حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 402
  • دیروز: 5961
  • 7 روز قبل: 7597
  • 1 ماه قبل: 12221
  • کل بازدیدها: 2395284





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • موعود موجود


  •   چگونه فرزندان خود را با مسجد آشنا کنیم ؟   ...

                                       چگونه فرزند خود را با مسجد آشنا کنیم ؟th

    1/ نیت خالصانه داشتن در دعوت به نماز

    برای دعوت کودک خود به نماز در درجه اول به نیت خود توجه کنیم که ایا ما فرزند خود را به خاطر خدا به نماز فرا می خوانیم  یا به خاطر چیز های دیگر ؟ که اگر این گونه باشد باید در جهت رفع آن بر آییم

    2/شناخت فرزندان

    پدران و مادران ، باید برای رسیدن به نتایج مطلوب در تربیت  فرزندانمان ،ابتدا باید آنها را بشناسیم ،زیرا معرفت ،اولین گام برای تربیت است معرفت والدین شامل زمینه های متنوعی می شود که مهمترین آنها  عبارتند از : معرفت نسبت به نیازهای اساسی روانی ،استعدادهای اصلی ،علایق وگرایش ، ویژگی های رشد ، ضعف ها وکاستی ها .

    3/عامل بودن والدین

    موثرترین نوع آموزش به ویژه در امور دینی ،این است که خود گوینده آنچه رابیان می کند ،در عمل نیز به آن پای بند باشد تا صداقت گفتارش در عمل آشکارگردد و گرنه تنها گفتار کار ساز نبوده بلکه اثر منفی وتخریبی هم دارد .در صورتی که ما والدین مایل باشیم فرزندانمان در نماز جماعت حضور داشته باشند و اهل رفت و آمد به مسجد باشدند ، ابتدا باید دیدگاه اهل بیت (علیه سلام )واهتمام آنان را به حضور در مسجد و خواندن نماز جماعت در موقعیت َ برای انان بیان کنیم و سپس خود ما نیز همت به حضور در مسجد داشته باشم تا فرزندانمان علاوه بر یادگیری رفتاری ،اثرات خوب این عملکرد را نیز احساس کنند .

    4/رفتار محبت آمیز

    والدینی که فرزندان را توصیه به حضور در نماز جماعت می کنند ،هر قدر این دعوت با محبت و عطوفت بیشتری همراه باشد ،تاثیر گذاری بیشتری خواهد داشت و گاهی مشاهده شده است فرزندان پس از مرگ والدین به خاطر محبتی که نسبت به آنان دارند وبرخی اعتقادات دینی که والدین درشرایطی حتی پس از مرگ نیز

    می توانند نظاره گر اعمال آنان باشد ،این حضور را تداوم می بخشند تا آنان را شاد نمایند.

    5/رغبت شناسی

    اهمیت دادن به رغبت های فرزندان، اعتماد آنان را برمی انگیزد تا به خوا سته های آنان پاسخ مناسبی داده شود

    وجود اعتماد متقابل ،شرایط روحی و فکری هر یک را تقویت می کند تا واکنش مطلوبی  به فرامین و اوامر والدین نشان دهد . در این شرایط فرزندان از در کنار والدین لذت بیشتری می برند و لذا از همراهی والدین لذت بیشتری می برند و رغبت بیشتری نشان می دهند لذا باید والدین با رغبت بیشتری حضور در مسجد و نماز جماعت حضور داشته باشند .

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-07-08] [ 10:17:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      قصه گویی روشی برای آموزش مفاهیم دینی   ...

    روش قصه گویی

    زبان قصه یا داستان یکی از مناسب ترین روش های آموزش مفاهیم دینی به کودکان است؛ زیرا کودکان شیفته ی قصه و خواندن داستان می باشند و این سبب می شود تا بخش عمده تعلیم و تربیت دینی کودکان را بتوان از این راه انجام داد. هرچه استفاده از داستان های مناسب بیشتر باشد، تأثیر این آموزش و رسیدن به هدف های مورد نظر آن، ساده تر و سریعتر صورت می گیرد.

    در اهمیت این روش و بهره گیری از آن، همین بس که در قرآن کریم و تعالیم انبیای الهی و کتاب های آسمانی هم این روش مؤثر، زبان داستان و قصه برای آموزش، هدایت، القای مفاهیم و پیام های دینی مورد توجه قرار گرفته است. قرآن کریم بسیاری از مفاهیم، حقایق و آموزه های دینی را در قالب، بهترین قصه ها به زبانی ساده، جذاب و قابل فهمبرای مردم بیان نموده است. مثلاً؛ در داستان حضرت آدم علیه السلام، حقیقت و چگونگی آفرینش الهی تفسیر می شود. در داستان حضرت ابراهیم علیه السلام، اثبات توحید و یگانگی خداوند و در داستان عُزَیر، کیفیت مواد بیان گردیده است.

    از آن جا که قصه و داستان، آموزه ها و حقایق آموزشی را به طور غیر مستقیم بیان می دارد، از نظر روان شناسی تربیتی نیز یکی از مهم ترین و مؤثرترین روش های آموزشی به حساب می آید. بنابراین معلمان در آموزش مفاهیم دینی به کودکان،می توانند با استفاده از این روش، مفاهیم اعتقادی دین اسلام، از قبیل توحید، نبوت، امامت و معاد را در صورت لزوم در قالب داستان های مناسب و با توجه به مقتضای سن و حالت روحی کودکان بیان کنند.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-07-07] [ 10:13:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نقش موثر همسران طلاب   ...

     

    ۲۱۷۰۸۲۳۶۶۷۶۴۰۴۹۴۷۴۵۱

     

    همسران طلاب رکن فعالیت و موفقیت روحانیان هستند.

    قرآن کریم رمز موفقیت پیامبر اکرم‌(ص) را در چند چیز می‌داند و به ایشان می‌فرماید «پس از اینکه اصحاب و یاران شما توانستند به اسلام و مفاهیم آن آشنا شوند، مسؤولیت خانواده آنها مسؤولیت بزرگی است».
    یک مسلمان موفق مسلمانی است که پس از غنی کردن خود و پس از اینکه توانست به صفات عالیه ایمانی متصف شود، خانواده او هم در کنار او بتواند همان نقش را در جامعه ایفا کند.

    اگر حضرت فاطمه زهرا‌(س) به عنوان الگوی بانوی اسلام معرفی می‌شود، رفتار و کردار ایشان در محیط خانه و خارج از خانه برای بانوان مسلمان تبلیغ و آموزنده است.

    یک خانواده روحانی می‌تواند منشأ نورانیت در محیط خود و اطراف خود باشد به شرطی که روحانی، همسر و فرزندان او مجسمه عمل موارد تبلیغی این مبلغ شوند.

    مسؤولیت خانواده طلاب بسیار سنگین است و امروز زیر ذره‌بین جامعه هستند، طلاب باید ابتدا خود و فرزندان خود را اصلاح کرده و پس از آن، سایر مردم و جامعه را به اسلام دعوت کنند.

    در این میان نقش همسران این طلاب بسیار مهم و تاثیرگذار است. آنان با روحیه دادن به همسران خود و مهیا کردن شرایط برایشان بهترین کمک را به مبلغ دین خدا می کنند. همسران طلاب با تحمل سختی ها، بعضا دوری از همسر و مسئولیت مراقبت از فرزندان، در اجر و پاداش تبلیغ شریک هستند. البته برای همسر طلبه تحمل این دشواری ها شیرین است. چراکه به داشتن همسری که تمام فکر و ذهنش تبلیغ دین ناب محمدی است، افتخار می کند. به تبلیغ رفتنش، به درس خواندن و مباحثه کردنش ، به نهی از منکر کردنش ، به پرکار بودنش و خلاصه به این که سربازی از سربازان امام زمان(عج) است، مباهات می کند.

    همسران طلاب که با کمترین مایحتاج زندگی، همسر و فرزندان خود را با عزت و آبرو اداره می کنند، مشمول ادعیه زاکیه حضرت حجت (عج) هستند.

    بی گمان نقش خانواده برای موفقیت طلبه بسیار قابل توجه است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

    همسر طلبه نقش بسزایی در موفقیت آن طلبه دارد و بخش بزرگی از این موفقیت حاصل تلاش‌های او است.

    مدیریت خانه و مسائل زندگی و پشتیبانی از سرباز آقا امام زمان(عج) و ایجاد محیطی مناسب برای شخص طلبه در منزل از جمله کارهایی است که خانواده طلبه به ویژه همسر وی انجام می‌دهد.

    تمام زندگی علمی و عبادی طلبه منوط به مدیریت همسر او است، از این‌رو نقش همسر طلبه در کمال طلبگی وی و در پرتو آن خدمت به اسلام، نظام و انقلاب و امام زمان(عج) بسیار ارزشمند است.

    انسانی که بخواهد در صحنه اجتماعی نقش آفرینی کند و در مقابل جهاد استکبار و جبهه‌های تا دندان مسلح دین ستیز مبارزه کند قطعاً با سختی‌هایی مواجه می‌شود.

    در اینجا است که اگر خانواده طلبه دارای استحکام نباشد نه تنها طلبه و خانواده او با شکست مواجه می‌شوند بلکه به نحوی اسلام دچار شکست، و ضربه می‌شود؛ به همین جهت باید خانه طلبه خانه‌ای از ایمان، تقوا و بصیرت، اخلاق و صمیمیت باشد و در آن جامعه به عنوان الگو در همه زمینه‌ها دیده شود.

    اگر اختلاف سلیقه‌ای به وجود آمد، زن و شوهر در گذشت مسابقه بگذارند و به همین جهت است که خانه طلبه و خانواده او نقشی مهمی در نهادینه شدن فرهنگ اسلام در جهان دارد.
    خانواده نقش مهمی در پرورش و تربیت فرزندان و معرفی آن به جامعه دارد؛ هر خانه طلبه یک قرارگاه عبادی، علمی و جهادی برای اسلام است، خانه‌ای کوچک که از آن کارهای بزرگ ایجاد شود و باید مواظب بود که این خانه مرکز تقوا، ایمان و اخلاق باشد.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-07-06] [ 10:12:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      شاخصه های اصلی خانواده سالم   ...

     شاخصه های اصلی یک خانواده سالم:th[3]

    خانواده سالم چگونه خانواده ای است؟ چه ویژگی هایی دارد؟ چرا باید به خانواده سالم بیندیشیم و آن را توصیف کنیم؟ این تعاریف چه مشکلی را حل خواهد کرد؟.

