حُسنِ حَسَن
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.




آمار

  • امروز: 989
  • دیروز: 2416
  • 7 روز قبل: 6113
  • 1 ماه قبل: 22132
  • کل بازدیدها: 2408452





  • رتبه







    کاربران آنلاین

  • متین
  • دهقان
  • أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
  • مينا عبدالهي
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
  • ♡ گوشه نشین حرم ♡
  • یا مهدی
  • avije danesh
  • شمیم


  •   آخرین وصیت علی (ع) چه بود؟   ...

     

    اصبغ بن نباته گوید: هنگامى كه امیرمؤمنان علیه‏السلام ضربتى بر فرق مباركش فرود آمد كه به شهادتش انجامید مردم بردر دارالاماره جمع شدند و خواستار كشتن ابن ملجم - لعنة الله - بودند.

     

    امام حسن علیه‏السلام بیرون آمد و فرمود: اى مردم! پدرم به من وصیت كرده كه كار قاتلش را تا هنگام وفات پدرم رها سازم. اگر پدرم از دنیا رفت تكلیف قاتل روشن است و اگر زنده ماند خودش در حق او تصمیم مى‏گیرد. پس بازگردید خدایتان رحمت كند.


    مردم همه بازگشتند و من بازنگشتم. امام دوباره بیرون آمد و به من فرمود: اى اصبغ! آیا سخن مرا درباه پیام امیرمؤمنان نشنیدى؟ گفتم: چرا. ولى چون حال او را مشاهده كردم دوست داشتم به او بنگرم و حدیثى از او بشنوم، پس براى من اجازه بخواه خدایت رحمت كند. امام داخل شد و چیزى نگذشت كه بیرون آمد و به من فرمود: داخل شو. من داخل شدم دیدم امیرمؤمنان علیه‏السلام دستمال زردى به سر بسته كه زردى چهره‏اش بر زردى دستمال غلبه داشت و از شدت درد و كثرت سم پاهاى خود را یكى پس از دیگرى بلند مى‏كرد و زمین مى‏نهاد. آن گاه به من فرمود: اى اصبغ آیا پیام مرا از حسن نشنیدى؟ گفتم: چرا، اى امیرمؤمنان، ولى شما را در حالى دیدم كه دوست داشتم به شما بنگرم و حدیثى از شما بشنوم. فرمود: بنشین كه دیگر نپندارم كه از این روز به بعد از من حدیثى بشنوى.


    بدان این اصبغ، كه من به عیادت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رفتم همانگونه كه تو اكنون آمده‏اى، به من فرمود: اى اباالحسن، برو مردم را جمع كن و بالاى منبر برو و یك پله پایین‏تر از جاى من بایست و به مردم بگو: «هش دارید،هر كه پدر و مادرش را ناخشنود كند لعنت‏خدا بر او باد. هش دارید، هر كه از صاحبان خود بگریزد لعنت‏خدا بر او باد. هش دارید هر كه مزد اجیر خود را ندهد لعنت‏خدا بر او باد.»


    اى اصبغ، من به فرمان حبیبم رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم عمل كردم، مردى از آخر مسجد برخاست و گفت: اى اباالحسن، سه جمله گفتى، آن را براى ما شرح بده. من پاسخى ندادم تا به نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رفتم و سخن آن مرد را بازگو كردم.


    اصبغ گفت: در اینجا امیرمؤمنان علیه‏السلام دست مرا گرفت و فرمود: اى اصبغ، دست‏خود را بگشا. دستم را گشودم. حضرت یكى از انگشتان دستم را گرفت و فرمود: اى اصبغ، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نیز همین گونه یكى از انگشتان دست مرا گرفت، سپس فرمود: هان، اى اباالحسن، من و تو پدران این امتیم هر كه ما را ناخشنود كند لعنت‏خدا بر او باد. هان كه من و تو مولاى این امتیم هر كه از اجرت ما بكاهد و مزد ما را ندهد لعنت‏خدا بر او باد. آن گاه خود آمین گفت و من هم آمین گفتم.


    اصبغ گوید: سپس امام بیهوش شد،باز به هوش آمد و فرمود: اى اصبغ آیا هنوز نشسته‏اى؟ گفتم: آرى مولاى من. فرمود: آیا حدیث دیگرى بر تو بیفزایم؟


    گفتم: آرى خدایت از مزیدات خیر بیفزاید. فرمود: اى اصبغ! رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در یكى از كوچه‏هاى مدینه مرا اندوهناك دید و آثار اندوه در چهره‏ام نمایان بود. فرمود: اى اباالحسن! تو را اندوهناك مى‏بینم؟ آیا تو را حدیثى نگویم كه پس از آن هركز اندوهناك نشوى؟

     

    گفتم: آرى، فرمود: چون روز قیامت‏شود خداوند منبرى بر پا دارد برتر از منابر پیامبران و شهیدان، سپس خداوند مرا امر كند كه بر آن بالا روم، آن گاه تو را امر كند كه تا یك پله پایین‏تر ازمن بالا روى، سپس دو فرشته را امر كند كه یك پله پایین‏تر از تو بنشیند و چون بر منبر جاى گیریم احدى از گذشتگان و آیندگان نماند جز آنكه حاضر شود. آن گاه فرشته‏اى كه یك پله پایین‏تر از تو نشسته ندا كند: اى گروه مردم; بدانید: هر كه مرا مى‏شناسد كه مى‏شناسد و هر كه مرا نمى‏شناسد خود را به او معرفى مى‏كنم، من «رضوان‏» دربان بهشتم، بدانید كه خداوند به من و كرم و فضل و جلال خود مرا فرموده كه كلیدهاى بهشت را به محمد بسپارم و محمد مرا فرموده كه آنها را به على بن ابى‏طالب بسپارم، پس گواه باشید كه آنها را بدو سپرده‏ام.


    سپس فرشته دیگر كه یك پله پایین‏تر از فرشته اولى نشسته بر مى‏خیزد و به گونه‏اى كه همه اهل محشر بشنوند ندا كند: اى گروه مردم، هر كه مرا مى‏شناسد كه مى‏شناسد و هر كه مرا نمى‏شناسد خود را به او معرفى مى‏كنم، من «مالك‏» دربان دوزخم، بدانید كه خداوند به من و فضل و كرم و جلال خود مرا امر فرموده كه كلیدهاى دوزخ را به محمد بسپارم و محمد مرا امر فرموده كه آنها را به على بن ابى‏طالب بسپارم، پس گواه باشید كه آنها را بدو سپردم. پس من كلیدهاى بهشت و دوزخ را مى‏گیرم. آن گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به من فرمود: اى على، تو به دامان من مى‏آویزى و خاندانت‏به دامان تو و شیعیانت‏به دامان خاندان تو مى‏آویزند. من (از شادى) دست زدم و گفتم: اى رسول خدا، همه به بهشت مى‏رویم؟ فرمود: آرى به پروردگار كعبه سوگند.


    اصبغ گوید: من جز این دو حدیث از مولایم نشنیدم كه حضرتش چشم از جهان پوشید درود خدا بر او باد.

     

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-04-08] [ 09:45:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اجابت دعا در شب قدر   ...

      

    برای اجابت دعا در شب قدر باید کارهایی کرد و به کسانی متوسل شد که خداوند به ما نگاه کند و دعاهایمان را اجابت نمایداز جمله آنها عبارتند از:



    الف ـ تأكید بر دعا در شب قدر


    الإقبال ـ به نقل از حمّاد بن عثمان ـ :شب بیست و یكم ماه رمضان ، خدمت امام صادق علیه السلام وارد شدم. به من فرمود:


    «اى حمّاد! غسل كرده اى؟»


    گفتم: آرى ، فدایت شوم.


    پس ، حصیرى طلبید. سپس فرمود:«كنار من بیا و نماز بخوان».


    امام علیه السلام همواره نماز مى خواند و من نیز كنار او نماز مى خواندم ، تا آن كه از همه نمازهایمان فارغ شدیم. سپس شروع كرد به دعا كردن.


    من نیز دعاى او را آمین مى گفتم ، تا آن كه سپیده دمید. اذان و اقامه گفت و بعضى از فرزندان نوجوان خود را صدا زد.


    ما پشت سرش ایستادیم و او جلو رفت و براى ما نماز صبح را به جماعت خواند. 1

     


    ب ـ دعاهاى شب قدر


    المعجم الأوسط ـ به نقل از عبد اللّه بن یزید ـ عایشه گفت: اى پیامبر خدا! اگر شب قدر را درك كردم ، از خدا چه بخواهم؟


    پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «از او عافیت بخواه » . 2

     


    الإقبال ـ در بیان دعاى امام حسن مجتبى علیه السلام :

     


    «اى آن كه در آشكارى اش پنهان است! اى آن كه در نهان بودنش آشكار است! اى پنهانى كه نهان نیست! اى آشكارى كه دیده نمى شود!

     


    اى آن كه هیچ توصیفگرى به حقیقتِ هستى اش نمى رسد و به حدّى محدود نیست! اى غایبى كه گم شده نیست!

     


    اى حاضرى كه دیده نمى شود : طلبش مى كنند و به او مى رسند ؛ آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست ، حتّى چشم بر هم زدنى ، تهى از او نیست ؛ نه به چگونگى، درك مى شود و نه به كجایى ، جایى براى او بیان مى گردد! تو فروغ فروغ ها و پروردگار پروردگارانى. تو بر همه چیز ، احاطه دارى.

     


    منزّه است آن كه چیزى همچون او نیست ، و او شنواى بیناست. منزّه است آن كه این گونه است و جز او چنین نیست.»3


    سپس هر چه خواستى دعا مى كنى و از او مى خواهى.

     


    امام صادق علیه السلام در حدیث خود فرموده است كه دعاى دعاكننده ، مستجاب و حاجت هایش برآورده مى شود

     


    ج ـ واسطه قرار دادن قرآن


    امام باقر علیه السلام: « در سه شب از ماه رمضان ، قرآن را [ به دست] مى گیرى ، باز مى كنى و جلوى روى خود قرار مى دهى و مى گویى:

     


    « خداوندا! تو را به كتابِ نازل شده ات مى خوانم و به آنچه در آن است ـ و نام بزرگ تر و نام هاى نیكوتر تو و آنچه مایه بیم و امید است ، ـ كه مرا از آزادشدگانِ خودت از آتش قرار دهى» و براى هر نیازى كه به نظرت مى رسد ، دعا مى كنى» 4

     


    د ـ واسطه قرار دادن قرآن و اهل بیت علیهم السلام

     


    الإقبال ـ به نقل از امام صادق علیه السلام ـ :قرآن را بگیر و آن را بر سرت بگذار و بگو :


    «خداوندا! به حقّ این قرآن و به حقّ آن كه او را با قرآن مبعوث كردى و به حقّ هر مؤمنى كه در قرآن او را ستوده اى و به حقّى كه بر آنان دارى ـ و هیچ كس به حقّ تو ، آشناتر از خودت نیست ـ ، تو را قسم مى دهم ، به خودت ، اى خداوند! (ده بار) سپس مى گویى :

     


    «به حقّ محمّد (ده بار) ، به حقّ على (ده بار) ، به حقّ فاطمه (ده بار) ، به حقّ حسن (ده بار) ، به حقّ حسین (ده بار) ، به حقّ على بن حسین(ده بار) ، به حقّ محمّد بن على (ده بار) ، به حقّ جعفر بن محمّد (ده بار) ، به حقّ موسى بن جعفر (ده بار) ، به حقّ على بن موسى (ده بار) ، به حقّ محمّد بن على (ده بار) ، به حقّ على بن محمّد (ده بار) ، به حقّ حسن بن على (ده بار) ، به حقّ حجّت (ده بار) » و حاجت خویش را مى طلبى .

