستان دين را مانع راه خويش مى دانند و با تمام قدرت با آن مى جنگند و با ضعيف شدن نقش دين در جوامع امروزى، شاهد ناامنى هاى فراوانى در بخش هاى مختلف جامعه هستيم; ناامنى اجتماعى، سياسى، اخلاقى، نظامى، اقتصادى از مصاديق بارز اين ناامنى هاست. هر چند دين و عقل از سوى حكمرانان جهان فعلى مورد بى مهرى، بلكه هجوم قرار گرفته است. ولى اقبال و رويكرد مردم به اين دو عطيّه الهى روز به روز بيش تر مى شود; مخصوصاً نسبت به دين اسلام كه پاسخ گوى نيازهاى بشر در تمام زمان هاست.
بنابراين، با توجّه به حملاتى كه از يك سو به دين و عقل مى شود (به گونه اى كه سعى در محو اين دو پايه اصلى حيات مى گردد) و با توجّه به عطش مردم دنيا نسبت به دين اسلام از سوى ديگر، مسؤوليّت دانشمندان و مفسّران دين و قرآن صد چندان مى شود.
1. اصول كافى، جلد 1، صفحه 31، (كتاب العقل و الجهل، حديث 30).
[پنجشنبه 1394-12-27] [ 12:04:00 ق.ظ ]