    برای پاسخ دادن به این پرسش ها باید به انبوهی از کتاب های جامعه شناسی و مقالات کارشناسان مسائل خانواده مراجعه کرد.

    اما مقصود ما از طرح چنین پرسش هایی و انتخاب چنین سوژه ای، باز کردن افق روشنی در مقابل خانواده های ایرانی است تا چشم انداز درستی از آن چه باید برای رسیدن به آن بکوشند، در اختیار داشته باشند.

    به عبارتی برای هر تلاشی به چشم اندازی نیاز است و این افق باید توسط کارشناسان و متفکران و صاحب نظران ترسیم و ارائه شود.

    از آن جا که عموم جامعه ایرانی با تمامی ویژگی های مثبت و منفی اش، نیازمند اصلاح، تغییر، بهبود رفتار و فرهنگ، ارتقای اطلاعات و آگاهی است، در گام اول باید نقش خانواده و جایگاه رفیع آن در نظام اجتماعی روشن شود و سپس اهمیت خانواده سالم و مفاهیمی از این دست بازشکافی و تعریف شود.

    همه کارشناسان معتقدند، فرد سالم در یک خانواده سالم رشد می کند و خانواده سالم در نهایت به سلامت اجتماع می انجامد.

    بنابراین اهمیت درک و فهم ابعاد خانواده سالم نه به خانواده بلکه به کل اجتماع برمی گردد. صفحه خانواده و سلامت برای روشن کردن افکار عمومی در این زمینه قصد دارد توصیف این واژه را از محصور شدن در چند واژه و قالب تکراری همانند اعتماد، صمیمیت، همدلی، مشارکت و غیره خارج کند. چرا که در گزارش های پیشین به تفصیل درباره این واژه ها سخن گفته ایم و آن ها را تعریف کرده ایم. شاه بیت تمامی این واژه ها کسب مهارت برای عرضه این ویژگی ها در خانواده است.

    خانواده در نگاه اول محیطی است که محل برآورده کردن نیازهای اعضاست و برای تامین سلامت جسمی و روانی و تربیت و موفقیت و کسب رضایت آن ها شکل می گیرد. برای رسیدن به این اهداف، حفظ بهداشت روان یک اصل است؛ به این معنا که خانواده باید یک سری ویژگی هایی را دارا باشد که در رسیدن به آن هدف کمک کننده باشد. دکتر محمدکاظم وحید، عضو انستیتو روان شناسی تهران، در پاسخ به این سوال که شاخص های اصلی خانواده سالم کدام هاست، می گوید: طبق مطالعات خانواده سالم خانواده ای است که ساختار و عملکرد مناسبی داشته باشد؛ یعنی اعضای خانواده دارای جایگاه مناسبی باشند، وظایف خود را بشناسند و مسئولیت هر یک از اعضا مشخص باشد.

    به عبارتی پدر، مادر و فرزندان هر یک سر جای خود باشند، به نحوی که بهترین کارکرد را داشته باشند. زیرا تنها در این صورت است که خانواده عملکرد مناسبی خواهد داشت.

    در واقع اتحاد افرادی که از طریق ازدواج، تولد و یا فرزندخواندگی برای رشد جسمی و ذهنی در یک فضای امن روانی با هم زندگی می کنند، تعریف دیگری از خانواده سالم است؛ کانونی که در آن اعضا از نظر عاطفی، اجتماعی، اقتصادی، روانی و جسمی رشد می کنند و با کمک یکدیگر به سوی اهداف گام برمی دارند. ابراز محبت اعضای خانواده به یکدیگر در یک فضای امن و سازگاری با یکدیگر یکی از اصلی ترین شاخص های خانواده سالم است. در خانواده ای که تفاوتی بین اعضا وجود دارد و یا محبت و علاقه والدین بین بچه ها به تساوی تقسیم نشده است و یا والدین بچه ها را بیشتر از همسر خود دوست می دارند، یک خلاء عاطفی به وجود می آید.

    گاهی خانواده هایی را می بینیم که والدین با هم اختلاف شدید دارند اما ادعا می کنند بچه هایشان را دوست دارند و بچه ها را به همسرشان ترجیح می دهند. در صورتی که بچه ها به محبت پدر و مادر به یکدیگر نیز نیاز دارند و به عبارتی آن ها در صورت ابراز محبت بین والدین، احساس امنیت و آرامش می کنند.

    همچنین اعضای یک خانواده سالم، هدفمند زندگی می کنند و می دانند که برای رسیدن به آن هدف تحت حمایت، احترام و توجه دیگر اعضای خانواده قرار دارند.

    هر یک از اعضای خانواده باید اهداف مطلوبی داشته باشند به نحوی که استقبال و حمایت دیگران را در پی داشته باشد. زمانی که فرزندان هر کدام در جامعه رها شدند و والدین به بهانه کسب استقلال در جامعه آنان را بدون هدف آزاد گذاشتند، سلامت روانی فرزندان به شدت به خطر می افتد.

    از سوی دیگر سیستم یک خانواده سالم به اجتماعی شدن افراد و پیدا کردن جایگاهشان در اجتماع نیز کمک می کند. به عبارتی پس از شناخت توانمندی ها، تعیین اهداف، برآورد انتظارات از زندگی و آینده و تلاش برای رسیدن به آن اهداف، خانواده ثمره تلاش اعضا را می چیند و کل خانواده از موفقیت یکی از اعضا بهره برداری می کند.

    از سوی دیگر خانواده هایی که معیارها و قوانین مورد نیاز را با همفکری یکدیگر تعیین می کنند، در پای بندی به آن چارچوب ها و اجرای آن ها موفق ترند. آن ها احساس اهمیت می کنند و احساس می کنند نقش پراهمیتی در شادابی و سرزندگی فضای منزل دارند.

    این قوانین با بزرگ شدن بچه ها تغییر می کند، اصلاح می شود و انتظارات والدین و فرزندان از یکدیگر نیز تغییر می کند.

    یکی از اساسی ترین شاخص های خانواده سالم گفت وگو است. گفت وگو و تعامل مثبت و مستمر و صادقانه به حدی مهم است که می تواند کلیه روابط را تحت تاثیر قرار دهد. حل مسائل، تقویت احساس تعلق به خانواده و جلوگیری از تنش ها و برخوردهای احتمالی، حداقل فایده گفت وگوست. طرح خواسته ها، نیازها و تامین آن ها با گفت وگو امکان پذیر است و اعضای خانواده باید بپذیرند که فقط با این روش می توانند نیازهای یکدیگر را پوشش دهند.

    اعضای خانواده ای که یاد گرفته اند گفت وگو کنند، وقت بیشتری برای یکدیگر می گذارند و برای آن اجباری نمی بینند، در واقع باید به اندازه ای که برای برطرف شدن خواسته خود وقت می گذارند به نیازهای دیگران نیز احترام بگذارند و برای حل آن چه از طریق گفت وگو و چه از راه های دیگر اقدام کنند.

    از سوی دیگر یک خانواده سالم به ایجاد شبکه اجتماعی حول خود می پردازد. یعنی با استفاده از قابلیت هایی که ذکر کردیم، توان برقراری ارتباط با خانواده های دیگر، نهادهای اجتماعی، دوستان، اقوام و آشنایان را دارد و منزوی نیست. آن ها با تکیه بر اعتماد متقابل، در جامعه گام برمی دارند و از هدف یکدیگر مطمئن هستند و می دانند دیگر اعضا جز برای حفظ شان و جایگاه خانواده در درون و رسیدن به اهداف مورد نظر در بیرون گام برنمی دارند.

    حذف اعتماد، به شک و بدبینی و دودلی در خانواده منجر می شود. البته اعتماد یک شبه به وجود نمی آید بلکه از آغاز زندگی مشترک سنگ بنای آن گذاشته و در طول زمان عمیق تر می شود و پایه های یک زندگی موفق را محکم تر می کند

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-07-05] [ 10:11:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      معیارهای زندگی سالم چیست؟   ...

    معیارهای زندگی سالم چیست؟th29PPSFZ9

    عوامل متعددی مانع رفتارهای سلامت در افراد می شوند. یکی از این موانع، خوش بینی غیر واقع بینانه است. خوش بینی غیر واقع بینانه مبنی بر این باور است که فرد هیچ وقت دچار مشکلات جسمانی مهم نمی شود.

    زندگی سالم ابعاد مختلقی دارد. در این برنامه، زندگی سالم در ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی، معنوی و شناسائی موقعیت های پر خطر مطرح می شود. که عامل مهمی در زمینه مهارت های زندگی به شمار می آیند. آن چه که در ایجاد زندگی سالم نقش دارد، ارتقاء سلامت است. منظور از ارتقاء سلامت، فرآیندی است که افراد را قادر می سازد توانائی و فعالیت خود را بهبود و وضعیت سلامت خود را افزایش دهند. ارتقاء سلامت نیاز به انجام رفتارهای سالم دارد. منظور از رفتار سالم، رفتارهائی است که سلامت فرد را نگهداشته و یا ارتقاء دهند. این رفتارها متعدد و متنوعند از جمله تغذیه صحیح، خواب شبانه کافی بین ۷ تا ۸ ساعت، ورزش مرتب و عدم مصرف سیگار و الکل، تنظیم وزن به گونه ای که بیش از ۱۰% اضافه وزن وجود نداشته باشد. عواملی که با سبک زندگی ناسالم رابطه دارند عبارتند از: مصرف مواد و الکل، سیگار، پرخوری، روابط جنسی پر خطر و پرداختن به کارهای خطرناک.

    فعالیت اول مشاور در زمینه عوامل جسمانی زندگی سالم:

    عوامل متعددی مانع رفتارهای سلامت در افراد می شوند. یکی از این موانع، خوش بینی غیر واقع بینانه است. خوش بینی غیر واقع بینانه مبنی بر این باور است که فرد هیچ وقت دچار مشکلات جسمانی مهم نمی شود.

    ۱) احساس اغراق آمیز توانائی کنترل سلامت که باعث می شوند فرد به خطرات بالقوه بی توجهی کند یا این باور که اگر خطری پیش آید می تواند آن را کنترل نماید.

    ۲) امکان دارد که آنها تجارب مستقیم ولی اندکی در خصوص مشکلات سلامت داشته اند و براساس آن تجربه، خطر آسیب پذیری خود را کمتر از حد ارزیابی می کنند.

    ۳) گاهی اوقات افراد باور دارند که خطرات بهداشتی و صدمات و بیماری های جدی مربوط به دوران کودکی هستند.

