حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 21
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 3480
  • 1 ماه قبل: 16999
  • کل بازدیدها: 2401535





  • رتبه






    کاربران آنلاین

  • زفاک
  • آمنه موسوی


  •   کهیعص   ...


    از حروف مقطعه قرآن در اول سوره مریم .
    طبق برخی تفاسیر ، این حروف رمزی اشاره به حوادث یا فضایل یا مسایلی دارد که اهل بیت به علم آن آگاهند .
    از جمله تفسیرها و تأویلهای این حروف ، انطباق آن با حادثه کربلاست . در روایات است :
    حضرت زکریا نام پنج تن آل عبا را از جبرئیل فرا گرفت و چون به نام امام حسین (ع) می رسید ، اندوهگین می شد و اشک در چشمش می آمد ، اما با نامهای دیگر ، اندوهش می رفت . راز آن را از خداوند پرسید . خداوند با « کهیعص » قصه آن را خبر داد .

    « کاف » ، نام کربلاست ،
    « ها » ، کشته شدن عترت طاهره است ،
    « یأ » یزید ستمگر ، قاتل حسین (ع) است ،
    « عین » عطش حسین (ع) و
    « صاد » صبر و مقاومت اوست .
    زکریا سه روز در مصیبت حسین (ع) گریست و از خدا خواست که فرزندی به او عطا کند و با محبت او ، آزمایشش کند و آنگونه که محمد صلی الله علیه و آله را در سوگ فرزندش به داغ نشاند ، او را هم داغدار کند . خداوند ، یحیی را به او عطا کرد .
    یحیی هم همچون حسین (ع) شش ماهه به دنیا آمد . میان یحیی بن زکریا و حسین بن علی شباهتهای دیگر نیز وجود دارد . سر هر دو مظلومانه بریده شده و سر هر دو در طشت و طبقی پیش طاغوت زمانشان نهاده شد .

    تفسیرالبرهان ، ج 3 ، ص 3 ، بحارالانوار ، ج 44 ، ص 223 .

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-08-21] [ 01:41:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ان شاءالله گفتن چه مزیتی دارد؟   ...


    پروردگار کریم در آیات 23 و 24 سوره کهف سفارش می‌فرماید: «وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا إِلَّا أَن یَشَاء اللَّهُ …‏»؛ و هیچ‌گاه با قاطعیت مگو که فردا چنین کاری را انجام خواهم داد، مگر آن ‌که آن‌ را وابسته به خواست و مشیت پروردگار نمایی.

    از این آیه می‌توان برداشت کرد که گفتن ان‌شاء الله در هر کاری مطلوب است.

    علاوه بر این، آیات بسیاری وجود دارند که همین عبارت «ان‌شاء الله» در آنها به نقل از خود پروردگار و پیامبرانش آمده است .

    بعضی وقت ها متاسفأنه پیش می آید که برخی افراد خیلی راحت در مورد آینده تصمیم گیری های جدی ای را انجام می دهند و مثلا می گویند در فلان زمان من حتما فلان کار را انجام خواهم داد، با اینکه حتی از پنج دقیقه بعد خود هم خبر ندارند که اصلاً زنده هستند یا نه و یا در آن زمان خاص، آیا شرایط مختلف امکان انجام آن کار را برای آن فرد محقق می سازد یا نه و مسائلی از این قبیل …

    لذا یک دستور کلّی در این آیه به مۆمنین گوشزد شده که:

    هرگز در مورد كارى نگو «من بعدا آن را انجام مى دهم» وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْء إِنِّی فاعِلٌ ذالِكَ غَداً ؛ ‌بلکه کمی آینده نگر باش و بگو : «مگر اینکه خدا بخواهد : إن شاءَ اللّهُ»

    حداقل فایده این کار علاوه بر اینکه خود را در مقابل خداوند متعال خاضع نشان می دهیم آن است که اگر بر فرض در تحقق آن فعل تلاش نمودیم، اما به هر دلیل ممکن نشد که آن را انجام دهیم، خُلف وعده و یا دروغی از ما سر نزده زیرا تحقق آن فعل را مشروط به خواست و اراده خداوند متعال نموده بودیم .

    حال بر فرض به علت فراموشی، قولی نسبت به آینده دادیم (به دیگران و یا حتی به خودمان) و تصمیمی گرفتیم ولی بعد به یادمان آمد (با اینکه حتی از چند دقیقه آینده خود نیز آگاه نبودیم) تصمیمی را گرفتیم که هیچ از تحقق آن مطمئن نیستیم ؛در این هنگام که یادت افتاد، پروردگارت را به خاطر بیاور، و بگو: «امیدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشن تر از این هدایت كند.»

    « … واذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِیتَ وَقُلْ عَسَى أَن یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا »

    پیام ها
    1 - در سخن گفتن و تصمیم گیرى خدا را فراموش نكنیم .

    2 - هرگز خود را مستقل از خدا ندانیم و به طور قطع از انجام كارى هر چند كوچک ، در آینده خبر ندهیم .

    3 - به امكانات و توان خود تكیه نكنیم ، كه فراهم بودن مقدّمات ، تضمین كننده انجام قطعى كار نیست ، در آنچه هم یقین داریم ، باید (ان شاءالله) بگوییم .

    4 - انسان پیوسته نیازمند خداست و در هر كارى باید خود را وابسته به اراده ى الهى بداند.

    5 - جبران از دست رفته ها لازم است .

    6 - پیامبران نیز به تعلیم و هدایت الهى نیاز داشته اند.

