حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 11
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 4178
  • 1 ماه قبل: 8520
  • کل بازدیدها: 2425036





  • رتبه






    کاربران آنلاین

  • متین
  • زفاک


  •   عوامل تحکیم خانواده از دیدگاه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها   ...

    الگوبرداری از سیره ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ، بهترین طریق معرفت به خطوط اساسی خانواده ی آرمانی است. مکتب فاطمی سلام الله علیها به لحاظ تعالی برقراری اتحاد عقل عملی با عقل نظری، این قابلیت را دارد که با مراجعه به آن بتوان به معارف جزئی در پرتو معارف کلی دست یافت و در همه ی امور زندگی از آن بهره جست. نوشتار حاضر، در راستای شناخت مهمترین عوامل تحکیم خانواده، ابتدا مقدمات و مبانی آن را در سنت و نگرش حضرت زهرا سلام الله علیها به بحث می گذارد و به مباحثی همچون بینش توحیدی فاطمه سلام الله علیها نسبت به خانواده، بر صواب بودن مقدمات ازدواج و اعتماد و اطمینان به دوام ازدواج می پردازد و سرانجام در بیان عوامل تحکیم خانواده در جلوه های رفتاری و گفتاری حضرت زهرا سلام الله علیها ، مسائلی از قبیل تدبیر در حسن سلوک با همسر، حمایت و دفاع از همسر، حفظ مراتب حجاب، تقسیم کار در خانواده و… را مورد بحث قرار می دهد.

    جلوه های رفتاری فاطمه سلام الله علیها در محیط خانه و خانواده نیز جهادی دیگر بود که لوحی از اندیشه و حسن سلوک را در برابر همه قرون و اعصار گشود. وقتی چنین زنی پا به خانه بخت می گذارد و بر عرش همسری و مادری می نشیند، لحظه لحظه ی حیاتش، تاریخ و جغرافیای آرمانی ترین خانواده را رقم می زند و سرای او در سرسرای تاریخ، اسوه می شود.

    اخلاص، مهمترین سرّ جاودانگی حیات فاطمه سلام الله علیها است. فاطمه سلام الله علیها از حیات و ممات خویش، جز خداوند، اراده نفرمود. حضرت سلام الله علیها موفق ترین بانوی هستی در کامروایی از زندگی، عشق همسر و فرزند بود و از آن جا که حیات خانوادگی خود را نیز برای خداوند می خواست، چنین دعا می فرمود:

    «… احینی ما عملت الحیاة خیراً لی و توفنی اذا کانت خیراً لی، اللهم انی اسألک کلمة الاخلاص…» (مجلسی، 1404ق: ج91، ص225)،

    «خداوندا، مادامی که می دانی در زندگی من خیری است، مرا زنده بدار و آن زمان که مرگ برای من بهتر است، مرا بمیران. خدای من، من از تو کلمه ی اخلاص را مسئلت دارم.»

    معمولاً زنانی که از کانون خانواده ارضا شده و کامروایند، چنان به زندگی دل می بندند و از آن خرسندند که آن را با چیز دیگری معامله نمی کنند؛ ولی فاطمه سلام الله علیها ، حیات خود را با خداوند معامله کرد. وی در همه ی اعمال و رفتارش جز محبت و رضایت دوست، چیزی در نظر نداشت و تحقق این معنا را از درگاه دوست تقاضا نموده و می فرمود:

    «اللهم انی اسئلک بماتحب و ترضی.» (شیخ الاسلامی، 1377: ص227)

    فاطمه سلام الله علیها عشق و محبت به همسر و فرزندانش را نیز، در ظلّ محبت خداوند طلب می کرد؛ چنان که در مقام نیایش با خداوند که منتهای آرزویش بود، این سان مناجات می کرد:

    «اللهم اجعلنا ممن کانه یراک الی یوم القیامة الذی فیه یلقاک و لاتمتنا الا علی رضاک. اللهم واجعلنا ممن اخلص لک بعلمه و احبک فی جمیع خلقه…» (مجلسی، 1404ق: ج87 ، ص338)،

    «خدایا! مرا قرار بده از کسانی که تو را تا روز قیامت (که در آن روز همه مشاهده ات می کنند) در نظر دارند و ما را به جز بر حال رضایت خودت نمیران. خدای من، ما را از کسانی قرار بده که عمل خودشان را برای تو خالص می نمایند و تو را در همه ی خلایق دوست دارند.»

    فراز شریف «واحبک فی جمیع خلقه»، با تحلیل عرفانی، حائز نکات بسیار بلند توحیدی است و نشان دهنده ی این معناست که این بانوی موحد و مخلص، خداوند را در مظاهر خلقی می دیده و محبت او به مظاهر خلق نیز به واسطه ی حب ذاتی به ذات ظاهر بوده است، نه به مظهر؛ یعنی حد واسط محبت فاطمه سلام الله علیها به همسر و فرزندانش نیز، چیزی جز محبت خداوند نبوده است.

    به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

    عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

    حضرت سلام الله علیها در اوج علاقه ی بسیار زیادی که نسبت به همسرش، علی علیه السلام ، داشت، در فرازهایی از سخنان و مناجاتش پرده از لایه های درونی قلب خود برمی دارد و می فرماید:

    «یا رب لیست من احد غیرک تثلج بها صدری و تسرّ بها نفسی و تقربها عینی»،

    «خداوندا، هیچ احدی به جز تو سینه ام را خنک نمی کند و نفسم را مسرور و شادمان نمی نماید و هیچ کس جز تو چشم مرا روشنی نمی دهد.» (قیومی، 1374: ص48)

    حضرت فاطمه سلام الله علیها در زندگی خانوادگی، هر وقت تقاضایی داشت، آن را با رضایت خدا می سنجید و رضایت خدا را بر رضایت خویش مقدم می دانست. به عنوان نمونه، در یک حاجت مشروع، مثل تقاضای خادم، وقتی با پیشنهاد پیامبر(ص) مبنی بر جایگزین نمودن اذکار و تسبیحات به جای خادم مواجه می شود، چنین می فرماید:

    «رضیت عن الله و رسوله، رضیت عن الله و رسوله، رضیت عن الله و رسوله.» (شیخ بهایی، 1411ق: ص49) ایشان سه بار می فرماید:

    «من به آن چه که خدا و رسول(ص) راضی اند، رضایت می دهم.»

    فاطمه سلام الله علیها محبت فرزندان و پاره های قلب خود را نیز با خداوند معامله می کرد. چنان که وقتی پیامبر(ص) ایشان را از ماجرای شهادت امام حسین علیه السلام و واقعه ی خونبار کربلا آگاه فرمود، فاطمه سلام الله علیها کلمه استرجاع را بر زبان جاری کرد و گریست و آن گاه فرمود: «یا ابة! سلّمت و رضیت و توکّلت علی الله» (کوفی، 1410ق: ص55)، «پدرم، من تسلیم شدم و رضایت دادم و به خداوند توکل می کنم.»
    مسلم است کسی که همه ی وجودش و همه ی محبتش را با رضایت خدا معامله می کند، به آن جا می رسد که خداوند رضایت او را ملاک رضایت خود و غضب وی را معیار غضب خود قرار می دهد.
    بینش فاطمی در انتزاعی ترین لایه های فلسفی و معرفتی، با مسائل عینی و واقعیت های ملموس در ارتباط است. ابعاد نظری شخصیت جامع حضرت فاطمه سلام الله علیها با عرصه ی مسائل خانوادگی و همسرداری ایشان، پیوندی ناگسستنی و معنی دار دارد. حضرت فاطمه سلام الله علیها الگوی جامع شخصیت زن مسلمان اسوه ای است که همه ی مناسبت های استغراق در بحر توحید و وحدانیت را با تمامی شئونات مربوط به عالم کثرت جمع کرده است. وجود بی کرانه ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ، مجموعه ای صالح و کامل از تجسم همه ی خوبی ها و زیبایی ها است.
    یکپارچگی و وحدت شخصیت در وجودهای مبارک و متعالی، در چنان اوجی است که همه ی حرکات و سکنات در پرتو آن، یک معنای خاص پیدا می کند و آن معنی چیزی جز عبودیت و عشق ورزی به حقیقت الحقایق نیست. معنای احترام به همسر و رحمت بر فرزند، در وجود حضرت فاطمه سلام الله علیها ، معنایی جز احترام به خالق و رحمت بر جلوه های او ندارد. بنابراین، نظام رفتاری فاطمی در شئونات خانوادگی، متشکل، منسجم و یکپارچه است. بخش توحیدی این نظام، مجموعه ای دقیق است که در آرمانی ترین اشکال، سازمان یافته است و بین اجزای این رفتار، هیچ نوع خلل، تضاد و تضاربی وجود ندارد و به همین جهت، سازمان نظام مند سیره ی فاطمی در شئونات خانوادگی، این قابلیت را دارد که بتوان از آن قوانین عمومی و خصوصی را انتزاع نمود. روابط کوچک و بزرگ داخلی یا خارجی این سازمان رفتاری، الله محوری است و خداوند در همه ی شبکه های ارتباطی، جلوه های فعل و قول و تقریر فاطمی حضور دارد. در کانون خانه و خانواده وی، خدا موج می زند و پروردگار عامل مهم بستگی همه ی اجزای اندیشه فاطمی است. عاملی که سبب جامعیت عمل و نظر در وجود حضرت فاطمه سلام الله علیها می شود، فقط و فقط خداوند است.

    اغلب شخصیت ها تنها در معدودی از سویه ها و زمینه های وجودی خود به بلوغ می رسند و از آن جا که دارای اعتدال و جامعیت نیستند، نمی توانند از معارف نظری خود در رابطه با کم و کیف انجام اعمال مدد گیرند. بنابراین، چون حیطه ی عقل نظری و عقل عملی ایشان از هم جدا است، نمی توانند معرفت کلی را با معارف جزئی درآمیزند و هرچند که در وادی اندیشه پیشتازند، لیکن در عرصه و میدان عمل توانمند نیستند؛ اما در شخصیت های متعالی، از آن جا که به اتحاد عقل عملی و عقل نظری رسیده اند، معارف جزئی در پرتو معارف کلی روشن می شود.

    نوشتار حاضر درصدد است تا با بیان قوانین منتزع از سیره ی فاطمی سلام الله علیها که سبب تحکیم خانواده می شود، نمادی برای تشکیل خطوط اساسی یک خانواده آرمانی ترسیم کند.

    مبانی و مقدمات تحکیم خانواده در نگرش و سنت حضرت زهرا سلام الله علیها

    الف) بینش توحیدی فاطمه سلام الله علیها نسبت به خانواده
    حضرت فاطمه سلام الله علیها در والاترین درجات بینش توحیدی به سر می برد. این بانوی «غیب و شهود» و این ملکه ی «بود و نمود»، هر حسن مرتبتی را در سلوک خانوادگی، مرهون بینش توحیدی می دانست. زیرا چنان که اشاره شد، معرفت کلی و معرفت جزئی در گستره ی شناخت فاطمی هیچ گسستی ندارد. وجود نازنین فاطمه سلام الله علیها از آن جا که تاج شهزادگی در ساحت دیدگاه توحیدی بر سر داشت، به الهام ربوی، بر تمام رمز و رازهای کدبانوگری و تدبیر منزل احاطه یافت و خود در این رابطه می فرماید: «الحمدلله الذی لم یجعلنی متحیرة فی امر من اموری»، «حمد خدایی را که مرا در هیچ یک از اموراتم متحیر و سرگردان نگذاشت.» (قیومی، 1374: ص122)

    در مقام صدیقین، موحد همه حقایق را در پرتو حق مطلق ملاحظه می کند و جز یار در دیار هستی، دیّاری نمی بیند. صدق، عامل انکشاف بعضی از حقایق و کشف مغیّبات برای صدیقین است؛ چنان که حضرت یوسف علیه السلام در پرتو مقام صدیقیّت خویش، صور مثالی حقایق جزئی را در رویاها و منامات دریافت می فرمود و البته غیر از تعبیر خواب، بر علوم دیگری نظیر علم مملکت داری و حفظ خزاین نیز اشراف داشت. از اثرات وضعی مقام صدّیقیّت این است که صدّیق در مقام امور جزئی و شئون عالم کثرت نیز، از آگاهی های ژرف و حکمت های شگرفی برخوردار می شود.

    حضرت فاطمه سلام الله علیها دارای بالاترین مرتبه ی صدّیقیّت است. از این رو، وجود مبارک ایشان به «صدیقه کبری» لقب یافت. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «هی صدیقةالکبری و علی معرفتها دارت القرون الاولی»، «حضرت فاطمه سلام الله علیها صدیقه کبری است و عصرها و نسل های پیشین بر محور شناخت و معرفت او می گردد.» (مهاجر، 1413ق: ج1، ص65) برحسب اقتضای این مقام، ایشان در زمینه ی حکمت عملی، بیشترین اشراف را به رموز تدبیر منزل، همسرداری و تربیت فرزند داشتند و سیره ی خانوادگی ایشان نیز، آرمانی ترین آیین ها و روش ها بوده است.

    یکی از بنیانی ترین و ریشه دارترین مبانی تحکیم خانواده این است که بینش زن و مرد نسبت به خانواده، بینشی توحیدی باشد. پیشینه ی ازدواج، خواستگاری، ملاک های همسرگزینی، مهر، جهاز و…، همه و همه در زندگی فاطمه سلام الله علیها توحیدی است و نور الهی سراسر عناصر و شاخصه های زندگی خانوادگی حضرت سلام الله علیها را می پوشاند و این پیام را در سرسرای تاریخ همه همسران، طنین انداز می نماید که رکین ترین و استوارترین عماد در استحکام زندگی خانوادگی را می بایست در عرصه ی بینش توحیدی جستجو کرد.

    فاطمه سلام الله علیها جز خدا را نمی دید و در همه لحظات حیات پاکش، جز خدا و رضایت وی را طلب نمی کرد. شئونات زندگی او نیز در سایه سار خدادوستی و خداپرستی، بالنده می شد. خود درباره ی احوال توحیدی و عرفانی اش می فرماید: «شغلنی عن مسئلته لذّة خدمته، لاحاجة لی غیرالنظر الی وجهه الکریم» (دشتی، 1375: ص99)، «لذتی که از خدمت حضرت حق می برم، مرا از هر خواهشی باز داشته است و حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.»

    این چنین محبت خداوند، نهانی ترین لایه های دل لاهوتی فاطمه سلام الله علیها را سرشار نموده بود و حب همسر و فرزند در پرتو محبت خدا برای وی تفسیر می شد؛ چنان که اصل انتخاب علی علیه السلام به همسری نیز، جز داعیه ی اخلاص نبود. از این رو، هنگامی که به واسطه ی انتخاب علی علیه السلام ، در معرض طعن زنان قریش قرار گرفت، عرض حالی به خدمت حضرت رسول(ص) برد و آن گاه سر به آسمان بلند کرد؛ لبخند زد و فرمود: «رضیت بما رضی الله و رسوله»، «راضی شدم به آن چه خدا و رسول خدا(ص) به آن راضی اند.» (شیخ الاسلامی، 1377: ص273) و روزی که علی علیه السلام از وی پرسید: چرا از رنج گرسنگی و بی طعام ماندن خانه، وی را باخبر نکرده است؛ آن بانو در پاسخ نفرمود که علی جان من از تو شرم می کنم؛ بلکه فرمود: «یا ابالحسن! انی لاستحیی من الهی ان اکلف نفسک مالا تقدر علیه»، «ای ابالحسن! من از خدای خود شرم می کنم که به تو تکلیفی کنم که تو قادر بر انجام آن نیستی.» (همان)

    ب) بر صواب بودن مقدمات ازدواج
    یکی از علل مؤثر در تحکیم خانواده، خالی بودن پیشینه ی ازدواج و مقدمات آن از خلل و فساد است. هرچه نور خدا، نور محبت و صداقت در این پیشینه شعله ورتر باشد، امید این که این نور در سراسر زندگی مشترک زوجین تجلی کند، بیشتر است. چنان چه یکی از عوامل مهم تزلزل خانواده ها، مورد مطالعه قرار گیرد، روشن می شود که در بسیاری از ازدواج های ناموفق، مقدمات غلط و نابجایی وجود داشته که بذر سیاهی ها و کدورت ها را حتی قبل از ازدواج در زمین آن افشانده است. مروری اجمالی بر زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها نشان می دهد که ممهّدات ازدواج ایشان در کمال تعالی و نورانیت بوده اند. در ذیل به نمونه ای از آن ها اشاره می شود:

    1) رضایت زوجین نسبت به اصل ازدواج
    اگر در اندیشه ی یکی از زوجین، ناخشنودی و نارضایتی از اصل ازدواج وجود داشته باشد، این عامل، تأثیرات منفی بسیاری در زندگی مشترک باقی خواهد گذاشت. هم چنین اگر این خشنودی و رضایت، رضایتی الهی نباشد، باز هم این ازدواج، ریشه ی مستحکمی نخواهد داشت. بنابراین، اگر دختری با اجبار خانواده ازدواج کند و خود تمایلی به آن نداشته باشد یا به واسطه علاقه و میل به مال، جاه و جمال مردی، همسر وی شود، در حالی که به لحاظ دین و خلق از او رضایتی ندارد، این ازدواج، ازدواج ممدوحی نمی تواند باشد و سبزی صلح و مودت در آن دیری نخواهد پایید. حضرت فاطمه سلام الله علیها رضایت خود را از ازدواج با علی علیه السلام این گونه اعلام می فرماید: «رضیت بما رضی الله و رسوله» (دشتی، 1375: ص29)، «من به آن چه که خدا و رسول خدا(ص) راضی اند، راضی و خشنودم.»
    کاوش در پهنا و ژرفای این عبارت شریف، تبیین کننده ی این حقیقت است که رضایتی که مقدمه ی ازدواج است، در صورتی سبب تحکیم خانواده خواهد بود که رضایتی الهی و خداپسندانه باشد. مفهوم عکس این قضیه شرطی نیز حجیت دارد و با قراین روایی مورد تأکید و تصریح قرار گرفته است. به تعبیر دیگر، مفهوم عکس این قضیه با منطوق کتاب و سنت، تنصیص شده است. چنان که روایات زیادی مشتمل بر این مضمون، در جوامع حدیثی وارد گردیده که اگر کسی به داعیه ی جمال و مال با کسی ازدواج کند، مال و جمال از او زایل می شود. وقتی عواملی گذرا و بی پایه، ریشه ی یک پیوند قرار گیرند، آن پیوند، با اولین باد خزانی افسرده خواهد شد؛ ولی اگر کسی تنها برای خدا و رضایت او قدم به ساحت زندگی مشترک بگذارد، این نیت الهی در تحکیم بنیان خانوادگی وی مؤثر خواهد افتاد.

    2) رضایت خانواده از ازدواج
    یکی دیگر از عوامل مؤثر در تحکیم خانواده این است که هر دو خانواده به ازدواج فرزندانشان راضی باشند. هرچه این رضایت به لحاظ کمی و کیفی عمیق تر باشد، این ازدواج از ضمانت و کفالت بیشتری برخوردار خواهد بود. آثار سوء ازدواج های تحمیلی، از همان نخستین طلیعه ی ازدواج نمودار می شوند. این تحمیل ها گاه مستقیم و گاه غیرمستقیم اند. چنان که گاهی خانواده ها به ظاهر فرزندانشان را از ازدواج منع نمی کنند، ولی آثار نارضایتی خود را در گوشه و کنار ممهّدات ازدواج یا پس از آن نشان می دهند و این چنین زوجین به بی رغبتی خانواده های خود پی می برند و این معنا در روحیه ی زندگی مشترک آن ها (خودآگاه یا ناخودآگاه) تأثیر خواهد داشت.
    زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها از این ضمانت محکم برخوردار بود و رضایت و خشنودی پیامبر(ص) از ازدواج فاطمه سلام الله علیها با علی علیه السلام بر هیچ کس پوشیده نبود. پیامبر(ص) در همه ی مراحل زندگی این زوج، به عنوان یک عقل مجرب، از تداوم این ازدواج حمایت می فرمودند و در رفع مشکلات ایشان می کوشیدند.

    3) عدم توجه به ارزش های باطل و دروغین در مراسم ازدواج
    از دیگر عوامل مؤثر در استحکام خانواده، عدم توجه به ارزش های باطل و دروغین در مقدمات ازدواج، نظیر تعیین مهریه، تهیه جهاز، برگزاری مراسم ازدواج و… است. بررسی های به عمل آمده نشان می دهد که گاه کدورت ها و مشکلات خانوادگی در همان سپیده دم زندگی مشترک به واسطه ی این برنامه ها و عدم توجه به ارزش های واقعی در طی آن ها به وجود می آید.
    علی علیه السلام در صداق ازدواجش، همه ی داراییش را به فاطمه سلام الله علیها داد؛ زیرا همه ی دارایی وی، تنها یک زره بود و ما به ازای آن تبدیل به وسایل ضروری زندگی آن دو شد. جهاز فاطمه سلام الله علیها هفده قلم (چادر، مقنعه، پیراهن، حصیر، پرده، لحاف، متکا، لیوان گلین آب خوری، کوزه، کاسه گلی، آفتابه گلی، آسیاب دستی، مشک، تشت، حوله، پوست گوسفند و…) بیش نبود. در تمامی مراسم ازدواج فاطمه سلام الله علیها ، مستحسنات و مستحبات الهی، نورافشانی می نمودند. در مراسم ولیمه، فقرا و اغنیا با یکدیگر دعوت شده بودند. تهلیلات و تکبیرات به جای غنا و لهو و لهب، زینت بخش مجلس عروسی فاطمه سلام الله علیها بود و در ملازمات عقد، نظیر مهر و جهاز و…، مراتب خلوص دیده می شد. وقتی به علی علیه السلام طعنه زدند که تو بافضیلت ترین و شجاع ترین مرد عرب هستی و می توانستی دختر ثروتمندی را به عقد خود درآوری تا خانه ی تو را سرشار از جهاز نفیس کند، آن حضرت علیه السلام فرمود: «انا قوم نرضی بما قدرالله و لانرید الاّ رضی الله و فخرنا بالاعمال، لا بالاموال» (بحرانی، بی تا: ج11، ص363)، «همانا ما گروهی هستیم که به مقررات الهی رضایت داده ایم و جز رضایت خدا چیزی نمی خواهیم و افتخار ما نیز به اعمال نیکو است؛ نه به مال و ثروت» و وقتی به فاطمه سلام الله علیها طعنه زدند که تو همسر مرد فقیری شده ای که هیچ مالی ندارد، آن وجود نازنین فرمود: «رضیت به فوق الرّضا»، «من به علی علیه السلام راضی هستم و رضایت من از او فوق درجات رضایت است.» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص97)

    هنگامی که پیامبر(ص) به فاطمه سلام الله علیها فرمود: «من تو را به مهر چهارصد درهم به همسری علی درآوردم»، ایشان در پاسخ فرمود: «رضیت علیاً و لاارضی بصداق اربعمائة درهم»، «من به علی علیه السلام راضی هستم؛ ولی به چهارصد درهم مهریه راضی نیستم.» سپس رسول خدا(ص) از وی سؤال می کند: «پس تو چه مهریه ای را طلب داری؟» آن حضرت سلام الله علیها می فرماید: «من دل نگران امت توام؛ چه آن که فکر شما نیز مشغول امت است» و آن گاه خداوند شفاعت امت محمد (ص) را به عنوان صداق عقد فاطمه سلام الله علیها به وی تقدیم می فرماید. (شیخ الاسلامی، 1377: ص284)

    چنان که مشهود است، تمامی ارزش ها از نخستین طلیعه ی وصلت علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها ، ارزش هایی الهی و راستین بوده است؛ در صورتی که این ارزش ها در کانون خانواده ی شیعیان ارج نهاده شود، بی شک دیگر شاهد زندگی های از هم پاشیده و نابسامان نخواهیم بود.

