‏ در حرمت غناء چندان مشكلى وجود ندارد، مشكل، تشخيص موضوع غناء است.

آيا هر صوت خوش و زيبائى غنا است؟

مسلماً چنين نيست، زيرا در روايات اسلامى آمده و سيره مسلمين نيز حكايت مى كند كه قرآن و اذان و مانند آن را با صداى خوش و زيبا بخوانيد.

آيا غنا هر صدائى است كه در آن «ترجيع» (رفت و آمد صدا در حنجره و به اصطلاح غلت دادن) باشد؟ آن نيز ثابت نيست.

آنچه از مجموع كلمات فقهاء و سخنان اهل سنت در اين زمينه مى توان استفاده كرد اين است كه غناء، آهنگهاى طرب انگيز و لهو و باطل است.

و به عبارت روشنتر: غناء آهنگهائى است كه متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد مى باشد.

و باز به تعبير ديگر: غناء به صوتى گفته مى شود كه قواى شهوانى را در انسان تحريك مى نمايد، و انسان در آن حال احساس مى كند كه اگر در كنار آن صدا، شراب و فساد جنسى نيز باشد كاملا مناسب است!.

اين نكته نيز قابل توجه است كه گاه يك «آهنگ» هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتواى آن، به اين ترتيب كه اشعار عشقى و فساد انگيز را با آهنگهاى مطرب بخوانند، و گاه تنها آهنگ، غنا است، به اين ترتيب كه اشعار پرمحتوى يا آيات قرآن و دعاء و مناجات را به آهنگى بخوانند كه مناسب مجالس عياشان و فاسدان است، و در هر دو صورت حرام مى باشد (دقت كنيد).

ذكر اين نكته نيز لازم است كه گاه براى غنا دو رقم معنى ذكر مى شود «معنى عام» و «معنى خاص»، معنى خاص همان است كه در بالا گفتيم يعنى آهنگهاى تحريك كننده شهوات و متناسب مجالس فسق و فجور.

ولى معنى عام هرگونه صوت زيبا است، و لذا آنها كه غنا را به معنى عام تفسير كرده اند براى آن دو قسم قائل شده اند «غناى حلال» و «غناى حرام».

منظور از غناى حرام همان است كه در بالا گفته شد و منظور از غناى حلال صداى زيبا و خوشى است كه مفسده انگيز نباشد، و متناسب با مجالس فسق و فجور نگردد.

بنابراين در اصل تحريم غنا تقريباً اختلافى نيست، اختلاف در نحوه تفسير آن است.

البته «غنا» مصاديق مشكوكى نيز دارد (مانند همه مفاهيم ديگر) كه انسان به راستى نمى داند فلان صوت مناسب مجالس فسق و فجور است يا نه؟ و در اين صورت به حكم اصل برائت محكوم به حليت است (البته بعد از آگاهى كافى از مفهوم عرفى غنا طبق تعريف فوق).

و از اينجا روشن مى شود صداها و آهنگهاى حماسى كه متناسب ميدانهاى نبرد و يا ورزش و يا مانند آن است دليلى بر تحريم آن نيست.

البته در زمينه غنا بحثهاى ديگرى نيز وجود دارد از قبيل پاره اى از استثناها كه بعضى براى آن قائل شده اند، و جمعى آن را انكار كرده اند، و مسائل ديگر كه بايد در كتب فقهى از آن سخن گفت.

آخرين سخنى كه در اينجا ذكر آن را لازم مى دانيم اين است كه آنچه در بالا گفتيم مربوط به خوانندگى است و اما استفاده از آلات موسيقى و حرمت آن بحث ديگرى دارد كه از موضوع اين سخن خارج است.

3 ـ فلسفه تحريم غنا

دقت در مفهوم «غنا» با شرائطى كه در شرح موضوع آن گفتيم، فلسفه تحريم آن را به خوبى روشن مى سازد.

در يك بررسى كوتاه به مفاسد زير برخورد مى كنيم:

الف: تشويق به فساد اخلاق ـ تجربه نشان داده است ـ و تجربه بهترين شاهد و گواه است ـ كه بسيارى افراد تحت تأثير آهنگهاى غناء، راه تقوى و پرهيزكارى را رها كرده، و به شهوات و فساد روى مى آورند.

مجلس غنا معمولاً مركز انواع مفاسد است و آنچه به اين مفاسد دامن مى زند همان غناء است.

در بعضى از گزارشهائى كه در جرائد خارجى آمده مى خوانيم كه در مجلسى كه گروهى از دختران و پسران بودند، و آهنگ خاصى از غناء در آنجا اجرا شد آنچنان هيجانى به دختران و پسران دست داد كه به يكديگر حملهور شدند و فجايع زيادى بار آوردند كه قلم از ذكر آن شرم دارد.

در تفسير «روح المعانى»، سخنى از يكى از سران «بنى اميه» نقل مى كند كه به آنها مى گفت: از غنا بپرهيزيد كه حيا را كم مى كند، شهوت را مى افزايد شخصيت را درهم مى شكند، جانشين شراب مى شود، و همان كارى را مى كند كه مستى انجام مى دهد(1).

و اين نشان مى دهد كه حتى آنها نيز به مفاسد آن پى برده بودند.