     


    امام علیه السلام در حدیث خود فرموده است كه دعاى دعاكننده ، مستجاب و حاجت هایش برآورده مى شود.

    5


    امام كاظم علیه السلام: قرآن را در دستت بگیر و آن را بالاى سرت ببر و بگو:

     


    « خداوندا! به حقّ این قرآن ، و به حقّ آن كه او را با قرآن به سوى بندگانت فرستادى ، و به هر آیه اى كه در قرآن است و به حقّ هر مؤمنى كه او را در قرآن ستوده اى و به حقّ او بر تو ـ كه هیچ كس به حقّ او داناتر از تو نیست ، اى سرورم ، اى سرورم ، اى سرورم! خداوندا ، خداوندا ، خداوندا! (ده بار) و به حقّ محمّد (ده بار) و به حقّ هر امام (ده بار) و امامان را مى شمارى تا به امام زمانت برسى.» به یقین ، از جاى خود بر نمى خیزى ، مگر آن كه حاجتت برآید و كارت برایت آسان شود !6

     


    زیارت امام حسین (علیه السلام)


    امام صادق علیه السلام: « هر گاه شب قدر شود ـ كه در آن ، هر كار حكمت آمیزى فیصله مى یابد ـ ، آن شب، منادى از دل عرش بانگ بر مى آورد كه: «خداوند ، هر كس را امشب به زیارت قبر حسین علیه السلام آمد ، آمرزید».7

     


    ……………………………………………………………………………….


    1- الإقبال : ج 1 ص 366 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 157 ح 4 .


    2- المعجم الأوسط : ج 3 ص 66 ح 2500 ؛ مستدرك الوسائل : ج 7 ص 458 ح 8654 نحوه .


    3- الإقبال : ج 1 ص 382 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 165 ح 5 وفیه «دعاء علیّ بن الحسین علیهماالسلام» .


    4- الإقبال : ج 1 ص 346 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 146 و ج 97 ص 4 ح 5 .


    5- الإقبال : ج 1 ص 346 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 146 .


    6- الإقبال : ج 1 ص 347 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 146 .


    7- تهذیب الأحكام : ج 6 ص 49 ح 111 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 166 ح 5 .

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 09:44:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      در سوگ شهادت حضرت علی (ع)   ...

      

    آه زمین و گریه آسمان

    آن شب ستاره ها غمگنانه به کوفه می نگریستند و ماه از شرم، خود را با ابرها پوشانده بود. بغض آسمان که باز شد، زمین به حال خود گریست. تنها نه امت، یتیم شده بود، بلکه انسان سند افتخار و برگ برنده خود را در برابر ابلیس گم کرده بود. از در و دیوارهای کوفه ناله می بارید و وحشت سراسر آن را فرا گرفته بود.

    کوفه سراسر سکوت است و خاک مرگ، روی شهر پاشیده اند. از آسمان غم می بارد. نگرانی در عمق زمان و لحظه ها موج می زند. علی(ع) در بستر مرگ آرمیده است.

     

    گوش ها که ندای قُتِلَ امیرالمؤمنین را شنیدند، تن ها پای ایستادن نداشتند. مردم گیج و مبهوت شدند و ناباورانه خبر را زمزمه می کردند، همان مردمی که بارها امیر و امامشان، از بی وفایی و پیمان شکنی و سست عهدی آنان شکایت کرده بود، همان مردمی که درباره شان فرموده بود: «ای گروهی که جسمتان اینجا حضور دارد، اما عقل و خرد شما پنهان گشته است.

     

    ای گروهی که فرمان روایانتان گرفتار شمایند، من که امیر و فرمانده شما هستم، خدا را اطاعت می کنم، در حالی که شما از من فرمان نمی برید و معاویه که فرمان روای اهل شام است، خدا را نافرمانی می کند، اما مردم شام از او فرمان می برند. به خدا سوگند که دوست دارم معاویه، درباره شما مردم بی وفا و نافرمان، با من معامله کند. از من سکه نقره بستاند و به من دینار طلا بدهد. ده نفر از شما را بگیرد و یک نفر از شامیان را بدهد».1

    آری، همان مردم اینک سخت اندوهگین و افسرده اند و می دانند که روزهای سیاهی پیش رو خواهند داشت.

    راستی، مگر علی(ع) چه کرد و چه گفت که مستحق شمشیر زهرآگین شد؟ پاسخ به این سؤال را باید در آن همه فضایل و مناقبی جست که رسول خدا، گاه و بی گاه، در سفر و حضر و به مناسبت مختلف درباره علی(ع) فرموده بود: «وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی اِنْ هُوَ اِلاَّ وَحْی یوحی ».

     

    چگونگی امام على, شعر شهادت امام على

    دل نوشته شهادت امام على

     
    تیغ و محراب
    ای سرزمین بی‏ ستاره رنگ رنگ! آیا حضور بزرگش، چنان گران بود که طاقتش نیاوردی؟


    عمری علی علیه‏السلام ، عصمت تو بود در برابر آسمان و آسمانیان؛ پس چگونه…؟!


    هان، ای خاک! تیغی که محراب را سیل‏واره به خون نشاند، مگر جز از قلب تو بیرون کشیده بودند؟


    مگر جز این‏که پاره پیکر تو بود؟ آیا شرم نکردی؟


    ای مسجد! چگونه محراب خویش را از فواره فرق علی علیه‏السلام رنگین یافتی وا ز پایه فرو نریختی؟!


    مروت از کاسه ‏های شیر باید آموخت که هنوز در برابر خانه خلیفه صف کشیده‏ اند؛ اگر چه نیک می‏ دانند که دیگر کار از کار گذشته است.


    بستر خالی، هنوز گرم وجود پر حرارتی است که دیگر به هیچ بستری نیاز ندارد؛ گرچه در تمام عمر نیز مردِ بستر نبوده است.


    باید دانست که در این «در سجده مردن» چه رازی نهفته است و در این ایستاده زیستن! باید پی به این راز برد که چرا کعبه زادگاه کسی می‏ شود و مسجد، شهادت‏گاهش؟


    بی ‏شک آن‏که نخستین نفس را در خانه خدا خویش فرو دارد، آخرین را نیز شایسته است در خانه خدا بازدم کند؛ که این عین، رستگاری‏ست؛ پس حقیقت گفت که: فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه. و او رستگار شد اما… .


    بدا به حال قومی که ب ی‏علی علیه‏السلام شده ‏اند…


    وای بر قافله‏ های بی‏ قافله سالار! عنان کاروان آیا زین پس به دست چه کسی خواهد افتاد؟! وای بر همه یتیمانی که جز علی، پدری نمی‏ شناختند!


    زین پس آیا چه کسی نان و خرمایی بر ایشان خواهد آورد؟ وای بر همه چاه‏ هایی که زین پس، غریب می‏ شوند. خلیفه تنها و چاه های تنها، عمری باهم از تنهایی بیرون می‏ آمدند. زین پس خلیفه نیست؛ پس چاه‏ ها تنها مانده ‏اند. آیا چه کسی عطش آب‏ها را آبی خواهد نشاند؟!!


    طعم تلخ بی‏ علی بودن را حتی امروز می ‏توان چشید؛ طمعی که قرن‏هاست زاده می‏شود.


    اما دروازه‏ های ماه را نگاه کنید که امشب چه گستردگی فراخی دارند.


    نگاه کنید که پیامبر، چگونه پرشور به استقبال وصی بزرگ خویش آمده است و خاتون بزرگ عرش نیز که دست در دست پدر، انتظار می‏ کشد. مهتاب، ردّ پرواز مولا را مفروش کرده‏ است. آری! این علی علیه‏السلام ست که پس از سال‏ها، دوباره در کنار فاطمه علیهاالسلام ایستاده است؛ آن‏چنان که به پاس دیدار دوباره، پیامبر بزرگ را در آغوش مهر خویش می‏ فشارد.

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 09:43:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان   ...

      

    امشب، شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان است ديگر زماني باقي نمانده، بايد تمام تلاش خود را بكار برد تا در پناه رحمت خداوند متعال قرار گرفت… اگر تاكنون قرار نگرفته اي … زيرا اگر كسي در ماه مبارك رمضان بخشيده نشود بنا بر فرموده پيامبر اكرم (ص) «شقي» است.

    اعمال شب‌هاى قدر بر دو نوع است؛ يكى آن‌كه در هر سه شب بايد انجام داد و ديگر آنهايي‌كه مخصوص هر شبى است.اعمال مشترک شبهای قدر  در  مقاله اعمال شب بیست و یکم توضیح داده شده است.

    اعمال شب بيست و سوم:

    اين شب، از دو شب قبل برتر است و از احاديث متعدد اينگونه احتمال داده مي‌شود كه شب قدر همين شب است. در روايتي از امام باقر(ع) نقل شده است كه مردي در ماه رمضان خدمت رسول خدا (ص) آمد و به آن حضرت عرض كرد: من در بيرون مدينه به سر مي‌برم و شتر و گوسفند دارم كه نمي‌توانم همه شب در مدينه حاضر شوم. دوست دارم شبي را به من معرفي كني تا آن شب را به مدينه بيايم و در نماز و عبادت حاضر باشم . حضرت او را به نزد خود فراخواند و به طور در گوشي آن شب را معرفي كرد.

    آن مرد نيز وقتي شب‌هاي بيست و سوم ماه رمضان فرا مي‌رسيد، با همه خانواده و فرزندان و غلامان به مدينه مي‌آمد و آن شب را مي‌ماند و صبحگاهان به منزل خويش بر مي‌گشت.

    همچنين در روايت ديگري نقل شده است كه رسول خدا(ص) در شب بيست و سوم ماه رمضان به سر و روي خانواده‌اش آب مي‌پاشيد تا به خواب نروند ( و از فضيلت اين شب بهره بگيرند).