    7 - اظهار امیدوارى به امدادهاى الهى، از شیوه هاى صحیح دعاست .

    8 - هدایت مراحلى دارد و همه آنها به دست خداوند است .

    9 - باید راه میان بُر و نزدیك ترین راه به حقّ و صواب را پیدا كرد.

    10 - آرزوى رسیدن به رشد برتر، آرزوى انبیاست.

    11 - براى انبیا نیز رشد و رسیدن به مراحل بالاتر وجود دارد.

    12 - تداوم ذكر خدا، كوتاه ترین راه رسیدن به رشد است .

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-08-20] [ 01:07:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فرزندان ابلیس چه کسانی هستند و مسئولیت هرکدام چیست ؟   ...


    اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

    فرزندان ابليس ملعون:
    پس از اخراج ابليس ملعون از درگاه الهي و هبوط به زمين، خداوند اين قدرت و توانائي را در او قرار داد كه با ماليدن پاها و ران‌هايش به يكديگر، صاحب اولادي از جنس جنّ شود. در اين باره مطالب زيادي در متون ديني و تاريخي وجود دارد كه هر روز ده تخم مى‌ريزد و از هر تخمى هفتاد شيطان پديد مى‌آيد.

    حضرت امام على(عليه السلام) از رسول اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) نقل مي‌كند كه آن حضرت فرمودند: « خداوند متعال وقتى آدم(عليه السلام) را امر كرد كه از بهشت فرود آيد، او و زوجه‌اش با هم فرود آمدند. ابليس هم فرود آمد در حاليكه همسرى نداشت. مار هم فرود آمد و همسرى براى او نبود. اولين كسى كه با خود لواط كرد، همان ابليس بود. فرزندان او از خودش به وجود آمدند، مار هم همين كار را كرد و ذريه او هم از خود او است، ولى ذريه آدم(عليه السلام) از زوجه و همسر او است. خداوند به آدم و همسرش و خبر داد كه شيطان و مار دشمن آنها مى‌باشند.»
    در بعضی از نوشته‌های مورخین و محدثین شیعه نام بعضی از فرزندان ابلیس كه همان شیاطين هستند ذکر گردیده كه به نام و وظيفهء بعضي از آنها در گمراه نمودن و انجام دشمني و عداوت با بني آدم اشاره مي‌شود:
    ابیض: مأمور وسوسه انبیاء و به خشم در آوردن انسان است و غضب را پیش او موجه جلوه می‌دهد و به وسیله آن، خونها ریخته می شود.
    قَزَح:
    ابن کوا از حضرت امیرالمومنین، امام علي عليه‌السلام از ” قوس قزح” سئوال کرد، حضرت فرمود : “قوس قزح” مگو، زیرا “قزح” نام شیطان است، بلکه بگو ” قوس الله” و “قوس الرحمن".
    ( یکی از نمادهای اصلی در بین شیطان پرستان ، رنگین کمان می باشد ؛ غالباً شیطان پرستان موهای خود را با هفت نوع رنگ مختلف ، رنگ می کنند )
    قفندر يا قَنْذَر: او نظارت بر خانه افراد می کند. هرکس چهل روز در خانه طنبور(نوعی آلت موسیقی)داشته باشد، غیرت را از او زائل مي‌كند، به طوری که انسان در برابر ناموس خويش و حفظ آن در برابر بيگانگان و متجاوزان بی‌تفاوت می‌شود.
    زلنبور یارکتبور:
    که آن موکل بازاری‌ها است، لغویات و دروغ ، قسم دروغ و مدح کردن متاع را نزد آنها زینت می دهد.آنها هم برای این که جنس خود را به فروش رسانند آن اعمال را انجام می دهند.

    لاقیس:
    پسر ابليس که وی موکل است در طهارت و نماز، مردم را به وسوسه اندازد. عمرو بن خیل بن لاقیس بن ابلیس یکی از شرورترین نوادگان پسری ابلیس لعنه الله علیه، فرزند همين لاقيس بود که بیش از دوازده هزار از اجنّه کافر با شکل و هیئت حیوانات و علی‌الخصوص گاو در خدمت او بودند. بر اساس روایت عبدالله بن عباس که سلمان و ابوذر و مقداد بن اسود و حذیفه نیز آن را تأئید نموده‌اند, او و تمام اجنّه تحت امرش, در حالی که به شکل دو توده عظیم آتش خود را آشکار نموده بودند, به دست مبارک و با کفایت حضرت امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) کشته شدند. این جنّ سری به طول یازده انگشت و چشمی در میان پیشانی داشته و موی سرش همچون موی درندگان بود.*1
    هَفاف:
    ماموریت دارد که در بیایان ها و صحرا ها انسان را اذیت کند و برای ترسانیدن او را به وهم و خیال اندازد یا به شکل حیوانات گوناگون به نظر انسان درآید.
    ثبر:
    در وقتی که مصیبتی به انسان وارد می شود ، خراشیدن صورت ، سیلی به خود زدن، یقه و لباس پاره کردن را برای انسان پسندیده جلوه می دهد.
    اعور، اعورا يا عور:
    وظيفه‌اش تحریک قوا و غریزه شهوانی مردان و زنان بوده و با شیوه‌هاي موذیانه آن دو را به عمل ناشایست و شنيع زنا وادار می‌نمايد. عور همان شیطانی است که برصیصای عابد را وسوسه کرد تا با دختر بيماري كه براي دعا نمودن و شفاء گرفتن در نزدش حضور يافته بود، زنا کند و بعد او را به قتل رساند.
    داسم:
    همواره مراقب خانه‌ مومنين است. وقتی انسان وارد خانه شود و سلام نکند و نام خدا را نگوید، همراه او وارد خانه می‌شود و آنقدر وسوسه می‌کند تا بين اعضاء خانواده شر و فتنه‌ائی ایجاد نماید و اهل خانه را به جان هم بیاندازد. هرگاه انسان وارد خانه شد و سلام نکرد و ناراحتی پیدا شد، باید بگوید: داسم، داسم، اعوذ بالله منه. اگر انسان بدون گفتن نام خدا به خوردن طعام مشغول شود، با وی غذا خورد و بركت را از آن غذا مي‌برد.
    امام صادق (ع) : در هر امر کوچک و بزرگی بگویید بسم الله الرحمن الرحیم که مرضهای باطنی را پاک می کند و اعمال زشت را محو می کند و در روز قیامت وقتی نامه اعمال گنهکار را به دستش می دهند چون در دنیا به گفتن بسم الله الرحمن الرحیم عادت داشته ٬ آنجا همینکه با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم نامه را می گیرد ٬ تمام گناهان از نامه اعمالش محو می گردد.
    مطرش، مشوط یا وشوط:
    مسئولیت او جعل اخبار دروغ و خالی از حقیقت و انتشار آن به شكلي مي‌باشد كه بر سر زبان‌ها و نقل مجالس باشد.