    4) الهی بودن مراسم ازدواج
    در تمام مراحل و موارد، مراسم ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها ، الهی بود. ولیمه ی ازدواج، مبارک بود؛ چرا که با آن فقیران مدینه را اطعام نمودند. فاطمه سلام الله علیها با فریاد تکبیر به خانه ی امیرمؤمنان علیه السلام مشرف شد و در میانه ی راه پیراهن عروسی خویش را مسکین بخشید. (مظاهری، 1372: صص 67-66) در روایت وارد شده است:
    «قال علی علیه السلام ، قال لی رسول الله(ص)، یا علی اصنع لاهلک طعاماً فاضلا، ثم قال: من عندنا الحم و الخبز و علیک التمر و السمن، … ثم قال لی رسول الله(ص): ادع من احببت، فاتیت المسجد و هو مشحن بالصحابة، فاستحییت ان اشخص قوماً و ادع قوماً، ثم صعدت علی ربوة هناک و نادیت: اجیبوا الی ولیمة فاطمه سلام الله علیها ، فاقبل الناس ارسالاً، فاستحییت من کثرة الناس و قلة الطعام، فعلم رسول الله مما تداخلنی، فقال یا علی! انی سادعوالله بالبرکة» (مجلسی، 1404ق: ج3، ص94)، «علی علیه السلام می فرماید که رسول خدا(ص) به من فرمود: ای علی! برای اهل خود طعام بافضیلتی تدارک ببین و آن گاه فرمود: گوشت و نان از سوی ما و خرما و روغن از سوی تو تهیه شود؛ سپس فرمود: «ای علی، برو و هر که را خواستی، دعوت کن.» من به مسجد آمدم؛ در حالی که مملو از صحابه بود و شرم کردم از این که گروهی را دعوت کرده و جمعی را واگذارم؛ از این رو ندا دادم: مردم! به ولیمه ی فاطمه سلام الله علیها بشتابید و مردم پذیرفتند؛ من از کثرت مردم و کمبود طعام شرم کردم و پیامبر(ص) از آن چه بر من رفته بود، باخبر شد؛ فلذا فرمود: علی، من برای ولیمه ی تو به برکت یافتن دعا می کنم» و این چنین، نشانه های برکت، رحمت و ایمان از مراسم ازدواج الهی علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها هویدا بود.

    فاطمه سلام الله علیها در شب ازدواجش به جای اندیشه در ارزش های بی ارزش، به حقایق عالم هستی می اندیشید؛ تا آنجا که علی علیه السلام متوجه اشک های پرفروغ و پاک او شده و حال وی را جویا گشت. فاطمه سلام الله علیها فرمود:

    «تفکرت فی حالی و امری عند ذهاب عمری و نزولی فی قبری فشبهت دخولی فی فراشی بمنزلی کدخولی الی لحدی و قبری، فانشدک الله ان قمت الی الصلاة، فنعبدالله تعالی فی هذه اللیلة…» (شافعی، بی تا: ص295)، «در پیرامون حال و رفتارم فکر کردم و به یاد پایان عمر و منزلگاه دیگری به نام قبر افتادم که امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزی دیگر از این جا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت. در این آغازین لحظه های زندگی، تو را به خدا سوگند می دهم که بیا تا به نماز بایستیم و با هم این شب را عبادت کنیم.»

    5) دعا و صدقه در ازدواج
    دعا و صدقه از عوامل بسیار مهمی هستند که می توانند یک ازدواج را بیمه نمایند. دعا و صدقه در روایات و احادیث، به منزله ی سپری معرّفی شده اند که بلاها را دفع می نمایند. هیچ ازدواجی در این عالم محقق نمی شود، مگر این که در معرض بعضی بلیات جزئی یا کلی در اصل یا فروعاتش قرار می گیرد. استفاده از فرمول های غیبی که در باب آثار دعا و صدقه وارد شده است، می تواند حلاّل برخی از مشکلات اصلی و فرعی بنای ازدواج باشد. چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید: «ما من قبض و لا بسط الاّ و لله فیه مشیة و قضاء و ابتلاء …» (کلینی، 1362: ج1، ص152)، «هیچ گشایش و تنگی ای وجود ندارد، مگر این که برای خداوند در آن اراده، قضا، امتحان و بلیه ای وجود دارد.»

    االبته مراد از بلا همیشه آفت نیست؛ بلکه حتی اگر در ازدواج رونق و گشایشی باشد، باز هم می توان آن را نوعی بلا دانست. «بلاء» نوعی اختبار و امتحان است و در نیک و بد استعمال می شود. جوهری در صحاح می گوید: «البلاء الاختبار یگو ن بالخیر و الشر. یقال: أبلاه الله بلاء حسناً و ابتلیه معروفاً.» (رک. امام خمینی، 1371: ص236)

    در ازدواج حضرت فاطمه سلام الله علیها ، اثرات شریف دعا و صدقه هویدا است. هنگامی که جهازیه حضرت سلام الله علیها را نزد پیامبر اکرم (ص) آوردند، اشک شوق از دیدگان مبارک ایشان جاری شد و دست به دعا برداشتند: «خدایا مبارک کن این جهازیه را که اغلب آن از گل است» و هنگامی که حضرت رسول(ص)، جواب مثبت فاطمه سلام الله علیها را برای وصلت ایشان به دست آوردند، در طلیعه ی بشارت این وصلت تکبیر گفتند. علی علیه السلام می فرماید: «رسول خدا(ص) وقتی دخترش را به ازدواج من درآورد، نزد من آمد و فرمود: با نام خدا برخیز و این ذکر را بخوان: «علی برکة الله، ماشاءالله، و لاقوة الا بالله، توکلت علی الله…»، «بر سفره خدا می نشینم و راضی می شوم بر آن چه که او بخواهد؛ قدرت و قوتی نیست مگر از جانب خدا؛ پس به او توکل می کنم و یاری می طلبم.» سپس مرا در کنار فاطمه نشانید و گفت: «خداوندا ! اینان محبوب ترین مردم در نزد من می باشند؛ آنان را دوست بدار و خیر و برکت به فرزندان آن ها عطا کن و آنان را از هر آسیبی حافظ باش، من آن ها و فرزندانشان را از شرّ شیطان فریبکار به تو می سپارم.» (شیخ طوسی، 1372: ج1، ص38)

    هر صدقه ی جزئی، بعضی از آفات و سیئات پیرامون ازدواج را دور می کند. متعالی ترین نماد این صدقه، بخشش پیراهن عروسی حضرت زهرا سلام الله علیها در شب زفاف آن حضرت، توسط ایشان بود. چنان که در روایت آمده است:

    «ان النبی(ص) صنع لها قمیصاً جدیداً لیلة عرسها و زفافها و کان لها قمیص مرقوع و اذاً بسائل علی الباب، یقول: اطلب من بیت النبوة قمیصاً خلقا.ً فارادت ان تدفع الیه القمیص المرقوع، فتذکرت قوله تعالی (لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا مما تحبون)[1] فدفعت له الجدید.» (شیخ الاسلامی، 1377: ص282)، «رسول خدا(ص) برای عروسی حضرت فاطمه سلام الله علیها پیراهن تازه ای تهیه کرد و جامه ی کهنه و وصله داری نیز نزد فاطمه سلام الله علیها بود، در این هنگام سائلی در زد و گفت: از خانه ی رسول خدا(ص) جامه ای کهنه می خواهم. فاطمه سلام الله علیها خواست که جامه ی وصله دار را به وی بدهد، ناگاه به یاد آورد که خداوند فرموده است: «هرگز به فضیلت نمی رسید، مگر انفاق کنید از آن چه دوست دارید.» چنین بود که آن حضرت سلام الله علیها جامه ی نو و جدید خود را به فقیر بخشید.»

    6) اعتماد و اطمینان به دوام ازدواج
    از دیگر عواملی که می تواند سبب تحکیم خانواده شود، این است که زوجین با یقین قدم در عرصه ی ازدواج بگذارند و بدانند که وصلت آن ها دائمی است و اطمینان داشته باشند که هرگز از هم جدا نخواهند شد. تشویش و بیم جدایی، گرمی و زلالی اطمینان را از دل و جان می زداید و تزلزل اعتماد، سبب ظهور اولین رخنه ها در دیواره ی مستحکم نهاد خانواده می شود.

    همان طور که بیان گردید، حضرت فاطمه سلام الله علیها در اولین شبی که به همسری علی علیه السلام درآمدند، تعبیری را بیان داشتند که حکایت از یقین ایشان می کند که از خانه ی علی علیه السلام جز با مرگ جدا نخواهند شد و جز مرگ نمی تواند در اجتماع و الفت این دو خلیل، خللی وارد آورد: «ای علی… من امروز از خانه ی پدر به خانه ی شما منتقل شدم و روزی هم از این خانه به قبر و لحد، پای خواهم گذاشت.» (دشتی، 1375: ص35)

    7) همسر را بهترین همسر دانستن
    یکی از اصلی ترین محورها در تحکیم خانواده این است که زن و شوهر دیدگاه مثبتی درباره ی یکدیگر داشته باشند؛ هرچه این دیدگاه مثبت تر و متعالی تر باشد، به همان میزان هر دو از خوشبختی بیشتری در زندگی زناشویی برخوردار خواهند بود. اصلی ترین عاملی که رایحه ی رضایتمندی و خرسندی را در فضای زندگی مشترک می پراکند، سبزی و خرمی است که شاخسار بینش همسران نسبت به هم را بارور می کند و زمانی مودّت میان زوجین تهدید می شود که پنداشت و نظرگاه آن ها نسبت به همسری با یکدیگر مخدوش شود و نخستین صاعقه ای که دیواره ی اعتماد و محبت بین همسران را می شکافد، این است که یکی از زوجین بپندارد که همسرش وی را لایق همسری خود نمی بیند و یکی از دو همسر یا هر دو، در این اندیشه باشند که بهترین همسر را برای خود برنگزیده اند. این پنداشت در ذهن هر یک از زوجین خلجان کند، موجب تلخ کامی و ناخرسندی در طرفین و البته تلخ تر و سنگین تر برای زوجی خواهد بود که مورد خسران قرار گرفته و می داند که همسرش او را لایق نمی شمارد.

    با الگوبرداری از زندگی مشترک و شکوهمند فاطمه سلام الله علیها ، می توان این معیار وزین را در تحکیم خانواده عرضه نمود که «همسر را بهترین همسر دانستن»، از اولین و اساسی ترین گام های مسیر خوشبختی خانواده است.

    شاهد این مدعی این است که پیامبر(ص) در طلیعه ی زندگی علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها ، نخست، دیدگاه آنان را نسبت به همسری با یکدیگر جویا می شود، آن گاه که از علی علیه السلام می پرسد: «همسرت را چگونه یافتی؟» جواب می شنود: «چه قدر او یاور خوبی در راه اطاعت خدا است» و زمانی که از فاطمه سلام الله علیها سؤال می کند که «تو همسرت را چگونه یافتی؟» آن بانو در پاسخ می گوید: «علی علیه السلام بهترین شوهر است.»

    آن چه که از تأمل و ژرف نگری در این اقوال شریف به دست می آید، این است که خوشبخت ترین و پاک ترین زوج های عالم، همدیگر را تنها لایق همسری خویش نمی دانستند، بلکه یکدیگر را لایق ترین همسر برای هم می دیدند. حضرت فاطمه سلام الله علیها در جواب پدر نفرمود: «بعل خیر»، «او شوهر خوبی است»؛ بلکه فرمود: «او بهترین شوهر است.»

    وجود چنین دیدگاهی میان همسران نه تنها مایه ی خوشبختی، جبران فقدان ها و ملایمت مشکلات است، بلکه موجب پوشاندن نقایص هر یک از زوجین در نظر دیگری است و اگر این نگاه متعالی و زیبا متقابل باشد، لطف این زندگی به سرحد اعلای کمال و بالندگی خواهد رسید.

    عوامل تحکیم خانواده در جلوه های رفتاری و سیره ی حضرت زهرا سلام الله علیها

    الف) حسن سلوک با همسر
    یکی از عوامل بسیار مهم و اساسی در زمینه ی تحکیم خانواده، تدبیر در حسن سلوک با همسر است. این مفهوم از مفاهیم پیچیده ای است که چندین مفهوم دیگر در تشکّل ساختار آن نقش آفرینی می کنند. نوعی فراست و کاردانی در تدبیر منزل و رفتار با همسر، می تواند از تعیین کننده ترین عوامل موفقیت در آیین همسرداری به حساب آید. در این جا نمونه ای از ظرایف و لطایف جلوه های رفتاری و گفتاری فاطمه سلام الله علیها در برخورد با همسر بزرگوارشان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بیان می شود تا در تحلیل جوانب و جزئیات این رفتار، گامی به سوی درک کاربردی مفهوم «فراست و تدبیر در حسن سلوک با همسر»، برداشته شود.

    1) توجه به ظرایف روحیات همسر
    یکی از عوامل استحکام بخش پیوندهای مودّت میان زن و شوهر این است که طرفین بتوانند حالات و روحیات یکدیگر را درک کنند. شاید هیچ عاملی به اندازه ی درک متقابل روحیات در زندگی خانوادگی، نمی تواند آرامش بخش و سازنده باشد. مهمترین عامل و سبب محبت نیز معرفت است (رک. فیض کاشانی، بی تا: ج 8-7 ، ص201) و درک روحیه و شناخت ابعاد وجودی همسر، از تجلّیات معرفت به اوست.

    فاطمه سلام الله علیها ، علی علیه السلام را خوب می شناخت و بر روحیات او مشرف بود. در شرایطی که دیگران علی علیه السلام را درک نمی کردند و از جلوه های رفتاری وی سوء برداشت می نمودند، این همسر گرامی وی بود که او را می شناخت و برای دیگران رفع ابهام می کرد. چنان که در روایتی وارد شده است که یکی از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام وی را در تاریکی های نخلستان تعقیب کرد و شاهد حالات عرفانی و راز و نیاز محیرالعقول او با معبود بود. در این میان، ناگهان مشاهده کرد که حضرت علیه السلام همانند چوب خشکی در زمین عبادتگاه خود فرو افتاد؛ پس از تأمل بیشتر به این گمان یا یقین رسید که علی علیه السلام از دنیا رفته است؛ هراسان به درب منزل او آمد تا این خبر را به فاطمه سلام الله علیها بازگوید؛ آن بانوی جلیل القدر با معرفت و درکی که از روحیات علی علیه السلام داشت، دریافت که علی علیه السلام در حالت خوف الهی بدان صورت درآمده است؛ فلذا فرمود: «… الغیشة التی تأخذه من خشیة الله…» (ابن شهرآشوب، 1379: ص124)، «این حالتی است که به واسطه ی خشیت الهی بر وی عارض شده است.»

    نمونه ی دیگری که از توجه حضرت زهرا سلام الله علیها به ظرایف روحیات همسر بزرگوارشان حکایت دارد، ماجرای واپسین لحظات حیات نورانی آن حضرت سلام الله علیها است. فاطمه سلام الله علیها شدت دلبستگی همسرش، علی علیه السلام ، را به خود می دانست و بر این مطلب آگاه بود که وی با وجودی که قلبی پهناورتر از وسعت تمام هستی و استقامتی عظیم تر از استقامت کوه دارد ولکن از دست دادن فاطمه سلام الله علیها ممکن است وجود او را از هم بپاشد. از این جهت، در واپسین لحظات زندگی، با درک ظرایف روحی همسر، او را به نزد خود خواند و با زبان دلداری و دل آرامی، آرام آرام لحظات مرگ خود را برای وی توصیف کرد تا پذیرش مرگ خود را برای او آسان نماید. یکی از ظرایف مواجه نمودن افراد با مرگ عزیزان این است که این خبر آرام آرام و مرحله به مرحله به ایشان برسد و فاطمه سلام الله علیها با درک لطایف روح علی علیه السلام ، خود این مهم را برعهده گرفت.

    در روایت آمده است که فاطمه سلام الله علیها قبل از شهادت، رؤیای صادقه مبشّره ای دید و برای آرام نمودن علی علیه السلام ، او را به بالین طلبید و رؤیای خود را با او درمیان گذاشت و بدین وسیله او را از جهت روحی آماده نمود: «شبی که خداوند اراده ی قبض روح فاطمه سلام الله علیها و اکرام روح او را داشت، فرارسید؛ حضرت فاطمه سلام الله علیها همسرش را به بالین طلبید و فرمود: پسرعموی من، سلام بر شما، همانا این جبرئیل است که به سوی من آمده و بر من سلام می کند و می گوید: ای محبوبه ی حبیب خدا و میوه ی دل او، امروز تو در محل اعلی و جنت المأوی به او ملحق می شوی و آن گاه فرمود: جبرئیل از نزد من رفت. (پس از مکث و تأمل) حضرت فاطمه سلام الله علیها دوباره فرمود: بر شما سلام باد و آن گاه خطاب به همسرش گفت: ای پسرعموی من، این میکائیل بود که همانند دوستش جبرائیل به من سلام کرد. (بعد از مکث و تأمل دیگری) دوباره فاطمه سلام الله علیها جواب سلامی را داده و چشم هایش را کاملاً باز کرد و به همسرش گفت: ای پسرعموی من، به خدا قسم، به حقیقت این عزرائیل است که بال هایش را در مشرق و مغرب گشوده است و پدرم او را برای من چنین وصف فرموده است…» (سپهر، 1382: ص183)

    البته اخبار دیگری نیز، در باب لحظات آخر حیات فاطمه سلام الله علیها وارد شده است ولکن آن چه از این خبر در راستای مراد منظور نظر برداشت می شود، این است که فاطمه سلام الله علیها با این لطایف و ظرایف سعی داشتند، خبر مرگ خود را با زیباترین و ملایم ترین صورت ممکن، به علی علیه السلام برسانند تا وی در معرض شنیدن خبر سهمگین شهادت ایشان، ازپای درنیاید.

    پرهیز از تقاضای نامقدور
    در زندگی مشترک، توجه به ظرایف روان شناختی که مربوط به روحیه ی مردانه یا زنانه است، در رأس مهمترین عوامل مؤثر در استحکام خانواده قرار دارد. علی علیه السلام هرچند یک انسان کامل و «گون جامع» بود، لکن در قالب آیتی مذکر، در این عالم ظهور کرد و در یکی از شئون امکانی خود، حائز مقام ریاست اقتصادی خانواده گردید. وجود فاطمه سلام الله علیها نیز هر چند حاصل همه ی عظمت های لاهوتی بود، لکن در قالب آیتی مؤنث و تحت تکفل اقتصادی علی علیه السلام به سر می برد و یکی از جهات کمالیه ی زندگی مشترک این دو وجود مقدس، این بود که به ویژگی های زنانه یا مردانه یکدیگر توجه و دقت می فرمودند.

    تقاضا نمودن امری از فردی که قادر بر انجام آن نیست، همیشه و همه جا سبب آسیب هر روحیه ای نمی شود؛ ولی به جهت شرایط خاصی که در زندگی مشترک و روحیه ی زن و شوهر وجود دارد، معمولاً اگر این تقاضا از سوی زنی در برابر همسرش مطرح شود و شوهر قادر بر پاسخ نباشد، نوع خاصی از احساس سرشکستگی را در خود خواهد یافت و این واقعیت روح او را خواهد آزرد.

    آن چه از سطور نورانی زندگی خانوادگی فاطمه سلام الله علیها به دست ما رسیده است، نشان دهنده ی این حقیقت است که فاطمه سلام الله علیها به این معنی توجه وافر داشته و این نکته ی ظریف را همواره رعایت می فرموده است؛ چنان که در تاریخ زندگی معصومانه اش آمده است:

    «در یکی از روزها، صبحگاهان امام علی علیه السلام فرمود: فاطمه جان آیا غذایی داری تا از گرسنگی بیرون آیم؟ آن بانو سلام الله علیها فرمود: نه، سوگند به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید، دو روز است که در منزل غذای کافی نداریم؛ امام علی علیه السلام با تأسف فرمود: فاطمه جان چرا به من اطلاع ندادی تا به دنبال غذا بروم؟ فاطمه سلام الله علیها فرمود: «یا ابالحسن انّی لاستحیی من الهی ان اکلّف نفسک ما لا تقدر علیه» (اربلی، 1381: ج2، ص26)، «ای ابالحسن، من از پروردگار خود حیا می کنم که چیزی را که تو بر آن توان و قدرت نداری از تو درخواست کنم.»

    هرچند که شأن صدور این روایت درباره مسائل اقتصادی است، ولی تعمیمی که در این عبارت شریف وجود دارد، نشان دهنده ی این معنی است که در سایر امور و شئون نیز، رعایت این مطلب امری مطلوب و پسندیده است.