    ارتباط و پیوندهای انسانی امنیت و رضایت خاطر یکی از عوامل روانی بسیار مهم در زندگی سالم است که از طریق روابط اجتماعی ایجاد می شود. ارتباطات و پیوندهای اجتماعی، احساس تعلق و پیوستگی به انسان های دیگر، احساس امنیت عمیقی در افراد ایجاد می کند.

    تنظیم اهداف زندگی یکی دیگر از فعالیت هائی که به انسان احساس امنیت و رضایت خاطر می دهد تعیین و تنظیم اهداف زندگی است که نیاز به توجه خاص دارد. چنان چه فرد اهداف زندگی خود را نشناسد دچار بی هدفی، کسالت، ناامیدی و درماندگی می شود، چنان چه اهداف غیر واقع بینانه ای برای زندگی خود تعیین کند، نمی تواند به آن اهداف دست یابد و دچار خشم، پرخاشگری، یأس و ناامیدی می شود.

    یکی از نیازهای مهم انسان، نیاز به احترام است. احترام فرد به خود که عزت نفس نام دارد. نیاز به احترام از سوی دیگران نه تنها ایراد ندارد بلکه یکی از نیازهای روانی طبیعی انسان است و به دنبال پیروی از قواعد و هنجارهای اجتماعی، پیشرفت، موفقیت، فعالیت های سالم و برخورداری از سبک زندگی سالم به دست می آید

    روش های ناسالم جلب احترام عبارتند از

    سیگار کشیدن

    رفتارهای خطرناک:

    (رانندگی های تند و بی ملاحظه، کتک کاری و درگیری) مصرف مواد، مصرف الکل، رفتارهای بی بند و بار، تا دیروقت در بیرون از منزل ماندن، بی توجهی به قوانین و مقررات، بی توجهی به بزرگ ترها

    عزت نفس

    یکی از عوامل بسیار مهم در رفتار سالم، عزت نفس است. بسیاری از نوجوانان و جوانان به علت ضعف در عزت نفس به رفتارهای ناسالم و آسیب های اجتماعی روی می آورند. عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار، احساس ها، عواطف و تجربیات فرد در طول زندگی ناشی می شود. عزت نفس هنگامی به وجود می آید که نیازهای ابتدائی زندگی فرد به نحو مناسبی ارضا شده باشند. کودکان و نوجوانان زمانی از عزت نفس زیاد بهرە مند می شوند که بتوانند، احساسات مثبتی را به کمک عوامل زیر تجربه کنند:

    همبستگی:

    این احساس زمانی تجربه می شود که نوجوان از پیامدهای مهم زندگی خود راضی باشند.

    بی همتائی:

    این احساس هنگامی به وجود می آید که نوجوان بتواند صفات یا ویژگی هائی که موجب تفاوت و تمایز او از دیگران می شود بشناسد و به آنها احترام بگذارد.

    قدرت:

    احساس قدرت وقتی به وجود می آید که نوجوان بداند منابع، فرصت و قابلیت آن را دارد که بر شرایط زندگی خود اثر بگذارد.

    الگوها:

    نوجوان به مدد الگوهای انسانی، فلسفی و عملیاتی، مدل هائی برای خویش فراهم می کند تا او را در استقرار معنی دار، هدف ها، آرمان ها و معیارهای شخصی کمک کند. به عبارت دیگر عزت نفس عبارت است از شناسائی خود و ارزش گذاردن به آن. عوامل مؤثر در عزت نفس قوی عبارتند از:

     1.خود آگاهی و شناسائی خود

     2.ارزش گذاردن به هر آن چه که هست

     3.باور به بی همتائی و بی نظیر بودن خود

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [شنبه 1394-07-04] [ 10:09:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      سپردن کودک به استاد و معلم دوستدار اهل بیت(علیهم السلام)   ...

     

    imgres

    واسپاری کودک به استاد و معلم دوستدار اهل بیت(علیهم السلام)

    نقش معلم و استاد و تأثیر گذاری مثبت و یا منفی او در تربیت و شخصیت کودک و نوجوان بر هیچ کس پوشیده نیست، چرا که اساساً خداوند متعال در قرآن کریم در توضیح چگونگی ورود انسان به دنیا می فرماید:«وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیًْا وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَرَ وَ الْأَفِْدَهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون»،« و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالى که هیچ چیز نمى‏دانستید؛ و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را بجا آورید!»[۱]

    از این آیه برداشت می شود که شکر واقعی نعمت چشم، گوش تحصیل علم است، زیرا ابتدای آیه می فرماید:«شما نمی دانستید، من به شما چشم و گوش دادم تا شکر کنید.(یعنی علم بیاموزید.)»[۲]

    خداوند متعال قلب انسان را مانند لوحی سفید آماده ی نگارش قرار داده و وارد به دنیا می نماید. از سویی حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند:«العلمُ من الضغر کالنّقشِ»، «آموزش در کودکی هم چون نگارش متنی بر سنگ است.»[۳] به عبارتی، آموزش و تأثیرگذاری رفتاری معلم بر فرزند، همچون تأثیر گذاری کشاورز در زمینی بایر است که بذر افشانی کمیت و کیفیت محصول آینده را رقم می زند، در سیره ی حضرت سید الشهداء(علیه السلام) است که حضرت برای آموزش توحید و حمد، فرزند خود را به دست استاد سپرد و پس از موفقیت استاد، برای او هدایا و پاداش هایی به اندازه ی کفایت او قرار دادند.

    عبد الرّحمن سلمی به فرزند امام حسین(علیه السلام) سوره حمد را آموخت. وقتی کودک در حضور پدر سوره را خواند، حضرت امام حسین(علیه السلام) علاوه بر پول نقد و پارچه ای که از راه حق شناسی به معلم طفل داد، دهان آموزگار را از درّ پر کرد. فقیل له فی ذلک فقال علیه السلام:«و دین یقع هذا من عطائه یعنی تعلمیه؟» کسانی که از این همه عطا تعجب کردند و در آن باره از حضرت سؤال کردند؛ امام حسین(علیه السلام) در جواب فرمودند:«کجا پاداش مالی من با اعطای آموزش این معلم برابری می کند؟»[۴] یعنی خدمت تعلیم سوره حمد از عطای مالی من ارزنده تر است.

    از این عمل امام(علیه السلام) چند نتیجه می گیریم:

    الف-تأثیر تربیتی و آموزشی استاد بر روح و جان کودک بیشتر از والدین است.

    ب-باید برای تربیت دینی فرزندان خود معلم و آموزگار امین انتخاب نمود.

    ج-واگذاری فرزند به استاد جهت آموزش قرآن و عقاید، هدایایی به او هدیه نمود.

    د-باید جهت تشویق و قدر دانی از استاد و معلم قرآن و عقاید، هدایایی به او هدیه نمود.

    ه-آموزش مسائل دینی در کودکی و نوجوانی بسیار با اهمیت و مهم است.

    و-قرار دادن استاد خصوصی و تدریس خصوصی و هزینه ای ویژه برای تربیت دینی فرزندان مهم و مفید است.[۵]

    استاد و معلم چنان تأثیری دارند که می توانند طبع و فکر کودکان را تغییر دهند. و حتی کودکانی که بر اثر تربیت خانوادگی غلط دشمن اهل بیت اند منش و رفتار آنان را تغییر داده و دل آنان را جایگاه محبت اهل بیت(علیهم السلام) قرار دهند. نمونه این سخن در داستان معروف عمربن عبد العزیز و استاد وی آمده است.

    عمربن عبدالعزیز(یکی از خلفای اموی) به نسبت دیگر خلفا مردی نسبتاً دادگر بود و هر چند بخاطر عدم امضای حکومت او از سوی جانشینان معصوم پیامبر(صلی الله علیه و آله) وی نیز از جرگه ی طاغوتیان شمرده می شود. اما به هر حال با بسیاری از بدعت های بدِ زمان خویش در افتاد که مهم ترین آن ها را می توان از میان برداشن بدعت سبّ امیرمؤمنان(علیه السلام) دانست.

    این بدعت ها، میراث شوم معاویه بود. معاویه پس از شهادت امیرمؤمنان(علیه السلام) که خلافت بر امور مسلمین را به طور کامل به دست گرفت، تصمیم به ایجاد تبلیغات سوء بر ضد حضرت علی(علیه السلام) گرفت که حضرت را منفورترین شخص نشان دهد. او دستور داد که در روز های جمعه لعن و دشنام حضرت علی(علیه السلام) را ضمیمه خطبه کنند. این بدعت ریشه دوانید تا کودکان با کینه ی علی(علیه السلام) بزرگ شدند و بزرگ ترها با احساسات ضد علی(علیه السلام) از دنیا رفتند. این بدعت تا زمان عمر بن عبد العزیز ادامه داشت تا این که خود وی می گوید: من در مدینه تحصیل علوم می کردم و ملازم خدمت عبیدالله بن عبدالله عتبه بن مسعود بودم. به او خبر رسیده بود که من نیز مانند سایر بنی امیّه، سبّ علی(علیه السلام) می کنم. عبیدالله مردی خداشناس و با ایمان و اگاه بود. روزی به محضر او آمدم، مشغول نماز بود، نشستم تا نمازش تمام شود، پس از فراغت به من توجهی کرد و فرمود: از کجادانستی که خداوند متعال بر اصحاب بدر و بیعت رضوان غضب کرده است پس از آن که راضی شده بود؟ گفتم: نشنیده ام؟ فرمود: این چیست که از تو به من درباره علی(علیه السلام) خبر داده اند؟ گفتم: از پیشگاه خداوند بزرگ و از شما پوزش می طلبم و از آن تاریخ سبّ علی(علیه السلام) را ترک گفتم. سخنان منطقی و مؤثر استاد، کار خود را کرد و او را سخت تحت تأثیر قرار داد. پس عبد العزیز از آن روز تصمیم گرفت دیگر نام علی(علیه السلام) را به زشتی نبرد. اما باز در کوچه و بازار و هنگام بازی با کودکان، همه جا می شنید که مردم، بی پروا لعن علی(علیه السلام) می کنند تا آن که حادثه دیگری اتفاق افتاد و او را در تصمیم خود استوار ساخت.

