حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 4122
  • دیروز: 1092
  • 7 روز قبل: 2006
  • 1 ماه قبل: 11408
  • کل بازدیدها: 2481400





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • مدیر النفیسه
  • نورفشان


  •   اخلاق   ...

    اخلاق پیامبران آن است که هرگاه یکدیگر را می بینند، بشاش و شادمان هستند و با یکد یگر مصافحه می نمایمد.

    حضرت رسول (صلوات الله علیه وآله)

    موضوعات: احادیث  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-12-09] [ 09:23:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اخلاص   ...

    درجات مومنان نسبت به یکدیگر به میزان اخلاص هر کسی برتری می یابد.

    حضرت رسول (صلوات الله علیه وآله)

    موضوعات: احادیث  لینک ثابت



     [ 09:23:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اختلاف   ...

    اختلاف مکنید، زیرا آن که پیش از شما بودند، اختلاف کردند و نابود گشتند.

    حضرت رسول (صلوات الله علیه وآله)

    موضوعات: احادیث  لینک ثابت



     [ 09:23:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      احسان وبی نیازی   ...

    بر هر که خواهی نیکی و احسان نما، تا رئیس و سرور او گردی و از هر که خواهی بی نیازی جوی، تا همانند او باشی.

    حضرت رسول (صلوات الله علیه وآله)

    موضوعات: احادیث  لینک ثابت



     [ 09:23:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      احترام   ...

    هر کس بزرگسال مسلمانی را گرامی دارد و احترام نماید، خداوند او را در قیامت از سختیها و مشکلات در امان میدارد.

    حضرت رسول (صلوات الله علیه وآله)

    موضوعات: احادیث  لینک ثابت



     [ 09:23:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      احترام   ...

    هر کس، بزرگسال مسلمانی را گرامی دارد و احترام نماید، خداوند او را در قیامت از سختی ها و مشکلات در امان می دارد.

    حضرت رسول (صلوات الله علیه وآله)

    موضوعات: احادیث  لینک ثابت



     [ 09:23:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ابتلاء   ...

    خداوند عزوجل هرگاه بنده ای را دوست بدارد او را مبتلا می کند تا صدای دعای او را بشنود.

    حضرت رسول (صلوات الله علیه وآله)

    موضوعات: احادیث  لینک ثابت



     [ 09:23:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      کوثر رسالت   ...

    کوثر را به «خیر بسیار فراوان» معنا کرده اند. به ظاهر کوثر همه نعمت هایی را که خداوند پیامبر گرامی(ص) عنایت کرده، شامل می شود. آن چه در شأن نزول این سوره، افزون بر آیه پایانی سوره کوثر یادآور شده، به روشنی اشاره دارد که خیر یاد شده، به فزونی و دوام نسل ارتباط دارد. همگان آگاهند که نسل پاک پیامبر گرامی(ص) از ناحیه دخت بزرگوارش زهرای بتول استمرار یافته است.برخی از احادیث رسیده از پیامبر اسلام(ص) این معنا را آشکارا یادآور شده اند.

    بیشتر مفسران (1) از ابن عباس آورده اند که عاص بن وائل همواره به سران قریش می گفت: محمد دارای فرزندی پسر که پس از او جایگزین وی گردد، نیست.(2) به همین دلیل، اگر از دنیا برود، نسل وی پایان می یابد و از وجود او رهایی می یابید. فخر رازی که در این جا به بیان اختلاف مفسّران در معنای کوثر پرداخته، به روشنی گفته است:« قول سوم: کوثر را به معنای فرزندان پیامبر دانسته اند… زیرا این سوره مبارک در نکوهش کسانی که رسول خدا(ص) را به نداشتنِ فرزندِ پسر، به عیب جویی گرفته بودند، نازل شده است. بنابراین، معنای آیه این است که خداوند به او نسلی عطا می کند که با گذشتِ زمان باقی خواهد ماند. با این که می بینید بسیاری از اهل بیت پیامبر به شهادت رسیده اند، جهان پُر از وجود آن ها است و از بنی امیه کسی باقی نمانده است، وانگهی میان اهل بیت رسول خدا(ص) بزرگان و اندیشمندانی مانند امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا(ع) و نفس زکیّه و همانند آنان وجود دارند.»(3)

    آیه مباهله (سوره آل عمران، آیه61) دلالت دارد که امام حسن و امام حسین(ع) فرزندان رسول خدا(ص) به شمار می آیند. روایاتی فراوان از رسول خدا(ص) دلالت دارد که خداوند نسل هر پیامبری را در صُلب آن پیامبر، ولی نسل خاتم پیامبران(ص) را در صُلب علی بن ابی طالب(ع) قرار داده است.(4)

    در روایاتی صجیح از پیامبر اکرم(ص) آمده که ایشان به حسن بن علی(ع) فرمود:

    « إنّ ابنیَ هذا سیّدٌ و لعلّ الله یُصلح بهِ بین فِئَتَین عَظیمتین.»(5)

    فرزندم حسن، سرور و شخصیتی بزرگوار است که چه بسا خداوند به واسطه او میان دو گروه انبوه مخالف هم، صلح و آرامش برقرار سازد.

    بنابر این، همه فرزندان امام حسن و امام حسین که به سادات حسنی و حسینی معروف هستند، در همه عصرها فرزندان رسول خدا(ص) از نسل حضرت زهرا(س) می باشند.

    1 - محمد بن عمر فخر الدین الرازی، تفسیر کبیر، ج32، ص132.