    تمریح:
    حضرت امام جعفر صادق(عليه‌السلام) فرمود: « برای ابلیس(در گمراه ساختن افراد) کمک کننده‌ائی به نام تمریح است که هنگام فرا رسیدن شب بین مغرب و مشرق را از وسوسه کردن مردم پر می‌کند.»

    وهّار يا دهّار:
    وظيفه دارد که در خواب مومنین را اذيت و آزار کند و باعث اندوهشان شود. ماموریت او آزار مومنان و ايجاد اندوه معنوي براي آنان در خواب است، به طوری که انسان در خواب، كابوسهاي وحشتناک می‌بیند او در خواب به شکل زنان نامحرم در می‌آید و انسان را وسوسه می‌کند تا او را محتلم نمايد و به اين ترتيب باعث فوت بعضي از عبادات و ايجاد رخوت معنوي در انسان مي‌شود.
    زوال:
    مرحوم كلينى از عطية بن المعزام روايت كرده كه وى گفت : در خدمت حضرت صادق عليه السلام بودم و از مردانى كه داراى مرض (ابنه ) بوده و هستند ياد كردم . حضرت فرمود: (زوال ) پسر ابليس با آنها مشاركت مى كند ايشان مبتلا به آن مرض مى شوند.
    لاقیس:
    یعقوب بن جعفر نقل نموده است كه مردی از حضرت امام جعفر صادق(عليه‌السلام) از مساحقه(آمیزش و همجنس بازي زنان) دیگر سئوال کرد. حضرت فرمودند: راکبه و مرکوبه هر دو ملعونند. پس از آن فرمود: « خدا بکشد لاقیس دختر ابلیس را که چه عمل زشتی را برای زنها آورد.»
    مُتکَوَّن:
    شکل خود را تغییر می‌دهد و خود را بصورت بزرگ و کوچک در می‌آورد و مردم را گول می‌زند و به این وسیله آنان را وادار به گناه می‌کند.
    مُذَهّب:
    خود را بصورتهای مختلفی در می‌آورد مگر به صورت پیغمبر و وصی او. مردم را به هر وسیله که بتواند گمراه می‌کند.
    خنزب:
    بین نمازگزار و نمازش حائل می‌شود. یعنی توجه قلب را از وی برطرف می‌کند. در روايات آمده است که عثمان بن ابی‌العاص بن بشر در خدمت حضرت رسول اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) عرض کرد: شیطان بین نماز و قرائت من حائل میشود(حضور قلب را از من می‌گیرد). حضرت فرمود: نامش شیطان خنزب است. پس هر زمان از او ترسیدی به خدا پناه ببر.
    طَرطَبه يا لبيني:
    یکی از دختران آن ملعون می‌باشد. کار او وادار کردن زنان به زنا است و هم جنس بازی را هم به آنان تلقین می‌کند. ابليس از رهگذر اين دختر به ابولبيني نيز معروف شده است.
    وَلْها یا ولهان:
    او مأمور كنترل طهارت و نماز و عبادت است. او انسان را در طهارت و نماز وسوسه می‌کند و به شک می‌اندازد که این نماز باطل است. نماز دیگری را شروع کن، وضوی تو ناقص بود و بايد دو مرتبه تجدید وضو کني.
    اقبض:
    وظیفه او تخم گذاری است. روزی سی عدد تخم می‌گذارد. ده عدد در مشرق، ده عدد در مغرب و ده عدد در وسط زمین و از هر تخمی عده‌ائی از شیاطین، عفریتها، غولها و اجنّه بیرون می‌آیند که تمام آنها دشمن انسان‌ها مي‌باشند.