    روايات متعدد ديگري نيز داريم كه مي‌گويد: شب قدر، شب بيست و سوم است. مرحوم “علامه مجلسي” نيز در كتاب “زادالمعاد” مي‌گويد:"‌اكثر احاديث معتبر دلالت دارد كه شب بيست و سوم، شب قدر است".

    اعمال مخصوص شب بيست و سوم ماه رمضان

    در شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان، غير از اعمال مشترك شب‌هاي قدر، اعمال ديگري نيز وارد شده است تا فردي كه اين شب را به احيا مي‌گذراند در كنار اعمال مشترك شبهاي قدر، آنها را نيز انجام دهد، كه شرح آن در ادامه مي آيد:

    1- سوره عنكبوت و سوره روم را بخواندكه امام صادق(ع) فرمود: ” هركس در شب بيست و سوم، سوره‌هاي عنكبوت و روم را بخواند، به خدا سوگند! اهل بهشت است".

    2- هزار مرتبه سوره “انا انزلناه” (سوره قدر) را بخواند.

    3- سوره ” حم دخان” (سوره دخان) را بخواند.

    4- اين دعا را بخواند:

    اللَّهُمَّ امْدُدْ لِي فِي عُمُرِي

    خدايا عمرم را طولانى گردان

    وَ أَوْسِعْ لِي فِي رِزْقِي

    و روزى‏ام را وسعت بخش

    وَ أَصِحَّ لِي جِسْمِي

    و بدنم را تندرست بدار

    وَ بَلِّغْنِي أَمَلِي

    و به آرزويم برسان

    وَ إِنْ كُنْتُ مِنَ الْأَشْقِيَاءِ فَامْحُنِي مِنَ الْأَشْقِيَاءِ وَ اكْتُبْنِي مِنَ السُّعَدَاءِ

    و اگر در زمره بدفرجامان هستم،مرا از آن گروه محو كن و در گروه سعادتمندان ثبت فرما

    فَإِنَّكَ قُلْتَ فِي كِتَابِكَ الْمُنْزَلِ عَلَى نَبِيِّكَ الْمُرْسَلِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ

    ،كه تو در كتاب فرو فرستاده‏ به پيامبر مرسلت(درود تو بر او و خاندانش)فرمودى:خدا محو مى‏كند آنچه را بخواهد و ثبت مى‏نمايد آنچه را اراده كند و كتاب جامع نزد اوست.

     

     اعمال شب بیست و سوم, اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان,اعمال شب قدر

     

     5- اين دعا را كه مخصوص شب بيست و سوم است بخواند:

    يَا رَبَّ لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ جَاعِلَهَا خَيْرا مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

    اى پروردگار شب قدر و قراردهنده آن بهتر از هزار ماه،

    وَ رَبَّ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْجِبَالِ وَ الْبِحَارِ

    و پروردگار شب‏ و روز،و كوهها و درياها

    وَ الظُّلَمِ وَ الْأَنْوَارِ وَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ

    و تاريكيها و روشناييها و زمين و آسمان

    يَا بَارِئُ يَا مُصَوِّرُ يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ

    اى پديدآورنده،اى صورت‏بخش،اى‏ عطا كننده،اى نعمت ده،

    يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا اللَّهُ يَا قَيُّومُ

    اى خدا، اى بخشنده، اى خدا، اى به خود پاينده،

    يَا اللَّهُ يَا بَدِيعُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ

    اى خدا، اى نو آفرين، اى خدا، اى خدا، اى خدا،

    لَكَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَ الْأَمْثَالُ الْعُلْيَا وَ الْكِبْرِيَاءُ وَ الْآلاءُ

    نامهاى نيكوتر و نمونه‏هاى والاتر و بزرگمنشى و نعمتها از آن توست،

    أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

    از تو درخواست مى‏كنم كه بر محمّد و خاندان‏ محمّد درود فرستى،

    وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِي فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ فِي السُّعَدَاءِ

    و قرار دهى در اين شب نامم را در زمره سعادتمندان

    وَ رُوحِي مَعَ الشُّهَدَاءِ

    و روحم را با شهيدان

    وَ إِحْسَانِي فِي عِلِّيِّينَ

    و نيكوكارى‏ام‏ را در بلند‌مرتبه‏ترين درجه بهشت

    وَ إِسَاءَتِي مَغْفُورَةً

    و گناهم را آمرزيده

    وَ أَنْ تَهَبَ لِي يَقِينا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي

    و ببخشى بر من يقينى كه دلم با آن همراه باشد

    وَ إِيمَانا يُذْهِبُ الشَّكَّ عَنِّي

    و ايمانى كه شك را از من‏ زدوده گرداند

    وَ تُرْضِيَنِي بِمَا قَسَمْتَ لِي

    و خشنودى به آنچه نصيبم نموده‏اى

    وَ آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً

    و ما را در دنيا و آخرت پاداش نيكو عنايت فرما

    وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ الْحَرِيقِ

    و از عذاب آتش سوزان حفظ كن

    وَ ارْزُقْنِي فِيهَا ذِكْرَكَ وَ شُكْرَكَ وَ الرَّغْبَةَ إِلَيْكَ وَ الْإِنَابَةَ وَ التَّوْبَةَ

    و در اين شب ذكر و شكر خويش و رغبت به سوى خود و بازگشت و توبه روزى‏ام فرما

    وَ التَّوْفِيقَ لِمَا وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّدا وَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ و به آنچه محمّد و خاندان محمّد(درود خدا بر آنان باد)را به آن موفق كردى توفيقم ده.

      

     اعمال شب بیست و سوم, اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان,اعمال شب قدر

      

      6- اين دعا را كه امام صادق(ع) نقل شده است ،‌بخواند:

    اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِيمَا تَقْضِي وَ فِيمَا تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ خدايا قرار ده در آنچه حكم مى‏كنى و مقدّر مى‏نمايى،از فرمان حتمى، وَ فِيمَا تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَكِيمِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضَاءِ الَّذِي لا يُرَدُّ وَ لا يُبَدَّلُ

    در آنچه از كار حكيمانه جدا مى‏سازى در شب قدر،از حكمى كه بازگشت نپذيرد،و تغيير نيابد،

    أَنْ تَكْتُبَنِي مِنْ حُجَّاجِ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي عَامِي هَذَا

    اينكه مرا در اين سال از حاجيان خانه محترمت بنويسى

    اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ

    حاجيانى كه حجّشان پذيرفته،

    اَلْمَشْكُورِ سَعْيُهُمْ

    و سعيشان قبول افتاده

    اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ

    و گناهانشان‏ آمرزيده گشته

    اَلْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئَاتُهُمْ

    و بديهايشان محو شده است

    وَ اجْعَلْ فِيمَا تَقْضِي وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِيلَ عُمْرِي

    و قرار ده در آنچه فرمان مى‏دهى و مقدّر مى‏نمايى كه عمرم را طولانى گردانى

    وَ تُوَسِّعَ لِي فِي رِزْقِي

    و در روزى‏ام‏ وسعت بخشى.

    7- اين دعا را كه از امام حسين (ع) نقل شده است بخواند:

    يَا بَاطِنا فِي ظُهُورِهِ

    اى پنهان در حال آشكار بودنش

    وَ يَا ظَاهِرا فِي بُطُونِهِ

    و اى آشكار در حال پنهان بودنش

    وَ يَا بَاطِنا لَيْسَ يَخْفَى

    و اى پنهانى كه مخفى نمى‏شود

    وَ يَا ظَاهِرا لَيْسَ يُرَى

    و اى آشكارى كه ديده نمى‏شود

    يَا مَوْصُوفا لا يَبْلُغُ بِكَيْنُونَتِهِ مَوْصُوفٌ

    اى به وصف آمده‏اى كه هيچ ممكنى به حقيقتش نمى‏رسد

    وَ لا حَدٌّ مَحْدُودٌ

    و هيچ حدّ بسته‏اى به او احاطه پيدا نمى‏كند

    وَ يَا غَائِباً غَيْرَ مَفْقُودٍ

    و اى غايب گم نشده

    وَ يَا شَاهِداً غَيْرَ مَشْهُودٍ يُطْلَبُ فَيُصَابُ

    اى حاضرى كه مشهود نيست تا آنكه جستجو شود و او را بيابند

    وَ لا يَخْلُو مِنْهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَا بَيْنَهُمَا طُرْفَةَ عَيْنٍ

    آسمانها و زمين و آنچه بين آنهاست،به اندازه چشم برهم‏زدن از او خالى نيست

    لا يُدْرَكُ بِكَيْفٍ وَ لا يُؤَيَّنُ بِأَيْنٍ وَ لا بِحَيْثٍ

    به كيفيتى معين دانسته نمى‏شود و محدود به مكان و جهت نمى‏گردد

    أَنْتَ نُورُ النُّورِ

    تويى روشنايى نور

    وَ رَبُّ الْأَرْبَابِ

    پروردگار پرورندگان

    أَحَطْتَ بِجَمِيعِ الْأُمُورِ

    به همه امور احاطه كرده‏اى،

    سُبْحَانَ مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ

    منزه خدايي كه مانندش چيزي نيست

    وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ

    و او شنوا و بيناست

    سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَكَذَا وَ لا هَكَذَا غَيْرُهُ

    ،منزّه است آن‏كه داراى اين صفات است و براى غير او چنين صفاتى نيست.

    سپس هر حاجتي دارد از خدا بطلبد.

     

     اعمال شب بیست و سوم, اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان,اعمال شب قدر

     

     8- همچنين از معصومين (ع) روايت شده است كه در شب بيست و سوم ماه رمضان، در سجود و ايستاده و نشسته دعاي زير را مي‌خواندند، بلكه مناسب است در تمام ماه رمضان و در زمان‌هاي ديگر پس از تمجيد و ستايش خداوند و صلوات بر محمد و آلش ( مثلا حداقل با گفتن الحمدلله و الصلاه علي رسول الله و آله الطاهرين ) اين دعا خوانده شود:

    اَللهمَّ کُن لوليکَ الحُجةِ بنِ الحَسَنِ

    خدايا براى ولى‏ات حجت بن الحسن

    صَلَواتُکَ عَلَيهِ و عَلي ابائهِ في هذهِ السّاعةِ، و في کُلّ ساعَة

    كه درودهايت بر او و پدرانش باد، در اين ساعت،و در هر ساعت

    وَليا و حافظا

    باش سرپرست و نگهبان

    وقائِداً وَ ناصِراً

    و پيشوا و ياور

    وَ دَليلاً وَ عَيناً

    و راهنما و ديده‏بان

    حَتّي تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً

    تا او را با رغبت مردم در زمينت سكونت دهى

    و تُمَتّعَهُ فيها طَويلًا.

    و زمانى طولانى بهره‏مندش سازى.