    استقبال از پیشنهاد همسر
    یکی از عواملی که سبب می شود روحیه توادد و نشاط در زندگی خانوادگی ریشه دار شود و اعضای خانواده در زیر آسمان صلح و صفا، به یکدیگر حسّ نزدیکی بیشتری پیدا کنند، این است که از پیشنهادهای یکدیگر استقبال نمایند. فاطمه سلام الله علیها در این امر پیشتاز بودند. در روایتی آمده است: روزی تنگدستی و مشکلات بسیار بر علی ابن ابی طالب علیه السلام ، فشار آورد تا آن جا که از فاطمه سلام الله علیها خواست تا نزد پیامبر(ص) برود و از او چیزی بخواهد. فاطمه سلام الله علیها خوب می دانست که علی علیه السلام تا چه حد کتوم است و تا چه اندازه به او، حسن، حسین، زینب و کلثوم، شفقت دارد؛ لذا به محض آن که امام علی علیه السلام در قالب این کلام محجوبانه (اگر به خانه پدرت رفتی، چیزی از او بخواه)، خواسته ی خود را با فاطمه سلام الله علیها در میان می گذارد، فاطمه سلام الله علیها درنگ نمی کند و در ساعتی غیر متداول برای تسریع در اجابت خواسته ی همسر، به سوی منزل پدر می شتابد و هنگامی که پیامبر(ص) درباره ی خواسته اش سؤال می کند، فاطمه سلام الله علیها بسیار حکیمانه و مدبرانه ابراز حاجت می نماید؛ وی به حاجت خود و به گفته علی علیه السلام تصریح نمی نماید و مشکل خود را این گونه با پدر در میان می گذارد: «غذای فرشتگان، تهلیل، تسبیح و تحمید است؛ پس طعام ما چه می تواند باشد؟»

    در این سخن حضرت سلام الله علیها ، اشارتی به مقام فرشتگان نیز وجود دارد که اینان به طور دایم در حال اطاعت محض اند و ملائک، عقول مجردی هستند که به هیچ یک از اطعمه و اشربه ی عوالم پایین تر، نیازی ندارند و ارزاق ایشان معنوی و از جنس ذکر، حمد و ستایش پروردگار است. حضرت فاطمه سلام الله علیها از آن جا که با فرشتگان محشور بوده و با ایشان مراوده داشتند، با اذکار ایشان آشنا بودند؛ از این رو به بعضی از اذکار آنان نیز اشاره می نمایند. در زمانه و عصری که فرهنگ اولیه ی عرب، صراحت و بی پردگی در گفتار بود و در برهنگی سخن افراط می نمودند، این نمونه عرض حاجت کردن، کمال فراست و ادب فاطمی را می رساند.

    پیامبر(ص) با ظرافتی خاص در ازای درخواست متین فاطمه سلام الله علیها ، برای او از تعلیم ذکر خاصی از سوی جبرئیل سلام الله علیها خبر دادند که با رفع این مشکل مناسبت دارد. حکمت و معرفت فاطمه سلام الله علیها وی را وامی دارد که از پدر تمنای آن اذکار را نماید. فاطمه سلام الله علیها خوب می دانست که اذکار و اسمای الهیه، کارکنان مطلق دار وجودند و هر یک از آن ها مقتضیاتی دارند. حضرت فاطمه سلام الله علیها این عبارت شریف را در این رابطه از پیامبر(ص) فرا می گیرند: «یا اول الاولین، یا آخرالآخرین، یا راحم المساکین و یا ارحم الراحمین.»

    تدبیر و فراست فاطمه سلام الله علیها در همسرداری، آن گاه نمود بیشتری پیدا می کند که ایشان پس از فراگرفتن این رمز و راز، با مسرّت از خانه ی پدر به خانه ی خویش برمی گردد و برای علی علیه السلام این گونه حکایت ماجرا را باز می گوید که من برای دنیا رفتم و با متاع آخرت بازگشتم و این گونه با اشراف بر ظرایف روحی علی علیه السلام ، خود را دست خالی نشان نمی دهد و به گونه ای حکیمانه و مدبرانه می خواهد که علی علیه السلام از عرض حاجت در برابر رسول خدا(ص)، شرمنده نشود. (رک. شیخ الاسلامی، 1377: ص216)

    2) سازگاری با همسر
    یکی دیگر از عواملی که سبب تحکیم خانواده می شود، این است که زوجین با یکدیگر توافق و سازش اخلاقی داشته باشند. مسلم است که وقتی زن و شوهر در کنار یکدیگر قرار می گیرند و در جمیع شئون زندگی، در وطن و سفر و در حال بیداری و در بستر با یکدیگر شریک می شوند، گاه اختلاف سلیقه هایی پیدا می کنند. برای آن که این اختلاف ها، اساس زندگی مشترک را خدشه دار نسازد و قلب همسران را از هم نرنجاند، باید به فرآیندی جهت سازش و توافق توسل کرد. در طی این فرآیند، هر یک از زن و شوهر از بعضی امیال، خواست ها و سلیقه هایشان برای احترام به نظر همسر خود، چشم پوشی می کنند. البته این امر، درباره ی وجود دو معصوم سلام الله علیها با عامه ی مردم متفاوت است. با این وصف، علی علیه السلام در این زمینه درباره ی همسرش فاطمه سلام الله علیها می فرماید: «ولااغضبتنی و لاعصت لی امراً و لقد کنت انظر الیها فتنجلی عنی الغموم و الاحزان بنظرتی الیها» (اخطب خوارزم، 1374: ص256)، «فاطمه سلام الله علیها مرا به خشم نیاورد و مخالفتی با امر من نکرد و هر وقت نگاهش می کردم، تمام غم هایم زایل می شد.»

    3) محبت و احترام نسبت به همسر

    با احترام خطاب کردن همسر
    یکی از رموز موفقیت در زندگی مشترک این است که در پاره ای از مسائل جزئی، فراست و دقت نظر اعمال شود. چنان که صدا کردن همسر، یک امر بسیار روزمره در زندگی خانوادگی است؛ در صورتی که این خطاب، احترام آمیز باشد، پژواکی از محبت و صمیمیت را درپی خواهد داشت.

    وجود مبارک علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها در رعایت این نکته نیز، الگو و سرمشق بوده اند. آن بانوی بزرگوار، نام همسر خود را با احترام یاد می کرد. گاهی وی را با کنیه «ابالحسن» می خواند و گاهی با یاد قرابت نسبی (یا ابن عم) وی را ندا می داد و گاه با لقب شریف «یا امیرالمؤمنین» او را فرا می خواند و در گاه مؤانست و بعضی از موارد دیگر نیز از سر حکمت، وی را با نام مبارکش می خواند و گاه نیز با سایر القاب شریفه از او یاد می نمود.

    نام بردن مناسب و زیبا خطاب کردن افراد، از شاه کلیدهای ارتباط مثبت برقرار کردن است. در فرآیند خطاب محترمانه، انرژی های مثبتی از وجود فرد احترام کننده به جانب فردی که مورد احترام قرار می گیرد، متصاعد می شود و طلیعه ی ارتباط را مصفّا و مبارک می گرداند و زمینه ی واکنش مثبت مخاطب را نیز فراهم می آورد. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره می فرماید: «اجملوا فی الخطاب، تسمعوا جمیل الجواب»، «خطاب هایتان را زیبا کنید تا پاسخ زیبا بشنوید.» (غرر الحکم، 1377: ص435)

    هرچند که در میان انبوه ارتباطات وسیع و گسترده ی زن و شوهر، خطاب نمودن همسر از ساده ترین جلوه های رفتاری و بسیط ترین فرمول های ارتباطی است ولکن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نحوه، نوع و لحن خطاب و آمیزه های احساسی انعکاس یافته در خطاب و بکارگیری اسماء و القاب مناسب برای مخاطب قراردادن افراد، تأثیر عمیقی در واکنش های عاطفی افراد بر جای می گذارد و زن و شوهر نیز جهت تحصیل خرسندی و رضایتمندی خاطر از یکدیگر، بیش از هر چیز به کنش ها و واکنش های عاطفی مثبت و مناسب نیازمندند؛ لذا باید به همین مسائل به ظاهر ساده ، ولی مهم نیز توجه نمایند. به عنوان نمونه، فاطمه سلام الله علیها هنگام شکایت مرگ پدر و مشکلات سیاسی همسرش را این گونه خطاب می فرماید: «یا ابن ابی طالب» (مجلسی، 1404ق، ج8، ص125) و با این خطاب، متذکر نسبت علی علیه السلام با پیامبر (ص) می شود و هنگامی که می خواهد خبر رحلت خود را به علی علیه السلام بدهد، ایشان را با خطاب «یا ابن عم» فرامی خواند تا متذکر نسبت خود و علی علیه السلام شود. (همان، ج43، ص191)

    تواضع در برابر همسر
    «معاشرت معروف» در روابط میان زن و مرد، یکی دیگر از پایه های تحکیم و دوام خانواده به حساب می آید. در حسن معاشرت زن با شوهر، عامل تواضع، عنصری چشمگیر و اساسی است. زن از عطوفت شوهرش لذت بیشتری می برد و مرد از محبت احترام آمیز زن، بیشتر محظوظ می شود. لیکن تواضع متناسب، از مواردی است که می تواند مرد را در زندگی خانوادگی، سرشار از رضایت خاطر و خشنودی نماید و به همه ی هستی او مراتب لذت همنشینی و انس با همسرش را بچشاند؛ زیرا مفهوم «قوامیت تکوینی شوهر بر زن» ایجاب می کند که رفتار زن با شوهر خاضعانه تر و رفتار مرد با زن دلسوزانه تر باشد. «همه ی افراد بشر درباره ی تعیین مرزهای زیبایی با یکدیگر هم رأی نیستند.» (رک. نیوتن، 1377) ولی تواضع مناسب از مفاهیمی است که در اکثر دوره های تاریخی و در بین اکثر اقوام، ملل و نژادها، مورد تکریم و احترام قرار گرفته است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «ثلاثة یوجبن المحبة: حسن الخلق، حسن الرفق، و التواضع» (مجلسی، 1404ق: ج2، ص205)، «سه چیز محبت را بر جای می گذارد: خوش اخلاقی، خوب مدارا کردن و تواضع.»

    حضرت فاطمه سلام الله علیها با وجودی که کفو و همتای علی علیه السلام و دختر سرور کائنات است، در مقابل همسرش، تواضعی ستودنی دارد. به عنوان نمونه، وقتی در برابر شفاعت علی علیه السلام از خلیفه که برای عیادت او اذن می خواستند، قرار می گیرد، با این عبارت متواضعانه پاسخ می فرماید: «یا علی، البیت بیتک و انا امتک»، «علی جان، خانه خانه ی توست و من کنیز توام.» (بابازاده، 1376: ص255)

    ابراز و اظهار محبت به همسر
    یکی دیگر از نکات بسیار قابل توجه در روابط میان زن و شوهر، اظهار محبت به همسر است. در بنیان خانواده هایی که با وجود عامل محبت از فرآیند اظهار محبت، به خوبی استفاده نمی شود، اندک اندک خدشه ها و خلل هایی به وجود می آید. دانستن محبت دو همسر به یکدیگر کافی نیست؛ شنیدن کلمات محبت آمیز از لوازم یک زندگی موفق زناشویی است. این نیاز متقابل زن و شوهر به اظهار محبت در مقابل یکدیگر، باید به بهترین نحو پاسخ گویی شود.

    پیامبر(ص) درباره ی ابراز محبت مرد نسبت به زن می فرماید: «قول الرجل للمرأة انی احبک، لایذهب من قلبها ابداً» (حرعاملی، 1367: ج20، ص23)؛ «هیچگاه این کلام شوهر که می گوید: «دوستت دارم»، از دل زن خارج نمی شود.»

    زن نیز به طور متقابل باید به همسر خویش اظهار محبت نماید. در زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها ، عبارات محبت آمیز و احترام آمیز به علی علیه السلام بسیار است؛ از جمله ایشان در عبارتی خطاب به همسرشان در مقام اظهار محبت می فرماید: «روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء» (حائری مازندرانی، 1374: ج1، ص196)، «روح من فدای روح تو باد و جان من سپر بلای جان تو باشد.»

    4) حمایت و دفاع از همسر
    یکی از مهمترین شاخصه هایی که می تواند در ژرفابخشی محبت و در نتیجه در استحکام خانواده مؤثر باشد، حمایت و دفاع از همسر است. مسلم است که در هر زندگی خانوادگی، زن و شوهر غیر از نقش همسری، در سایر روابط اجتماعی یا سیاسی و…، نقش های دیگری نیز بر عهده دارند و هیچ قلعه و دژی مستحکم تر از قلعه ی خانواده نمی تواند مدافع یک انسان در سختی ها، آسیب های اجتماعی و… باشد. حمایت هر یک از زوجین از دیگری و تجلیل و قدردانی از تلاش ها و زحمات وی، از جمله ی این امور است.

    حضرت فاطمه سلام الله علیها هم مأموم علی علیه السلام بود و هم همسر وی و از آن جا که این بانو در همه ی خیرات و صالحات، پیشتازترین فرد امت محسوب می شد، در امر دفاع از ولایت نیز، والاترین جان فشانی ها را به ساحت کبریایی خداوند تقدیم کرد. یکی از نمونه های منقلب کننده ی دفاع فاطمه سلام الله علیها از همسرش، در جریانی است که علی علیه السلام را با اکراه و اجبار برای اخذ بیعت به مسجد مدینه می بردند. در روایت است که بانوی دو عالم سلام الله علیها ، برای دفاع از همسر به درب مسجد آمد و جلوه های به یاد ماندنی ای از ایثار و فداکاری از خویش در تاریخ بر جای گذاشت. برای نمونه، این فراز شریف از وی در یاوری علی علیه السلام نقل می شود: «فوالله یا سلمان لااخلی عن باب المسجد حتی اری ابن عمی سالماً بعینی» (شیخ مفید، 1374: ص181)، «به خدا سوگند ای سلمان، از درب مسجد مدینه پا بیرون نمی گذارم تا آن که پسرعموی خود را با چشمان خودم سالم ببینم.»

    فاطمه سلام الله علیها در یکی از فرازهای حمایت هایش از علی علیه السلام می فرماید: «ما الذی نقموا من ابی الحسن؟… والله لو تکافوا عن زمام نبذه رسول الله(ص) الیه لاعتلقه و لسار بهم سیراً سجحاً و لایکلم خشاشه… و لم یکن یتحلّ من الغنی بطائل و لایحظی من الدنیا بنائل غیر ریّ الناهل…» (طبرسی، 1380: ج1، ص147)، «چرا به شوهرم، امیرالمؤمنین علیه السلام ، توجهی نکردید؟… اگر مردان شما به او جفا نمی کردند و اجازه می دادند او بر کرسی بر حق خود بنشیند، او به سوی شما حرکت می نمود و با آرامش تمام، مرکب خلافت را سالم به مقصد نهایی می رسانید و هیچ رنج و زحمتی هم متوجه کسی نمی شد… و خود نیز از آن سوء استفاده نمی کرد و جز اندازه ی نیاز از آن بهره مند نمی شد…»

    همچنین فاطمه سلام الله علیها در تبلیغ ولایت علی علیه السلام می فرمود: «انّ السعید، کلّ السعید، حق السعید، من احب علیاً فی حیاته و بعد مماته…» (زیدبن علی، بی تا: ص458)، «سعادت و رستگاری، همه سعادت ها و رستگاری ها و حقانیت رستگاری ها از آن کسی است که علی علیه السلام را در دوران زندگی و پس از شهادتش دوست داشته باشد.»

    در روایت دیگری آمده است که حضرت علی علیه السلام ، حضرت فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خدا(ص) را شبانه بر مرکبی می نشاند و در مجالس انصار می گردانید تا از آن ها تقاضای یاری نماید. «فکانوا یقولون: یا بنت رسول الله(ص)، قد مضت بیعتنا لهذا الرجل… فقالت فاطمه سلام الله علیها : ماصنع ابوالحسن الا ماکان ینبغی له، و لقد صنعوا ما الله حسیبهم و طالبهم» (امینی، 1379: ج5، ص372)، «انصار به حضرت فاطمه سلام الله علیها می گفتند: ای دختر رسول خدا(ص)، بیعت ما با این مرد گذشته است. حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرمود: ابوالحسن کاری را انجام می دهد که سزاوار اوست و مردم نیز عملی را انجام دادند که خداوند از آن ها حساب می کشد و از آن ها (حق ابوالحسن) را مطالبه می نماید.»

    5) زینت ظاهر و باطن برای همسر
    یکی از اصول حاکم بر خانواده ی آرمانی، آراستگی ظاهر و باطن همسران برای یکدیگر است. علی علیه السلام می فرماید: «جمال الباطن، حسن السریرة» (غرر الحکم، 1377: ص41)، «زیبایی باطن ، در حسن نیت و زیبایی درون است.» دل و جان فاطمه سلام الله علیها ، در کمال حسن نیت، خلوص و صمیمیت نسبت به همسر بزرگوارش بود و حسن سریره ی او جمیل ترین زیبایی های باطنی را در برابر چشمان مبارک علی علیه السلام به تماشا می گذاشت.

    باید توجه داشت، چنان که فردی از نعمت جمال ظاهر برخوردار نباشد، اولاً با هنرمندی و ظرافت خاصی می تواند به آراستگی و حسن خویش بیفزاید؛ ثانیاً با ظرایف و طرایفی که در جلوه گری های رفتار عقلی خود طراحی می کند، می تواند به حسن سلوک و جمال باطن دست یابد. به عنوان مثال، لبخند زینت چهره است؛ امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «التبسّم، حبالة المودة» (نهج البلاغه، کلمات قصار)، «تبسم ریسمان دوستی است.» نگاه مهربان، زینت چهره است و می تواند بر جمال ظاهر و باطن بیفزاید. گشادگی چهره و بشاشیت وجه نیز، نوعی زینت چهره است. در روایت، یکی از خصوصیات زنان با فضیلت، درخشندگی چهره معرفی شده است: «افضل النساء امتی اصبحن وجهاً…» (کلینی، 1362: ج5، ص324)

    شادمانی باطنی و رضایت خاطر نیز، نوعی صباحت و درخشش در چهره ایجاد می نماید و وجه را زیباتر و مزیّن تر می نماید. نور ایمان، چهره را هرچند نازیبا باشد، زینت می دهد و دوست داشتنی می کند. امام حسن عسگری علیه السلام درباره ی «حسن»، سخن بلندی دارد. ایشان حسن را به دو قسم ظاهر و باطن تقسیم کرده و می فرمایند: «حسن الصورة، جمال ظاهر و حسن العقل، جمال باطن» (مجلسی، 1404ق: ج1، ص32)، «زیبایی چهره، جمال ظاهری است و جمال و نیکویی خرد و اندیشه، سرمایه ی آراستگی باطن است.»

    خداوند انسان را به حب جمال مفطور نموده است؛ فلذا گرایش به زیبایی و جمال، از گرایشات و تمایلات فطری و مستحسن انسانی است و زیباپسندی از خواسته های طبیعی بوده و با سرشت انسان ممزوج است. از این رو، در همه ی جوامع و تمدن ها و بین همه فرهنگ ها، جلوه های زیبادوستی و جمال پرستی مشاهده می شود. زینت و آراستگی لباس و چهره سبب می شود، زیبایی های طبیعی رونق گرفته و با جلوه ی بیشتری بدرخشند. این امر در روابط بین زن و شوهر، بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است.

    در سیره ی امامان معصوم علیه السلام ، مشاهده می شود که ایشان برای نماز، زیارت مؤمنین، حضور در بعضی از مجالس مانند مجلس درس و برای همسران خویش، متناسب با زمان و مکان و شرایط، به آراستگی ظاهر و زینت جمال خود توجه می نمودند. امام حسن مجتبی علیه السلام در این رابطه می فرماید: «ان الله جمیل و یحب الجمال، فأتجمل لربی و هو یقول: خذوا زینتکم عند کل مسجد…» (کلینی، 1362: ج6، ص438)، «همانا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و من بدین جهت برای پروردگارم خود را آراسته می کنم و خداوند در این رابطه می فرماید که برای رفتن به هر مسجدی زینت کنید.»

    حضرت فاطمه سلام الله علیها به عنوان زینت و استحباب، انگشتری به دست می کردند و از قول رسول خدا(ص) انگشتر را تبلیغ می فرمودند: «قالت فاطمه سلام الله علیها ، قال رسول الله(ص): من تختم بالعقیق لم یزل یری خیری» (حرعاملی، 1367: ج3، ص40)، «هرکس انگشتری عقیق به دست کند، همواره خیر می بیند.»

    سنت خداوند جمیل این است که در دایره ی خلقت، نقش و نگار هستی را با زیبایی ها زینت می نماید؛ چنان که می فرماید: «ولقد جعلنا فی السماء بروجاً و زیّناها للناظرین» (حجر، 16)، «و به یقین ما در آسمان برج هایی قرار دادیم و آن را برای تماشاگران آراستیم.»

    قراینی در زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها وجود دارد که نشان می دهد این بانوی بهشتی، سعی می نمودند در محیط خانه و خانواده، عطرآگین و آراسته باشند و موهبت زیبایی و جمال بی مثالی را که خداوند به ایشان ارزانی داشته بود، با زینت و تجمل، جلا و شکوهی دیگر بخشیده و آن را برای امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه نمایند. در این جهت، حضرت زهرا سلام الله علیها همیشه در نزد خود عطر نگه می داشتند. ام السلمه می گوید: «از ریحانه ی پیامبر(ص) عطر خواستم و گفتم: سرورم! آیا عطر و بوی خوشی نزد خویش دارید: ایشان فرمود: آری و بی درنگ شیشه ی عطری آورد و اندکی از آن را بر کف دستم ریخت. بوی خوشی از آن برخاست که هرگز به مشامم نرسیده بود.» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص95) حضرت فاطمه سلام الله علیها حتی در واپسین لحظات زندگیش به اسماء فرمود: «هاتی طیبی الذی اتطیب به» (اربلی، 1381: ج2، ص62)، «عطر مرا که همیشه خود را با آن عطرآگین می نمودم، بیاور …»

    امیرمؤمنان علیه السلام در اشاره به آراستگی ظاهر و باطن فاطمه سلام الله علیها می فرمود: «و لقد کنت انظر الیها، فتنکشف عنی الهمم و الاحزان» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص134)، «هرگاه به او می نگریستم، همه ی ناراحتی ها و غم هایم برطرف می شد.»