    حادثه از این قرار بود که پدر عمربن عبد العزیز از طرف حکومت مرکزی شام، حاکم مدینه بود و در روزهای جمعه، طبق معمول، ضمن خطبه نماز جمعه، علی(علیه السلام) را لعن می کرد و خطبه را با سبّ آن حضرت به پایان می رساند. روزی به پدر گفت: پدر تو هر وقت خطبه می خوانی در هر موضوعی که وارد بحث می شوی، داد سخن می دهی و با کمال فصاحت و بلاغت از عهده ی آن بر می آیی، ولی همین که نوبت به لعن علی(علیه السلام) می رسد، زبانت یک نوع لکنت پیدا می کندعلت این امر چیست؟

    -فرزندم! آیا تو متوجه این مطلب شده ای؟ – بلی پدر.

    – فرزندم! این مردم که پیرامون ما جمع شده اند و پای منبر ما می نشینند، اگر آن چه من از فضائل علی(علیه السلام) می دانم، بدانند، از اطراف ما پراکنده و دنبال فرزندان او خواهند رفت.

    عمربن عبدالعزیز که هنوز سخنان استاد در گوش او طنین انداز بود، چون این اعتراف را از پدر خود شنید، سخت تکان خورد و با خود عهد کرد که اگر روزی به قدرت برسد، این بدعت را از میان بردارد. لذا او به مجرد آن که در سال۹۹ ه.ق. به خلافت رسید، به آرزوی دیرینه خود جامه ی عمل پوشانید و طی بخش نامه ای دستور داد که در منابر به جای لعن علی(علیه السلام) آیه« إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاحْسَنِ وَ إِیتَاى ذِى الْقُرْبىَ‏ وَ یَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَرِ وَ الْبَغْىِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون»[۶] تلاوت شود.[۷]

    سوره نحل(۱۶)، آیه۷۸[۱]

    . محسن، قرائتی، تفسیر نور، ج۶ ص۴۳۱[۲]

    غررالحکم،   تهران، نشر دانشگاه تهران، ۱۲۶۶ش، ص جمال، خوانساری،[۳]

    .کودک فلسفی ج۲، ص۳۰[۴]

    ۲٫سیدامیرحسین، کامرانی راد، مقاله راههای ایجاد محبت اهل بیت(علیهم السلام) در کودکان و نوجوانان ص۱۸٫

    .نحل(۱۶)، آیه۹۰[۶]

    .مهدی، پیشوایی، سیره پیشوایان، قم، موسسه امام صادق(علیه السلام)، ۱۳۸۷، ص۳۱۷[۷]

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [جمعه 1394-07-03] [ 10:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فضیلت و اعمال عید قربان   ...

     

    در تعالیم دینی چهار روز است که به عنوان عید تعیین گشته است که عبارتند از: عید فطر، عید قربان، عید غدیر و روز جمعه. در این میان عید قربان یکی از اعیاد مهم و بزرگ مسلمین به شمار می رود به نحوی که برخلاف بسیاری از اعیاد، مورد اختلاف نبوده و همه فِرَق مسلمین این روز را عید محسوب می کنند؛ لذا در دعای مخصوص قنوت نماز عید می خوانیم: «اللهم انی اسألک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامة و مزیدا…؛ بارالها! به حق این روزی که آن را برای مسلمانان عید و برای محمد صلی الله علیه واله ذخیره و شرافت و کرامت و فضیلت قراردادی…» و بدین گونه عید را فقط مخصوص مؤمنین ندانسته و همه مسلمین را در آن سهیم می دانیم و اعتقاد داریم این گردهمایی عظیم رهیافتی برای رسیدن به اعتصام به حبل الله است که یکی از مهم ترین دستورات اجتماعی اسلام است.


      

    فلسفه قربانی کردن در عید قربان

    از جمله آموزه های اسلام برای تکامل و رشد انسان ها، ایثار از جان و مال در راه خداوند یگانه می باشد؛ به این معنا که انسان، همه دارایی ها و امکاناتش را امانتی الهی بداند که باید در طریق بندگی هزینه کند. قربانی کردن نیز نمادی از قطع دلبستگی و وابستگی ها و جلوه ای از ایثار مال و جان در راه محبوب واقعی و رضای خداوند متعال می باشد. البته آنچه که از قربانی کردن و رسیدن به مقام قرب الهی به وسیله ذبح گوسفند، لحاظ شده است قطع علقه های روحی و مالی است که باعث تقوای قلب و طهارت نفس می گردد.

    خداوند متعال اصل  قربانی کردن را از شعائر الله دانسته و آن را نشانه ی بزرگداشت و سپاس گزاری مؤمنان بر نعمت هدایت معرفی کرده و قربانی کننده را در گروه و خیل محسنین و نیکوکاران داخل کرده است.

    در قرآن کریم آمده است: «وقتی شما قربانی می کنید آنچه که متعلق به خدا است، تقوای شماست نه گوشت و پوست قربانی»[1] بنابراین در قربانی کردن هر چند ظاهر کار سر بریدن است؛ اما واقعیت قضیه نهایت تسلیم، سرسپردگی، عشق و علاقه بنده به مولای خود است؛ و در واقع قربانی کردن نمادی از قربانی کردن هواهای نفسانی و ذبح نفس اماره و نوعی جهاد با نفس در جهت زدودن تعلقات و وابستگی های دنیوی و مادی و رهایی از زندان مال پرستی و دنیاطلبی است.

     

    تمسک به قربانی برای دفع بلا

    در کلام و سیرهی بزرگان، میتوان نمونههایی را یافت که برای دفع بلا به سنّت «قربانی» تمسّک جستهاند. بنابراین هر چند قربانی روز عید قربان، به صورت ویژهای مورد تأکید واقع شده است؛ اما در سیره علما میبینیم که در سایر ایام نیز این سنّت را اجرا میکردهاند.

     

    1. در استفتائی از آیت الله العظمی مکارم شیرازی سؤال شده است که: آیا در حال حاضر و یا به طور کلی قربانی کردن احشام برای مواردی همچون خرید خانه، ماشین و … در دین مبین اسلام توصیه شده است؟ آیا می توان به جای قربانی مبلغ آن را به نیازمندان یا سازمان بهزیستی و … هدیه نمود؟

    ایشان در پاسخ فرمودهاند: «توصیه خاصّی در این زمینه نیست. هدف انجام کار خیر است و قربانی برای خدا و کمک به محرومان و مؤمنان از این طریق ان شاءالله موجب دفع بلا می شود.»[2]

     

    2. آیت الله مسعودی میگوید: «… دو سه مرتبه در همان بحبوحه نهضت 41  یا 42، آقای بهجت(ره) به من فرمودند که شما به آقای خمینی بگویید فردا صبح ساعت فلان دو رأس گوسفند قربانی کند و من میآمدم به امام (ره) اطلاع میدادم، ایشان هم بلا فاصله به من میگفت شما به قصاب بگویید دو رأس گوسفند از طرف ما قربانی کند، بعد پولشان را میدهیم.

    بار دیگر نیز آقای بهجت به من پیغام داد که به امام بگویم: سه رأس گوسفند قربانی کند، آقا هم بلافاصله دستور داد سه رأس قربانی کنند.

    اینها همه مسائلی بود که بین امام و آیتالله بهجت بود و ما فقط ظواهرش را میدیدیم و از باطنش اطلاع نداشتیم.»[3]

     

    3. شهید صیاد شیرازی، می‌گفت: «آقا (آیت الله بهاءالدینی) در شب‌های عملیات دستور قربانی و صدقات به ما می‌داد و ما می‌دیدیم به واسطه آن صدقات و قربانی چه خطرهای مهمی از کنار گوش ما رد می‌شد که اگر نیم دقیقه پس و پیش می‌شد، به حیات ما خاتمه می‌داد.»[4]

     

    4. آقای حسین حیدری کاشانی (از شاگردان آیت الله بهاءالدینی) در کوران جنگ تحمیلی بود. شبی خواب دیدم که بیابان‌های جنوب را آب بسته‌اند و دور آب در محاصره بعثی‌هاست و صیاد تنها ایستاده بود و دشمن در صدد دستگیری ایشان. با وحشت از خواب بیدار شدم. خدمت حضرت آیت الله بهاءالدینی رفتم و خوابم را گفتم و اظهار داشتم: ناراحتم.

    ایشان فرمود: «برو یک گوسفند برای سلامتی صیاد قربانی کن.»

    رفتم و این کار را کردم. بعد از چند روز آقای صیاد خدمت آقا آمد.

    آقا به ایشان فرمود: «فلانی خوابی دیده بود و ناراحت بود برای شما. ما گفتیم گوسفندی برای سلامتی شما قربانی کند.» ایشان اظهار تشکر کرد.[5]

     

    آداب و اعمال شب و روز عید قربان

    الف) شب عید قربان

    شب دهم ذیحجه شبی مبارک و جزء چهار شبی است که احیاء و شب زنده داری در آن ها مستحب است. در شب عید قربان، درهای آسمان باز بوده و برای این شب اعمالی ذکر شده است:

    1- زیارت امام حسین علیه السلام .

    2- خواندن دعای «یا دائِمَ الْفَضْلِ عَلیَ الْبَرِیَّةِ» که در شب جمعه هم وارد شده است.

     

    ب) روز عید قربان

    روز دهم ذیحجه که روز عید قربان می باشد بسیار روز شریفی است و برخی از اعمال آن عبارت است از:

     

    1- غسل

    غسل در این روز سنّت مؤکد است و بعضی از علماء نیز آن را واجب دانسته‎اند.

     

    2- دعا

    خواندن دعاهائی که وارد شده پیش از نماز عید و بعد از آن از جمله دعای ندبه و دعای چهل و هشتم صحیفه سجادیه که اوّل آن «اَللّهُمَّ هذا یَوْمٌ مُبارَکٌ» است و دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه که اینگونه آغاز می‎شود: «یا مَنْ یَرْحَمُ مَنْ لا یَرْحَمُهُ الْعِبادُ».

     

    3- نماز

    نماز عید قربان دو رکعت است: در رکعت اول، بعد از خواندن حمد و سوره، باید پنج تکبیر بگوید، بعد از هر تکبیر یک قنوت بخواند، بعد از قنوت پنجم، تکبیر دیگری بگوید، به رکوع رود، دو سجده بجا آورد، برخیزد و در رکعت دوم چهار تکبیر بگوید، بعد از هر تکبیر قنوت بخواند و تکبیر پنجم را بگوید، به رکوع رود، بعد از رکوع دو سجده کند، تشهّد بخواند و نماز را سلام دهد. در روز عید قربان مستحب است که بعد از نماز، با گوشت قربانی افطار شود.