    مِقلاص:
    موکل قمار است. قمار بازها همه به دستور او رفتار می‌کنند. به وسیله قمار و برد و باخت، اختلاف و دشمنی در میان آنها به وجود می‌آورد.
    خنّاس:
    وظيفه ايجاد وسوسه و انحراف فكري و عملي انسان‌ها را به عهده دارد و گويا محل استقرار او در ناحيه سر و سينه افراد بوده و همان شيطاني است كه مي‌گويند در زير پوست انسان مي‌خزد.
    ا توجه به مطالب فوق درمی‌یابیم که ابلیس(لعنه الله عليه) به صورت یک فرمانده ویرانگر، نقش فرماندهی و هدايت فرزندانش را در به گمراهي كشاندن اولاد حضرت آدم(عليه‌السلام) به عهده دارد و فرزندانش كه هر كدام يك شيطان مي‌باشند، در اجرای فرمانش می‌کوشند، و با تلاش فراوان و شیوه‌های گوناگون و با تغییر شکل، جوامع انسانی را به ضلالت و بدبختی می‌کشانند.

    پي‌نوشت:
    *1- حدیقه الشیعه, جلد جزء دوم, صفحه 543 نقل از الفضائل بن شاذان, صفحه169 و عیون المعجزات, صفحات 36و37

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-08-19] [ 07:59:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      خواب بودم، خواب دیدم مرده ام   ...

    واااااي كه چقدر اين شعر زيباست
    لطفا كامل بخونين اگه گريه كردي و دلت شكست التماس دعا

    خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
    بی نهایت خسته و افسرده ام/
    تا میان گور رفتم دل گرفت/
    قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
    روی من خروارها از خاک بود/
    وای، قبر من چه وحشتناک بود!
    بالش زیر سرم از سنگ بود/
    غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
    هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
    سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
    خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
    زان میان یک تن خریدارم نشد/
    نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
    ترس بود و وحشت و دلواپسی/
    ناله می کردم ولیکن بی جواب/
    تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
    آمدند از راه نزدم دو ملک/
    تیره شد در پیش چشمانم فلک/
    یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
    دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
    گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
    لرزه بر اندام من افتاده بود/
    هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
    سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
    از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
    رفت بالا گرزهای آتشین/
    قبر من پر گشته بود از نار و دود/
    بار دیگر با غضب پرسش نمود:
    ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
    نام اربابان خود یک یک ببر/
    گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
    گوش گویا نامشان نشنیده بود/
    نامهای خوبشان از یاد رفت/
    وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
    چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
    بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
    در میان عمر خود کن جستجو/
    کارهای نیک و زشتت را بگو/
    هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
    کوله بارم بود مملو از گناه/
    کارهای زشت من بسیار بود/
    بر زبان آوردنش دشوار بود/
    چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
    گرز آتش بر سرم آمد فرود/
    عمق جانم از حرارت آب شد/
    روحم از فرط الم بی تاب شد/
    چون ملائک نا امید از من شدند/
    حرف آخر را چنین با من زدند:
    عمر خود را ای جوان کردی تباه/
    نامه اعمال تو باشد سیاه/
    ما که ماموران حق داوریم/
    پس تو را سوی جهنم می بریم/
    دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
    دست و پایم بسته در زنجیر بود/
    نا امید از هرکجا و دل فکار/
    می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
    ناگهان الطاف حق آغاز شد/
    از جنان درهای رحمت باز شد/
    مردی آمد از تبار آسمان/
    دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
    صورتش خورشید بود و غرق نور/
    جام چشمانش پر از خمر طهور/
    چشمهایش زندگانی می سرود/
    درد را از قلب انسان می زدود/
    بر سر خود شال سبزی بسته بود/
    بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
    کِی به زیبائی او گل می رسید/
    پیش او یوسف خجالت می کشید/
    دو ملک سر را به زیر انداختند/
    بال خود را فرش راهش ساختند/
    غرق حیرت داشتند این زمزمه/
    آمده اینجا حسین فاطمه؟!
    صاحب روز قیامت آمده/
    گوئیا بهر شفاعت آمده/
    سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
    مهربانانه به رویم خنده کرد/
    گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/
    من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
    گفت: آزادش کنید این بنده را/
    خانه آبادش کنید این بنده را/
    اینکه این جا این چنین تنها شده/
    کام او با تربت من وا شده/
    مادرش او را به عشقم زاده است/
    گریه کرده بعد شیرش داده است/
    خویش را در سوز عشقم آب کرد/
    عکس من را بر دل خود قاب کرد/
    بارها بر من محبت کرده است/
    سینه اش را وقف هیئت کرده است/
    سینه چاک آل زهرا بوده است/
    چای ریز مجلس ما بوده است/
    اسم من راز و نیازش بوده است/
    تربتم مهر نمازش بوده است/
    پرچم من را به دوشش می کشید/
    پا برهنه در عزایم می دوید/
    بهر عباسم به تن کرده کفن/
    روز تاسوعا شده سقای من/
    اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
    گاه میشد صورتش بهرم کبود/
    تا به دنیا بود از من دم زده/
    او غذای روضه ام را هم زده/
    قلب او از حب ما لبریز بود/
    پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
    با ادب در مجلس ما می نشست/
    قلب او با روضه ی من می شکست/
    حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
    ارتباطی تنگ با عباس داشت/
    اشک او با نام من می شد روان/
    گریه در روضه نمی دادش امان/
    بارها لعن امیه کرده است/
    خویش را نذر رقیه کرده است/
    گریه کرده چون برای اکبرم/
    با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
    هرچه باشد او برایم بنده است/
    او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
    در مرامم نیست او تنها شود/
    باعث خوشحالی اعدا شود/
    گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
    قلب او بوی محبت میدهد/
    سختی جان کندن و هول جواب/
    بس بود بهرش به عنوان عقاب/
    در قیامت عطر و بویش می دهم/
    پیش مردم آبرویش می دهم/
    آری آری، هرکه پا بست من است/
    نامه ی اعمال او دست من است/
    ناگهان بیدار گردیدم زخواب/
    از خجالت گشته بودم خیس آب/
    دارم اربابی به این خوبی ولی/
    می کنم در طاعت او تنبلی؟
    من که قلبم جایگاه عشق اوست/
    پس چرا با معصیت گردیده دوست؟
    من که گِریَم بهر او شام و پگاه/
    پس به نامحرم چرا کردم نگاه ؟
    السلام علیک یااباعبدالله الحسین.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-08-18] [ 01:24:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      با اندیشه «اویس قرنى» به مرگ فکر کنیم   ...