    ب) صبر و بردباری
    صبر ملکه ای قلبی است که سبب می شود فرد بر تحمل مکروهات و سختی ها توانا شود. هرچه صدر، از وسعت بیشتر و ایمان از تعالی والاتری برخوردار باشد، صبر و بردباری نیز فزونی خواهد یافت. برگزیدگان خدا و خاصّان درگاه او، در طیّ چند روزی که در دنیا میهمان ضیافت ابتلائات خداوندند، به انواع سختی ها و انحای محنت ها و بلیّات آزمایش می شوند و این گوهر صبر و بردباری ایشان است که آن ها را در معبر عبور از سختی ها یاری می کند.

    وجود نازنین حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز، از آن جا که اخصّ عارفین و موحدین بود، از ابتدای دوره ی کودکی تا شهادت، همواره در معرض انواع ناملایمات و رنج ها قرار داشت. در زندگی فاطمه سلام الله علیها نیز، صبر و بردباری ویژه ای وجود داشت. یکی از عناصر اصلی موفقیت در حیات خانوادگی، استفاده از کیمیای صبر است. در هر خانواده ای که عنصر صبر آسیب ببیند، بنای محبت و استحکام نیز آفت خواهد پذیرفت. نظر به زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها ، می تواند راهکارها و الگوهایی عملی برای بردباری در برابر مشکلات در محیط خانه و خانواده را فرا راه همه ی خانواده ها بگشاید. فاطمه سلام الله علیها در سنین پایین با علی علیه السلام پیمان ازدواج بست و از میان خواستگاران متعدد، علی علیه السلام را با وجود فقر و تهی دستی ایشان برگزید. رئوس موارد صبر و شکیبایی حضرت فاطمه سلام الله علیها ، در حسن همسرداری و همراهی با علی علیه السلام را می توان در پنج محور زیر برشمرد:

    1 صبر و تحمل در برابر فقر علی علیه السلام .
    2 تحمل سرزنش ها.
    3 تحمل سختی های کار منزل و خدمت خانه.
    4 شکیبایی و تحمل مشکلات فراوان در زمان غیبت های طولانی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام (در طول جنگ های صدر اسلام)
    5 شراکت در غم علی علیه السلام و تحمل رنج های او و مشارکت در صبوری وی.
    درباره ی صبر و شکیبایی حضرت سلام الله علیها در برابر مشکلات، نمونه ها و شواهد تاریخی فراوانی در دست است. آن حضرت سلام الله علیها مشکلات اقتصادی را تحمل می نمود و نزد کسی افشا نمی کرد؛ گاه رسول خدا(ص) مصرّانه از ایشان احوال پرسی می نمود، آن گاه ایشان به گوشه ای از آلامش اشاره می فرمود. روایت است، روزی در پاسخ پدر فرمود: «اصبحنا و لیس فی بیتنا شئ یذوقه ذائقی و انا لنحمدلله تعالی» (مجلسی، 1404ق: ج35، ص252)، «پدر جان، صبح کردیم، در حالی که در خانه ی ما چیزی نیست تا با آن رفع گرسنگی بنماییم و ما در هر حال خدای بزرگ را سپاسگزاریم.»
    آن حضرت سلام الله علیها درباره ی اثاثیه و لوازم منزل خود و علی علیه السلام ، با پدرش این گونه دردودل می نمود: «انی و ابن عمی ما لنا فراش الا جلد و کبش ننام علیه بالیل و یعلف علیه ناصحنا بالنهار»، «من و پسر عمویم هیچ فرشی نداریم؛ مگر یک پوست گوسفند که شب ها بر روی آن می خوابیم و روزها بر روی آن شتر خود را علف می دهیم.» رسول گرامی(ص) نیز پاسخ فرمودند: «اصبری… » (همان، ج14، ص197)، «صبر و تحمل داشته باش.»

    فاطمه سلام الله علیها به جهت انتخاب زندگی فقیرانه ی علی علیه السلام ، مورد سرزنش فراوان قرار می گرفت؛ ولی در برابر این سرزنش ها صبر می فرمود. در روایتی از امام صادق علیه السلام از جابربن عبدالله انصاری نقل شده است که روزی رسول خدا(ص)، به خانه ی دخترش، فاطمه سلام الله علیها ، وارد شد و او را در حالتی دید که در نتیجه چشمان مبارکش پر از اشک گردید؛ زیرا لباس آن حضرت سلام الله علیها بسیار نامناسب بود. زهرا سلام الله علیها در آن حال از یک طرف مشغول آرد کردن جو و تهیه ی نان بود و از طرف دیگر به فرزندش شیر می داد. پیامبر(ص) پس از مشاهده ی آن حالت، به ایشان فرمود: دختر عزیزم، این گونه تلخی ها را در دنیا برای رسیدن به پاداش ها و شیرینی های اخروی پذیرا باش و صبر و بردباری را از دست نده و آن بانوی بزرگوار در پاسخ پدر فرمود: یا رسول الله! خدا را حمد می کنم در برابر نعمت هایش و شکر می کنم در برابر نعمتهایش.» (رک. ابن شهرآشوب، 1379: ج3، ص343)

    ج) تشویق همسر به اتیان خیرات
    یکی دیگر از مواردی که می تواند سبب تحکیم بنیاد ازدواج شود، این است که زن و شوهر در راه اتیان خیرات، یار و مشوق هم باشند. به تعبیر دیگر، آن دو هم چون مسافرانی که در راه خیر با یکدیگر همسفر شده اند، همواره یکدیگر را به خوبی ها و کمالات تشویق نمایند؛ این امر اگر با شرایط و ضوابط انجام پذیرد، مؤثرترین تشویق محسوب می شود.

    از مواردی که تجلی عبودیت و تدبیر منزل فاطمه سلام الله علیها را نشان می دهد، این است که ایشان همسر خود را در انجام امور خیر تشویق می فرمودند. این تشویق ها به صورت های مختلف و انحای گوناگون انجام می پذیرفت.

    این بانوی با عظمت، همسر زندگی اش را که پیشتازترین مرد میدان خیرات و حسنات بود، به خوبی درک می نمود و هرچند که علی علیه السلام احتیاجی به تشویق در انجام خیرات نداشت، لیکن کلمات دلنشین فاطمه سلام الله علیها ، وی را در راه استقامت بر انواع خیرات، دلگرمی می بخشید. حضرت فاطمه سلام الله علیها با علی علیه السلام به گونه ای احترام آمیز سخن می گفت و او را به اطاعت و اظهار فضایل فرامی خواند؛ تا آن جا که علی علیه السلام درباره ی او می فرمود: «نعم العون علی طاعةالله…» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص133)، «فاطمه سلام الله علیها بهترین یاور برای اطاعت پروردگار است» و نیز فاطمه سلام الله علیها به علی علیه السلام می فرمود: «انی زوجتک اقدم امتی سلماً و اکثرهم علماً و اعظمهم حلماً…» (کراجکی، 1410ق: ص121)، «من با تو ازدواج کردم، در حالی که تو پیشتازترین فرد امت من در اسلام و عالم ترین آن ها بودی و در بردباری و حلم نیز والاترین فرد امتی»

    مسلم است که این گونه کلمات دلنشین از دلدار و دل آرام علی علیه السلام ، ایشان را تا چه اندازه به بردباری، صبر و… فرامی خواند. فاطمه سلام الله علیها تا اندازه ای با علی علیه السلام در خیرات و حسنات هماهنگ بود که علی علیه السلام وی را رکن خود خواند و بعد از وفات وی فرمود: «وقتی رسول الله(ص) از دنیا رفت، من یک رکن خود را از دست دادم و هنگامی که فاطمه سلام الله علیها به شهادت رسید، دومین رکن خود را نیز از دست دادم.» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص173)

    د) حفظ مراتب حجاب
    رواج عفت عمومی، رعایت حجاب و حفظ حریم لازم در روابط زن و مرد، از دیگر عواملی است که نقش به سزایی را در حفظ بنیان خانواده از تزلزل و در نهایت فروپاشیدگی، ایفا می کند. چنان چه در جامعه ای، روابط و مرزهای توصیه شده در اسلام خلط شوند، حق و باطل درهم می آمیزد و در نهایت بنیاد خانواده ها مورد تهدید و خطر قرار می گیرد.

    حضرت فاطمه سلام الله علیها به عمق اهمیت مسأله ی حجاب و عفاف و حفظ حریم در روابط با نامحرم آگاه بودند؛ تا آن جا که یکی از مهمترین پیام های فاطمی «حفظ حجاب، بهترین زینت زن» است: «از حضرت علی علیه السلام روایت شده است: روزی خدمت حضرت رسول(ص) نشسته بودیم؛ ایشان فرمود: بهترین زینت برای زنان چیست؟ هیچ کدام از اهل مجلس پاسخ ندادند و از هم متفرق شدند. من به نزد فاطمه آمدم و جریان سؤال پیامبر(ص) را برای او نقل کردم و در ضمن گفتم: هیچ کدام از ما به رسول الله(ص) پاسخ نگفت. حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود: من جواب این سؤال را می دانم. بهترین زینت از برای زنان این است که هیچ مردی آنان را نبیند و آنان نیز هیچ مردی را نبینند. من به نزد رسول خدا(ص) برگشتم و گفتم: ای رسول خدا(ص)، بهترین زینت زن این است که هیچ مردی او را نبیند و او هم هیچ مردی را نبیند. حضرت (ص) فرمود: این جواب را از کجا آوردی؟ گفتم: این جواب فاطمه سلام الله علیها است. حضرت(ص) فرمود: فاطمه به راستی پاره ای از وجود من است.» (رک. شیخ الاسلامی، 1377)

    عقیده ی حضرت فاطمه سلام الله علیها در باب حجاب و تحفظ از بیگانه، دارای شرافت و عظمتی وصف ناشدنی و مرتبتی متعالی است. حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیها از پدران خویش و ایشان از حضرت علی علیه السلام چنین نقل کرده اند: «مردی نابینا از حضرت فاطمه سلام الله علیها اجازه خواست که به خانه ی او وارد شود، حضرت فاطمه سلام الله علیها خود را پوشانید. رسول خدا(ص) پرسید: چرا از او حجاب کردی؟ وی فرمود: اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و علاوه بر این، این مرد نابینا بو را نیز استشمام می نماید.» (مجلسی،1404ق: ج43، ص91)

    ه‍‍) تقسیم کار در خانواده
    یکی از اصول لازم و ضروری خانواده ی موفق، تقسیم مناسب و منصفانه ی مسئولیت ها در خانه و خانواده است. پیوند مودّت و محبّتی که بین زن و مرد در خانواده به وجود می آید، در صورتی مستدام و مستحکم باقی می ماند که علت محدثه ی آن دوام یابد. علاقه و مودت میان زن و شوهر، علل و وجوه متفاوتی دارد. یکی از علل آن، این است که هر دو انسانند و این علاقمندی همنوع به همنوع، یکی از وجوه علاقه ی میان همسران است. بعد دیگر علاقمندی، در صورتی محقق می شود که زن و مرد، هر دو دارای روحیه ی دیانت و ایمان باشند؛ در این صورت، روحیه ی اخوت دینی نیز وجه دیگر علاقمندی زن و شوهر به یکدیگر را تشکیل می دهد. هرچه مشابهت و تفاهم روحی افراد بیشتر باشد، جاذبه ی تکوینی حب تشابه، مزید این عطوفت و مودت خواهد بود. از دیگر ابعاد محبت و مودت میان زن و شوهر این است که هر کدام از آن ها، پدر یا مادر فرزندان یکدیگرند و وجود فرزند و علقه ای که هر یک نسبت به وی دارند، می تواند عامل دیگری در استحکام بنیان خانواده باشد. امر مهم دیگری که سبب می شود بنیان خانواده تحکیم شود و علاقمندی زن و مرد به یکدیگر فزونی یابد، همکاری متقابل آن ها برای گرداندن امر معاش و فروعات آن است. این عامل هم چنان که می تواند یک عامل مثبت قلمداد شود، گاه نیز می تواند به عنوان یک عامل مخرب عمل کند.

    مطالعه و بررسی در زمینه ی آسیب شناسی خانواده، محرز می نماید که اگر تقسیم کار عادلانه و منصفانه ای در محیط خانه و خانواده برقرار نشود، خانواده از مرز تعادل خارج می شود و خروج از ثغور اعتدال، گامی به سوی ویرانی و تزلزل خانواده است.

    یکی از معیارهای تقسیم کار عادلانه این است که شئونات و ویژگی های مسلّم جسمی و روحی زن و مرد در این امر، مورد توجه و ملاحظه قرار گیرد. مسلم است که توجه به لطافت و ظرافت روحیه ی زن و شرافت امر ورع و تحفظ وی از اجنبی و حفظ مراتب بالای حجاب و عفاف، مقتضی است که وی بیشتر پذیرای امور داخلی محیط خانه و خانواده باشد و امور مربوط به خارج از محیط خانه، به مرد واگذار شود.

    البته باید در نظر داشت، این تقسیم کار، تقسیم اولیه ای برای احراز امر معاش است و همکاری مرد در داخل خانه می تواند تحت عناوین مثبت دیگری مورد تأکید واقع شود و هم چنین کار زن در خارج از خانه نیز، تحت شرایطی خاص و با رعایت ضوابطی ویژه، می تواند مورد مقبولیت قرار گیرد.

    تقسیم عادلانه کار در محیط خانواده، خود نمونه ای از رعایت عدالت اجتماعی در نهاد کوچکی از اجتماع است. یکی از عوامل شادابی و تکامل خانواده این است که تعیین مسئولیت ها، سبب تقسیم و تخفیف سنگینی بار تکالیف شود و این همکاری متقابل، موجبات تحکیم پیوند مودت بین زن و شوهر را فراهم آورد.

    نظر به زندگی فاطمه سلام الله علیها نشان می دهد که این تقسیم کار در خانه ی ایشان به نحو احسن انجام گرفته بود. امام باقر علیه السلام فرموده اند: «حضرت فاطمه علیه السلام ، کارهای منزل را با حضرت علی علیه السلام ، این گونه تقسیم کردند که خمیرکردن آرد، نان پختن، تمیزکردن و جاروزدن خانه به عهده فاطمه سلام الله علیها باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمع آوری هیزم و تهیه ی مواد اولیه غذایی را علی علیه السلام انجام دهد.» (دشتی، 1375: ص168) امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرموده اند: «تقسیم کار با رهنمود رسول خدا(ص) انجام گرفت؛ وقتی آن حضرت(ص) بیان داشت که کارهای داخل منزل را فاطمه سلام الله علیها و کارهای بیرون منزل را علی علیه السلام انجام دهد، فاطمه سلام الله علیها با خوشحالی این گونه فرمود: «فلایعلم ما داخلنی من السّرور، بإکفائی رسول الله(ص) تحمل رقاب الرجال» (نوری طبرسی، 1401ق: ج13، ص48)، «جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم؛ زیرا رسول خدا(ص) مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، بازداشت.»

    ظرایف بیانات معصومانه ی فاطمه سلام الله علیها در همه ی زمینه ها، می تواند ابوابی از معرفت را برای صاحبان دقت و تأمل بازنماید. ابراز خشنودی و مسرت دخت گرامی پیامبر(ص) از این تقسیم کار و ظرایف بیانات ایشان در این باره نشان دهنده ی این است که در این نوع تقسیم کار، به زن تحیّت و مرهمتی شده است. به بیان دیگر، سپردن مسئولیت و شغل خانه داری به زن و رفع تکلیف امور خارج از خانه از عهده وی، نوعی تکریم و ارزش برای وی محسوب می شود.

    اگر بنا باشد، با الگوپذیری از حضرت فاطمه سلام الله علیها در باب تحکیم خانواده ، گام هایی برداشته شود، یکی از مهمترین گام ها با احترام نگریستن به شغل خانه داری و تربیت فرزند است که نوعی سرافرازی و مرحمت به زن را در پی خواهد داشت.

    مطلب دیگر آن که برخی می پندارند که همکاری مرد در انجام کارهای منزل رجحانی ندارد و به این بهانه، از یاری دادن همسر در کارهای منزل، تعلّل و مسامحه می ورزند؛ در حالی که روایات فراوانی وجود دارد که نشان می دهد امیرالمؤمنین علیه السلام هرگاه برایشان مقدور بود، فاطمه سلام الله علیها را در انجام کارهای خانه یاری می رساندند. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «کان امیرالمؤمنین یختطب و یستقی و یکنس و کانت فاطمة تطحن و تعجن و تخبز» (حرعاملی، 1367: ج12، ص24؛ ج14، ص164)، «جدم امیرالمؤمنین علیه السلام (در انجام کارهای خانه) هیزم جمع می کرد، آب می کشید و می آورد و خانه را جارو می زد و حضرت زهرا سلام الله علیها نیز جوها را آرد می کرد و سپس خمیر می نمود و آن گاه نان می پخت.»
    کلمه ی «یکنس» در این عبارت نشان می دهد که حضرت امیر علیه السلام علاوه بر کارهای بیرون از منزل، در کارهای داخل خانه نیز با حضرت فاطمه سلام الله علیها همیاری می فرمودند. در حدیثی دیگر وارد شده است: «روزی رسول خدا(ص) وارد خانه دخترش فاطمه سلام الله علیها شد و مشاهده کرد که امیرالمؤمنین علیه السلام در کنار او نشسته و با او در آرد کردن نان کمک می کند، ایشان پس از سلام و تحیت فرمودند: کدام یک خسته ترید تا من جای او نشسته و به آرد کردن بپردازم؟ علی علیه السلام فرمود: یا رسول الله، دخترت فاطمه…» (مجلسی، 1404ق: ج42، ص50) در خانه ی حضرت فاطمه سلام الله علیها علاوه بر آن که امور مربوط به خانواده، بین اعضای خانه تقسیم شده بود، کارهای منزل نیز بین حضرت فاطمه سلام الله علیها و خادمه ی آن حضرت تقسیم شده بود.
    تأملی ژرف بر آن چه در این نوشتار از سیره و سنت دخت گرامی پیامبر (ص)، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بیان شد، جلوه هایی از خانواده ای شایسته و به حق آرمانی را بر دیدگان صاحبان بینش می نماید و بالاخره نوشتار حاضر بر این مدّعاست که عالی ترین طریق وصول به کمال اندیشیدن، زیستن و سلوک آسمانی، تأسی به این افعال، اقوال و تقریرات است و البته مراد مذکور زمانی به نحو احسن و اکمل محقق خواهد شد که زمینه ی معرفت کامل به آداب و سنن «مکتب فاطمی سلام الله علیها » فراهم آید و آن چه در این طریق، مشکل و مانع می نماید، عدم جامعیت تقریرات، روایات و اطلاعات لازم است. نوشتار مذکور، با پذیرش موانع موجود و قلّت روایات مربوط، بر آن بوده است تا حدّ مقدور، خطوط اساسی و راهگشای معرفت به اصول خانواده ی مطلوب و آرمانی را برای صاحبان تأمل، ترسیم نماید.

    فهرست منابع:
    قرآن کریم
    نهج البلاغه
    «غررالحکم و دررالکلم»، گردآورنده: هاشم رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377.
    ابن شهرآشوب، محمدبن علی: «مناقب آل ابی طالب»، تهران، ذوی القربی، 1379.
    اخطب خوارزم، موفق بن احمد: «مناقب خوارزمی»، تهران، برهان، 1374.
    اربلی، علی بن عیسی : «کشف الغمه فی معرفةالائمه»، تهران، اسلامیه، 1381.
    امینی، عبدالحسین: «الغدیر»، بیروت، دارالکتاب العربی، 1379.
    بابازاده، علی اکبر: «تحلیل سیره فاطمةالزهرا»، بی جا، انصاریان، 1376.
    بحرانی، عبدالله: «عوالم العلوم»، قم، مدرسه الامام المهدی (عج)، بی تا.
    حائری مازندرانی، مهدی: «کوکب الدری»، قم، مکتب الحیدریه، 1374.
    حر عاملی، محمدبن الحسن: «وسایل الشیعه»، تهران، اسلامیه، 1367.
    خمینی، روح الله: «اربعین حدیث»، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1371.
    دشتی، محمد: «نهج الحیاة»، قم، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام ، 1375.
    زید بن علی: «مسند زیدبن علی»، بیروت، منشورات دارالمکتبة الحیاة، بی تا.
    سپهر، محمد تقی: «ناسخ التواریخ»، تهران، اسلامیه، 1382.
    شافعی، شیخ محمدبن داوود البازلی: «غایةالمرام فی رجال البخاری»، بی جا، بی نا، بی تا.
    شیخ بهایی، محمد بن حسین: «مفتاح الفلاح»، قم، دارالکتب الاسلامی، 1411ق.
    شیخ الاسلامی، حسین: «مسندفاطمةالزهرا»، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1377.
    طبرسی، احمدبن علی: «احتجاج»، قم، الشریف الرضی، 1380.
    طوسی، محمدبن حسن: «امالی»، قم، دارالثقافه، 1372.
    فیض کاشانی، محسن: «محجة البیضاء»، تهران، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا.
    قیومی، محمدجواد: «صحیفةالزهرا»، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374.
    کراجکی، ابوالفتح: «کنزالفوائد»، قم، مکتب المصطفوی، 1410ق.
    کلینی، محمدبن یعقوب: «اصول کافی»، تهران، نور، 1362.
    کوفی، فرات بن ابراهیم: « فسیر فرات الکوفی»، تهران، وزارت الثقافه و الارشاد الاسلامی، مؤسسه الطباعه و النشر، 1410ق.
    مجلسی، محمدباقر: «بحارالانوار»، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1404ق.
    مظاهری، حسین: «مجموعه مقالات الزهرا»، بی جا، بی نا، 1372.
    مفید، محمدبن محمد: «اختصاص»، قم، جامعةالمدرسین، 1374.
    مهاجر، عبدالحمید: «واعلموا انّی فاطمه»، بیروت، دارالکتاب و العترة، 1413ق.
    نوری طبرسی، حسین: «مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل»، قم، مؤسسه آل البیت علیه السلام ، 1401ق.
    نیوتن، اریک: «معنی زیبایی»، پرویز مرزبان، تهران، انتشارات علمی- فرهنگی، 1377.
    پی نوشتها
    * - دانش آموخته دکترای عرفان، عضو هیئت علمی دانشگاه قم.
    [1] - آل عمران، 92

    بر گرفته شده از Taranomemehr.ir

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-06-25] [ 01:27:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عوامل تحکیم خانواده از دیدگاه امام علی علیه السلام   ...