    9- همچنين اين دعا را در حالي كه دستان خود را به سوي آسمان بلند مي‌كند، بخواند:

    يا مُدَبّرَ الاُموُرِ

    اى تدبيرگر امور

    يا باعِثَ مَن في القُبُور

    اى برانگيزنده مردههاى در گور

    يا مُجرِي البُحُور

    اى روان كننده درياها

    يا مُلَينَ الحَديدِ لِداوُد،

    اى نرم كننده آهن براى داود،

    صَل عَلي مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وَافعَل بي کَذا وَ کَذا

    بر محمد و خاندان محمد، درود فرست‏ و با من چنين و چنان كن.

    و بجاي كلمات كذا و كذا حاجات خود را بخواهد و سپس اضافه كند: الليله الليله ، الساعه الساعه. اين دعا را در حال ركوع، سجده، ايستاده و نشسته به طور مكرر بخواند.

     

     اعمال شب بیست و سوم, اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان,اعمال شب قدر

     

     10- با توجه به اهميت شب بيست و سوم، غسل، احيا و زيارت امام حسين(ع) در اين شب فضيلت بسيار دارد و همچنين خواندن آن «صد ركعت نماز» كه مشترك ميان همه شب‌هاي قدر است.

    شيخ طوسي در تهذيب، از ابوبصير روايت كرده است كه امام صادق(ع) فرمود: در آن شبي كه اميد مي‌رود شب قدر باشد صد ركعت نماز بخوان، در هر ركعت ( پس از حمد) ده مرتبه سوره قل “هو الله"(سوره توحيد) را بخوان. ابوبصير عرض كرد: اگر نتوانستم ايستاده بخوانم، چه كنم؟ فرمود: نشسته بجا آور! گفتم: اگر نتوانم نشسته بخوانم ؟ فرمود: در همان حال كه در بستر خود دراز كشيده‌اي، بجا آورد.

    11- مرحوم “علامه مجلسي"، در “زادالمعاد” فرموده است: در اين شب هر مقدار كه ممكن باشد، قرآن بخواند و از دعاهاي “صحيفه كامله سجاديه” نيز استفاده كند؛ مخصوصا دعاي «مكارم الاخلاق» و دعاي «توبه».

    روزهاي شب قدر را نيز بايد حرمت داشت و به عبادت و دعا به سر برد؛ در احاديث فراواني آمده است كه روز قدر نيز در فضيلت مثل شب قدر است.

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 09:41:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      به مناسبت شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام   ...

    r />




    به مناسبت شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام






     

    کلیپ

     

    نواهنگ

     

    تصاویر ویژه

     

    پیامک‌های علوی

     

    پنجره ملکوت

     

    قفسه

     

    کتابخانه تخصصی علوی

     

    بانک جامع مقالات علوی

    از لابه‌لای متون

     

    بر سر سفره مناجات مولا

     

    همراهی نزدیکتر از سایه‌ی تو

     

    شهید رمضان، بزرگترین مبارزِ با فتنه

     

    امام علی علیه‌السلام، یک انقلابی یا دیپلمات ؟!

     

    دشمنان، دست به دامان قضاوت علوی

     

    لبخندی که مرگ را خجلت‌زده کرد

     

    تاریخ، مبهوتِ فضائلی ناتمام

     

    هر که با او در افتاد، ور افتاد

     

    پدرِ مهربانِ یتیمان

     

    آورده‌اند که …

    بُغض قلم

     

    شمـع راه

     

    اشک خدا

     

    دلواپسی کودکان

     

    سینه بی‌قرار از عشق

     

    کوله بار محبت

     

    سنگ بر آینه

     

    زخم آشنا

    ویژه‌نامه‌های پیشین

     

    قدری که شکفت

     

    عروج قبله

     

    محراب شکسته

     

    آفتاب سرخ محراب

     

    محراب خون گرفته

     

    غروبی فروزان



    />
     
    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



    [دوشنبه 1395-04-07] [ 01:07:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

     

    میگن دوشنبه ها نامه‌ی اعمالمون بدست سید غریب می رسه…
    چقدر بی حیام.
    انگار نه انگار امامم قلبش گرفته ست از این همه بی شرمی من
    و من
    با زندگیم با اعمالم با نماز و روزه هام قلبشو باز هم بدرد می یارم…
    روزه هایی برای غیر خدا.
    برای تکلیف
    برای آبرو
    برای سلامتی.

     

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 10:41:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      بازخوانی پیام امام در پی ترور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای   ...

     

     

    ۶ تیر ۱۳۶۰ در حالی‌که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر به ایراد سخنرانی مشغول بود بر اثر انفجار بمبی که از سوی تروریستهای منافق کار گذاشته شده بود، بشدت مجروح شد. امام فردای آن روز پیامی صادر کرد.
    مجله مهر: متن پیام حضرت امام خمینی(ره) در پی ترور آیت‌الله خامنه‌ای بدین شرح است:

    بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

    جناب حجت‌‌الاسلام آقای حاج سید علی خامنه‌‌ای ـ دامت افاضاته.

    خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروهها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند ملت فداکار را منسجم‌‌تر و پیوندها را مستحکم‌تر نمود و مصداق «لازال یُؤیّدُ هذا الدّین بالرجل الفاجر»[۱]تحقق پیدا کرد.

    اینان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر کردند و هر چه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هر چه شخصیتها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشردۀ ملت بالاتر بردند. اکنون دشمنان انقلاب با سوءقصد به شما که از سلالۀ رسول اکرم و خاندان حسین بن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهۀ جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنۀ انقلاب می‌‌باشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند.

    اینان با سوءقصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه‌‌دار نمودند. اینان آنقدر از بینش سیاسی بی‌‌نصیبند که بی‌‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند، و به کسی سوءقصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‌‌انداز است.

    اینان در این عمل غیرانسانی به جای برانگیختن و رعب، عزم میلیونها مسلمان را مصمم‌‌تر و صفوف آنان را فشرده‌‌تر نمودند.

    آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان برحذر دارند؟ آیا نمی‌دانند که دست‌‌زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهی کشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهکار از دست می‌رود؟

    ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیة‌اللّه‌ ـ ارواحنا فداه ـ افتخار می‌کنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شب‌ها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می‌‌برند.

    من به شما خامنه‌‌ای عزیز، تبریک می‌گویم که در جبهه‌‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.

    والسلام علیکم و رحمة‌اللّه‌ و برکاته.

    روح‌‌اللّه‌ الموسوی الخمینی

     

    ۱- مسند احمد، ج ۲، ص ۳۰۹؛ کنزالعمال، ج ۱، ص ۴۵، ح ۱۱۵.

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-04-06] [ 02:20:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      چه کسانی آیت‌الله خامنه‌ای را ترور کردند؟   ...

     

    پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سالگرد ترور رهبر انقلاب، به بازخوانی اسناد ترور ایشان و جزئیات آن پرداخت.

     

     هفتم تیرماه، هنوز خبر ترور روز گذشته‌ی آیت‌الله خامنه‌ای داغ بود که ساختمان حزب جمهوری در خیابان سرچشمه‌ی تهران منفجر شد و شهید بهشتی به همراه ۷۲ نفر از اعضای حزب جمهوری به شهادت رسیدند.

     

    یک روز بعد محمد کچوئی رئیس زندان اوین به دست یکی از زندانیان به ظاهر تواب منافقین شهید شد. منافقین که از ۳۰ خرداد وارد فاز تقابل مسلحانه با جمهوری اسلامی شده بودند کمی بعد «واحد ویژه»ای برای ترورهای خود راه‌اندازی می‌کنند که دست به ترورهای موفق و ناموفق زیادی می‌‌زند. ترورِ ششم تیر آیت‌الله خامنه‌ای در همین ایام و انفجار دفتر حزب جمهوری یک روز پس از آن از سویی، و انتشار جزوه‌ی برعهده‌گرفتن ترور به نام بقایای گروهک فرقان از سوی دیگر باعث شکل‌گیری تحلیل‌های مختلفی درباره‌ی عوامل این ترور می‌شود. 


    [چه کسانی آیت‌الله خامنه‌ای را ترور کردند؟]
    برخی کارشناسان تاریخی «سازمان منافقین» و برخی دیگر «رهروان فرقان» را عامل ترور می‌دانند. اما آیت‌الله خامنه‌ای توسط چه کسی یا گروهی ترور شد؟ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سالگرد ترور رهبر انقلاب اسلامی، به بازخوانی اسناد ترور ایشان و جزئیات آن بر اساس اعترافات اعضای باقی‌مانده‌ی گروهک فرقان می‌پردازد.


    * فرقـــانی‌ها


    «اگر عمری بود و اگر گروه‌هایی از قبیل فرقان اجازه و فرصت دادند، ان‌شاءالله در آینده به کار حزب خواهیم پرداخت؛ حزب جان می‌گیرد، تبلیغاتش را شروع می‌کند، جزوه‌های لازم، کتاب‌های لازم، تبلیغات لازم، تشکیلات لازم را به راه خواهد انداخت؛ ان‌شاءالله درست می‌شود. » ۱۳۵۹/۱/۱۱ [۱]


    این‌ها بخشی از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در فروردین‌ماه ۵۹ در بافق یزد بود که شاید در آن روزها چندان مورد توجه قرار نگرفت؛ چرا که چندماه از دستگیری اعضای اصلی گروه فرقان می‌گذشت. اما بغض فرقانی‌ها از روحانیت بیش از آن بود که با دستگیری و اعدام اکثریت این گروهک خاموش شود.


    گروهک فرقان به سرکردگی جوانی به نام اکبر گودرزی در سال‌های ۵۶ و ۵۷ تشکیل می‌شود. او با راه‌اندازی جلسات تفاسیر قرآن، برداشت‌های مادی از منابع دینی را مطرح می‌کرد. فراگیری تبِ تفاسیرِ مادی و مارکسیستی درسال‌های منتهی به انقلاب که توسط افراد و جریان‌های التقاطی ارائه می‌شد، حساسیت برخی چهره‌های فکری انقلاب مثل شهید مطهری را برانگیخت. کار آنقدر بالا گرفته بود که گودرزیِ جوان بیست‌ و‌ چند ساله، بیست جزوه‌ی تفسیر قرآن، شرح صحیفه‌ی سجادیه و نهج‌البلاغه نوشته بود.


    شهید مطهری در مباحث خود در سال‌های ۵۶ و ۵۷ اقدام به پاسخ‌گویی به این تفاسیر مادی کرده بود و در چاپ هشتم کتاب «علل گرایش به مادیگری» مقدمه‌ای را با همین عنوان اضافه می‌کند. شهید مطهری با انتقاد از باب‌شدن تفاسیر مادی و التقاطی به نام اسلام، به آنها لقب «ماتریالیسمِ منافق» داد: « مطالعه نوشته‌های به اصطلاح تفسیری که در یکی دو سال اخیر منتشر شده و می‌شود تردیدی باقی نمی‌گذارد که توطئه عظیمی در کار است. در این‌که چنین توطئه‌ای از طرف ضد مذهب‌ها برای کوبیدن مذهب در کار است من تردید ندارم.