    از گفتار اویس است که:
    به خدا سوگند درباره مرگ اندیشیدن و ترس و بیم از روز رستاخیز، براى مرد با ایمان، در دنیا جائى برای شادى باقی نمى گذارد! (سفینة البحار، 1/53.)
    .
    اویس می گفت: من محضر رسول خدا را درک نکرده ام ولى مطالبى بواسطه افرادى شنیده ام که آن حضرت می فرمود:
    بر عمر اعتمادى نیست، براى سراى آخرت باید تدارک دید و زاد و توشه تهیه کرد.
    .
    اویس پس از تلاوت این آیات از سوره دخان، چنان آهی کشید، که خوف آن بود که از دنیا برود: .
    وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنهَمَا لَاعِبِینَ(38)
    ما آسمان و زمین و آن چه بین آنهاست، بیهوده نیافریدیم.
    .
    مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لَکِنَّ أَکْثرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ(39)
    خلق نکردیم آنها را مگر به حق و از روى حکمت؛ ولى بسیاری از مردم آگاه نیستند.
    .
    إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ مِیقَاتُهُمْ أَجْمَعِینَ(40)
    روز قیامت روز جدائى کافر و مؤ من و وعده گاه تمام خلایق است.
    .
    یَوْمَ لَا یُغْنىِ مَوْلىً عَن مَّوْلىً شَیْا وَ لَا هُمْ یُنصَرُونَ(41)
    روزى است که هیچ دوست و یار و یاورى دوستش را از عذاب نرهاند و بى نیاز نگرداند، واحدى را یارى نکنند.
    .
    پس از آنکه آیات فوق را تلاوت کرد، گفت:
    اى «هرم بن حیان»، آیا این موعظه ترا کافى نیست که مى بینى انسانها یکى پس از دیگرى از این جهان رخت مى بندند؟
    .
    پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله که اشرف مخلوقات است، از این دنیاى ناپایدار رفت، پدرت از دنیا رفت، نزدیک است تو هم بمیرى، آدم و حوا مردند، ابراهیم خلیل از دنیا رفت و من و تو هم فردا از مردگانیم؛
    فریفته دنیا مشو، خود را دریاب، آماده مرگ باش….
    .
    ناسخ التواریخ : 2/14 و اعیان الشیعه : 13/120

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-08-17] [ 01:13:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فلسفه حرام بودن نگاه به نامحرم   ...


    یک سؤال اساسی

    و یک جواب منطقی


    سؤال :
    از عالمی سوال شد:چه اشکالی دارد که انسان به جنس مخالف نگاه کند و لذت ببرد؟


    پاسخ :

    نگاه به حسن جمال جنس مخالف ضررهایی دارد که به طورخلاصه اشاره می شود:
    1_ می بینی ، می خواهی، به وصالش نمی رسی، دچارافسردگی میشوی…!

    2_ می بینی، شیفته می شوی، عیب ها را نمی بینی،
    ازدواج میکنی، طلاق می دهی.!

    3_ می بینی ، دائم به او فکر می کنی، از یاد خدا غافل می شوی، از عبادت لذت نمی بری.!

    4_ می بینی ، با همسرت مقایسه می کنی،ناراحت می شوی، بداخلاقی می کنی.!

    5_ می بینی، لذت می بری، به این لذت عادت می کنی، چشم چران می شوی،
    در نظر دیگران خوار می گردی.!

    6_ می بینی ، لذت می بری، حب خدا در دلت کم می شود،
    ایمانت ضعیف می شود.!

    7_ می بینی ، عاشق می شوی، از راه حلال نمی رسی،
    دچار گناه میشوی.!

    لذا اسلام در یک کلمه می گوید :

    “"نگاهت را از جنس مخالف نگاهدار"”

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [شنبه 1394-08-16] [ 12:25:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فضیلت انتشار و حفظ کردن حدیث از ائمه اطهار (ع)   ...

    امام رضا (ع) : خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

    معاوية بن عمار گويد : به امام صادق عليه السلام عرض كردم : مرديست كه از شما روايت بسيار نقل كند و ميان مردم انتشار دهد و آن را در دل مردم و دل شيعيانتان استوار كند و شايد عابدى از شيعيان شما باشد كه در روايت چون او نباشد كدام يك بهترند ؟ فرمود: آنكه احاديث ما را روايت كند و دلهاى شيعيانمان را استوار سازد از هزار عابد بهتر است. اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏لد صفحه 40

    امام باقر عليه السلام فرمود: آنكه از شما شيعيان به ديگرى علم آموزد مزد او به مقدار مزد دانشجو است با قدرى بيشتر پس از دانشمندان دانش آموزيد و آن را به برادران دينى خود بياموزيد چنان كه دانشمندان به شما آموختند. اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏لد صفحه 42

    ابو بصير گويد شنيدم امام صادق عليه السلام ميفرمود: كسى كه بديگرى چيزى آموزد براى اوست مثل پاداش كسى كه بآن عمل كند. عرض كردم: اگر باز بديگرى آموزد همين پاداش براى او هست؟ فرمود: اگر بهمه مردم بياموزد همان ثواب در باره او جاريست، گفتم: اگر چه معلم بميرد فرمود: اگر چه بميرد. اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏لد صفحه 42

    حضرت باقر عليه السلام فرمود: هر كه بمردم درى از هدايت آموزد مثل پاداش ايشان دارد بدون اينكه از پاداش آنها چيزى كم شود و كسى كه بمردم درى از گمراهى آموزد مثل گناه ايشان دارد بدون اينكه از گناه آنها چيزى كم شود. اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏لد صفحه 43

    امام صادق عليه السلام فرمود كسى كه حديث ما را براى سود دنيا خواهد در آخرت بهره‏ئى ندارد و هر كه آن را براى خير آخرت جويد خداوند خير دنيا و آخرت باو عطا فرمايد. اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏لد صفحه 58

    وص فرمود: كسى كه چهل حديث از احاديث ما را حفظ كند خدا او را روز قيامت عالم و فقيه مبعوث كند. شرح- مراد از حفظ حديث يا از بركردن آنست و يا معنى عامى كه شامل نوشتن و تصحيح و تدريس و تفكر در آن و نگهداريش از تغيير و تحريف و عمل كردن بمقتضاى آن ميگردد و البته همين معنى است كه موجب بقاء دين و مذهب تشيع گرديده است. اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏لد صفحه 62

    حضرت باقر عليه السلام فرمود: از امر مشتبه باز ايستادن بهتر است از بهلاكت افتادن و واگذاردنت حديثى را كه روايت آن برايت ثابت نشده بهتر است از روايت كردنت حديثى را كه بر آن احاطه ندارى.شرح-اين حديث شريف را از لحاظ كلمه «تروه» و احتمالاتى كه در تلفظ آن داده‏اند معانى مختلفى كرده‏اند ولى تمام آن احتمالات اين معنى را در بردارد كه حديثى كه از همه جهات برايت روشن و واضح نيست و از مصاديق امر مشتبه است بازايستادن از آن و واگذاشتن آن بهتر از روايت كردنش ميباشد اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏لد صفحه 63

    رسول اکرم (ص) : اگر کسی دو حدیث را بخواند و خودش به آن دو حدیث عمل نماید و آن را به دیگران نیز تعلیم دهد تا آنان نیز از آن دو حدیث بهره مند شوند چنین کوشش و فعالیتی از جانب او بهتر و بالاتر از ثواب عبادت و بندگی حق تعالی به مدت 60 سال. منیة المرید صفحه 182

    حضرت محمد (ص) : سه بار فرمودند : بار خدایا خلیفه های مرا رحم کن. گفتند یا رسول الله خلیفه های شما چه کسانی هستند ؟ فرمودند آن کسانی که حدیث و سنت مرا تبلیغ کنند و به امت من بیاموزند. امالی شیخ صدوق مجلس سی و چهارم صفحه 180

    امام صادق (ع) : اگر کسی یک حدیث از معارف اسلامی را به خوبی بفهمد و عمق علمی آن را به درستی درک کند ، بهتر از آن است که هزار حدیث را در حافظه خود بسپارد و آنها را نقل نماید ، و پیروان مکتب اهل بیت به مقام فقاهت نائل نمی شوند ، مگر آنکه نظرات ائمه (ع) را درک کنند و به جهات مختلفه احادیث متوجه باشند. بحارالانوار جلد 1 صفحه 118 ، الحدیث جلد 1 صفحه 366

    امام صادق (ع) : احادیث اسلامی را به نوجوانان خود بیاموزید و در انجام این وظیفه تربیتی ، تسریع نمائید ، پیش از آنکه مخالفین گمراه ، بر شما پیشی گیرند و سخنان نادرست خویش را در ضمیر پاک آنان جای دهند و گمراهشان سازند. الحدیث جلد 1 صفحه 365 ، کافی جلد 6 صفحه 47

    امام باقر (ع) : پیروان اسلام در پرتو معرفت واقعی و درک حقایق علمی روایات ، میتوانند به عالیترین مدارج ایمان نائل شوند. بحارالانوار جلد 1 صفحه 118 ، الحدیث جلد 1 صفحه 365

    جابر گوید که امام باقر (ع) فرمود : ای جابر به خدا سوگند ، حدیثی که از فردی صادق ، در زمینه حلال و حرام به دست آوردی ، از آنچه خورشید بر آن میتابد با ارزشتر است. بحارالانوار جلد 2 صفحه 146 حدیث 15

    پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود : هرکس از امت من ، چهل حدیث در باب نیازهای دینی خود حفظ کند ( و عمل کند ) ، خداوند در روز قیامت او را عالمی فقیه گرداند و از عذاب وی چشم پوشد. بحارالانوار جلد 2 صفحه 153 حدیث 3 ، خصال شیخ صدوق جلد 2 صفحه 541 حدیث 15 ابواب الاربعین

    از امام صادق (ع) سوال شد کدام مرد افضل تر است ؟ مردی که سخنان شما را نشر میدهد و آن را در دل شیعیان استوار میکند ، یا مردی عابد که چنین نیست ؟ امام (ع) فرمود : آنکه سخنان ما را نشر دهد و آن را در دل شیعیان استوار سازد از هزار عابد برتر است. اصول کافی جلد 1 صفحه 33 حدیث 9

    حکمت 98 نهج البلاغه ؛ ضرورت عمل کردن به روايات ؛ (علمى، اجتماعى، تربيتى) و درود خدا بر او، امام علی (ع) فرمود: چون روايتى را شنيديد، آن را بفهميد عمل کنيد، نه بشنويد و نقل کنيد، زيرا راويان علم فراوان، و عمل کنندگان آن اندکند.

    پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : با یکدیگر ملاقات کنید و به گفتگوی حدیث بپردازید ، زیرا حدیث دلها را صیقل میدهد . دلها زنگار میگیرد ، مانند شمشیر و صیقل آن حدیث است. اصول کافی جلد 1 صفحه 50 حدیث 8

    ابراهیم کَرخی از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود : یک حدیث را اگر کاملا فهمیده باشی ، ارزشمندتر از هزار روایت است که ( طوطی وار ) آنرا برای دیگران نقل کنی ، و نیز هیچ یک از شما در قوانین و احکام دین عالم نخواهند بود مگر آنانکه مفهموم های گوناگون از سخن ما را دریافته باشد ؛ یقینا هر جمله ای از گفتار ما به هفتاد گونه تعبیر میگردد که راه خروج از هریک از آنها برای ما باز است. معانی الاخبار جلد 1 صفحه 5

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 01:49:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دنیا نسبت به قیامت شب است   ...

    قرآن مجید معمولاً از قیامت به (یوم) یعنی روز تعبیر فرموده است مثلاً «لااُقسِمُ بِیَومِ القِیامَهِ» در حالیکه آفتاب در قیامت در هم پیچیده می شود ، آنجا فقط نور ایمان و ولایت کار می کند برای مؤمن که نور ولایت در دلش تابیده، همه جا روشن است ولی برای غیر مومن تاریکی محض است ، وجوه مختلفی برای یوم ذکر کرده اند ، وجه مناسبی برای تعبیر به یوم آنست که دنیا نسبت به آخرت شب است، ظلمات، غفلت و جهل به واقع، آنرا فرا گرفته است، لکن قیامت سرای شهود و حضور است، اینجا باید ایمان به غیب پیدا کرد اما آنجا بوی بهشت از هزار سال راه به مشام می رسد، زبانه های آتش جهنم بلند است میزان عدل الهی و سنجس اعمال برپااست چگونه می شود انکار کرد مقام انبیاء و عظمت شأن اهل ایمان را؟! لذا روز، روز قیامت است و دنیا نسبت به آن شب است، فعلا مردم در ظلمات هستند و هر چند هم می شنوند خبر است لکن شنیدن کی بود مانند دیدن.

    دل مرا ز اندیشه اسباب دنیا سرد شد

    آخرت با یادم آمد آرزوها سرد شد

    چون شدم آگه ز اسرار علوم آخرت

    بر دلم دنیا و مافیها سرا پا سرد شد

    هرگهم دل گرم گردید از تماشای جهان

    یادم آمد آخرت دل از تماشا سرد شد

    فیض کاشانی

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [جمعه 1394-08-15] [ 07:54:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      وظیفه انسانها تا قیامت   ...

    ای مردم چرا دچار شک و تردید شده اید و در وادی حیرت و سرگردانی گیج می خورید؟

    آیا نشنیده اید که خداوند می فرماید : ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید و رسول و صاحبان امر را اطاعت نمایید؟

     آیا آنچه را که در اخبار و روایات درباره رویدادهایی که در زندگی پیشوایان شما ـ بر گذشتگان و آیندگانشان درود خدا بر آنان باد ـ بوده و رد آینده رخ نمی دهد ٬ نمی دانید؟   آیاندیده اید چگونه خدای تعالی از عصر حضرت آدم   علیه  السلام   تا زمان حضرت عسکری   علیه السلام   ٬ سنگرها و پناهگاههایی برای شما قرار داد که به آنها پناهنده شوید و پرچمها و نشانه هایی که بدانها هدایت گردید ٬ بطوری که هر گاه پرچمی ناپدید شود ٬ پرچمی دیگر پدیدار می شود و هر گاه ستاره ای افول کند ٬ ستاره ای دیگر می درخشد؟

    وقتی که خداوند امام حسن عسکری   علیه السلام   را از دنیا برد ٬ گمان کردید خداوند دینش را باطل کرد و سلسله پیوند خورده بین خود و مخلوقاتش را قطع نمود٬ نه٬ چنین نبود و نخواهد بود تا روز قیامت فرا رسد و فرمان خدا آشکار گردد٬ در حالی که آنان را خوشایند نباشد.امام قبلی ــ حضرت عسکری   علیه السلام   ــ که در گذشت ٬ به سعادت زیست و بر روش پدران خود ــ که درود خدا بر آنان باد ــ ( قدم جای آنها گذاشت) و از دنیا رفت وصیت و دانش او نزد ماست و جانشین و قائم مقام او از اوست و جز ستمگر گنهکار ٬ کسی با ما در این مسئله به مخالفت بر نمی خیزد ٬ و غیر از کافر کسی مدعی جانشینی او نیست.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-08-14] [ 07:52:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      مبدا شیطان پرستی قدیم   ...