     

     

     

     

     

    خانواده خمیرمایه و سنگ بنای جامعه بزرگ انسانی است. حکمت الهی بنابر فطرت و آفرینش انسانها طوری نظام مند آفریده شده است که برای رشد و شکوفایی و رسیدن به آرامش و امنیت روانی نیاز به تشکیل خانواده منوط گشته است. در رابطه با زندگی امیر المؤمنین علی علیه السلام و برترین بانوی عالم حضرت فاطمه (علیهاالسلام) که برترین اسوه و الگو مردمان در همه ی اعصار می باشند خانواده اهمیت و جایگاه ممتازی را به خود اختصاص داده است. از این رو ما در این فراز به شمارش و تبیین عوامل تحکیم خانواده می پردازیم :

    1. تعاون و همکاری و تقسیم کار

    در یک خانواده منسجم، پویا و اعتدال گرا هر یک از اعضاء در کارها و رفع سختی ها و مشکلات با هم دیگر مشارکت و همکاری دارند. ضروری ترین عامل در استواری هر کانون انسانی، (تقسیم کار) است و در تعیین چگونگی تقسیم کار، بیش از هر چیز می باید به استعدادهای تکوینی مرد و زن نظر داشت و چنین دقت نظری بدون بهره گیری از افق برتر وحی امکان پذیر نخواهد بود.از سویی علی بن ابی طالب علیه السلام در خانه با همسرش زهرا سلام الله علیها همکاری می کرد. کار خانه را زهرا به اختیار خودش انتخاب کرده و علی علیه السلام به او تحمیل نمی کند. در عین حال علی علیه السلام می خواهد فشاری بر همسر عزیزش وارد نیاید (و در کارها به او کمک می کند).

    هنگامی که رسول خدا (ص) پیشنهاد تقسیم کار در منزل امام علی علیه السلام را می دهند، حضرت فاطمه سلام الله علیها مسرور شده و رضایت خویش را این گونه ابراز می نمایند: «فَلَا یَعْلَمُ مَا دَاخَلَنِی مِنَ السُّرُورِ إِلَّا اللَّهُ بِإِکْفَائِی رَسُولُ اللَّهِ ص تَحَمُّلَ رِقَابِ الرِّجَال ؛جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار [کار منزل برعهده زهرا سلام الله علیها و تدبیر امور بیرون بر عهده علی علیه السلام] تا چه اندازه مسرور و خوشحال شدم ، چرا که رسول خدا مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، بازداشت.»

    2. پراکندن محبّت

    خانه ای که جوّ حاکم بر آن سرشار از محبت، عاطفه، تفاهم، آرامش و احترام باشد، افراد متعادل و با شخصیت رشد یافته ای ، سر بر می آورند. اما خانه ای که روح فرزندان خود را از کینه توزی، تغذیه می کند که اساس آنها ترس و خشم است. چنین خانواده ای کاروانهایی از افرد منحرف و جنایتکار به سوی جامعه سرازیر می کند. اگر نیک بنگریم خواهیم دید که آن خانه ی گلی و خشتی که علی و فاطمه (صلوات ا… علیهم) در آن زیسته اند و فرزندانی چون جوانان اهل بهشت ، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) را تربیت نموده اند، در سایه ی محبت الهی و عطر الفت و پاکدامنی بوده که بوی آن هنوز هم انسانها را شیفته ی خود می سازد. پس محبت مانند آبی است که به گیاه می رسد، اگر نباشد گیاه می خشکد و اگر بیش از حدّ شود ریشة گیاه می گندد و خراب می شود و گیاه می خشکد.

    قرآن کریم محبّت نسبت به یکدیگر را این گونه سفارش می نماید: « إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا؛آنان که ایمان آورده اند و شایسته ها انجام داده اند خداوند بخشایشگر برایشان دوستی قرار می دهد. و یا در آیه ای دیگر به محبت و علاقه بین همسران تاکید شده است. «وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة ؛«در میان شما با همسرانتان دوستی قرار داد و مهر افکند». و به قول مولانا جلال الدین رومی؛ از محبت تلخها شیرین شود ازمحبت مِسها زریّن شود.

    3. ابراز و اظهار علاقه در خانواده

    صفای زندگی به حاکمیت عشق و علاقه بر محیط زندگی و معاشرت است و اگر دوستی وعلاقه نباشد، زندگی جهنمی سوزان و فضایی سرد و بی روح خواهد شد. ابراز عشق ومحبّت در محیط خانواده میان زن و مرد و نیز نسبت به فرزندانشان خانه را به بهشت تبدیل می کند.
    چه دوزخ های سوزانی که کمبود محبت و عاطفه فرزندان از جانب والدین است و حسرت شنیدن عزیزم، دلبندم، تو را دوست دارم و… سالها بر دل کودکان می ماند و گرفتار عقده کمبود محبّت می شوند.اگر اظهار علاقه در خانواده بنا به هر دلیل و توجیهی ترک شود، بایستی خود را آماده روئیدن علف های هرز در کنار گل زندگی نمود. پس سخنان زشت و نیش دار، عیب جویی ها و ظن و گمان های ناروا در مورد یکدیگر بازارش گرم خواهد شد.

    ما در سیره و رفتار خانواده امام علی علیه السلامطبق آنچه از تاریخ و روایات در دست داریم حتی یک مورد هم سراغ نداریم که رفتارها و برخوردها از مدار محبت و علاقه و آن چیزی که مرضی خداوند است، خارج شده باشد. وجود حضرت زهرا سلام الله علیها به قدری برای حضرت علی علیه السلام مایه آرامش و خشنودی بود که امام علی علیه السلام در این باره می فرمایند :« وَ لَقَدْ کُنْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهَا فَتَنْکَشِفُ عَنِّی الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان ؛من که به چهره زهرا نگاه می کردم، همین نگاه هر گونه غم و اندوه رااز من بر طرف می نمود ».

    4. دینداری و پایبندی به تعهدات اخلاقی و اعتقادی

    برای یک زندگی سالم و با آرامش رعایت تناسب از نظر ارزش های اخلاقی و اعتقادی امری مسلّم است. چنانکه تقریبا اکثر افراد با انتخاب لباس خاص با توجه به آیه« هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن؛در واقع نوع بینش و طرز تفکر خود را بروز و آشکار می سازند و در صورت عدم تناسب باعث احساس نامطلوب و مشکلات فراوانی را با خود به همراه خواهد داشت. مولا علی علیه السلام در همین زمینه می فرمایند: «ِ عَلَیْکُمْ بِالصَّفِیقِ مِنَ الثِّیَابِ فَإِنَّهُ مَنْ رَقَّ ثَوْبُهُ رَقَّ دِینُه ؛برشما باد پوشیدن لباس های ضخیم، زیرا کسی که جامه اش نازک باشد، دینش نازک شود.» از این رو عدم تناسب بین فرد و همسر او که همچون لباس دائمی است مشکلات روانی و نیز زمینه انحراف فکری و اعتقادی را به دنبال خواهد داشت.بنابراین پیشوایان دینی بحث کفویت زن و مرد را مطرح کرده اند.

    5. عدالت در خانواده

    دین اسلام بر رعایت مساوات و عدالت در خانواده ، تأکید فراوانی نموده و از هرگونه تبعیض و امتیاز بیجا به برخی یا یکی از فرزندان به شدّت منع نموده است. همچنین از تبعیض بین دو جنس دختر و پسر و محبت بیش از اندازه به پسران که ریشه در عصر جاهلیت داشت، پدر و مادر را تنبه می دهد. امام علی علیه السلام می فرمایند: « ان النبی«صلی الله علیه و اله» ابصر رجلا له ولدان فقبّل احدهما و ترک الاخر. فقال رسول الله (ص): فهلّا و اسیت بینهما؛پیامبر (ص) کسی را دید که دو فرزند داشت. یکی را بوسید و دیگری را رها کرد [در این هنگام] پیامبر خدا [به وی] فرمود: « چرا میان آنان یکسان عمل نکردی؟!» با توجه به این حدیث نورانی، عدالت ورزی حتی در محبت و بوسیدن فرزندان بایستی رعایت شود تا مانع از حسادت و کینه ورزی آنان نسبت به هم شویم.

    6. گفت و گوی صمیمی

    درخانواده ها ی صمیمی و موفق، همواره بستر لازم برای گفت و گوهای شاد و جذاب فراهم است. نگرش مثبت به مسائل، دادن فرصت اظهار بیان برای تک تک اعضای خانواده و رعایت اصل مهارت گوش دادن بدون قضاوت و پیشداوری و ارزیابی سریع، سبب رشد و احساس هویت و شخصیت خانواده را به دنبال دارد. متأسفانه با همه گیر شدن تکنولوژی و فناوری، از جمله اینترنت و ماهواره و … ارتباط کلامی خانواده ها به کمترین حدّ خود نزدیک می شود و به عبارتی بهتر خانواده از یک فضای صمیمی ،ارتباط نزدیک ،تبادل افکار و حل مشکلات به سپری کردن اوقات در زیر یک سقف مبدل گشته است.بنابراین صحبت کردن با چهره بشاش موجب می شود تا رایحة دل انگیز دوستی، فضا و محیط خانه و خانواده را معطر گرداند. و امام متقیان علی علیه السلام می فرمایند: «َ أَجْمِلُوا فِی الْخِطَابِ تَسْمَعُوا جَمِیلَ الْجَوَاب ؛ زیبا خطاب کنید ،تا جواب زیبا بشنوید »

    7. آموزش و افزایش اطلاعات در خانواده

    امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در قالب وصایای خود و در فرآیند آموزش فرزند جوان خویش به امام حسن مجتبی علیه السلامدر نامه 31 نهج البلاغه که مشتمل بر سفارش های ناب و ظریف و نکات اخلاقی- تربیتی است، به تبیین و تصویر درستِ رابطة بین پدر که یکی از ارکان مهم تشکیل دهنده خانواده است با فرزندان که میوه دل و گل خوشبو خانواده هستند، می پردازد.بنابراین به موارد کلیدی که از سوی والدین باید به فرزندان منتقل شود را، اجمالاً اشاره می کنیم.امام می فرمایند:« وَ أَنْ أَبْتَدِئَکَ بِتَعْلِیمِ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِیلِهِ وَ شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ أَحْکَامِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِه ….؛ ابتدا خواستم (تربیت) تو را به تعلیم کتاب خداوند و بیان آن و مقررات و احکام اسلام و حلال و حرام آن آغاز کنم ». از این رو هر معلم و مربی و یا هر پدر مهربانی که واقعاً دلسوز فرزند خود باشد، در قدم نخست و قبل از آلوده شدن دل و درون ، باید حقایق دین را به فرزند خود بیاموزد وگرنه اگر تعلل نموده و این مهم را به تأخیر بیندازد، دل جوان به عقاید انحرافی آلوده می شود و اصلاح کردن وی، زحمتی دو چندان می طلبد.

    الف. کلیدهای اساسی آموزش در نامه 31

    اگر محورهای عمده سفارش های امام علی علیه السلام را در مورد آموزش فرزند جوان خویش (امام مجتبی) مورد مداقّه قراردهیم، به این نکات کلی زیر می رسیم:

    1. موانع و آفت دوستی (لَا خَیْرَ فِی مُعِینٍ مَهِینٍ وَ لَا فِی صَدِیقٍ ظَنِین ) 2. علت تأخیر اجابت دعاها (لِیَکُونَ ذَلِکَ أَعْظَمَ لِأَجْرِ السَّائِل ) 3. تسویف، آفت موفقیت و مغتنم شمردن فرصت ها (بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَکُونَ غُصَّه ) 4. احترام به اقوام و خویشان (وَ أَکْرِمْ عَشِیرَتَک ) 5. عدم اعتماد به آرزوها (َ وَ الِاتِّکَالَ عَلَى الْمُنَى فَإِنَّهَا بَضَائِعُ النَّوْکَی ) 6. باز بودن باب توبه (و فتح لک باب المتاب) 7. راه های مقابله با مشکلات (فَاحْتَمَلُوا وَعْثَاءَ الطَّرِیقِ وَ فِرَاقَ الصَّدِیق ) 8 . راه تقویت دل ( احی قلبک بالموعظه و …) 9. شرایط تحصیل علم (َ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا خَیْرَ فِی عِلْمٍ لَا یَنْفَع ) 10. مسئولیت به قدر توان. (فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِکَ فَوْقَ طاقتکِ )

    ب. افراط و تفریط در آموزش فرزندان

    امروزه اکثر خانواده ها در مسئله آموزش و تربیت فرزندان کودک و جوان خویش با سر در گُمی و افراط و تفریط مواجه هستند. خانواده ها فکر می کنند هرچه امکانات و وسایل رفاه فرزندانشان را بر آورده سازند، فرزندانی شایسته و نیکو خواهند داشت ،اما این خیال آنها مدّت زیادی دوام نمی آورد و با چشم خویش نظاره گر طغیان و انحراف آنها هستند. بنابراین با تأسی به سفارش های نورانی و حکیمانه ی امام متقیان علی علیه السلام زمینه را برای شکوفایی گلهای زندگیمان فراهم سازیم.

    8. توجه به ظرایف روحیات همسر

    زن و مرد در کانون گرم خانواده با درک روحیات یکدیگر می توانند مسیر پر پیچ و خم زندگانی را با آرامش و زندگی پشت سر بگذارند و در این مسیر درک و توجه به روحیات ظریف زن از جایگاه ویژه ای برخوردار است. بنابراین هر کلمه، گفتار و حرکت، در بر دارنده بار عاطفی و روانی خاصی است که تاثیر مثبت و منفی مستقیمی می تواند ایجاد نماید. از این رو همسر خانواده دوست دارد در ارتباط با او صحبت محترمانه با عواطف سرشار از محبت و احترام دریغ ورزیده نشود.شوهر باید به همسرش از این منظر که او امانت الهی است و فردی مستعد کمال، پیشرفت و تحول در عرصه زندگی است به او بنگرد. امام علی علیه السلام در شأن حضرت زهرا سلام الله علیها و رضایت از او می فرمایند : « فَوَ اللَّهِ مَا أَغْضَبْتُهَا وَ لَا أَکْرَهْتُهَا عَلَى أَمْرٍ حَتَّى قَبَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا أَغْضَبَتْنِی وَ لَا عَصَتْ لِی أَمْرا؛سوگند به خدا من زهرا را تا هنگامی که خداوند او را به سمت خود برد خشمگین نکردم در هیچ کاری موجب ناخشنودی او نشدم ،او نیز مرا خشمگین نکرد و هیچ گاه مرا نافرمانی نکرد ».

    9. سازگاری

    سازگاری عبارت از اینکه زوجین با کم و زیاد هم از حیث های گوناگون بسازند و با رفاقت و همدلی کمبودهای یکدیگر را برطرف نمایند. پس برای داشتن یک زندگی به دور از تنش و پرخاش باید از موشکافی عیوب و ایرادهای احتمالی همدیگر و به رخ کشیدن آنها جدا اجتناب کنند و عیب پوشی و سازگاری را سر لوحه ی زندگی قرار دهند. همچنین زن و مرد بایستی مصلحت زندگی شان را بر منفعت شخصی ترجیح دهند و از آن بالاتر مصلحت زندگی خودشان را به خاطر دخالت اطرافیان پایمال ننمایند. امام علی علیه السلام در مورد سازگاری زن و مرد می فرمایند : « الزَّوْجَةُ الْمُوَافِقَةُ إِحْدَى الرَّاحَتَیْن ؛زن سازگار یکی از دو آسایش است » .

    10. پرهیز ازتقاضاهای نامقدور

    امروزه یکی از مشکلات رایج در خانواده ها این است که امکانات زندگی خودشان را با وسایل و امکانات زندگی دیگران مقایسه می کنند در نتیجه انتظار و توقع شان بیشتر از توان مالی همسرشان می شود و این مسئله موجب احساس سرشکستگی و عدم لذّت بردن از زندگانی خود می شود. از این رو زمینه و ریشه بسیاری از درگیریها و نزاع ها در محیط خانواده ناشی از چشم هم چشمی هاست. از جمله ضررهای تقاضاهای نامقدور در کانون خانواده عدم تعادل مالی است که موجبات قرض، ربا، اقساط با مبالغ درشت و ناتوانی در پرداخت آن را به خانواده تحمیل می کند. حضرت علی علیه السلام در همین مورد می فرمایند : « کَثُْرَة السُّؤَالِ تُورِثُ الْمَلَال ؛در خواست زیاد ، ملال به بار می آورد ».

    11. تشویق و ترغیب

    خصلت تشویق و ترغیب در خانواده یکی از مهم ترین رموز رشد ، نشاط،هم افزایی و تحکیم آن را در پی دارد. گاه چنان فضای تحقیر ، تنبیه و سرزنش در خانواده پیدا می شود که جرأت اظهار نظر کردن و تکاپو را از اعضای خانواده می گیرد و گاه چنان تشویق های بی مورد و بیجا صورت می گیرد که سبب توقعات بیش از حدّ می شود. از این رو جایگاه تشویق در خانواده ها بسیار مغتنم است که متاسفانه مورد غفلت و بی توجهی قرار می گیرد. امام علی علیه السلام در عهد نامه ای که به مالک اشتر نخعی نوشتند، او را به ارزش گذاری و بهاء دادن به نیکان صالح فرمان دادند : « لَا یَکُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِی ءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ- فَإِنَّ فِی ذَلِکَ تَزْهِیدٌ لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِی الْإِحْسَانِ- وَ تَدْرِیبٌ لِأَهْلِ الْإِسَاءَةِ ؛هرگز نیکو کار و بد کار نزد تو یکسان و در یک جایگاه نباشند ،چرا که در این کار، بی رغبتی نیکوکاران در امر نیکوکاری است ، و ورزیدگی و شوق بد کاران برای بدی است ».

    12. هنر گوش دادن

    برای یک زندگی موفق، امر حیاتی است که زن و مرد به حرف های هم گوش جان بسپارند. در واقع با گوش دادن به حرف همدیگر، اهمیت و ضرورت طرف مقابل در زندگی را گوشزد می نماید. متاسفانه غالبا افراد دوست دارند متکلم وحده باشند و غافل از این نکته هستند که گوش دادن همراه با سکوت به عنوان یک هنر و مهارت تلقی می شود. مولای متقیان علی (ع ) می فر مایند :« عَوِّدْ أُذُنَکَ حُسْنَ الِاسْتِمَاعِ وَ لَا تَصْغِ إِلَى مَا لَا یَزِیدُ فِی صَلَاحِکَ اسْتِمَاعُهگوش خود را به شنیدن عادت بده و به سخنانی که بر اصلاح و پاکی تو چیزی نمی افزاید گوش فرا مده ».

    13. پاسخ مثبت به خواسته های جنسی همسر

    یکی از نکات مهم در تحکیم و ثبات بنیان خانواده بر آورده شدن صحیح نیاز جنسی زن و مرد است. شاید علت پنهان بسیاری از طلاق ها، خیانت ها و اختلافات ریشه در عدم پاسخ درست به این غریزه است.امام علی علیه السلام در کلام حکیمانه ای می فرمایند : « إِذَا رَأَى أَحَدُکُمُ امْرَأَةً تُعْجِبُهُ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ عِنْدَ أَهْلِهِ مِثْلَ مَا رَأَى وَ لَا یَجْعَلَنَّ لِلشَّیْطَانِ إِلَى قَلْبِهِ سَبِیلًا وَ لْیَصْرِفْ بَصَرَهُ عَنْهَا هر گاه فردی از شما زنی (زیبا) را دید که او را به شگفتی وا داشت ، به نزد همسر خود برود ؛ چرا که همسر او نیز مثل همین خصوصیات را داراست. پس اجازه نفوذ شیطان را به قلب خویش ندهد تا چشم خود را از آن زن بر گرداند ».

    14. عدم سوءظن و غیرت بی مورد نسبت به همسر

    معمولا چنانچه هر صفت و رفتار درست به اندازه و در جایش مورد استفاده قرار نگیرد؛ به صورت معکوس عمل خواهد کرد. یعنی اصل غیرت که در نهاد مرد از سوی پروردگار متعال به ودیعه گذاشته شده، صفتی برین است اما اگر این صفت دچار نوسان و افراط و تفریط شود؛ می تواند سبب بحران و اختلاف در خانواده شود. از این رو داشتن سوء ظن بیجا نسبت به همسر در رفت و آمدهای فامیلی و فعالیت های اجتماعی باعث خواهد شد تا کانون گرم خانواده به دریاچه یخ تبدیل گردد. بنابراین آزادی های مشروع زن پایمال شده و محبّت و صمیمیت رخت بربسته و تلخکامی، شکوه و اعتراض جایگزین خواهد شد. حضرت می فرمایند : «َ إِیَّاکَ وَ التَّغَایُرَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِ الْغَیْرَةِ- فَإِنَّ ذَلِکَ یَدْعُو الصَّحِیحَةَ مِنْهُنَّ إِلَى السُّقْمِ وَ لَکِنْ أَحْکِمْ أَمْرَهُنَّ بپرهیز که غیرت نابجا ، زن سالم را به بیماری می کشاند و پاکدامن را به بدگمانی (و اندیشه گنهکاری ) درباره آن محکم کارکن ».

    15. صبر و تحمل یکدیگر

    یکی از بستر ها و لوازم داشتن زندگی توام با آرامش و محبّت، به کار گیری صبر و تحمل رطول زندگی است. بنابراین با فهم این نکته که غیر از حضرات معصومین(علیهم السلام) ا کثر ما انسانها دچار لغزش و خطا می شویم، زمینه را برای اغماض و چشم پوشی از لغزش های احتمالی فراهم می نماید. همچنین زن و مرد با همفکری و سنجیدن تمام جوانب مسائل و مشکلاتشان از هر گونه تکروی و خود کامگی و استبداد رای باید اجتناب نمایند. زندگی بدون صبر و تحمل همچون حبابی در هواست و عامل ورزیدگی و پختگی زن و مرد در اثر رعایت این مسئله است. امام در فرمایشی جمیل می فرمایند : « الصَّبْرُ أَحْسَنُ خلل [حُلَلِ ] الْإِیمَانِ وَ أَشْرَفُ خَلَائِقِ الْإِنْسَان؛صبر نیکوترین خصلت ایمان و ارجمندترین خوی انسان است ».

    16. هم پوشانی عیوب یکدیگر

    انسان ها برای محفوظ ماندن از سردی و گرمی هوا نیاز به لباس دارند. همچنین برای در امان ماندن از آسیب های روحی و جسمی، زن و مرد به همدیگر به عنوان پوشش و عایق در برابر آسیب ها نیازمند هستند.آن امام همام می فرمایند :

    « اسْتُرْ عَوْرَةَ أَخِیکَ لِمَا تَعْلَمُهُ فِیک ؛

    گناه و لغزش برادرت را بپوشان ،چون آن را در خودت نیز سراغ داری ».