    نماز عید، سورهٴ مخصوصی ندارد، امّا بهتر است در رکعت اول آن، سورهٴ شمس و در رکعت دوم، سورهٴ غاشیه یا در رکعت اول سوره «سبح اسم» و در رکعت دوم سوره «شمس» را بخوانند.

    همچنین در قنوت نماز عید قربان، هر دعا و ذکری خوانده شود کافیست، امّا بهتر است این دعا خوانده شود:

    اللّهُمَّ أَهْلَ الْکِبْریاءِ وَالْعَظَمةِ وَ أهْلَ الجُودِ وَالجَبَرُوتِ وَ أهْلَ العَفْو وَالرَّحْمَةِ وَ أهْلَ التَقّویٰ وَالمَغْفِرَة، أسْئَلُکَ بَحَقِّ هدا الْیوَمِ الّذی جَعَلْتَهُ لِلمُسْلِمینَ عیداً وَ لِمُحَمّدٍ صَلّیٰاللهُ عَلیْه وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاَ وَ مَزیداً، أن تُصَلّی عَلیٰ مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أنْ تُدْخِلنی فی کُلِّ خَیْرٍ أدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد وَ أنْ تُخْرِجَنی مِنْ کُلِّ سُوءٍ أخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آل مُحَمَّدٍ، صَلَوٰاتُکَ عَلَیُهِ وَ عَلَیْهِمْ، اللّهُمَّ إنی أسْئَلَکَ خَیرَ مٰا سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّٰالِحُونَ وَاعُوذُ بِکَ مِمّا اسْتَعاذَ عِبادُکَ الْمُخْلِصوُنَ

    «خدایا ای اهل بزرگی و عظمت و ای شایسته بخشش و قدرت و سلطنت و ای شایسته عفو و رحمت و ای شایسته تقوا و آمرزش از تو خواهم به حق این روزی که قرارش دادی برای مسلمانان عید و برای محمّد صلی الله علیه و آله ذخیره و شرف و فزونی مقام که درود فرستی بر محمّد و آل محمّد و درآوری مرا در هر خیری که درآوردی در آن خیر محمّد و آل محمّد را و برونم آری از هر بدی و شری که برون آوردی از آن محمّد و آل محمّد را که درودهای تو بر او و بر ایشان باد. خدایا از تو خواهم بهترین چیزی را که درخواست کردند از تو بندگان شایسته ات و پناه برم به تو از آنچه پناه بردند ازآن بندگان شایسته ات.»

     

    4- تکبیر

    خواندن تکبیرات برای کسی که در منا باشد بعد از پانزده نماز که اولش نماز ظهر روز عید است و آخرش نماز صبح روز سیزدهم است. و کسانی که در سایر شهرها هستند نیز بعد از ده نماز از ظهر روز عید تا صبح دوازدهم این تکبیرات را بگویند. که این تکبیرات بنا بر روایت صحیح در اصول کافی از این قرار است:

    اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَاللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ و لِلّه الْحَمْدُ اللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما هَدانا اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاْنْعامِ وَالْحَمْدُلِلّهِ عَلی ما اَبْلانا.

    خدا بزرگتر از توصیف است، معبودی جز خدا نیست و خدا بزرگتر است، و ستایش خاص خدا است خدا بزرگتر است بر آنچه ما را راهنمائی کرد خدا بزرگتر است بر آنچه روزی ما کرد از چهارپایان انعام (شتر و گاو و گوسفند) و ستایش خاص خدا است برای آنکه آزمود ما را.

    و مستحب است که به مقداری که توانایی است این تکبیرات بعد از نمازها تکرار شود.

     

    5- قربانی کردن

    یکی از اعمال این عید بزرگ که  سنت  مؤکد نیز می باشد قربانی کردن است که مختص به حاجیان نبوده بلکه همه مسلمانان بسته به استطاعت مالی خویش می توانند قربانی کنند.

     

    در منابع روایی، روایاتی از معصومین علیهم السلام نقل شده است که اشاره به جملات دعا گونه ایشان هنگام ذبح قربانی دارد. شیخ طوسی در یکی از کتاب های خود نقل کرده است که: رسول خدا صلوات الله علیه هنگام ذبح قوچی فرمودند: «اللهمّ تقبّل من محمّد و آل محمّد و من امّة محمّد؛ خدایا این قربانی را از من محمد و آل محمد و هم چنین امت محمد قبول فرما!»[6]

    در جایی دیگر وارد شده است: شخصی که طریقه ذبح کردن قربانی را می داند بهتر آن است که خودش ذبح کند و اگر نمی دانست کسی را دستور دهد و خود او نیز حاضر باشد. در وقت ذبح قربانی پیشانی آن را به طرف قبله نموده و «بسم الله الرحمن الرحیم» گفته و ذبح نماید و بعد از ذبح قربانی این دعا را بخواند: « وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ، حَنِیفاً مسلما وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ‏، إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، لا شَرِیکَ لَهُ، وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ‏، و أنا من المسلمین، اللهم منک و لک، بسم الله و الله أکبر، اللهم‏ تقبل‏ منی‏»[7]

    و نیز از مولای متقیان امیر مومنان علیه السلام نقل شده است که: قربانی مسلمان را جز مسلمان نکشد و هنگام ذبحش بگوید: «بسم اللَّه و اللَّه اکبر وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مسلما وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ،إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکی وَ مَحْیای وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، لا شَرِیک لَهُ وَ بِذلِک أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ.»[8]

     

    پی نوشت: 


    [1] حج، آیه 37.

    [2] پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی مکارم شیرازی، استفتائات قربانی.

    [3] پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بهجت.

    [4] پایگاه جهان نیوز.

    [5] پایگاه جهان نیوز.

    [6] محمد باقر کمره ای ترجمه آسمان و جهان (ترجمه کتاب السماء و العالم بحار الانوار علامه مجلسی)، ج‏9، ص 182.

    [7] المقنع، شیخ صدوق، ص275.

    [8] همان، ص 219.


    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-07-02] [ 01:00:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چرا «عرفه»؟   ...

    … تا غروب آفتاب دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشک می‌ریخت … تا بالاخره بخشیده شد…

     

    نهم ذیحجه (در ایران، فردا پنجشنبه) روز عرفه است. خداوند متعال در این روز به سه مکان و سه گروه از انسانها، توجه ویژه دارد:

     

    1. کربلا و زائران امام حسین (ع).

     

    1. ۲٫ صحرای عرفات (در نزدیکی مکه) و حجاج بیت الله.

     

    ۳  .  هر جا از دنیا که دستی به سوی او بلند شود و دلی بشکند.

     

     

     

    عرفه

     

    ـ آنگاه که جبرئیل (ع) مناسک حج را به حضرت ابراهیم (ع) می‌آموخت، چون به عرفه رسید به او گفت : «عرفت؟» یعنی «یاد گرفتی؟» و او پاسخ داد آری. لذا به این نام خوانده شد.

     

    ـ وجه دیگر اینکه مردم از این جایگاه و در این سرزمین به گناه خود اعتراف می‌کنند.

     

    ـ بعضی دیگر هم آن را جهت تحمل صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد ؛ چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی و تحمل است.(۱)

     

     

     

    حضرت آدم (ع) در عرفات

     

    مطابق روایتی از  امام صادق(ع)، وقتی جد اعلای ما حضرت آدم (ع) از  باغ بهشتی به زمین فرود آمد، چهل روز هر بامداد بر فراز کوه صفا با چشم گریان در حال سجده بود. جبرئیل (ع)، فرود آمد و پرسید:

     

    ـ چرا می گریی، ای آدم؟

     

    ـ چرا نگریم در حالیکه از جوار خداوند به این دنیا فرود آمده ام؟

     

    ـ به درگاه خدا توبه کن و بسوی او بازگرد.

     

    ـ چگونه ؟

     

    جبرئیل در روز هشتم ذیحجه آدم را به منی برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبحگاهان عازم صحرای عرفات شد. جبرئیل هنگام خروج از مکه، احرام بستن و لبیک گفتن را به او آموخت و چون عصر روز عرفه فرا رسید، آدم  را به غسل فرا خواند و پس از نماز عصر، او  را به وقوف در عرفات دعوت کرد و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد، این کلمات عبارت بودند از:

     

    سبحانک اللهم و بحمدک

     

    لا اله الا انت

     

    علمت و ظلمت نفسی

     

    واعترفت بذنبی

     

    اغفر لی انک انت الغفور الرحیم
    یعنی:

     

    جز تو خدایی نیست

     

    کار بدی کردم و بر خود ظلم نمودم

     

    اینک به گناه خود اعتراف می‌کنم

     

    مرا ببخش که تو بخشنده و مهربانی.

     

    آدم (ع) تا غروب آفتاب همچنان دعا میکرد  و با تضرع اشک می‌ریخت. وقتی که آفتاب غروب کرد همراه جبرئیل روانه مشعر شد و شب را  آنجا گذراند. صبحگاهان در مشعر بپاخاست و به دعا پرداخت… تا اینکه سرانجام بخشیده شد …

     

     

     

     

     

    حضرت ابراهیم (ع) در عرفات

     

    جبرئیل(ع) در صحرای عرفات،  مناسک حج را به حضرت ابراهیم (ع)  آموخت و حضرت ابراهیم (ع) در برابر او می فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).

     

     

     

    پیامبر خاتم (ص) در عرفات

     

    دامنه کوه عرفات در زمان صدر اسلام، کلاس صحرایی پیامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته برخی مفسرین آخرین سوره قرآن در صحرای عرفات بر پیغمبر (ص) نازل شد و پیغمبر آنرا به مردم و شاگردانش تعلیم فرمود.

     

     رسول گرامی اسلام (ص) در چنین روزی سخنان تاریخی خود را در اجتماع عظیم و با شکوه حجاج بیان داشت:

     

    … ای مردم سخنان مرا بشنوید! شاید دیگر شما را در این مکان ملاقات نکنم. شما به زودی بسوی خدا باز می گردید. در آن جهان به اعمال نیک و بد شما رسیدگی می شود. به شما توصیه می کنم هرکس امانتی نزد اوست به صاحبش برگرداند.

     

    ای مردم بدانید ربا در آئین اسلام ، حرام است. از پیروی شیطان بپرهیزید. به شما سفارش می کنم که به زنان نیکی کنید زیرا آنها امانتهای الهی در دست شما هستند و با قوانین الهی بر شما حلال شده اند.

     

    … من در میان شما دو چیز به یادگار می گذارم که اگر به آن دو چنگ زنید گمراه نمی شوید، یکی کتاب خدا و دیگری سنت و (عترت) من است.