و اگر مى بينيم در روايات اسلامى كراراً آمده است كه غنا روح نفاق را در قلب پرورش مى دهد اشاره به همين حقيقت است، روح نفاق همان روح آلودگى به فساد و كناره گيرى از تقوا و پرهيزكارى است.

و نيز اگر در روايات آمده است كه فرشتگان در خانه اى كه غنا در آن است وارد نمى شوند به خاطر همين آلودگى به فساد است، چرا كه فرشتگان پاكند و طالب پاكيند، و از اين محيطهاى آلوده بيزارند.

ب ـ غافل شدن از ياد خدا ـ تعبير به «لهو» كه در تفسير «غنا» در بعضى از روايات اسلامى آمده است، اشاره به همين حقيقت است كه غناء انسان را آنچنان مست شهوات مى كند كه از ياد خدا غافل مى سازد.

در حديثى از على (عليه السلام) مى خوانيم : كل ما الهى عن ذكر الله فهو من الميسر: و هر چيزى كه انسان را از ياد خدا غافل كند (و در شهوات فرو ببرد) آن در حكم قمار است»(2).

ج ـ آثار زيانبار بر اعصاب ـ غنا و موسيقى در حقيقت، يكى از عوامل مهم تخدير اعصاب است، و به تعبير ديگر مواد مخدر گاهى از طريق دهان و نوشيدن وارد بدن مى شوند، (مانند شراب).

و گاه از طريق بوئيدن و حس شامه (مانند هروئين).

و گاه از طريق تزريق (مانند مرفين)

و گاه از طريق حس سامعه است (مانند غنا).

به همين دليل گاهى غنا و آهنگهاى مخصوصى، چنان افراد را در نشئه فرو مى برد، كه حالتى شبيه به مستى به آنها دست مى دهد، البته گاه به اين مرحله نمى رسد اما در عين حال تخدير خفيف ايجاد مى كند.

و به همين دليل بسيارى از مفاسد مواد مخدر در غنا وجود دارد، خواه تخدير آن خفيف باشد يا شديد.

«توجه دقيق به بيوگرافى مشاهير موسيقى دانان نشان مى دهد كه در دوران عمر به تدريج دچار ناراحتيهاى روحى گرديده اند، تا آنجا كه رفته رفته اعصاب خود را از دست داده، و عده اى مبتلا به بيماريهاى روانى شده، و گروهى مشاعر خود را از كف داده، و به ديار جنون رهسپار شده اند، دسته اى فلج و ناتوان گرديده بعضى هنگام نواختن موسيقى درجه فشار خونشان بالا رفته و دچار سكته ناگهانى شده اند»(3)

در بعضى از كتبى كه در زمينه آثار زيانبار موسيقى بر اعصاب آدمى نوشته شده است حالات جمعى از موسيقى دانان و خوانندگان معروف آمده است كه به هنگام اجراى برنامه گرفتار سكته و مرگ ناگهانى شده، و در همان مجلس جان خود را از دست داده اند(4).

كوتاه سخن اينكه آثار زيانبخش غنا و موسيقى بر اعصاب تا سرحدّ توليد جنون، و بر قلب و فشار خون، و تحريكات نامطلوب ديگر به حدى است كه نياز به بحث زيادى ندارد.

از آمارهائى كه از مرگ و ميرها در عصر ما تهيه شده چنين استفاده مى شود كه مرگهاى ناگهانى نسبت به گذشته افزايش زيادى يافته است، عوامل اين افزايش را امور مختلفى ذكر كرده اند از جمله افزايش غنا و موسيقى در سطح جهان.

________________________________________

1 ـ تفسير روح المعانى جلد 21 صفحه 60.

2 ـ وسائل الشيعه جلد 12 صفحه 235.

3 ـ تأثير موسيقى بر روان و اعصاب صفحه 26.

4 ـ به همان مدرك سابق صفحه 92 به بعد مراجعه شود.

د ـ غنا يكى از ابزار كار استعمار

استعمارگران جهان هميشه از بيدارى مردم، مخصوصاً نسل جوان، وحشت داشته اند، به همين دليل بخشى از برنامه هاى گسترده آنها براى ادامه استعمار، فرو بردن جامعه ها در غفلت و بيخبرى و ناآگاهى و گسترش انواع سرگرميهاى ناسالم است.

امروز مواد مخدر تنها جنبه تجارتى ندارد، بلكه يك ابزار مهم سياسى، يعنى سياستهاى استعمارى است، ايجاد مراكز فحشاء، كلوپهاى قمار و همچنين سرگرميهاى ناسالم ديگر، و از جمله توسعه غنا و موسيقى، يكى از مهمترين ابزارى است كه آنها براى تخدير افكار مردم بر آن اصرار دارند، و به همين دليل قسمت عمده وقت راديوهاى جهان را موسيقى تشكيل مى دهد و از برنامه هاى عمده وسائل ارتباط جمعى همين موضوع است.(1)

________________________________________

1 ـ تفسير نمونه 17/22

موضوعات: 180 پرسش و پاسخ  لینک ثابت



[پنجشنبه 1395-01-26] [ 06:32:00 ق.ظ ]