    نتیجه گیری

    از دیدگاه اسلام بنیان خانواده نه بر مرد سالاری، نه بر زن سالاری و نه بر فرزندسالاری استوار است. بلکه بر محور منطق و اعتدال و نیز عدالت در سایه سار ایثار و صمیمیت و محبّت بنا گردیده است. معیار و ملاک خانواده سالم منطبق بودن با ارزشهاست نه مسائل زودگذر دنیایی مثل پول و ثروت و تجملات. آنچه می تواند روشنی بخش حقیقی زندگی ها در عصر کنونی باشد، پیروی و الگو قرار دادن زندگی اهل بیت «علیهم السلام» است. نسخه ی بی بدیل و نایاب برای همة اعصار جهت آرامش و سکینه زندگانی، طیّ سلوک معنوی و ساده زیستی همراه با عفّت و عزّت و تبعیت نمودن از خانوادة امام متقیان علی علیه السلام است.

    بر گرفته شده از Taranomemehr.ir

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-06-24] [ 08:05:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ویژه نامه سالروز ازدواج امیرمؤمنان (علیه السلام) با حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)   ...

    وب سایت مهندس مصطفی شیردل ، ویژه نامه ای به مناسبت اول ذیحجه، سالروز ازدواج امیرمؤمنان (علیه السلام) با حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تقدیم می کند.

    ۷۴۳۶۱۵۲۵۱۸

    اشاره
    نخستین روز از آخرین ماه سال قمری، سالروز پیوندی آسمانی است که دیگر هیچ گاه مانند آن در تاریخ تکرار نشد. علی علیه السلام ، پیشوای پارسایان با فاطمه علیهاالسلام ، برترین بانوی جهان پیمان عشق بست و خدا، والاترین فرستاده خویش را بر این پیمان گواه گرفت. برکت این ازدواج، عمری به گستردگی آفتاب دارد؛ هم چنان که یاد و نام آن در تاریخ برای همیشه مانا گردید. اول ذیحجه، روزی مبارک برای همه نوگامانی است که دل به زندگی فاطمی علیهاالسلام داده اند تا شادی خود را با خاطره همیشه روشن آن روز مبارک، پیوند زنند.

    فاطمه علیهاالسلام ، برترین بانو
    فاطمه علیهاالسلام به نه سالگی رسیده بود. رشد جسمانی مناسب آن حضرت و رشد وکمال عقلی بانوی فضیلت ها، سبب شده بود که با وجود کمی سن، گوی سبقت از همه برباید و یکه تاز میدان فضیلت ها گردد. ایمان والا، پارسایی بی نظیر، آگاهی، ذهن سرشار و هوش فراوان و نیز بهره مندی از زیبایی، وی را از همه دختران دیگر ممتاز ساخته بود. توجه و مهرورزی بی پایان رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز بر امتیازات او افزوده بود. کمالات بی شمار فاطمه علیهاالسلام ، دختر محمد صلی الله علیه و آله آخرین فرستاده خدا باعث شد تا سرشناسان شهر، به رسم دیرین عرب او را از پیامبر خواستگاری کنند.

    عروس بی همت
    اشراف عرب دختران خود را به کسانی می دادند که در قبیله و قدرت و زر و زور مثل آنها باشند. روی این عادت دیرینه، اشراف و بزرگانی اصرار داشتند که با دختر گرامی پیامبر، فاطمه علیهاالسلام ازدواج کنند؛ غافل از آنکه این دختر با همه دختران دیگر فرق داشته و به موجب آیه مباهله مقام بلندی دارد. فاطمه علیهاالسلام به تصریح آیه تطهیر معصوم بود و شوهری جز معصوم نمی توانست داشته باشد؛ از این رو، پیامبر از طرف خدا مأمور بود که در پاسخ خواستگاران بگوید ازدواج فاطمه باید به فرمان خدا صورت گیرد.

    کسی مانند زهرا علیهاالسلام
    سفارش اسلام در ازدواج، توجه به هم شأنی عروس و داماد است، و یکی از مهم ترین موارد هم شأنی، هم ترازی در ایمان و اسلام است. در جریان ازدواج حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز افراد زیادی خواهان ازدواج با ایشان بودند؛ کسانی که از جایگاه اجتماعی یا اقتصادی بالایی برخوردار بودند، ولی همه آنها با جواب رد روبرو شد. تقدیر الهی برای فاطمه علیهاالسلام برتر از آن بود که فکرهای مادی می انگاشتند.

    اصحاب پیامبر فهمیده بودند که جریان ازدواج فاطمه علیهاالسلام آسان نیست و هر فردی نمی تواند با او ازدواج کند؛ هرچند جایگاه مادی و اجتماعی بالایی داشته باشد. شوهر فاطمه علیهاالسلام باید شخصیتی باشد که از نظر کمالات معنوی و سجایای اخلاقی، پشت سر پیامبر بوده و چنین فردی کسی نبود غیر از علی بن ابی طالب علیه السلام ، همراه همیشه پیامبر صلی الله علیه و آله .

    عشق علی علیه السلام
    پاسخ های منفی پیامبر صلی الله علیه و آله و دخترش فاطمه علیهاالسلام ، و نیز توجه ویژه آن حضرت به علی بن ابی طالب علیه السلام ، جمعی را بر آن داشت که برای این وصلت سهمی ایفا کنند. به همین دلیل روزی به در خانه علی علیه السلام آمدند تا او را برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام تشویق کنند. او در منزل نبود. دانستند که در نخلستان مشغول آبیاری است. به آنجا روانه شدند و حضرت را مشغول کار دیدند. یکی از آنان پیشنهاد خواستگاری را مطرح کرد. چشمان علی علیه السلام پر از اشک شد و فرمود: «احساساتم را به هیجان آوردی و آرزوی دیرینه ام را بیدار کردی. به خدا سوگند فاطمه مورد خواست و رغبت من است، ولی چه کنم که دستم خالی است». آن مرد گفت: تو می دانی که همه دنیا نیز پیش خدا و پیامبرش ناچیز است و پیامبر به مال و ثروت چشم ندارد. علی علیه السلام کار آب دهی نخلستان را رها کرد،شترش را به خانه آورد و آن را بست و خود را برای رفتن به خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله آماده کرد.

    علی علیه السلام در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله
    هنگامی که حضرت علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام رفت، پیامبر در خانه ام سلمه بود. علی علیه السلام در زد. ام سلمه پرسید: کیست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پیامبر دستور داد: «در را باز کن و بگو داخل شود. کسی پشت در است که محبوب خدا و رسول است». علی علیه السلام وارد شد، سلام کرد و در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله نشست. چشمان خود را بر زمین دوخت. شرم از پیامبر صلی الله علیه و آله مانع گفتن خواسته اش می شد. پیامبر صلی الله علیه و آله که خود علی علیه السلام را بزرگ کرده و از روحیات او باخبر است، سکوت را شکست و فرمود: «می بینم برای حاجتی اینجا آمده ای. خواسته ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته ات پیش من پذیرفته است».

    ۱۲۹۰۴۹۶۰۸۴_marriage_of_two_angels_2_by_eliadesign

    مرا بپذیر!
    علی علیه السلام که برای خواستگاری دختر پیامبر به خانه ایشان رفته بود، با سخنانی شیرین خواسته اش را چنین بازگو کرد: «پدر ومادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خداسوگند ذخیره دنیا و آخرتم می باشید. ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شده ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می پذیرید؟» چهره پیامبر چون گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را می کشید. خوشحال شد، ولی جواب قطعی را برعهده فاطمه علیهاالسلام گذاشت.

    سکوتی برتر از سخن
    پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ماجرای خواستگاری پسر عموی خویش، امام علی علیه السلام را برای دخترش بازگو کرد و فرمود: «دختر عزیزم! تو علی را خوب می شناسی و به سابقه ایمان و خویشاوندی و فضیلت و پارسایی او آگاهی داری. من همیشه آرزو داشتم تو را خوشبخت کنم و به عقد کسی درآورم که بهترین مرد روی زمین است. آیا راضی هستی همسر علی باشی؟»

    فضای اتاق لحظاتی غرق در سکوت بود؛ سکوت از سر حیا. فاطمه خاموش ماند و چیزی نگفت. نغمه تکبیر پیامبر بلند شد: «اللّه اکبر! فاطمه راضی است. سکوت او نشانه رضایت اوست». واکنش فاطمه علیهاالسلام در برابر خواستگاران قبلی، برگرداندن چهره و اظهار ناراحتی بود، اما این بار با سکوت خود صد سخن گفت و روی خود را هم بر نگرداند. آن حضرت صلی الله علیه و آله نزد علی علیه السلام که در انتظار پاسخ بود برگشت و رضایت فاطمه علیهاالسلام را خبر داد.

    مهر علی علیه السلام ؛ مهریه زهرا علیهاالسلام
    مشخص کردن میزان مهریه، از شرایط عقد در اسلام است. حضرت محمد صلی الله علیه و آله که نخستین مجری دستورات اسلام بود، در پیوند دخترش با حضرت علی علیه السلام ، از داماد آینده اش پرسید: آیا برای این ازدواج اندوخته ای داری؟ علی علیه السلام پاسخ داد: شما از وضعیت من به خوبی آگاهید. تمام دارایی من شمشیر، زره و شتر آبکشم است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: شمشیرت را برای جهاد در راه خدا نیاز داری؛ شتر هم برای انجام کارهای روزمره و امرار معاش می خواهی؛ ولی این زره (پیراهن جنگی) رابفروش و پولش را برایم بیاور. علی علیه السلام زره را به پانصد درهم فروخت و پول را به عنوان مهریه همسرش نزد پیامبر آورد تا برای ازدواجشان هزینه کند. بدین ترتیب مهریه برترین بانوی دنیا تعیین شد و پیام مهرآفرین آن برای همه دختران مسلمان باقی ماند. این مبلغ به عنوان سنت قرار گرفت و هر یک از اهل بیت علیهم السلام میزان مهریه همسران خود را به همین مقدار مشخص می کردند.

    شفاعت، مهریه معنوی
    پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ازدواج دخترش را به ساده ترین و راحت ترین شیوه انجام داد تا برای همه جوانانی که در آستانه زندگی مشترک هستند، سرمشق نیکویی باقی بماند. مهریه پانصد درهمی برای فاطمه علیهاالسلام مهتر زنان نیز، به همین هدف صورت گرفت.

    در روایات، افزون بر این مهریه که جنبه مادی و مالی دارد، مهریه های معنوی دیگری نیز برای آن بانوی بزرگ گفته شده است. در روایتی می خوانیم که حضرت زهرا علیهاالسلام از پدر تقاضا کرد که آن حضرت از خدا بخواهند تا مهریه اش را شفاعت از مسلمانان گناهکار قرار دهد. این خواسته حضرت مستجاب شد و فاطمه علیهاالسلام شفیع و واسطه بخشش گناهکاران قرار گرفت.

    ۱۶۲۲۷۴

    خطبه عقد
    سال دوم هجری بود. برای اجرای خطبه عقد، امام علی علیه السلام به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله به مسجد رفت. همچنین پیامبر صلی الله علیه و آله به بلال دستور داد که مهاجر و انصار را در مسجد گرد آورد. پس از مدت کوتاهی همگی در مسجد جمع شدند. پیامبر بر منبر مسجد نشست و در حضور شاهدان، خطبه عقد برترین بانوی اسلام را در مسجد مدینه جاری فرمود. سپس برای عروس و داماد دست به دعا برداشت و فرمود: «خداوند برای شما مبارک گرداند و اجتماعتان را پاینده بدارد».

    دوره نامزدی
    امام علی علیه السلام در خاطره ای زیبا، پایان دوره نامزدی اش را چنین بیان می کند: «یک ماه از اجرای خطبه عقدمان گذشت. در این یک ماه با رسول خدا نماز می خواندم و به خانه ام برمی گشتم و در این یک ماه درباره ازدواج سخنی به ایشان نگفتم. پس از یک ماه، همسران پیامبر به من گفتند: نمی خواهی درباره آوردن فاطمه علیهاالسلام به خانه خودت با پیامبر صحبت کنیم؟ گفتم صحبت کنید. آنها به محضر حضرت رفتند و عرض کردند: علی علیه السلام دوست دارد همسرش را به خانه ببرد، چشم فاطمه را به دیدار شوهرش روشن کن! پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: چرا خود علی علیه السلام همسرش را ازمن نمی خواهد؟ ماتوقع داشتیم که خودش اقدام کند. من عرض کردم: ای رسول خدا! حیا و شرم مرا از سخن گفتن در این باره باز می دارد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با شنیدن این سخنان، با برگزاری مراسم ازدواج موافقت کرده، به همسران خود دستور تهیه مقدمات آن را داد.

    سفره با برکت علی علیه السلام
    مقدمات جشن ازدواج فاطمه علیهاالسلام فراهم گردید و برای دادن ولیمه عروسی هماهنگی های لازم به عمل آمد. داماد به مسجد رفت تا مؤمنان را برای صرف غذای عروسی دختر پیامبر صلی الله علیه و آله دعوت کند. جمعیت در مسجد موج می زد. علی علیه السلام نتوانست تنها عده ای را از جمع برگزیند؛ به همین خاطر با صدای بلند به همگان اعلام کرد که: «دعوت مرا به ولیمه عروسی فاطمه بپذیرید». تمام جمعیت حرکت کردند. کمی غذا و زیادی جمعیت، داماد پیامبر را نگران کرده بود. از حضرت کمک خواست. پیامبر صلی الله علیه و آله که شرمندگی علی علیه السلام را دریافته بود، فرمود: «دعا می کنم خداوند به غذا برکت دهد». از برکت دعای ایشان، چهار هزار نفر از آن غذا خوردند و سیر شدند. سپس پیامبر کاسه ای طلبید و غذایی در آن ریخت و فرمود: «این هم برای فاطمه و شوهرش».

    خانه ای پر از مهر
    زندگی مشترک علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام در خانه ای ساده اما پر از نور و مهر آغاز شد. یاد خدا چلچراغ خانه آنها بود و غیر از رضایت حضرت حق خواسته دیگری آنها را به خود مشغول نکرد. زهرا علیهاالسلام رازدار علی علیه السلام بود و علی علیه السلام پناهگاه فاطمه علیهاالسلام ؛ تا آنجا که حضرتش با نگاهی به زندگی خویش فرمود: «هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده خاطر نساخت. در هیچ امری، قدمی برخلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به چهره اش نگاه می کردم، تمام غصه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم». آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: «به خدا قسم هرگز کاری نکردم که فاطمه خمشگین شود؛ اونیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد».

    خانه گِلی و گُل های یاس
    فاطمه زهرا علیهاالسلام و همسر بزرگوارش، زندگی را در خانه ای گِلی آغاز کردند، اما زیباترین گل های یاس در همان خانه پرورش یافتند. حضرت امام خمینی رحمه الله با اشاره به این مطلب می فرماید: «یک کوخ چهار ـ پنج نفری در صدر اسلام داشته ایم و آن، کوخ فاطمه زهرا علیهاالسلام است. برکات این کوخ چند نفری آن قدر زیاد است که عالم را از نورانیت پر کرده است. کوخ نشینان این کوخ محقر، در مراتب معنوی آن قدر بالا بودند که دست ملکوتی ها هم به آنها نمی رسد. جنبه های تربیتی این کوخ، آن قدر والا بوده است که همه برکات در بلاد مسلمین، خصوصا در مثل بلاد ما، همه از برکات آنهاست».

    همسران نمونه
    سراسر زندگی مشترک امام علی علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام ، سرشار از مشق های نیکوست. مقام معظم رهبری، در تحلیلی زیبا، از نقش حضرت زهرا علیهاالسلام در فعالیت های تأثیرگذار همسرش چنین یاد می کنند: «در طول ده سالی که پیامبر در مدینه بود، حدود نه سال، جنگ های کوچک و بزرگی ذکر کرده اند (حدود شصت جنگ اتفاق افتاده)، در اغلب آنها امیرالمؤمنین هم بوده است. حالا شما ببینید، او [حضرت زهرا علیهاالسلام [خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می ماند… از لحاظ زندگی هم وضع رو به راهی ندارند… در حالی که دخترِ رهبر است، دختر پیامبر است، یک نوع احساس مسئولیت هم می کند.

    ببینید انسان چه روحیه قوی ای باید داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند، دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاری های زندگی خالی کند، به او گرمی بدهد، بچه ها را به آن خوبی تربیت کند… فاطمه زهرا علیهاالسلام این گونه خانه داری، شوهرداری و کدبانویی کردند و این طور محور زندگی فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفتند».

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-06-23] [ 09:56:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ویژه نامه شهادت امام جواد(ع)   ...

     

    باب الحوائج

    در دهم رجب سال ۱۹۵ هجرى جهان به نور قدوم امام جواد علیه السلام منور گشت. امام هشتم طبق سنت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و پدرانش در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت.
    وبسایت مهندس مصطفی شیردل ، ویژه نامه شهادت امام جواد(ع) تقدیم می کند.

    emam-javad-7

    شناسنامه امام محمد تقی سلام الله علیه
     امام نهم
    مقام:
     محمّد
    نام:
     جواد، التقی
    لقب:
     ابو جعفر
    کنیه:
     علی
    نام پدر:
     خیزران
    نام مادر:
     ۱۰ رجب سال ۱۹۵ ه ق
    روز ولادت(ه ق):
     ۲۳ فروردین سال ۱۹۰ ه ش
    روز ولادت(ه ش):
     مدینه-عربستان سعودی
    مکان ولادت:
     محمّد امین
    سلاطین زمان تولّد:
     ۱۷ سال
    مدت امامت(ه ق):
     ۲۵ سال
    مدت عمر(ه ق):
     ۳۰ ذیقعده سال ۲۲۰ ه ق
    روز شهادت(ه ق):
     ۸ آذر سال ۲۱۴ ه ش
    روز شهادت(ه ش):
     معتصم
    فرمانروایان زمان:
     معتصم
    قاتل:
     کاظمین-عراق
    محل دفن:
     ۴
    فرزند پسر:
     ۷
    فرزند دختر:
    مختصر زندگینامه امام جواد(ع):

     نام: محمد بن علی

    کنیه: ابو جعفر ثانی

    القاب: تقی، جواد، مرتضی، منتجب، مختار، قانع و عالم

    تاریخ ولادت: نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۹۵ هجری

    هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نیز به عنوان تاریخ تولد آن حضرت نقل شده است، ولی میان شیعیان دهم رجب سال ۱۹۵ هجری مشهور است.

    در یکی از دعاهای ماه رجب که از امام مهدی علیه السلام نقل شده نیز آمده است:« اللهم انی اسئلک بالمولودین فی رجب، محمد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمد المنتجب»/

    محل تولد: مدینه

    نسب پدری: امام رضا، علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام.

    نام مادر: سبیکه، یا سکینه مرسیه و یا دره که حضرت رضا علیه السلام او را « خیزران» نامید. وی از اهالی « نوبه» و از خاندان « ماریه قبطیه»، مادر ابراهیم، پسر پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و از زنان بزرگوار زمان خویش بود.

    مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا علیه السلام در آخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجری تا ذی قعده سال ۲۲۰ هجری، به مدت شانزده سال و نه ماه.

    ۷۳۴۳۸۰۵۸۰۸۳۵۱۶۶۱۷۲۳۵_۰

    تاریخ و سبب شهادت: آخر ذی قعده سال ۲۲۰ هجری، در ۲۵ سالگی با زهری که همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحریک برادرش، جعفربن مأمون و عمویش، معتصم عباسی به آن حضرت خورانید.

    محل دفن: مقابر قریش بغداد، در جوار قبر شریف جدش، امام موسی کاظم علیه السلام که هم اکنون به کاظمین معروف است.

    همسران: سمانه مغربیه؛ ام الفضل، دختر مأمون؛ زنی که از خاندان عمار یاسر.

    فرزندان: پسران: ابوالحسن امام علی النقی علیه السلام، ابو احمد موسی مبرقع؛ ابو احمد حسین؛ ابو موسی عمران و دختران: فاطمه؛ خدیجه؛ ام کلثوم و حکیمه. گفته شد که زینب، ام محمد، میمونه و امامه نیز از فرزندان آن حضرت بوده اند.

     

    اصحاب

    ابوجعفر، احمد بن محمد بن ابی نصر، معروف به بزنطی کوفی؛

    ابو محمد، فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری؛

    ابو تمام، حبیب بن اوس طایی؛

    ابوالحسن، علی بن مهزیار اهوازی؛

    ابو احمد، محمد بن ابی عمیر؛

    محمد بن سنان زاهری؛

    علی بن عاصم کوفی؛

    علی بن جعفر الصادق؛

    اسماعیل بن موسی الکاظم؛

    ابراهیم بن محمد همدانی.

    اصحاب و یاران امام جواد علیه السلام بیش از تعدادی است که به آنان اشاره شد. در برخی منابع اسلامی نام بیش از ۲۷۰ نفر به عنوان اصحاب آن حضرت آورده شده است.

    زمامداران معاصر:

    مأمون (۱۹۶-۲۱۸ ه.ق)

    معتصم ( ۲۱۸-۲۲۷ ه.ق )

    پس از شهادت امام رضا علیه السلام، مأمون با امام محمد تقی علیه السلام رفتار نیکویی را پیش گرفت و دخترش، ام الفضل را به عقد آن حضرت در آورد و آن حضرت را بر همه اطرافیان خویش اعم از عباسیان و علویان، ترجیح و برتری داد، وی با اهدافی سیاسی از جمله حفظ موقعیت و حکومت خود، به این کار مبادرت می کرد.
    در حقیقت، به سوء قصد به جان شریف امام علیه السلام می اندیشید. معتصم عباسی، با اینکه در ظاهر با آن حضرت، با اکرام و احترام رفتار می کرد، ولی در حقیقت، دشمنی آن حضرت و آل علی علیه السلام را در سینه داشت و در صدد تحقیر و نابودی آنان بر می آمد.

