صدیقه طاهره از همسر خویش خواست تا برای نوزاد نامی انتخاب کند، لیکن امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: من در نامگذاری فرزندم بر رسول خدا صلی الله علیه و آله پیشی نمیگیرم.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به خانهی دختر آمد و از وضعیت زایمان و چگونگی نوزادش پرسش نمود. زهرا و علی نوزاد را در پارچهای زرد پیچیدند و به پیامبر دادند. رسول خدا صلی الله علیه و آله ضمن تبریک و تهنیت به داماد و دخترش، فرمود:
«ألم أتقدم الیکم أن لا تلفوه فی خرقة صفراء؛ مگر پیش از این نگفته بودم که نوزاد را در پارچهی زرد نپیچید؟».
سپس پارچهی سفیدی طلبید و آن مولود مسعود را در میان آن نهاد [43]؛ او را میبوسید، زبان مبارکش را در دهان او میگذاشت و آن طفل زبان پیامبر را همچون سینهی مادر میمکید.
رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از حمد و سپاس به درگاه الهی، أذان در گوش راست و اقامه در گوش چپش خواند، آن گاه رو به علی علیهالسلام نمود، پرسید: چه نامی بر فرزند خود نهادهاید؟ [44].
علی علیهالسلام پاسخ داد: «در نام گذاریاش بر شما پیشی نمیگیرم.»
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من نیز در نامگذاری او بر پروردگار سبقت نخواهم گفت. خداوند، فرشتهی وحی را از ولادت سبط اکبر پیامبرش آگاه ساخت و او را جهت تهنیت و نامگذاری خدمت آن حضرت فرستاد.
جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد، درود و سلام خدا را بر او ابلاغ کرد و ضمن تبریک و تهنیت گفت: خداوند به تو فرمان میدهد که نام فرزند هارون برادر موسی علیهالسلام را برای فرزندت انتخاب کن. پرسید: اسمش چیست؟ جرئیل پاسخ داد: شبر. فرمود: اما زبان من عربی است. گفت: نامش را «حسن» بگذار.
آن گاه نامش را «حسن» گذاشت.
ابناثیر مینویسد: «حسن» نامی است که در عرب جاهلیت تا آن روز، سابقه نداشت و کسی آن را نمیشناخت.
[یکشنبه 1395-03-30] [ 11:56:00 ب.ظ ]