    آنچه فعلاً برای من مورد تردید است این است که آیا نویسندگان این جزوه‌ها خود اغفال شده‌اند و نمی‌فهمند که چه می‌کنند؟ و یا خود اینها عالماً عامداً با توجه به این‌که با کتاب مقدس هفتصد میلیون مسلمان چه می‌کنند، دست به چنین تفسیرهای ماتریالیستی زده و می‌زنند. ما نظر به این‌که در این نوشته‌ها آثار و علائم خامی و بیسوادی را فراوان می‌بینیم و به چند نمونه اشاره خواهیم کرد ترجیح می‌دهیم که فعلاً ماتریالیستی را که به صورت تفسیر آیات قرآن در این یکی دو سال اخیر تبلیغ می‌شود، ماتریالیسمی اغفال شده بنامیم و اگر پس از این تذکرات، باز هم راه انحرافی خود را تعقیب کردند ناچاریم آن ماتریالیسم را «ماتریالیسم منافق» اعلام نماییم.»[۲]


    آنچه اهمیت فکر انحرافی فرقان را بیشتر می‌کرد، تأثیرپذیری از جنبه‌های منفی تفکرات شریعتی - علیرغم وجوه مثبت آن - خصوصاً بحث «اسلام منهای روحانیت» و «تشیع علوی و صفوی» بود که بر این اساس «روحانیت» را یکی از اصلی‌ترین دشمنان اسلام قلمداد و از آن تحت عنوان «آخوندیسم» یاد می‌کرد. به این ترتیب پس از استقرار جمهوری اسلامی و در حالی که مملکت در تب تجزیه‌طلبی می‌سوخت، فرقان برای مبارزه با آنچه «بلوای آخوندیسم» می‌خواند دست به اسلحه برد.


    گروه فرقان از اردیبهشت ۵۸ موج ترورهای خود را با به شهادت رساندن شهید قرنی رئیس ستاد مشتر‌ک ارتش آغاز می‌کند. شهید مطهری در ۱۱ اردیبهشت، حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی ۳ خرداد، شهید تقی‌ حاجی‌طرخانی ۱۶ تیرماه، ۲۴ تیر آیت‌الله سیدرضی شیرازی، ۴ شهریور شهید عراقی و فرزندش حسام[۳]، ۱۰ آبان شهید قاضی طباطبایی امام‌جمعه‌ی تبریز و ۲۷ آذر شهید مفتح در دانشکده‌ی الهیات دانشگاه تهران[۴] توسط فرقان ترور می‌شوند. فرقان در صحنه‌ی هر ترور تعدادی جزوه که در آن به چرایی علت ترور پرداخته پخش می‌کرد و این‌گونه مسئولیت ترور را برعهده می‌گرفت. این ترورها دارای جنبه‌های مختلفی بودند؛ ترورهای سیاسی که شخصیت‌ها را هدف گرفته بود و ترورهایی که برخاسته از ایدئولوژی فرقان بودند و گاهی هم ریشه در دشمنی شخصی گودرزی داشت؛ مثل ترورهای شهید مفتح و حاجی‌طرخانی که از افراد اصلی مسجد قبا بودند که گودرزی را طرد کرده بودند.


     
    برخی تجهیزات که از خانه‌های تیمی فرقان کشف شده بود


    دستگیری‌ها توسط تیم بررسی که به دستور امام شروع به کار کرد‌ه‌اند از همان اردیبهشت‌ماه شروع می‌شود و چندماه کار اطلاعاتی منجر به شناسایی بیش از ۱۰ خانه‌ی تیمی فرقان می‌شود. نهایتاً طی عملیاتی در ۱۸ دی‌ماه ۱۳۵۸ عناصر اصلی فرقان از جمله اکبر گودرزی رهبر این گروهک دستگیر می‌شوند. با توجه به اینکه اغلب اعضای فرقان جوانان فریب‌خورده بودند، بنابراین دست‌اندرکاران پرونده با برگزاری جلسات صحبت و پرسش و پاسخ کوشیدند ذهن آنها را روشن کرده و از گمراهی نجات دهند. رسیدگی قضایی به جرائم افراد و بحث‌های عقیدتی که ساعت‌ها به طول می‌انجامید به طور موازی دنبال می‌شدند. بحث‌ها و پرسش و پاسخ‌ها در نهایت منجر به بازگشت تعداد قابل توجهی از فرقانی‌ها و توبه‌ی آنها شد.


    اکبر گودرزی نهایتاً ۳ خرداد ۵۹ به همراه جمعی دیگر از اعضای فرقان اعدام شد. تعدادی از اعضای فرقان نیز که دستشان به جنایت و قتل آلوده نبود به حبس محکوم شدند. برخی توابین هم به جبهه رفتند و بعدها شهید شدند. پس از اعدام گودرزی فرقان شماره‌ی ۲۵ نشریه را به گودرزی اختصاص داد و با چاپ تصویری از وی در ذیل عکس، عبارت: «مجاهد تشیع مظلوم، شهید ششم ایدئولوژیک شیعه اکبر گودرزی!» را درج نمود. فرقان پیش از این پس از شهید اول، شهید ثانی و شهید ثالث؛ «مجید شریف واقفی» را شهید چهارم و «شریعتی» را شهید پنجم نامیده بود.


    * پسا فرقــانی‌ها


    «محمد متحدی» مسئول شاخه‌ی نظامی فرقان بود که در دستگیری‌های اولیه در اردیبهشت ۵۸ دستگیر می‌شود اما با معرفی خود به عنوان یک فرد عادی و با توجه به اینکه هنوز اعضای اصلی فرقان دستگیر نشده بودند آزاد می‌شود. او یک بار دیگر در آبان‌ماه دستگیر می‌شود اما خود را «مهدی سیفی» معرفی می‌کند و پس از حدود یک‌ماه که در بازداشت به سر می‌برد لوله‌ی شوفاژ زیر پنجره را کج می‌کند و با بریدن میله‌ی پنجره فرار می‌کند.


    اغلب ترورها با تأیید اکبر گودرزی و محمد متحدی انجام می‌شد و متحدی خود در ۳ ترور شهید عراقی، تقی حاجی‌طرخانی و ترور شهید قاضی طباطبایی حضور داشت. او عامل شستشوی مغزی تعدادی از جوانان و جذب آنها به فرقان بود. یکی از آنها «مسعود تقی‌زاده» عامل ترور شهید قاضی طباطبایی در آبان ۵۸ بود.


    متحدی پس از اعدام گودرزی با جمع کردن اعضای باقی‌مانده‌ی فرقان تشکیلات «رهروان فرقان» را راه‌اندازی می‌کند. «رهروان فرقان» که به نوعی همان تشکیلات تبریز فرقان بودند با هدف انتقام خون به اصطلاح شهدای فرقان به تهران می‌آیند و ترور آیت‌الله ربانی شیرازی، آیت‌الله موسوی اردبیلی، حجت‌الاسلام عبدالمجید معادیخواه از حکام شرع دادگاه فرقان و آیت‌الله خامنه‌ای را در دستور کار قرار می‌دهند. ترورهایی که بیش از آنکه جنبه‌ی سیاسی یا ایدئولوژیک داشته باشد، جنبه‌ی انتقام‌گیری از نظام و ابراز وجود و حیات فرقان در عرصه را دارد.


    ۸ فروردین ۶۰ آیت‌الله ربانی شیرازی در شیراز هدف گلوله قرار می‌گیرد ولی به شهادت نمی‌رسد. امام‌خمینی رحمه‌الله در بخشی از پیام خود به ایشان چنین می‌نویسد: «از سوء قصد به جنابعالی مطلع شدم. این نحو برخورد با روحانیون متعهد، برنامه‌ی منحرفین بوده و هست و غرض آنان خارج نمودن جمع کاردان و متعهد از صحنه است؛ غافل از آنکه به حکم تاریخ، روحانیون آگاه در تمام صحنه‌های سیاسی پیشقدم بوده‌اند و ترور اشخاص نمی‌تواند آنان را مأیوس کند و راه را برای بدخواهان به اسلام و کشور باز کنند.»[۵]


    * طرح ترور


    «رهروان فرقان» پس از ترور ناموفق آیت‌الله ربانی شیرازی چندین‌بار برای ترور آیت‌الله موسوی اردبیلی و حجت‌الاسلام معادیخواه اقدام می‌کنند، اما موفق نمی‌شوند. هر بار یا بمبی که در مسیر کار گذاشته بودند عمل نمی‌کرد، یا مسیر خودروی حامل شخصیت عوض می‌شد. ناموفق‌بودن ترور به شیوه‌ی بمب‌گذاری در مسیر عبور شخصیت‌ها و بالابودن ریسک ترور به شیوه‌ی سوار بر موتور، «رهروان فرقان» را به سمت ایده‌ی جدید استفاده از ضبط صوت بمب‌گذاری شده می‌برد. ایده‌ای که اولین‌بار توسط محمد متحدی مطرح می‌شود. مسعود تقی‌زاده در این‌باره می‌گوید:


    «این طرح مخصوصاً بعد از عدم موفقیت در کارهای [حجت‌الاسلام] معادیخواه یا [آیت‌الله] موسوی اردبیلی خیلی فکر مهدی[۶] را مشغول کرده بود. یک طرحی را برای من کشیده بود که از روی آن یکی را درست کنم و آن یک مکعب مستطیل بود که در آن چند سوراخ به نظر ۹ میلیمتری با فواصل مساوی تعبیه شده بود و سپس بعد از تهیه‌ی آن که من به یک تراشکاری دادم و حتی وی مشکوک شده بود و اوستایش گفته بود که این برای اسلحه است و من با هزار مکافات و توجیه بالاخره گرفتم و مهدی بعد از چند روز کار روی آن چیزی درست کرده بود به قرار زیر که چهار تا فشنگ در سوراخ‌ها قرار می‌داد (در هر سوراخ یک عدد) و سپس یک صفحه را که چهار میخ به آن وصل کرده بود و توسط یک محور وسط این صفحه را به سمت مکعب مستطیل می‌کشید که اگر ضامن را کشیده و صفحه را به عقب برده و رها می‌کردیم، میخ‌ها بر روی فشنگ‌ها خورده و آنها هم عمل می‌کردند. البته به نظر درست بود ولی وقتی من و رضا در جاده‌ی سولقان آن را هر چه امتحان کردیم عمل نکرد. اولین دفعه با ماشین رفتیم، حسین هم بود که عمل نکرد. وقتی دفعه‌ی دوم که مهدی می‌گفت حتماً ضامنش را نکشیده‌اید با رضا رفتیم، باز هم نتیجه نداد.


