شهادت امام جعفر صادق علیه السلام بود، یه روز گرم تابستونی مهمون خونه ی پدرم بودم در پردیسان قم. با بچه هام از خونه اومدیم بیرون، رفتیم به سمت پارک مجتمع. توی حیاط مجتمع چند تا طلبه با خانم و بچه هاشون با دستگاه آمپلی فایر دستی مشغول عزاداری و دسته روی بودن. هرکسی که صدای روضه سوزناک اونها رو می شنید، شرم میکرد از اینکه دقایقی با اونها همراه نشه.

دسته ی عزا مجتمع های شهرک را یکی پس از دیگری دسته روی می کرد.یک جمع ساده، اما صمیمی و بی ادعا. بی ادعاتر از اینکه بخوان به خودشون بگن دسته و یا هیئت. اما جمعیت بیشتر از ۵۰۰ نفر بود، دو ساعتی طول کشید، چه نوحه های سوزناکی و چه صحنه های قشنگی.

زیباترین صحنه ی این دسته عزاداری، پذیرایی خودجوش اون بود. بی آنکه ایستگاه صلواتی با کلی هزینه و تبلیغات بزنن، بی هیچ ادعایی، بی هیچ تفکر به من چه ربطی داره، بی هیچ پشتوانه ی اقتصادی، هر طلبه ای می رفت و تعدادی بستنی ،آب ،کلوچه و… می خرید و توزیع می کرد، اوج این صحنه ایثار مادرها و حتی بچه ها بود، بی آنکه به فکر چند تا ورداشتن باشن، بی آنکه بگن بچه هام خونه هستن و برای اونها هم می خوام، بی آنکه حتی برای خودشون و بچه های همراهشون وردارن. همه می گفتن هوا خیلی گرمه و بچه های دیگه بیشتر تشنه هستن، اونها از ابتدا بودن، به اونها بدین. هرچند به همه می رسید اما حیا میکردن که دستشون چیزی بگیره که دیگری به اون محتاجه.این حیا و نگاه درست الهی باعث شد روحیه ایثارگری فوران کنه و این ،اون چیزیه که برای نجات یک ملت، یک جامعه، یک انقلاب لازمه. حیا چیزیه که وجدانت رو بیدار میکنه و وجدان همون امام و رهبر درونته. وجدان که بیدار شد و حیا که راهنمای تو شد، شرم میکنی از اینکه کسی گرسنه باشه و تو سیر باشی. شرم داری از اینکه کسی در فقر باشه و تو در نعمت، پس راهی اردوهای جهادی میشی، پس اهل جهاد میشی.

حیا که باشه شرم میکنی از اینکه مرزهای جغرافیایی مانع عشقت به بندگان خدا باشه، شرم داری از اینکه حتی خلخال از پای کودک یهودی بیرون بکشن و تو از غم اون زنده باشی، حیا میکنی که زنده باشی، پس تو هم راهی جهاد میشوی و عاشق شهادت.

حیا که باشه شرم میکنی چیزی که حق خودته و براش تلاش کردی بخوری تا چه برسه به رشوه و ربا و دزدی و اختلاس و پاداش های نابجا و…. 

حیا که باشه شرم میکنی قرآن و نهج البلاغه بخونی ، ولی نفهمی که امامت کیه و تو وظیفه ات چیه!

حیا که باشه شرم میکنی از اینکه به دشمن بخندی و چشم امید بهش داشته باشی. شرم میکنی از اینکه به کشوری امید ببندی که نابودیت رویای هر لحظه ی اونه.

حیا که باشه شرم میکنی غذا بخوری وقتی کودکان یمن، استخوانهای از نفس افتاده شدن و صدایی ازشون شنیده نمیشه و تو درجایی باشی که آدمهاش مسابقه فساد گذاشتن.

حیا که باشه شرم میکنی از اینکه نسبت به ایثار و شهادت هزاران جوان ایرانی بی تفاوت باشی و اسلامی بودن ایران و جهان برات مهم نباشه.

حیا بود که در کربلا موج میزد .

حیا بود که نگذاشت امام حسین بی تفاوت باشه،

حیایی الهی از الله.

 

#راز_ماندگاری_انقلاب_اسلامی

#طلبه_نوشت

موضوعات: امام حسن مجتبی علیه السلام  لینک ثابت



[سه شنبه 1400-06-16] [ 08:32:00 ب.ظ ]