    مبدا شیطان پرستی قدیم

     مبدا شیطان پرستی قدیمی همانطور که گفته شد به قرون اولیه آدمی بر می گردد. در زمانهای  قدیم انسانها در برابر هر چیزی که قدرت مقابله با آن را نداشتند و از درک آن عاجز بودند، تسلیم می‌شدند و سجده می‌کردند.شیطان پرستی قدیمی بر اساس سنتهـای خداپرستــی و شیطان پرستی واقع نشده است و نمی‌تواند اینگونه باشد که آنها برای اینکه در مقابل قدرتی بزرگ سجده کنند.مسلما این قدرت در شب از عظمت مخصوصی برخوردار بوده است و به ستایش و پرستش موجودی فوق طبیعی وهشتناک که قدرت فوق العاده ای دارد می‌پرداختند که مبدا شیطان پرستی قدیمی را به وجود آورد.
    شیطان پرستی جدید را پاره ای از انگلیسیان که گفته می‌شود از نجیب زادگان بودند به راه انداختند برای اینکه از قدرت شیطان و قدرت تاریکی بهره ببرند و پس از آن مراسم شیطان پرستی نوین برگزار می‌شود.تغییرات بسیاری نسبت به شیطان پرستی قدیمی و قرون وسطایی وجود داشت؛ اما به هر حال استفاده از قدرت شیطان همچنان باقی مانده است و این چیزیست که نمی‌توان خط بطلانی بر روی آن کشید.

    سیر تاریخی شیطان پرستی       

    شیطان پرستی قدیمی : شیطان پرستی قدیمی شیطان پرستی ای است که به قرون وسطا برمی‌گردد،؛ با اینکه همانطور که در تاریخچه شیطان پرستی ذکر گردید شیطان پرستی به قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد اما اصولا شیطان پرستی قدیمی را مربوط به قرون وسطا می‌دانند.
    موضوعی که امروزه درباره شیطان پرستی قدیمی وجود دارد و در برخی کتابها دیده می‌شود به این مطلب برمی‌گردد که اصولا شیطان را کلیسا به وجود آورد تا تمام بدیها و پلیدیها را به آن نسبت دهد تا به نوعی خدمتی به بشریت کرده باشد ! این ، البته نظریه ای است که آن چنان نمی‌تواند درست باشد و انسان را حداقل از لحاظ فکری ارضا کند زیرا پیش از مسیحیت و در زمان های حضرت ابراهیم (ع) و حضرت موسی (ع) و حتی پیش تر شیطان پرستی وجود داشته است.باید اذعان داشت چیزی به عنوان شیطان مسلما وجود دارد چون اگر نبود هیچ وقت آدم و حوا به زمین سقوط نمی‌کردند. پس نظریه فوق را می‌توان نسبت به مسیحیت و کلیسا مغرضانه خواند.
    شیطان پرستی قدیمی از لحاظ معنی و از لحاظ اعمال مسلما با شیطان پرستی کنونی بسیار تفاوت دارد. شاید بتوان گفت چیزی که به عنوان شیطان پرستی امروزه در جوامع گوناگون قرار دارد شیطان پرستی قدیمی یا قرون وسطایی است که این شیطان پرستی به طور کلی محکوم شده است.
    شیطان پرستی جدید با آن به مبارزه برخاسته است اما خوب هنوز عده زیادی آن را قبول دارند و به آن احترام می‌گذارند وقوانین آن را اجرا می‌کنند.
    شیطان پرستی قدیمی استفاده از کمک شیطان در کارهای زیان آور و کمک به برخی پادشاهان در جنگها بوده است و حتی همسر پادشاه فرانسه برای نجات شوهر خود از مرگ مراسم شیطان پرستی قرون وسطایی را انجام داد. شیطان پرستی قدیمی اعتقاد دارد که شیطان وجود دارد و قدرت او عظیم ترین قدرت بر روی جهان است. اصل شهوترانی و ارضای جنسی اصل لاینفک این مراسم است. شیطان پرستی قدیمی مخالف با مسیحیت و کلیسا است و دقیقا در مراسم خود اعمال ضد مسیحیت را انجام می‌دهد. آنها به مسیحیت و کلیسا اعتقادی ندارند و آنها را عامل بدبختی مردم می‌دانند. آنها می‌گویند مسیح پیامبری بود که باید زمین را آباد می‌کرد و مردم را به راه راست می‌برد اما تنها کاری که انجیل انجام داده دروغگویی و رواج بدی در جامعه است ! آنان قربانی کردن انسان را امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان می‌دانند.
    در این میان دختر بچه ها بهترین قربانی برای شیطان هستند. ریختن خون در این مراسم نشانه تقدس این مراسم است ( همانند نوشیدن شراب در عشای ربانی مسیحیت که به عنوان نشانه تقدس و خون مسیح است. شهوترانی در این مراسم از کارهایی است که باید بدان پرداخته شود چون در شیطان پرستی قدیمی ارضای حس جنسی یکی از مهم ترین عوامل است.البته با توجه به اینکه شیطان پرستان قدیمی بدترین اعمال را برای مبارزه با خدا، مسیح و شیطان انجام می‌دادند،

    لذا امور جنسی نیز به بدترین و فجیع ترین نوع انجام می‌گرفت.
    آنان به جهنم اعتقادی نداشتند و می‌گفتند جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی می‌کنیم ؛  بر همین اساس بدترین گناهان را در مراسم خود انجام می‌دادند. شیطان پرستان قدیمی شیطان را موجودی با هویت خارجی می‌دانند.

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-08-13] [ 07:47:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.