    به این ترتیب مسئله مانده بود تا اینکه مهدی طرحش را تغییر داده و این بار به جای چهار سوراخ یک سوراخ گذاشته بود. قسمتی با قطر بزرگ و این همان طرحی بود که در ضبط [ترور آیت‌الله] خامنه‌ای استفاده شد. البته این را امتحان کرده بودم و خوب هم عمل کرده بود. البته به غیر از من مهدی خودش امتحان کرده بود و این دفعه در انتهای آن سوراخ که قطرش حدود ۱cm بود به یک سوراخ کوچک منتهی می‌شد، آن سیم چاشنی برق از آنجا خارج می‌شد و سپس مقداری باروت روی چاشنی ریخته و سپس هم تعدادی ساچمه‌ی بلبرینگ روی آن ریخته و دایره‌‌ی پلاستیکی و چسب روی آنها گذاشته و ثابت می‌کردند.»[۷]



    * تیری که به سنگ خورد


    پس از پیروزی انقلاب، سهم‌خواهی گروهک‌های مختلف التقاطی و حتی مارکسیستی از انقلاب شروع می‌شود. مجاهدین خلق که پیش از انقلاب بر خلاف مشی امام که آگاهی‌بخشی به مردم بود، مشی مسلحانه را در پیش گرفته بودند بعد از انقلاب به آمار کشته‌شدگانشان افتخار می‌کردند. منافقین که نه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۵۸ با اقبال مردم روبه‌رو شدند و نه در انتخابات مجلس همان سال، با در پیش گرفتن تز «آلترناتیو» کوشیدند از طریق وحدت با بنی‌صدر نظام را زیر ضربه ببرند. منافقین و بنی‌صدر که از بهمن و اسفند سال گذشته در دو میتینگ ۲۲ بهمن و ۱۴ اسفند تیغ تیزشان را متوجه «حزب‌اللهی‌ها» کرده بودند، روزبه‌روز و بیش از پیش به سمت رویارویی با جمهوری اسلامی رفتند. میتینگ‌های مختلف و قدرت‌نمایی میلیشیا در خیابان‌های تهران از سویی، و مخالف‌خوانی‌های بنی‌صدر از سوی دیگر در کوره‌ی اختلافات می‌دمد. عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل‌قوا توسط امام، چراغ سبزی به جریان مکتبی مخالف بنی‌صدر است. 


    در این میان جبهه‌ی ملی علیه لایحه‌ی قصاص که در مجلس جریان دارد موضع‌گیری و دعوت به تجمع می‌کند که با نهیب امام قضیه منتفی می‌شود. ۲۷ خرداد دو فوریت طرح عدم کفایت بنی‌صدر در مجلس تصویب می‌شود. منافقین که در استراتژی خود قصد داشتند از طریق بنی‌صدر نظام را به شکست بکشانند وقتی با برکناری قریب‌الوقوع بنی‌صدر، تز «آلترناتیو» را شکست‌خورده می‌بینند دست به انتحار می‌زنند. یک روز بعد اطلاعیه‌ای از طرف منافقین صادر می‌شود که ورود آنها به مقابله‌ی مسلحانه با جمهوری اسلامی را اعلام می‌کند. سازمان در این اطلاعیه که به قلم رجوی نوشته شده[۸] ضمن اعلام در پیش گرفتن «قاطع‌ترین مقاومت انقلابی از هر طریق» در برابر «مرتجعین انحصارطلب و اوباش چماقدار» اعلام می‌کند «شایسته‌ی سخت‌ترین کیفر و مجازات انقلابی خواهند بود.»[۹]


    آیت‌الله خامنه‌ای یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی این ایام است. ایشان در خطبه‌های نماز جمعه‌ی ۲۹ خردادماه با اشاره به پیام امام رحمه‌الله به بیان بخشی از مطالب نگفته‌ای که در طول این چند ماه به احترام امر امام مکتوم نگاه داشته پرداخته و بنی‌صدر و منافقین را تخطئه می‌کند: «برادران! همان‌‌طور که گفتم، آقای بنی‌صدر شخصاً طرف نیست، یک جریان طرف است. امروز این جریان در این چهره ظاهر شده است، قبلاً در چهره‌های دیگری ظاهر شده بود، روز دیگر ممکن است در چهره‌های دیگری ظاهر شود. هوشیار باشید. جریان نفاق، یعنی کفر پنهانی و زیر پرده را بشناسید؛ این حرف مال امروز نیست، این حرف مال زمانی که گویندگان و رهبر عظیم‌الشّأن ما در میان ما است نیست؛ این جریان مال تاریخ انقلاب ما است. ای نسل‌های جوان، ای نوجوان‌های امروز و مسئولان فردا، ای نسل‌هایی که هنوز نیامدید یا کودک هستید! بدانید این انقلاب از ناحیه‌ی منافقان از همه بیشتر ضربت می‌بیند، حواستان را جمع کنید. 


    خطّ درست در انقلاب اسلامی خطّ نه شرقی و نه غربی است، خطّ پابندی به اسلام فقاهت است، خطّ پابندی به حضور واقعی مردم در صحنه است، خطّ راست‌گویی و صدق و صفای با مردم است؛ نه اینکه به مردم بگویند ما حرف‌ها را به شما می‌زنیم امّا دروغ بگویند و به مردم حرف دروغ بزنند؛ نه اینکه بگویند ما طرف‌دار اسلامیم امّا در عمل تیشه را بردارند به ریشه‌ی اسلام بزنند؛ نه اینکه بگویند ما با شرق و غرب مخالفیم امّا در عمل ساز سیاست‌های خارجی را بنوازند.» ۱۳۶۰/۳/۲۹ [۱۰]


    ۳۰ خردادماه همزمان با جلسه‌ی مجلس، میلیشیای مجاهدین خلق تهران را به میدان جنگ تبدیل می‌کنند و جنگ خیابانی را شروع می‌کنند. نتیجه‌ی قیام میلیشیا شهادت ۲۵ نفر از مردم است.[۱۱]


    آیت‌الله خامنه‌ای نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع، نماینده‌ی مجلس و امام‌جمعه‌ی تهران، یکی از روحانیون فعالی است که از زمان شروع جنگ به طور مداوم بین جبهه، مجلس و جایگاه اقامه‌‌ی نماز جمعه در رفت‌و‌آمد است. ایشان همچنین ضمن حضور در شهرهای مختلف، به برگزاری جلسات سخنرانی و پرسش و پاسخ در مساجد هم اهتمام دارد. دست‌اندرکاران مسجد ابوذر در روزهای پرالتهاب خردادماه از آیت‌الله خامنه‌ای برای سخنرانی در این مسجد دعوت می‌کنند. این برنامه به خاطر جلسه‌ی عدم کفایت بنی‌صدر لغو و با یک هفته تأخیر به شنبه ششم تیر منتقل می‌شود. آیت‌الله خامنه‌ای که هم در جبهه و هم در میدان سیاست با بنی‌صدر درگیر بود و شناخت خوبی از او داشت، در جلسه‌ی عدم کفایت او سخنرانی می‌کند و ۱۴ دلیل برای اثبات آن اقامه می‌کند. در نهایت عدم کفایت بنی‌صدر با ۱۷۷ رأی تصویب می‌شود.


    عصر سه‌شنبه دوم تیرماه قرار است آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم بزرگداشت شهید چمران در مدرسه‌ی عالی شهید مطهری سخرانی کند. آیت‌الله خامنه‌ای و شهید چمران هر دو نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع بودند و یکی از نتایج همکاریشان تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم بود. با توجه به اقدامات مسلحانه‌ی منافقین که از ۳۰ خرداد شروع شده بود احتمال خطر می‌رود، اما خوشبختانه مراسم در امنیت کامل و بدون بروز حادثه‌ای به پایان می‌رسد. پس از پایان سخنرانی جمعیت دور آیت‌الله خامنه‌ای را می‌گیرد. یک نفر با زور می‌خواهد خودش را به ایشان برساند، چندضربه‌ای هم با آرنج به محافظین می‌زند ولی آنها نمی‌گذارند نزدیک شود. وقتی از مراسم برمی‌گردند لباس خونی یکی از محافظ‌ها توجه دیگران را جلب می‌کند. محافظ با تیغ موکت‌بری مجروح شده اما خطر رفع شده بود.[۱۲]


    ۵ تیرماه آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه منافقین را به سختی به محاکمه می‌کشند: «شما هستید که بعد از آنی که از پدر و مادرهای مسلمانی متولد شدید به طرف کفر رفتید. کتاب‌های شما در دست است، مبانی مارکسیستی و الحادی و کفرآمیز در حرف‌ها و کتاب‌ها و عمل شما مشهود است، شما مرتجعید، شما مرتدید؛ شما هستید که در زندان و در خارج زندان بارها و بارها دوریتان از اسلام بر عناصر مبارز انقلابی مسلمان ثابت شد. بهانه‌ی ارتجاع را به دست می‌گیرید که با جمهوری اسلامی بجنگید؟ اشتباه کردید، کور خواندید؛ این شواهد محکومیت شماست که همه‌ی دنیا و همه‌ی تاریخ در آینده به اینها خواهند رسید. شما نامتان هم در تاریخ نمی‌ماند، اما اگر بماند با لعن و نفرین همگانی خواهد ماند. برای خاطر این‌که یک انقلابی با این همه خونِ دل پیروز شد و امامی و رهبری با چهره‌ی استثنائی در تاریخ ما این انقلاب را هدایت کرد و امتی با این رشادت و این ازخودگذشتگی پایه‌های این انقلاب را با همه‌ی موجودی خودش مستحکم کرد، آن وقت شما چهار نفر خودخواهِ جاهل جاه‌طلب پرمدعا آمدید دارید محصول این همه تلاش و کوشش را می‌خواهید مورد تهدید قرار بدهید و مزاحمت می‌کنید و ایذاء می‌کنید، تاریخ به شما لعن و نفرین خواهد فرستاد.» ۱۳۶۰/۴/۵ [۱۳]


    در همین ایام «رهروان فرقان» که قصد داشتند آیت‌الله موسوی اردبیلی را در جلسه‌ی تفسیر قرآن که شب‌های جمعه برگزار می‌شد ترور کنند، با سفر ایشان به مشهد و لغو مراسم آن هفته تصمیمشان را عوض می‌کنند. آخرین نفر لیست ترور رهروان فرقان کسی نبود جز آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای. و به این ترتیب پیش‌بینی یک‌سال پیش آیت‌الله خامنه‌ای رنگ واقعیت به خود می‌گیرد:


    «این ضبط در مرحله‌ی اول برای موسوی اردبیلی در نظر گرفته شده بود که هر شب جمعه در مسجد کنار خانه‌اش سخنرانی و تفسیر داشت و برای شناسایی مهدی به حسن گفته بود که چون او تفسیر قرآن می‌کند کار در آن زمان از نظر بیرونی خیلی تبلیغ بدی می‌شود، به همین دلیل دفعه‌ی بعد من رفتم و دیدم که امکان دارد که کار با ضبط انجام دهیم، بنابراین برای هفته‌ی بعد مهدی ضبط را تهیه کرده بود ولی درست همان هفته وی بنا بر یک عزا یا عیدی به مشهد رفته بود و نشد. تا اینکه مطلع شدیم [آیت‌الله] خامنه‌ای در محل یک برنامه‌ی پرسش و پاسخ دارد.»[۱۴]


    شناسایی‌ به سرعت انجام می‌شود و مسعود تقی‌زاده روز عملیات، ضبط صوت را به مسجد ابوذر می‌برد. «من روز قبل برای شناسایی مسجد رفته و فردایش با ضبط به محل رفتم. قبلاً مهدی آن را با چراغ امتحان می‌کرد و خوب عمل می‌کرد ولی روز عمل صبحش که من چند دفعه آزمایش کردم، متوجه شدم که زیاد هم قابل اعتماد نیست و با کمی تکان از حالت معمولش بیرون می‌آید.»