    رویدادهای مهم زندگی امام جواد علیه السلام:

    ۱٫عزیمت امام رضا علیه السلام، پدر بزرگوار امام جواد علیه السلام، از مدینه به خراسان به اجبار مأمون عباسی، در سال ۲۰۰ هجری؛

    ۲٫شهادت امام رضا علیه السلام، در خراسان، به دست مأمون عباسی در سال ۲۰۳ هجری؛

    ۳٫فراخوانی امام محمد تقی علیه السلام به بغداد، به دست مأمون عباسی؛

    ۴٫ازدواج ام الفضل، دختر مأمون به امام محمد تقی علیه السلام به خواست مأمون و اظهار نگرانی عباسیان از این مسئله؛

    ۵٫بازگشت امام جواد علیه السلام از بغداد (پایتخت عباسیان) به حجاز، به بهانه به جا آوردن مراسم حج؛

    ۶٫وفات مأمون عباسی، در سال ۲۱۸ هجری؛

    ۷٫به خلافت رسیدن معتصم عباسی پس از وفات مأمون؛

    ۸٫فراخوانی دوباره امام محمد تقی علیه السلام به بغداد، به فرمان معتصم عباسی، در اوایل سال ۲۲۰ هجری؛

    ۹٫توطئه های معتصم عباسی، ام الفضل و جعفر بن مأمون علیه امام جواد علیه السلام؛

    ۱۰٫مسموم شدن امام جواد علیه السلام، به دست همسرش، ام الفضل و به شهادت رسیدن آن حضرت، در اواخر سال ۲۲۰ ه.ق.(۱)

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-06-22] [ 07:14:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اشتغال غیر ضروری زنان بنیان خانواده‌ را متزلزل می‌کند.   ...

     

    اشتغال افسار گسیخته، بی مورد و غیر ضروری زنان پیامدهای بسیار بدی برای جامعه دارد/ افول اخلاق، افول تربیت و بروز آسیب های اجتماعی در میان زنان و مردان از مهم‌ترین این پیامدها است؛ طبق آمار زنان شاغل ۸۵ درصد بیشتر از زنان خانه دار طلاق گرفته اند و این برای جامعه اسلامی فاجعه است.

    farhangnews_106948-302619-1419504048

    حجت‌الاسلام سید علیرضا تراشیون در حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها با بیان اینکه اسلام زن را مدیر خانه دانسته است، گفت: مدیریت خانه با زن است اما منظور این نیست که همه کارها را خودش انجام دهد بلکه مدیریت خانه به معنای برنامه‌ریزی و هدفمند کردن امور درون خانه است.

    وی افزود: عده‌ای تصور می‌کنند که مدیریت زن به این معنا است که صفر تا صد امور خانه را زن به تنهایی انجام دهد در حالی که مشارکت در کار خانه سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام است.

    استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: اسلام برای کار خانه ارزش بسیار زیادی قائل شده و برخلاف جامعه امروز که به بهانه افسردگی زنان را به اشتغال بیرون از خانه دعوت می‌کند اسلام زن موفق را یک مادر و همسر خوب تعریف کرده و در شرع اسلام زن کار آفرین و شاغل مساوی با زن موفق نیست.

    حجت‌الاسلام تراشیون با بیان اینکه ارزشمند بودن کارخانه به معنای رد کردن هر نوع اشتغال زنان توسط شرع اسلام نیست، ادامه داد: همانطور که رهبر معظم انقلاب در رهنمودهای خود بیان کرده‌اند معیارهای اشتغال زن در اسلام عدم اختلاط با مردان نامحرم و عدم آسیب رسیدن به نظام خانواده بوده و زنی که می‌تواند این دو معیار را رعایت کند اشتغال او هیچ مشکلی ندارد.

    وی با اشاره به اینکه متأسفانه در جامعه امروز اشتغال زن به یک ارزش تبدیل شده و موجب افزایش مطالبات مردان جوان در این زمینه شده است، اظهار کرد: به دلیل اشتغال افسار گسیخته زنان امروز مردان جوان یکی از معیارهای ازدواج خود را اشتغال همسر آینده خود قرار می دهند.

    استاد حوزه علمیه قم افزود: اشتغال افسار گسیخته و بی مورد زنان پیامدهای بسیار بدی برای جامعه به دنبال دارد که افول اخلاق، افول تربیت و بروز آسیب های اجتماعی در میان زنان و مردان از مهم‌ترین این پیامدها است.

    حجت‌الاسلام تراشیون با بیان اینکه اشتغال بی مورد و غیر ضروری همه انرژی زن را گرفته و خانواده را به فنا می دهد، گفت: در سال ۹۰ طلاق در زن‌های شاغل ۸۵ درصد بیش از زنان خانه دار بوده است یعنی از هر زن شاغل در مقابل ۱۰۰ زن خانه دار دو نفر طلاق گرفته‌اند که این آمار برای جامعه اسلامی فاجعه آمیز است.

    وی تصریح کرد: طبق روایات زن خانه دار به خدا نزدیکتر است و حضرت رسول درباره کار زن در خانه می‌فرمایند:

    «وقتی زنی هفت روز در خانه شوهر کار می‌کند خداوند هفت در جهنم را به رویش می‌بندد و در مقابل هشت در بهشت را به روی او باز می‌کند و به او می‌گوید از هر دری که می‌خواهی وارد شو».

    استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: این در حالی است که در نگاه فمنیستی خانه داری را کلفتی و نوکری زن می‌دانند و می‌گویند خانه داری و بارداری از اموری است که شخصیت زن را به عنوان یک انسان زیر سؤال می‌برد و این دیدگاه ناشی از نگاه مادی و تک بعدی فمنیست گرایان و غربی‌ها به ساحت انسان و عالم هستی است.

    حجت‌الاسلام تراشیون اظهار کرد:

    وقتی زن به فرزند خود شیر می‌دهد خداوند ثواب آزاد کردن یک بنده از نسل ابراهیم علیه السلام را در نامه اعمال او قرار می‌دهد .

    و همچنین حضرت رسول صلی الله علیه و آله به حضرت زهرا فرمودند:

    « بهای بهشت تحمل سختی دنیا است و خانه داری از اموری است که بهشت را برای زن به ارمغان می آورد.»

    وی افزود: اضافه بر این امام صادق علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت می‌کنند که:

    «زن اگر یک چیزی را در خانه به نیت جمع و جور کردن جا به جا می‌کند خداوند به او نظر رحمت می افکند و کسی که خداوند به او نظر رحمت بیفکند خداوند هرگز او را عذاب نمی کند».

    استاد حوزه علمیه قم یادآور شد:

    این زنان هستند که به کار خانه حرمت می‌بخشند و زنی که با بسم الله و وضو کار خانه خود را انجام می‌دهد با زنی که با داد و فریاد به امور خانه رسیدگی می‌کند دو دیدگاه متفاوت از خانه داری در نظر فرزندان و همسر خود ایجاد می کنند.

    منبع : خبرگزاری رسا

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [شنبه 1394-06-21] [ 12:38:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      آیات قرآن در مورد حجاب   ...

    حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیش‎تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیله‎ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گیرد.

    حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.

    اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می‎تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می‎تواند از لغزش‎ها و گناه‎های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.

    علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می‎کند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده‎اند.در این بخش از آسمونی تعدادی از آیات قرآن در مورد حجاب را برای شما عزیزان قرار داده ایم.

    آیه ی 32 سوره ی الاحزاب

    خطاب به زنان مسلمان می فرماید: ای زنان پیامبر شما مانند زنان دیگر نیستید، اگر خداترس و پرهیزکار باشید پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید مبادا آنکه دلش بیمار (هوا و هوس) باشد به طمع افتد، بلکه متین و درست سخن گویید.

    آیه ی 33 سوره ی الاحزاب

    خطاب به زنان مسلمان می فرماید: و در خانه هایتان بنشینید و آرام گیرید (بی حاجب و ضرورت از منزل بیرون نروید) و مانند دوره ی جاهلیت پیشین آرایش و خودآرایی نکنید و نماز به پا دارید و…

    آیه ی 53 سوره ی الاحزاب

    می فرماید: …و هرگاه از زنان متاعی می طلبید از پس پرده طلب نمایید که حجاب برای آنکه دلهای شما و آنها پاک و پاکیزه بماند بهتر است و…

    آیه ی 55 سوره ی الاحزاب

    کسانی که بر زنان محرم هستند را ذکر کرده و می فرماید: و زنان را باکی نیست که بر پدران و فرزندان و برادران و فرزندان برادران و فرزندان خواهران و زنان مسلمان و کنیزان ملکی بی حجاب و بدون پوشش در آیند. (و از غیر اینها باید احتجاب کنند) *این آیه برای محرمان زنان مجرد بوده و کلیه ی محرمان در آیه ی 31 سوره ی نور در پایین تر ذکر شده است.

    آیه ی 59 سوره ی الاحزاب

    می فرماید: ای پیامبر به زنان و دختران خود و به زنان مومن بگو که خویشتن را (به چادر) بپوشانند که این کار برای اینکه شناخته شوند (به ایمان دار بودن) و اذیت و آزار نکشند (از تعرض و جسارت آزار نکشند) بر آنان بهتر است و…

    آیه ی 30 سوره ی نور

    می فرماید: بگو: مومنین چشمهایتان را از نگاه ناروا بپوشانند و از فروج و اندامشان را محفوظ دارند که این بر پاکیزگی شما بهتر است و البته خداوند به هر چه انجام دهید کاملا آگاه است.

    آیه ی 31 سوره ی نور

    می فرماید: و بگو به زنان مومن تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند و زینت و آرایش خود را جز آنچه قهراً ظاهر می شود آشکار نسازند و باید خود را بپوشانند و جمال خود را آشکار نسازند جز برای شوهران خود و پدران شوهر و پسران و پسران شوهر و برادران خود و پسران برادر و پسران خواهر خود و زنان و کنیزان ملکی و اتباع و اطفالی که هنوز بر مسائل زنان آگاه نیستند و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود و…

    آیه ی 60 سوره ی نور

    می فرماید: و زنان سالخورده که امید ازدواج ندارند بر آنان باکی نیست اگر زینت خود را ظاهر کنند و یا جامه های خود را (مانند چادر و روپوش) نزد نامحرمان بردارند و اگر باز عفت برگزینند بهتر است و…

    - منبع، پورتال آسمونی http://www.asemooni.com/religion/quran/verses-quran-about-veil#ixzz3lMcZWiv8

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [جمعه 1394-06-20] [ 12:26:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ذکری که انسان را سحر خیز می کند.   ...

    ۰۵ (۹۱)
    خداوند متعال دو فرشته را بر او می گمارد تا او را بيدار نمايند، اگر بيدار شد كه شد، وگرنه خداوند به آنان دستور مى‏دهد كه براى او استغفار نمايند.

    درباره بيدار شدن براى هر امرى و يا براى خصوص دعا و استغفار رواياتى وارد شده است.

    از آن جمله جهت بيدار شدن براى هر امرى منقول است كه امام باقر علیه السلام فرمودند:

    «هر بنده‏ اى تصميم بگيرد كه هر ساعت و لحظه‏ اى كه خداوند بهتر از آن آگاه است بيدار شود، خداوند دو فرشته به او مى‏ گمارد تا او را در آن لحظه حركت دهند.»

    در روايتى پيرامون بيدار شدن براى خصوص دعا و استغفار، آمده است كه حضرت ابى الحسن امام كاظم علیه السلام فرمودند:

    «هر كس خواست شب بيدار شود، هنگام خوابيدن بگويد:

    «اللّهمّ، لا تنسنى ذكرك، و لا تؤمنّى مكرك، و لا تجعلنى من الغافلين، و أنبهنى لأحبّ السّاعات إليك، أدعوك فيها فتستجيب لى، و أسألك فتعطينى، و أستغفرك و تغفر لي [يا: فتغفر لي‏]، إنّه لا يغفر الذّنوب إلّا أنت، يا أرحم الرّاحمين.»

    حضرت علیه السلام فرمودند:

    «خداوند متعال دو فرشته را بر او مى‏ گمارد تا او را بيدار نمايند، اگر بيدار شد كه شد، وگرنه خداوند به آنان دستور مى‏دهد كه براى او استغفار نمايند. و اگر در آن شب مرد، در حال شهادت جان مى‏ سپارد، و اگر بيدار شد، هر چه در آن وقت [يا: در آن جا] از خداوند متعال بخواهد به او عطا مى‏ فرمايد.»

    در روايتى پيرامون بيدار شدن براى شب زنده دارى و عبادت آمده كه حضرت جعفر بن محمد به نقل از پدران بزرگوارش عليهم السلام از امير المؤمنين علیه السلام نقل کرد که فرمودند: «رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

    «هر كس خواست هر مقدار از شب را بيدار شود، هنگام دراز كشيدن در محل خوابيدنش بگويد:

    «اللّهمّ، لا تؤمنّى مكرك، و لا تنسنى ذكرك، و لا تجعلنى من الغافلين. أقوم إن شاء اللَّه ساعة كذا و كذا.»

    خداوند، فرشته‏ اى را بر او مى‏ گمارد كه او را در همان لحظه بيدار نمايد.»

    در روايتى راجع به بيدارى براى نماز آمده است موسى بن جعفر عليهما السلام فرمودند:

    «هر كس خواست شب براى نماز برخيزد و خواب نرود، هنگام رفتن به رختخوابش بگويد:

    «اللّهمّ، لا تؤمنّى مكرك، و لا تنسنى ذكرك، و لا تولّ عنّى وجهك، و لا تهتك عنّى سترك، و لا تأخذنى على تمرّدى، و لا تجعلنى من الغافلين، و أيقظنى من رقدتى، و سهّل لى القيام في هذه اللّيلة في أحبّ الأوقات إليك، و ارزقنى فيها الصّلاة و الشّكر و الدّعاء، حتّى أسألك فتعطينى، و أدعوك فتستجيب لى، و أستغفرك فتغفر لى، إنّك أنت الغفور الرّحيم.»

    منابع:کافی/فلاح السائل

    پایگاه مقاومت شهید شیخ علیزاده

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-06-19] [ 11:24:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      فضیلت شب و روز دحوالارض و اعمال آن   ...

    nahad41شب بیست‏وپنجم:شب دحو الارض است،یعنى پهن شدن زمین از زیر کعبه به روى آب،و از شبهاى بسیار شریف‏ است که رحمت خدا در آن نازل مى‏شود،و قیام به عبادت د رآن اجر بسیار دارد،و از حسن بن على وشّاء روایت شده‏ که گفته:من کودک بودم که با پدرم در شب بیست‏وپنجم ماه ذو القعده،در خدمت حضرت رضا علیه السّلام شام خوردیم،حضرت فرمود امشب حضرت ابراهیم و حضرت عیسى علیهما السلام متولّد شده‏اند،و زمین از زیر کعبه پهن شده،پس هرکه روزش را روزه بدارد،چنان است‏ که شصت ماه روزه داشته باشد،و در روایت دیگر است که فرمود:در این روز حضرت قائم(عج)قیام خواهد کرد. روز بیست‏وپنجم:روز دحو الارض است،یکى از آن چهار روزى است،که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است،و در روایتى آمده:که روزه این روز همانند روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر آمده که کفاره هفتاد سال است،و هرکه‏ این روز را روزه بدارد،و شب را به عبادت به سر آورد،براى او عبادت صد سال نوشته شود و براى روزه‏دار این روز، که هرچه در میان زمین و آسمان است استغفار کند،و این روزى است که رحمت خدا در آن منتشر شده،و براى عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیارى است،و بارى این روز جز روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل دو عمل دیگر وارد است: اوّل:نمازى که در کتابهاى علماى شیعه از اهل قلم روایت شده و آن دو رکعت است در وقت چاشت[بالا آمدن آفتاب تا پیش از گذشتن از وقت ظهر]در هر رکعت پس از سوره«حمد»پنج مرتبه سوره«و الشّمس»خوانده شود،و پس از سلام بگوید،

    لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ

    هیچ جنبش و نیرویى نیست مگر به خداى برتر بزرگآنگاه دعا کند و بخواند:

    یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ .

    اى نادیده‏گیر لغزشها لغزشم را نادیده‏گیر،اى اجابت کننده دعاها،دعایم را اجابت کن،اى شنواى صداها،صدایم را بشنو،و به‏ من رحم کن،و از بدیهایم و آنچه نزد من است درگذر،اى صاحب بزرگى و بزرگوارى.دوّم:خواندن دعایى که شیخ در کتاب«مصباح»فرموده:خواندن آن مستحبّ است:

    اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَهِ وَ فَالِقَ الْحَبَّهِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَهِ وَ کَاشِفَ کُلِّ کُرْبَهٍ أَسْأَلُکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ أَیَّامِکَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِینَ وَدِیعَهً وَ إِلَیْکَ ذَرِیعَهً وَ بِرَحْمَتِکَ الْوَسِیعَهِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ فِی الْمِیثَاقِ الْقَرِیبِ یَوْمَ التَّلاقِ فَاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَى کُلِّ حَقٍّ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاهِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاهِ الْجَنَّهِ وَ النَّارِ وَ أَعْطِنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِکَ الْمَخْزُونِ غَیْرَ مَقْطُوعٍ وَ لا مَمْنُوعٍ [مَمْنُونٍ‏] تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَهَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَهِ ،

    خدایا اى گستراننده کعبه،و شکافننده دانه،و برگیرنده سختى،و برطرف کننده هر گرفتارى،از تو مى‏خواهم‏ در این روز از روزهایت،که حقّش را بزرگ گرداندى،و سبقتش را پیش انداختى،و آن را نزد اهل ایمان امانت و و به سوى خود وسیله قرار دادى،و به رحمت گسترده‏ات که بر محمّد درود فرستى آن بنده برگزیده‏ات‏ در پیمان نزدیک،روز دیدار،شکافنده هر امر بسته،و دعوت کننده به حق،و بر اهل بیت پاکش‏ آن راهنمایان،و روشن‏کنندگان راه حق،ستونهاى جبّار،و متولّیان بهشت و دوزخ،و عطا کن به ما از عطاى در خزانه‏ات که نه بریده شود،و نه منع گردد،تا به وسیله آن توبه،و بازگشت خوبى براى ما فراهم نمایى

    یَا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَ أَکْرَمَ مَرْجُوٍّ یَا کَفِیُّ یَا وَفِیُّ یَا مَنْ لُطْفُهُ خَفِیٌّ الْطُفْ لِی بِلُطْفِکَ وَ أَسْعِدْنِی بِعَفْوِکَ وَ أَیِّدْنِی بِنَصْرِکَ وَ لا تُنْسِنِی کَرِیمَ ذِکْرِکَ بِوُلاهِ أَمْرِکَ وَ حَفَظَهِ سِرِّکَ وَ احْفَظْنِی مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَى یَوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أَشْهِدْنِی أَوْلِیَاءَکَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِی وَ حُلُولِ رَمْسِی وَ انْقِطَاعِ عَمَلِی وَ انْقِضَاءِ أَجَلِی اللَّهُمَّ وَ اذْکُرْنِی عَلَى طُولِ الْبِلَى إِذَا حَلَلْتُ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى وَ نَسِیَنِیَ النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَى وَ أَحْلِلْنِی دَارَ الْمُقَامَهِ وَ بَوِّئْنِی مَنْزِلَ الْکَرَامَهِ ،

    اى بهترین خوانده شده و کریم‏ترین امید شده،اى کفایت کننده،اى وفادار،اى آن‏که لطفش پنهانى است،به لطفت به من لطف کن،و به‏ عفوت خوشبختم نما،و به یارى‏ات تأییدم فرما،و از ذکر کریمانه‏ات فراموشم مکن به حق متولیان امرت و نگهبانان‏ رازت و از گرفتاریهاى روزگار تا روز قیامت و برانگیخته‏شدن خفظم کن‏ هنگام بیرون آمدن جانم،و فرو رفتن در قبرم،و تمام شدن کارم،و سپرى شدن عمرم،اولیایت را به بالینم حاضر کن،خدایا یادم کن،بر طول پوسیدگى،زمانى‏که در میان توده‏هاى خاک فرود آیم،و فراموش‏کنندگان از مردم فراموشم کنند،و در خانه اقامت فرودم آر،و در منزل کرامت جایم ده،

    وَ اجْعَلْنِی مِنْ مُرَافِقِی أَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِکَ وَ اصْطِفَائِکَ وَ بَارِکْ لِی فِی لِقَائِکَ وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ بَرِیئا مِنَ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الْخَطَلِ اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِی حَوْضَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اسْقِنِی مِنْهُ مَشْرَبا رَوِیّا سَائِغا هَنِیئا لا أَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لا أُحَلَّأُ وِرْدَهُ وَ لا عَنْهُ أُذَادُ وَ اجْعَلْهُ لِی خَیْرَ زَادٍ وَ أَوْفَى مِیعَادٍ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَهَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ بِحُقُوقِ [لِحُقُوقِ‏] أَوْلِیَائِکَ الْمُسْتَأْثِرِینَ اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أَهْلِکْ أَشْیَاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ وَ عَجِّلْ مَهَالِکَهُمْ وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِکَهُمْ وَ ضَیِّقْ عَلَیْهِمْ مَسَالِکَهُمْ وَ الْعَنْ مُسَاهِمَهُمْ وَ مُشَارِکَهُمْ.

    و از دوستان اولیایت،و برگزیدگان و خاصان درگاهت قرارم‏ ده،و دیدارت را بر من مبارک گردان،و پیش از فرا رسیدن پایان عمرم حسن عمل روزى‏ام فرما، درحالى‏که پاک از لغزشها و گفتار بى‏پایه و منطق تباه باشم.خدایا مرا به حوض پیامبرت محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)وارد کن،و از آن به من بنوشان،نوشاندنى سیراب کننده،روان و گوارا،که پس از آن هرگز تشنه نشوم،و از ورود به آن طرد نگردم،و از آن‏ منع نشوم،و آن را قرار ده برایم بهترین توشه،و کاملترین وعده‏گا،روزى که گواهان بپا مى‏خیزند.خدایا لعنت کن گردنکشان‏ گذشته و آینده را،هم آنان‏که حقوق اولیایت را به ناحق به خود اختصاص دادند.خدایا پایه‏هایشان را بشکن،و پیروان و عمّالشان را نابود ساز،زمیه‏هاى هلاکتشان را به زودى فراهم فرما،و کشورهایشان را از دستشان بگیر،و راههایشان را بر آنان تنگ کن، و بر آنان‏که با آنان سهیم و شریکند لعنت فرست.

    اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِیَائِکَ وَ ارْدُدْ عَلَیْهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِینِکَ مُنْتَصِرا وَ بِأَمْرِکَ فِی أَعْدَائِکَ مُؤْتَمِرا اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِکَهِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَیْتَ إِلَیْهِ مِنَ الْأَمْرِ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ مُنْتَقِما لَکَ حَتَّى تَرْضَى وَ یَعُودَ دِینُکَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ جَدِیدا غَضّا وَ یَمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضا وَ یَرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَى جَمِیعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِی کَرَّتِهِ حَتَّى نَکُونَ فِی زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِکْ بِنَا قِیَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَیَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَیْهِ [عَلَى مُحَمَّدٍ] وَ ارْدُدْ إِلَیْنَا سَلامَهُ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ [عَلَیْهِمْ‏] وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.

    خدایا در فرج دوستانت شتاب کن و حقوق تاراج‏رفته آنان را به آنان بازگردان و قائم آنان را به حق آشکار کن،و او را یارى‏رسان دینت بدار،و درباره دشمنانت فرمانده به فرمانت قرار ده.خدایا فرشتگان پیروزى را گرداگرد او همواره بدار،و به آن دستورى که در شب قدر به او القا کردى او را انتقام‏گیرنده خویش‏ قرار ده،تا جایى‏که خشنود شوى،و دینت به وسیله او،و به دست او به گونه‏اى نو و تازه بازگردد،و حق به طور کامل ناب شود،و باطل به صورت‏ همه جانبه به دور افکنده شود.خدایا بر او و همه پدرانش درود فرست،و ما را از همنشینان و خاندانش قرار بده،و در زمان بازگشتش ما را برانگیز،تا در دوران او در شمار یارانش باشیم.خدایا درک قیامش را روزى ما کن،و در روزگارش ما را حاضر کن،و بر او درود فرست،و سلام او را به ما باز رسان،درود و رحمت خدا و برکاتش بر او باد.میرداماد(ره)در رساله اربعه ایّام خود،در بیان اعمال روز دحو الارض فرموده است:زیارت امام رضا علیه السّلام‏ در این روز افضل اعمال مستحبّ،و مؤکّدترین آداب مى‏باشد،و همچنین زیارت آن حضرت در روز اول ماه رجب الفرد در نهایت تأکید بوده،و نسبت به آن ترغیب بسیار شده است. روز آخر ماه:سال دویست‏وبیست بنابر مشهور،امام جواد علیه السّلام،در بغداد به سبب زهرى که معتصم عباسى به ایشان خوراند شهید شد و این حادیثه تقریبا پس از درگذشت دوسال‏ونیم از مرگ مأمون عبّاسى اتفاق افتاد،چنان‏که خود آن جناب مى‏فرمود الفرج بعد المامون بثلاثین شهرا[گشایش کار سى‏ماه پس از مأمون است]و این جمله نشان‏دهنده این است که آن حضرت از سوء معاشرت مأمون در کمال رنج و ناراحتى بوده است،که مرگ خود را فرج و گشایش تعبیر نموده است،چنان‏که پدر بزرگوارشان‏ امام رضا علیه السّلام،در زمان ولایتعدى خویش چنین بوده است و در هر جمعه که از مسجد جامع باز مى‏گشت،به همان حال که عرق‏ ریزان و غبارآلوده بود،دستها را به درگاه الهى بلند نموده و مى‏گفت:الهى اگر فرج و گشایش کار من در مرگ من است‏ پس همین ساعت در مرگ من شتاب ورز و پیوسته در غم‏واندوه بود،تا از دنیا رحلت فرمود،و امام جواد علیه السّلام زمانى که وفات کرد از عمر شریفش بیست‏وچند سال و چند ماه گذشته بود،مرقد شریف ایشان در بقعه مبارکه کاظمیه در پشت سر جّد بزرگوارشان‏ امام موسى بن جعفر علیهما السّلام قرار دارد.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-06-18] [ 12:34:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      عذاب زنانی از امت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم)   ...

    حضرت رضا (ع) بتوسط آباء اجداد خود از على بن ابى طالب روايت كرده است كه آن جناب فرمود من و فاطمه (ع) وارد شديم بر رسول خدا (ص) پس آن جناب را يافتم بشدت گريه ميكرد من عرض كردم پدر و مادرم فداى تو باد يا رسول اللَّه چرا گريه ميكنى.
    فرمود يا على آن شبى كه مرا در آسمان سير ميدادند زنانى از امت خود را ديدم كه در عذاب سخت معذب بودند و من از براى آنها بفزع آمدم و از سختى عذاب آنها مرا گريه دست داد.
    زنى‏ را ديدم‏ كه بموى خود آويخته بود و دماغ و مغز سر او بجوش آمده بود و زنى‏ را ديدم‏ بزبان خود آويخته بود و آب بسيار گرم جوشان در حلق او ميريختند و زنى‏ را ديدم‏ كه به دو سینه خود آويخته بود و زنى‏ را ديدم‏ كه گوشت بدن خود را ميخورد و آتش از زير او زبانه ميكشيد و زنى‏ را ديدم‏ كه دو پاى او را بر دو دست او بسته بودند و مارها و عقارب بر او مسلط بودند و او را اذيت مينمودند.
    زنى را ديدم كه كر و كور و لال بود و در تابوتى از آتش بود و مغز سرش از لوله‏هاى دماغش بيرون مى‏آمد و بدن او از ناخوشى خوره و پيسى قطعه قطعه بود و زنى را ديدم كه بر دو پاى خود در تنور آتش آويخته بود و زنى را ديدم كه گوشت پشت و پيش بدنش را بمقراضهاى(قیچی) آتشين ميچيدند و زنى را ديدم كه صورت و دو دستش ميسوخت و رودهاى خود را ميخورد و زنى را ديدم كه سر او مانند سر خوك و بدنش مانند بدن حمار بود و به هزار هزار رنگ عذاب معذب بود و زنى را ديدم كه بصورت سگ بود و آتش از مقعدش داخل ميشد و از دهانش خارج ميشد و فرشتگان تازيانه‏هاى آتش بر سر و بدنش ميزدند.
    فاطمه عرض كرد كه اى حبيب من و روشنى چشم من خبر بده مرا كه عمل و طريقه اين زنان چه بوده كه حقتعالى آنها را باين گونه عذابها مبتلا ساخته.
    فرمود اى دخترك من اما آن زنى كه بموى خود آويخته بود موى خود را از مردان نمى‏پوشانيد و آن زنى كه به زبان خود آويخته بود شوهرش را اذيت و آزار مينمود و آن زنى كه به دو سینه آويخته بود تمكين شوهرش نميكرد كه با او بخوابد و آن زنى كه به دو پاى خود آويخته بود بدون اذن شوهرش از خانه‏اش بيرون ميرفت و آن زنى كه گوشت بدنش را ميخورد بدنش را از براى مردم زينت ميداد و آن زنى كه پاى و دستش بهم بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط بودند زنى است كه بدن و محل وضويش نجس است و جامه‏هايش نجس است و غسل جنابت و غسل حيض نميكند و خود را از اين گونه نجاسات تطهير و تنظيف نميكند و نماز را سبك ميشمارد.
    يعنى اعتنائى بنماز ندارد و آن زن كر و كور و گنگ زنى است كه از زنا بچه مى‏آورد و آن طفل را در گردن شوهرش مى‏بندد و ميگويد اين طفل از شوهر من است و آن زنى كه گوشت او را بمقراض(قیچی) مى‏چيند آن زنى باشد كه خود را بمردان مينمايد و آن زنى كه صورت او ميسوخت و روده‏هاى خود را ميخورد.
    زنى است كه زنها را از براى مردان ميبرد(دلالی جنسی) كه آن را جاكش گويند و آن زنى كه سر او مثل سر خوك و بدون او مثل بدن حمار بود زن سخن چين و دروغگو است كه ميان دو نفر فتنه ميكند و آن زنى كه بصورت سگ بود و آتش از مقعدش ميرفت و از دهانش بيرون مى‏آمد كنيزك مغنيه بدخواهنده(آوازه خوان) است.
    پس از آن فرمود واى بر زنى كه شوهرش را بغضب آورد و خوشا بحال زنى كه شوهرش از او راضى و خوشنود باشد.
    منبع:
    عيون أخبار الرضا(علیه السلام)-ترجمه آقا نجفى ج‏1- ص250و249

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-06-17] [ 12:30:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      حجاب و مبارزه با منافق و استکبار و شياطين در وصاياي شهدا   ...

     

    حجاب و مبارزه با منافق و استکبار و شياطين در وصاياي شهدا

    حجاب و مبارزه با منافق و استکبار و شياطين در وصاياي شهدا

     

    شهيد غلامرضا آب شکار ( ۱۳۶۲-۱۳۴۵ شيراز )

    … و اي خواهر مهربانم از شما مي خواهم که مانند زينب کبري (سلام الله عليه) صبر را پيشه خود سازيد و صبور باشيد و با حجابتان مشت محکمي بر دهان دشمنان اسلام و اين منافقان کور دل بزنيد.

    حجاب و مبارزه با منافق و استکبار و شياطين در وصاياي شهدا

    حجاب و مبارزه با منافق و استکبار و شياطين در وصاياي شهدا

    شهيد عبد محمد آتش پنجه ( ۱۳۶۵-۱۳۴۱ دهدشت )

    … و از همسرم مي خواهم زينب گونه باشد و با حجاب و حضور در صفهاي نمازشان مشت محکمي بر دهان آمريکا و ايادي مزدورش بکوبد.
    شهيد شمسعلي آزمان ( ۱۳۶۲-۱۳۴۳ دهدشت )

    خواهرم، شما را به زينب قسم مي دهم حجاب خودتان را به خوبي رعايت کنيد و مشت محکمي بر دهان آمريکا بزنيد.
    … از تمام خواهران حزب الله مي خواهم که حجاب اسلامي را رعايت کنند.
    شهيد غلامرضا آشوري ( ۱۳۶۴-۱۳۴۵ شاهرود )

    … و اي خواهرم حجابت را حفظ کن.
    … اي خواهرها حجابتان را حفظ کنيد و با حجاب خود مشت محکمي بر دهان منافقين بزنيد.
    شهيد عليرضا آشيانه ( ۱۳۶۲-۱۳۴۶ تهران )

     

    از شما خواهران حزب الله مي خواهم که حجاب خود را حفظ کرده و با حجابتان مشت محکمي بر دهان دشمنان اسلام بزنيد و البته اين را به خاطر داشته باشيد که اگر بي حجابي به نظر غربي ها تمدن است پس حيوانات از همه متمدن ترند. خواهرانم با حجابتان پاسدار خون شهيدان باشيد و در پشت جبهه با هوشياري و در صحنه بودنتان ضد انقلاب را رسوا و اسلام را حفظ کنيد.
    شهيد فتحعلي آل حکمت ( ۱۳۶۲-۱۳۴۱ دامغان )

    اي خواهران عزيز و مهربانم، شما زينب گونه باشيد و با رعايت حجابتان مشت محکمي بر دهان ابرقدرتها بکوبيد.
    شهيد علي بازاجتماعي ( ۱۳۶۷-۱۳۴۹ اقليد )

    … و تو اي خواهرم، حجاب تو مشت محکمي است بر دهان امريکا و اياديش و حجاب تو وسيله اي براي مبارزه با دشمن مي باشد.
    شهيد احمد احمد نژاد بيرم آباد ( ۱۳۶۲-۱۳۴۶ مشهد )

    … و پيام ديگر بنده اين است که از شما مي خواهم که با حجاب خود مشت محکمي بر دهان امپرياليسم جهانخوار و اين ضد انقلابيون داخلي بزنيد و [ بدانيد که ] حجاب شما از خون شهيدي که روي زمين مي ريزد در نزد خداوند مقام بالاتري دارد.
    شهيد صدرالله ( ابوالفضل ) اسدي ( ۱۳۶۴-۱۳۵۰ تهران )

    … و اي خواهران من، اميد است که همچون زينب (سلام الله عليه) در مقابل حوادث زمان مقاومت کنيد. از شما تقاضا دارم که نماز و روزه خود را ترک نکنيد، اميدوارم که با حفظ حجاب خود مشت محکمي بر دهان ابرقدرتها و کساني که مي خواهند از راه بي حجابي ملت ما را از دين و ايمان عقب بيندازند بزنيد.

    حجاب و مبارزه با منافق و استکبار و شياطين در وصاياي شهدا

    حجاب و مبارزه با منافق و استکبار و شياطين در وصاياي شهدا

    شهيد غلامحسين اسماعيلي ( ۱۳۶۴-۱۳۳۶ تهران )

    دخترم و همسرم زينب وار زندگي کنند و حجابشان را رعايت کنند تا مشت محکمي بر دهان ابر قدرتها باشد.
    شهيد عباس اکبري ( ۱۳۶۴-۱۳۴۸ مبارکه )

    اي خواهر، حجاب تو کوبنده ترين مشتي است به دهان استعمار جهاني.
    شهيد عبدالمطلب اکبري باصري ( ۱۳۶۶-۱۳۴۳ خرم بيد )

    از خواهرانم مي خواهم که با رعايت حجاب اسلامي مشت محکمي بردهان دشمنان اسلام بکوبند.
    شهيد علي اميري ( ۱۳۶۳-۱۳۴۹ باغملک )

    … و از خواهران مسلمان نيز تقاضا دارم حجاب خود را حفظ بنمايند و با حفظ نمودن حجاب مشتي محکم بر دهان ابر قدرتان بزنند.
    شهيد علي اکبر اميني دربرزي ( ۱۳۶۷-۱۳۴۷ صدوق )

    … و شما خواهرانم مي توانيد با حفظ حجاب خود مشتي به دهان دشمنان دين بزنيد و تا مي توانيد در سنگر پشت جبهه کمک کنيد به هر اندازه اي که مي توانيد.

    حجاب و مبارزه با منافق و استکبار و شياطين در وصاياي شهدا

    حجاب و مبارزه با منافق و استکبار و شياطين در وصاياي شهدا

    شهيد غلامرضا باباصفري رناني ( ۱۳۶۶-۱۳۴۹ اصفهان )

    … و سخني با خواهرانم: حجاب اسلامي خود را رعايت کنيد و به درستان ادامه دهيد تا با درس خواندن و حجابتان مشت محکمي به پوزه ابرقدرتهاي شرق و غرب بزنيد.
    شهيد علي بخش باقري ( ۱۳۶۵-۱۳۴۵ فيروزآباد )

    … و شما خواهران عزيز و مهربانم، مهمترين و برنده ترين سلاح شما ايمان و حجاب شماست، با حجاب کامل و با آن معنويت خاصي که اسلام براي شما خواهران عزيز قائل شده، مشت محکمي بر دهان دشمنان اسلام و قرآن بزنيد.
    شهيد غلامرضا بهروزي نژاد تهراني ( ۱۳۶۳-۱۳۴۵ تهران )

    از شما تقاضا مي کنم که حجاب خود را حفظ کنيد که زيرا حجاب شما مشتي است بر دهان کفار.
    شهيد علي محمد بهميي ( ۱۳۶۶-۱۳۲۳ اميديه )

    همسر و خواهران روستايي خوبم، حجابتان را کاملتر و بهتر کنيد که اين خود مشت محکمي است بر دهان ضد انقلاب.
    شهيد علي پازوکي ( ۱۳۶۴-۱۳۴۷ پاکدشت )

    خواهرانم، از شما مي خواهم که فرزندانتان را همانگونه که حسين (عليه السلام) و زينب کبري (سلام الله عليه) بودند تربيت نموده و تحويل جامعه اسلامي نماييد و همين طور خودتان حجاب را بيش از پيش فراگيريد و با حجابتان بر دشمنان اسلام و قرآن يورش ببريد. همانا حجاب شما مشت محکمي است بر پيکر پوسيده استعمار. پس سعي کنيد با اعمال و رفتارتان بهشت برين را براي خودتان خريداري کنيد و در تربيت فرزندانتان کوتاهي نکنيد.
    شهيد عباس پور ابراهيمي ( ۱۳۶۵-۱۳۴۰ اراک )

    … و اي خواهرانم، شما همچون زينب (سلام الله عليه) باشيد و با حجاب خود مشت محکمي به آن بي حجابهاي خبيث بزنيد.
    … و اي همسرم، تو بايد رفتار و اخلاقت از همه لحاظ الگو باشد، حجابت را حفظ کن و صبر و استقامت داشته باش که خداوند مي فرمايد: خدا با صابران است.
    شهيد علي پورعلي ( ۱۳۶۱-۱۳۴۳ تهران )

    … و وصيتي نيز با خواهرانم، آنها نيز با همان حجاب و پاکي واقعاً که مشت محکمي بر دهان ياوه گويان مي زنند. پس خواهش مي کنم که آن سنگر حجاب را ترک نکنند و مانند دختران زينب باشند. بله، همان چادرهاي سياه که کم کم داشت در رژيم طاغوت جمع مي شد و حجاب از ياد مي رفت، همان ها امروز سنگر خواهران براي مبارزه با استعمار است.
    شهيد غلامرضا ترکيان ( ۱۳۶۴-۱۳۴۲ کرج )

    بدانيد که مادر و خواهر و برادر، شما با حجاب خود و با رفتن در صفهاي نماز جماعت و نماز جمعه و پشتيباني از جبهه ها مي توانيد مشت محکمي را بر دهان استکبار جهاني و شايعه پراکنان و ضد انقلاب مخصوصاً انجمن هاي حجتيه و گروه هاي به اصطلاح حامي خلق بزنيد. شما از شايعه ها دوري کنيد که ايمان شما را سست نکند و به تبليغ اسلام بپردازند.
    شهيد سيدمهدي تقوي ( ۱۳۶۴-۱۳۳۰ دامغان )

    ان شاء الله بچه هاي عزيزم، اخلاق اسلامي و حجاب اسلامي را پيشه خود سازيد.
    … [ خواهرانم ] بدانيد، به خداي شهدا، جبهه شما، يک، حجاب و دو، صرفه جويي در منزل [ است ] ، لازم به تذکر است که با جوراب نازک و روسري هايي که به گردن افتاده، به خدا شهدا از شما راضي نيستند و بلکه شهدا شما را لعنت مي کنند. شما بايد با حجاب اسلاميتان مشت محکمي بر دهان ياوه گويان شرق و غرب بزنيد.
    شهيد علي تنگلي ( ۱۳۶۵-۱۳۴۸ مشهد )

    مادر و خواهرانم، حجاب خود را حفظ کنيد و با رعايت حجاب مشت محکمي به دهان صدام و جنايتکاران بزنيد.
    شهيد غلامرضا توکلي برزکي ( ۱۳۶۵-۱۳۴۶ کاشان )

    چند جمله اي به برادران و خواهران جوان و دانش آموزان خواهر: حجاب خود را حفظ کنيد که مشت کوبنده اي است بر دهان دشمنان. اي برادر چشم پوشي کن از ديدن ناموس مردم و نامحرم که اين خود نيز باعث سرکوب شدن دشمن است.
    شهيد علي ثناجو ( ۱۳۶۵-۱۳۴۷ کرج )

    … و شما خواهر و مادر عزيزم، شما مي توانيد با حجاب خود و شرکت در نماز جمعه مشت محکمي به دهان اين ضد انقلاب بزنيد تا بدانند که با شهادت من دست از اين انقلاب و امام بزرگوارمان نخواهيد برداشت.
    شهيد علي جعفري نيا ( ۱۳۶۶-۱۳۴۹ قم )

    خواهر و مادرم و ديگر اقوام، از شما مي خواهم با حجاب خود مشتي کوبنده بر دهان دشمنان بزنيد که همانا بهترين جهاد براي شما حجاب مي باشد.
    شهيد علي جهانشاهي ( ۱۳۶۴-۱۳۴۶ قزوين )

    خواهر کوچکم! درست را بخوان و حجابت را حفظ کن تا مشت محکمي بر دهان دشمنان ذليل اسلام بزني و برايم دعا کن که خداوند برادرت را ببخشد.
    شهيد عليرضا چراغ چشم ( ۱۳۶۵-۱۳۴۵ دزفول )

    خواهرانم، حجاب شما پايه اي از پايه هاي محکم اين انقلاب [ است ] که تا به حال با بقيه پايه هاي ديگر اين انقلاب پا برجا مانده و مشت محکمي بر دهان استعمار و لرزي شديد در درون کفار شرق و غرب جهان زده ايد.
    شهيد غلامحسين حاج عبادي اميري ( ۱۳۶۴-۱۳۳۹ تهران )

    اي خواهر عزيزم، حجابت را خوب نگهدار که با حجاب مشت محکمي به دهان منافقان و کافران بزني.
    … از خواهران عزيزم در حفظ حجاب کوشا باشيد و هميشه اين جمله به يادتان باشد که حجاب شما کوبنده تر از خون ماست. مخصوصاً که خانواده هاي شهدا هستيم و اين مسئله را بيشتر بايد رعايت کنيم.
    شهيد عليرضا حاجي بيگ لو ( ۱۳۶۵-۱۳۴۸ نيشابور )

    از خواهرانم مي خواهم که مانند زينب (سلام الله عليه) باشند و حجاب خود را رعايت نمايند که حجاب زن ارزنده تر از خون شهيد است و با اين عمل خود مشت محکمي در دهان منافقين و ياوه سرايان استعماري بزنند و آبروي اسلام را حفظ نمايند.
    شهيد علي حسن زاده ( ۱۳۶۶-۱۳۵۰ اردبيل )

    … و حالا شما اي خواهر و خواهران، وصيت من به شما اين است که هميشه حجابتان را رعايت کنيد. زيرا شما با رعايت حجابتان مشت محکمي بر دهان شرق و غرب مي زنيد و شما نيز با رعايت حجابتان مانند رزمندگان سلاح به دوش گرفته ايد و با کفار مي جنگيد.
    شهيد عبدالحميد حسني ( ۱۳۵۹-۱۳۳۸ شيراز )

    در پايان از خواهران عزيز و گرامي مي خواهم که در پشت جبهه هاي جنگ حق عليه باطل حافظ خون شهدا باشند و با حفظ حجاب خود مشت محکمي به دهان شرق و غرب وارد نمايند و ما را از حمايتهاي بي دريغ خود در پشت جبهه غافل نکنند.
    شهيد سيدمحمدحسن حسيني ( ۱۳۶۱-۱۳۴۴ شيراز )

    با اين حجابتان به ضد انقلابيون بفهمانيد که اسلام عزيز هميشه زنده و پايدار است.

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-06-16] [ 06:25:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.