    2- این سخن نکوهش آمیز هنگامی بیان شد که عبدالله فرزند پیامبر از خدیجه، از دنیا رفت و فرزند پسری برای آن حضرت باقی نماند.

    3- محمد بن عمر فخرالدین الرازی، تفسیر کبیر، ج32، ص124.

    4- خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج1، ص316؛ احمدبن عبدالله طبری، الریاض النضره، ج2، ص168؛ حسان الدین الهندی، کنز العمال، ج11، ح32892.

    5- ابراهیم بن مغیرة الجعفی، صحیح بخاری، کتاب صلح؛ محمد بن عیسی ترفدی؛ صحیح ترمذی، ج5، ح3773، چاپ دار احیاء التراث؛ مسند احمد ج5، ص44؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج3، ص215، حسان الدین الهندی، کنز العمال 12 و 13، ح34304و 34301 و 37654.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 11:35:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      نا اميد نباش   ...


    تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه افتاد.
    او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذارند، اما کسی نمی آمد.
    سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد.
    اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه جیز از دست رفته بود.
    از شدت خشم و اندوه درجا خشک اش زد………… فریاد زد: ‘’ خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟'’
    صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد.
    مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید که من اینجا هستم؟
    آنها جواب دادند: ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم.
    وقتی که اوضاع خراب می شود، ناامید شدن آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم……….
    چون حتی در میان درد و رنج دست خدا در کار زندگی مان است.
    پس به یاد داشته باش ، در زندگی اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن علائمی باشد که عظمت و بزرگی خداوند را به کمک می خواند

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



     [ 12:15:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      تقاضاى مادر اين سيد را بپذيريد !   ...

     

    مرحوم علامه طهرانى درکتاب معادشناسى مى گويد :

    يکى از اقوام شايسته ما که از اهل علم سامرا بوده و سپس در کاظمين و فعلا در تهران سکونت دارد براى من نقل کرد که در ايامى که در سامرا بودم مبتلا شدم به مرض حصبة سخت و هر چه در آنجا مداوا نمودند مفيد واقع نشد . مادرم با برادرانم مرا از سامرا به کاظمين براى معالجه آوردند و در کاظمين نزديک به صحن مطهر ، يک اطاق در مسافر خانه تهيه و درآنجا به معالجة من پرداختند ، موثر واقع نشد و من بيهوش افتاده بودم . ازمعالجة اطباى کاظمين که مأيوس شدند يک روز به بغداد رفته و يک طبيب سنى مذهب را براى من به کاظمين آوردند . همين که نزديک بستر من آمد و مى خواست مشغول معاينه گردد من در اطاق احساس سنگينى کردم و بى اختيار چشم خود را باز کردم ديدم خوکى بر سر من آمده است ، بى اختيار آب دهان خود را به صورتش پرتاب کردم . گفت چه مى کنى ؟ چه مى کنى ؟ من دکترم ، من دکترم‌ !‌ من صورت خود رابه ديوار کردم و او مشغول معاينه شد و دستوراتى داد و نسخه اى نوشت و رفت . نسخه را تهيه کرديم و به تمام دستورات او عمل کردند ابدا موثر واقع نشد و من لحظات آخر عمر خود را مى گذراندم . تا آن که ديدم حضرت عزرائيل وارد شد با لباس سفيد و بسيار زيبا و خوشرو و خوش منظر و خوش قيافه . پس از آن پنج تن : حضرت رسول اکرم ، حضرت امير المونين و حضرت فاطمة زهرا و امام حسن و امام حسين بترتيب وارد شدند و همه نشستند و به من تسکين دادند و من مشغول صحبت کردن با آنها شدم و آنها نيز با هم مشغول گفتگو بودند . در اين حال که من به صورت ظاهر ، بى هوش افتاده بودم ، ديدم مادرم پريشان شده و از پله هاى مسافر خانه بالا رفت روى بام و رو کرد به گنبد مطهر حضرت موسى بن جعفر و عرض کرد :

    يا موسى بن جعفر من بخاطر شما ، بچه ام را آوردم اينجا ، شما راضى هستيد بچه ام را اينجا دفن کنند و من تنها برگردم ؟ حاشا و کلا ! (البته اين مناظر را اين آقاى مريض با چشم دل مى ديده است نه با چشم سر ؛ آنها بهم بسته و بدن افتاده و عازم ارتحال است .)همين که مادرم با حضرت موسى بن جعفر مشغول تکلم بود ، ديدم آن حضرت به اطاق ما تشريف آوردند و به حضرت رسول الله عرض کردند : خواهش مى کنم تقاضاى مادر اين سيد را بپذيريد !

    حضرت رسول الله رو کردند به عزرائيل و فرمودند :‌

    برو تا زمانى که خداوند مقرر فرمايد ؛ خداوند بواسطة توسل مادرش عمر او را تمديد کرده است . ما هم مى رويم و انشا الله براى موقع ديگر . مادرم از پله ها پائين آمد و من نشستم آن قدر از دست مادرم عصبانى بودم که حد نداشت و به مادرم گفتم چرا اين کار را کردى ؟ من داشتم با امير المومنين مى رفتم ، با پيغمبر مى رفتم ، با حضرت فاطمه و حسنين نى رفتم ، تو جلو مارا گرفتى و نگذاشتى که ما حرکت کنيم .

    موضوعات: حُسنِ حَسَن  لینک ثابت



    [شنبه 1394-12-08] [ 12:13:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.
     
     
    مداحی های محرم