     

    هر مسلمانی با مسلمان دیگر برادر است و همه مسلمانان جهان با یکدیگر برادرند و چیزی از اموال مسلمانان بر مسلمانی حلال نیست مگر اینکه آنرا به رضایت به  دست آورده باشد…

     

     

     

    تسبیحات حضرت رسول (ص) در روز عرفه :

     

    سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُکْمُهُ
    منزه است خدایى که عرش او در آسمان و  فرمان و حکمش در زمین است

     

    سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبیلُهُ
    منزه است خدایى که در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدایى که در دریا راه دارد
    سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّهِ رَحْمَتُهُ
    منزه است خدایى که در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدایى که در بهشت رحمت او است
    سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِیمَهِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ
    منزه است خدایى که در قیامت عدل و دادش برپا است منزه است خدایى که آسمان را بالا برد
    سُبْحانَ الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَیْهِ
    منزه است خدایى که زمین را گسترد منزه است خدایى که ملجا و پناهى از او نیست جز بسوى خودش
    پس بگو
    سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ صد مرتبه
    منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر از توصیف است
    و بخوان توحید صد مرتبه و آیه الکرسى صد مرتبه و صلوات بر محمّد و آل محمّد صد مرتبه و بگو
    لااِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیى وَیُمیتُ
    معبودى جز خدا نیست یگانه اى که شریک ندارد پادشاهى خاص او است و از آن او است حمد زنده کند و بمیراند
    وَیُمیتُ وَیُحْیى وَهُوَ حَىُّ لا یَموُتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ
    و بمیراند و زنده کند و او است زنده اى که نمیرد هرچه خیر است بدست او است و او بر هر چیز
    قَدیرٌ ده مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ وَاَتوُبُ اِلَیْهِ ده مرتبه
    توانا است آمرزش خواهم از خدایى که معبود بحقى جز او نیست که زنده و پاینده است و بسویش توبه کنم
    یا اَللّهُ ده مرتبه یا رَحْمنُ ده مرتبه یا رَحیمُ ده مرتبه یا بَدیعَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ ده مرتبه یا حَىُّ یا قَیُّومُ ده مرتبه یا حَنّانُ یا مَنّانُ ده مرتبه یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ ده مرتبه آمینَ ده مرتبه

     

     

     

    برخی از اعمال شب و روز عرفه:

     

    ۱٫احیا و نماز و عبادت در شب عرفه

     

    1. دعا در شب عرفه (که گفته شده است مستجاب می‌گردد) .

     

    1. زیارت امام حسین (ع) در شب عرفه.

     

    1. غسل.

     

    1. روزه روز عرفه (اگر سبب ضعف و مانع از دعا و مناجات نشود) .

     

    1. قرائت دعای عرفه امام حسین علیه السلام (که بهتر است بعد از نماز عصر باشد) .

     

    1. قرائت دعای عرفه امام سجاد علیه السلام (که در صحیفه سجادیه موجود است).

     

    1. زیارت امام حسین (ع) در روز عرفه.

     

    1. زیارت حضرت اباالفضل العباس (س) در روز عرفه .

     

    1. اعتراف و اقرار به گناهان.

     

    1. دو رکعت نماز که در رکعت اوّل بعد از حمد، سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره کافرون خوانده می‌شود. سپس چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد،پنجاه مرتبه سوره توحید (این نماز در واقع همان نماز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است) .

     

    تذکر : از مشاهده فهرست بالا نترسید. هر کدام را که حال و حوصله دارید انجام دهید. انجام غسل کارساده ای است که جزو کارهای روزمره ماست؛ فقط باید نیت غسل عرفه کرد. دو رکعت نماز و بعد خلوت با خدا بیش از ۱۰ دقیقه وقت نمی‌گیرد ولی به دل‌های ما صفا و جلا می‌دهد. فقط بدانیم که: خداوند بزرگ و کریم است. کیفیت هم معمولا از کمیتمهم‌تر است.

     

     

     

    صحرای عرفات همایش شناخت و خودسازی امام حسین (ع)

     

    حضرت سیدالشهدا، امام حسین (ع) نیز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهی از اصحاب از خیمه های خود در صحرای عرفات بیرون آمدند و رو به دامن«کوه رحمت» نهادند و در سمت چپ کوه رو به کعبه همایشی تشکیل دادند که موضوع آن شناخت و سازندگی بود. این همایش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلکه شناخت توأم با عمل و سازندگی و تزکیه و خودسازی بود. فهرست مطالب آن عبارت بود از:

     

    ۱ـ شناخت خدا و صفات الهی.

     

    ۲ـ شناخت خود یا خودشناسی.

     

    ۳ـ شناخت جهان.

     

    ۴ـ شناخت آخرت.

     

    ۵ـ شناخت پیامبران.

     

    ۶ـ خودسازی با صفات الهی.

     

    ۷ـ پرورش نفس با کمالات الهی.

     

    ۸ـ توبه و بازگشت به خدای مهربان.

     

    ۹ـ دور کردن صفات نکوهیده از خود با تسبیح پروردگار.

     

    ۱۰ـ فراگیری راه تعلیم و تربیت از خدا.

     

    ۱۱ـ شناخت و درخواست بهترین مسئلت ها.

     

    ۱۲ـ تبدیل خود پرستی نفس به خدا پرستی.

     

    ۱۳ـ تبدیل خود برتر بینی نفس به تواضع و فروتنی.

     

    ۱۴ـ تبدیل خودخواهی نفس به ایثار و غیر خواهی.

     

    ۱۵ـ تعلیم مفاهیم و ادبیات قرآن.

     

     

     

    رهیافت‌هایی از دعای عرفه امام حسین (ع)

     

     

     

    ۱ـ ستایش حق تعالی:

     

    ستایش سزاوار خداوندی است که کس نتواند از فرمان قضایش سرپیچد و مانعی نیست که وی را از اعطای عطایا، باز دارد. و صنعت هیچ صنعتگری بپای صنعت او نرسد. بخشنده بیدریغ است. اوست که بدایع خلقت را بسرشت و صنایع گوناگون وجود را با حکمت خویش استوار ساخت…….

     

     

     

    ۲ـ تجدید عهد و میثاق با خدا:

     

    پروردگارا بسوی تو روی آورم. و به ربوبیت تو گواهی دهم. و اعتراف کنم که تو تربیت کننده و پرورنده منی. و بازگشتم بسوی توست. مرا با نعمت آغاز فرمودی قبل از اینکه چیز قابل ذکری باشم…….

     

     

     

    ۳ـ خود شناسی:

     

     و قبل از هدایت مرا با صنع زیبایت مورد رأفت و نعمتهای بیکرانت قرار دادی. آفرینشم را از قطره آبی روان پدید آوردی. و در تاریکیهای سه گانه جنینی سکونتم دادی: میان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرینش خویش نگرداندی و هیچیک از امورم را بخودم وا نگذاشتی……..

     

     

     

    ۴ـ راز آفرینش انسان:

     

    ولی مرا برای هدفی عالی یعنی هدایت (و رسیدن به کمال) موجودی کامل و سالم بدنیا آوردی. و  در آن هنگام که کودکی خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ کردی. و مرا از شیر شیرین و گوارا تغذیه نمودی. و دلهای پرستاران را بجانب من معطوف داشتی. و با محبت مادران به من گرمی و فروغ بخشیدی……..

     

     

     

    ۵ـ تربیت انسان در دانشگاه الهی:

     

    تا اینکه با گوهر سخن مرا ناطق و گویا ساختی. و نعمتهای بیکرانت را بر من تمام کردی. و سال به سال بر رشد و تربیت من افزودی. تا اینکه فطرت و سرنوشتم، به کمال انسانی رسید. و از نظر توان اعتدال یافت. حجتت را بر من تمام کردی که معرفت و شناختت را به من الهام فرمودی…….

     

     

     

    ۶ـ نعمتهای خداوند:

     

    آری این لطف تو بود که از خاک پاک عنصر مرا بیافریدی. و راضی نشدی ای خدایم که نعمتی را از من دریغ داری. بلکه مرا از انواع وسائل زندگی برخوردار ساختی. با اقدام عظیم و مرحمت بیکرانت بر من. و باحسان عمیم خود نسبت به من، تا اینکه همه نعماتت را درباره من تکمیل فرمودی……

     

     

     

    ۷ـ شهادت به بیکرانی نعمت های الهی:

     

    الهی! من به حقیقت ایمانم، گواهی دهم. و نیز به تصمیمات متیقن خود و به توحید صریح و خالصم

     

    و به باطن نادیدنی نهادم. و پیوستهای جریان نور دیده ام. و خطوط ترسیم شده بر صفحه پیشانی ام، و روزنه های تنفسی ام، و نرمه های تیغه بینی ام. و آوازگیرهای پرده گوشم و آنچه در درون لبهای من پنهان است……

     

     

     

    ۸ـ ناتوانی بشر از بجا آوردن شکر الهی:

     

    گواهی می دهم ای پروردگار که اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بکوشم تا شکر یکی از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفیق تو رفیقم شود، که آن خود مزید نعمت و مستوجب شکر دیگر، و ستایش جدید و ریشه دار باشد………..

     

     

     

    ۹ـ ستایش خدای یگانه:

     

    معهذا من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا. که وسعم می رسد با ایمان و یقین قلبی گواهی می دهم. و اظهار می دارم:

     

    حمد و ستایش خدایی را که فرزندی ندارد تا میراث برش باشد. و در فرمانروایی نه شریکی دارد تا با وی در آفرینش بر ضدیت برخیزد و نه دستیاری دارد تا در ساختن جهان به وی کمک دهد…..

     

     

     

    ۱۰ـ خواسته های یک انسان متعالی:

     

    خداوندا، چنان کن که از تو بیم داشته باشم، آنچنان که گویی تو را می بینم و مرا با تقوایت رستگار کن! اما بخاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر کن که سرنوشت من به خیر و صلاح من باشد. و در تقدیراتت خیر و برکت بمن عطا فرما!

     

     

     

    ۱۱ـ سپاس به تربیت های الهی:

     

    خداوندا! ستایش از آن تست که مرا آفریدی. و مرا شنوا و بینا گرداندی! و ستایش سزاوار تست که مرا بیافریدی و خلقتم را نیکو بیاراستی. بخاطر لطفی که به من داشتی والا……

     

     

     

    ۱۲ـ نیازهای تربیتی از خدا:

     

    و مرا بر مشکلات روزگار، و کشمکش شبها و روزها یاری فرمای! و مرا از رنجهای این جهان و محنتهای آن جهان نجات بده و از شر بدیهایی که ستمکاران در زمین می کنند نگاه بدار………….

