روى انه ما قتل اميرالمومنين عليه السلام رقى الحسن بن على عليهماالسلام ، فاراد الكلام ، فخنقته العبرة فقعد ساعة ثم قام فقال : الحمدلله الذى كان فى اوليته وحدانيا و فى ابتدا ما ابتدع و انشاءما خلق ، على غير مثال كان سبق مما خلق ربنا اللطيف بلطف ربوبية و بعلم خبره فتق و باحكام قدرته خلق جميع ما خلق ، فلا مبدل لخلقه ولامغير لصنعه و لامعقب لحكمه و لاراد لامره و لامستزاح عن دعوته خلق جميع ما خلقه و لازوال لملكه و لاانقطاع لمدته ، فوق كل شى ء علا، من كل شى ء دنا، فتجلى ، لخلقه من غير ان يكون يرى ، و هو بالمنظر الا على احتجب بنوره ، و سما فى علوه ، فاستتر عن خلقه و بعث اليهم شهيدا عليهم و بعث فيهم النبيين مبشرين و منذرين ، ليهلك من هلك عن بينة ، و يحيى من حى عن بينة ، و ليعقل العباد عن ربهم ما جهلوه فيعرفوه بربوبية بعد ما انكروه و الحمدلله الذى احسن الخلافة علينا اهل البيت و عنده نحتسب عزانا فى خير الاباء رسول الله صلى الله عليه و آله و عند الله نحتسب عزانا فى اميرالمؤمنين عليه السلام و لقد اصيب به الشرق و الغرب و الله ما خلف درهماو لادينارا الا اربعمائة درهم اراد انيبتاع لاهله خادم و لقد حدثنى حبيبى جدى رسول الله صلى الله عليه و آله ان الامر يملكه اثنا عشر اماما من اهل بيته و صوفته ما منا الا مقتول او مسموم ثم عزل عن منبره فدعا بابن ملجم لعنة الله ، فاتى له قال : يابن رسول الله استبقنى اكن ،لك و اكفيك امر عدوك بالشام ، فعلاه الحسن عليه السلام بسيفه ، فاستقبل اسيف بيده ، فقطع خنصره ثم ضربة على يا فوخه ، فقتله لعنة الله عليه (15) خطبه آن حضرت در فضيلت اهل بيت بعد از شهادت پدرش روايت شده : هنگامى كه اميرالمؤمين عليه السلام به شهادت رسيد، امام حسنم عليه السلام بالاى منبر رفت و خواست سخنى بگويد اما گريه ايشان را امان نداد، لحظاتى نشست آنگاه ايستاد و فرمود: سپاس خدائى را سزاست ، كه در آغاز يگانه بود، و در ازل به خداوندى برترى يافت ، به بزرگى و توانايى برتر گرديد، آغاز نمود، آن چه را ايجاد كرد، و پديد آورد آن چه را كه خلق نمود، در حاليكه نمونه اى در گذشته از آنها وجود نداشت . پروردگار مهربان به علم الهى خود و به دانش بسيارش موجودات را پديد آورد و به سبب قدرت بسيارش مخلوقات را ايجاد نمود از اينرو كسى را ياراى تبديل خلقش ، و تغيير دادن موجوداتش و مواخذه كردن در برابر حكمش نمى باشد، امرش را رد كننده ، و خوانده اش را مانعى نمى باشد. تمامى موجودات را خلق كرد، در حاليكه حكومتش را زوالى نبوده ، و مدت آن را پايانى نمى باشد، برتر از هرچيز گشته ، و به هر چيز نزديك است ، براى خلق تجلى كرده بدون آنكه ديده شود و او در جايگاه برترى است . به نورش پوشيده شده ، و در برتريش اوج گرفته است از اينرو از مخلوقاتش ‍ پوشيده گرديده است ، به سوى ايشان شاهدى را فرستاد، و بين ايشان پيامبرانى را فرستاد، كه بشارت دهنده و ترساننده هستند، تا هر كه به هلاكت مى رسد، و هر كه هدايت يابد با دليل و برهان و تواءم باشد و تا اينكه مردم بدانند آنچه نسبت به پروردگارشان در مورد آن جاهلند و بعد از انكار او را بشناسند. و سپاس خدائى را سزاست كه خلافت را براى ما اهل بيت گرامى داشت و مصيبت خود را در حق پيامبر بهترين پدر، نزد خداوند به حساب مى آوريم ، و نيز مصيبت خود در حق اميرالمؤمين عليه السلام را نزد خداوند محاسبه مى كنيم ، شرق و غرب جهان به شهادت او دچار مصيبت گرديد، سوگند به خداوند كه او درهم و دينارى از خود به جاى نگذاشت ، جز چهار صد درهم كه مى خواست ، براى خانواده اش از آن كنيزى را بخرد. دوستم و جدم پيامبر به من خبر داد كه خلافت را دوازده امام از خاندان و برگزيدگان از آن حضرت به دست خواهند گرفت ، تمامى ما يا به قتل مى رسيم ، يا مسموم مى گرديم . آنگاه از منبر پائين آمد، و ابن ملجم را فرا خواند، او را نزد حضرتش آوردند، او گفت : اى پسر رسول خدا مرا باقى گذار براى تو كار خواهم كرد، و در مورد دشمنت ، در شام تو را يارى مى نمايم ، امام شمشيرى بر او زد، او دست خود را جلو برد، انگشت او قطع گرديد، آنگاه ضربت ديگرى بر او نواخت و او را به قتل رساند، - لعنت الهى بر او باد.

موضوعات: صحيفة الحسن عليه السلام  لینک ثابت



[شنبه 1395-03-29] [ 11:27:00 ب.ظ ]