    آیت‌الله خامنه‌ای که برای گزارش اوضاع جبهه‌ها نزد امام رفته بود، از جماران عازم مسجد ابوذر می‌شود. در بین راه و تا رسیدن به مسجد، شهید بابایی و آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی مسائل جبهه و نیروی هوایی با هم گفت‌و‌گو می‌کنند. شهید بابایی نماز را پشت سر ایشان خوانده و مسجد را ترک می‌کند. «در همان روزی که آن حادثه‌ی بمب‌گذاری برای خود بنده پیش آمد، قبل از ظهر یا حدود ظهر که من می‌رفتم به طرف آن مسجد، این شهید با من همراه بود. من از خدمت امام آمده بودم و می‌رفتم به طرف آن مسجد، که آن‌جا نماز بخوانیم و برنامه اجرا بکنیم که بعد آن حادثه پیش آمد. این جوان دنبال من آمد تا از خدمت امام آمدم بیرون، آمد همراه من و آن حرف‌ها و نقطه‌نظرهای مصلحانه و دلسوزانه و پرجوش و خروش خودش را هی گفت و گفت و توی اتومبیل هم بنده را رها نکرد و گفت و تا توی آن مسجد هم آمد.» ۱۳۶۶/۵/۲۳ [۱۵]



    «داستان ترور»


    پس از نماز نوبت به برنامه‌ی پرسش و پاسخ می‌رسد. آیت‌الله خامنه‌ای ابتدا از لغو مراسم در هفته‌ی قبل به خاطر جلسه‌ی بررسی عدم کفایت بنی‌صدر عذرخواهی می‌کند. «قبلاً لازم است عذرخواهی کنم از نیامدن هفته‌ی قبل. با این که چنین قراری ما داشتیم، همان‌طوری که می‌دانید، هفته‌ی گذشته روز شنبه مجلس به کار مهمی سرگرم بود و تا ساعت یک بعدازظهر یا یک‌ونیم جلسه ادامه داشت؛ نمی‌توانستیم ما مجلس را ترک کنیم. وقتی هم که آمدیم بیرون، وقت گذشته بود و امکان آمدن نبود.» سؤالات مختلفی مطرح می‌شود که تعدادی از آنها مربوط به شایعات علیه سران حزب جمهوری است. آیت‌الله خامنه‌‌ای در حال صحبت است. قرار بر این است که ضبط صوت‌ها را جلوی سخنران نگذارند تا بلندگو سوت نزند، اما در اواخر سخنرانی تقی‌زاده ضبط صوت را می‌آورد و جلوی ایشان می‌گذارد. درست سمت چپ، روبروی قلب.



    «من ظهر به مسجد رفتم و دیدم که یک نماز به امامت خود [آیت‌الله] خامنه‌ای خوانده‌اند و نماز بعدی را هم من شرکت کردم و سپس وقتی وی برای سخنرانی به پشت میز بزرگی که قرار داشت رفت من بعد از یکی دو دقیقه ضبط را به کار انداخته و جلوی وی گذاشتم. البته چون میز بزرگ بود او برای برداشتن کاغذ سؤال‌ها به آن طرف و این طرف خم می‌شد، من امکان اینکه به هدف بخورد را زیاد نداشتم و دیگر اینکه چون ترس داشتم، قبل از رسیدن نوار به آخر بمب عمل کند هر چه سریع‌تر به کناری رفته و جوراب‌هایم را پوشیدم و سپس به توالت رفته و از آنجا خارج شدم و از کوچه‌ی پشتی به میدان ابوذر که فولکس را آنجا گذاشته بودم رفتم و از محل دور شدم.»


    محافظ‌ها گمان می‌کنند ضبط متعلق به مسجد است و مانع آن نمی‌شوند. فقط یکی از آنها کمی آن را جابجا می‌کند که باعث سوت کشیدن بلندگو می‌شود. آیت‌الله خامنه‌ای می‌گوید «آقا این اگر آمپلی‌فایر است، خاموشش کنید. یک بلندگوی رو راست بگذارید صدا ندهد.» محافظ‌ها ضبط را کمی جابجا می‌کنند. صحبت‌ها ادامه می‌یابد که ناگهان صدایی همه را غافلگیر می‌کند.
    «من همین‌طوری رفتم به ضبط یه سری بزنم! کمی زیر و بمش را نگاه کردم و بعد ناخودآگاه جاشو عوض کردم، گذاشتم سمت راست، کنار میکروفن، کمی با فاصله‌تر از آقا!


    - یکدفعه میکروفن شروع کرد به سوت کشیدن…
    - آقا برگشتن گفتن: این صدا را درست کنید یا اصلاً خاموش کنید.
    - منبری‌ها این جور مواقع کمی عقب و جلو می‌شن تا بلکه صدا درست بشه!
    - من روبروی آقا، کنار در شبستان وایساده بودم، آقا کمی به عقب و سمت چپ رفتند که یکدفعه…


    - یه صدای عجیبی توی شبستان پیچید.»[۱۶]


    آیت‌الله خامنه‌ای به پهلوی چپ روی زمین می‌افتد. همه فکر می‌کنند تیراندازی شده و روی زمین دراز می‌کشند. محافظ‌ها اسلحه‌شان را مسلح می‌کنند. و یکی از آنها به سمت آیت‌الله خامنه‌ای می‌رود. «هرطور بود راه را باز کردیم و خودم برگشتم پشت تریبون، ضبط صوت مثل یک دفتر ۴۰برگ از وسط باز شده بود. با ماژیک قرمز هم روی جداره‌ی داخلی‌‌اش نوشته بودند: “اولین عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی"» اما مواضع قاطع و صریح آیت‌الله خامنه‌ای از سویی، و درگیرشدن منافقین با مردم طی چند روز گذشته از سوی دیگر؛ باعث می‌شود هر اقدام تروریستی و خشونت‌آمیزی به پای منافقین نوشته شود. ترور مسجد ابوذر نیز از این قاعده مستثنی نیست.


    بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظ‌ها بلیزر سفید را انگار که ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور می‌راندند. در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش می‌آمدند، زیر لب زمزمه‌ای می‌کردند؛ شهادتین می‌گفتند. لب‌ها و چشم‌ها هم خیلی کم تکان می‌خوردند.


    «از وقتی که بار اوّل بر زمین افتادم - که البته نفهمیدم چطور شد که افتادم - تا وقتی که به کلّی بیهوش شدم، سه مرتبه، برای لحظاتی به هوش آمدم و هر دفعه هم یک احساسی داشتم. آن حالات، هیچ‌وقت از یادم نمی‌رود. حالا یکی را عرض می‌کنم: در یکی از حالات، احساس کردم که دارم می‌روم؛ یعنی احساس کردم که مرگ در مقابل من است. کاملاً در آن مرز عالم برزخ، خودم را دیدم و احساس کردم که در آن حال، انسان هیچ دستاویزی به جز خدا ندارد؛ هیچ دستاویزی! یعنی هر چه هم عمل پشت‌سر خودش داشته باشد، باز اگر نتواند تفضّل الهی و رحمت خدا را جلب کند، خاطر جمع به آن عمل نیست. آدم شک می‌کند: آیا این عمل را با اخلاص به‌جا آوردم؟ آیا نیّتم صددرصد خدایی بود؟ آیا در آن شرک و ریا نبود؟ آیا ملاحظه‌ی این و آن نبود؟ به‌هرحال ماها مرکز عیوبیم. متأسّفانه، همه‌ی شائبه‌ها در ما هست. آن‌جا انسان احساس می‌کند که مثل پرِ کاهی بین زمین و آسمان است. از همه چیز منقطع می‌شود. من این حالت انقطاع را در آن وقت احساس کردم و پیش خدای متعال، تضرّع نمودم و گفتم: «پروردگارا! می‌بینی که من چقدر دستم خالی است و چیزی ندارم و محتاجم! اگر تفضّلی بکنی، کرده‌ای وَاِلّا ما رفته‌ایم.» منظورم مردن نبود؛ رفتن از وادی سعادت بود. بعد، بیهوش شدم و چیزی نفهمیدم.» ۱۳۷۹/۲/۱۰ [۱۷]


     
    آیت‌الله خامنه‌ای به سرعت به بیمارستان منتقل شد و با تلاش‌های تیم پزشکی نجات پیدا کرد. روز بعد حضرت امام خمینی رحمه‌الله پیام دادند که در بخشی از آن نوشته شده بود:


    «ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیةالله- ارواحنا فداه- افتخار می‌کنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می‌برند. من به شما خامنه‌ای عزیز، تبریک می‌گویم که در جبهه‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم. والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.»[۱۸]

     


    پس از عملیات ۶ تیر که موجب زخمی‌شدن آیت‌الله خامنه‌ای شد، نیروهای دادستانی انقلاب توانستند ردهایی از «رهروان فرقان» را در مشهد بیابند و در شهریور ۱۳۶۰ «محمد متحدی» و «مسعود تقی‌زاده» دستگیر شدند. مسعود تقی‌زاده در بازجویی‌ها به تفصیل سخن گفت اما محمد متحدی به جز چند جمله حرفی نزد و در دادگاه نیز حاضر به دفاع از خود نشد. دادگاه انقلاب تهران به ریاست آیت‌الله محمدی گیلانی در نهایت تقی‌زاده را به جرم به شهادت رساندن آیت‌الله قاضی طباطبایی، «تولید انفجار به قصد به شهادت رساندن مجاهد فی‌الله حجت‌الاسلام والمسلمین آقای سید علی خامنه‌ای رئیس‌جمهور محبوب جمهوری سلام دامت شوکته که متأسفانه منجر به آسیب دیدن معظم‌له شد» و ترور ناموفق آیت‌الله ربانی شیرازی و اقدام به انفجار به قصد شهادت آیت‌الله موسوی اردبیلی و طرح ترور حجت‌الاسلام معادیخواه و سید اسدالله لاجوردی؛ به عنوان «باغی محارب و مفسد» شناخته و به اعدام محکوم می‌کند. تقی‌زاده و متحدی در ۸ بهمن ۱۳۶۰ در نمازجمعه‌ی تبریز -قتلگاه آیت‌الله شهید قاضی طباطبایی- به دار مجازات آویخته می‌شوند.[۱۹]


    سال ۶۰ با همه‌ی فراز و نشیب‌ها، درگیری منافقین و بنی‌صدر با جمهوری اسلامی، موج ترورها، حادثه‌های هفتم تیر، هشتم شهریور و سختی‌های جبهه‌های جنگ رو به پایان است. ۲۸ اسفند امام‌جمعه‌ی محبوب تهران که در نتیجه‌ی این ترور ناکام ۹ ماه از نمازجمعه دور مانده بود، به محراب نمازجمعه برمی‌گردد. آیت‌الله خامنه‌ای با برشمردن سختی‌هایی که مردم و انقلاب در این سال پشت سر گذاشته‌اند، سال ۶۰ را «سال ایثارها و شهادت‌ها» و «سال خرج‌کردن ارزنده‌ترین سرمایه‌ها» و کارنامه‌ی این سال را «کارنامه‌ای خونین، سرخ‌رنگ، پردرد و پررنج؛ اما خوش‌عاقبت و نویدبخش و گرم‌کننده» معرفی می‌کند.