     

     

     

    ۱۳ـ شکایت به پیشگاه خداوند:

     

    خدایا! مرا به که وا می گذاری؟ آیا به خویشاوندی که پیوند خویشاوندی را خواهد گسست؟ یا به بیگانه که بر من بر آشفتد؟ یا به کسانیکه مرا به استضعاف و استثمار کشانند؟ در صورتیکه تو پروردگار من و مالک سرنوشت منی؟

     

     

     

    ۱۴ـ ای مربی پیامبران و فرستنده کتب آسمانی:

     

    ای خدای من و ای خدای پدران من! ابراهیم، اسماعیل، اسحق و یعقوب، و ای پروردگار جبرئیل، مکائیل و اسرائیل. و ای تربیت کننده محمد، خاتم پیامبران و فرزندان برگزیده اش. ای فرو فرستنده تورات، انجیل زبور و فرقان……

     

     

     

    ۱۵ـ تو پناهگاه منی:

     

    تو پناهگاه منی، بهنگامی که راهها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخنای زمین بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اکنون جزء هلاک شدگان بودم. و تو مرا از خطاهایم باز می داری. و اگر پرده پوشی تو نبود از رسوایان بودم.

     

     

     

     

     

    ۱- فرهنگ دهخدا / ج ۱۰ جدید / ص ۱۵۸۱۸

    منبع: دعای عرفه عبدالکریم بی آزار شیرازی

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-07-01] [ 12:48:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      پوشش و زینت زن   ...

    هرکس لباسش نازک باشد، دینش نازک است.

    1- رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند: هلاکت زنان امت من در دو چیز است: « طلا و لباس نازک‌‌ » ( شیخ مفید، امالی)

    2 - حضرت علی علیه السلام فرمودند: بر شما باد بر پوشیدن لباس ضخیم؛ چرا که هرکسلباسش نازک باشد، دینش نازک است.

    3 - اسماء دختر ابوبکر و خواهر عایشه به خانه پیغمبراکرم (صلی الله علیه واله) آمد درحالی که جامه‌های نازک و بدن نما پوشیده بود. رسول اکرم(صلی الله علیه واله) روی خویشرا از وی برگرداند و فرمود: ای اسماء همین که زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود مگر از مچ دست به پایین و صورتش (الدرالمنثور ج 5)

    4 - رسول خدا (صلی الله علیه واله) می‌فرماید: برای زن جایز نیست مچ پایش را برای مرد نامحرمآشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد

    اول اینکه: خداوند سبحان همیشه او را لعنت می‌کند.

    دوم اینکه: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ می‌شود.

    سوم اینکه: فرشتگان الهی هم او را لعنت می‌کنند.

    چهارم: عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است. هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمی‌کند و همچنین موی سر و مچ پای خود را نمایان نمی‌سازد و هر زنی که این کارها را برای غیرشوهرش انجام دهد دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است.

    5 - رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند: زر و زیور خود را در منظر و دیدگاه غیرشوهر مگذار و در غیاب شوهر خود را خوشبو مکن و مچ پا را نشان مده اگر چنین کنید دینتان را تباه و خدا را به خشم آورده اید.

    6 - پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) زنان را از پوشیدن لباس‌های توجه برانگیز بر حذر می‌داشتند.

    7- امام صادق علیه السلام به یکی ازخواهران محمدبن ابی‌عمیر فرمود: وقتی که به دیدار برادرت رفتی لباسهای رنگارنگ و تحریک‌آمیز برتن نکن.

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-06-31] [ 08:06:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      توصیه های اخلاقی و تربیتی به والدین   ...

     

    مهرورزی به فرزند

    محبت و خوش رفتاری، نقش بسیار مهمی در تربیت صحیح فرزند دارد. محبت، احساسات پاک کودک را شکوفا می سازد و کمبود عاطفه و عقده های روانی، دامن گیر فرزندان نمی شود. همچنین، زمینه رحمت خداوند را فراهم می سازد.

    امام صادق «علیه السلام» می فرماید:

    «اِنَّ اللّهَ عزّوجَلَّ لَیَرْحَمُ الرَّجُلَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِه»

    «خداوند بزرگ به آدمی به خاطر شدت علاقه و دوستی به فرزندش، رحم می کند.»

    ایشان در سخن دیگری فرموده است:

    «اَحبُّوا الصِّبْیانَ وَ ارْحَمُوهُم وَ اِذا وَعَدْتُمُوهُم فَفُوا لَهُم فَانَّهُم لا یَروُنَ اِلاّ اَنَّکُم تَرْزَقُونَهُم».

    «به کودکان محبت کنید و به آن ها رحم نمایید و هرگاه به آنان وعده ای دادید، وفا کنید؛ زیرا آن ها شما را روزی دهنده خود می دانند.»

    رسول گرامی اسلام در منزل همه روزه که از خواب بر می خاست، دست محبت بر سر فرزندان خود می کشید.

    امام صادق «علیه السلام» از رسول خدا «صلی الله علیه و آله» نقل می کند:

    «مَنْ قَبَّلَ وَلَدَه کَتَبَ اللّهُ عَزُّوجَلَّ لَهُ حَسَنةً وَ مَن فَرَحهُ فَرَّحَهُ اللّهُ یَوْمَ القِیامَةِ»

    «آن کس که فرزند خود را ببوسد، خداوند حسنه ای در نامه عمل او می نویسد و هر کس که فرزندش را شاد کند، خدا او را در روز قیامت شاد خواهد کرد.»

    فرزندان امروز، پدران و مادران و مسئولان فردایند. اگر به قدر کافی و به شایستگی محبت نبینند، به کمبود عاطفه دچار می شوند و در آینده، جامعه با نشاطی نخواهیم داشت. بر همین اساس، امام صادق «علیه السلام» توصیه می کند:

    «أکثِروا من قُبلةِ اولادِکم فانَّ لَکُم بِکُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجةً»

    «فرزندانتان را زیاد ببوسید؛ زیرا برای شما در هر بوسه ای درجه ای است.»

     

    عدالت ورزی به فرزندان

    رفتار عادلانه با فرزندان بسیار پر اهمیت است. در صورت رعایت نکردن این امر میان فرزندان، انواع کینه ها و عقده ها در آنان نسبت به یکدیگر پدید می آید.

    با زیاد بودن تعداد فرزندان، وظیفه پدر و مادر درباره این مسئله حساس تر و سنگین تر است.

    پدر و مادر باید رفتار عادلانه ای با کودکان داشته باشند و در نقش یک قاضی عادل و عاقل با آن ها برخورد کنند. هیچ کدام را بر دیگری ترجیح ندهند و در رفتار و گفتار، در محبت و خشم، تنبیه و تشویق، یکسان عمل کنند.

    رسول خدا «صلی الله علیه و آله» به مردی که یکی از بچه های خود را بوسید و دیگری را از خود دور کرد، فرمود: «چرا با فرزندان خود به طور مساوی رفتار نکردی؟!».

    در روایت دیگری امام صادق «علیه السلام» فرمود:

    «اِعْدِلُوا بَیْنَ اَولادِکُم کَما تُحِبُّونَ اَنْ یَعْدِلُوا بَیْنَکُم»

    «بین فرزندان خود به عدالت رفتار کنید، همان گونه که خودتان مایلید فرزندان شما و مردم، بین شما به عدل و تساوی رفتار کنند.»

    اگر رفتار بزرگ ترها با فرزندان از روی عدالت و برابری نباشد، عقده حقارت، بدبینی، کینه توزی، دشمنی های خطرناک، درگیری های بی مورد و بهانه گیری های بی جا دامن گیر آنان خواهد شد. پس بکوشیم تا توصیه های روایی و آموزه های دینی را فرارویمان بگشاییم و با عمل به آن ها، سعادت و سلامت را تحفه فرزندانمان بسازیم.
    هدایت عملی

    تعلیم و تربیت افراد به ویژه فرزندان، آن گاه تأثیرگذار خواهد بود که با عمل همراه باشد:

    «کُونُوا دُعاةَ النّاسِ بِغَیْرِ ألْسِنَتِکُم؛»

    «مردم را در عمل و به غیر زبانتان به خوبی ها دعوت کنید».

    پدرو مادر افزون بر آنکه با گفتار و پند و اندرز باید بهترین راهنمای فرزندان خود باشند، باید در عمل نیز آموزه های دینی را به کودکان خود بیاموزند. والدین باید در همه زمینه ها به اخلاق و رفتار خود توجه کنند و همواره در حضور فرزندان با اعمال درست خود، راهنمای راستین آنان باشند. اگر پدران و مادران کودکان را به راستی در گفتار و کردار امر کنند، ولی خود این گونه عمل نکنند، فرزندانشان دچار سرگردانی و خشم و نفرت می شوند و امر و نهی والدین دیگر تأثیری نخواهد داشت.

    بنابراین، در صورتی خصلت ها و کردار نیک در کودکان نهادینه می شود که اینان در زندگی، از پدر و مادر خود الگوی عملی بگیرند.

    کودکانی که وفا و محبت و دل سوزی پدر و مادر خود را در حق آشنایان و همسایه ها از فقیر و غنی ببینند. آنان نیز ناخودآگاه به سوی خوبی ها رهنمون می شوند.

    امام حسین «علیه السلام» می فرماید: «مادرم زهرا «علیهاالسلام» را دیدم که در شب جمعه تا صبح نماز می خواند و تک تک مؤمنان را دعا می کرد و هنوز خود را دعا نکرده بود، از او پرسیدم: چرا به خودت دعا نمی کنی؟ جواب داد: پسرم! اول همسایه، بعد خویشتن؛ «الجار ثم الدّار»

    در روایت دیگری از امام صادق «علیه السلام» می خوانیم:

    «مُرِ الصِّبِیَّ فَلْیَتَصَدَّقْ بِیَدِهِ بِالْکَسْرَةِ وَ الْقَبْضَةِ وَ الشَّی ءِ و اِنْ قَلَّ»

    «کودکان خود را در صدقه دادن و احسان به هم نوعان تمرین دهید.»

     

    بازی با کودک

    با ورود به بازی کودک، در واقع او را بدون تربیت به حال خود رها نمی کنیم، بلکه به تنهایی و نگرانی او پاسخ درست می دهیم و شادی و اطمینان خاطر را به او هدیه می کنیم. وقتی پدر یا مادر با فرزند خود رفتاری محبت آمیز داشته باشد و در همه حال با او و در کنار او باشد، کودک احساس تنهایی و خودمحوری نمی کند و عواطف و احساسات جمعی در او شکوفا می شود. در شیوه رفتاری رسول خدا و امامان معصوم «علیهم السلام» فراوان به چشم می خورد که با صبر و مهربانی، با بچه ها بازی می کردند. به ویژه رسول خدا «صلی الله علیه و آله» با بچه های بی سرپرست یا بی خانمان همبازی می شد. به آنها سلام می کرد، آنها را به دوش می گرفت، می بوسید و نوازش می کرد. علی «علیه السلام» نیز برای کودکان یتیم داستان می گفت، آنها را می خندانید و در آغوشش می فشرد. از رسول گرامی اسلام روایت است: «مَنْ کانَ عِنْدَهُ صَبِیُّ فَلْیتصابَّ لَهُ»

    «کسی که در نزدش کودکی است، باید با او کودکانه رفتار کند.»
    کودکان و عادت های نیکو

    در تربیت کودکان، ایجاد عادت های خوب و ریشه کن کردن عادت های بد، در آنان مسئله ای پر اهمیت است. از همان دوران کودکی هر عادتی را به راحتی می توان در کودک شکل داد. در سال های بعد نیز هم زمان با رشد او لازم است دیگر عادت ها و مهارت های رفتاری مانند وفای به عهد، ایثار، بخشش و کمک به اطرافیان را به آنان آموخت. حضرت علی «علیه السلام» می فرماید:

    «العادَةُ طَبْعُ ثانٍ؛ «عادت برای مردم طبیعت دومی به شمار می آید.»

    بنابراین، واجب است که پدران و مادران برای ایجاد اخلاق نیکو و عادت های پسندیده در فرزند خویش، دقت کافی به این امر داشته باشند؛ چرا که شیوه زندگی فرزندان در آینده، به نوع صفت ها و عادت های دریافتی او در گذشته بستگی دارد.

    کودکان با فطرتی پاک و سالم متولد می شوند. از این رو، بر والدین فرض است که نهایت دقت و هوشیاری خود را در حفظ این نهاد پاک به کار گیرند. باید کودکان را به کارهای خوب و عادت های نیک راهنمایی کرد، تا سرانجام جزو رفتارهای ثابت آنان شود. به خاطر خوبی هایشان تشویق شوند و از بدی هایشان باید آگاه شوند و سپس آنها را در ترک شان یاری کرد.

    آموزش دینی

    بنا بر سفارش اسلام و دستورهای تربیتی امامان معصوم «علیهم السلام» از لحظه تولد فرزند باید در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت که با این حرکت، تربیت دینی کودک از ساعت های پس از تولد او شروع می شود.

    رسول اکرم «صلی الله علیه و آله»، پس از تولد امام حسن و امام حسین «علیهماالسلام» در گوش راستشان اذان، در گوش چپشان اقامه گفتند، چنان که ابوا می گوید: «رَأیْتُ رسولَ اللّه «صلی الله علیه و آله» أذَّنَ فِی اُذُن الحَسَنِ «علیه السلام» لَمّا وُلِدَ وَ اَذَّنَ کذلک فی اُذُنِ الحسین «علیه السلام» لما وُلِدَ»

    امام باقر «علیه السلام» نیز در رهنمودی به والدین می فرماید:

    «اِذا بَلَغَ الغُلامُ ثلاثَ سنین فَقُلْ لَهُ سَبْعَ مَرّاتٍ قُل لا اِله الاّ الله ثُمّ یُتْرَکُ حتّی تَمَّ له ثَلاثَ سنین.»

    «وقتی فرزندت به ابتدای سه سالگی رسید، هفت بار به او تلقین کن تا بگوید «لا اله الاّ الله» و آنگاه رهایش کن تا سه سالش تمام شود، آنگاه دوباره آموزش دینی او را شروع کن.»

    آن گاه که پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» به نماز می ایستاد، امام حسن «علیه السلام» را نیز همراه خود داشت. رسول خدا در روایتی توصیه می کند: «عَلِّمُوا اولادَکم الصَّلوةَ اِذا بَلَغُوا سَبْعا».

    «فرزندانتان که به هفت سالگی رسیدند، به آنها نماز بیاموزید.»

    کودک و مربی

    محیط، جامعه و خانواده، سه عامل مؤثر در مسائل تربیتی اند که سعادت و شقاوت آدمی در گرو چگونگی تأثیر آن هاست. استاد و مربی نیز کانون تربیتی مهمی است که کودکان از اخلاق، کردار و افکار او الگو می گیرند و می کوشند پیوسته از آنان پیروی کنند.

    کودکی که تربیت گذشته او نادرست بوده است، می تواند با آموزش ها و مراقبت های استاد به خیر و سعادت نزدیک شود. برای مثال معاویه دوم از خانواده نامبارکی برخاست، ولی تأثیر آموخته های مربی بر او به حدی بود که پس از مرگ یزید در مسجد شام، آن گاه که همه آمده بودند تا با او بیعت کنند، پس از حمد و ثنای خدا، به رسول اکرم و اهل بیتش درود فرستاد و سپس گفت:

    ای مردم! جدم معاویه و پدرم یزید، غاصب حق خلافت بودند و بر من سخت ناگوار است که می دانم آنها الان به عذاب الهی دچارند. مردم! خلافت، حق علی «علیه السلام» و فرزندان اوست. بروید و امام حق را بشناسید.

    گفتنی است پس از بررسی های فراوان معلوم شد که استاد معاویه پسر یزید، از شیعیان اهل بیت بوده که او را این گونه متحول ساخته است.

    امام صادق «علیه السلام» درباره فضیلت معلم و استاد می فرماید:

    «مُعَلِّمَ الخَیْرِ تَسْتَغْفِرُ لَهُ دَوابُّ الارْضِ وَ حیتانُ البَحْرِ وَ کُلُّ صغیرَةٍ و کَبیرةٍ فی أرْضِ اللّهِ وَ سمائِهِ.»

    «معلمی که مردم را به خیر و نیکی فرا می خواند، همه جنبندگان زمین و ماهیان دریا و هر موجود کوچک و بزرگی در آسمان و زمین برای او طلب مغفرت می کنند.»

    از سوی دیگر، امامان معصوم «علیهم السلام» هشدار داده اند که از هر معلمی نیاموزیم. چنان که امام کاظم «علیه السلام» فرمود: «لا عِلْمَ الاّ مِنْ عالِمٍ ربّانِیٍّ؛ «از استادان با تقوا و خداشناس استفاده کنید».

    این بزرگوار می فرماید:

    «لا تَتَعَلَّمَ العِلْم مِمَّن لَمْ یَنْتَفِعْ به فَانَّ مَنْ لَمْ یَنْفَعْهُ عِلْمُهُ لا یَنْفَعُکَ.»

    «از عالمی که از علمش استفاده نمی کند و خود را نساخته است، دانش نیاموز؛ زیرا آن کس که علمش به او نفعی نمی رساند، به تو نیز نفعی نخواهد رساند.»

    کودک و دوستان

    انتخاب دوستان و نوع ارتباط با آنان، یکی از مسائل سرنوشت ساز تربیتی است. پدر و مادر وظیفه دارند در انتخاب دوست شایسته و درستکار، به فرزند خود کمک کنند. بدون راهنمایی والدین در این زمینه فرزندان به سرعت به بیراهه می روند. سعدی درباره تأثیر دوستان و هم نشینان بر فکر و شخصیت افراد می سراید:

    تو اول بگو با کیان زیستی

    پس آن گه بگویم که تو کیستی

    شاید این شعر برگرفته از این سخن رسول اللّه «صلی الله علیه و آله» باشد که:

    «الْمَرْءُ علی دینِ خَلیلِهِ فَلْیَنْظُرْ اَحَدُکُم مَنْ یُخالِلُ.»

    «انسان با دین و آیین دوست خود شناخته می شود. پس باید بنگرد که با چه کسی دوست می شود».

    دوست و همراه خوب، آگاه و مسئول می تواند آدمی را به روشنایی ها و پاکی ها رهنمون سازد.»

    علی «علیه السلام» در کلامی ارزشمند می فرماید:

    «اِنّما سُمِّیَ الرَّفیقُ لانَّهُ یَرْفِقُکَ عَلی صَلاحِ دینِکَ فَمَنْ أعانَکَ عَلی صَلاحِ دینکَ فَهُو الرّفیقُ».

    «رفیق را رفیق نامند، به این علت که تو را به صلاح و رستگاری و دین داری کمک می کند. پس کسی که تو را در اصلاح شدن و دین داری کمک رساند، رفیق واقعی توست.»

    چه بسا مادران و پدران فرهیخته و دانایی که رنج چندین ساله آنان در تربیت فرزندشان را دوستان ناشایست بر باد دادند و چه بسا فرزندان فاسد و تبهکاری که از راه هم نشینی و هم فکری با دوستان خوب، به رشد و تکامل انسانی رسیدند. بنابراین، انتخاب دوست و روابط سالم میان آن ها، یکی از عوامل مهم تربیتی به شمار می آید.

    پی نوشت ها:

    1. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 82.

    2. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 310.

    3. وسائل الشیعه، ج 5، ص 126.

    4. اصول کافی، ج 6، ص 49.

    5. وسائل الشیعه، ج 5، ص 126.

    6. طبرسی، مکارم اخلاق، ص 112.

    7. بحارالانوار، ج 23، ص 11.

    8. اصول کافی، ج 2، ص 77.

    9. محمد دشتی، مسئولیت تربیت، ص 133؛ به نقل از: دلائل الامامة، ص 56.

    10. وسائل الشیعه، ج 2، ص 261.

    11. همان، ج 5، ص 126.

    12. مسئولیت تربیت، ص 127؛ به نقل از: غرر الحکم و درر الکلم، ص…

    13. بحارالانوار، ج 43، ص 282.

    14. متقی هندی، کنز العمال، ح 45230.

    15. بحارالانوار، ج 104، ص 95.

    16. دکتر حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ج 1، ص 355.

    17. بحارالانوار، ج 2، ص 17.

    18. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 4، ص 298.

    19. بحارالانوار، ج 2، ص 99.

    20. همان، ج 74، ص 192.

    21. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، ص 158.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-06-30] [ 07:59:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.