    [۱] - سخنرانی در بافق یزد، ۱۳۵۹/۱/۱۱
    [۲] - مطهری، مرتضی. علل گرایش به مادی‌گرایی، قم: بی‌تا.
    [۳] - هدف اصلی این ترور «حسین مهدیان» بود که در این عملیات مجروح شد.
    [۴] - دو پاسدار محافظ شهید مفتح نیز در این عملیات شهید شدند.
    [۵] - صحیفه امام‌خمینی، ج۱۴، ص ۲۴۱
    [۶] - نام تشکیلاتی محمد متحدی
    [۷] - آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده‌ی مسعود تقی‌زاده، شماره‌ی بازیابی ۵۱۶۸
    [۸] - سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ص۵۶۶
    [۹] - نشریه مجاهد، شماره ۱۲۷
    [۱۰] - بیانات در خطبه‌های نمازجمعه تهران، ۱۳۶۰/۳/۲۹
    [۱۱] - روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، ۱۳۶۰/۴/۱
    [۱۲] - میزگرد جمعی از اعضای تیم حفاظت و اعضای تیم پزشکی حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای
    [۱۳] - خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۱۳۶۰/۴/۵
    [۱۴] - آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده‌ی مسعود تقی‌زاده، شماره‌ی بازیابی ۵۱۶۸
    [۱۵] - بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۱۳۶۶/۵/۲۳
    [۱۶] - ناگفته‌هایی از حادثه‌ی تلخ سوء قصد به جان رهبر انقلاب اسلامی، میزگرد جمعی از اعضای تیم حفاظت و اعضای تیم پزشکی حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای
    [۱۷] - خاطره‌ی آیت‌الله خامنه‌ای از ترور ایشان در مسجد ابوذر، ۱۳۷۹/۲/۱۰
    [۱۸] - صحیفه‌ی امام؛ ج ‌۱۴؛ ص ۵۰۴
    [۱۹] - روزیطلب، حسن. ترکیب التقاط و ترور. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۵۷

    منبع: KHAMENEI.IR
     
    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت



     [ 10:04:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      دلنوشته های ماه رمضان   ...

     

     

    بار الها، حبیبا، رحمی کن ،
    سخت در گمراهیم و ادعا می کنم ، من «صراط الذین انعمت علیهم» هستم.
    سخت در کفر و جهلم. علمم شده حجاب . حجابم شده خود خوب دیدن و همه بد بودن …
    شیطان هم زینتش میده.
    هیچ هیچم .

    نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ حُسنِ حَسَن

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 12:45:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...


      ذکری برای رسیدن به آرامش   ...

     

     

    دلی که از دغدغه های دنیایی خالی نشود، آن گونه که باید، نمی تواند با یاد خدا آرام باشد.

    ارامش
    اضطراب و نگرانی یكی از بزرگترین بلاهای زندگی انسانها بوده و هست و عوارض ناشی از آن در زندگی فردی و اجتماعی كاملاً محسوس است.
    و بر عکس آن، آرامش یكی از گمشده های مهم بشر بود و به هر دری می زند تا آن را پیدا كند و اگر تلاش و كوشش انسان ها را در طول تاریخ برای پیدا كردن آرامش از طرق صحیح و كاذب جمع آوری كنیم خود كتاب بسیار قطوری را تشكیل می دهد.
    آرامش و دلهره نقش بسیار مهمی در سلامت و بیماری فرد و جامعه و سعادت و بدبختی انسان ها دارد و چیزی نیست كه بتوان از آن به آسانی گذشت و به همین دلیل تاكنون كتاب های زیادی نوشته شده كه موضوع آنها فقط نگرانی و راه مبارزه با آن و طرز به دست آوردن آرامش است.
    تاریخ بشر مملوّ است از صحنه های غم انگیزی كه انسان برای تحصیل آرامش به هر چیز دست انداخته و در هر وادی گام نهاده و تن به انواع اعتیاد ها داده است.
    اگر شما خود را از هموم دنیا فارغ ساختید، به سوی خدا اقبال کرده اید و اگر این چنین شد، خداوند قلوب مردم را متوجه شما کرده و محبوب دل ها می شوید
    ولی قرآن با یك جمله كوتاه و پر مغز مطمئن ترین و نزدیك ترین راه را نشان داده و می فرماید: … ألا بذكر الله تطمئنّ القلوب: … آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش می یابد. (رعد، 28) (تفسیر نمونه، ج 10، ص 210)
    این نکته را هم باید در کنار این آیه در نظر داشت که: دلی که از دغدغه های دنیایی خالی نشود، آن گونه که باید، نمی تواند با یاد خدا آرام باشد.
    چنانچه در روایتی از رسول اکرم (صلی الله و علیه و آله) می خوانیم: فَإِنَّهُ مَن أقبَلَ إلَى اللهِ بِقَلبِهِ جَعَلَ اللهُ قُلوبَ العِبادِ مُنقادَةً إلَیهِ بِالمَوَدَّةِ وَالرَّحمَةِ: اگر شما خود را از هموم دنیا فارغ ساختید، به سوی خدا اقبال کرده اید و اگر این چنین شد، خداوند قلوب مردم را متوجه شما کرده و محبوب دل ها می شوید.
    این ذکر که باعث آرامش می شود یعنی چه؟
    منظور آیه فوق از ذكر خدا كه مایه آرامش دل ها است تنها این نیست كه نام او را بر زبان آورد و مكرّر تسبیح و تهلیل و تكبیر گفت، بلكه منظور آن است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهیش و حاضر و ناظر بودنش گردد و این توجه مبدأ حركت و فعالیت در وجود هر فردی شود به سوی تلاش و زندگیه روزمره اش و میان او و گناه، سد مستحكمی ایجاد كند … این است حقیقت ذكر كه آن همه آثار و بركات در روایات اسلامی برای آن بیان شده است. (نمونه، ج 10، ص 215)
    آن چنان كه نوش دارو مایه راحتی و آرامش مار گزیده است و پس از به كار بردن آن احساس نشاء سلامتی و عافیت می كند، نفس نیز از یاد خدا این احساس را می نماید.

    مصادیقی از ذکر خدا
    منظور آیه فوق از ذكر خدا كه مایه آرامش دل ها است تنها این نیست كه نام او را بر زبان آورد و مكرّر تسبیح و تهلیل و تكبیر گفت، بلكه منظور آن است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهیش و حاضر و ناظر بودنش گردد و این توجه مبدأ حركت و فعالیت در وجود هر فردی شود به سوی تلاش و زندگیه روزمره اش و میان او و گناه، سد مستحكمی ایجاد كند … این است حقیقت ذكر كه آن همه آثار و بركات در روایات اسلامی برای آن بیان شده است
    در حدیث می خوانیم كه از وصایایی كه پیامبر صلّی الله علیه و آله به علی علیه السّلام فرمود این بود: ای علی سه كار است كه این امت طاقت آن را ندارند (و از همه كس ساخته نیست) 1- مواسات با برادران دینی در مال، 2 ـ و حق مردم را از خویشتن دادن، 3 ـ و یاد خدا در هر حال ولی یاد خدا (تنها) سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اكبر نیست بلكه یاد خدا آن است كه هنگامی كه انسان در برابر حرامی قرار می گیرد از خدا بترسد و آن را ترك گوید.
    در حدیث دیگری می خوانیم علی علیه السّلام فرمود: ذكر دو گونه است یاد خدا كردن به هنگام مصیبت (و شكیبائی و استقامت ورزیدن) و از آن برتر آن است كه خدا را در برابر محرمات یاد كند و میان او و حرام سدی ایجاد نماید. (تفسیر نمونه ج 10، ص 216)
    صاحب مجمع البیان نیز برای ذكر معنائی دارد: خداوند تعالی یك جا ذكر را مایه اطمینان قلب دانسته و در جایی دیگر باعث وجل و ترس قلب خوانده، این بدان جهت است كه مقصود از ذكر در اولی به یاد آوردن ثواب ها و نعمت های اوست كه به شمار نمی آید … آدمی وقتی به یاد نعمت های او می افتد دلش آرام می گیرد.
    مقصود از ذكر در آنجا كه باعث ترس و اضطراب قلب می شود به یاد آوردن عقاب خدا و انتقام اوست كه به یاد هر كه بیاید آرامش را از او سلب می كند. (المیزان، ج 11، ص 545)

    ذکری برای رسیدن به آرامش
    گفتیم به طور كلی یاد خداوند به هر شكل و صورتی موجب آرامش قلب است، در این میان بیان شده است که گفتن ذكر «ما شاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوَّةَ إلّا باللهِ العَلِیِّ العَظیم» در ایجاد آرامش نیز نقش موثری دارد .
    میرزا احمد آشتیانی (ره) در كتاب هدیه احمدی آورده اند: علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان فرمودند: جهت آرامش پیدا كردن دست روی سینه بگذارید و در حالت نشسته و ایستاده چند مرتبه ایه 28 سوره رعد را بخوانید: «الذّینَ امَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِكرِ اللهِ اَلا بذِكرِ الله تَطمَئِنُ القلوب» … در ایجاد ارامش بسیارموثر است .

    منبع :  بخش قرآن تبیان

    موضوعات: ماه رمضان  لینک ثابت



     [ 12:08:00 ق.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...



      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    این وبلاگ بمنظور معرفی شاخه ای از ابعاد وجودی امام حسن مجتبی (ع) به فعالیت مشغول شده است.